فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

عوامل موثر در ایجاد و ارتقا کارآفرینی در سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران

اختصاصی از فی لوو عوامل موثر در ایجاد و ارتقا کارآفرینی در سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   236 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

عوامل موثر در ایجاد و ارتقا کارآفرینی در سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران

 

 

 

مقدمه
فرآیند تغییر زندگی بشر از دوران غارنشینی تاکنون تحت تاثیر عامل تغییر بوده است. در میان این عوامل تغییر بویژه به عامل انسانی توجه خاصی شده است. کارآفرینان نقش برتر و برجسته ای را در عامل انسانی ایفا می کنند و از جایگاه والایی برخوردارند. امروزه کارآفرینان را موتور توسعه اقتصادی می دانند تلاش برای تشویق محیط به معرفی تعداد بیشتری از کارآفرینان و ظهور استعدادهای کارآفرینان از جمله مسایلی است که خیلی به آن توصیه شده است. لذا تغییر و تحولات دهه اخیر و افزایش روز افزون رقابت ، پیچیدگی ، پویایی و عدم اطمینان شرایط محیطی باعث شده تا سازمانهای بزرگ نتوانند با شرکتهای کوچک که از انعطاف پذیری ، سرعت و نوآوری بالایی برخوردارند ، رقابت کنند. به همین خاطر در چنین شرایطی حیات و بقای سازمانهای بزرگ در گرو تحول اساسی و شرایطی است که افراد خلاق و کارآفرین را هر چه بیشتر در کشور پرورش دهند.
از اوایل دهه 1980 هجوم هم زمان به سوی کارآفرینی و تاکید شرکت ها بر نوآوری برای بقا و رقابت با کارآفرینان که بیش از پیش در صحنه بازار ظاهر می شوند، موجب هدایت فعالیت های کارآفرینانه به درون شرکت ها شد. همراه با تاثیر فرایندهای اداری و دیوان سالاری در فرهنگ شرکت ها در دهه های 1960 و 1970 کارآفرینی در سازمانهای بزرگ بطور فزاینده ای مورد توجه مدیران ارشد شرکت های بزرگ قرار گرفت تا آنها نیز بتوانند به فرایند اختراع، نوآوری و تجاری نمودن محصولات و خدمات جدید خود بپردازند. در آغاز دهه 1960 و پیشرفت ناگهانی صنایع در عرصه رقابت های جهانی اهمیت تفکر و فرایندهای کارآفرینانه در شرکت های بزرگ، بیش از گذشته مورد تاکید قرار گرفت و محققین کانون توجه خود را به چگونگی القای کارآفرینی در ساختار اداری شرکت های بزرگ معطوف نمودند.(احمدپور،1378، ص133).
امروزه در اکثر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه ، مقوله کارآفرینی به عنوان اصلی ترین مبنای توسعه مدنظر قرار گرفته است. بطوریکه دو دهه اخیر در غرب و برخی کشورها به عنوان دهه های طلایی کارآفرینی نیز مورد اشاره قرار می گیرد. از همین رو بسیاری از متخصصین و نظریه پردازان مدیریت نیز از اوایل دهه هفتاد میلادی به تشریح کارآفرینی سازمانها پرداختند. اما تا اوایل دهه هشتاد بطور جدی مورد تایید محققین قرار نگرفت. اندیشمندان مدیریت ضمن رویکردی فرآیندی به تشریح مدیریت کارآفرینی و جو و محیط کارآفرینانه در سازمانهای موجود پرداختند.
همچنین جهت گیری به سوی آزادسازی اقتصادی و لزوم تجهیز به پیش زمینه های رقابتی ، فعالیت و بقا در محیطهای رقابتی آینده ، سازمانها را وادار به آموختن قواعد نوین کسب و کار می نماید.
به طور کلی پیشرفت سریع دانش و فن آوری ، تغییر روندهای جمعیت شناسی همچون افزایش سطح تحصیل، اشتغال زن و مرد به کار در خانواده ها و افزایش طول عمر و سالخوردگی جمعیت و حضور اثربخشی بازارهای سرمایه و آشنایی بیش از پیش مدیران با پدیده کارآفرینی سبب گردیده است تا گرایش به کارآفرینی در استراتژی شرکت ها شدیداً مورد تاکید قرار گیرد.(احمدپور، 1378 ، ص 134)

 

