فرمت فایل:word
تعداد صفحات:199
فصل اول
تربیت
«تربیت» را اگر مترادف با آموزش و پرورش بدانیم به معنای «کسب معرفت و مهارتها و ارزشهای لازم برای سازگاری با محیط (زندگی) در هر مرحله از مراحل رشد و تکامل» خواهد بود. در این صورت، تربیت، هنر کشف روشها در موقعیتهای سیال بین مربی و متربی (اولیا – فرزندان یا بین معلم و دانشآموزان) مفهوم پیدا میکند.
هدفهای اساسی تربیت مدرسه این است که انگیزهها و محرکهای لازم را برای ادامهی رشد و تکامل طبیعی و سالم دانشآموزان ایجاد و امکانهای کسب معرفت و مهارتهای ضروری و ارزشهای عالی برای بهرهبرداری از زندگی مطلوب را فراهم نماید. برای رسیدن به هدف فوق دو راه وجود دارد:
اول - از طریق فعالیتهای رسمی و محدود به کلاس درس باتوجه به برنامههای آموزش و پرورش و با محور قرار دادن استعدادها، نیازها و رغبتهای دانشآموزان.
دوم – از طریق فعالیتهای تقریبا غیر رسمی که به کلاس محدود نیست و به عبارت دیگر فعالیتهای فوق برنامه.
باید توجه داشت که در استفاده از روشهای تربیتی، تفاوتهای فردی نقشهای متفاوتی را ایفا میکند. چه، برخی روشهای تربیتی برای بعضی میتواند مفید و برای بعضی دیگر غیرمفید واقع میشود. چه بسا گاهی یک روش تربیتی از سوی فردی مثل پدر میتواند موثر و نافذ واقع شده و همین روش از سوی مادر ممکن است نافذ و موثر قرار نگیرد و به همین ترتیب برعکس آن نیز احتمالا رخ دهد. یعنی روشی تربیتی از سوی مادر موثر و مفید و نافذ و از سوی پدر غیرموثر و غیرمفید واقع گردد. همین امر در مورد معلمان و دبیران مختلف بادانشآموزان متفاوت هم شاید نتایج بسیار دگرگونهای را دربر داشته باشد.
آنچه در استفاده از برنامهها و روشهای مختلف تربیتی مورد توجه و تاکید قرار دارد نتایج تربیتی است که انتظار میرود هر فرایند تربیتی، منجر به رشد، فهمیدن، خلاقیت، استقلال، تقویت اعتماد به نفس و کمالات انسانی بشود. افرادی را پرورش دهد که اندیشمند باشند. عزت درونی و خوشبختی را احساس و امنیت واقعی را تجربه کرده، با دیگر مردم در مشکلات همدرد باشند. توانایی فهمیدن، استنباط کردن، تجزیه و تحلیل مسایل، کسب راهحل مشکلات زندگی به طرق مختلف، ابداع و آفریدن را داشته و از کمک به دیگران احساس لذت و مفید بودن کنند.
بخشی از تربیت دانشآموزان، آموزش مهارتهای شناختی، داشتن اطلاعات ذهنی ضروری و معلومات درسی است اما مهمتر از آن نحوهی اندیشیدن، فهمیدن، اعتقاد پیدا کردن و این که با دیگران چگونه زندگی کنند هست.
پیشرفت تربیتی و تعادل و تکامل شخصیتی کودک و نوجوان مهمتر از پیشرفت تحصیلی و آموزش او است. بنابراین باید با طرح و اجرای برنامههای متعدد و متنوع تربیتی تلاش شود تا دانشآموزان را برای آینده تربیت کرد.
«فعالیتهای فوق برنامه» در کنار فعالیتهای رسمی مسوولیت و سهم عمدهای را در رساندن دانشآموزان به اهداف تربیتی طرحریزی شده برعهده دارند.
