چرا انسانها خواب می بینند
شلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:74
فهرست و توضیحات:
چکیده
مقدمه
پیشگفتار
بیان مسئله
سوالات تحقیق
اهداف تحقیق
فرضیات
تعریف نظری وعملیاتی
اهمیت وضرورت تحقیق
پیشینه تحقیق
گزارش تحقیق
کلیات و مبانی نظری
اهداف پژوهش
روش کار تحقیق
روش تحقیق و تحلیل داده ها
داده های آماری
جمع بندی و نتیجه گیری
پیشنهادات
منابع و ماخذ
ارتباط تنگاتنگ ورزش در پیشگیری از ناهنجاریهای جسمانی و تأثیر آن در سلامت روح و روان
تسلیم در برابر خداوند، احترام به حقوق انسانها و آمادگی برای خدمات اجتماعی، ارزشهای والای تربیتی هستند که میتوانند در فلسفه آموزش و پرورش قرار گیرند. دانشآموزان در مدارس کشور باید توانائی پایبندی به اصول انسانیت، درک آزادی و صبوری، احترام به حقوق دیگران و درک مفاهیم صلح و امنیت را بدست آورند، با این مفاهیم درگیر گردند و آنها را درک نمایند. وضعیت تربیت بدنی و عوامل تأثیرگذار بر حفظ و توسعه سلامت انسان از موضوعات روز علوم مرتبط با اصول و وضعیت صحیح جسمانی هستند.
تربیت بدنی محسوس ترین و حقیقی ترین نوع آموزش و پرورش است که برای رشد و تکامل جسمی و ذهنی و اجتماعی و روانی، تقویت روحیه و شکلپذیری اخلاق در کودکان ضرورت دارد. حرکت یا الگوهای حرکتی هفتگانه که برای بقای انسان اولیه ضروری و حیاتی بودهاند اساس ساختمان حرکت مهارتی را تشکیل میدهد این فعالیتهای اساسی عبارتند از: دویدن، پریدن، بالا رفتن، حمل کردن، بلند کردن، آویزان شدن، پرتاب کردن.
در طول روز کودکانی را میتوان مشاهده کرد که هرکدام به نحوی به انجام فعالیتهایی از این قبیل مشغول هستند فعالیتهای مذکور بیانگر این مسألهاند که موجود زنده به فعالیت نیاز دارد بنابراین شرکت فعال افراد بخصوص بچهها در ساعات درس تربیت بدنی و حضور در فعالیتهای حرکتی نه تنها موجب رشد همه جانبه فرد میگردد بلکه در کاهش میزان رفتارهای تخریبی افراد که از حرکات بیاصول نشأت میگیرد نیز مؤثر است.
بعضى از ناآگاهان، مسائل اخلاقى را، به عنوان یک امر خصوصى در زندگى شخصى مىنگرند، و یا آنها را مسائل مقدس روحانى و معنوى مىدانند که تنها در زندگى سراى دیگر اثر دارد، در حالى که این یک اشتباه بزرگ است، اکثر مسائل اخلاقى بلکه همه آنها، آثارى در زندگى اجتماعى بشر دارد، اعم از مادى و معنوى، و جامعه انسانیت منهاى اخلاق به باغ وحشى تبدیل خواهد شد که تنها قفسها مىتواند جلو فعالیتهاى تخریبى این حیوانات انساننما را بگیرد، نیروها به هدر خواهد رفت، استعدادها سرکوب خواهد شد، امنیت و آزادى بازیچه دست هوسبازان مىگردد و زندگى انسانى مفهوم واقعى خود را از دست مىدهد.
اگر درست در تاریخ گذشته بیندیشیم، اقوام زیادى را پیدا مىکنیم که هر کدام بر اثر پارهاى از انحرافات اخلاقى، شکستخورده یا بکلى نابود شدند.