1-1- بیان مسئله
تحولات و دگرگونی نظام های اجتماعی – اقتصادی عصر حاضر ریشه در پیشرفت و تغییرات بوجود آمده در علم و تکنولوژی دارد، که این به نوبه خود منجر به تغییر در علائق و ذائقه ها گردیده است.بدون تردید سازمانهای عصر حاضر با تحولات و تهدیدات گسترده ای روبرو هستند. سازمانهای دولتی از این امر مستثنی نمی باشند. تضمین تداوم و بقای سازمانها نیازمند یافتن راه حلها و روشهای جدید مقابله با مشکلات می باشد که به نوآوری ، ابداع و خلق محصولات ، فرآیندها و روشهای جدید و به طور خلاصه به کارآفرینی بستگی زیادی دارد. (احمدپور ،1378 ، ص 1 )
امروز سازمانها نمی توانند با تعداد اندکی افراد خلاق و کارآفرین و یا اجرای چند طرح کارآفرینانه بر رقبای کوچک ، چابک ، منعطف ، نوآور ، فرصت گرا و کم هزینه فائق آیند. آنها باید شرایطی را فراهم آورند تا همه کارکنان و مهمتر از همه مدیران روحیه کارآفرینی پیدا کنند و بتوانند به راحتی و بطور مستمر فعالیتهای کارآفرینانه خود را به اجرا درآورند.(صمدآقایی ،1378 ،ص 1)
امروزه اکثر کشورهای توسعه یافته در حال انتقال از حالت بوروکراتیک و اداری به وضعیت کارآفرینی می باشند. موج گسترده فعالیتهای اقتصادی و تکنولوژیکی همراه با تغییر فراگیر روشها و نگرشها طی دوره اخیر توجه بسیاری از سازمانها را به توسعه و تقویت کارآفرینی و جذب و پرورش کارآفرینان سازمانی سوق داده است. از طرقی تحقیقات اخیر بیانگر نقش کلیدی کارآفرینی می باشد. (احمدپور ،1378 ، ص 1 )
روند فرایند تغییرات در دنیای امروز سازمانها تا به حدی است که بی ثباتی را می توان با ثبات ترین مشخصه سازمانهای این عصر نامید. اگر تاکنون مولفه های مدیریت تغییر ، ارزشی اضافی برای سازمانها محسوب می شد ، امروزه این عناصر تبدیل به بنیان بقا سازمانها شده است. بنابراین سازمانها از یک سو بایستی قادر به خلق شرایط ، پیش زمینه ها و مکانیسم هایی در جهت گیری فرایندهای خود به سمت نوآوری و تغییر باشند و از سوی دیگر زمینه را برای موفقیت نهایی ایده های ارائه شده و دستیابی به مفهوم کارآفرینی فراهم آورند.
تغییر و تحول در سازمان های امروزین به قدری سریع ، چند جانبه ، پیچیده و فراگیر است که سازمانها بدون پیش بینی ، هماهنگی و تطابق با آن قادر به ادامه حیات و توسعه نمی باشند. واکنش متناسب و پاسخ آگاهانه به تحولات پیچیده سازمانها را در جایگاه سیستم های باز که تغییر و توسعه دائمی جز جدایی ناپذیر ماهیت آنها است قرار می دهد.(فلورا سلطانی،1378، ص 9 ).
کارآفرینی یک فرایند پویا مشتمل بر فرصت ها ، افراد ، شرایط و ساختارهای سازمانی ، ریسک ها ، نوآوری و منابع می باشد. کارآفرینی به عنوان یک فرایند ، قابل اجرا در تمام انواع و اندازه های سازمانی است. زمانی که بافت های اجتماعی کارآفرینی ، سازمان می باشد صحبت از کارآفرینی سازمانی است. که مشتمل بر فعالیت های رسمی و غیر رسمی ایجاد یک کسب و کار در سازمان بدون توجه به اندازه و بزرگی سازمان ، دولتی یا خصوصی بودن ، انتفاعی یا غیر انتفاعی بودن سازمان می باشد.(Heilbrunn,2005)
بسیاری اعتقاد دارند رشد، در اقتصاد نوآوری، بیشتر از شرکتهای کوچک و متوسط نشات می گیرد، تا از شرکتهای بزرگ و دولتی، در عین حال این شرکتها اثرات زیادی بر اقتصاد و زندگی مردم دارند. درحدود 80% از کل شرکتهای موجود در دنیا، کمتر از 10 نفر نیروی انسانی دارند؛ که از 79% در امریکا، 95% در انگلستان، 94% در اسپانیا و فنلاند، تا 99 درصد در ایران متغیر است.
با توجه به نقش حیاتی که بنگاههای کوچک و متوسط می توانند در توسعه اقتصادی کشور ایفا کنند و همچنین مزایایی که بنگاههای کوچک و متوسط نسبت به بنگاههای بزرگ دارند، لزوم تقویت و توسعه آنها را در جهت رقابت پذیری ضروری می نماید.تحقیقات، حاکی از نقش مهم و موثر شرکت های کوچک و متوسط در توسعه اقتصادی کشورهای مختلف جهان است، از آن جمله می توان به ایالات متحده آمریکا، ژاپن، کشورهای آسیای جنوب شرقی، آفریقا و یا آمریکای لاتین اشاره کرد. همچنین این تحقیقات نشان می دهند که برخی از اقتصادهای موفق دنیا نظیر تایوان و هنگ کنگ، بطور فزاینده ای ، مبتنی بر شرکتهای کوچک می باشند. بنگاههای کوچک و متوسط در هر کشوری، نشان دهنده میزان کارآفرینی و مشارکت بخش خصوصی در اقتصاد آن جامعه می باشند. لذا هر چه تعداد آنها بیشتر باشد، می توان گفت که آن کشور اقتصادی پویاتر خواهد داشت. البته این بنگاههای کوچک و متوسط با توجه به ماهیت ساختاری، خود دارای مزایا و همچنین محدودیتهایی می باشند، لذا بایستی در جهت تقویت و تاکید بر مزایای آنها گام برداشته و با استفاده از استراتژیهای صحیح در جهت رفع محدودیتهای آنها اقدام کرد.
با توجه به تغییر ساختار صنعتی کشور در سالیان اخیر و برنامه چهارم توسعه که از ابتدای سال 84 آغاز شده است، به منظور تحقق اهداف صنعتی و همچنین فراهم نمودن زمینه های لازم برای رقابت پذیری کالاها و محصولات صنعتی در بازارهای داخلی و خارجی موضوع حمایت از صنایع کوچک و ساماندهی آنها جهت استقرار زنجیره تولید مناسب در دستور کار دولت قرارگرفته است. از آنجا که 94 درصد واحدهای صنعتی را واحدهای کوچک و متوسط شامل می شوند. بنابراین سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران که وظیفه سازماندهی و حمایت صنایع کوچک را برعهده دارد نقش بسزایی دارد و در جهت توسعه و حمایت از نوآوری خود این سازمان نیز بایستی ساختاری پویا ، منعطف و نوآور داشته باشد و از ارائه طرحهای نو استفبال کند و کارآفرینی در بدنه این سازمان وجود داشته تا کارآفرینی و نوآوری را در صنعت و جامعه رواج دهد.

 

