![بررسی افسردگی بین مردان بازنشسته و شاغل با فرمت ورد](../prod-images/456494.jpg)
دانلود بررسی افسردگی بین مردان بازنشسته و شاغل با فرمت ورد
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه32
فهرست مطالب
روان درمانی افسردگی:
درمان افسردگی با ورزش
درمان افسردگی با ورزش
کیومرث جباری
درمان افسردگی
1- برای خود اهداف قابل دسترس تعیین کنید.
2- تنها به میزان معقول و در حد توان خود مسئولیت بعهده بگیرید.
3- کارها، اهداف و وظایف بزرگ را به بخشهای کوچک تقسم کنید.
علت های افسردگی
مکانیسم های دقیق ابتلا به افسردگی هنوز کشف نشده اند. با وجود این چند عامل زیست شیمیایی و روانی اجتماعی شناخته شده اند که باعث افسردگی می شوند. ساختار زیست شیمیایی و ژنتیکی بعضی از مردان و زنان چنان است که در محیط های دارای عوامل محیطی و اجتماعی یکسان ، آسیب پذیری بیشتر نسبت به افسردگی نشان می دهند.
علت های روان شناختی افسردگی گوناگون اند. استرس آغازگر افسردگی است. استرس های موجد افسردگی، رویدادهای بزرگ ناخواسته زندگی اند؛ مثل مرگ یک عزیز، نه رویدادهای جزیی مثل ترافیک شلوغ سرشب در شهر که همواره با آن روبرو هستیم.
استرس های زندگی را بر اساس شدت تاثیر درجه بندی کرده اند. مقیاس 37 درجه ای Holmes , Rahe مرگ همسر را 100، طلاق را 75 ، بیماری شخصی را 53 ، ازدواج را 50 ، آبستنی را 39 ، تغییر مسئولیت کار را 29 ، موفقیت چشمگیر را 28 ، تغییر اوضاع زندگی را 25 ، مشکل داشتن با کارفرما را 23 ، تغییر فعالیت اجتماعی را 18 ارزیابی کرده است.
چنان که در این مقیاس دیده می شود استرس های خوشایند هم می توانند از عوامل افسردگی باشند. ازدواج و آشتی بعد از جدایی، تنها عوامل استرس زا نیستند بلکه کسب موفقیت چشمگیر، با آن که بسیار خوشایند است، استرس زا است.
روان شناسان بر این باورند که در نبود حمایت اجتماعی یا دوستان، گرایش به افسردگی تشدید می شود؛ به سخن دیگر وجود دوستان متعدد ، فرد را از ابتلای به افسردگی حفظ می کند.
بعضی از پژوهشگران بر این باورند که نشانگاهی به نام " اختلال افسرده ساز شخصیت" وجود دارد که افراد مبتلا به آن همواره نسبت به خود و دیگران بدبین اند؛ جهان به نظر آنها بی رحم و بی پشتیبان است و خود بی ارزش اند و آینده نومید کننده است. به خاطر داشتن این دید منفی به زندگی، مستعد ابتلای به افسردگی اند.
علت های افسردگی سالخوردگان بسیارند. تعدادی از بیماری های وابسته به سالخوردگی و دارو و درمان آنها، مثل داروهای ضد فشار خون یا تسکین درد مفاصل، آغازگر افسردگی اند یا باعث تغییرخلق و خوی می شوند.
بسیاری از استرس های بزرگ که به افسردگی می انجامند غالباً در سالخوردگی رخ می دهند: مانند بیماری های مزمن و ناتوانی های جسمی، گرفتاری های مالی، تغییر شیوه زندگی و بی هدفی در زندگی. گاهی مردانی که در سراسر عمرخود فعالیت بسیار داشته اند در نتیجه ی ناتوانی در تطبیق خود با زندگی بازنشستگی دچار افسردگی می شوند. نکته جالب درباره افسردگی این است که دختران به دلایل بسیار که با مقام زنان و وضع اجتماعی آنها در جامعه ما ارتباط دارد، نسبت به افسردگی آسیب پذیرترند. بعضی از بررسی ها نشان داده اند ، در حالی که پسران از تغییر اوضاع بدنی خود در سن بلوغ خرسند می شوند، دختران غالباً از تغییرات جدیدی که در بدن آنها رخ می دهد دچار ناآرامی می گردند. بر سر این که دختران کمرو و خجالتی مستعد ابتلای به افسردگی اند، اختلاف نظر وجود دارد. ولی اگر والدین آنها از نظر بالینی افسرده باشند، اگر به عواطف آنها توجهی نشود و اگر به درستی تربیت نشوند، احتمال ابتلای آنها به افسردگی زیاد می شود.
درمان افسردگی
براساس گزارش " انجمن روان پزشکان آمریکا" 85 در صد مبتلایان به افسردگی کبیر تا حد زیادی درمان می شوند. از این گذشته تشخیص به موقع بیماری سبب کاهش ، مدت و شدت بیماری می شود و با درمان مناسب می توان از بازگشت بیماری پیشگیری کرد یا از شدت آن کاست.
