چکیده
نوشتار حاضر به بررسی دلایل و انگیزههای محرک مدیریت سود میپردازد. سپس روشهای بکار رفته جهت مدیریت سود را مورد مطالعه قرار داده و اطلاعاتی را درباره اینکه چگونه مدیران تلاش میکنند سود را مدیریت کنند، ارائه میدهد. تلاش مدیران در این زمینه بر اساس روش اصلی بکار گرفته شده جهت مدیریت سود طبقهبندی شده است. این روشها عبارتند از شناخت هزینه، شناخت درآمد، تلفیق تجاری و سایر روشها. در مقابل روشهای مدیریت سود، 10 سرنخ عالی برای کشف ارائه گمراه کننده نیز آورده شده است. همچنین در این نوشتار سعی شده است تا به تبیین تمایز بین مدیریت سود و تقلب پرداخته شود. مدیریت سود غیرمحافظهکارانه چندین سال است که برای نهادهای قانونگذار نگران کننده شده است و این نگرانی از بابت شواهد نادرست حسابداری ارائه شده توسط Enron، WorldCom و برخی شرکتهای بزرگ تشدید شده است.
درک بهتر اینکه مدیریت سود چگونه صورت میگیرد به گروههای زیر کمک می کند:
1- قانونگذاران و تدوینکنندگان استانداردها حیطه نیازمند تغییر قوانین را بشناسند؛
2- حسابرسان کیفیت سود شرکت را ارزشیابی و گزارش کنند.
3- مدیران اجرایی، مدیران مالی، کمیتههای حسابرسی و سرمایهگذاران توجهشان را بروی آن حوزه از صورتهای مالی که باید مورد تردید واقع شود، متمرکز کنند؛
محیط تجاری امروزی، پتانسیل برخی واحدهای اقتصادی را در پرداختن به مدیریت سود و نقش حسابرسان در رسیدگی به چنین فعالیتهایی مورد تاکید قرار داده است. این نوشتار رهنمودی را ارائه میکند که:
ممکن است برای حسابرسان در شرایطی که مدیریت سود توسط شرکت شرکت، نگران کننده و در خور رسیدگی است، مفید باشد.
حسابرسان را نسبت به تنگناهای گوناگون داخل شرکت که مشوق مدیریت سود است، آگاه میکند ؛
بین مدیریت سود غیرمحافظهکارانه (افراطی) و تقلب، تمایز قائل شوید؛
بطور کلی، این نوشتار بایستی به سرمایهگذاران، حسابرسان، کمیتههای حسابرسی و سایر کسانی که در فرایند گزارشگری مالی شرکت دارند و بایستی نسبت به روشهای مدیریت سود هوشیار باشند، کمک کند.
واژههای کلیدی : مدیریت سود، ریسک، هموارسازی واقعی، تقلب، انگیزههای رفتاری، انگیزههای مبتنی بر بازار سرمایه، مدیریت ارقام حسابداری
مقدمه
از نظر استفاده کنندگان صورتهای مالی، به ویژه سرمایهگذاران، یکی از مهمترین جنبههای گزارشگری مالی شرکتهای سهامی، تعیین سود خالص است؛ زیرا از نظر هیئت مدیره و صاحبان سهام سود خالص هر مؤسسه معیاری جهت سنجش کارایی مدیریت مؤسسه میباشد. از طرفی ارزش بازار هر سهم و مبلغ سود هر سهم به مقدار سود خالص و روند سودآوری شرکتهای سهامی در سالهای متمادی بستگی دارد. افزایش سالیانه سود شرکتهای سهامی موجب اطمینان سهامداران و جلب سرمایهگذاران جدید برای خرید سهام شرکت شده و بانکها و سایر مؤسسات اعتباری برای اعطای وام، بیشتر ترغیب خواهند شد.