1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق
با توجه به مطرح شدن رویکرد مدیریت دولتی نوین یا مدیریت گرایی و لزوم تحقق ویژگیهای این رویکرد در نظامهای مدیریت دولتی کشورها ، نظام مدیریت دولتی ایران و در صدر آن مدیران دولتی باید ویژگیهای رویکرد نوین را که همانا ویژگیهای دولت کارآفرین است در سازمانهای دولتی به اجرا درآورند.اما متاسفانه به علت وجود برخی از موانع امکان تحقق ویژگیهای کارآفرینانه در مدیران وجود ندارد و هنوز ویژگیهای بوروکراتیک بر فضای مدیریتی کشور حاکم است. لذا ضروری است که این موانع شناسایی و راهکارههای لازم برای رهایی از رویکرد سنتی ارائه شود.
نیاز به کارآفرینی در پاسخ به تعدادی از مشکلات ایجاد شده است که این مسائل شامل رشد سریع در تعداد و پیشرفتگی رقبا ، بی اعتمادی به روشهای سنتی مدیریت سازمان و خروج تعدادی از بهترین و تواناترین کارکنان از سازمان برای تاسیس سازمان بازرگانی شخصی ، رقابت بین المللی ، کوچک سازی سازمانهای بزرگتر و تمایل شدید به ارتقای کارایی و بهره وری می باشند.کارآفرینی سازمانی اقدامی است که اگر سازمان بخواهد به رشد خود تا بینهایت ادامه دهد ، ضروری است.
حفظ یا القای روح کارآفرینانه در سازمان به منظور نوآوری و رشد بسیار مهم است. در محیط بسیار پویای امروز ، شرکتها باید حساس و پاسخگو باشند که این نیازمند دامنه وسیعتری از پاسخهای ممکن و یک استراتژی هماهنگ کننده برای استفاده از آنهاست. این به معنی ایجاد و توسعه مستمر محصولات و خدمات جدید داخلی است.
هراندازه که نقش و اهمیت کارآفرینان در رشد و توسعه اقتصادی جامعه بیشتر آشکار می شود یا به عبارت دیگر هر قدر پارادایم کارآفرینی بیشتر احساس می شود . ضرورت شناخت ویژگیهای سازمانهای کارآفرین و آماده نمودن بستر سازمانی مناسب برای جذب و رشد کارآفرینان بیشتر احساس می شود. ضرورت کارآفرینی سازمانی عمدتا ناشی از عدم سازگاری و عکس العمل کند سازمانهای متوسط و بزرگ نسبت به تغییرات روز افزون ، سریع و پیچیده و نامطمئن محیط است. محیطی که سرعت و نوآوری را به عنوان عوامل کلیدی و رمز حیات و بقا سازمانی در صحنه رقابت فشرده امروز معرفی می کند. از آنجایی که خلاقیت و نوآوری و توان کشف فرصتهای جدید بازار از بارزترین ویژگیهای کارآفرینان است و اصولا خصوصیات روانی و رفتاری این گونه افراد و ماهیت طبیعی نوآوری ، شرایط خاص و متفاوتی را در سازمان می طلبد.لذا شناخت ویژگیهای بستر مناسب برای جذب و رشد کارآفرینان اولین قدم و اساسی ترین موضوع سازمانها محسوب می گردد.
با توجه به اهمیت بحث کارآفرینی در دنیای امروز، توسعه و ترویج فرهنگ کارآفرینی بیش از پیش ضروری به نظر می رسد، در این زمینه سازمانهای مختلف در کشورهای دیگر به کارآفرینی توجه خاصی مبذول نموده و زمینه های لازم برای کارآفرینی سازمانی را فراهم آورده اند. لذا توجه به این مبحث در ابعاد و جنبه های مختلف آن برای کشور ما در حال حاضر لازم است. در کشور ما به بحث کارآفرینی و بویژه کارآفرینی در شرکتهای دولتی توجه کمتری شده و زمینه های مورد نیاز برای آن فراهم نشده است .
با توجه به این که بسیاری از کشورهای پیشرفته و توسعه یافته جهان طی 25 سال گذشته با انجام تحقیقات گسترده و به کارگیری این مقوله توانسته اند به پیشرفت و توسعة اقتصادی و اجتماعی نائل گردند.ضرورت دارد که در کشور جمهوری اسلامی ایران نیز تحقیقات هدفمندی در این زمینه صورت گیرد تا بتوان با انجام این تحقیقات، مسائل و مشکلات را شناسایی و با ایجاد الگوها و مدلهای عملی برای پیاده سازی این فرآیند در سطح شرکتها از مزایای این فرآیند در توسعة همه جانبه کشور استفاده نمود.

 


1-3- اهداف تحقیق
هر تحقیقی می‏تواند دو نوع هدف داشته باشد. در واقع پژوهشگر باید اهداف کلی و جزئی مطالعه‏ خویش را تفکیک نماید. در این تحقیق اهداف اصلی و فرعی به شرح زیر بیان می گردند.
هدف کلی : شناسایی عوامل موثر در ایجاد و ارتقا کارآفرینی در شرکتهای دولتی

 

اهداف جزئی : 1- شناسایی عوامل شخصی موثر در ایجاد و ارتقا کارآفرینی در شرکتهای دولتی
2- شناسایی عوامل سازمانی موثر در ایجاد و ارتقا کارآفرینی در شرکتهای دولتی
3- شناسایی عوامل محیطی موثر در ایجاد و ارتقا کارآفرینی در شرکتهای دولتی

1-4- فرضیات تحقیق
با توجه به اهداف گفته شده، فرضیات تحقیق به دو دسته فرضیات اصلی و فرضیات فرعی تقسیم می شوند:
فرضیات اصلی :
1- بین عوامل شخصی و کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد.
2- بین عوامل سازمانی و کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد.
3- بین عوامل محیطی و کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد.

 

فرضیات فرعی :
1-1- بین تمایل به خلاقیت و کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد.
1-2- بین تمایل به ریسک پذیری و کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد.
1-3- بین استقلال طلبی و کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد.
1-4- بین مرکز کنترل درونی و کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد.
1-5- بین توفیق طلبی و کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد.

 

2-1- بین توسعه بینش مشترک و کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد.
2-2- بین تشویق نوآوری و کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد.
2-3- بین شیوه های جدید پاداش و کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد.
2-4- بین تفویض اختیار و کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد.

 

3-1- بین شرایط قانونی و کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد.
3-2- بین شرایط اقتصادی و کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد.
3-3- بین شرایط اجتماعی و کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد.

 

1-5- مشکلات و تنگناهای تحقیق
1- با توجه به اینکه قلمرو تحقیق گسترده می باشد و یکی از مشکلات اساسی محدودیت زمان می باشد.
2- از طرفی با توجه به اینکه مقوله کارآفرینی مبحث جدیدی می باشد بنابراین با کمبود منابع مواجه بوده و دسترسی به برخی از تحقیقات داخلی و خارجی با محدودیت روبرو می باشد.
3- مشکل دیگر نگاه بدبینانه پاسخگویان و سوء برداشت و ندادن جوابهای درست و دقیق می باشد.

 


1-6- تعریف مفاهیم و اصطلاحات
کارآفرینی : فرآیند خلق چیزی جدید و با ارزش که با صرف زمان و کوشش لازم ، پذیرش ریسک های توام مالی ، روانی و اجتماعی و کسب پاداشهای مادی و رضایت شخصی و استقلال همراه می باشد.
کارآفرینی سازمانی : فرآیندی است که در آن محصولات یا فرآیندهای نوآوری شده از طریق القا و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تاسیس شده به ظهور می رسد. به عبارت دیگر مجموعه فعالیتهایی است که از منابع و حمایت سازمانی به منظور دستیابی به نتایج نوآورانه برخوردار می باشد.
عوامل شخصی : برخی عوامل شخصی موثر بر کارآفرینی عبارتند از توفیق طلبی ، مرکز کنترل درونی ، تمایل به مخاطره پذیری ، نیاز به استقلال ، ارائه ایده های نو و خلاق ، تحمل ابهام .
عوامل محیطی : در خارج از سازمان و فرد می باشد که فضایی مناسب یا نامناسب برای بوجود آمدن کسب و کار ریسکی جدید ایجاد می کنند. عواملی که در محیط خارجی وجود دارند مثل ارزشهای فرهنگی ، فرصتهای آموزشی ، بیکاری و مسائل اقتصادی ، قابلیت دسترسی به فرصت و منابع و نیز ماهیت تقاضای مشتریان می باشند. زمینه کلان شامل سیستم سیاسی – قانونی ، سیستم اقتصادی ، سیستم اجتماعی و سیستم تکنولوژیک بر کارآفرینی تاثیرگذار است.
عوامل سازمانی : محیط درونی یک کسب و کار شامل متغیرهایی (قوتها و ضعفها ) می باشد که درون سازمان وجود دارد. این متغیرها زمینه ای را شکل می دهند که کار در آن انجام می شود و شامل ساختار ، فرهنگ و منابع می باشد.

