فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه ی روشهای ایجاد ارتباط موثر با کودکان کار و خیابانی. doc

اختصاصی از فی لوو پایان نامه ی روشهای ایجاد ارتباط موثر با کودکان کار و خیابانی. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ی روشهای ایجاد ارتباط موثر با کودکان کار و خیابانی. doc


پایان نامه ی روشهای ایجاد ارتباط موثر با کودکان کار و خیابانی. doc

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 100 صفحه

 

جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی

 

مقدمه:

انسان در نتیجه فرآیند اجتماعی شدن ، برخی از مهارتهای ارتباط بین فردی را کسب میکند. اما سطح عملکرد او در این مهارتها را می توان بهبود بخشید.هرفردی،برای آنکه در روابط انسانی خود فهمیده تر؛مودبتر،صمیمی تر،بیریاتر،آزاد اندیش تر،صریح ترو عینی تر رفتار کند ، از ظرفیت بالایی برخوردار است . ارتباط سبب می شود که انسان دربارهء نیازها و شرایط محیط زندگی خودش ، اطلاعات لازم را بدست آورد. کنش های متقابل و هماهنگ با محیط نیز با تبادل اطلاعات ساده می شوند.ارتباط ،از طریق پیامهای خود،مجراهای نفوذ بر محیط را آماده می کند و متقابلاً از طریق پس خورد پیامها، اطلاعات مروط ه عکس العمل های محیط و نیاز های متغیر آن را به سیستم می رساند. اندیشمندانی چون ارسطو، گربنر هدف اصلی ارتباط را تاثیر گذاری بر مخاطبان معرفی می کند.

اصولاًمددکاران  کسانی که با کودکان کار و  خیابانی در ارتباط می باشنداز این موضوع شکایت می کنند که نمی توانندبا این کودکان ارتباط موثری برقرار کنند و اطمینان آنها را جلب کنندو کمک کنند تا از بحران ها جان سالم به در برند.

ما بواسطه این پژوهش و به کمک مجموعه مستحکمی از دانش نظری ، الگوی مناسب و فرصتهای تجربه شخصی ،می توانیم فرایند انسان کاملتر شدن را تا حدزیادی تسریع نماییم.و سعی برآن داریم تا بتوانیم ارتباط موثر و بهتری را با کودکان  کار و خیابان برقرار کنیم تا بدین طریق در راستای اهداف خود کمک شایانی به مدد کاران و این کودکان کرده باشیم.

 در این پژوهش پس از بیان مسئله و اهداف و اهمیت موضوع ارتباط با کودکان خیابانی به پیشینه و تاریخچه پیدایش آنها می پردازیم و همچنین تاملی ر نظریه های ارتباط می کنیم و راهکارهای مفیدی را رای ایجاد ارتباط موثر با این کودکان عنوان می کنیم و سپس در بخش سوم به وسیله پرسشنامه و مصاحبه به جایگاه عملی می رسیم و نتیجه گیری حاصل از این پژوهش را عنوان خواهیم کرد.

موثر با کودکان کار و خیابانی در NGOها طراحی شده و این راه کارها و مولفه ها د سه زمینه (ایجاد) ارتباط روشن ، متقاعد سازی ، شکستن مقاومت)مد نظر می باشد

برای چه تحقیق

هدف نهایی این تحقیق کمک به مسیر آموزش این کودکان است ، پیش زمینه برنامه ریزی اصولی و عملی برای ساماندهی کودکان کار و خیابان درNGOهای مربوطه در تهران همچون خانه حمایت از کودکان کار و خیابانی ناصر خسرو،خانه حمایت از کودکان کار و خیابانی شوش،خانه حمایت از کودکان کار و خیابانی مولوی و ...فراهم می نماید چرا که کودکان کار و خیابانی یکی از معضلات بزرگی است که نهادهای دولتی و خیریه باید ه آن توجه زیادی بکنند.

اهمیت و ضرورت تحقیق

در رابطه با پرورش کودکان کا و خیابانی این پرسش مهم برای ما مطرح می شود که(چگونه می توان با کودکان کار و خیابانی ارتباط موثری بر قرار کرد؟)به نظر من هرچه این مسئله اساسی تر و دقیق تر و روشن تر شناخته شود، توفیق ما در امر شناسایی و کمک بیشتر می شود و در موقعیتی قرار می گیریم که مشکلات کودکان خیابانی را بشناسیم و با درک مناسب به رفتار و برخورد درست با آنها رو به رو می شویم.

دوران کودکی ، دوران شکل پذیری و تکوین شخصیت است .پایه هایی که در این مرحله از زندگی برای او گذارده می شود، می تواند بنایی از انسانیت و اخلاق بسازد که کج میرود یا همچنان راست و استوار کودک را به سر منزل مقصود میرساند.

 

بیان مسئله:

ارتباط بر قرار کردن با کودکان کار و خیابانی می تواند عاملی باشد موثر در جهت رفع مشکلات این کودکان تا بتوانند تعامل با دیگران و اعتمادکردن را بیاموزند. از این جهت به جوابگویی سوال ذیل اقدام می نمایم :

چگونه می توان ا کودکان کار و خیابانی شرکت کننده در NGOناصر خسرو ارتباط موثر در راستای ایجاد یک ارتباط روشن ،متقاعد سازی، شکستن مقاومت برقرار کرد؟ برای جوابگویی به سوال فوق راه مقایسه مددکاران برتر و سایر مددکاران را در پیش گرفتیم و به سه سوال ذیل در رابطه با مهمترین مولفه ها و راه کارهای ایجاد ارتباط موثر با کودکان اهمیت خاصی دادم .

-           چه تفاوتی در زمینه راه کارها و مولفه های مهم و موثر در ایجاد ارتباط روشن با کودک بین مددکاران برتر و سایر مددکاران وجود دارد؟

-           چه تفاوتی در زمینه راه کارها و مولفه های مهم و موثر در متقاعد کردن کودک بین مدد کاران برتر و سایر مددکاران وجود دارد؟

-           چه تفاوتی در زمینه راه کارها و مولفه های مهم و موثر در شکستن مقاومت کودک بین مدد کاران برتر و سایر مدد کاران وجود دارد؟

لازم به ذکر است که یکی از مهمترین موارد در ایجاد ارتباط موثر راپورت مناسب می باشد که متاسفانه به خاطر بروز مسائلی در اجرای پژوهش ، ملزم به حذف این مفهوم در بخش عملیاتی شدیم.

 

فهرست مطالب:

فصل اول  مقدمه پژوهش

مقدمه

برای چه تحقیق

اهمیت و ضرورت تحقیق

بیان مسئله

هدف تحقیق

تعاریف نظری

تعاریف عملیاتی

فص دوم  پیشینه پژوهش

مقدمه

تعاریف کودکان کار و خیابانی

این کودکان را به چند گروه تقسیم می کنند  

ویژگی های روانی و اجتماعی کودکان خیابانی

علل پیدایش کودکان خیابانی

شناخت فراگرد  (فرایند)

مدلهای فراگرد ارتباط

هدف از برقرراری ارتباط چیست 

مبانی ارتباط اثر بخش

همدلی شامل سه جز می شود

موانع ارتباطی

دسته پاسخهای  نامطلوب قضاوت

دسته پاسخ های نامطلوب ارائه راه حل 

مهارت های روابط انسانی

مراحل بهبود ارتباط

محل ارتباط سیستم های ( سازش پذیر ) فرهنگی هستی گرا

پایه های ارتباطی مدل عبارتند از

مدل ارتباطی گربنر

مدل ارتباطی NLP

مراحلی که می توان از طریق آن به راپورت و ارتباط موثر دست یافت

برقراری ارتباط روشن

مراحلی که از طریق آن می توان افراد را متقاعد کرد

راههای برخورد با مقاومت

فصل سوم  روش تحقیق

مکقدمه

مراحل تحقیق

جامعه آماری

نمونه و رشو نمونه گیری

ابزار اندازه گیری

روش جمع اوری اطلاعات

روش آماری

فصل چهارم  نتیجه گیری

مقدمه

نمودار شماره (1) گرایش عاطفی

نمودار شماره (2) اطاعت

نمودار شماره (3) نمودار جذابین تعامل، سرگرم کننده و بازی

نمودار شماره (4) جذابیت حضور در کلاس

نمودار شماره (1) گرایش عاطفی

نمودار شماره (5) مددکار برتر

جدول شماره (1) سوال اول در مددکاران برتر

جدول شماره (2) سوال اول در سایر مددکاران

جدول شماره (2) سوال اول در سایر مددکاران

نمودار شماره (8) سوال دوم در مددکاران برتر

جدول شماره (8) سوال پنجم در سایر مددکاران

نمودار شماره (10) مددکار برتر سوال سوم

نمودار شماره (11) مددکار عادی سوال سوم

نتیجه گیری کلی از نتایج بخش اول پرسشنامه در زمینه برقراری ارتباط روشن با کودک

جدول شماره (5) سوال چهارم در مورد مددکاران برترنمودار شماره (12) سوال چهارم در مددکاران برتر

جدول شماره (6) سوال چهارم در سایر مددکاران

نمودار شماره (12) سوال چهارم در مددکاران برتر

جدول شماره (7) سوال پنجم در مددکاران برتر

نمودار شماره (14) سوال پنجم در مددکاران برتر

جدول شماره (8) سوال پنجم در مددکاران برتر

نمودار شماره (15) سوال پنجم در سایر مددکاران

سایر مددکاران اولویتهای زیر را به ترتیب عنوان کرده اند

نمودار شماره (16) مددکار برتر سوال ششم

نمودار شماره (17) مددکاری عادی سوال ششم

نتیجه گیری کلی از نتایح بخش دوم پرسشنامه در زمینه متقاعد کردن کودک

نتایج بخش سوم پرسشنامه در زمینه شکستن مقاومت کودک

جدول شماره (9) سوال هفتم در مددکاران برتر

نمودار شماره (18) سوال هفتم در مددکاران برتر

جدول شماره (10) سوال هفتم در سایر مددکاران

نمودار شماره (19) سوال هفتم در سایر مددکاران

جدول شماره (11) سوال هشتم در مددکاران برتر

نمودار شماره (20) سوال هشتم در مددکاران برتر

جدول شماره (12) سوال هشتم در سایر مددکاران

نمودار شماره (21) سوال هشتم در سایر مددکاران

نمودار شماره (22) مددکار برتر سوال نهم

نمودار شماره (23) مددکار عادی سوال نهم

نتیجه گیری کلی از نتایج بخش سوم پرسشنامه در زمینه شکستن مقاومت کودک

فصل پنجم 

بحث

محدودیتهای پژوهش

پیشنهادات


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ی روشهای ایجاد ارتباط موثر با کودکان کار و خیابانی. doc

دانلود مقاله ارتباط تنگاتنگ ورزش در پیشگیری از ناهنجاریهای جسمانی

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله ارتباط تنگاتنگ ورزش در پیشگیری از ناهنجاریهای جسمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 


مقدمه
تسلیم در برابر خداوند، احترام به حقوق انسانها و آمادگی برای خدمات اجتماعی، ارزشهای والای تربیتی هستند که می‌توانند در فلسفه آموزش و پرورش قرار گیرند. دانش‌آموزان در مدارس کشور باید توانائی پایبندی به اصول انسانیت، درک آزادی و صبوری، احترام به حقوق دیگران و درک مفاهیم صلح و امنیت را بدست آورند، با این مفاهیم درگیر گردند و آنها را درک نمایند. وضعیت تربیت بدنی و عوامل تأثیرگذار بر حفظ و توسعه سلامت انسان از موضوعات روز علوم مرتبط با اصول و وضعیت صحیح جسمانی هستند.
تربیت بدنی محسوس ترین و حقیقی ترین نوع آموزش و پرورش است که برای رشد و تکامل جسمی و ذهنی و اجتماعی و روانی، تقویت روحیه و شکل‌پذیری اخلاق در کودکان ضرورت دارد. حرکت یا الگوهای حرکتی هفتگانه که برای بقای انسان اولیه ضروری و حیاتی بوده‌اند اساس ساختمان حرکت مهارتی را تشکیل می‌دهد این فعالیتهای اساسی عبارتند از: دویدن، پریدن، بالا رفتن، حمل کردن، بلند کردن، آویزان شدن، پرتاب کردن.
در طول روز کودکانی را می‌توان مشاهده کرد که هرکدام به نحوی به انجام فعالیتهایی از این قبیل مشغول هستند فعالیتهای مذکور بیانگر این مسأله‌اند که موجود زنده به فعالیت نیاز دارد بنابراین شرکت فعال افراد بخصوص بچه‌ها در ساعات درس تربیت بدنی و حضور در فعالیتهای حرکتی نه تنها موجب رشد همه جانبه فرد می‌گردد بلکه در کاهش میزان رفتارهای تخریبی افراد که از حرکات بی‌اصول نشأت می‌گیرد نیز مؤثر است.

 


ارتباط تنگاتنگ ورزش در پیشگیری از ناهنجاریهای جسمانی و تأثیر آن در سلامت روح و روان
ورزش و فعالیت جسمانی، روشی برای ارتقاء سلامت و پیشگیری از بیماریهای جسمی و روانی است. افرادی که از آمادگی و توان جسمی خوبی برخوردار هستند، در فعالیت‌های اجتماعی و فردی موفق‌ترند. زیرا این افراد از شادابی، انرژی و سلامت بیشتری برخوردارند. توجه به نتایج مفید ورزش در نیروهای مسلح از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا علاوه بر کاهش هزینه‌های درمانی نیروهای مسلح، آمادگی جسمی و رزمی نتیجه اصلی و مفید ورزش خواهد بود.
علم پزشکی علاوه بر معاینات و تجویز داروها و اعمال جراحی که در مورد بیماری‌های مختلف انجام می‌دهد، از ورزش نیز به عنوان وسیله‌ای در جهت بهبود و سلامتی بیماران بهره می‌برد. بعضی از پزشکان در مواردی مثل کم‌خوابی، کم کردن وزن و ضعف‌های عضلانی مثــــــل کمردرد، کسب هماهنگی‌های عصبی و عضلانی در بعضی از انواع فلج، توان‌بخشی، نداشتن اشتها، داشتن اضطراب یا هیجانات روحی، بی‌قراری‌ها، افسردگی‌ها، احساس پوچی و بسیاری دیگر از موارد، بیمار خود را به ورزش کردن تشویق می‌نمایند. در اسلام نیز به ورزش شنا، تیراندازی، سوارکاری و حتی پیاده‌روی سفارش شده است. پیامبر اکرم (صلی‌اله علیه و آله وسلم) پیاده‌روی را بهترین درمان برای بسیاری از بیماری‌ها معرفی می‌کنند.