برای تربیت صحیح از طرف تربیت کننده و سبک تربیتی او، اعتقاد، شخصیت، منش، خلق، سیرت و رفتار او تاثیر عمدهای در تربیت شونده میگذارد و از طرفی ماهیت برنامههای تربیتی، نگرشها و اندیشههای متفائتی را در تربیت شونده موجب میشود. برای ایجاد نگرش شخصیت و تربیت مذهبی در کودک و نوجوان دانشآموز از همان ابتدا، گفتن توضیح دادن و ابلاغ به موقع به اندازه و با عبارات سنجیده، زمینهی ایجاد چنین اندیشهای را فراهم میکند که مسوولیت اصلی دراین مقطع زمانی اولیه را خانوادهها برعهده دارند. صحبت به کودکان در مورد نظم، آفرینش و طبیعت، زیباییها و شگفتیهای طبیعت، تفکر و دقت دراین شگفتیها و اندیشیدن دربارهی چگونگی آفرینش موجودات، به خودی خود اثری عمیق در تلطیف و تعالی عواطف، سلامت روان، شکلگیری درست و منطقی اندیشه، بلندنظری و حقیقت جویی، خیرطلبی و زیبا دوستی و ارتباط اجتماعی عاطفی با دیگران ایجاد میکند و همهی اینها بستری است مناسب برای شکوفایی استعدادهای درونی کودک. البته ایجاد رفتار مذهبی در کودک نه تنها به نصیحت کلامی والدین بلکه به عمل و رفتار خود والدین و میزان علاقه و ایمان والدین و پایبندی آنها به دین و درک و فهم آنان نسبت به احکام دینی هم وابسته است. داشتن یک زندگی بیآلایش و دور از ریا و دروغ، داشتن یکرنگی و صداقت و صمیمیت، باعث پرورش کودک سالم پاکدل و با محبت میشود که البته اگر توام با دانستن فهمیدن و استدلال باشد، بسیار مطلوبتر خواهد بود. چهبسا ملاحظه میشود پدران و مادران عالم اما بیعمل یا بیتوجه به کودک احتمالا فرزندان شرور بیاعتقاد بار میآورند و والدین خوب و صادق اما کم عمل فرزندان با طبیعت خوب پرورش میدهند. این چنین رفتارهای صادقانه و صمیمی و منطقی را بعد از خانواده باید مدرسه و طرحهای تدوین شدهی آموزش و پرورش هم در برنامههای تربیتی خود با دانشآموزان داشته باشد.
اگر میخواهیم کودک و نوجوان و دانشآموزانی رشد یافته، پایبند اعتقادات و ارزشها، مستقل و خلاق پرورش بدهیم باید از همان ابتدا اجازه دهیم که امورات شخصی و مربوط به خودش را خود فرد انجام دهد. از همان ابتدا در جریان مسایل، مشکلات و مباحث خانواده و اجتماعی قرار گیرند و والدین و مربیان هم از همان ابتدا هرگونه مشارکت و هر نوع فعالیت کم و اندک آنها را در جهت کمک به خانواده و دیگران بپذیرند. باید شرایطی فراهم آوریم که کوک و نوجوان امکان ابراز وجود خود و بیان احساسات و عواطف خود را داشته باشد و از فعالیتهای آزادانه مثل بازی با دیگران، مطالعه، تعاملات اجتماعی، ورزش، سرود و نقاشی و هر فعالیت دیگری فردی گروه اجتماعی تفریحی ورزشی هنری، که زمینهی رشد اندیشه و رفتاری را در کودکان فراهم میآورد برخوردار باشند. باید در موقعیتهای مختلف دانشآموزان را به تفکر و اندیشدن واداشت. حال چه یک مسالهی کوچک بین فردی باشد یا امری اجتماعی و یا موضوعی سیاسی یا هر مشکل اقتصادی، تا انگیزه و زمینهی اندیشیدن انسانی اجتماعی منطقی و خلاقانه را در آنها فراهم نمود.
به هر حال در برنامههای تربیتی باید تلاش شود اعتقاد به خدا، آفرینش نظم و زیباییها، انسان دوستی و کمک به دیگران، همکاری،توجه به احساسات، آزاد گذاشتن، اندیشه کردن، ابداع و خلاقیت و رشد از همان مقاطع اولیه مدنظر قرار گیرد. در خانواده بهوسیلهی والدین و گاهی برادر خواهر بزرگ و در مدرسه به وسیلهی تمامی مسوولان به خصوص معلمان میتوان چنین نقشی محقق شود.
یک تربیت دینی و اعتقادی صحیح، سنگ بنای یک شخصیت سالم انسانی اجتماعی و اخلاقی قابل رشد را میگذارد و برای شروع باید از همان لحظات اولیه بعد از تولد اقدام نمود. هر چند که با شروع دبستان و بعد از آن هم برنامههای متعددی وجود دارد اما اهمیت 6 و 7 سال اول تاثیر بس شگرفی در ساختن شخصیت کودک ایفا میکند.
تربیت دینی در اسلام میفرماید: هنگام تولد در گوش راست کودک اذان و در گوش چپ او اقامه خوانده شود و همچنان که کودک در خانواده بزرگ میشود و گاه بیگاه والدین را مشعول مراسمی مثل نماز، دعا، تلاوت قرآن و غیره میبیند سووالاتی در مورد خدا، عالم دیگر، بهشت و جهنم برای او مطرح میشود که طرح چنین سووالاتی و پاسخ مناسب به آنها نشانگر علاقه کنجکاو کودک به دانستن فهمیدن و عمل با انگیزه به آنها است.