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه :
روند تحول زندگی از دوران غارنشینی تاکنون به شیوه های متفاوتی توصیف شده است. اما آنچه که در تمامی تحلیل ها مورد توجه قرار گرفته است، همانا نقش" عامل تغییر" می باشد. در واقع همان نیرویی که پیشرفت مادی را سبب شده و به انجام رسانده است. امروزه متوجه شده ایم که این عامل تغییر از ابتدا تاکنون وجود داشته و به احتمال زیاد در آینده نیز توسط کارآفرینان صورت خواهد گرفت. به طور کلی کارآفرینی به عنوان عامل تغییر، به خلق کسب و کار جدید توسط فرد یا گروههای کوچک اطلاق می گردد.
تا دهة 1980 سه موج وسیع، موضوع کارآفرینی را به جلو رانده است. موج اول انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار کتابهایی در خصوص "زندگی کارآفرینان و تاریخ شرکت های آنها" و "چگونگی ایجاد کسب و کار شخصی" و "شیوه های سریع پولدار شدن" می باشد.
موج دوم که به تدریج ایجاد گردیده ، ارائه رشته های آموزشی کارآفرینی در مقاطع تحصیلی در
حوزه های مهندسی و بازرگانی است. این دوره ها از اواخر دهة 60 میلادی در چند دانشکده آغاز شده و تاکنون در بیش از 500 دانشکده در ایالات متحده و کانادا تدریس گردیده است.
موج سوم افزایش علاقمندی دولت به تحقیقات در زمینه بنگاههای کوچک با هدف تشویق رشد شرکت های کوچک و همچنین تحقیق در خصوص نوآوری های صنعتی می باشد.
ابتدا لازم است تا چندین بعد در زمینة تحقیق را معین سازیم. اول آن که هر محققی با توجه به زمینه تخصصی خود با این مقوله برخورد نموده است. برای روشن شدن مطلب لازم است اشاره شود که اقتصاددانان بیشتر به ارائه تعاریف کارکردی و ابعاد رشد اقتصادی و سودآوری توجه دارند، روانشناسان سعی می کنند تا خصوصیت فردی و روانشناختی کارآفرینی را مورد مطالعه قرار دهند. جامعه شناسان، نیز با اعتقاد به این که انگیزه درونی کارآفرین، نیروی محرکة اوست که در کودکی و در نتیجة محیط پیرامون فرد تقویت می گردد، ابعاد و تبعات اجتماعی کارآفرینی را بررسی می نمایند. (احمدپور ، 1378 ، ص 1 )
در عصر ما برای بقا و پیشرفت، باید جریان نوجویی و نوآوری را در سازمان تداوم بخشید تا از رکود و نابودی آن جلوگیری شود. امروزه بسیاری از سازمانها به لزوم کارآفرینی پی برده اند. در واقع این امر در پاسخ به عواملی از قبیل:‌
- افزایش سریع تعداد رقبای جدید
- ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به شیوه های مدیریت سنتی در سازمانها
- خروج بهترین نیروهای کار از سازمانها و اقدام آنها به کارآفرینی مستقل
که بر سازمانها تحمیل شده است ، می باشد. عامل رقابت با شتابی که در سالهای اخیر به خود گرفته سازمانها را به ستوه آورده و با چالشهای جدیدی مواجه نموده است.
از یک سو رشد نوآوری و ارائه محصولات (خدمات) جدید به قدری سرعت یافته که تغییرات، ابتکارات و بهبودها به امری عادی در بازارهای فروش تبدیل شده است از این رو سازمانها یا باید به نوآوری بپردازند ، یا اینکه محکوم به فنا می باشند.
از سوی دیگر با توجه به حرکت سریع محیط بسوی پیچیدگی بیشتر و عدم پایداری در شرایط محیطی و بازار، شیوه های سنتی مدیریت نمی تواند پاسخگوی اینگونه چرخش‌های شدید در محیط بوده و نوعی بی اعتمادی را نسبت به سبک های مدیریت سنتی ایجاد کرده است.
امروزه سازمانها نمی توانند با دل بستن به توان بالای ارائه محصولات و خدمات و اجرای چند طرح خلاقانه بر رقبای منعطف، نوآور، فرصت گرا، و کم هزینه خود فائق آیند. آنها باید شرایطی را فراهم آورند تا خلاقیت کارکنان بارور شده و همه آنان روحیه کارآفرینی پیدا کرده و بتوانند به راحتی، مستمراً و بطور فردی یا گروهی فعالیت های نوآورانه خود را به اجرا در آورند، چرا که خلاقیت و نوآوری قادر به تبلور در محیط نامناسب نخواهد بود. در محیط نا مطلوب برای پرورش خلاقیت، از اندیشه های نو انتقاد می شود و تمایلات دگرگونی و تغییر با مقاومت و ممانعت مواجه می شود. (ماهنامه تدبیر، شماره 110)

 

 

 

 

 

 

 