مدیریت سود زمانی رخ میدهد که "مدیران، قضاوت را در گزارشگری مالی و سازماندهی رویدادها دخیل می کنند تا از این طریق با تحریف گزارشات مالی، بینش و استنباط سهامداران را نسبت به عملکرد اصلی و اقتصادی شرکت و نتیجهگیریهای مبتنی بر ارقام حسابداری گزارش شده، تحت تاثیر قرار دهند. "
اقدام به مدیریت سود، بطور بالقوه شفافیت عملکرد یا وضعیت مالی شرکت را تحت تاثیر قرار می دهد؛ به حدی که تصمیمات مرتبط با تخصیص منابع در نبود مدیریت سود متفاوت خواهد بود.
اگر گروههای مختلف کاربران به یک اندازه از وجود مدیریت سود و پیامدهای آن باخبر نباشند، حسابرسان و قانونگذاران احتمالاً بیشتر در مورد این اقدام نگران هستند و آن را بیشتر مد نظر قرار میدهند.
دست کم از دهه 1930 بسیاری از شرکتها، جهت دستیابی به اهداف مطلوبشان سود را مدیریت کردهاند. گرچه اعمال مدیریت سود روند صعودی پیدا کرده است، اما بر خلاف الزامات کمیسیون بورس و اوراق و اصول پذیرفته شده حسابداری در زمینه گزارشگری مالی است. مواردی وجود داشته است که مدیران به تقلب محکوم و برای سالها زندانی شدهاند. حرفه حسابداری از منظر اخلاق با مقوله حاد مدیریت سود روبرو میشود.
مدیریت سود اسامی گوناگونی دارد. در میان آنها هموارسازی سود، حسابسازی و مدیریت افشا وجود دارد. مدیریت سود اینگونه تعریف میشود:
"دخالت هدفمند در فرایند گزارشگری مالی برون سازمانی به منظور دستیابی به منافع شخصی"
روشی که شرکتها معمولا برای حسابسازی استفاده مینمایند عبارتست از شناسایی زود هنگام درآمدها، شناسایی درآمدهای تقلبی، بالا بردن سود از طریق شناسایی سودهای غیر عملیاتی بطور یکجا، انتقال زمان شناسایی هزینهها و درآمدها به عقب و جلو، عدم افشای کامل بدهیها و تغییر در برآوردهایی مانند: مطالبات سوخت شده، هزینههای اقامه دعوا، عمر مفید داراییهای سرمایهای و تعهدات مربوط به حقوق بازنشستگی.
تقلب در افراطیترین نقطه مدیریت سود قرار دارد. گرچه تقلب یک مفهوم قانونی کاملا واضح است، اما حسابرسان به اقدامات متقلبانهای رسیدگی میکنند که منجر به تاثیر باهمیتی در ارائه صورتهای مالی به شکل غلط و نادرست گردد. بنابراین، تقلب در زمینه گزارشگری مالی شامل مدیریت ارقام حسابداری است به نحوی که عمدا از استانداردهای پذیرفته شده حسابداری تخطی نماید. تقلب اینگونه تعریف میشود:
"یک اقدام عمدی توسط یک یا چند نفر از مدیران، افراد مسئول یا ناظر، کارمندان یا اشخاص ثالثی که برای بدست آوردن منافع غیرقانونی یا غیرمنصفانه به حیله و فریب متوسل میشوند"
دلایل و انگیزه های مدیریت سود
اگر مدیریت سود آشکارا سیاستهای حاکم را نقض میکند، پس چرا شرکتها همچنان از آن استفاده میکنند؟ در اکثر موارد دلیل بسیار سادهای وجود دارد و عبارتست از اینکه آنان این کار را در راستای منفعت سهامدارانشان انجام میدهند. ارزش سهام یک شرکت بر عوامل متعددی مبتنی است؛ از جمله سود، ریسک و پیشبینی. اصولا شرکتی که برای هر دوره سه ماهه درصد افزایش مشابهی را نشان میدهد، بسیار کمریسکتر از آنهایی است که سودشان نوسانات شدیدی دارد. بنابراین هموارسازی سود، ریسک را پایینتر نشان میدهد تا سهام شرکت بیشتر مورد توجه سرمایهگذاران قرار گیرد.