درست است که زندگى فردى نیز بدون اخلاق، لطافت و شکوفایى و زیبایى ندارد، درست است که خانوادهها بدون اخلاق سامان نمىپذیرند، ولى از آنها مهمتر، زندگى اجتماعى بشر است که با حذف مسائل اخلاقى به سرنوشت دردناکى گرفتار مىشود که بدتر از آن تصور نمىشود.
ممکن است گفته شود، سعادت و خوشبختى و تکامل جوامع بشرى را مىتوان در پرتو عمل به قوانین و احکام صحیح به دست آورد، بى آن که مبانى اخلاقى در افراد وجود داشته باشد.
در پاسخ مىگوییم عمل به مقررات و قوانین نیز بدون پشتوانه اخلاق ممکن نیست، تا از درون انسانها انگیزههایى براى اجراى مقررات و قوانین وجود نداشته باشد، تلاشهاى برونى به جایى نمىرسد.
زور و فشار، بدترین ضمانت اجرایى قوانین و مقررات است که جز در موارد ضرورى نباید از آن استفاده کرد و در مقابل آن، ایمان و اخلاق، بهترین ضامن اجرایى قوانین و مقررات محسوب مىشود.
با این اشاره به قرآن مجید باز مىگردیم و نمونههایى از آیات قرآن را که ناظر به این مساله مهم است مورد توجه قرار مىدهیم:
1- ولو ان اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض ولکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون (سوره اعراف، آیه96).
2- ولاتستوى الحسنة ولاالسیئة ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بینک وبینه عداوة کان-ه ولى حمیم - ومایل-ق-ها الا الذین صبروا ومایل-ق-ها الا ذوح-ظ عظیم (سوره فصلت، آیه34 و 35)
3- فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم واستغفر لهم وشاورهم فىالامر فاذا عزمت فتوکل على الله ان الله یحب المتوک-لین (سوره آل عمران، آیه159)
4- وما ارس-لنا فى قریة من نذیر الا قال مترفوها ان-ا بما ارسلتم به کافرون (سورهسبا، آیه34)
5- وابتغ فیما اتک الله الدار الآخرة ولاتنس نصیبک من الدنیا واحسن کما احسن الله الیک ولاتبغ الفساد فى الارض ان الله لایحب المفسدین - قال انما اوتیته على علم عندى اولم یعلم ان الله قد اهلک من قبله من القرون من هو اشد منه قوة واکثر جمعا ولایسئل عن ذنوبهم المجرمون (سوره قصص، آیه77 و 78)
6- فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا - یرسل السماء علیکم مدرارا - ویمددکم باموال وبنین ویجعل لکم جنات ویجعل لکم انهارا (سوره نوح، آیه10 تا 12)
7- ولو انهم اقاموا التوریة والانجیل وما انزل الیهم من ربهم لاکلوا من فوقهم ومن تحت ارجلهم منهم امة مقتصدة وکثیر منهم ساء مایعملون (سوره مائده، آیه66)
8- من عمل صالحا من ذکر او انثى وهو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة ولنجزینهم اجرهم باحسن ماکانوا یعملون (سوره نحل، آیه97)
9- ومن اعرض عن ذکرى فان له معیشة ضنکا ونحشره یوم القیمة اعمى (سورهطه،آیه124)
10- ولاتنازعوا فتفشلوا وتذهب ریحکم (سوره انفال، آیه46)
ترجمه:
1- و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم، ولى (آنها حق را) تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
2- هرگز نیکى و بدى یکسان نیست، بدى را با نیکى دفع کن ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است، گوئى دوستى گرم و صمیمى است!
3- به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [ مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر تندخو و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مىشدند، پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در کارها با آنان مشورت کن! اما هنگامى که تصمیم گرفتى (قاطع باش و) بر خدا توکل کن زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد!
4- و ما در هیچ شهر و دیارى پیامبرى بیم دهنده نفرستادیم مگر این که مترفین آنها (که مست ناز و نعمتبودند) گفتند: «ما به آنچه فرستاده شدهاید کافریم!»