بخش اول : مفهوم کارآفرینی
2-1-1- تعاریف واژة کارآفرینی :
واژه کارآفرینی اولین بار در قرن 18 توسط ریچارد کانتیلون ابداع شد که کارکرد تمایل به ریسک کارآفرین را مشخص نمود.واژه کار آفرینی از کلمه فرانسویEntreptendre به معنای"متعهد شدن" نشأت گرفته است . بنابرتعریف واژه نامة دانشگاهی وبستر : کار آفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند. واژه کار آفرینی دیر زمانی پیش از آنکه مفهوم کلی کار آفرینی به زبان امروزی پدید آید، در زبان فرانسه ابداع شد. در اوایل سدة شانزدهم کسانی را که در امر هدایت مأموریت های نظامی بودند، کار آفرین می خواندند. از آن پس درباره دیگر انواع مخاطرات نیز همین واژه با محدودیت هایی مورد استفاده قرار می گرفت. از حدود سال 1700 میلادی به بعد ، فرانسویان دربارة پیمانکاران دولت که دست اندر کار ساخت جاده، پل، بندر و استحکامات بودند ، به کرات لفظ کار آفرین را بکار برده اند. (Cochran.T,1968,p87)
سپس کارآفرینی وارد حوزه جدید و وسیعتر ”کسب وکار“ شد و کارآفرین کسی قلمداد شد که متقبل و مؤسس بنگاه اقتصادی باشد(کارآفرینان مستقل و مقاطعه کاران). بدنبال آن ”شومپیتر“ حوزه را وسیعتر دید و گفت ”کارآفرین می تواند در استخدام سازمان دیگری قرار گیرد.“ به عبارت دیگر ”کارآفرینی سازمانی “ را به حوزه قبلی اضافه کرد. (صمدآقایی، 1378 ، ص 3)
کارآفرینی فرایند خلق چیزی جدید و ارزشمند است که با اختصاص دادن زمان و تلاش لازم و پذیرش ریسک مالی ، روانی و اجتماعی حاصل می شود و پاداشهایی از نظر پولی، رضایت شخصی و استقلال را برای فرد به همراه دارد.
تعدادی از مهمترین و معروفترین تعریف های کارآفرینی به شرح ذیل ارائه می شوند:
کارآفرینی عبارت است از :
- پروسة ایجاد ثروت
- پروسة تخریب خلاق
- پروسة هدایت به "خلق سازمان جدید" بدون توجه به نوع پتانسیل سازمان
- توسعة موقعیت ها و اقدام های نوآورانه همراه با خطر، چه در سازمانی که قبلاً تأسیس شده یا به صورت آزاد و مستقل.
- روش اداره ای است که فرصت ها را بدون در نظر گرفتن منابع موجود و قابل کنترل فعلی، تعقیب
می کند.
- وظائف، فعالیت ها و اعمالی که برای تحقق فرصت شناخته شده و برای ایجاد سازمانی مناسب با آن، کمک می کنند.
- پروسه ای است فراتر از شغل و حرفه بلکه کارآفرینی یک شیوة زندگی است. (صمدآقایی، 1378 ، ص 13)

 

2-1-2- انواع کارآفرینی :
ابتدا اعتقاد براین بود که کارآفرینها خود صاحب و مالک کار خود هستند، اما امروزه معتقدند کارآفرینها ممکن است در استخدام شرکتها در آیند و از اینجا کارآفرینان سازمانی متولد شدند و انواع کارآفرینی مطرح گردید.
در شکل شماره 1 انواع کارآفرینی مقایسه گردیده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کارآفرین آزاد (مستقل):
فرآیندی است که کارآفرین طی می کند تا فعالیت کارآفرینانه ای را به طور آزاد به ثمر رساند

 

 

 

 

 


کارآفرینی درون سازمانی : 2
فرآیندی است که کارآفرین طی می کند تا فعالیت کارآفرینانه ای را در سازمانی که معمولاً سنتی و بوروکراتیک است به ثمر رساند.

 

 

 

 

 

کارآفرینی سازمانی :3
فرآیندی است که سازمان طی می کند تا همة کارکنان بتوانند در نقش کارآفرین انجام وظیفه کنند و تمام فعالیت های کارآفرینانة فردی و گروهی به طور مستمر، سریع و راحت در سازمان مرکزی یا شرکت تحت پوشش خودمختار4 به ثمر رسند.
شکل شماره 1: مقایسة انواع کارآفرینی(صمدآقایی، 1378 ، ص 15 )

 