راههایی وجود دارد که از طریق آن هموارسازی سود بدون تخطی از اصول پذیرفته شده حسابداری قابل دستیابی است. هموارسازی واقعی عبارتست از تغییر زمانبندی و وقوع رویداداهای واقعی برای دستیابی به اهداف مورد نظر.
بسیاری از طرحهای پاداشی مدیران رده بالا، حول برنامه سهامدارسازی کارمندان و پاداش بر مبنای افزایش ارزش سهام میچرخد. این عامل، افزایش ارزش سهام را به مطلوبیتهای یک مدیر (به منظور کسب منافع شخصی) اضافه میکند.
مدیریت سود ممکنست از منظر کنترل فشارهای وارده بر واحد تجاری مورد توجه قرار گیرد و خود را به شکل بالاترین درجه محافظهکاری یا خوشبینی نشان دهد. بطور کلی پیامدهای به شدت خوشبینانه است که برای حسابرسان و قانونگذاران نگرانکننده بوده است حسابرسان و قانونگذاران به حفظ کیفیت گزارشگری مالی و اطمینان در بازارهای سرمایه میپردازند و اعتبار و موقعیت بالای اجتماعی حسابرس مستقل در این فرایند مستتر است. برای حسابرس اهمیت دارد که نسبت به گزارشگری بیش از حد محافظه کارانه، آگاهی داشته باشد. به عنوان نمونه، ایجاد اندوخته در شرایط سوددهی زیاد به منظور برگرداندن آن در شرایط سوددهی کم که پیامدهای آن در خصوص کیفیت گزارشگری مالی، درست همانند گزارشگری بیش از حد خوشبینانه است.
حسابرس بایستی نسبت به آن دسته از گزارشگریها که بیش از حد محافظهکارانه هستند (به عنوان نمونه، ایجاد اندوخته در شرایط سوددهی زیاد به منظور برگرداندن آن در شرایط سوددهی کم)، آگاه باشد و از پیامدهای آن در خصوص کیفیت گزارشگری مالی، که درست همانند گزارشگری بیش از حد خوشبینانه است، جلوگیری کند.
همچنین برای حسابرس آگاهی از شرایط شرکت که نشان دهنده احتمال بیشتر وقوع مدیریت سود و بالاخص مدیریت سود غیرمحافظهکارانه است، اهمیت دارد . تنگناهایی که انگیزه های مدیریت سود را ایجاد میکند به دو دسته کلی طبقهبندی شود : انگیزه های رفتاری و انگیزه های بر مبنای بازار. نمونههایی از تنگناهای هر طبقه در زیر توضیح داده میشوند:
انگیزه های رفتاری :
ملاحظات سیاسی که انگیزههای مدیریت ارقام حسابداری را (به عنوان نمونه خودداری از رعایت مقررات یا افزایش صلاحیت دریافت امتیازات من جمله وامها) ایجاد می کند
حقوق مدیران اجرایی ،بالاخص پاداش، که شدیدا مبتنی بر عملکرد قیمت سهام است میتواند انگیزه حفظ یا بهبود قیمت سهام را ایجاد کند.
واحدهای تجاری جدید یا موجودی که مبادلات اصلی آنها در استانداردهای حسابداری دارای ابهام یا انعطافپذیری است (یا درجایی که استانداردهای حسابداری وجود ندارد) فرصتهایی برای آزادی عمل درمدیریت ارقام حسابداری فراهم میکند.
سایر موقعیتهایی که انگیزه ایجاد یک موقعیت مثبتتر از واقعیت را شکل میدهد، عبارتست از:
• بحران مالی یا نزدیک بودن به محدودیتهای قراردادهای وام
• سروکار داشتن با سازماندهی مجدد (در زمان جاری یا زمانی قریب الوقوع)
• مالکیت و ساختارهای مالی پیچیده
• مبادلات اشخاص وابسته
انگیزه های مبتنی بر بازار سرمایه :
فشارها و تنگناهایی برای نگه داشتن نرخ پرداخت سود سهام در سطوح بالا
موقعیتهای عملکرد مالی نامعتدل. عملکرد بسیار خوب انگیزه های هموارسازی و ذخیرهسازی بخشی از این عملکرد را ایجاد میکند . عملکرد بسیار بد انگیزههای تقویت عملکرد بطور ساختگی را ایجاد میکند .