دو نوع درمان متداول برای افسردگی وجود دارد: روان درمانی و دارو درمانی، یعنی استفاده از داروهای
فرمت فایل:word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات :77
فهرست مطالب :فصل اول 7
مقدمه 8
بیان مسئله 15
اهداف تحقیق 17
ضرورت واهمیت تحقیق 19
سوال مسئله 20
اضطراب 21
اختلال خلقی عاطفی 22
جانباز 23
روان درمانی 24
ناهنجاری 25
فصل دوم 27
روش تحقیق ( ادبیات و پیشینه تحقیق ) 28
نظریه علل افسردگی 29
نظریه های یادگیری 30
مروری برتحقیقات انجام شده 35
علائم افسردگی 36
علائم عمومی افسردگی 38
طبقه بندی افسردگی براساس علائم و نشانه ها 40
انواع بالینی افسردگی 46
همه گیرشناسی افسردگی ( شیوع افسردگی ) 47
سبب شناسی افسردگی ( علل افسردگی ) 49
افسردگی و تجارت نخستین کودکی 50
علل افسردگی های بیمار گونه 51
فصل سوم 55
جامعه آماری مورد 56
حجم نمونه 56
روش آماری 59
فصل چهارم 60
نمودار شماره (1) 67
نمودار شماره (2) 68
تجزیه و تحلیل آماری 69
تحلیل نتایج 71
فصل پنجم 72
بحث و نتیجه 73
محدودیتهای 74
پیشنهادات 76
ضمیمه 78
تست افسردگی بک 79
منابع و ماخذ 85
مقدمه
افسردگی یکی از رایج ترین انواع ناراحتیهای روانی است که باعث مراجعه به روانپزشکان ،روانشناسان و دیگر متخصصان بهداشت رو انی می گردد . از این لحاظ افسردگی با سرما خوردگی در میان ناراحتیها ی جسمی قابل مقایسه است . در هر لحظه از زمان 15 تا 20 در صد افراد بزرگسال جامعه ممکن است عوارض و نشانه های مختلف افسردگی شدید را از خود نشان دهند .حداقل 12 درصد از جمعیت کشور های پیشرفته در طی عمر خود برای معالجعه علایم افسردگی شدید به متخصصان روانی مراجعه می کنند و حدس زده می شود که 75در صد افرادی که در موسسات درمان روانی بستری میشوند دچار افسردگی هستند . به دلایلی که هنوز کاملاًروشن نیست در صد بیشتری از بانوان دچار افسردگی می شوند ،نسبت زنان به مردان افسرده در ممالک پیشرفته صنعتی تقریباً2به1 می با شد . افسردگی از زمان باستان شایع ترین نوع ((نا بسامانی عاطفی )) شناخته شده است و در بسیاری از مدارک زمان گذشته می توان آثار آن را مشاهده کرد در حدود 450 سال پیش از میلاد مسیح ،بقراط از این بیماری به نام ملانکولی یاد کرده است . از مطالعه تاریخ چنین بر می آید که دانشمندان ایرانی مانند ابو علی سینا ور ازی این بیماری را می شناختند و از آن به عنوان عارضه ای روانی یاد کرده اند در سال 1986 کراپلین ،افسردگی را جزء بیماریهای عاطفی (اختلالات خلقی )طبقه بندی کرد . از آغاز دوره پیش سنگ تا قرون 16تا 17 تکامل بشر از لحاظ ساز گاری اجتماعی و آسایش زندگی بسیار پایین بود . باانقلاب صنعتی همه چیز شروع به تحول نمود . صنعت رشد فزاینده ای پیدا کرد ،شهر های متمدنی مثل لندن ،نیویورک و توکیو به سرعت توسعه یافتند ،جمعیت شهرها به چندین برابر رسید و سطح در آمد مردم به شکل قا بل توجهی افزایش یافت اغلب مردم غربی در کمال رفاه و آسایش زندگی می کردند اما ساختمان جسمانی و عقلانی بشر در چند هزار سال گذشته تغییر بسیار جزِِئی حاصل کرد ،انسان مجبور بوده است تطابق و تغییر موقعیت را بیاموزد لیکن وا کنشهای اساسی و غریزه ای او هنوز هم شباهت بسیار نزدیکی با حیوانات عالی تر دارد و این همان مطلبی است که اریک فرام در تئوری خود در بارهٌ شخصیت گفته ، و آن اینکه انسان زمانی که برای آزادی از اصل خود ، یعنی طبیعت جدا شده و به زندگی متمدن شهری روی آورده ، احساس تنهایی می کند و این احساس موجب اضطراب و افسردگی او شده است که این مطلب ازدیاد افسردگی را در جوامع صنعتی تأیید می کند .
ناراحتیهای گوناگون روانی و از جمله افسردگی طبیعتاٌ در درجات شدید خود جسم آدمی را هم تحت تأثیر قرار می دهد و شخص را تا حد بیماریهای روان ــ تنی (1) پیش می برد.