 


انواع ورزش را می‌توان بر حسب میزان فعالیت جسمانی و انرژی مصرفی در واحد زمان به ورزشهای سبک‌، نیمه سنگین و سنگین تقسیم کرد. به طور کلی ورزش‌های سبک اثرات مفیدی بر جسم و روان انسان دارد. از آنجا که قلب یکی از اعضاء حساس و مهم بدن حیوانات و انسان است، در انسان، هر گونه اختلالی در عملکرد قلب، موجب اختلال در فعالیت‌های روزانه خواهد شد. یکی از راههای مراقبت از قلب، انجام فعالیت‌های جسمانی و ورزش‌های مناسب، به تناسب وزن و سن است.
در این مقاله به اختصار به اثرات ورزش در سلامت جسم بخصوص در تکسین درد کمر و سلامت روانی اجتماعی اشاره شده است؛
تأثیرات مثبت ورزش بر سیستم قلبی عروقی عبارتند از:
1. تقویت عضله قلب و سایر عضلات بدن.
2. تسریع در جریان خون و انتقال بهتر اکسیژن به قسمت‌های مختلف بدن.
3. پیشگیری از بروز بیماری فشار خون به دلیل کاهش کلسترول و باز شدن عروق.
4. به دلیل تقویت عضله قلب و افزایش قدرت انقباضی آن، تعداد ضربان قلب در حالت استراحت در هر دقیقه کمتر شده و در مقابل، خون با نیروی بیشتری به جریان می‌افتد.
5. با انقباض عضلات پا در حین ورزش، خون راحت‌تر به قلب باز می‌گردد و از بروز واریس در پاها جلوگیری می‌شــود.

 

تأثیر ورزش بر دستگاه تنفس
علاوه بر اثرات مثبت ورزش بر سیستم قلب و عروق و افزایش توانمندی عضلات بدن، دستگاه تنفس نیز توانایی بیشتری پیدا می‌کند. در زمان انجام فعالیت جسمانی و ورزش، مقدار مصرف اکسیژن اعضاء مختلف بدن افزایش پیدا می‌کند و حجم و سرعت جریان خون برای رساندن مواد مغذی و اکسیژن به اعضاء و بافتهای مختلف افزایش می‌یابد.
مهمترین اثرات ورزش بر دستگاه تنفس عبارتند از:
1. با ورزش کیسه‌های هوایی شش‌ها بیشتر باز شده و بازدهی آنها افزایش می‌یابد.
2. افزایش حجم تنفسی در طول شبانه‌روز، موجب دریافت اکسیژن بیشتر و رساندن آن به اندام‌های بدن می‌شود.
3. قابلیت دریافت و مصرف اکسیژن بیشتر، موجب می‌گردد کارآیی جسمانی افزایش یافته و دیرتر خسته شویم.

 

تأثیر ورزش بر دستگاه گوارش
کارکرد صحیح دستگاه گوارش تا حدود زیادی بیانگر صحت و سلامت انسان است به گونه‌ای که بسیاری از متخصصین داخلی معتقدند اکثر بیماری‌های انسان مربوط به اختلال در دستگاه گوارش می‌باشد.
اثرات مثبت ورزش بر دستگاه گوارش عبارتند از:
1. تمرینات بدنی موجب تحریک اشتها و میل به غذا می‌شود. مخصوصاً در افرادی که دچار بی‌اشتهایی عصبی هستند، این اثر بسیار مشهود است.
2. ورزش با تحریک دستگاه گوارش مانع ایجاد یبوست می‌شود. تأثیر ورزش بر دستگاه حرکتی اثرات مفید ورزش بر سلامت و کارکرد بسیار خوب دستگاه عضلانی اسکلتی بر کسی پوشیده نیست و اولین عضوی که با ورزش کردن، تغییرات مطلوبی را در آن احساس می‌کنیم، عضلات اندامهای حرکتی است.
مهمترین اثرات مفید ورزش بر دستگاه حرکتی عبارتند از:
1. عضلات بدن با انجام ورزش مناسب تقویت می‌شوند و قدرت کارآیی جسمی افزایش می‌یابد.
2. ورزش صحیح از آرتروز جلوگیری کرده موجب سلامت و استحکام مفاصل می‌شود و مقاومت مفاصل را در مقابل صدمات افزایش می‌دهد.
3. موجب کشش عضلات و انعطاف پذیری بیشتر بدن می‌شود.
4. ورزش موجب استحکام استخوان‌ها شده و از پوکی آن جلوگیری می‌کند.
5. با تقویت عضلات ستون مهره‌ها از بروز کمر درد پیشگیری شود.
6. همچنین ورزش از شل شدن عضلات جلوگیری کرده و ذخیره انرژی عضلات را افزایش می‌دهد.

 

تأثیر ورزش بر غدد داخلی
با تمرین‌های مناسب ورزشی، ترشحات غدد داخلی تنظیم شده و در شرایط مختلف به مقدار لازم در بدن هورمون مورد نیاز ترشح می‌شود. در نتیجه، ورزش تأثیرات مطلوبی بر جسم و روان انسان خواهد گذاشت. در بیماران دیابتی و افرادی که مستعد به دیابت هستند قند خون به شکل قابل توجهی کاهش می‌یابد.

 

تأثیر ورزش بر دستگاه عصبی
تمرینات مرتب ورزش موجب بهبود کار سیستم عصبی و هماهنگی لازم بین اعصاب و عضلات خواهد شد.
مهمترین اثرات مثبت ورزش بر دستگاه عصبی عبارتند از:
1. ورزش از فشارهای روانی و ناراحتی‌های روحی می‌کاهد و راهی مناسب برای مقابله با افسردگی است.
2. با بهبود کار سیستم عصبی ـ عضلانی، موجب چالاکی و افزایش کارآیی بدن می‌شود.
3. ورزش مؤثرترین راه برای درمان بی‌خوابی است.

 

نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است که انجام انواع مختلف نرمش‌ها، علاوه بر فواید جسمی فراوان، بر مقابله با مشکلات عصبی و روانی نیز آثار مفیدی دارد. از میان این تحقیقات می‌توان از کار یک ساله محققان دانشگاه استانفورد نام برد که کار تحقیق خود را روی 57 زن و مرد 50 تا 65 ساله، با چهار نوع نرمش مختلف انجام داده‌اند. گروه اول هفته‌ای سه روز و روزی 60 دقیقه نرمش‌هایی را در یک مرکز ورزشی انجام می‌دادند که 40 دقیقه آن شامل تمریناتی از قبیل دو و پیاده روی سریع بود که میزان تنفس، ضربان قلب و در نتیجه مصرف اکسیژن را افزایش می‌داد. دسته دوم وضعیتی کاملاَ مشابه با دسته اول داشتند با این تفاوت که این کار را در منزل خویش انجام دادند. سومین گروه، هفته‌ای پنج بار به مدت 30 دقیقه به تمریناتی پرداختند که در مجموع میزان انرژی مصرف شده آنها با دو دسته اول یکسان بود. به گروه چهارم توصیه شد که در نرمش‌های معمول خود هیچ تغییری ایجاد نکنند، فعالیت‌های سه گروه آخر که در مراکز مخصوص انجام نمی‌شد و توسط مشاوران ویژه پیگیری می‌شد. نتیجه تحقیق نشان داد که با وجود تفاوت نرمش، میزان فشارهای عصبی، هیجان و افسردگی در تمام گروه‌ها تقریباً 30 درصد کاهش یافته است.
مطلب دیگر اینکه با تحقیق در افراد سیگاری نشان داده شد که این تمرین‌ها یکی از بهترین راه‌های ترک سیگار است. انجام نرمش‌ها در منزل و تداوم آن بهترین نتیجه را در بردارد.

 


بارزترین اثرات مثبت ورزش در سلامت روح و روان و سلامت اجتماعی فرد
1. ورزش، طراوت و شادابی را به ارمغان آورده و افسردگی را از بین می‌برد.
2. ورزش، موجب احساس اعتماد به نفس، احساس قدرت و تقویت اراده می‌شود.
3. ورزش، باعث تقویت تمرکز فکر و افزایش دقت عمل می‌گردد.
4. ورزشِ متعادل، موجب داشتن احساس خوب و افزایش قدرت خلاقیت می‌گردد.
5. ورزش، احساس آرامش و راحتی روح را افزایش داده و انسان را در مقابل فشارهای روانی و اضطراب مقاوم می‌کند.
6. ورزش، موجب تقویت قوای ذهنی و حافظه می‌شود.
7. با توجه به محاسن فوق‌الذکر افرادی که ورزش متعادلی دارند، همیشه سالم هستند و در مقابل بیماری‌های مختلف، مقاومند ؛ در نتیجه غالباً در فعالیت‌های اجتماعی، افرادی موفق هستند.
8. ورزش، ‌ موجب پیشگیری از خستگی زودرس شده و کارمندان ورزشکار هیچگاه با کسالت به ارباب رجوع پاسخ نمی‌دهند.
9. افراد فعال، توانایی خود را می‌شناسند و از آن حداکثر استفاده را می‌کنند.
10. احتیاجات اولیه خود را برطرف می‌کنند و با شناخت واقعیات، واقع بینانه‌تر با مشکلات زندگی، مقابله می‌نمایند.
11. افراد فعال به دلیل اعتماد به خویش، مسئولیت پذیرند، از کسب تجربه لذت می‌برند و همیشه برای بهترین نتیجه تلاش می‌کنند.
12. تربیت روح و روان در کنار تربیت بدنی موجب تقویت اراده شده و چنین شخصی هرگز به طرف اعتیاد نخواهد رفت.

 

اثرات ورزش بر طول عمر به طور کلی طول عمر افرادی که تمرینات ورزشی مناسبی دارند، بیشتر از افراد غیر ورزشکار است. سن بیولوژیکی افراد ورزشکار (در ورزش‌های سبک) کمتر از افراد غیر ورزشکار است. بنابراین این‌گونه افراد از نظر ظاهری نیز افرادی شاداب و جوانند. یک علت طول عمر ورزشکاران، مقاومت بدنی آنان در مقابل بیماری‌های عفونی است.

 

تأثیر ورزش در وضعیت جسمی زنان
علاوه بر اثرات مفید ذکر شده که به طور مشترک در زنان و مردان ورزشکار وجود دارد، اثرات اختصاصی برای زنان ورزشکار به شرح ذیل است:
1. زنان ورزشکار در مقایسه با زنان غیر ورزشکار کمتر دچار دردهای دوره قاعدگی می‌شوند.
2. سرطان سینه در زنان فعال کمتر از زنان غیر فعال است.
3. زنان فعال (با ورزش‌های مناسب) به دلیل فعالیت جسمانی و آمادگی اسکلتی عضلانی کمتر دچار کمردرد می‌شوند.
4. زنان ورزشکار دچار نرمی و پوکی استخوان نمی‌شوند.

 

چه افرادی نباید ورزش کنند؟
1. بیمارانی که نارسایی قلبی درمان نشده دارند.
2. بیمارانی که آریتمی (بی نظمی ضربان قلب) کنترل نشده دارند.
3. بیمارانی که درد قفسه سینه (آنژین) شدید و ناپایداری دارند. همه بیماران قلبی برای شروع ورزش باید با پزشک خود مشورت نموده و در صورت تجویز پزشک به طور مستقل یا با مانیتورینگ قلبی ورزش کنند.
وضعیت قرار گیری بدنی خوب یعنی سلامت مطلوب
رتبة وضعیت قرار گیری بدن در فهرست عوامل تأثیر گذار بر سلامت بسیار بالا است این عامل در صحیح غذا خوردن، تمرین ورزشی منظم اهمیت دارد. بدون پاسچر خوب به راستی نمی‌توان تناسب جسمانی قابل قبولی داشت توجه به این نکته ضروری است که داشتن پاسچر خوب با حفظ برنامه‌های آمادگی جسمانی امکانپذیر خواهد بود. در حقیقت فواید پاسچر خوب ممکن است در لابه‌لای فعالیتهای حفظ آمادگیهای جسمانی رخ نماید. یک واقعیت شیرین این است که هر فردی می‌تواند از بروز مشکلات ناشی از وضعیت قرار گیری بدنی نامطلوب پیشگیری کند.

 

پاسچر خوب به معنای این است که استخوانها در جای مناسب خود قرار گرفته‌اند و عضلات، مفاصل و لیگامتها میتوانند به نحو مطلوب وظایف خود را انجام دهند. این یعنی ارگانهای حیاتی در وضعیت قرارگیری خوبی بوده و با حداکثر کارآمدی فعالیت می‌کنند. پاسچر خوب به ارائه عملکرد مطلوب از ناحیه سیستم عصبی کمک می‌‌کند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  74  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ارتباط تنگاتنگ ورزش در پیشگیری از ناهنجاریهای جسمانی

دانلود مقاله بررسی الگوی ارتباطات سازمانی و سبک ارتباط رهبر ـ پیرو

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله بررسی الگوی ارتباطات سازمانی و سبک ارتباط رهبر ـ پیرو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه :
با نگاهی دقیق به گسترة مدیریت با راحتی می‌توان حضور مؤثر ارتباطات را در تمامی ابعاد آن مشاهده کرد و به جرأت می‌توان گفت که مدیریت فن برقراری ارتباطات است. هر فعالیت و کارکرد مدیریتی مستلزم به کارگیری برخی از اشکال مستقیم یا غیرمستقیم ارتباطات می باشد . مدیران چه برنامه‌ریزی و سازماندهی کنند یا هدایت و رهبری، خود را در ارتباط با دیگران خواهند یافت. تصمیمات مدیریتی و سیاستهای سازمانی به خودی خود مؤثر نخواهند بود مگر این که توسط اشخاصی که مسئول تصویب واجرای آنها هستند، درک شوند.
ارتباطات مناسب و مؤثر در تغییر سازمانی نقش دارد به علاوه ارتباطات عامل مهمی در انگیزش و رضایت شغلی کارکنان محسوب می‌شود.