جابجایی مدیریت، بالاخص مدیریت رده بالا میتواند انگیزه به دست آوردن سود را ایجاد کند؛ به گونه ای که عملکرد آتی شرکت باید بهبود یافته به نظر برسد.
کنترل شرکت توسط یک شرکت دیگر، خرید یک جای سهام شرکت توسط مدیریت یا خصوصی سازی.
پیگیری چشمگیر از سوی تحلیلگران، بالاخص وقتی تحت پوشش رسانه ها قرار گیرد، حتی در شرکتهای سودآور میتواند تنگنایی جهت مدیریت سود ایجاد کند، تا بدان وسیله پیشبینیهای تحلیلگران برآورده گردد، نسبت به سود سال قبل افزایش وجود داشته باشد و از هرگونه زیان جلوگیری به عمل آید.
شرکتهای با سابقه رشد بالا هر گونه برداشت و تصور در خصوص کاهش سرعت رشد را از بین ببرند.
سهامدار شدن اشخاص درون سازمان بطور عمده، اگر چه کمک میکند تا انگیزههای مدیران و سهامداران همراستا شوند، ولی همچنین میتواند تنگناهایی جهت حداکثر کردن قیمت سهام ایجاد کند که احتمال میرود این هدف از طریق مدیریت سود تامین شود.
مدیریت سود : محدوده آزادی عمل
جایی که اختیار و انتخاب در استانداردهای حسابداری وجود دارد، یا جایی که هیچ استاندارد حسابداری با توجه به بحث حسابداری خاص وجود ندارد، فرصتی برای مدیریت سود به وجود می آید.
چهار طبقه وسیع که در آن مدیریت سود به وسیله شرکت صورت پذیرد، عبارتست از:
تخطی های عمدی از استانداردهای حسابداری یا سایر شرایط گزارشگری مالی که تک تک اهمیتی ندارد
شناسایی نامتناسب درآمد
هزینه های حذف عمده طی فرایند سازماندهی مجدد
برآورد نادرست بدهی ها در طول دوره های سود ده به منظور برگرداندن آن در زمان مورد نیاز
جدول صفحه بعد نشان میدهد چگونه نظریههای حسابداری و سطح تطابق آنها با GAAP، در ایجاد یک محدوده از راهکارهای حسابداری و رفتارهای گزارشگری و در طول دامنه پیوستهای که از مدیریت سود نسبتا بیضرر و بیغرض شروع و تا تقلب آشکارا ادامه دارد، ارتباط متقابل دارند .
نظریه حسابداری حسابداری محافظهکارانه حسابداری واقعی حسابداری غیرمحافظهکارانه حسابداری متقلبانه
ارتباط با اصول پذیرفته شده حسابداری مطابق است تخطی میکند
تمایل به بیان کمتر از واقع سود و بیش از واقع بدهیها تمایل به بیان بیش از واقع سود و بیش از واقع داراییها
مثال
راهکارهای حسابداری شناسایی افراطی اندوخته، بیان بیش از واقع هزینههای سازماندهی مجدد سود ناشی از عملکرد واقعی بیان کمتر از واقع ذخیره مطالبات مشکوک الوصول، کاهش شجاعانه و افراطی ذخیرهها و اندوختهها ثبت فروش قبل از تحقق، ثبت فروش غیرواقعی، تاریخگذاری فاکتورهای فروش قبل از تاریخ واقعی، ثبت غیرواقعی موجودی
روشهای مربوط به جریان نقد واقعی به تاخیر انداختن ثبت فروش، تسریع در شناسایی هزینههای تحقیق و توسعه و تبلیغات به تعویق انداختن هزینههای تحقیق و توسعه و تبلیغات، تسریع در شناسایی فروش
قرار دادن حد و مرزهایی میان سطوح مدیریت سود قابل قبول و غیر قابل قبول پیچیده است و دانش حسابرس نسبت به صنعت و ماهیت شرکت، همراه با ملاحظات سطح اهمیت در قضاوت حسابرس برای چنین تمایزاتی، امری حیاتی است. از نظر حسابرس، نگرش شک و بدبینی حرفهای در تشخیص شرایطی که در آن شرکت جهت دست یافتن به منافعش محافظهکاری را کنار میگذارد تا بتواند بهترین تصویر را از شرایطش ایجاد کند، ارزشی ندارد.
