12 حکایت عربی با ترجمه
تعداد صفحات : 10
حکایت ۱
قالَ الطِّفلُ لِوالِدِهِ متعجِّباً: « عجباً مِن والِدِ صدیقی! »
کَمْ هو بخیل!؟ أقامَ الدُّنیا عِندَما اِبتَلَعَ صَدیقى درهماً.»
کودک با تعجّب به پدرش گفت: از پدر دوستم تعجّب می کنم.
چقدر خسیس است!؟ دنیا را به هم ریخت وقتی دوستم یک سکّه یک درهمی بلعید.»
12 حکایت عربی با ترجمه