حد نهایت آسیبی که ناراحتیهای روانی ، از جمله افسردگی ایجاد می کنند خود کشی (2) می باشد . بیماریهای روان ــ تنی ناشی از تأثیراختلالات روانی مانند اضطراب و افسردگی بر روی جسم انسان است . به عقیده تعدادی از دانشمندان و به خصوص پژوهشگران انگلیسی که در این مورد تحقیقات متعددی انجام داده اند علت بسیاری از بیماریهای جسمی (مثل زخم معده ، ناراحتیهای قلبی و عروقی ، سکته های مغزی ، فشار خون و تعدادی از درد های مفاصل و...) را ناشی از فشار ها و استرسهای روانی میدانند ،
عده ای عقیده دارند تعداد این بیماریهای روان تنی بیش از 60 در صد بیماریهای جسمی می باشد .
افسردگی درجات و انواع مختلفی دارد و از عوامل متعددی ممکن است ناشی گردد.
این عوامل شامل : سرشت طبیعی (3) ، وراثت ، اختلال در فعالیت شیمیایی و هورمونی بدن ، تجارب خانوادگی (بخصوص داشتن پدر و مادر افسرده یا الکلیک)،
بیان مسئله
اصو لاًمسائل مربوط به روان انسان از دیر باز مورد توجه بوده و انسان را به تفکر وا می داشته است . دقت در خصوصیات خلقی و منش شخصیت و بطورکلی خصو صیات روانی مسئله ای نیست که برای بشریت بی سابقه بوده و در سد ه های اخیر بو جود آمده باشد ،اما باید توجه داشت که مسائل و تعاریف مربو ط به خصوصیات روانی در نزد افراد غیر متخصص با آنچه در نزد دانشمندان علوم روانپزشکی و روان شناسی مطرح می شود تفاوت عمد ه ای در روانشنا سی و رو انپزشکی اصطلاح افسردگی و به طور کلی اختلالات روانی بسیار وسیع تر از تعارف آن در نزد افراد غیر متخصص می باشد . روانشناسان و روان پزشکان افسردگی را به عنوان یک بیماری هم از جهت رو انی و هم از جهت بدنی مورد مطالعه قرار داده وبا توجه به فر ضیات مختلفی که در مورد افسردگی مطرح شده ،طبقه بندی های متعددی از افسردگی ارائه دادهاند .
با توجه به توضیحات فوق و عنوان پژوهش که (بررسی رابطه بین افسردگی و میزان معلولیت در جانبازان شهر ستان ایوان غرب ) نام دارد در حقیقت می خواهیم بدانیم آبا رابطه ای بین میزان و معلو لیت جانبازان و اقسردگی وجود دارد یا نه ؟
و اگر رابطه ای وجود دارد صر فاً بخا طر میزان معلو لیت می باشد یا بخاطر دلایل دیگری از قبیل نوع شغل ، سن ، میزان تحصیلات و ...... می باشد ؟
درک رابطه بین افسردگی که شایع ترین اختلال خلقی می باشد با انزوای اجتماعی و اقدامات مخرب بر علیه جامعه ،خانواده ، خود فرد و تشدید این مسئله که فرد احساس می کند روز به روز از کار آیی او بخاطر نقص بدنی کاسته میشود و در واقع نقایص بدنی بصورت یک امر غالبی در می آید و در نهایت خطر نا کترین اقدام یعنی خود کشی را در پی می سازد.
درک این مطلب که آیا جانبازان بخاطر معلولیت جسمی خود به سوی افسرد گی و به دنبال آن درو نگرایی روی آورده اند و این راه را بهترین طریق برای رو برو شدن با وضعیت جسمانی خود انتخاب کر ده ا ند یا اینکه قبل از معلو لیت هم افسر دگی داشته اند ، یا اینکه معلو لیت افسر دگی انها را شدت بخشیده است جای بحث دارد و توجه کافی به این عزیزان لازم و ضروری به نظر می رسد . جانبازان می توانند سر منشاء اقدامات مفید و ساز نده ای باشند .
اگر توجه کافی به آنها بشود و به کار آیی آنها معتقد باشیم و اگر به آنها میدان دهیم ،استعدادهاو نبوغ آنها آشکار می شو د و اگر توجه کافی وجود نداشته باشد منجر به گوشه گیری و انزوا و افسردگی می شودو عوارض بعدی نیز به دنبال آن می آیند .
اهداف تحقیق
در این پژوهش محقق بر آن است که مطالعه ای بین مقایسه میزان افسرد گی ضعیف و شدید داشته باشد . با توجه به اینکه جانبازان یکی از گرو هها ی با ارزش و قابل احترام جامعه می باشند محقق بر آن است که دایره شمول نتایجش را بطور اخص به گروه نمونه و بطور اعم سایر جانبازان تعمیم دهد و اقدامات مشابهی از طریق این پژوهش در اختیار همگان قرار گیرد تا نحوة بر خورد با آنان اصلاح گردد ، مسئله شناخت رو حیات آنان مورد توجه قرار گیرد و اینکه به مشاورة جانبازان اهمیت داده شود در زمینةاختلالات روانی و خلقی و به ویژة افسر دگی آنها تحقیقات جامعی صورت گیرد واقدامات مقتضی در رابطه با درمان و پیش گیری اختلالات روانی جانبازان صورت گیرد .