الف) کارآفرینی مستقل (آزاد، شخصی):
اساساً سه انگیزة اولیه باعث می شود که کارآفرینان برای خود، کار کنند که عبارتند از :
- نیاز به پیشرفت
- علاقه به آزادی و استقلال
- احتیاج به رضایت شغلی
و برای آن تعاریف متعددی از طرف صاحب نظران ارائه گردیده است. که در زیر به پاره ای از آنها پرداخته می شود.
- کارآفرین کسی است که فرصتی را کشف و برای پیگیری و تحقق آن، سازمان مناسبی را ایجاد می کند.
- کارآفرین کسی است که عمدتاً به منظور کسب سود و رشد، کسب و کاری را تأسیس و ادار ه می کند که مشخصات اصلی آن نوآوری و مدیریت استراتژیک است.
- کارآفرین کسی است که مؤسسه اقتصادی، خصوصاً کسب و کاری را که معمولاً مستلزم ابتکار و ریسک قابل توجهی باشد سازماندهی و اداره می کند.
- کارآفرین کسی است که فرصت های بازار را درک و جهت استفاده از آن فرصتها، سرمایه و دارایی لازم را فراهم می کند. (صمدآقایی، 1378 ، ص 18 )
- کارآفرین، کارفرمایی است که ریسک و مدیریت کسب و کاری را به عهده می گیرد.
- کارآفرین کسی است که ترکیب جدیدی از وسائل تولید و اعتبار بنگاه اقتصادی را چه درون یک سازمان و چه به صورت مستقل و آزاد به عهده می گیرد.
- یک کارآفرین کسی است که در مواجهه با ریسک و عدم اطمینان کسب و کار بازرگانی جدیدی را برای رسیدن به هدف کسب سود و رشد از طریق تعیین فرصتها و ادغام کردن منابع مورد نیاز ایجاد می کند تا روی آنها سرمایه گذاری کند.
- کارآفرین کسی است که فرصتها را درک کرده و برای تعقیب آنها سازمانی را ایجاد می کند. فرایند کارآفرینانه شامل همه وظایف ، فعالیتها و اقدامات مرتبط با درک فرصت و خلق کردن سازمانهایی برای تعقیب آن می باشد.
- کارآفرین کسی است که تمایل به پذیرش ریسک دارد تا شرکتی را تأسیس کند و یک محصول جدید، خدمت جدید یا فرآیند جدید را در سازمان بکار اندازد. (ماهنامه تدبیر، ش 110)
ب) کارآفرینی درون سازمانی :
وا ژه کارآفرین درون سازمانی برگرفته از مقاله ماکراک در سال 1976 است که در مجله اقتصاددان با عنوان رفتن به سوی انقلاب کارآفرینی نوشته است. ایده آن توسط گیفرد پینکات ایجاد شده و گسترش پیدا کرده است. او از واژه کارآفرین درون سازمانی این معنی را گرفته است که فردی است که به یک روش کارآفرینانه عمل می کند اما درون یک سازمان موجود و این مجزا کننده این فرد از کارآفرین مستقل است.
پروسه ای است که از آن طریق محصولات، فرآیندها و ایده های جدید در سازمان به اجراء گذاشته
می شود و توسعه می یابد. و با پروسة کارآفرینی مستقل تفاوتهایی دارد. اگر فرد کارآفرینی به استخدام سازمانی درآید به آن کارآفرینی درون سازمانی گفته می شود و به تبع محدودة مسئولیتها و اختیارات سازمانی خود، نقش دیگری پیدا می کند که کمی با نقش آزاد و مستقل آن متفاوت است و همین نقش به مرور در او مهارتهایی بیشتر و متفاوت با کارآفرینان مستقل، ایجاد می کند. از جمله آن که کارآفرینی درون سازمانی نسبت به کارآفرینی مستقل کمتر می تواند از ابتدای پروسة نوآوری (خلق ایده) تا انتهای آن (بخش تجاری) بر امور نظارت داشته یا مجری آن باشد. بعضی از تعاریف در خصوص کارآفرینی درون سازمانی به شرح زیر می باشند.
- کارآفرین درون سازمانی کسی است که در سازمانی بزرگ به عنوان کارآفرین فعالیت می کند و با تولید و معرفی محصولات، خدمات و پروسه های جدید، شرکت را برای کسب رشد و سود بیشتر توانمند می سازد.
- کارآفرینان مستقل بیشتر به ایده های نو، تعیین استراتژی،طراحی فرآورده، معرفی تکنولوژی نوین و راه انداختن کار می پردازند، از آن به بعد بنا به سرشت این افراد که نسبت به سیستمهای منظم کار بی حوصله اند و به جزئیات توجهی ندارند، به عهدة کارآفرینان درون سازمانی (کارسازان) است که بیشتر متوجه محیط درونی سازمان، فرآیندهای کارآمد، همسازی نیروی انسانی با وظایف، آموزش و برپایی حواشی و راهنماها باشند، کسانی که تمام ترتیبات لازم برای برپائی و ادارة سیستم منظم عملیات و کار را به عهده دارند.
- کارآفرینان درون سازمانی به وجود آورندة پروسة نوآوری در سازمان و پیشتاز و حامی توسعة محصولات جدید هستند.
- کارآفرین درون سازمانی، ترکیبی از کارآفرین سنتی (مستقل) و مدیر نیست، نوع جدیدی از رهبران است که از طریق حل خلاق مسأله و مدیریت تغییر، همکاران، مشتریان و سازمان را به آینده می برد.(صمدآقایی، 1378 ، ص 23 )
ـ فرآیندی است که در آن محصولات یا فرآیندهای نوآوری شده از طریق القاء و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تأسیس شده، به ظهور برسند. به تعریفی دیگر، فعالیتهای کارآفرینانه فعالیتهایی هستند که از منابع و حمایت سازمانی به منظور دستیابی به نتایج نوآورانه برخوردار می باشد.
ـ فرآیندی است که سبب می شود شرکت (سازمان) نوآور شده و نسبت به موقعیتهای بازار سریعتر عکس العمل نشان دهد و از طریق ایجاد حس مالکیت، کارکنان را برمی انگیزاند. ”وسپر،1990“.
ـ فرآیندی است که از طریق القای فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان به ارائه نوآوری در محصول و فرآیندها می انجامد. ”فرای، 1993“.
- فرایندی است که از طریق ایجاد یک فرهنگ کارآفرینانه و تحول در سیستم ها، روشها و رویه های عملیاتی به انجام فعالیت های پیشتاز و ارائه خدمات و محصولات نوآورانه می پردازد.
پ) کارآفرینی سازمانی :
این سازمانها الزاماً باید درگیر نوآوری محصول، بازار یا تکنولوژی شوند.سازمانهایی شرایط کارآفرینانه دارند که نوآور، ریسک پذیر، پیشتاز، بی باک و مهاجم باشند و در حمایت از شرایط فوق برای رهبری تکنولوژیکی و تحقیق و توسعه اهمیت خاصی قائل شوند. فرق آن با کارآفرینی درون سازمانی این است که کارآفرینی سازمانی شرایط و بستری را در سازمان فراهم می کند که اولاً همواره هر شخص یا گروهی که بخواهد پروسة کارآفرینی درون سازمانی را طی کند بتواند سریع، راحت و اثربخش آن را به اجرا درآورد و ثانیاً محرک، مشوق و آموزش دهندة افراد برای اجرای فعالیت های کارآفرینانه باشد. هرچه پارادایم کارآفرینی گسترده تر می شود، تفاوت کارآفرینی درون سازمانی و کارآفرینی سازمانی بیشتر واضح و روشن می شود.
بعضی از تعاریف کارآفرینی سازمانی به شرح ذیل می باشد.
هانس شول هامر : فعالیتهایی که بطور صریح از حمایت قانونی و منابع سازمانی در جهت تلاش های نوآورانه برای ارائه محصول جدید، رشد، بهبود محصول و فرآیندهای جدید تولید برخوردار می گردند.
وسپر : فرآیندی است که سبب می شود شرکت نوآورتر شده و نسبت به موقعیتهای بازار سریعتر عکس العمل نشان دهد و از طریق ایجاد حس مالکیت کارکنان را انگیزش می نماید.
نفریگر هورنزبای مونتاگنو کوراتکو : یک فرآیند چند بعدی همراه با نیروهای بسیاری است که بطور هماهنگ عمل می نمایند و منجر به اجرای یک اندیشه نوآورانه می شوند
پینگات : کارآفرین سازمانی فردی است که همچون یک کارآفرین در سازمانهای بزرگ فعالیت می کند و به آنها کارآفرینان اداری گفته می شود که موفقیت آنها ایجاد واحدهای مستقل جدید در یک شرکت می باشد‏. آنها محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید را ارائه می کنند که شرکت را قادر به رشد و سودآوری می سازد. لازم به ذکر است که پینگات واژه کارآفرین سازمانی را ابداع نموده است.
شاپیرو : کارآفرینی شرکتی یک مفهوم چند بعدی است که فعالیت های شرکت را متوجه نوآوری محصول، نوآوری در فن‌آوری، مخاطره پذیری و پیشتازی می سازد.
جونزو باتلر : کارآفرینی سازمانی پروسه است که از طریق آن سازمانها متوجه فرصت ها می شوند و عوامل تولید را به طرز خلاقانه ای جهت ایجاد ارزش افزوده، سرو سامان می دهند.
کاوین واسلیون : کارآ‌فرینی سازمانی به مفهوم تعهد سازمان به ایجاد و معرفی محصولات جدید‏، فرآیندهای جدید و نظامهای سازمانی نوین می باشد.