 

ابعاد اصلی فرآیند ارتباطات :
ارتباطات را می‌توان بدین صورت تعریف کرد: تبادل اطلاعات میان فرستنده و گیرنده و چگونگی درک مفهوم اطلاعات ارسال شده، بین افرادی که در این فرآیند دخیل هستند. تحلیل این تبادل نشان می‌دهد ارتباط یک فرآیند دو طرفه است که توالی عوامل مرتبط به هم در آن به وفور به چشم می‌خورد. مدیرانی که این فرآیند را می‌شناسند می توانند علاوه بر طراحی برنامه‌های ارتباطی که متناسب با نیازهای سازمانی است، به تحلیل الگوهای ارتباطی نیز بپردازند.
الگوی فرآیند ادراکی ارتباطات :
برقراری ارتباط کار ساده و پیش پاافتاده‌ای نیست. در واقع، همواره باید به یاد داشته باشیم که فرآیند برقراری ارتباطات به نوعی با ارتباطات ناموفق عجین شده است. با آگاهی از این مسئله، محققان به بررسی ارتباطات در قالب نوعی از فرآیند اطلاعات اجتماعی پرداخته‌اند که. در آن گیرندگان از طریق اطلاعات پردازش شده به طور قابل درکی به تفسیر پیامها می‌پردازند. این دیدگاه منجر به گسترش الگوی ادراکی ارتباطات گردیده و ارتباط را همچون فرآیندی نشان می‌دهد که در آن گیرندگان، مفاهیم را در ذهنشان پردازش می‌کنند.
1ـ فرستنده : فرستنده می‌تواند یک فرد، گروه یا سازمان باشد که درصدد است تا با گیرنده خاصی ارتباط برقرار کند. گیرندگان ممکن است افراد، گروهها یا سازمانها باشند.
2 ـ رمزگذاری : فرآیند ارتباط، رسماً زمانی آغاز می‌شود که فرستنده عقیده یا تفکری را رمزگذاری می‌کند. رمزگذاری، تفکرات ذهنی را به شکل یا رمز یا زبانی که بتواند برای سایر افراد هم قابل فهم باشد در می‌آورد. مدیران اغلب از لغات، شماره‌ها، حرکات و اشارات ، علائم غیرکلامی نظیر تصاویر و عکسها برای رمزگذاری استفاده می‌کنند. علاوه براین می توان از روشهای مختلف رمزگذاری برای توصیف عقاید مشابه نیز استفاده کرد.
3 ـ پیام : ثمرة رمزگذاری، بوجود آمدن یک پیام است. دو نکته مهم در مورد پیام وجود دارد که باید همواره آن را بخاطر سپرد :
1 ـ پیامها اصولاً در برگیرنده چیزی بیش از آنچه که با چشم قابل رؤیت است می‌باشند، مثلاً پیامی حاوی یک دستور کاری است می‌تواند واکنشهای عاطفی یا احساسی را به دنبال داشته باشد.
2 ـ پیامها باید با کانال مورد استفاده جهت انتقال پیام هماهنگ باشند.
3 ـ انتخاب یک واسطه : مدیران می‌توانند از رسانه‌های ارتباطی گوناگونی برای برقراری ارتباط استفاده کنند .رسانه‌های ارتباطی شامل مکالمات رو در رو، صحبتهای تلفنی، پست الکترونیکی، پست صوتی، کنفرانس ویدئویی، نامه‌ها یا یادداشتهای کتبی، عکسها یا طرحها، جلسات، تابلوهای اعلانات، داده‌های کامپیوتری، جداول یا شکلها می‌شوند .انتخاب رسانه ارتباطی مناسب به عوامل زیادی بستگی دارد از جمله: ماهیت و هدف از پیام، نوع مخاطبان، میزان نزدیکی به مخاطبان، محدودیت‌های زمانی موجود جهت انتشار پیام، اولویتهای فردی، میزان پیچیدگی مشکل و شرایط موجود. تمامی رسانه‌های ارتباطی از مزایا و معایبی بیرخوردار هستند که باید متناسب با شرایط از آنها استفاده کرد.
4 ـ رمزگشایی : رمزگشایی به عبارتی ترجمه یا تفسیر، خاص دریافت کننده از پیام رمزگذاری شده است که شامل ترجمه لفظی، شفاهی و یا جنبه‌های بصری یک پیام می‌باشد.
گیرنده‌ها بر پردازش اطلاعات اجتماعی تکیه می‌کنند تا بتوانند مفهوم یک پیام را در حین رمزگشایی نیز تعیین کنند. رمزگشایی یکی از علل عمدة سوء تعبیر در ارتباط میان فرهنگی و بین نژادی محسوب می‌شود زیرا رمزگشایی توسط گیرنده تابع ارزشهای اجتماعی و فرهنگی می‌باشد و ممکن است برای فرستنده این ارزشها قابل درک نباشند.
5 ـ ایجاد مفهوم : الگوی ادراکی ارتباط بر مبنای این عقیده قرارداد که گیرنده مفهوم پیام را در ذهن خود پردازش می‌کند. بنابراین، ‌تعبیر گیرنده از پیام ممکن است با آنچه مدنظر فرستنده است، متفاوت باشد . بدین ترتیب دریافت‌کنندگان پیام، براساس تعبیرات شخصی خود عمل می‌کنند نه براساس تعبیرات و مقاصد فرستندگان پیام.
6 ـ بازخورد : پاسخی که گیرنده در قبال پیام ارائه می‌کند، معمای حلقه بازخورد است . در این مرحله از فرآیند ارتباطات، گیرنده تبدیل به فرستنده می‌شود، پیام را رمزگذاری کرده وسپس آن را برای فرستنده اصلی ارسال می‌دارد وی نیز این پیام را رمزگشایی و تفسیر می‌کند. همانگونه که در این بحث مشاهده می‌گردد، از بازخورد جهت بررسی نحوة ادراک دریافت کننده از پیام ارسال شده استفاده می‌گردد و به این ترتیب دریافت کننده چگونگی استنباط خود از پیام فرستنده را به وضوح بیان می‌دارد.
7 ـ اختلال : نشانگر هر آن چیزی است که در انتقال و درک پیام دخالت کرده و برتمام پیوندهای فرآیند ارتباطات اثر می‌گذارد. اختلال شامل عواملی از قبیل اختلال کلام، ارتباطات تلفنی ضعیف ، دست خط ناخوانا. آمارهای اشتباه موجود در یک یادداشت .یا گزارش، بینایی یا شنوایی ضعیف و فاصله فیزیکی موجود میان فرستنده و گیرنده می‌باشد. مدیران از طریق کاهش اختلالات به شیوه‌های گوناگون می‌توانند باعث بهبود و ارتقای ارتباطات شوند.
در پژوهش حاضر نقش ارتباطات در فرآیند مدیریت، تغییر سازمانی، راهبری، مدیریت ، مدیریت استراتژیک و ماهیت سازمان‌های یادگیرنده مورد مطالعه قرار گرفته است و در نهایت الگوهای یک سازمان فرهنگی در ابعاد ارتباطات سازمانی و رهبری استخراج شده است.

 

 

 


1-1) بیان مسئله
در پژوهش حاضر در صدد پاسخ‌گویی به این سوال است که براساس قرائن موجود تجربی و علمی الگوی ارتباطات سازمانی و سبک ارتباط رهبر ـ پیرو در سازمان عقیدتی سیاسی چگونه می‌باشد.
ارتباطات سازمانی به طور وسیع به عنوان پردازش، تعبیر، تفسیر پیام‌ها، اطلاعات، معانی و فعالیت‌های نمادین در درون و در بین سازمان‌ها تعریف می‌شود.
نظریه پردازان کلاسیک سازمان ارتباطات را اسناد مکتوب و اختیار صدور فرمان (وبر 1947)، جریان رو به بالای پیام‌ها و ترغیب کارکنان (تیلور 1947)، جریان افقی اطلاعات (فایول 1949)، گوش دادن و ارتباطات غیررسمی (روتیلزبرگر 1941)، بازخور و رفتار دایره‌ای (فالت 1941) و تعهدات ناشی از تصمیم (بارنارد ـ 1968) تعریف نموده‌اند.
اما نظریه‌پردازان معاصر سازمان به ارتباطات به عنوان بر ساخته‌هایی همچون پردازش اطلاعات (گالبرایت 1973)، شبکه‌های اجتماعی (کید ـ 1981) ، هماهنگی (هچ 2004) و مشارکت (لیکرت 1967) می‌نگرند. (فرهنگی ـ 1383 ـ 24)
با توجه به ارزیابی ‌های مکرر دفتر فرماندهی کل قوا از نحوه‌ی عملکرد نیروهای مسلح و احراز رتبه‌ی اول توسط سازمان عقیدتی سیاسی در عرصه‌های متفاوت فرهنگی در سال‌های پیاپی و با توجه به ناشناخته‌ بودن الگوی ارتباطات سازمانی و سبک ارتباط رهبر ـ پیرو در این سازمان پس از تغییر رئیس این سازمان در سال 79 نتایج این تحقیق می‌تواند بعد جدیدی از نقش مؤثر ارتباطات را در سازمان‌های فرهنگی بگشاید. اهمیت و ویژگی مهم دیگر این تحقیق مطالعه‌ی رهبری از دیدگاه ارتباط می باشد و این‌که ارتباطات و نقش مهم آن آن‌گونه که باید و شاید در مصوبه‌ی وزیران (برنامه‌ی تحول اداری) و حتی جدول تعیین وضعیت موجود و ترسیم وضعیت مطلوب سازمان مورد توجه قرار نگرفته است.

2-1) اهمیت تحقیق :
با عنایت به ابلاغ برنامه‌های تحول اداری توسط هیأت محترم وزیران به کلیه‌ی وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌های دولتی و رویکرد اصلی جشنواره شهید رجایی به برنامه‌های تحول اداری هنگام ارزیابی وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌های دولتی و سرمایه‌گذاری میلیاردها ریال در اجرای این برنامه، هرگونه بی‌توجهی و یا حتی کم‌توجهی به الگوی ارتباطات سازمانی و سبک‌های ارتباط رهبر ـ پیرو منجر به شکست و یا کاهش ضریب موفقیت این برنامه خواهد شد. چرا که یکی از موانع اصلی اجرای برنامه‌های تحول «مقاومت در برابر تغییر» می‌باشد که با استفاده از الگوی مناسب ارتباطات سازمانی و سبک ارتباط رهبر ـ پیرو می‌توان مقاومت‌هایی از این دست را کاهش داد و از سوی دیگر با جلب مشارکت فعال کارکنان در فرآیند تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری و اجرای برنامه‌های تحول و در نتیجه سرعت بخشیدن به فرآیند تغییر، مقادیر قابل توجهی در منابع صرفه‌جویی نمود. بدیهی است که در این فرآیند ارتباطات بین اعضاء سازمان با یک دیگر و افراد با سازمان‌ نقش مؤثری در پیشبرد اهداف تحول سازمانی خواهد داشت.

1-3) سؤالات تحقیق :
1 ـ سبک ارتباط رهبر ـ پیرو در سازمان عقیدتی سیاسی چیست؟
2 ـ سبک ارتباطات سازمانی در سازمان عقیدتی سیاسی چیست؟
3 ـ آیا سبک ارتباط رهبر ـ پیرو با الگوی ارتباطات سازمانی در سازمان موصوف متناسب است؟
اهداف تحقیق :
هدف کلی این تحقیق بررسی الگوی ارتباطات سازمانی و سبک ارتباط رهبر ـ پیرو می باشد .
اهداف فرعی:
1 ـ شناخت و تعریف سبک ارتباط رهبر ـ پیرو با رویکرد ارتباطی
2 ـ طراحی و تبیین الگوی سنجش نظام ارتباطات سازمانی در سازمان‌های غیرانتفاعی (فرهنگی)
3 ـ شناخت و تعریف مقاومت در برابر تغییر با رویکرد ارتباطات سازمانی
4 ـ شناسایی ساز و کار نقش ارتباطات سازمانی درکاهش مقاومت در برابر تغییر
5 ـ شناسایی ساز و کار ونقش سبک ارتباط رهبر ـ پیرو در کاهش مقاومت و حتی جلب مشارکت کارکنان.

1-4) فرضیه‌های پژوهش :
1 ـ تعیین سبک ارتباط رهبر ـ پیرو در سازمان عقیدتی سیاسی
2 ـ تعیین الگوی ارتباطات سازمانی در سازمان عقیدتی سیاسی .