اگر چه افسردگی شیوع بسیاری دارد ولی اغلب بیماران افسرده تشخیص داده
نمی شوند یا به اشتباه یک اختلال جسمی یا روانی دیگر تشخیص داده می شود از این رو بیماران و خانواده آنها در معرض رنج و نا توانی غیر مو جهی قرار می گیرند . از آنجاییکه در مسائل کلینکی و درمان امر تشخیص به موقع و درست اهمیت ویژ ه ای دارد اگر بتوانیم الگو های پاسخ فرد افسرده و بخصوص جانبازان رادر جامعه مورد مطالعه بدست آوریم و این الگو ها را در اختیار دست اند کاران بهداشت و درمان جانبازان قرار دهیم قدم بزرگی در راه پیش گیری و درمان صحیح و کار بردی جانبازان افسرده و سایر جانبازان بر داشته ایم .
ضرورت و اهمیت تحقیق
وفور پدیدهافسردگی و از جمله بروز آن در قشر با ارزش جانباز لزوم چنین تحقیقی را برای پژوهشگر ضروری ساخته بر خورد با این موضوع می تواند به بهبود وضع روحی و روانی جانبازان ختم شود و موقعیت آنان را در نظر شغلی ،تحصیلی ، اجتماعی و اقتصادی ارتقاءبخشد . بررسی همه جانبه ساختار روانی و شخصیتی افراد و شناخت استعداد های آنها کمک خواهد کرد که از کدام توان و نیروی آنها می توان نهایت استفاده را برد .
اهمیت موضوع در این است که حداکثر بازده مطلوب و استفاده صحیح از استعدادهای جانبازان عملی گردد .
با توجه به اینکه جهان امروز به اینکه جهان امروز جهان مقابله هاست کسانی در این مبارزه سر افراز خواهند شد که از کمترین نیرو بهترین بازده را بدست آورند و در این جهت اگر بتوان جانبازان را به شناخت بهتر و درک صحیح تری از خود ،نیاز ها و علائقشان رهنمون نمود می توان انتظار داشت که ین نیرو های عظیم بعد از فارغ التحصیل شدن و مهارت آموزی و کسب تخصص،به بهترین وجه بازده و کار آیی لازم و مطلوب را داشته باشند . اگر بتوان از بروز مشکل و بخصوص افسردگی در جانبازان جلو گیری کرد و آنان را به فعالیت بیشتری در زمینه های اقتصادی ،اجتماعی تشویق نماییم واین عزیزان را از کناره گیری در صحنه ها بر حذر داریم بطور حتم بسیاری از مشکلات جامعه بدست این عزیزان حل خواهد شد و اقدامات بیشتر و مفید تری را در جهت ارتقاءی کشور انجام می دهند و لذا کشور را بیش به استقلال در تمامی زمینه ها سوق می دهند.
سوال مسئله
میزان افسردگی در جانبازان خفیف بیشتر است یا در جانبازان شدید ؟
فرضیه های تحقیق
افسردگی در جانبازان در صد بالا بیشتر از افسردگی جانبازان درصد پایین است.
متغییرهای مورد مطالعه
افسردگی متغییر وابسته
جانبازان دو گروه جانبازان دو گروه متغییر مستقل
تعریف عملیاتی متغییرها
افسردگی1 : افسردگی یک هیجان عادی بشر است ،افسردگی با علائمی مثل غمگینی شکستگی ،نو میدی ، نا کامی و یا نا شادی مشخص ..
1. DEPRESSION
افسردگی نوعی حالت مالیخولیایی، احساس نومیدی و وضع روانی افسرده می باشد . اگر این حالت بطور مستمر ادامه داشته باشد به مدت 2 تا 6 ماه بیماری عادی و 6 تا 9 ماه افسردگی شدید و از علائم بیماری روانی شدید است که این حالت را جنونی یا سایکوتیک می نامند .
- افسردگی: اصطلاحی وسیع و مبهم است ، برای شخص عادی حالتی مشخص با غمگینی و گرفتگی و بیحوصلگی و برای پزشک گروه وسیعی از اختلالات عاطفی با زیر شاخه های متعدد را تداعی میکند . خصوصیات اصلی و مرکزی حالات افسردگی کاهش عمیق میل به فعالیت لذت بخش روز مره مثل معاشرت ، تفریح ، ورزش ، غذا و فعالیت جنسی است این ناتوانی برای کسب لذت حالتی نافذ و پایا دارد.
-اضطراب : اضطراب یک احساس فراگیر ، بسیار نا خوشایند و اغلب مبهم و دل واپسی است که با یک یا چند تا از احساسهای جسمی همراه میگردد . مثل احساس خالی شدن سر دل ، تنگی قفسه سینه ، طپش قلب و تعریق ، سر درد یا میل جبری ناگهانی برای دفع ادرار و بیقراری .
