لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه105
بخشی از فهرست مطالب
گاهی به اندیشه فلسفی و جامعه شناختی مکتب فرانکفورت
نظریه انتقادی
نقش نظریه انتقادی
انتقاد از عقل و علم معاصر
انتقاد از جامعه معاصر
نظریه انتقادی و انتقاد از عقل و علم معاصر
گرایشی که در اندیشه فلسفی و جامعه شناختی معاصر به نام حلقه انتقادی یا مکتب فرانکفورت معروف شده است، ریشه در فعالیتهای مطالعاتی یک موسسه علوم اجتماعی وابسته به دانشگاه فرانکفورت دارد که تاسیس آن به سال 1923 برمی گردد، اما نقطه اوج فعالیت و شکوفایی آن سالهای دهه1930 به بعد وبه ویژه دهه های 50 تا 80 قرن بیستم در آلمان و آمریکا بوده است .
ماکس هورکهایمر (1973- 1895) جامعه شناس و فیلسوف آلمانی مکتب فرانکفورت، بنیانگذار موسسه پژوهشهای اجتماعی است. هدف این موسسه مطالعه و پژوهش درباره جهان کنونی و شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوامع نوین صنعتی غرب بوده است. در نظر هورکهایمر، مسئله اساسی بیش از هر چیز پژوهش درباره ساختمان و گسترش فرهنگی واندیشه انسان غربی بود. از آغاز سال های 1932 هورکهایمر و تئودور آدرنو کوشش می کردند که با انتشار سلسله مقالات چیزی را بنیاد نهند که به نظریه انتقادی معروف شد.
تئوری مکتب انتقادی نئومارکسیستی او، بازگشت به نظرات شوپنهاور نیز بود. این تئوری نه مارکسیسم محض و نه نئوهگلی بود، و به پیروی از روش کانت، خود نیز انتقادی است.
ماکس هورکهایمر بین سال های 1895-1973 درآلمان زندگی کرد. او در نوجوانی علاقه خاصی به ادبیات و فلسفه داشت ودردانشگاه به تحصیل فلسفه، روان شناسی و اقتصاد پرداخت ومدتی استاد درس فلسفه اجتماعی بود. وی در جنگ جهانی اول در ارتش دولت پروس پرستار بیمارستان بود.اودکترای خود را پیرامون نظرات کانت نوشت و پایان نامه استادی اش در مورد "آغاز فلسفه تاریخ بورژوازی" بود. هورکهایمر، با روی کار آمدن فاشیسم، به آمریکا فرار کرد.
وی گر چه در جوانی با نظرات مارکسیسم عملی، به انتقاد از سرمایه داری پرداخته بود، بعد از پایان جنگ جهانی دوم و بازگشت به وطنش، به جستجوی اسطوره های جدید بورژوازی مانند پول، سود، هنر مبتذل، بوروکراتیسم، صنعت پرستی، رفاه کذائی، فرهنگ مصرف، وغیره پرداخت.
از جمله آثار هورکهایمر: دیالکتیک روشنگری، تئوری انتقادی و تئوری سنتی، نقد عقل ابزاری، مه آلود نمودن عقلگرایی، غروب، یادداشتهایی درآلمان، از سالهای جوانی، مجموعه سخنان برگزیده، جستاری پیرامون اتوریته و خانواده، یادداشتهای بیست ساله، نوول های اجتماعی انتقادی بدبینانه، و غیره هستند.
زمینه مطالعات هورکهایمر در سال های جوانی: آثار ایبسن، استرینبرگ، مارکس، شوپنهاور، و کانت بودند ولی بدبینی شوپنهاور نقش مهمی روی نظرات او داشت.غالب اعضای مکتب فرانکفورت از جمله هورکهایمر زیر تاثیر نظریه های فروید نیز بودند.
در کار تحقیق مکتب فرانکفورت: مسوولیت روانشناسی را اریش فروم، و مسوولیت جامعه شناسی ادبی را لئولونتال و مسوولیت اقتصاد را پولاک و مسوولیت فلسفه ونئوفاشیسم را هربرت مارکوزه،به عهده گرفتند. برخورد انتقادی آنان با مارکسیسم واستالینیسم، فرصتی شد برای نظرات دیگری ازجمله: روانکاوی، کانت گرایی، اگزیستنسیالیسم و غیره. در نظر آنان مارکسیسم باید گسترش جدیدی می یافت چون آن جوابگوی حل بحران جدید آن زمان نبود ، چون مارکسیسم آن زمان به رد: روانشناسی، تئوری عقلی وفرهنگی می پرداخت هورکهایمر به انتقاد از ماکس وبر خواهان غیر ایدئولوژیک بودن تحقیق و آزادی نظریه از بار" ارزش گزاری"، پرداخت.
اوبا شعار اراده غیرقابل اجتناب ناپذیر برای حقیقت، خواهان کوشش برای یک جامعه بهتر بود.
تحقیق در مورد بررسی و شناخت نظریه های معاصر فرهنگی در سطح بین المللی