1-5) تعریف واژگان
1-1-5) ارتباطات :
ارتباطات به‌گونه‌ای وسیع و گسترده (( تسهیم تجارب )) ( Sharing of experiences ) نیز تعریف شده است. ( فرهنگی-1382-6 )
نویسندگان دیگری ، ارتباطات را (( فراگرد تفهیم و تفاهم و تسهیم معنی )) درنظر گرفته‌اند. در این تعریف ارتباطات به‌عنوان فراگرد بکارگرفته شده است زیرا آن را فعالیتی که با کنش ( Action ) ، دگرگونی ( Change ) ، مبادله ( Exchange ) و حرکت ( Movement ) سروکار دارد می‌دانند.
ارتباطات با تفهیم ( Understanding ) سروکار دارد. ارتباط شکل نمی‌گیرد مگر آنکه عمل تفهیم انجام گرفته باشد.
تسهیم با دیگران آن چیزی است که امروز در میان اکثر علمای علوم اجتماعی به‌نام (( ارتباط با دیگران )) ( Interpersonal communication ) شناخته شده است. ( همان- 8 )
هر ارتباطی که پای انسان در آن کشیده شده است ، از چشم‌اندازی ( Perspective ) که انسان از خود دارد شروع می‌شود. (( دین‌بارنلوند )) ، یکی از محققان به‌نام ارتباطات در سالهای اخیر ، این مفهوم را در نگرشی که فرد از (( شش شخص )) دارد بیان می کند ، درواقع او ارتباط میان دو انسان را به شش شخص تعمیم می دهد و آن را به اشکال مختلف به‌گونه‌ای که ذیلاً خواهد آمد درنظر می‌گیرد. این شش شخص از خویشتن آغاز می‌شود و آن این است که شما در مورد خود چه نظری دارید. این بدان معنی است که شما در مورد خود چه می‌اندیشید و در خود چه تواناییهایی سراغ دارید ؟ دوم ، به‌گونه‌ای که شما به دیگری نظر دارید. یعنی شما در مورد شخص مقابل خود که احتمالاً دریافت‌کننده پیام از شما خواهد بود چگونه می‌اندیشید ؟ آیا او را منطقی یا غیرمنطقی درنظر می‌گیرید ؟ آیا معتقد هستید او حرف شما را می‌فهمد یا خیر ؟ بنابراین شما به‌عنوان فرستنده پیام همواره به‌این می‌اندیشید که آن کس که در مقابل شماست کیست؟ سوم ، نظرتان درباره اینکه شخص دیگر به شما چگونه می نگرد. در ارتباط متقابل با دیگری ، همواره به این می‌اندیشیم که طرف مقابل ما چه دید و نظری در مورد ما دارد ؟ آیا او ما را انسانی منطقی می‌داند یا اینکه بر این باور است که ما به‌گونه‌ای منطقی فکر نمی‌کنیم ؟ شکل‌گیری هر یک از موارد فوق ، نوع رابطه و برخورد را با یکدیگر متفاوت می‌سازد. چهارم ، چگونه شخص مقابل به خود می‌نگرد ؟ در فراگرد ارتباطی نگرش فرد مقابل یا دریافت‌کننده پیام ، نسبت به خود نیز بسیار مهم است. اگر او در مورد خود بر این باور است که عملی را نمی‌تواند انجام دهد هرچند شما از قدرت نفوذ کلام بالایی برخوردار باشید و بخواهید او را وادار به انجام آن عمل کنید. تقریباً در بیشتر مواقع محال خواهد بود ، پنجم ، چگونه شخص دیگر یا شخص مقابل به شما می نگرد ؟ اگر او بر این اعتقاد باشد که شما انسانی خیرخواه و توانا و با حسن نیت هستید ، نحوه ارتباط او با شما متفاوت خواهد بود تا اینکه در موردتان چنین فکر کند که شما مردی خشن ، بی‌توجه و نسبت به او با پیش‌داوری منفی می‌باشید. ششم ، شخص دیگر یا شخص مقابل شما می‌اندیشد که شما چگونه به او می اندیشید. بدین معنی که او تصوری را از شما دارد ، که شما در مورد او چه تصوّری دارید و بر این اساس ممکن است بخواهد تصور شما را تقویت کند و یا اینکه برعکس آن را تضعیف و یا دگرگون کند. (( بارنلوند )) بر این اعتقاد است که ، همان‌گونه که ما خود را می‌سازیم ( ‍Construct ) دیگران را نیز از طریق ارتباط با خود ، می‌سازیم. اگر انسان خود ، آدمی کژاندیش و ناپایدار باشد لامحاله با هرکس که در ارتباط باشد، او را به آن‌گونه که خود می اندیشد ، در ذهن متصور می‌سازد.( همان-9 و10 )
کل ادراک ( Perception ) ما ، از یک فراگرد ارتباطی ، به خود ما بستگی دارد. ( همان-10 )
ارتباط با دیگران در بیشتر موارد در شرایط رسمی برگزار می‌شود و شامل((ارتباط چهره‌به‌چهره)) ( Face – to – face communication ) بوده که خود از طریق((کلامی ))
( verbal ) و (( غیرکلامی )) ( Nonverbal communication ) انجام‌شدنی است. در این ارتباط نقش فرستنده و گیرنده پیام ، آن‌طور که بعداً خواهد آمد ، جابه‌جا می‌شود. هرگز یک‌نفر به‌عنوان فرستنده علی‌الدوام و نفر دیگر به‌عنوان شنونده و یا دریافت‌کنند پیام باقی نمی‌ماند. بلکه به‌گونه‌ای مداوم جای آن‌دو با یکدیگر عوض می‌شود. فرستنده پیام می‌شود گیرنده و گیرنده پیام در جای خود ، به فرستنده پیام تبدیل می‌شود. در برخی موارد در این نوع ارتباط برنامه‌ریزی از پیش‌انجام‌گرفته‌ای وجود ندارد و بر اساس شرایط حاکم بر فراگرد ارتباطی ، ارتباط شکل می‌گیرد. ( همان- 14 )
نظریه بسیار جدید و معاصر با ما ، ارتباطات را به‌گونه تعاملی یا میان‌کنشی ( Transaction ) درنظر می‌گیرد که همزمان و ارتجالاً عمل (( رمزگذاری )) و (( رمزخوانی )) انجام می‌گیرد.
عواملی که مشکلاتی در جهت فرستادن و دریافت‌کردن درست پیام بین (( رمزگذار ))و (( رمزخوان )) به‌وجود می‌آورند اختلالات ( Nioses ) نامیده می‌شوند. این اختلالات به دو دسته ، (( اختلالات درونی )) ( Internal noises ) و (( اختلالات برونی )) ( External noises ) تقسیم می‌شوند. دسته اول بیشتر به اضطرابات ، نگرانیها و عوامل درونی هر یک از دو طرف ارتباط مربوط می‌شود و دسته دوم به عوامل بیرونی مثل سروصدا و نور و غیره بستگی دارد. ( همان- 18 )
مفهوم فراگردی‌بودن ارتباطات خود مبیّن این نکته است که ارتباطات پدیده‌ای پویا ( Dynamic ) و مبتنی بر تغییرات یا دگرگونیها ( Changes ) است. ( همان- 19 )
برخی از صاحب‌نظران ارتباطات ، ارتباطات را پدیده‌ای تکاملی ( Evolutionare ) می‌دانند که به‌گونه فراگردی ( Process ) از افراد و نظام اجتماعی ( Social System ) که در آن زیست می‌کنند ، نشأت گرفته و خود به نوبه خود بر آنها تأثیر می‌گذارد.
مفهوم نظام‌‌گرایانه ارتباطات دربرگیرنده پیوستگی و تعامل میان اجزاء و عناصر ارتباطی با یکدیگر است. ( همان- 20 )
هنگامی که می‌گوییم فراگرد ارتباطی مبتنی بر میان‌کنش است ، ما خود‌به‌خود بر این باور گرایش خواهیم داشت که ، این فراگرد بر پویایی رابطه میان انسانها استوار است. ( همان- 23 و 22 )
میان‌کنش ، زمانی رخ می دهد که یک جریان و رابطه داد و ستدی در بین اجزاء آن فراگرد به‌وجود آید. میان‌کنش در ارتباطات عموماً به تبادل پیامها اطلاق می شود که میان دونفر در جریان است که این ، خود ممکن است منتج به تغییر در پیامها شود. ( همان-23 )
فراگرد ارتباطی در محیط شکل می‌گیرد و انجام می‌پذیرد. محیط نه‌تنها به فراگرد ارتباطی و نوع آن تأثیر می‌گذارد ، بلکه به ادراکات ( Perceptions ) ، آنچه بین خود رد و بدل می‌کنیم ، و حتی در سطحی که ارتباط می‌گیریم نیز تأثیر می‌گذارد. ( همان- 27 )
محیط فیزیکی و شرایط اجتماعی که در آن قرار می‌گیریم ، نگرش و رفتار ما را همان‌گونه که دیدیم تغییر می‌دهد و درنتیجه ما با دیگران همواره به‌گونه‌ای متفاوت ارتباط برقرار می‌کنیم. به عبارت دیگر ارتباط ما با دیگران موکول به وضعیت و شرایط حاکم بر ماست.
آن‌گونه که دانشمندان رفتارگرا معتقد‌ند ، انسان بی‌جهت خود را آزاد تصور می‌کند ، در حالی‌که آزادی برای او معنایی ندارد. او تابعی از محیط جغرافیایی ، فرهنگی و اجتماعی خویش است و بی‌آنها ، هستی و رفتار او مبهم و بی‌معنی است. به گفته (( جیمز‌مک‌کراسکی )) ( James McCroskey ) ؛ (( رفتار ارتباطی ما تغییرپذیر است و ما در مورد یک واقعیت ( Reality ) به‌گونه‌های متفاوت عمل می‌کنیم. )) بر این اساس ، واقعیت در نظر ما با توجه به فراگرد ارتباطی ما با دیگران شکل می‌گیرد. واقعیت آن‌چیزی است که از طریق ارتباط با دیگران برای ما پدید آمده است.( همان-29 )
ارتباط مؤثر ، مبتنی بر پیش‌بینی درست از وجوه اشتراک نهفته در دل یک فرهنگ است و نیز مبتنی بر قدرت سازگاری آن با ادراکهای مشترک و نگرشهای یکسان در فراگرد رمزگذاری ( Encoding ) و رمزخوانی ( Decoding ) پیامها می‌باشد. ( همان- 31 )
ارتباطات مراوده‌ای است چراکه ، ادراک مبتنی بر واقعیت ما را شکل می‌دهد ، و آن را با ادراک دیگران می‌آمیزد. ارتباطات وسیله‌ای است که توسط آن به فراسوی خویشتن خویش می‌رویم و به قلمرو دیگران گام می‌گذاریم و دنیایی را که آنان در آن زیست می‌کنند درمی‌یابیم. در کلامی کوتاه ، ارتباطات مراوده‌ای است ، چراکه فراگردی است که به‌وسیله آن می‌توان واقعیت حاکم بر خود را با دیگران درمیان نهاد و واقعیت حاکم بر آنان را دریافت. واقعیت حاکم بر ما تنها واقعیت موجود در جهان نیست ، بلکه پاره‌ای از واقعیت موجود است که از ادراک ما سرچشمه گرفته است. ( همان- 32 )
وظیفه اساسی ارتباطات انسانی ، دگرگونی و سازش با دگرگونی است. اما سئوال عمده این است که ما از ارتباطات چه‌نوع دگرگونی را توقع داریم و چگونه ؟ و ارتباطات ، خود چه وظیفه‌ای دارد ؟
1- وظیفه پیوستگی ( Affinity function ) : یکی از وظایف ارتباطات استقرار ، ابقاء و دگرگونی روابط اجتماعی است. ( همان- 33 )
ارتباطات موجب ایجاد یا افزایش و یا برعکس موجب ازبین‌رفتن و یا کاهش پیوستگی میان طرفین ارتباط یا اشخاص می‌شود.
2- وظیفه اطلاعاتی و استدراکی ( Information and understanding function ) : اکثر دانشمندان ارتباطات بر این باورند که یکی از مهمترین وظایف ارتباطات ، وظیفه اطلاعاتی و استدراکی است که موجب افزایش استدراک از طرف مقابل فراگرد ارتباطات یا افزایش اطلاعات می‌شود. ( همان- 34 )
3- وظیفه تأثیرگذاری ( Influence function ) : یکی از وظایف مهم ارتباطات تأثیرگذاری بر دیگران یا نفوذ در آنهاست. ارتباطات همواره از سوی فرستنده پیام در پی مقصود و منظوری برقرار می‌شود. یکی از رایج‌ترین و شایع‌ترین منظورها برای انجام تغییر نگرشها ( Attitudes ) ، باورها ( Beliefs ) ، ارزشها ( Values ) و یا رفتار ( Behavior ) اشخاص دیگر است. پس ، ما می‌کوشیم که از طریق ارتباطات بر دیگران اثر بگذاریم و با تأثیری که آنها بر ما می‌گذارند خود را سازش دهیم. ( همان- 35 )
4- وظیفه تصمیم‌گیری ( Decision function ) : ارتباطات علاوه‌ بر وظایف فوق ، وظیفه تصمیم‌گیری نیز دارد. یکی از عمده‌ترین پیآمدهای فراگرد ارتباطی ، رسیدن به یک تصمیم ویژه است. اغلب ، ما از آن‌رو با دیگران ارتباط برقرار می‌کنیم تا به ما کمک کنند که بتوانیم به تصمیم درست‌تر و بهتری در مورد خاصی دسترسی پیدا کنیم و یا بتوانیم رفتار خود را هماهنگ با آن موضوع خاص کرده به تنظیم آن مبادرت ورزیم. در بقیه موارد ، ارتباطات به ما کمک می‌کند که تصمیماتی را که بر ما اثر دارند درک کرده و خود را با آنها سازش دهیم. ( همان- 36 و 35 )
5- وظیفه تصدیق ( Confirmation function ) : وظیفه نهایی ارتباطات دربرگیرنده پذیرش مداوم یا غیرمداوم یک تفکر ، باور ، رفتار ، محصول ، تصمیم و غیره است. از طریق ارتباطات ، سعی در منطقی‌کردن تداوم یا توجیه در گسستگی برخی از دگرگونیها که قبلاً مورد پذیرش ما قرار گرفته‌اند می‌کنیم. از این‌رو ، یکی از پیآمدهای اساسی فراگرد ارتباطی تصدیق و یا عدم تصدیق تغییرات گذشته است. این وظیفه شاید یکی از راههای مهم پیوستگی به پذیرش دگرگونیها باشد. ( همان- 36 )
ارتباطات مؤثر آن است که فرستنده بتواند منظور خود را به گیرنده پیام برساند. اما ، این فقط یکی از معیارهای مؤثربودن است. عموماً ارتباطات زمانی مؤثر است که محرکی را به‌عنوان آغازگر و موردنظر فرستنده با محرک مشهود گیرنده که از خود بروز می‌دهد ، در یک راستا قرار دهد و آن‌دو را به گونه‌ای نزدیک‌به‌هم ، مورد توجه قرار دهد. ( همان- 37 )
پیش‌تر اشاره کردیم که عامل اولیه شکست یک فراگرد ارتباطی ، عدم درک صحیح از محتوای پیام است و زمانی دشواری در این فراگرد پدیدار می‌شود که شخص گیرنده پیام به‌درستی محتوای موردنظر فرستنده پیام را دریافت نکند. در مقابل ، عامل دیگری که به شکست فراگرد ارتباطی می‌انجامد دشواریهایی است که ، در روابط انسانها پدید می‌آیند و خود نتیجه سوء تفاهمهایی هستند که گاه پیش می‌آیند. این دشواریها ریشه در عوامل گوناگون از جمله ؛ خستگی مفرط ، عصبانیت یا سرآسیمگی و اغتشاش روانی انسانها دارند. ( همان- 44 )
برخی بر این باورند و باب مباحثه را گشوده‌اند که ، تمام ارتباطات و فراگرد حاکم بر آن بی‌مصرف خواهد بود ، مگر آنکه به عمل یا کنش مطلوب بیانجامد.
انجام عمل ، از طرف شخص مقابل ، شاید یکی از دشوارترین وظایف ارتباطات باشد. اگر به فراگردهای ارتباطی خود با دیگران کمی دقّت کنیم ، به‌راحتی درمی‌یابیم که کاری نسبتاً ساده است که مفهوم و معنی ذهنی ما توسط دیگری فهمیده و درک شود تا اینکه ، موافقت او را نسبت به آن مسأله جلب کنیم. در مرحله دوّم درمی‌یابیم ، جلب موافقت او به‌مراتب آسان‌تر از آن است که او را وادار به اجرا و عمل آن مفهوم کنیم. ( همان- 45 )
اگر هرآینه قصد دارید که حرکت یا رفتار خاصی را در دریافت‌کننده پیام خود برانگیزید ، و آن رفتار همان باشد که دقیقاً موردنظر شماست ، سعی کنید (1) تسهیلاتی را ، در درک پیام خود توسط دریافت‌کننده پیام ایجاد کنید ، (2) مطمئن شوید که با دریافت موافقت او ، پیام شما رواست و به او به‌درستی رسیده است ، و (3) با دریافت‌کننده پیام ، رابطه آسانی برقرار کنید. عمل مورد‌نظر ، خودبه‌خود پدیدار نمی‌شود ، مگر آنکه این سه هدف واسط ، اوّل جامه عمل پوشیده‌ باشند. ( همان- 46 و 45 )
بی‌شک یکی از اهداف ارتباطات جمعی ، برانگیختن مخاطبان به عمل است. ( همان- 46 )
علاوه بر عملکرد وظیفه‌ای ، بازخور منبع مهمی از اطلاعات در مورد (( خود )) ( Self ) است. (( مفهوم از خود )) ( Self - Concept ) ، تقریباً برداشت ثابتی است که هر یک از ما از خویشتن دارد و بخشی از آن در شکل‌گیری به بازخوری که از دیگران دریافت می‌داریم بستگی دارد ، دیگرانی که به‌نحوی در پیرامون ماهستند و با ما زندگی می‌کنند و با ما ارتباط دارند.(همان-89 )
می‌توان گفت بازخور اثر مستقیمی به سطح (( عزت نفس )) یا (( حرمت به خود )) ( Self - esteem ) دارد. این (( عزت نفس )) یا (( حرمت به خود )) عنصر اساسی شکل‌دهی (( مفهوم از خود )) است. ( همان- 90 )
بازخور منفی زمانی می‌تواند به‌گونه‌ای اثربخش به اصلاح ارتباطات و روابط بین اشخاص بینجامد که گیرنده پیام احساس ایمنی کرده و بر این باور باشد که طرف مقابل از اظهار صفات نامطلوب او قصد توهین یا صدمه‌زدن به او را ندارد و قصد اصلی او از اظهار آن ، اصلاح و خیرخواهی است. با اندک نگرانی و احساس ناامنی یا تصور توهین در مقابل بازخور منفی ، شدت عمل نشان داده می‌شود و خطر گسستگی فراگرد ارتباطی وجود دارد. ( همان- 91 )
یکی از بهترین و مطمئن‌ترین راههای وصول به کارآیی بیشتر در میان کارکنان ، دادن بازخور به‌موقع و درست از عملکرد آنان است. به‌علت بازخورهای مکرر و به‌موقع و درعین‌حال درستی که کارکنان از سرپرستان و مدیران خود دریافت می‌کردند اصلاحات لازم را در نحوه کار و روشهای تولید خود انجام دادند که به افزایش تولید و کاهش ضایعات منتج شد. ( همان- 92 )
با برقراری ارتباط ، طرفین به‌گونه‌ای مداوم و مستمر به ارزیابی نظرات ، اشخاص ، مناصب و مراجع اقتدار می‌پردازند. بر اساس مطالعه دقیق و سنگین (( روکیچ )) ( Rokeach ) در مورد (( گشودگی فکری )) ( Open - mindedness ) و (( تحجر فکری )) ( Closed - mindedness ) به این نتیجه می‌رسد و آن را اعلام می‌دارد که به‌طریقی که فردی نظری ، شخصی و یا مرجعی را می‌پذیرد و یا رد می‌کند همه یکسان است و به‌هم می‌رسند. بر اساس این نظر ، هر انسانی دارای یک نظام (( باور- ناباوری )) ( Belief – disbelief system ) می‌باشد که حاصل‌جمع یا محصول باورها و ناباوریهای او نسبت به دنیای مادی و اجتماعی خویش است. شخص کاملاً (( جزم‌گرا )) یا (( متعصب )) ( Dogmatic ) دارای مجموعه‌ای از باورها و ناباورهای کاملاً شکل‌گرفته و بسته است ، او به هیچ‌وجه آنها را تغییر نمی‌دهد و دگرگونی آنها را بسیار ناگوار می‌داند. این مجموعه مرکزی از باورهاست که چارچوب رفتاری او را شکل می دهد و نه بردباری او را در مقابل باورها و نظرات دیگر پدید می‌آورد. می‌توان گفت (( جزم‌گرایی )) ( Dogmatic ) (( معیاری است از چگونگی باور ما نه آنچه ما باور داریم. )) محتوای هر باور تفاوتی نمی کند. بستگی بیش از اندازه و عدم پذیرش هرگونه دگرگونی در آن (( جزم‌گرایی )) است. ( همان- 99 و 100 )
اشخاص با درجه جزم‌گرایی بالا نه‌تنها دشواری چشمگیری در ارزیابی باورها و نگرشهای مخالف خود را دارند ، بلکه دشواری تحمل و شکیبایی شنیدن یا اندیشیدن به آنها برای آنان کاملاً مطرح است. باورها و نگرشهای مخالف با نظام باور - ناباوری آنها برایشان تهدیدآمیز بوده و آنان را وادار به عکس‌العملهای شدید و گاه غیرمنطقی می‌کند.
مقاومت در مقابل تغییر ، که از ویژگیهای بارز افراد (( جزم‌گرا )) ست شدیداً تحت تأثیر عقاید و افکار مخالف فرد جزم‌گرا قرار می‌گیرد. هراندازه جزم‌گرایی از درجه بالایی برخوردار باشد مقاومت او در مقابل عقاید مخالف شدیدتر خواهد بود. در این‌حالت ، دشواری عمده‌ای در جهت برقراری ارتباط با شخص (( جزم‌گرا )) پدید می‌آید. اصولاً ارتباط با افراد (( جزم‌گرا )) از سختی بالایی برخوردار است. هراندازه پیام و پیام‌فرست با نگرشها و باورهای گیرنده پیام در تعارض باشد مقاومت او بیشتر شده ، فراگرد ارتباطی با او از مسیر متعارف خارج و با دشواریهای متعددی روبه‌رو می‌شود. این دشواری نه‌تنها در سطح فردی بروز می‌کند بلکه در سطوح گروهی و حتی جمعی نیز کاملاً مطرح است. ( همان- 101 )
در این قسمت به ویژگیهای اثربخشی ارتباطات میان‌فردی با توجه به هدفهای عمل‌گرایانه و خشنودی از کنش ارتباطی می‌پردازیم. این ویژگیها به پنج ویژگی عمده قابل تفکیک‌اند. باید توجه داشته باشیم هرچند این پنج ویژگی در وهله اول کیفی به‌نظر می‌رسند امّا باید گفت علاوه بر این ویژگیهای کیفی که باعث افزایش اثربخشی ارتباطات می‌شوند ، می‌باید میزان کمّیت آنها نیز ملحوظ‌نظر باشند. همواره وجود این پنج ویژگی ممکن است به اثربخشی کنش ارتباطی نیانجامد و نبود آنها ممکن است به غیراثربخش‌بودن کنش ارتباطی ختم نشود ، امّا شکی در آن نیست که به‌طور معنی‌داری بر اثربخشی تأثیر دارند. این پنج ویژگی عبارتند از : گشودگی (Openness ) ، همدلی ( Empathy ) ، حمایتگری( Suppirtiveness ) ، مثبت‌گرایی ( Positiveness ) ، و تساوی ( Equality ). ( همان- 113 و 112 )