اضطراب : واکنش در مقابل خطری نا معلوم ، درونی ، مبهم و از نظر منشأ همراه با تعارض است .
1. ANXIETY
- اختلال دو قطبی : اختلالی که در آن فرد ، مبتلا به دوره های شیدایی و افسردگی و یا فقط مبتلا به شیدایی است و یا تجربه می کند و وجود یک دوره شیدایی (مانی ) ضروری است .
شلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:71
فهرست و توضیحات:
چکیده
مقدمه
فصل اول : کلیات تحقیق
پیشگفتار
بیان مسئله
سوالات تحقیق
اهداف تحقیق
فرضیات
تعریف نظری وعملیاتی
اهمیت وضرورت تحقیق
پیشینه تحقیق
فصل دوم : ادبیات نظری تحقیق
گزارش تحقیق
کلیات و مبانی نظری
اهداف پژوهش
روش کار تحقیق
فصل سوم: روش شناسی پژوهش
روش تحقیق و تحلیل داده ها
فصل چهارم: داده های آماری
داده های آماری
فصل پنجم : نتیجه گیری و پیشنهادات
جمع بندی و نتیجه گیری
پیشنهادات
منابع و ماخذ
چکیده:
تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیرات اختلالات زبان در میزان افسردگی کودکان انجام گرفته است. در این پژوهش افراد مورد مطالعه 60 نفر دانشآموز دختر مقطع راهنمایی (سوم راهنمایی) از مناطق 17 و 13 و 10 آموزش و پرورش استان تهران در سال تحصیلی 84 انتخاب شدهاند و این پژوهش به شیوه تصادفی از میان دانشآموزان مدارس عادی و استثنایی انتخاب شدهاند.
و ابزار و اندازه گیری در این پژوهش شامل تست افسردگی بک بود و نتایج بررسی نشان داد که بین میزان افسردگی دانشآموزان مبتلا به لکنت زبان و عادی تفاوت معناداری وجود ندارد.
افسردگی چیست؟
افسردگی شایعترین اختلال خلقی و عاطفی و بزرگترین بیماری روانی قرن حاضر است. به بیان سادهتر، افسردگی یک واکنش روانی ـ زیستی در برابر فشارها و استرسهای زندگی است. چنین حالت واکنشی و اختلال خلقی محدود به زمان و مکان خاصی نیست و میتواند در هر زمان و هر مکان و برای هر شخصی در هر موقعیتی که باشد، پدید آید.
در واقع خلق آدمی حاصل مجموعهای از واکنشهای عاطفی در یک موقعیت خاص و زمان معین است. به سخن دیگر، خلق یک زمینه عاطفی زیربنایی است که آکنده از گرایشهای هیجانی و غریزی بوده، به حالتهای روانی، احساسی انسان طعم خوشایند یا ناخوشایند میدهد و در بین دو قطب لذت و درد در نوسان است. یک تغییر محسوس یا انحراف از حالت طبیعی و متعادل خلق میتواند به صورت اندوه و غمزدگی مشخص گردد. اگر شدت یا مدت زمان اندوه از حد متعارف تجاوز کند، یا در یک شرایط خاص به صورت یک اختلال قابل توجه و بیمارگونه ظاهر شود، میتواند به یک خلق افسرده تبدیل گردد.
حالت غمگینی با افسردگی چه تفاوتی دارد؟
باید توجه داشت که افسردگی با حالت غمگینی یا غمزدگی معمولی متفاوت است. در زندگی هر کس ممکن است موقعیتهایی بوجود آید که موجب تاثرات روانی و غم و غصه درونی گردد، مثل از دست دادن پدر، مادر، همسر، فرزند، دوست یا یکی از نزدیکان و محبوبان، اما این حالت کاملاً موقت خواهد بود. غمگینی یک حالت ناخشنودی یا نارضایتی موقت از شرایطی است که وفق مراد فرد نیست. حالت غمزدگی با آشفتگی واقعی روانی و کاهش یا از دست دادن هدفها و کمرنگ شدن نگرشهای حیاتی و معیارهای ارزشی در زندگی فردی و اجتماعی همراه نمیباشد.
در حقیقت بین زمانی که انسان با یک مشکل خانوادگی، شغلب و حرفهای مواجه شده، احساس ناخوشایندی از یک ضربه عاطفی و روانی را تجربه میکند، یا هنگامی که از یک شرایط غمناک و تاثرانگیز متاثر میگردد و با احساس پاک با آن همدلی کرده، غمگین میشود و احساس پاک با آن همدلی کرده، غمگین میشود و احساس تالم و غمزدگی برای مدتی وجودش را فرا میگیرد، با دورانی که انسان دچار افسردگی میشود، متفاوت است.