2-1-3- کارآفرینی از دیدگاههای مختلف

 

الف )کارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان:
● جان استوارت میل (1848)
او کارکرد و عمل کارآفرین را شامل هدایت، نظارت ، کنترل و مخاطره پذیری می دانست و عامل متمایزکنندة مدیر و کارآفرین را مخاطره پذیری می دانست.
• فرانک نایت(1921)
کسانی که در شرایط عدم قطعیت به اتخاذ تصمیم می پردازند باید پیامدهای کامل آن تصمیمات را نیز بطور مشخص بپذیرند. چنین افرادی کارآفرین، یعنی صاحب کسب و کار می باشند، نه مدیران حقوق بگیری که در خصوص مسائل جاری روزمره تصمیم گیری می کنند.

 

• ژوزف شومپیتر(1934)
نوآوری ملاک کارآفرینی است. ویژگی تعیین کننده، همانا انجام کارهای نو یا ابداع روش نو در انجام کارهای جاری است. روش نو عبارت است از ”تخریب خلاق“. وی مدیر را وقتی کارآفرین می داند که تخریب خلاق یا نوآورانه از خود بروز دهد.
ب)کارآفرینی از دیدگاه محققین علوم رفتاری
همانطوری که در بخش کارآفرینی از دیدگاه اقتصادی اشاره شد، اقتصاددانان صرفاً توجه خود را به فضای اقتصادی کارآفرینی متمرکز نمودند و از ویژگی ها و عوامل فردی و اجتماعی که به طور مثبت یا منفی برفرد کارآفرین تأثیر می گذارد، غافل بودند. بدون شک فرد کارآفرین فعالیت خاصی را مطابق با ویژگی های روانشناختی و جمعیت شناختی خاص خود دنبال می کند.
به ابعاد مختلفی از جمله رویکرد رفتاری در مقابل ویژگی ها، رویکرد تک بعدی در مقابل چندبعدی، رویکرد ایستا در مقابل فرآیند و به علاوه به مفاهیمی از قبیل شرکت های کوچک در مقابل شرکت های نوپا،
شرکت های کوچک در مقابل شرکت های کارآفرینانه، تفاوت های بین مدیر و کارآفرین و شرکت های بزرگ در مقابل شرکت های کوچک و فرق بین کارآفرین و غیر کارآفرین پرداختند.
از اواسط قرن بیستم روانشناسان، جامعه شناسان،‌ و دانشمندان علوم رفتاری با درک نقش کارآفرینان به بررسی و تحقیق پرداختند. برخی نظرات به شرح زیر است.
• مک کله لند(1961)
فرد کارآفرین کسی است که یک شرکت (واحد اقتصادی) را سازماندهی می کند و ظرفیت تولیدی آنرا افزایش می دهد. وی ویژگیهای کارآفرین را ”داشتن نیاز به موفقیت“ و ”مخاطره پذیری“ عنوان کرد.
• کارلند(1984)
کارآفرین فردی است که شرکتی را بمنظور سود و رشد تأسیس و مدیریت می نماید. ویژگی اصلی او ”رفتار نوآورانه “ و ”استفاده از تجربیات مدیریت استراتژیک “ است.

 


‍‍‍ج)کار آفرینی از دیدگاه دانشمندان مدیریت
گرچه از اوایل دهه 1970 برخی از محققین به تشریح کارآفرینی در درون سازمانها پرداختند اما تا اوایل دهه 1980 این موضوع بطور جدی مورد توجه محققین قرارنگرفت. اندیشمندان مدیریت ضمن انتخاب رویکرد فرایندی، به تشریح مدیریت کارآفرینی و ایجاد جو و محیط کارآفرینانه در سازمانهای موجود پرداختند.
• پیتر دراکر(1985)
بطور کلی وجه اشتراک تمامی تعریفهای ارائه شده از سوی دراکر را می توان در موارد زیر جمع بندی کرد:
- کارآفرینان در واقع ارزشها را تغییر میدهند و ماهیت آنها را دچار تحول میکنند.
- کارآفرینان مخاطره پذیرند.
- کارآفرینان برای فعالیت خود به سرمایه نیاز دارند اما هیچگاه سرمایه گذار نیستند.
- کارآفرینان به درستی تصمیم گیری می نمایند.
- کارآفرینان همواره به دنبال تغییرند . (احمدپور، 1378،ص 26-4)

 

2-1-4 رویکرد ویژگی ها
روانشناسان با تمرکز بر رویکرد ویژگی ها، ویژگی های متعددی را به کارآفرینان نسبت دادند که در جدول شماره 1 مهمترین ویژگی های مورد توافق این محققین ارائه شده است.
جدول شماره 1 : ویژگیهای مشترکی در رویکرد ویژگیها
نام محقق اصلی سال تحقیق ویژگی
مک کله لند 1963 توفیق طلبی
اتکینسون- روتر 1964-1957 مرکز کنترل داخلی
لایلز- بروکهاوس 1980-1974 تمایل به پذیرش مخاطره های معتدل
باومن، سکستون، اسکیر 1982 تحمل ابهام
جاکوبوویتز و وایلدر 1982 استقلال طلبی
سکستون 1982 پرانرژی، با انگیزه، متعهد
مطالعه کارآفرینی نوین با بررسی ویژگیهای روانشناختی کارآفرینان آغاز شد. برای ایجاد کسب و کار جدید به شخصی نیاز داریم که در ذهن او ، کلیه حالات ممکن گرد هم آورده شوند و بدانها باور داشته باشد. بدین منظور یک دیدگاه روانشناختی حقیقی از کارآفرینی نوین نیاز است. (94.p .kuratko &Hodgetts)
از دیدگاه فرای ، صاحب نظر برجسته کارآفرینی ، شاید هیچ جنبه ای از کارآفرینی بیش از خصوصیات و ویژگی های فردی مورد مطالعه قرار نگرفته باشد. عواملی مانند گرایش به ریسک پذیری ، نیاز به توفیق ، نیاز به استقلال ، تمایل به کار بیش از حد معمول و تمایل به تفویض اختیار به دیگران ، به وسیله پژوهشگران زیادی مورد مطالعه قرار گرفته است. به هر حال ویژگی هایی که در همه کارآفرینان دیده می شوند و مشترک هستند عبارتند از : تمایل به ریسک پذیری ، نیاز به استقلال ، نیاز به توفیق و تحمل ابهام. (63..p1993 Fry )
هورنادی (1982 ) منابع پژوهشی گوناگون را بررسی کرده و لیستی از 42 خصوصیت بارز کارآفرینان را ارائه نموده که در جدول زیر آمده است.
جدول شماره 2 : 42 خصوصیت بارز کارآفرینان
1 اعتماد به نفس 15 هوشمندی 29 شخصیت دلپذیر
2 پشتکار و اراده 16 تمایل به اهداف شفاف 30 خود خواهی
3 پرانرژی و سخت کوشی 17 واکنش مطمئن به چالش ها 31 جرات
4 تدبیر 18 استقلال 32 تخیل
5 توانایی پذیرش ریسک های محاسبه شده 19 پاسخ گویی به پیشنهاد ها و انتقادات 33 تیزهوشی
6 پویایی و رهبری 20 توانایی استفاده از زمان ، کارایی 34 تحمل ابهام
7 خوش بینی 21 توانایی تصمیم گیری سریع 35 پرخاشگری
8 نیاز به موفقیت 22 مسئولیت پذیری 36 ظرفیت بهره مندی
9 تنوع مهارت ، آگاهی از محصول 23 آینده نگری 37 اثربخشی
10 خلاقیت 24 دقت ، نظم 38 تعهد
11 توانایی تاثیرگذاری بر دیگران 25 حس همکاری 39 توانایی اعتماد به دیگران
12 توانایی کنار آمدن با دیگران 26 تمایل به سود 40 حساسیت نسبت به دیگران
13 ابتکار و نوآوری 27 توانایی یادگیری از اشتباهات 41 صداقت ، تشخص
14 انعطاف پذیری 28 حس قدرت 42 بلوغ ، توازن