 

گشودگی ( Openness )
گشودگی به این معنی نیست که هر انسان ، طرف ارتباطی ، می‌باید در اولین برخورد و در اولین نشست تمام زوایای ناگشوده و نامفهوم زندگی خود را برای دیگری یا دیگران بگشاید و یا به عبارت دیگر تمام نکات ریز و درشت را در مورد تاریخ زندگی خود به دیگران القا کند. مقصود از گشودگی به سادگی عبارت است از همان اشتیاق به از (( خودگشودگی )) ( Self – disclosure ) که دربرگیرنده اطلاعاتی درمورد خود است که به‌صورت طبیعی هرکس می تواند آن را در بخش پنهان ( Hidden ) پنجره (( جوهری )) ( Joharre window ) خود نگهدارد. ( همان- 114 )
هر انسانی این را حق طبیعی خود می داند که بداند و بفهمد دیگری در مقابل کارها و گفته‌های او چه عکس‌العملی از خود نشان می دهد. هیچ‌چیز بدتر و دردآورتر از بی‌تفاوتی (Indifference ) نیست. حتی عدم تفاهم و عدم توافق در بسیاری از موارد از بی‌تفاوتی پذیرفتنی‌تر است.
اکثر افراد از رفتار خنثی و قیافه بی‌تفاوت سرپرست خود شدیداً دلگیرند. ( همان- 115 )

 

همدلی ( Empathy )
همدلی به‌معنی (( با دیگری حس کردن )) است. همدلی کردن با کسی یعنی احساس او را درک کردن. آن‌گونه که (( بک‌رچ )) ( Backrach ) به همدلی پرداخته است شاید بهتر بتوان به معنی آن پی برد. او چنین گفته است : (( همدلی توانایی یک فرد است که به‌گونه‌ای تجربی دریابد که فرد دیگر چه تجربه‌ای در یک لحظه موعود و در یک چارچوب مشخص و با توجه به نظر خویشتن دارد. )) (( شافر )) ( Schafer ) بر این باور است که ، (( همدلی تجربه درونی قابل درک و درمیان‌نهادنی با دیگری برای مقطعی از وضعیت روانی او می‌باشد. )) در نقطه مقابل همدردی کردن ( Sympathy ) عبارت است از احساس کردن برای فرد دیگر. یا به عبارت دیگر نسبت به دیگری حسی در درون خود پدید آوردن. مثلاً برای کسی متأسف‌ شدن به علت مشکلی که برای او پدید آمده است. همدلی کردن یعنی احساسی را داشتن که دیگری نیز بدان احساس دست یافته است. همدلی یعنی ایجاد احساس مشترک با یکدیگر. یعنی فرستنده پیام و گیرنده پیام هر دو به یک احساس یگانه‌ دست یافته‌اند.
اگر ما توانایی همدلی با دیگران را بیابیم بی‌شک در وضعیتی خواهیم بود که آنان را درک کنیم و دریابیم که از کجا آمده‌اند و اینک در کجا هستند و به کجا خواهند رفت یا می خواهند بروند. به گفته (( گرین‌سون )) ( Greenson ) کسی نمی تواند به احساس ظریف و پیچیده دیگری دسترسی پیدا کند مگر آنکه احساس او را دریابد و آن را تجربه کند که این خود همدلی نامیده می‌شود. این خود نوع ویژه‌ای از ادراک است که کسی را قادر می‌سازد که بتواند طرف مقابل خود را از نظر عاطفی و ذهنی کاملاً دریابد و آنچه تجربه کرده است او نیز بدون تجربه احساس کند. درک توأم با همدلی انسان را قادر می‌کند که خود را با شرایط ارتباطی کاملاً وفق دهد و بداند که چه باید بگوید ، چگونه باید بگوید و چه زمانی باید بگوید. چه زمانی باید ساکت باشد و کی به خودگشودگی دست زند. درواقع (( تراکس )) ( Truax ) مهارت ارتباطی هرکس را به تعریف او از همدلی مرتبط می کند. (( تراکس )) می‌گوید : (( همدلی صحیح هم حساسیت نسب به احساسات موجود و هم تسهیلات لازم کلامی برای ارتباط با دیگری را دربر می‌گیرد که موجب درک و تفاهم بیشتر و نیز استفاده صحیح از زبان برای القای مفاهیم می‌شوند.))
دشوارتر از تعریف و تشریح همدلی به‌کارگیری آن در زندگی روزمره و بالابردن مهارتهای مربوط به آن است. شاید نخستین گام ، پرهیز از ارزیابی و قضاوت رفتار طرف مقابل باشد. اگر ما رفتار فرد مقابل خود را بر اساس صحیح و غلط ، زشت و زیبا ، خوب و بد ارزیابی کنیم ، پس ما رفتار او را در چارچوب این برچسبها می‌بینیم نه آن‌طور که هست و ممکن است رفتار واقعی او با این برچسبها سازگار و یا ناسازگار باشد. در آن‌صورت ما اولین گام را در جهت تخریب پلهای ارتباطی خود با او برداشته‌ایم. دومین گام درک احساسات و عواطف طرف مقابل است. هرچه بیشتر او را بشناسیم بهتر می توانیم با او همدلی کنیم. درک خواسته‌ها و نیازها ، آرزوها ، آمال ، تواناییها ، تجارب ، بیمها و هراسهای طرف مقابل همه و همه و بسیاری که گفته نشد ما را بر آن می دارد که او را بهتر بشناسیم و پی به احساسات و عواطف او ببریم و بتوانیم با او بهتر همدلی کنیم. گام سوم ، باید بکوشیم آنچه دیگری بر اساس نگرش و توانایی خود تجربه کرده است ما نیز تجربه کنیم. مهم است که بدانیم این تجربه می‌باید بر اساس نگرش و احساسات او باشد نه آنچه خود می‌اندیشیم. خود را کاملاً در جای او و به جای او قرار دادن و نقش او را ایفا کردن ما را بر آن می‌دارد که او را بهتر درک کنیم.( همان- 118 و 117 )

 