حالت غمگینی و غمزدگی که اساساً موقت است، بخشی از زندگی و حیات اجتماعی انسان است و لطمهای به فعالیتهای زیستی، پویایی زندگی و برنامههای هدفمند انسان نمیزند. غمزدگی ناشی از مواجه شدن با مشکلات و ناملایمات زندگی و درگیریهای بین فردی ممکن است احساس ناخوشایندی نیز به همراه داشته باشد، لیکن احساس ناشی از همدلی با مصایب دیگران و شرایط تاثرانگیز انسانی که ممکن است در شرایطی خاص با تبلور احساسات و حالتهای غمزدگی همراه باشد، بر بهداشت روانی، تعادل عاطفی و انگیزههای تلاش وی میافزاید.
اما حالت انسان افسرده، انسانی که دچار اختلال قابل توجه خلقی است با حالت انسان غمزده کاملاً متفاوت است. حالت افسردگی همواره ناخوشایند و آزاردهنده است و حیات زیستی انسان را متاثر میسازد؛ نگرشها، باورها و بینشها را دگرگون میکند. هدفهای متعالی زندگی را دستخوش ضعف و سستی و انسان را دچار احساس بیهودگی میکند.
بنابراین حالتهایی همچون دلشکستگیها، دلتنگیها، تاثرات روانی و غمگینیهای گذرا که اساساً یک احساس و هیجان عادی بشری است، هرگز به عنوان یک اختلال روانی تلقی نمیگردد، بلکه چنین حالتهایی نشانه تبلور احساس همگانی و عمومی است.
غم و اندوه یک حالت غمگینی خلقی عادی و واکنشی طبیعی، واقعبینانه و مناسب نسبت به آنچه از دست رفته میباشد و کاملاً موقت بوده، به تدریج و به طور طبیعی محدود شده، فروکش میکند و در موارد بسیار نادر و شرایط خاص، نسبتاً طولانی شده، موجب پدیدآیی اختلال جدی در زندگی فردی و اجتماعی میشود.
به طور کلی، افسردگی یک واکنش روانی و زیستی در برابر فشارها و استرهای حیاتی است و شدت واکنش هر کس در مقابل استرس بستگی به کیفیت و شاکله شخصیت وی دارد. برخی از افراد، بویژه جوانان به علت تجارب تلخ و ناخوشایند دوران کودکی، تحمل هرگونه استرس ناشی از دست دادن چیزی و کسی برایشان دشوار است و به شدت متاثر میشوند. مثلاً جوانی که در کودکی شاهد فوت پدر و مادر خود بوده، یا به علت طلاق، یکی از والدین خود را از دست داده، در برابر استرسهای ناشی از ناکامیها و از دست دادن موقعیتهایی که برایش مطلوب بوده است، فوقالعاده متاثر میشود و رگههای افسردگی میتواند وجودش را به تدریج فرا گیرد.
در بسیاری از مواقع تجمع استرسها و هیجانزدگیها در زمانی که محدود نیز ممکن است زمینههای افسردگی را در هر فردی فراهم آورد، ولو اینکه بعضی از استرسها و شرایط هیجانی لزوماٌ ناخوشایند نیز نباشند. مثلاً شخصی که در سازمان و وزارتخانهای صاحب شغل قابل توجهی شده است، به ناگزیر به خاطر همسرش به شهر دیگری میرود و در یک پست عادی مشغول میگردد و موقعیت قبلی شغلی را از دست میدهد. همزمان با این مساله، همسرش دچار بیماری سختی میگردد و خبر فوت مادرش نیز او را سخت متاثر میسازد. از سوی دیگر از تعاونی مسکن که در آن عضویت داشته، به وی خبر میدهند که آخرین قسط را برای تحویل مسکن فراهم کند و همه اینها در ظرف چند هفته و یا در یکی دو ماه اتفاق میافتد.
چنین شخصی ممکن است به خاطر ناتوانی در ارائه پاسخهیا مناسب به فشارها و تقاضاهای اجتماعی تا حد قابل توجهی دچار افسردگی شود. این نوع افسردگی، در واقع واکنشی عادی در برابر مجموعهای از استرسهاست. بنابراین همزمانی یک سلسله تغییرات مهم و قابل توجه در زندگی فردی و خانوادگی، اعم از خوشاینده و ناخوشایند، آن هم در محدوده زمانی کوتاه میتواند در بسیاری از انسانها بویژه زمینههای افسردگی را فراهم آورد.
انتظار این است که یک انسان متعادل در مقابل استرسها و فشارهای روانی یک واکنش روانی ـ زیستی معقول از خود بروز دهد. احساس بیتفاوتی یا کمتفاوتی نسبت به استرس موردنظر یا واکنش فوقالعاده زیاد نسبت به آن امری غیرعادی تلقی میشود. به عبارت دیگر، اگر فردی به هنگام مواجهه با یک استرس قوی هیچ نوع واکنش رونی ـ زیستی از خود نشان نمیدهد، به احتمال قوی دچار نوعی افسردگی نهفته شده است. در این شرایط احتمالی خطر بروز یک واکنش تاخیری، مثلاً طی ماههای بعد یا ابتلا به افسردگی مزمن بسیار زیاد است.