امام صادق(ع) میفرمایند: «وقتی کودک 3 ساله شد از او بخواهید که 7 بار «لاالهالاالله» بگوید. در سن 3 سال و 7 ماه و 20 روز 7 بار «محمدرسولالله» بگوید. در 4 سالگی 7 بار «صلالله علیه و آله» بگوید. در 5 سالگی اگر راست و چپ خود را تشخیص داد او را در برابر قبله قرار ده و به او سجده کردن بیاموز. در 6 سالگی به او بگو که نماز بخوان (رکوع و سجود و دیگر مراتب نماز را به او تعلیم کن). در 7 سالگی از او بخواه که دست و صورت خودرا بشوید (وضو گرفتن) و نماز بخواند. در 9 سالگی وضو گرفتن صحیح را به او بیاموز و او را وادار کن که نماز بخواند».
البته اجرای مراسم دیگری هم که در موقعیتهای مختلف پیش میآید هر یک تاثیرات گوناگون و مناسبی را در ایجاد اندیشه و نگرش مذهبی و رشد کودک خواهد گذارد. مراسمی مثل: کام گرفتن، نامگذاری صحیح، ختنه پسران، بهرهمندی از شیر مادر، عقیقه دادن و غیره .
اما بعد از این که کودک وارد مدرسه میشود و شروع به تحصیل میکند در کنار آموزش رسمی مدرسه بهتر است برنامههای تربیتی هم گنجانیده شده و با اهمیت و توجه خاصی هم اجرا شوند از جمله این که سعی شود:
دانشآموزان در کلاس اول و دوم در نماز جماعت شرکت کنند. در کلاس سوم تمام اذکار نماز را همراه با تصاویر یک کودک نمازگزار ببینند و مطابق آن نماز بخوانند. در کلاس چهارم و پنجم باید امکانی فراهم کرد که کودکان به نوبت (هر کدام در یک روز) بتوانند ضمن شرکت در نماز دسته جمعی باصدای بلند نماز بخوانند. در چنین موقعیتی نمازگزاران هم بهتر است با کمال رافت و محبت و صمیمت پذیرای کودکان در صفوف نماز جماعت باشند. در جشنها و چراغانیهای مذهبی با احترام از کودکان و نوجوانان پذیرایی شود تا امکان گرایش و علاقهی آنها را به مراسم و شیوههای تربیتی مذهبی فراهم نمود. لازم است مساجد از جذابیت و تمیزی بیشتری برخوردار شوند. برنامهها با نظم و ترتیب سنجیده و بهوسیلهی اشخاص صالح و مردمداری اجرا شوند. کودکان و دانشآموزان را طی برنامههای مختلفی که از قبل برایشان توضیح کافی داده میشود باید به نمازهای جماعت آورد که بهتر است به پوشیدن زیباترین لباس و خوشبو کردن و تن و جامه هم توصیه بشود. امام جماعت هم سعی کند که بهخاطر کودکان از داستانهای آموزنده و مطالب متعدد در حد سنی کودکان استفاده کند و هم به خاطر کودکان فاصلهی بین دو نماز طولانی، خسته کننده و کسالتآور نباشد و البته در ابتدای نماز جماعت همین امر را باید به کودکان متذکر شود که به خاطر شما سعی خواهد شد که نماز کوتاه باشد. ولی نه در حدی که از اهمیت نماز کاسته شود. دانشآموزان هم وقتی خود را این چنین در نظر دیگران مهم بیابند مطمئناً به علاقه و احترام متقابل اقدام خواهند نمود و اعتقادات مناسب و تربیت مطلوبی را پیدا خواهند کرد.
یک مربی خوب میتواند از ذوق و شوق و رغبت کودکان استفاده کرده و از بعضی از دانشآموزانی که علاقه دارند و میتوانند، بخواهد که کمکم روزه بگیرند. خوب است در سنین دبستانی هدایا و جوایز جالبی به خاطر عبادات مختلف به کودکان داده شود تا خاطرات خوشی از انجام آن عبادت و فرایض دینی داشته و نهایتا موجب تثبیت و اعتقاد و پایداری آنان در انجام عبادات شود. این نکته را هم همیشه باید مدنظر قرار داد که در همه حال باید خود عبارت مورد توجه قرار گیرد نه جایزهی آن. به همین ترتیب نماز، روزه و تمام عبادات و احکام اسلامی هرکدام در زمان مناسب خود و با شیوه و مراسم خاص خود میتواند به دانشآموزان انتقال داده شود تا بهتدریج تربیتی مناسب شایسته اجتماعی انسانی و الهی در وجود آنان ریشه بگیرد.
برای رساندن دانشآموزان به چنین اندیشه اعتقاد و رشدی، آموزش و پرورش اهداف طرحها توصیهها و تدارکاتی را برای مقاطع مختلف دانشآموزی برنامهریزی و به مرحلهی عمل و اجرا درآورده است که گرچه امکان اشاره به همهی آنها مقدور نیست اما سعی میشود که در ادامهی مطلب به اکثر آنها اشاره شود.
تحقیق در مورد تربیت و فعالیتهای تربیتی و اجتماعی در مدارس