حمایتگری ( Suppirtiveness )
یک رابطه میان‌فردی مؤثر و قابل اتکاء رابطه‌ای است که در یک فضای حمایتگرانه شکل گرفته باشد. ارتباطات میان‌فردی باز و همدلانه نمی تواند در یک فضای توأم با هراس و تهدید دوام یابد و دیر یا زود به دشواری کشیده شده منجر به گسستگی رابطه می‌شود. اگر شرکت‌کنندگان در یک فراگرد ارتباطی احساس کنند که از سخنان و کردار آنان انتقاد به‌عمل می‌آید و مورد تهاجم و ضرب‌و‌شتم قرار می‌گیرند ، بلافاصله در لاک دفاعی فرو رفته ، سعی در عدم گشودگی خویش می‌کنند و از هر اقدامی که به نشان‌دادن خواسته‌ها و نیازها و یا مکنونات درونی آنها بیانجامد ، پرهز می‌کنند. با تمثیلی ساده می‌توان گفت ارتباط روان و همدل همچون حلزونی باهوش است که لاک خود را بر پشت نهاده و آرام‌آرام حرکت می‌کند. هر زمان و هرجا احساس خطر کرد به درون لاک یا پوسته دفاعی خود فرو می‌رود و تا خطر مرتفع نشود ، سر از آن بدر نمی‌آورد.( همان-118 و 119)
در یک فضای حمایتگر ارتباطی ، سکوت را ارزشی منفی نیست. بلکه ، در مقابل ، سکوت بستری مناسب برای ایجاد فضای مناسب و حمایتگر ارتباطی است. از این سکوت می‌توان به‌عنوان بهترین محمل برای القای مفاهیم و پیامهای غیرکلامی استفاده کرد. علاوه بر سکوت ، ارایه حالات توأم با همدلی ، نه توأم با بی‌تفاوتی به فضای مناسب برای ارتباطات حمایتگرانه کمک می کند. از دیگر عوامل مؤثر بر فضای مناسب حمایتگرانه جهت ارتباطات می‌توان از تساوی با دیگران یا مخاطبان یاد کرد. هراندازه خود را از نظر رفتاری و پایگاه اجتماعی در تراز مخاطبان خود قرار داده و از نشان‌دادن برتریهای خود به آنان پرهیز کنیم ، در ایجاد فضای مناسب ارتباطات حمایتگرانه موفق‌تر خواهیم بود. از عوامل دیگر مؤثر بر فضای حمایتگرانه برای ارتباطات میان‌فردی ، می‌توان تردید و یا عدم جزمیّت ( Provisionalism ) در برابر (( یقین و اطمینان )) ( Certainnty ) را نام برد. هراندازه ما در گفتار و نظرات خود جزمی‌تر بوده و با اطمینانی غیرقابل تردید با مخاطب خود برخورد کنیم ، فضا را برای ارتباطات حمایتگرانه نامناسب‌تر می‌کنیم. برعکس همواره میزانی از تردید و عدم یقین زمینه را برای ارتباطات حمایتگر مساعدتر می‌کند و به طرف مقابل این فرصت را می دهد که خود را نشان دهد و ارزیابی کند.
مثبت‌گرایی ( Positiveness )
یک ارتباط میان‌فردی مؤثر ، زمانی رخ می‌دهد که علاوه بر موارد یادشده در فوق از مثبت‌گرایی نسبی بهره‌مند باشد. مثبت‌گرایی در یک ارتباط میان‌فردی حداقل به سه جنبه یا عوامل مختلف تکیه دارد. اول ، ارتباط میان‌فردی زمانی به‌درستی شکل می‌گیرد و پرورش پیدا می‌کند که احترام مثبت و معینی برای خویشتن درنظر داشته باشیم. فردی که احساس ناخوشایندی نسبت به خود دارد بی‌تردید این احساس ناخوشایند را به‌نحوی به دیگران منتقل می‌کند و در آنان نیز این احساس ناخوشایند و منفی را شکل می دهد. در مقابل ، کسانی که در مورد خود مثبت می‌اندیشند این احساس مثبت را به دیگران منتقل و آنان را وادار به مثبت‌پنداری می‌کنند. ( همان- 119 )
دوم ، ارتباطات میان‌فردی زمانی به‌درستی شکل می‌گیرد و به بالندگی خود نزدیک می‌شود ، که احساس خوشایند خود را نسبت به طرف مقابل به او منتقل کنیم. به عبارت دیگر فقط کافی نیست که ما نسبت به کسی احساس خوشایندی داشته باشیم ، بلکه باید این احساس خوشایند را به دیگران انتقال دهیم و به آنان بفهمانیم که احساس ما در مورد آنها چگونه است. روشن است که این در وجود شخص مقابل ، اثر مثبت گذارده او را بر آن می دارد و تشویق می‌کند که در ارتباط موردنظر فعال‌تر برخورد کرده و سطح ارتباطی خود را به تراز بالاتری بکشاند. به‌عنوان مثال مثبت‌اندیشی و انتقال آن ، مخاطب ما را بر آن می‌دارد که با خودگشودگی بیشتر برخورد کرده و حتی به گشودگی منطقه کور پنجره (( جوهری )) ما نیز کمک شایان‌توجهی کند.
سوم ، یک احساس مثبت و خوشایند در مورد وضعیت عمومی حاکم بر ارتباطات ، برای تعامل یا میان‌کنش اثربخش بین دو یا چند نفر بسیار حیاتی و مهم می‌باشد. چیزی ناخوشایندتر از رابطه یا ارتباطی با کس یا کسانی نیست که از آن رابطه یا مبادله لذتی نبرند و یا اینکه پاسخ خوشایندی به عمل ارتباطی واقع‌شده ندهند. یک پاسخ یا واکنش منفی به شرایط ارتباطی ، تقریباً بیشتر افراد را بر آن می‌دارد که به‌محض مشاهده آن ، هرچند در ابتدای فراگرد ارتباطی ، آن را جمع‌و‌جور کرده و خود را از آن به‌نحوی خارج سازند. به عبارت دیگر عدم مشاهده تمایل و اشتیاق از سوی مخاطب یا مخاطبان ، فرستنده پیام را به سوی انصراف از ارتباط و گسستگی ارتباطی ( Communication break down ) می‌کشاند.

 

تساوی ( Equality )
تساوی خاصیتی ویژه است. در هر وضعیتی احتمالاً یک عدم تساوی خواهد بود. یک فرد ممکن است باهوش‌تر ، قوی‌تر ، ثروتمندتر ، زیباتر و حتی سالم‌تر باشد. هرگز دو نفر از تمام جنبه‌ها با یکدیگر مساوی نخواهند بود.حتی افراد توأمان یا دوقلوهای بسیار شبیه به یکدیگر از جمیع جهات با هم مساوی نیستند و به‌طریقی از یکدیگر متمایزاند. با وجود این عدم تساوی ، ارتباطات میان‌فردی عموماً زمانی مؤثرتر خواهد بود که فضای حاکم ، فضایی مبتنی بر تساوی باشد. این بدان‌معنی نیست که افراد غیرمساوی نمی توانند ارتباط برقرار کنند. بدون شک آنها می توانند با یکدیگر ارتباطی داشته باشند. در حالی‌که اگر بخواهد ارتباط آنان با یکدیگر ارتباطی موثر باشد ، می‌باید تساوی در شخصیت آنها مورد توجه باشد و یا اینکه به نقاط مشترک که نوعی تساوی است تأکید بیشتری شود. این بدان معنی است که می‌باید در ارتباطات میان‌فردی سیاست یا خط‌مشی خاصی وجود داشته باشد که از طریق آن به شناسایی ویژگیهای فردیِ طرفین ِ ارتباط ، دست یافت. نکته‌ای که حایز اهمیت است این است که طرفین ارتباط درنظر داشته باشند که هر دو انسان هستند و موجوداتی گرانبها و هر یک دارای خصیصه‌ای هستند که به‌نوبه خود می تواند برای دیگران بسیار ارزشمند باشد.
تساوی می‌باید ارتباطات میان‌فردی را ازنظر گفتاری در مقابل شنیداری نیز مشخص و ممیز کند و تعادلی میان آن‌دو پدید آورد. اگر یکی از طرفین فراگرد ارتباطی در تمام مدت ارتباط سخن بگوید و دیگری ناچار به شنیدن در تمام مدت باشد ، اثربخشی ارتباطات میان‌فردی در این وضعیت اگر غیرممکن نباشد دشوار خواهد بود. می‌باید تلاشی دوجانبه در فرستادن و دریافت پیام وجود داشته باشد. زمانی فرستنده پیام ، پیام خود را ارسال و زمانی دیگر با دریافت پیام متقابل یا بازخور در نقش گیرنده پیام ظاهر می‌شود. با توجه به وضعیت حاکم بر فراگرد ارتباطی ، ممکن است یکی از طرفینِ ارتباط ، به‌گونه‌ای طبیعی به‌مراتب بیش از طرف مقابل خویش سخن بگوید. امّا باید این به اقتضای وضعیت و شرایط حاکم باشد نه بر اساس این نکته که یک نفر باید (( سخنگو )) و دیگری فقط (( شنونده )) باشد.( همان- 121 و 120 )
افراد در حرفه‌های مختلف اغلب ازنظر ارتباطی به‌نوعی خودفریبی و تظاهر کشیده می‌شوند ، مثلاً یک مدیر عالی‌رتبه یا پزشک عالی‌قدر ممکن است گفتگو با یک فروشنده ساده را ارزشمند تلقی نکرده و فضای تساوی مناسب را برای او ایجاد نکند. یک متخصص برجسته کامپیوتر ممکن است گفتگو با یک مستخدم جزء را به‌صورت مساوی در سازمان مورد نظر خود بی‌ارزش تلقی کند. یک راننده کامیون ممکن است ارتباط مساوی با یک دانشمند را غیرممکن بداند. هر یک از افراد در موارد فوق ازنظر ارتباطی ممکن است دچار نوعی خودفریبی و یا تظاهر شده باشند. همه آنها ممکن است در آن وضعیت این تصور را داشته باشند که از آن ارتباط چیزی به‌دست نمی‌آورند و برای اینکه چیزی به‌دست آورند باید با هم‌ترازان خود ارتباط داشته باشند. این نگرش بسیار زیانبار و خارج از معیارهای صحیح ارتباطی است. زیرا این نگرش موجب آن می‌شود که افراد نتوانند به یکدیگر نزدیک شده و از یکدیگر نکات فراوانی را فراگیرند. اکثر کسانی که ازنظر ارتباطی از مهارتهای بالایی برخوردارند درست برعکس این نگرش رفتار می کنند. آنان اغلب از اطلاعات فراوانی بهره‌مند می‌شوند. ( همان- 122 و 121 )
اولین قدم در شکل‌دهی و شکل‌گیری مهارتهای ارتباطی ما آگاهی از خویش و وقوف به تواناییهای خویشتن است. ( همان- 130 )
(( مفهوم از خود )) عبارت است از آگاهی و شعور یک فرد از بودن اساسی و کلیت و ویژگی خود. در (( مفهوم از خود )) تمامی ادراکات جسمانی ، اجتماعی و روانی فرد در مورد خودش دخیل‌اند. این ادراکات خود نتیجه ، گذشته ، حال و تجارب پیش‌بینی‌شده آینده و ارتباط با محیط پیرامونی اوست و خود شامل انسانهایی است که در زندگی او وارد می‌شوند. ( همان-137 )
(( مفهوم از خود )) از دو بخش عمده شکل گرفته است. یکی از (( تصویر به خود )) ( Self - image ) که عبارت است از تصویری که فرد از خود دارد. یا به عبارت دیگر اینکه فرد ، چه فکری در مورد خود می‌کند ، چگونه آدمی است. دیگری (( حرمت به خود )) ( Self - esteem ) یا احساسی که ما در مورد خویشتن داریم و اینکه چه‌میزان خود را و وضعیت خود را می‌پسندیم.
(( تصویر به خود )) نشانگر آن است که فرد از وضع خود راضی است یا ناراضی. (( تصویر به خود )) جایگاهی را که فرد خود را در آن قرار می‌دهد نیز دربرمی‌گیرد و در بین طبقات مختلف آن طبقه را که در آن قرار گرفته است مشخص می‌کند و نقشی را که به‌عهده دارد. (همان- 138)
(( حرمت به خود )) چگونگی احساس ما ، در مورد خودمان است. ( همان-139 )
(( حرمت به خود )) ما بستگی به تام و تمام به موفقیتها و شکستهای ما دارند. اگر شما نگرش مثبت و دوست‌داشتنی‌ای در مورد خود داشته باشید ، می‌گویند شما دارای (( حرمت به خود )) بالایی هستید و به شما (( حرمت به خود بالا )) ( High self - esteem ) اطلاق می‌کن

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی الگوی ارتباطات سازمانی و سبک ارتباط رهبر ـ پیرو

دانلود مقاله ورزش کردن و ارتباط ان با میزان افسردگی

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله ورزش کردن و ارتباط ان با میزان افسردگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

تجزیه و تحلیل اطلاعات آماری:
ابتدا نمره‌های افراد مختلف (ورزشکار و غیر ورزشکار) را در دو جدول جداگانه دسته بندی می‌کنیم تا برای محاسبات راحت بتوان عمل کرد.
جدول 1-4 نمرات افراد عادی (غیر ورزشکار)
1 33 11 35 21 30 31 11 41 20
2 33 12 34 22 25 32 13 42 21
3 31 13 31 23 25 33 3 43 22
4 4 14 35 24 25 34 7 44 23
5 3 15 38 25 17 35 9 45 24
6 42 16 28 26 14 36 9 46 25
7 42 17 24 27 13 37 15 47 29
8 31 18 24 28 13 38 17 48 35
9 33 19 26 29 16 39 18 49 36
10 33 20 28 30 15 40 19 50 32
جمع 285 303 193 121 267
جمع کل نمره‌ها: 1169

 


جدول 2-4 نمرات افراد ورزشکار
1 22 11 42 21 1 31 2 41 10
2 21 12 13 22 8 32 3 42 10
3 27 13 13 23 9 33 4 43 13
4 21 14 14 24 10 34 7 44 13
5 27 15 13 25 3 35 7 45 15
6 28 16 18 26 4 36 7 46 18
7 25 17 20 27 3 37 6 47 20
8 27 18 7 28 2 38 5 48 25
9 29 19 9 29 6 39 5 49 29
10 36 20 2 30 4 40 9 50 33
جمع 263 151 50 55 186
جمع کل نمره‌ها: 705

 

فرضیه شماره 1 بین ورزش و میزان افسردگی در افراد ورزشکار و غیر ورزشکار رابط معنی داری وجود دارد. در اینجا روشهایی را مورد بحث قرار می‌دهیم که براساس آنها با استفاده از فقط یک یا چند عدد می‌توان در مورد خصایص متغیرهای مشاهده شده اطلاعات سودمندی به دست آورد. این اندازه‌های توصیفی، آمار یا شاخص آماری نامیده می‌شوند.
این اصطلاح معمولا برای آن دسته از داده‌ها به کار می‌رود یک گروه نمونه به دست آمده است. این شاخص‌ها نشان می‌دهند که موارد مطالعه شده به طور کلی چگونه هستند و یا داده‌های حاصل در ارتباط با هم و یا به طور متوسط چه وضعی دارند؟ این شاخص‌ها که تحت عنوان اندازه‌های گرایش مرکزی مطرح می‌شوند عبارتنداز:
الف- میانگین
ب- میانه
ج- نما یا مد
هریک از شاخص‌ها، به گونه‌ای معرف مقدار متوسط یا اندازه گرایش مرکزی داده‌ها تلقی می‌شوند. که به ترتیب مورد بحث قرار می‌گیرند.
الف- میانگین : میانگین کمیتی است که مقدار متوسط و یا به عبارت دیگر مرکز ثقل داده‌های به دست آمده را نشان می‌دهد و اکثرا آن را با علامت (X بار) نشان می‌دهند و از فرمول زیر بدست می‌آید:
فرمول محاسبه میانگین