5- و در آنچه خدا به تو داده. سراى آخرت را بطلب، و بهرهات را از دنیا فراموش مکن! و همانگونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن! و هرگز در زمین در جستجوى فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد! - (قارون) گفت: «این ثروت را به وسیله دانشى که نزد من ستبه دست آوردهام!» آیا او نمىدانست که خداوند اقوامى را پیش از او هلاک کرده که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامى که عذاب الهى فرا رسد) مجرمان از گناهانشان سؤال نمىشوند!
6- به آنها گفتیم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است! - تا بارانهاى پر برکت آسمان را پى در پى بر شما فرستد! - و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد!
7- و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از سوى پروردگارشان بر آنها نازل شده [ قرآن] برپادارند، از آسمان و زمین روزى خواهند خورد، جمعى از آنها معتدل و میانهرو هستند، ولى بیشترشان اعمال بدى انجام مىدهند.
8- هر کس کار شایستهاى انجام دهد. خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده مىداریم، و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام مىدادند، خواهیم داد.
9- و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا محشور مىکنیم!
10- ... و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود!
تفسیر و جمعبندى
در نخستین آیه، سخن از رابطه برکات زمین و آسمان، باتقوا است، با صراحت مىفرماید: ایمان و تقوا سبب مىشود که برکات آسمان و زمین به سوى انسانها سرازیر گردد، و بعکس، تکذیب آیات الهى (و بى تقوایى) سبب نزول عذابمىگردد. (ولو ان اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض ولکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون)
برکات آسمان و زمین، معنى وسیعى دارد که نزول بارانها، رویش گیاهان، فزونى نعمتها، و افزایش نیروهاى انسانى را شامل مىشود.
«برکت» در اصل به معنى ثبات و استقرار چیزى است، و این واژه بر هر نعمت و موهبتى که پایدار بماند اطلاق مىگردد، بنابراین موجودات بىبرکت آنها هستند که ثبات و قرارى ندارند و زود فانى و نابود مىشوند.
بسیارند از امتهایى که داراى امکانات مادى فراوان هستند و منابع زیرزمینى و روزمینى و انواع صنایع را دارند، ولى به خاطر تباهى اخلاق و فساد اعمال که نتیجه مستقیم فساد اخلاق است، این مواهب براى آنها ناپایدار و فاقد برکت است و غالبا در مسیر نابودىشان به کار گرفته مىشود.
به همین دلیل، آیات قرآن، از کسانى سخن مىگوید که نعمتهاى آنها وبال و مایه بدبختىشان شد.
مثلا، در آیه85 سوره توبه مىخوانیم: «ولاتعجبک اموالهم واولادهم انما یرید الله انیعذبهم بها فىالدنیا وتزهق انفسهم وهم کافرون،مبادا اموال و اولادشان مایه اعجابتو گردد، خدا مىخواهد به وسیله آن، آنها را عذاب کند و جانشان بر آید در حالى که کافر باشند.»
آرى! این نعمتها هنگامى که با فساد اخلاق توام شود، هم مایه عذاب دنیا است، هم موجب خسران و زیان آخرت!
به تعبیر دیگر، هرگاه مواهب الهى با ایمان و اخلاق و اصول انسانى همراه باشد مایه عمران و آبادى و رفاه و آسایش و سعادت و نیکبختى است این همان چیزى است که در آیهمورد حثبه آن اشاره شده است.
بعکس، هرگاه با سوءاخلاق و بخل و ظلم و خودکامگى و هوسبازى همراه باشد، مایه تباهى و فساد است!
در دومین آیه، طریقه بسیار مؤثر و مهمى را براى پایان دادن به کینهتوزیها و عداوتها، ارائه مىدهد و نقش اخلاق را در برچیدن نفرتها و کینهها روشن مىسازد، مىفرماید: «با نیکى، بدى را دفع کن، تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صمیمى شوند.» (ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بینک وبینه عداوة کانه ولى حمیم)
سپس مىافزاید: این کار کار همه کس نیست، و این بزرگوارى وسعه صدر، از هر کس بر نمىآید، «تنها کسانى به این مرحله مىرسند که داراى صبر و استقامتند، و تنها کسانى به این فضیلت اخلاقى نائل مىشوند، که بهره عظیمى از ایمان و تقوا دارند!» (ومایلقها الا الذین صبروا ومایلقها الا ذوحظ عظیم)
ولى همانگونه که قرآن مىگوید، این کار کار همه کس نیست و بهره عظیمى از ایمان و تقوا و تربیت اخلاقى لازم دارد.