در یک نگاه کلی و از یک منظر دیگر، واکنش افسردگی را میتوان بر دو نوع تقسیم کرد:
• واکنش افسردگی حاد یال گذرا؛
• واکنش افسردگی پایدار و مداوم
منظور از افسردگی حاد یا گذرا چیست؟
افسردگی حاد که عموماً با غمگینی و اندوه و غمزدگی همراه است، همواره کوتاه، شدید و در عین حال ناخوشایند و ناراحت کننده است و موجب تغییرات خلقی میشود. این نوع افسردگی عموماً گذراست و در مدت زمان مناسب قابل پیشبینی بهبود مییابد. البته بعضاً ممکن است این نوع افسردگی هفتهها یا چندین ماه طول بکشد، اما در اغلب موارد، شدت و مدت واکنش افسردگی متناسب با نوع و شدت عامل ایجاد کننده افسردگی است. مثلاًٌ وجود رگههای افسردگی به مدت شش ماه بعد از طلاق، بویژه در خانمها امری نسبتاً عادی میباشد. در حالی که پدیدآیی افسردگی جدی در جوانان پس از دو سه بار شکست و ناکامی در امتحانات یا یافتن کار مناسب، وضعیتی غیرعادی تلقی میگردد.
واکنش افسردگی حاد و گذرا ممکن است بسیار خفیف باشد، مانند چند ساعت غمگینی و غمزدگی، یک احساس موقت طردشدگی و احساس موقت یاس و ناامیدی. البته چنانچه استرس و فشار روانی وارد آمده بر فرد بسیار قوی بوده، یا شخص نسبت به آن حساسیتی خاص داشته باشد، ممکن است واکنش افسردگی نسبتاًٌ شدید باشد.
مثلاً جوانی که در یک حادثه رانندگی پدر و مادرش را از دست داده بود، برای مدتی دچار افسردگی حاد شده و مدتها حالت غمگینی، گوشهگیری و مدتها حالت غمگینی، گوشهگیری و انزواطلبی پیدا کرده بود، غذا نمیخورد، نمیخوابد، حال و حوصله صحبت کردن با کسی را نداشت و خیلی از اوقات آرزوی مرگ میکرد، اما او به کمک روانشناس و مشاور حاذق به تدریج در عرض چند ماه از مرحله واکنش حاد افسردگی بیرون آمد و یاد گرفت که چگونه باید با حوادث و اتفاقات ناگوار و مصیبتهای بزرگ مقابله کرد و صبورانه آنها را تحمل نمود. با اینکه چنین واکنش افسردگی بسیار دردناک و جانگدز بود، به هر حال این جوان توانست از اسارت افسردگی مزمن نجات یابد و به زندگی طبیعی و فعالیتهای پویای خود ادامه دهد.
در واقع دورههای حاد و در عین حال گذرای واکنش افسردگی، بستری برای بروز احساسات شدید، استرسها و فشارهای روانی قوی بوده، اساساً یک واکنش طبیعی و عادی در مقابل برخی اتفاقات غیرمترقبه و تحولات و تغییرات مهم زندگی مثل از دست دادن برخی از نزدیکان و محبوبان یا تحمل خسارتهای شدید اقتصادی است.
باید توجه داشت که بعضی اتفاقات و حوادث ناگوار و ناخوشایند مانند مرگ پدر، مادر، همسر، بیماری شدید و صعبالعلاج فرزندان، برادر، خواهر، شکستهای مکرر در امتحانات نهایی و ورود به دانشگاهها، ناکامیهای مکرر در به دست آوردن کار مناسب یا از دست دادن شغل و تحمل خسارتهای شدید اقتصادی برای همه مردم، بویژه جوانان ناراحتکننده و تهدیدآمیز است. همچنین از هم پاشیده شدن کانون گرم خانوادگی، طلاق و جدایی به عنوان یک پدیده ناخوشایند میتواند موجبات افسردگی قابل توجه مادر و فرزندان یا فرزندان را به همراه داشته باشد.
افسردگی پایدار و مداوم چیست؟
واکنش افسردگی مزمن بر خلاف افسردگی حاد، غمزدگیهای موقت که به شخص فرصت اندیشه و بصیرت میدهد، بسیار بازدارنده و عاجزکننده است. افسردگی مزمن در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی فرد اشکالات و اختلالات قابل توجهی فراهم مینماید که ممکن است اصلاح و برطرف کردن آنها بسیار دشوار یا بعضاً امکانناپذیر به نظر آید. در افسردگی مزمن تا زمانی که سیستم عصبی و نظام ارتباطی فرد اثرات و حالات بازدارنده و عاجزکننده خود را تکرار میکند، کیفیت درماندگی و حالت افسردگی در شخص به صورت پایدار باقی میماند.