حال میانگین دو گروه را محاسبه می‌کنیم:
گروه عادی
گروه ورزشکار
مشاهده می‌شود که میانگین افسردگی افراد ورزشکار کمتر از افراد عادی است.
ب- میانه : میانه به عنوان یکی از شاخص‌های گرایش مرکزی، عددی است که 50 درصد افراد بالاتر از 50 درصد افراد پایین در یک توزیع جدا می‌کند بنابراین میانه عددی است که جمعیت مورد مطالعه را از لحاظ توانایی یا ویژگی مورد سنجش به دو نصف تقسیم می‌کند و از این رو آن را عدد 50 درصدی می‌نامند. میانه را Mn یا Md (مخفف Median) نشان می‌دهند و آن را به طریق زیر در داده‌های طبقه بندی نشده به دست می‌آورند، ابتدا داده‌ها را به صورت صعودی یا نزولی مرتب می‌کنیم و بعد عددی را که در مرتبه ام جای دارد، به دست می‌آوریم.
وقتی n فرد باشد عدد مربوط به نفر وسط میانه است وقتی n زوج باشد میانه برابر میانگین دو عدد متوالی خواهد بود که در وسط قرار می‌گیرند.
«میانه گروه عادی»
20-19-18-17-16-15-15-14-13-13-13-11-9-9-7-4-3-3
31-31-30-29-28-28-26-25-25-25-25-24-24-24-23-22-21
42-42-38-36-35-35-35-34-33-33-33-33-32-31

میانه گروه عادی
«میانه گروه ورزشکار»
10-10-10-9-9-9-8-7-7-7-7-6-6-5-5-4-4-4-3-3-3-2-2-2-1
27-27-25-25-22-21-20-20-18-18-15-14-13-13-13-13-13
42-36-33-29-29-28-27

میانه گروه ورزشکار
مد یا نما
نما در یک مجموعه داده‌ها به عدد یا متغیری گفته می‌شود که بیشترین تکرار یا فراوانی را داشته باشد و آنرا با mo نشان می‌دهند. و از فرمول زیر قابل محاسبه است:

نمای گروه عادی

نمای گروه ورزشکار


واریانس و انحراف استاندارد (معیار )
متوسط مجذور انحراف‌ها از میانگین راواریانس (پراش) می‌نامند و آن را اگر در مورد نمونه باشد با V، SD2 یا تنها S2 و اگر درباره جامعه باشد با Q2 (سیگما) نشان می‌دهند. بنابراین واریانس متوسط پراکندگی نمره‌ها طول میانگین را با توان دو مشخص می‌کنند:
فرمول محاسبه واریانس

حال برای به دست آوردن واریانس و انحراف استاندارد هر گروه احتیاج به جدول توزیع فراوانی و محاسبه X و X2 هر گروه داریم.
برای گروه عادی فاصله طبقات را 5 در نظر می‌گیریم و تعداد طبقات از فرمول زیر بدست می‌آید: (XH-)XL+1


«گروه عادی (افراد غیر ورزشکار)»
تعداد طبقات
جدول 3-4 توزیع فراوانی و محاسبه X وX2 گروه عادی
جدول توزیع فراوانی گروه عادی
Fx2 X2 X F C.L
07/797 69/265 3/16 3 42-38
21/1149 69/127 3/11 9 37-33
52/317 69/39 3/6 8 32-28
21/15 69/1 3/1 9 27-23
45/68 69/13 7/3- 5 22-18
21/681 69/75 7/8- 9 17-13
07/563 69/187 7/13- 3 12-8
76/1398 69/349 7/18- 4 7-3
5/4990 52/1061 50

 

محاسبه واریانس و انحراف استاندارد
واریانس گروه عادی

انحراف استاندارد گروه عادی

«گروه ورزشکار»
تعداد طبقات
جدول توزیع فراوانی گروه ورزشکار
Fx2 X2 X F C.L
841 841 29 1 45-41
576 576 24 1 40-36
361 361 19 1 35-31
1176 196 14 6 30-26
405 81 9 5 25-21
64 16 4 4 20-16
7 1 1- 7 15-11
468 36 6- 13 10-6
1452 121 11- 12 5-1
5350 2229 50

 

محاسبه واریانس و انحراف استاندارد
واریانس گروه ورزشکار

انحراف استاندارد گروه ورزشکار

فرضیه شماره 2
افسردگی افراد عادی (غیر ورزشکار) از افراد ورزشکار بیشتر است.
جدول‌شماره‌5-4 پراکندگی فراوانی‌داده‌های مربوط‌به افسردگی‌در افراد‌غیر ورزشکار مورد بررسی برحسب نسبت و درصد براساس داده‌های جدول شماره 5-4 مربوط

 

P% P(rf) F افراد عادی (غیر ورزشکار)
12 12/0 6 طبیعی
16 16/0 8 کمی افسرده
10 1/0 5 نیازمند مشورت با روان پزشک
30 3/0 15 به نسبت افسرده
28 28/0 14 افسردگی شدید
4 4/0 2 بیش از حد افسرده
100 1 50

 

به افسردگی در افراد غیر ورزشکار که 50 نفر بودند از این تعداد 6 نفر (12٪) حالت طبیعی داشتند و 44 نفر (88٪) بقیه افسرده بودند که شامل کلیه درجات افسرده شناخت شدند 8 نفر (16٪) کمی افسرده، 5 نفر (10٪) نیازمند مشورت با روان پزشک، 15 نفر (30٪) به نسبت افسرده ، 14 نفر (28٪) افسردگی شدید و 1 نفر (4٪) بیش از حد افسرده بودن که در مقایسه با جدول شماره 6-4 نتیجه می‌گیریم که نسبت و درصد افسردگی در افراد غیر ورزشکار بیشتر است.
فرضیه شماره 3
افسردگی افراد ورزشکار از افراد غیر ورزشکار کمتر است.
جدول شماره 6-4 پراکندگی فراوانی داده‌های مربوط به افسردگی در افراد ورزشکار مورد بررسی برحسب نسبت و درصد
P% P(rf) F افراد ورزشکار
50 5/0 25 طبیعی
20 2/0 10 کمی افسرده
10 1/0 5 نیازمند مشورت با روان پزشک
16 16/0 8 به نسبت افسرده
2 2/0 1 افسردگی شدید
2 2/0 1 بیش از حد افسرده
100 1 50

 

براساس داده‌های جدول شماره 6-4 مربوط به افسردگی در افراد ورزشکار که 50 نفر بودند از این تعداد 25 نفر (50٪) حالت طبیعی داشتند و 25 نفر (50٪) بقیه حالات افسردگی (کلیه درجات) بودند که به صورت جزئی‌تر توضیح می‌دهیم از کل افراد افسرده در گروه ورزشکاران 10 نفر (20٪) کمی افسرده، 5 نفر (10٪) نیازمند مشورت با روان پزشک، 8 نفر (16٪) به نسبت افسرده، 1 نفر (2٪) بیش از حد افسرده بودند که در مقایسه با جدول 5-4 نتیجه می‌گیریم که نسبت و درصد افسردگی در افراد ورزشکار کمتر است.
نمودار 2-4 نمایش ترسیمی داده‌های افراد گروه ورزشکار جدول 2-4 به صورت نمودار ستونی

 

 

 

 

 

 

 

با توجه نمودار فوق درمی‌یابیم که افراد طبیعی در میان گروه ورزشکاران بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده و نصف افراد فاقد افسردگی و بر طبق داده‌های آماری 50 درصد حالت طبیعی داشتند که در این نمودار اگر با دقت توجه نمایید می‌بینید که میزان افسردگی در میان گروه ورزشکار به واضع کمتر از گروه غیر ورزشکار است.
نمودار 1-4 نمایش ترسیمی داده‌های افراد گروه غیر ورزشکار جدول 1-4 به صورت نمودار ستونی
به نمودارهای ستونی دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار توجه کنید که با مقایسه این دو نمودار بیشتر متوجه میزان افسردگی در دو گروه خواهیم شد.

 

 

 

 

 

 

 

با‌توجه به‌نمودار فوق درمی‌یابیم که میزان افسردگی در افراد غیر ورزشکار بیشترین فراوانی را در دو ستون به نسبت افسرده و افسردگی شدید دارد و اگر با دقت توجه کنید می‌بینید که افسردگی در میان گروه غیر ورزشکار به واضح بیشتر از گروه ورزشکار دیده می‌شود.
به نمودارهای دایره‌ای دو گروه ورزشکار و غیر وزشکار نگاه کنید که با مقایسه این نمودارها بیشتر متوجه میزان و درصد افسردگی در دو گروه می‌شویم.

نمودار 3-4 درصد میزان افسردگی در گره ورزشکار مورد مطالعه

 

 

 

 

 

 

 

با‌توجه به‌نمودار فوق می‌بینیم 50 درصد‌افراد ورزشکار حالت‌طبیعی داشتند که نصف منحنی‌به افراد طبیعی اختصاص دارد و نصف دیگر مربوط به درجات دیگر افسردگی است میزان افسردگی در این گروه به نسبت کمتر از گروه غیر ورزشکار است.
نمودار 4-4 درصد میزان افسردگی در گروه غیر ورزشکار مورد مطالعه

 

 

 

 

 


با توجه به نمودار فوق می‌بینیم که در گروه غیر ورزشکار بیشتر سطوح منحنی به درجات افسردگی اختصاص دارد و فقط 12 درصد سطح منحنی را افراد دارای حالت طبیعی به خود اختصاص داده‌اند نتیجه می‌گیریم که میزان افسردگی در گروه غیر ورزشکار بیشتر از گروه ورزشکار است.
«آزمون معنی دار بودن»
چون حجم دو گروه بزرگ است از فرمول t استودنت به صورت زر استفاده می‌کنیم:
گروه غیر ورزشکار (عادی) گروه ورزشکار
n2= 50 n2= 50
X2=23/7 X2= 14
S22=109/18 S22=101/84 =%1در سطح آلفای
فرض صفر

 

بنابراین چون tcr< tob است در سطح آلفای 1٪ فرض صفر آزمون رد می‌شود.
چون آزمون t یک آزمون دو دامنه است، اندازه مبین برای رد فرض صفر در سطح 1٪ و برای درجه آزادی
برابر 617/2 است. و چون t محاسبه شده، 73/4 است و از t جدول که برای‌رد فرض‌صفر لازم‌است بزرگتر است، بنابراین فرض صفر رد می‌شود و لذا چنین نتیجه می‌گیریم که تفاوت بین دو میانگین معنی دار است.
همانطور که از محاسبات برمی‌آید فرضیه 1 ما مبنی بر اینکه بین ورزش و میزان افسردگی در افراد ورزشکار و غیر ورزشکار رابطه معنی داری وجود دارد که در سطح آلفای 1٪ تایید می‌شود. به عبارت دیگر بین ورزش کردن و میزان افسردگی به احتمال 99 درصد رابطه معنی داری وجود دارد یعنی کسانی که ورزش می‌کنند به نسبت کمتری افسردگی دارند. و این تحقق یافته‌های گذشته را که در این باره شده است،‌تایید می‌نماید و بر طبق فرضیه 2 و جدول شماره 5-4 میزان افسردگی در افراد غیر ورزشکار 44 نفر (88٪) شامل کلیه درجات افسردگی و 6 نفر (12٪) طبیعی بودند و براساس فرضیه 3 و جدول شماره 6-4 میزان افسردگی در افراد ورزشکار 25 نفر (50٪) طبیعی و 25 نفر (50٪) بقیه شامل همه افسردگی بودند که نتیجه می‌گیریم افسردگی افراد ورزشکار نسبت به افراد غیر ورزشکار کمتر است.