بدیهى است اگر خشونتبا خشونت پاسخ گفته شود، و سیئه با سیئه دفع گردد، خشونتها به صورت تصاعدى بالا مىگیرد، و روز به روز دامنه آن گستردهتر مىشود و مایه بدبختیهاى عظیمى در سطح جامعه بشرى مىگردد! بدیهى است این امر (دفع بدى با نیکى) شرایط و حدود و استثناهایى دارد که در جاى خود مشروحا خواهد آمد. در سومین آیه، از تاثیر حسن اخلاق در جلب و جذب مردم سخن مىگوید و نشان مىدهد یک مدیر متخلق به اخلاق الهى تا چه حد در کار خود موفق است، و چگونه دلهاى رمیده را در اطراف خود جمع و متحد مىسازد، اتحادى که مایه پیشرفت و تکامل جامعهها است، مىفرماید:
«از پرتو رحمت الهى در برابر آنها نرم و مهربان شدى! و اگر تندخو و سنگدل بودى از اطراف تو پراکنده مىشدند، آنها را عفو کن و براى آنها آمرزش الهى بخواه، و در کارها با آنها مشورت کن، اما هنگامى که تصمیم گرفتى، قاطع باش و بر خدا توکل کن چرا که خدا متوکلان را دوست دارد! (فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم واستغفر لهم وشاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوکل على الله ان الله یحب المتوک-لین)
این آیه تاثیر عمیق حسن اخلاق را در پیشرفت امر مدیریت و جلب و جذب دلها و وحدت صفوف و پیروزى و موفقیت جامعه نشان مىدهد، بنابراین، تاثیر حسن اخلاق تنها در بعد الهى و معنوى آن خلاصه نمىشود، بلکه اثر وسیعى در زندگى مادى انسانها نیز دارد.
دستورات سه گانهاى که در ذیل آیه آمده یعنى مساله «عفو و گذشت از خطاها» و «طلب آمرزش از پیشگاه خدا» و «مشورت در کارها» نیز در همین راستا است، چرا که این خلق و خوى که از مهربانى و تواضع سرچشمه مىگیرد سبب عفو و گذشت و استغفار جبران خطاهاى پیشین و احترام به شخصیت و ارزش وجودى انسانها مىشود.
چهارمین آیه، آثار منفى بعضى از اخلاق سوء را نشان مىدهد که همیشه و همه جا در برابر پیامبران راستین، گروهى مترفین قیام کردند، همانها که مست ناز و نعمتبودند، و روح تکبر و خودخواهى تمام وجودشان را پر کرده بود، مىفرماید: «ما در هیچ شهر و دیارى پیامبران انذار کننده نفرستادیم، مگر اینکه مترفین گفتند ما به آنچه شما فرستاده شدهاید کافریم!» (وما ارسلنا فى قریة من نذیر الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به کافرون)
سپس مىافزاید: آنها به قدرى مغرور بودند که «گفتند اموال و اولاد ما (از شما) بیشتر است و ما هرگز مجازات نخواهیم شد» (وقالوا نحن اکثر اموالا واولادا وما نحن بمعذبین)
این خلق و خوى زشتسبب مىشود که در برابر هرگونه اصلاح اجتماعى بایستند، مردان حق را بکشند، و صداى حق طلبان را خاموش کنند و بذر فساد و ظلم و طغیان در جامعهها بپاشند، و از اینجا نمونه دیگرى از تاثیر اخلاق سوء، در وضع جوامع بشرى روشن مىشود.