روشهای بکار رفته در مدیریت سود
بر اساس تحقیقات تجربی انجام گرفته تلاشهای انجام شده جهت مدیریت سود به چهار روش طبقهبندی میشود:
1- هزینه ها و سایر زیانها
پرکاربردترین روش مدیریت سود به وضوح "شناسایی بیش از حد یا کمتر از حد ذخیره در سال جاری" است. به عنوان مثال، موارد متعددی از تلاشهایی که با سازماندهی مجدد ذخیره ها مرتبط هستند، ذخیره گرفتن برای موجودیها، ذخیره زیان وامها، ذخیره مطالبات مشکوک الوصول، ذخیره ارزشیابی در مقابل مالیاتهای انتقالی به دوره های عادی، ذخیره زیان دعاوی.
سایر تلاشهای مرتبط با هزینه ها و زیانهای عادی بیشتر در مقوله دارایی های بلندمدت متمرکزند." سرمایه ای کردن یا انتقال به دوره های آتی که بیش از حد یا کمتر از حد انجام می شود"، با ایجاد دارایی های ثابت سروکار دارند. "شناسایی بیش از حد یا کمتر از حد کاهش ارزش دارایی" همانند سایر ساختارها با مستهلک کردن داراییهای ثابت سروکار دارند. "اصلاح دوره استهلاک پذیری" یا "اصلاح روشهای استهلاک" با به هزینه بردن دارایی های ثابت در چند دوره سروکار دارد.
2- درآمدها و سایر سودهای نا ویژه
بسیاری از تلاشها با "دستکاری های ناشی از انقطاع زمانی" سروکار دارند (به عنوان مثال؛ انتقال شناخت درآمد بین چند روز گذشته تا چند روز آتی به منظور تغییر دوره حسابداری). تلاشها همچنین با "انتقال بیش از حد یا کمتر از حد درآمد به دوره های آتی" در طول دوره قرارداد سروکار دارد. همچنین تلاشهای متعددی به دلیل اینکه شرکت تلاش می کند درآمد را در دوره جاری با فروش در پایان سال شناسایی کند، انجام می شود. به عنوان مثال؛ "صدور صورت حساب فروش و عدم ارسال کالای فروش رفته به خریدار"، فروشهایی که دارای "حق برگشت از فروش" بطور آشکار و بی چون و چرا، زمانیکه شرکت "منافع با اهمیت را انباشته می کند" یا زمانیکه فروش بصورت "کامل نشده " باشد. سایر تلاشها با روشهای مختلفی در راستای "زمان بندی شناسایی سود یا زیانهای تحقق یافته یا تحقق نیافته سرمایه گذاریها" مرتبط است. با این وجود سایر تلاشها با شناسایی "قراردادهای فروش و اجاره مجدد" یا "معاملات با اشخاص وابسته" مرتبط است. برخی تلاشها با" حسابهای درآمدی و غیر درآمدی درهم و برهم" یا "اشتباه گزارش کردن ارزش دریافتی ها" درگیر می شوند. در نهایت برخی روشها با روش درصد پیشرفت کار یا تغییرات در روش شناخت درآمد ارتباط دارند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 10 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله محرکها و روشهای مدیریت سود و راهکارهای کشف آن