فصل پنجم
نتیجه گیری

خلاصه
افسردگی اختلالی است که در آن خلق و نیروی زیستی فرد کاسته شده و انسان به نقطه پریشانی می‌رسد در چنین شرایطی «خود» ممکن است بی ارزش به نظر برسد و جهان‌معنای خود‌را از دست بدهد و احساس بدبختی، بیچارگی و ناامیدی در فرد پدید آید.‌و خلق‌حاصل مجموعه واکنش‌های عاطفی در یک زمان معین است. به عبارت دیگر «خلق یک استعداد‌عاطفی زیر بنایی است که آکنده از گرایشهای هیجانی و غریزه بوده و‌به حالتهای روحی‌ما جنبه‌مطبوع و‌یا نامطبوع می‌دهد وبین دو‌قطب لذت‌و درد نوسان می‌کند». شخص افسرده ممکن است به طور واقعی یا غیر واقعی (عینی و ذهنی) به فکر شکستها و ناکامیهایش باشد و آینده در نظر او توام با بی پنهای و ناامیدی جلوه کند. بدین خاطر معمولا در افراد افسرده بیم خودکشی می‌رود. از هر ده نفر تقریبا یک نفر از افسردگی رنج می‌برد و زنان دو برابر مردان به این بیماری مبتلا می‌شوند.
عواملی که در به وجود آمدن افسردگی دخالت دارند. زیادند، از جمله جنسیت، سن، طبقه اجتماعی، فقدان شغل خارج از منزل، تاریخچه زندگی، نوع شخصیت افسردگی دارای تاثیرات جسمانی، روانی، و اجتماعی است و تاثیرات جسمی آن ممکن است به این صورت ظاهر گردد: فعالیت بیمار کاهش یافته و ممکن است بیشتر وقت خود را در فکر فرو رفته و عبوس باشد چهره بیمار غمگین است و با نگاهی سرد و خیره به محیط خویش می‌نگرد، با کندی و مکث و تامل به پرسشهای دیگران پاسخ می‌دهد، آهنگ صدای او سرد و بی روح و یکنواخت است. بیمار دستهایش را به هم می‌فشارد و یاس و ناامیدی را به آه و داد بیان می‌کند. به طور یکنواخت به عقب و جلو می‌جنبد، پوست خود را می‌کند، لب پایین خود را می‌جود، ظاهرش حکایت از فقدان دلبستگی دارد لباسش ژولیده است از بهداشت شخصی خودش غافل است چشمانش کسل و فاقد درخشندگی است در میهمانیها شرکت نمی‌کند و از اجتماع و گروه فعال گریزان است.
از اثرات روانی افسردگی می‌توان موارد زیر را شمارد: حالت ضعف روحی ممکن است عمیق باشد، بیمار احساس می‌کند افسرده، زمین گیر و بیچاره شده و نیاز به مراقبت دیگران دارد، تمرکزش ضعیف شده و در سخن گفتن مردد به نظر می‌رسد. توجه و علاقه کاهش یافته و بیمار احساس می‌کند علاقه‌ای به بیان شکستن ندارد.
از‌اثرات اجتماعی افسردگی می‌توان مواردی را ذکر کرد: از دست دادن علائق و توجه به فراموش نمودن خویشاوندان و دوستان منتهی می‌شود. آسیب در تمرکز و از دست دادن علایق، بیمار را به انجام نارسایی کار و غیبت از محل کار تشویق و درجه افسردگی را بیشتر می‌کند ممکن است ارزشهای اجتماعی و علاقه شخص افسرده به روابط اجتماعی و همنشینی با دوستان از بین برود.
علل‌مبتلا شدن‌به اختلال‌افسردگی ناشی از عواملی مثل: درمان دارویی، اختلال در کار یاخته‌های عصبی (نرون‌ها)، نقص در کار غدد درون ریز، علل ژنتیکی ناشی می‌شود. از‌داروهایی که باعث‌افسردگی می‌شوند، رزرپین، داروهای ضد افسردگی سه حلقه‌ای، اسیتروئیدها، دفن سیکلیدین هیدروکلرید را می‌توان نام برد.
پژوهشهای روانپزشکان نشان داده است که مصرف داروهای ضد افسردگی (سه حلقه‌ای) و بازدارنده‌های «منوآمینواکسید» برای درمان اختلال افسردگی، میزان یک نوع کاته کولامین به نام «نوراپی نفرین» را در مغز افزایش می‌دهد با افزایش این کاته کولامین علایم مانیک در فرد ایجاد می‌شود.
یک دسته از اختلالات جسمانی، به دلیل ناهنجاریهای نرونی به وجود می‌آیند مثلا می‌توان‌از بیماری «کره هانتیگتون» نام‌برد که باعث بهره هوشی می‌شود و نشانه‌های دیگر آن وجود حرکات رقص گونه در اندام است که شخص نمی‌تواند آنها را کنترل کند. بیماری دیگر در اثر نقس در کار یاخته‌های عصبی به وجود می‌آید. بیماری پارکینسون است، در این بیماری یک دسته از نابهنجاریهای حرکتی وجود دارد که به علت قطع شدن ارتباط عصب‌های دو ناحیه در مغز است. افراد مبتلا به این بیماری اغلب از افسردگی رنج می‌برند.
اگر‌مقدار کمی از هورمون غده تیروئید وارد خون شود بیمار «هیپوتیروئیدیم» در فرد به وجود می‌آید این بیماری می‌تواند باعث ایجاد درد ماهیچه، ریزش مو، یبوست و کاهش میزان شنوایی شود. بیماری دیگری که بر اثر اختلال کار غدد درون ریز به وجود می‌آید بیماری کوشینگ است هنگامی که غدد آدرنال به شدت به وسیله غدد هیپوفیز تحریک می‌شوند، مقدار زیادی هورمون کورتیزول درد خون ترشح می‌کند که بر اثر ترشح همین هورمون علایم اختلال کوشینگ در انسان آشکار می‌شود.
مهمترین عاملی که فرد را به اختلال مبتلا می‌کند، ژن‌های حامل این بیماری است که از والدین به فرزندان منتقل می‌شوند (عامل ارثی یا نابهنجاریهای ژنتیکی) برای مثال علت خودکشی فرد ممکن است ارثی باشد. قدر مسلم آن است که وجود اختلال مانیک یا افسردگی در والدین، زمینه ابتلا به این بیماری‌ها را در کودک به وجود می‌آورد.
نشان‌داده شده است که لیتیوم هم در اختلال دو قطبی و هم در بعضی انواع یک قطبی موثر است. یک مسئله در زمینه استفاده از لیتیوم در اختلالات دو قطبی این است که بسیاری از بیماران برخلاف تصورات پزشک دارو را ادامه نمی‌دهند. یک مورد تاکید برای‌درمان افسردگی‌عبارت است‌از: یافتن یک وسیله‌سنجش به نسبت ساده که بتواند گروههای فرعی مختلف را تشخیص دهد. یکی از این آزمونها که اخیرا در تحقیقات مورد استفاده قرار می‌گیرد، تجویز منع کننده: دکسامتازون به بیماران است. این منع کننده شیمیایی هورمونی است که از کرتکس مغز تراویده می‌شود و موجب کاهش کرتیزول می‌گردد. ابزار زیست شناختی دیگر برای بررسی علت افسردگی مطالعه دوره‌های خواب REM است، مرحله‌ای از خواب که در آن چشمها به سرعت از یک سو به سوی دیگر حرکت می‌کنند. هدف اولیه بررسی الگوهای REM در افسردگان پیدا کردن راهی بود تا بدان وسیله انواع افسردگیها مشخص شوند، ولی تحقیقات REM برای درمان افسردگی نیز حائز اهمیت است، زیرا آشکار گردیده که محروم ساختن افراد افسرده از خواب REM می‌تواند افسردگی آنان را کاهش دهد.
براساس نظریه‌های زیست شناختی دو گروه داروی عمده که برای درمان افسردگی به کار می‌رود تری سیکلیکها و منع کنندگان MAO هستند که هر دو گروه میزان نوراپی نفرین‌را افزایش می‌دهند، ولی‌تاثیرات آنها‌تا حدودی‌متفاوت است. از شیوه‌های دیگر درمان افسردگی براساس نظریه‌های زیست شناختی الکتروشک است که عبارت است از عبور جریان الکتریکی بین 70 تا 130 ولت درون سر بیمار.
شیوه‌های درمان‌افسردگی از‌نقطه نظر‌یادگیری عبارتنداز: مشاهده‌شخص در خانواده، به عنوان قسمتی از ارزیابی اولیه، فهرستی از رویدادهای خوشایند و ناخوشایند.
برای‌مبارزه با‌افسردگی راههای‌دیگری نیز‌وجود دارد، از جمله تقویت سلامت جسمی، افکار مثبت،‌منبع کنترل درونی،‌اجتماعی شدن،‌حمایت اطرافیان و منابع مالی، و راههای عملی مانند آرمیدگی و ورزش جسمی آثار منفی افسردگی را به شیوه‌های مختلف کاهش می‌دهد: در‌درجه اول‌هورمونهای وارد شده در جریان خون به هنگام افسردگی را مصرف می‌کند و خطر آنها را در تحت تاثیر قرار دادن دستگاه ایمنی بدن کاهش می‌دهد. در درجه دوم تنش، متراکم شده در ماهیچه‌ها را آزاد می‌سازد؛ و بالاخره ورزش، نیرو، نرمی و قدرت بدنی را افزایش می‌دهد و مقاومت دستگاه قلبی- عروقی را زیادتر می‌کند.
موضوع مورد تحقیق عبارت بود از اینکه؛ آیا بین ورزش کردن و میزان افسردگی رابطه‌ای وجود دارد؟ به این منظور تعداد 50 نفر از دانش آموزان دبیرستان حافظ منطقه 5 شهرستان کرمانشاه رشته علوم تجربی از بین افراد غیر ورزشکار و 50 نفر از ورزشکاران (کلیه رشته‌ها) از‌باشگاه ورزشی‌شهید مطهری‌منطقه 5‌همین شهرستان که از بین افراد ورزشکار به روشهای تصادفی انتخاب شدند و به وسیله تست افسردگی بک آزمون شدند. هدف از این تحقیق این بود که معلوم شود آیا ورزش کردن در کاهش میزان افسردگی افراد موثر است؟
طبق‌بررسی و‌تجزیه و‌تحلیل‌های آماری که انجام‌شد، میانگین‌افسردگی‌در ورزشکاران گروه فوق 14 بود در حالیکه در بین افراد غیر ورزشکار 7/23 بود و این نشان می‌دهد که افراد ورزشکار افسردگی کمتری دارند. و دلایل این امر همان‌هایی است که در بالا شرح داده شدند. واریانس و انحراف استاندارد افراد ورزشکار به ترتیب برابر 18/109 و 44/10 بود در حالیکه افراد غیر ورزشکار واریانس آنها برابر 84/101 و انحراف استاندارد نمره آنها برابر 09/10 بود.
در بررسی آزمون معنی دار بودن این رابطه با استفاده از فرمول t استودنت به احتمال 99٪ رابطه معنی داری بین ورزش کردن و میزان افسردگی وجود دارد. شاید فاید و اهمیت این تحقیق این باشد که افسردگی را برای افراد تشریح نموده، منابع به وجود آوردنده آن را معرفی و خلاصه راههای مقابله با آن را نشان دهد و بررسی نماید آیا ورزش کردن در میزان افسردگی تاثیر دارد یا خیر؟

محدودیت‌های تحقیق:
محدودیتهای بسیاری در این زمینه وجود داشت؛ از جمله آزمون استاندارد و کاملا دقیق‌و روشنی‌برای نشان دادن میزان افسردگی فعلا در دسترس نیست. همچنین کتب و منابعی که به بررسی افسردگی و ورزش خصوصا پرداخته باشد، موجود نیست و اگر‌باشد، نایاب‌هستند. در‌ضمن تحقیقات کمی در‌این مورد‌انجام شده‌و بیشتر تحقیقات برگرفته از اورن بک و دکتر هانس سیله در این مورد است؛ عدم همکاری مراکز علمی و تحقیقاتی (دانشگاه‌ها) با محقق، عدم دسترسی به پایان نامه‌ها و تحقیقات اجرا شده در زمینه تحقیق از جمله این مشکلات بوده است.

پیشنهادات تحقیق:
پیشنهاد این حقیر به عزیزان و دانش پژوهانی که قصد تحقیق در این مورد را دارند، این‌است که ابتدا با آگاهی کامل از منابع و تحقیقات موجود پیش روند و در جستجوی یک آزمون استاندارد و قوی باشند و از نمونه‌های بزرگتری برای اعتبار تحقیق خود استفاده نمایند. و مراکز علمی و اساتید با محققین همکاریهای لازم را بکنند تا گام‌های موثری در راه تحقیقات عملی برداشته شود و مراکز علمی نسبت به دانشجویان دانشگاههای‌ملی و‌آزاد تفاوتی‌قائل نشوند‌و نتایج‌بدست آمده‌از تحقیقات را در دسترس محققین قرار دهند تا یافته‌هایشان اعتبار و روایی بیشتری داشته باشند و بهتر است ادارات آموزش و پرورش نیز این اجازه را به دانشجویان بدهند تا در مراکز مختلف توانایی‌و اجازه سنجش و آزمون گیری را داشته باشند و بتوان آزمون‌های استاندارد شده‌ای ساخت و در جهت رشد جامعه برآمد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  83 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ورزش کردن و ارتباط ان با میزان افسردگی

تحقیق در مورد ارتباط بین دانش و مذهب

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد ارتباط بین دانش و مذهب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ارتباط بین دانش و مذهب


تحقیق در مورد ارتباط بین دانش و مذهب

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:39

فهرست:

ـ ارتباط بین دانش و مذهب

روشهای علمی و مذهبی شناخت و آگاهی.

آریانی‌نژاد

کدام اسلام؟ کدام علم؟

ـ اسلام و علم ـ کدام اسلام؟

بصورت کلی در صحبت از مذهب و دانش از روشهای گوناگونی در اقدامات مربوط به آنها استفاده می‌شود تا بتوان حقیقت را اثبات کرد. روشهای مذهبی عموماً ذهنی هستند این روشها با متن مقدس، شهودگرایی و با تجربه مرجع صلاحیتداری نظیر پیامبر مرتبط هستند. روشهای علمی عموماً بدنبال یک هدف هستند تنها برپایه مشاهده و تفسیر و توضیح پدیده‌ها استوار هستند. هر دو روش علمی و مذهبی تلاش می‌کنند تا به سؤالات زیر پاسخ دهند، سؤالاتی مربوط به پدیده‌های باور نکردنی و رخدادهایی که از لحاظ توانایی عقل بشر غیرقابل انجام هستند و از لحاظ فیزیکی عموماً غیرقابل توجیه هستند. مردم 2 روش را برای پاسخگوئی به این سوالات بکار می‌برند. در مورد تمامی سوالات غیرقابل تصور و قابل تصور و مشاهده، روشهای مذهبی توانایی پاسخگوئی دارند. برخلاف روشهای مذهبی که برای اکثر سؤالات بکار می‌روند، روشهای علمی برای تعدادی از سؤالات توانایی پاسخگوئی دارند. برای مثال برای این سؤال که آیا زمین مرکز جهان است یا نه هم پاسخهای علمی مطرح شد و هم پاسخهای مذهبی. پاسخهای علمی در حالی بیان شدند که وابسته به قوانین طبیعی و قوانین فیزیکی بودند. روشهای علمی تنها در مواردی که موضوع سؤال قابل مشاهده باشد پاسخهای معتبر و ارزشمندی را ارائه می‌کنند. بر پاین قوانین و اصول مذهبی است که می‌توان بیان کرد خداوند ماوراء‌الطبیعه بوده و درک چگونگی ذات اقدس او برای ما امکان‌پذیر نیست و اوست که بوجود آورنده تمام پدیده‌هاست.

مشکران با تکیه بر اینکه خداوند قابل مشاهده مستقیم نیست، وجود خداوند را انکار می‌کنند. البته برخی از روشهای علمی هم در مورد موارد قابل مشاهده و هم غیرقابل مشاهده پاسخهایی را ارائه کرده‌اند. در این زمینه عده‌ای وجود دارند بنام پوچ‌گراها که هیچ یک از دلایل مذهبی و نظریات اخلاقی را قبول ندارند. عده‌ای دیگر بنام هادی‌گراها تنها براین او را استدلال می‌کنند که هر چیزی که از نظر علمی قابل توجیه نباشد، دلایل بر عدم وجود آن نیست، این او از نظر فلسفی قابل توضیح است، بخشی از این مشکل بدلیل ناتوانی علم در توضیح و تشریح پدیده‌ای خاص است. آئین هندو هم به عقاید مذهبی و فلسفی و هم به تجربیات فرهنگی معتقد می‌باشد و خود را تنها به اصول علمی محصور نکرده است. دین بودا بر این باور است که باید در دو رنج در زندگی وجود داشته باشد تا انسان بتواند عقل و تفکر و قوه ادراک خود را از بند و حصار تمایلات پست رها کند. فلسفه کنفوسیوس بر تعلیم‌های عشق و انسانیت برای آدمی تاکید دارد. این فلسفه برای آموختن، ارزش و مرتبه والایی قائل است. همین‌طور مباحثی چون صلح، عدالت بسیار ارزشمند هستند. شیوه چینی روشی فلسفی و توسعه یافته است که بوسیله لودرزو و چوانگ مطرح شده و در آن از زندگی ساده همراه با صداقت پشتیبانی شده است.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ارتباط بین دانش و مذهب