عجب این که روحیه استکبار ناشى از ناز و نعمت، سبب مىشد که از نظر تفکر نیز گرفتار خطاهاى زشت و روشنى بشوند، و کثرت و وفور نعمت را دلیل بر قرب خود در درگاه الهى بپندارند که اگر ما مقرب درگاه او نبودیم، این همه نعمتبه ما نمىداد! و به این ترتیب تمام ارزشهاى معنوى و اخلاقى را انکار مىکردند که قرآن در آیهبعد از آن، این منطق سست و واهى را درهم مىریزد، و معیار قرب درگاه الهى را ایمان و عمل صالح مىداند.
نه تنها مشرکان ثروتمند قریش که همه ناز پروردگان و ثروت اندوزان مستکبر، همین موقف را در برابر پیامبران و مصلحان جوامع بشرى داشتند.
در پنجمین آیه، به چهره دیگرى از این مساله رو به رو مىشویم که داستان «قارون» ثروتمند مغرور و خودخواه بنىاسرائیل را بیان مىکند. هنگامى که آگاهان بنىاسرائیل به او نصیحت کردند که «مال و ثروت عظیم خویش را ابزارى براى سعادت خود و جامعهاى که در آن زندگى مىکنى قرار ده و آن گونه که خدا به تو احسان کرده استبه خلق خدا نیکى کن، و راه ظلم و فساد را نپوى که خدا مفسدان را دوست ندارد!» (وابتغ فیما اتک الله الدار الآخرة ولا تنس نصیبک من الدنیا واحسن کما احسن الله الیک ولاتبغ الفساد فى الارض ان الله لایحب المفسدین)
او با غرور و تکبر مخصوص به خود گفت: «این ثروت عظیم را به وسیله علم و دانش (و لیاقت و کار دانىام) به دست آوردهام!» (قال انما اوتیته على علم عندى)
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 19 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه14
فهرست مطالب
علل دین گریزی جوانان
دین گریزی ترکیب نادرستی است. این ترکیب ، ساخته و پرداخته ی ذهن کسانی است که فرا فکن هستند و دوست دارند همیشه تقصیرها را بر گردن دیگران بیاندازند. این عنوان برای این طرّاحی شده است که به پدیده ی کم رنگ شدن عقاید دینی و مذهبی در جوانان نگریسته شود. کسانی که با تعلیم وتربیت اسلامی آشنایی مختصری داشته باشند ، می دانند که دین ، امری فطری است و با فطرت و طبیعت انسان سازگار است و بلکه انسان فطرتاً خداجو و دین گرا است. انسان موجودی است ستایشگر. تحقیقات باستان شناسی نیز این مطلب را به اثبات رسانده است که انسان ها از زمان های بسیار دور خداپرست و یکتاپرست بوده اند و انحراف از خداپرستی و یکتاپرستی بعدها به وجود آمده است. در هر عصر و دوره ای از تاریخ ، شرایطی به وجود آمده است که مردم ، در این زمینه ، دچار انحرافاتی شده اند. وقتی دین ، امری فطری باشد ، چگونه ممکن است که انسان از امری که مطابق با فطرت او است ، گریز داشته باشد؟! البتّه گاهی گریز از دین دیده می شود ، امّا اگر نیک بررسی شود ، معلوم می شود که آن چه مورد گریز واقع شده ، عوامل غیر الهی بوده است.
در اینجا قصد نداریم وارد مباحث علم کلام جدید شویم و نظریّات ماتریالیست ها را در این مورد بررسی کنیم. امّا آن چه به ذهن می رسد این است که چرا سازندگان این عنوان ، جوانان را مورد حمله ی خود قرار داده اند؟! شاید شگرد خوبی باشد که گروهی را متّهم کنیم و به سادگی تقصیر را به گردن آن ها بیاندازیم. واقعیّت این است که مشکلات اجتماعی و فرهنگی یک جامعه محصول عوامل بسیاری است که با متهم کردن یک قشر و گروه نمی توان نتیجه گیری مطلوب از آن به عمل