 

1)خصوصیات مشترک کارآفرینان از دیدگاه جان کائو
- تعهد ، اراده ، پشتکار کامل
- انگیزه برای موفقیت و رشد
- گرایش در راستای فرصت و هدف
- بر عهده گرفتن ابتکار عمل و مسئولیت شخصی
- نیاز اندک به موقعیت و قدرت
- تشخص و قابلیت اطمینان
- مصر در حل مشکل
- واقع نگری و شوخ طبعی
- جستجو و استفاده از بازخورد
- جایگاه کنترل داخلی
- مخاطره پذیری حساب شده
2) ده ویژگی کارآفرینان از دیدگاه ویلیام بایگریو
به منظور توصیف شخصیت کارآفرینان ، ویلیام دی. بایگریو ، مدیر مرکز مطالعات کارآفرینی کالج بابسون ، ده ویژگی شخصیتی کارآفرینان موفق را با ده واژه انگلیسی که همگی با حرف D آغاز می شوند مشخص کرده و آنها را Ds 10 نامیده است.
- خیال پردازی (Dream ) کارآفرینان در خصوص اینکه دوست دارند در آینده برای آنها و کسب و کارشان چه اتفاقی بیفتد ، چشم اندازی ترسیم می کنند و مهم تر آنکه توانایی اجرای رویاها خود را دارند.
- قاطعیت (Decisiveness ) کارآفرینان افرادی هستند که به سرعت تصمیم گیری می کنند و تعلل
نمی ورزند. سرعت آنها در تصمیم گیری عامل کلیدی موفقیت آنها محسوب می شود.
- اهل عمل (Doere )زمانی که آنها گزینه ای را انتخاب می کنند ، تا آن جایی که امکان داشته باشد ، آن را با سرعت زیاد به اجرا در آورند.
- عزم راسخ (Determination ) آنها افرادی هستند که کسب و کار مخاطره آمیز خود را با تعهد کامل اجرا می کنند. آنها به ندرت دلسرد می شوند.
- فداکاری (Dedication ) کارآفرینان کسانی هستند که خود را فدای کسب و کار خود می کنند و بعضی اوقات به خاطر فداکاری در راه کسب و کار خود ، وقت کمتری را صرف دوستان و خانواده خود می کنند و تبعا هزینه زیادی در این خصوص می پردازند. آنها افرادی خستگی ناپذیرند ، به گونه ای که 12 ساعت در روز و یا 7 روز هفته را کار می کنند.
- دلبستگی (Devotion ) کارآفرینان به آنچه انجام می دهند ، عشق می ورزند و این دلبستگی و عشق به کار آنها را در مواجه با تنگناها و مشکلات روی پا نگه می دارد.
- موشکافی (Details ) کارآفرینان مسائل و موضوعات مربوط به شروع و رشد و کار خود را موشکافانه مورد بررسی قرار داده و حتی موضوعات جزیی را که دارای اهمیت کمتری هستند ، از نظر دور نمی دارند.
- کنترل سرنوشت کاری (Destiny ) کارآفرینان به جای اینکه دیگران سرنوشت آنها را رقم بزنند ، سرنوشت کاری خود را بدست می گیرند.
- ثروت اندوزی( Dollars) سودآوری و درآمد زایی هدف و محرک اصلی کارآفرینان نیست ، بلکه پول بیشتر به عنوان معیار و ملاک موفقیت آنها محسوب می شود.
- توزیع ثروت (Distribute ) کارآفرینان ، مالکیت کسب و کار خود را با کارکنان کلیدی و کسانی که در موفقیت آنها نقش کلیدی داشته اند ، تقسیم می کنند. (5.p.1994.Bygrave )
3) ویژگیهای فردی کارآفرینان از دیدگاه استونر
شاید اولین و مهم ترین تئوری مربوط به شناسایی ریشه های روانی کارآفرین در اوائل دهه 1960 میلادی توسط مک کللند ارائه شد که بر وجود نیاز به موفقیت و ریسک های معقول و منطقی در کارآفرینان تاکید داشت.
سایر محققین ، اهداف و انگیزه های کارآفرین را مورد بررسی قرار داده اند که این اهداف و انگیزه ها شامل ثروت ، قدرت ، شخصیت ، امنیت ، عزت نفس و خدمت به جامعه می شود. توماس بگلی و دیوید بوید در اواسط دهه 1980 میلادی برای متمایز کردن بنیانگذاران و مدیران شرکتهای کوچک (مدیران کارآفرین ) از مدیران اجرایی معمولی (مدیران سنتی ) پنج بعد را تعریف کرده اند که عبارتند از : نیاز به موفقیت ، کانون کنترل افراد ، میزان ریسک پذیری ، میزان ابه

دانلود با لینک مستقیم


عوامل موثر در ایجاد و ارتقا کارآفرینی در سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.