کاهش قابل ملاحظه اعتماد به نفس، افزایش حساسیت و زودرنجی، گوشهگیری و انزواطلبی، عدم تحمل انتقاد، کمتوانی در اتخاذ تصمیمات معقول، تمایل به تعویق انداختن کارها از جمله علائم و نشانههای افسردگی مزمن است. البته باید توجه داشت که همواره یک انگیزه قوی برای منطقی و معقول جلوه دادن افسردگی وجود دارد. اشخاص مبتلا به افسردگی مزمن عموماً محیط زندگی و کار خود را عامل اصلی کاهش انرژی حیاتی و انگیزه تلاش و ارتباطات اجتماعی تلقی میکنند و همواره جملاتی از قبیل:
همیشه خستهام، دل و دماغ هیچ کاری را ندارم، با این همه گرفتاری دیگر فرصت هیچ کاری باقی نمیماند، کارم خیلی زیاد و خسته است، حوصله رفتن به اینجا و آنجا را ندارم و ...، را در توجیه وضعیت خود به زبان میآورند. بدیهی است که شخص مبتلا به افسردگی مزمن، زمانی که دور از محل زندگی و محیط کارش باشد، حالش بدتر میشود، اگر هم گاهی احساس راحتی کند، باز به سرعت به حال اول برخواهد گشت. در حقیقت کلید اصلی تمیز دادن افسردگی مزمن از افسردگی حاد، دوام و پایدار بودن آن است. این نوع افسردگی معمولاً به خودی خود مرتفع نمیشود و نیازمند اقدامات درمانی و روانشناختی است.
دستیابی به نقطه روشنی که افسردگی مزمن از آن شروع شده، معمولاً بسیار دشوار است. برخلاف افسردگی حاد، در نوع واکنش افسردگی مزمن، علت عارضه از خاطر شخص محو شده یا به روشنی نمیتواند آن را توصیف کند.
شایان ذکر است که بسیاری از اختلافات خانوادگی و مشکلات روابط انسانی، نتیجه نوعی افسردگی پایدار و مزمن است که شخص را مبتلا کرده است. عوارض افسردگی پایدار و مزمن هرچه باشد، اساساً اختلالی است که نمیتوان علت واحد و دقیق و محلی روشن برایش پیدا کرد. بسیاری از دعواهای زنها و شوهرها، به علت عدم گفتوگو و مصاحبتهای صمیمانه آنهاست و علت آن ممکن است افسردگی مزمن و ناشناختهای باشد که بعضاً آنها را به مرز جدایی میکشاند.
افسردگی معمولاً مانع مصاحبت، همدمی و همدلی است و غالباً افراد افسرده به لحاظ حساسیتی که دارند، ممکن است سکوت دیگران را بیتفاوتی یا طرد شدن از جانب آنان تلقی نمایند و چون طبیعت گوشهگیر دارند، ممکن است در دیگران احساس دوری و طرد را برانگیزانند. شخص افسرده احساس تنهایی میکند و میپندارد که دیگران او را درک نمیکنند و عموماً بر این باور است که انسانها نمیتوانند همدیگر را درک کنند و به همین خاطر از مصاحبت با دیگران (حتی نزدیکان) پرهیز میکند. در هرحال، باید توجه داشت که افسردگی تقریباً در همه موارد به طور کامل قابل درمان است و لازمه آن توجه نمودن به پدیده افسردگی در خانواده، مدرسه، دانشگاه و در سطوح مختلف جامعه توسط همه مدیران و کارگزاران فرهنگی و مسولان بهداشت روانی جامعه است.
فراوانی افسردگی در بین گروههای مختلف مردم در چه حد است؟
همانطور که اشاره شد، افسردگی بزرگترین و شایعترین بیماری روانی قرن حاضر و در واقع از اولین اختلالات روانی است که از دیربار مورد توجه حکیمان و پزشکان بوده است. افسردگی مشکل روانی درجه اول غرب، بویژه امریکاست. مطابق آمار سازمان بهداشت جهانی، حدود 12% از جمعیت کشورهای مختلف به درجاتی از افسردگی مبتلا میباشند. بعضی از محققان نیز بر این باورند که حدود 30درصد از مردم بویژه در غرب در طول حیات خود دچار افسردگی میشوند که بسیاری از ایشان نیاز به مراجعه به پزشک را در خود احساس نمیکنند. بیش از 75% کسانی که در بیمارستانها و بخشهای روانی بستری میشوند، دچار افسردگی قابل توجهیاند.
شیوع افسردگی در خانمها بیشتر از آقایان است. بسیاری از گزارشهای تحقیقاتی حاکی از آن است که خانمها 26-20درصد از عمر خود را با درجاتی از حالتهای افسردگی میگذرانند و این رقم در آقایان حدود 12-10درصد است.
در واقع احتمال افسردگی و بستری شدن در بیمارستانها برای خانمها دو برابر آقایان است. بدیهی است که این نسبت در جوامع و فرهنگهای مختلف میتواند متفاوت باشد.
کلارک و همکارانش (1990)، در تحقیقات خود نشان دادند که حدود 20% از نوجوانان 19-13 ساله تا قبل از 18 سالگی یک بار به افسردگی مبتلا شدهاند.
در واقع به قول سلیگمن، متاسفانه آمار افسردگی به قدری زیاد و قابل ملاحظه است که فراوانی این بیماری تنها با سرماخوردگی ساده جسمانی قابل مقایسه میباشد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 28 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید