فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

قوانین و حقوق زنان در جامعه

اختصاصی از فی لوو قوانین و حقوق زنان در جامعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

قوانین و حقوق زنان در جامعه


قوانین و حقوق زنان در جامعه

 

 

 

موضوع: قوانین و حقوق زنان در جامعه

 

 

تهیه و تنظیم:عادل حدادان

سال تحصیلی 94-93

فهرست

قوانین و حقوق زنان در جامعه..................................................................................................3

خرج نکردن حقوق زن در زندگی مشترک زوج جوان را به دادگاه کشاند...............................19

نگاهی به حقوق زنان شاغل.....................................................................................................22

ماده 78 قانون کار...................................................................................................................24

هزینه نگهداری کودکان.........................................................................................................26

مجازات متخلفین از اجرای این قانون.......................................................................................27

مجازات و حبس در صورت تکرار تخلف..............................................................................28

مجازات عدم ایجاد  مراکز نگهداری کودکان.........................................................................28

در خواست حقوق گذشته.......................................................................................................30

آنان نیمه وقت کار کنن و تمام وقت حقوق بگیرن...................................................................30

مرخصی 9 ماهه زایمان فرهنگیان اجرایی شد..........................................................................36

پای قانون ترویج تغذیه شیر مادر در میان است.......................................................................38

 

 

 

 

قوانین و حقوق زنان در جامعه

بحث و با این سوال شروع می کنیم:

چرا دیه ی زن نصف مرد است ؟ چرا زن نصف مرد ارث می برد و شهادت دو زن در دادگاه برابر یک مرد است .
پاسخ
در خیلی از مواقع امتیازاتی به خانم ها داده شده است که چون ما با ادبیات آن به خوبی آشنا نیستیم فکر می کنیم حق آنها سلب شده است . معافیت هایی برای خانم ها ایجاد شده که ما فکر می کنیم آنها محدودیت هستند. ما درخصوص شهادت سه بحث داریم . یکی بحث ادعا است . یعنی در جایی که به نفع خانم است اگر شهادت بدهد ، زن و مرد مساوی هستند . یا در جایی که به ضرر خانم است و او اقرار کند آنجا نیز زن و مرد مساوی هستند . در جایی که زن و مرد ضرر و نفعی در آن قضیه نداشته باشند و اگر ضرر و نفعی هم باشد مربوط به دیگران است ، یعنی همان بحث شهادت که باید دوتا خانم یا یک آقا باشد .  چون شهادت یک سری لطمات و مسئولیت هایی دارد  خداوند می فرماید: شما از این مسئولیت اجتماعی معاف هستید . در بحث دیه هم دقیقاً به همین سبک است . اصولاً دیه ی مرد را به زن می دهند . یعنی می گویند که خانم بیشتر نیاز به حمایت دارد . دیه زن را هم به مرد می دهند. اما مرد نیاز به حمایت کمتری دارد . قرآن می فرماید : هر کسی جان یک انسان بی گناه را بدون اینکه فسادی در جامعه کرده باشد و جان کسی را گرفته باشد ، بگیرد ،  گویی تمام انسان ها را کشته است .  در این جا به هیچ فضیلت دیگری توجه نشده است و همه را یکسان در نظر گرفته است . نظام حقوقی اسلام ، یک سیستم ، مجموعه و یک بسته است که مرتبط به هم است . نفقه ، ارث ، دیه و قصاص همگی به هم مرتبط است .  همه ی تکالیف اقتصادی را به عهده ی مرد قرار دارد ، حتی در جایی که زن شاغل باشد هم هیچگونه تعهدی ندارد


زن مسئولیت تأمین معاش خانواده را ندارد . با توجه به اینکه زن عنصر نان آور خانواده نیست ، با فقدان او آسیب کمتری از نظر اقتصادی به خانواده وارد می شود . دیه ، قیمت خون فرد نیست بلکه تأمین کننده ی بخشی از آسیب اقتصادی است که به خانواده وارد می شود . وقتی خون بهای فردی به خانواده ی او داده می شود در واقع خلاء همسر و پدر پر نشده است ،
  فقط کمک شده که بخشی از آسیب اقتصادی جبران شود . با توجه به اینکه زن نان آور خانواده نیست با فقدان او آسیب کمتری به خانواده وارد می شود بنابراین دیه ی او کمتر است . همین مسئله در خصوص ارث نیز وجود دارد. ازآنجایی که زن عنصر نان آور خانواده نیست ، آنچه که زن از لحاظ اقتصادی بدست می آورد متعلق به خود او است. مرد چون عنصر نان آور است ، هرآنچه که بدست می آورد باید در اختیار خانواده قرار دهد . در روایات داریم که وقتی مردی ثروتمند است ، موظف است که به همان نسبت آسایش بیشتری برای خانواده ی خود فراهم کند. بنابراین زن همان نیم ارثی هم که بدست می آورد به سرمایه ی شخصی او اضافه می شود . اما مرد همان دو برابر ارثی که بدست می آورد باید در اختیار خانواده قرار دهد . امام می فرمایند : به این خاطر که خداوند خواسته از زن حمایت مضاعفی بکند این کار را انجام داده است . چون زن از دو طرف بهره مند می شود. هم آن چیزی که متعلق به زن است مربوط به خود او است و هم آن چیزی که متعلق به شوهر است در خدمت او است .  بنابراین هم در ارث و هم در دیه حمایت اقتصادی بیشتری از زن شده است . این نیم ارث بودن در همه ی موارد نیست . مثلاً اگر فرزندی از دنیا برود ارث پدر و مادر با هم برابر است . این نیم ارث بودن مربوط به فرزندان است.وقتی پدر و مادری از دنیا می روند ارث فرزندان پسر از دختر بیشتر است. چون پسرها تأمین معاش می کنند در حالی که دخترها نیازی به آن تأمین معاش ندارند . مکث کردن بر روی یک ماده واحده ی قانونی اشتباه است . وقتی که ما می خواهیم بحث کنیم باید دو نظام قانونی و حقوقی را با یکدیگر مقایسه کنیم .  در جایی که نفقه ی زن بر مرد واجب است ، یعنی زمانی که مجرد است به عهده ی پدر و زمانی که متأهل است به عهده ی همسر او می باشد . حتی ما در آموزه های فقهی داریم که وقتی زنی مجرد نیست و شوهر خود را از دست می دهد ، تأمین نفقه ی او با حکومت اسلامی است . یعنی زن در تمام عمر باید به لحاظ معیشتی تأمین باشد . در حالی که خود او هیچ مسئولیتی ندارد . بنابراین زمانی که قرار است ارثی برسد ملاحظه ی آن برادری را می کنند که قرار است خانواده ای را تأمین کند .
سوال
چرا درخصوص ارثی که زن از شوهر خود می برد به این گونه نیست ؟
پاسخ
به این خاطر که زن در تمام طول زندگی زناشویی از نفقه ی شوهر برخوردار بوده است . در حالی که وقتی زن فوت می کند شوهر از نفقه ی او برخوردار نبوده است . خانم زمان ازدواج از شوهر خود مهریه دریافت کرده است ولی در خصوص شوهر اینگونه نبوده است . وقتی که خانم از دنیا می رود ، همسر او کماکان متکفل هزینه های خود و خانواده است . اما وقتی که شوهر از دنیا می رود ، در خصوص زن اینگونه نیست . اینکه آیا اسلام ،احکام آن و آموزه های فقه اسلام در همه ی ابعاد و جزئیات، امروزه در جامعه ی ما  اجرا نمی شود بحث دیگری است . اینکه سیستم قضایی چکار کند که اسلام با تمام ابعاد آن اجرا شود ، نیاز به مطالعه و بررسی دارد .
سوال
در خصوص شهادت زن توضیحاتی بفرمایید .
پاسخ
ما یک چیزی داریم به نام حق . یعنی من مطالبه کننده هستم . اما یک چیزی به نام تکلیف داریم . یعنی آن چیزی که دیگران از ما مطالبه می کنند و ما مطالبه شونده هستیم . بعضی چیزها است که ما اشتباه کرده و فکر می کنیم حق است اما در واقع تکلیف است . مثلاً در نزدیکی شما یک نفر کار خلافی انجام می دهد و همسایه از او شکایت می کند . دادگاه به او می گوید که باید استشهاد تمام بکنید . این فرد از هر کسی درخواست شهادت  می کند ، به گونه ای شانه خالی می کند . معلوم می شود که شهادت دادن حق نیست بلکه تکلیف است . چون شهادت دادن مخاطره آمیز است گاهی پلیس از فرد شاهد مدت ها حمایت می کند . اسلام سیستمی ایجاد کرده که این مخاطره و تکلیف را از شانه زن بردارد . اسلام نمی گوید که زن حق ندارد شهادت دهد و با این کار جلوی اقدام زن را بگیرد  بلکه اسلام جلوی اقدام جامعه را می گیرد . چون اگر بگوید که زن شهادت ندهد باز هم جامعه به سراغ او آمده و او را تحت فشار قرار می دهد . با این کار تقاضای جامعه را برای شهادت زن کم می کند . در برخی پرونده ها زنان حق شهادت ندارند . در برخی پرونده ها زنان حق شهادت دارند اما شهادت آنها نصف مرد تلقی می شود . برای اینکه وقتی یک نفر می خواهد شاهد پیدا کند ، پیدا کردن یک نفر آسان تر از دو نفر است . بنابراین تقاضا برای شاهد زن کاسته می شود . اسلام با این اقدام تقاضا برای یک مطالبه ی مخاطره آمیز را از زن بر می دارد . در برخی از موارد است که طبق آموزه های دینی فقط شهادت زن ها مورد قبول است .  بنابراین اینکه این شهادت ارزش قضایی دارد یا خیر یک بحث است و اینکه این شهادت دادن ارزش ورود زن را دارد یا خیر بحث دیگری است . دربرخی مواقع مسئله به گونه ای است که زن باید پای همه چیز بایستد و شهادت بدهد . در برخی مواقع  این ارزش را ندارد .
سوال
در خصوص تعدد زوجات توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ
به طور طبیعی آمارها نشان می دهد که معمولاً موالید دختر و پسر با هم برابری می کند . اما مخاطراتی که منجر به مرگ و میر در زنان و مردان می شود برابر نیست . حتی امید به زندگی در زنان طولانی تر از مردان است . تعدد زوجات هم مانند بقیه ی مسائل دینی مانند نماز، روزه و غیره یک زمان و شرایطی دارد . قرآن به ما می گوید : روزه بگیرید اما ما تمام دوازده ماه سال را روزه نمی گیریم . تعدد زوجات هم یک حکمی است برای شرایط خاص و در پاسخ به موقعیت خاص . اینطور نیست که هرکس ، هر موقع که خواست به هر شیوه ای آن را انجام دهد . بنابراین این مهم است که ما ببینیم این حکم ناظر به چه موقعیتی است . قرآن می گوید: این کار را کسی انجام دهد که می تواند با عدالت بین همسران خود رفتار کند . در جای دیگر می گوید که کسی نمی تواند این کار را بکند . اغلب مفسرین گفته اند آن عدالتی که قرآن دستور می دهد مرد رعایت کند ، عدالت در رفتار است . مثلاً در توزیع وقت ، پرداخت نفقه ، میزان گفتگو و... است . در خصوص پیامبر (ص) گفته شده که حتی زمانی که ایشان در بستر بیماری بودند ، هر شب منزل یکی از همسران خود بودند . اما آنجا که قرآن می فرماید: شما نمی توانید عدالت برقرار کنید در خصوص عدالت عاطفی است . طبیعی است که اخلاق و رفتار همسران با هم متفاوت است . اما این آقا حق ندارد در پرداخت نفقه و در وقتی که صرف می کند به عدالت رفتار نکند . در واقع تعدد زوجات پاسخ خداوند به شرایط مکانی و زمانی خاص است . اما این موقعیت اگر در دوره های بعد هم ایجاد شود این حکم جاری است . ما در خصوص احکام قرآن چیزی به عنوان شأن نزول داریم . این مطلب یعنی موقعیتی که وقوع پیدا می کند تا یک آیه ای در حل آن موقعیت نازل شود . شأن نزول هریک از آیات با هم متفاوت است . با مراجعه به شأن نزول آیات می توان متوجه شد که این آیه می تواند در ارتباط با چه مسئله ای باشد .
اصل ازدواج و انتخاب همسر ، تک همسری است .
  علت این است که در یک شرایط خاص افراد برای سرپرستی دختران یتیم می رفتند و بعد برای اینکه محرم شوند با هم ازدواج می کردند وسپس مال آنها را تصاحب می کردند . خدا می فرماید: اگر می توانید عدالت را رعایت کنید مشکلی نیست . در متن صریح آیات است که شما نمی توانید آن عدالتی که مد نظر است رعایت کنید . این طور نباشد که تمام عواطف شما نسبت به یک زن باشد و دیگری را رها کنید . عواطف قلبی دست خود انسان نیست و نتیجه ی رفتارهای دیگران است . نکته ی سوم اینکه ضرورت های اجتماعی باید قانون داشته باشد . یکی از نویسندگان غربی که اسلام ستیز است با صراحت می گوید: حضرت رسول (ص) با قانون تعدد زوجات عملاً تک همسری را جا انداخت . وقتی که یک شرایطی  پیش می آید و تعداد زنان بیشتر می شود ، غرایز جنسی کماکان باقی است ، بنابراین آن افراد وارد اجتماع می شوند . اگر این نیازها راه صحیح ارضاء پیدا نکرد همه را آلوده می کند . یک جامعه شناس مشهور می گوید که 2000 سال اروپا تحت سلطه ی کلیسا و آموزه های آنها بود . آنها می گفتند که رابطه ی جنسی  بین زن و مرد حتی وقتی زن و شوهر هم باشند حرام است جز در مواردی که بحث تکثیر نسل مطرح باشد  .  ابتدا همه قبول کردند ولی بعد دیدند که انسان اینگونه آفریده نشده است. بعد از آن گفتند که نه تنها زن و شوهر بلکه محرم و نامحرم هم می توانند با هم رابطه داشته باشند . حتی در غرب که تک همسری را مجاز دانسته و تعدد زوجات را ممنوع کرده اند . شاید در شناسنامه اینگونه باشد ولی عملاً اینطور نیست . اسلام آن چیزی که وجود دارد را منضبط کرد . اما ما باید جلوی سوء استفاده را در حفظ شرایط بگیریم. تعدد زوجات یک راه فرعی اضطراری است که باید باشد .
بیشتر اعتراض خانم ها به تعدد زوجات ناظر بر رفتارهایی است که امروز ما از آقایان می بینیم . سوء استفاده هایی که افراد از یک حکم می کنند نباید ما را در مقابل خود حکم قرار دهد . برای اینکه مردان از این حکم بد استفاده می کنند ما نگوییم اسلام بد است .
  تعدد زوجات آنقدر که برای حمایت از زنان بوجود آمده ، از مردان حمایت نمی کند. برخلاف آنکه ما فکر می کنیم تعدد زوجات آمده که امکان تنوع طلبی به مردان بدهد . البته وقتی مرد مسئولیت چند زندگی را به عهده می گیرد ، یک تنوع هم برای او اتفاق می افتد ولی این حکم آمده که در یک شرایط خاص به یک مردی الزام کند که تو که امکانات داری، بیش از یک خانواده را تأمین عاطفی ، مالی و اجتماعی بکن . اگر مردان به بهانه ی انجام این تکلیف به دنبال تنوع طلبی می روند و زندگی اولیه را به مخاطره می اندازند ، در واقع سوء استفاده از حکم است .
سوال
–  با توجه به اینکه خانم ها می توانند عاطفه را به راحتی تقسیم کنند ، آیا تعدد زوجات برای خانم ها هم امکان دارد یا خیر؟
پاسخ
–  یک مرد هر تعداد زن داشته باشد اجازه ندارد بر سر آنها منت بگذارد . اگر فردی این کار را می کند بی اخلاق است .  شرایطی که هر خانواده بتواند از تمام امکانات مادی و معنوی برخوردار باشد ایده آل است . اما اگر شرایطی پیش آمد که چند خانواده از این امکان محروم بودند ، آیا ما باید صفر و صد باشیم ؟ یعنی یک خانواده از همه چیز برخوردار باشد اما خانواده ی دیگر هیچ چیزی نداشته باشد . این حکم مربوط به زمانی است که برخی از خانواده ها بهره مندی کامل دارند و برخی از حداقل ها هم برخوردار نیستند . در یک چنین موقعیت هایی به مردان مسئولیت داده می شود که امکانات خود را برای بیش از یک خانواده معطوف کنند . به شرطی که زندگی اولیه هم متروک نشده و شرایط عادلانه رعایت شود .
وقتی ترکیب جمعیتی به هم می خورد ، زنان چه کاری انجام دهند . بخشی از ناهنجاری های امروز جامعه ی ما به این خاطر است که ما به قوانین عمل نمی کنیم . یکی از بحث های عدالت، تمکن مالی است . اگر فرد تمکن مالی ندارد نباید به سراغ ازدواج مجدد برود . دولت هم نباید این اجازه را به او بدهد . مرد روحیه ی غیرت ورزی دارد که در روایات آمده است . پنج خصلت است که برای مرد خوب بوده و برای زن بسیار بد است .پنج صفت است که برای زنان خوب بوده و برای مردان بد است . از جمله غیرت که گاهی به حسادت تبدیل می شود . ضمن اینکه به دلیل ساختمان جسمی که زنان دارند محل بسیاری از عفونت ها هستند . نکته ی آخر اینکه این یک قانونی است در یک شرایطی که برای همه ی جوامع پیش می آید . ضمناً هرگز نگفته اند که ازدواج مجدد برای مردان مستحب یا واجب است ، مگر در شرایط اضطراری .
یک زمانی است که مرد می خواهد نسبت به همسر خود بی وفایی کند ، در این صورت احساس مسئولیت نسبت به خانواده ی دیگر را بهانه قرار می دهد .
 
سوال
گاهی اوقات مردان در زندگی اول از لحاظ عاطفی ارضاء نمی شوند و مجبور می شوند که به سراغ زندگی دیگری بروند . آیا این مطلب درست است؟
پاسخ- اولاً از زنان خواسته نشده که عدالت عاطفی را رعایت کنند بلکه خواسته شده که وظایف خود را در قبال مردان انجام دهند . البته ازدواج مجدد یک تهدیدی برای خانم است . در واقع این کار زن و مرد را به گونه ای تنظیم می کند که حقوق یکدیگر را رعایت کنند . در هر صورت اگر مردها دیدند که زن ها در قبال آنها کوتاهی می کنند فوراً نباید راهی را باز کنند که هر دو خراب شود . اولین راه ، راه اخلاق است . متأسفانه در جامعه ی ما، حقوق با اخلاق گره نمی خورد و در نتیجه این مشکلات بوجود می آید . اگر حقوق با اخلاق گره بخورد این بهانه ها پیش نیامده و نیازی به حل مشکل در دادگاه نیست .
 ما در روایت داریم که اگر مردی به وظایف عاطفی خود در قبال همسر عمل نکند و او به گناه بیفتد ، آن مرد در گناه زن شریک است . مردی نزد یکی از امامان رفت که بسیار ژولیده و نامرتب بود . امام فرمودند که تو در خانه نیز به همین صورت هستی ؟ آن فرد گفت : بله ، مگر اشکالی دارد . امام فرمودند : اگر همسر تو به گناه بیفتد تقصیر تو است . چون همانطور که زن موظف است تأمین کننده ی نیازهای عاطفی مرد باشد ، مرد هم موظف است تأمین کننده ی نیازهای عاطفی و فیزیولوژیک زن باشد . احقاق حق نیاز به قدرت دارد . در حقوقی که مربوط به زناشویی است ، اگر حقی از مرد ضایع شود ، چون مرد قدرت دارد حق خود را استیفا بکند ، بخش قابل توجهی از امکان گرفتن حق را به او داده اند . پس اسلام می گوید که برو و حق خود را بگیر .اما در خصوص خانم ها ، چون بخش قابل توجهی از حقوقی که احتمالاً از خانم ها پایمال می شود را نمی توانند به تنهایی از شوهر خود بگیرند ، بنابراین حکم ویژه ای هم در خصوص آن نیامده است . چون اگر هم حکم ویژه ای بود زن نمی توانست آن حقوق را بگیرد . راه چاره در این خصوص سیستم قضایی حاکمیت است . به عنوان مثال اگر زنی به وظایف زناشویی خود عمل نکند ، مرد می تواند او را وادار کند . اما اگر مردی به وظایف زناشویی خود عمل نکند زن نمی تواند او را وادار کند . در این جا حکم را به قاضی می دهند . در این صورت دادگاه موظف است مرد را وادار کند حقوق زن را بپردازد . اگر در جامعه ای به این وظیفه عمل نشود و دستگاه قضایی نتواند ، ربطی به اسلام ندارد . در جامعه ی ما به گونه ای است که خانم ها یک مقدار اخلاقی هستند و حقوقی را که از آنها ضایع می شود زیاد  پیگیری نمی کنند . مثلاً نفقه حق زن است . اما اگر مردی نفقه نداد زن ها باید چکار کنند ؟
به هرحال اقتضای ازدواج مجدد برای خانم ها بسیار اندک بوده و با موانع جدی روبرو است . اینکه از طرفی روحاً در مورد خانم ها این مسئله امکان پذیر نیست و از طرفی نیز بحث نسب و بهداشت در مورد آنها مطرح است .
سوال
آیا در خصوص اینکه آقایان حق زدن خانم ها را دارند ، سندیتی وجود دارد یا خیر؟
پاسخ
این حکم دستور صریح قرآن است . در آیه ی سی و چهار سوره ی نساء گفته شده است . به دنبال آیه ی الرجاء قوامون علی النساء که بحث مدیریت را مطرح می کند ، ممکن است کسانی باشند که این مدیریت را قبول نداشته و بخواهند خانه را به هم ریخته و نافرمانی انجام دهند . البته نا فرمانی به معنای خاص نه اینکه هر دستوری مرد داد زن باید اطاعت کند . اگر خانمی به وظیفه ی اصلی خود که مبنای ازدواج است عمل نکرد . حکم صریح قرآن است که ابتدا باید او را نصیحت کرد . در مرحله ی بعد بستر او را جدا کنید . چون زن از روحیه و احساسات پاکی برخوردار است . زمانی که بستر او را جدا می کنید در واقع هشداری به او است که از دل همسر خود بیرون رفته است . مسئله تفریق جسمی نیست بلکه جدایی از لحاظ روحی است . در صورتی که باز هم تمکین نکرد مرد می تواند او را بزند اما مرحوم علامه مجلسی دو روایت دارد . یکی از امام رضا (ع) که می فرماید: وقتی می گوید بزنید منظور زدن با شلاق نیست بلکه با چیزی شبیه مسواک است . یعنی در واقع یک زدن رقیق باشد . این کار باید به صورت تلنگری به زن باشد که نارضایتی مرد را نشان دهد .  یک روایت دیگر از رسول الله (ص) است که فرمود: من پیامبر خدا تعجب می کنم از آقایی که همسر خود را می زند . در حالی که خود او سزاوارتر است که کتک بخورد تا اینکه بخواهد کتک بزند . هرگز همسران خود را با چوب نزنید . که این کار حتماً مستحق قصاص است . پیامبر اکرم (ص) می فرماید : جبرائیل آنقدر سفارش زنان را به من کرد که من گمان کردم حتی یک اف   نمی توان به زنان گفت . پیامبر اکرم (ص) می فرماید : جز انسان های فهمیده و با شعور کسی زنان را تکریم نمی کند . یعنی تکریم زنان نشان فرهیختگی و شعور مردان است و جز انسان های پست کسی به زن ها اهانت نمی کند . این مسئله را پیامبر(ص) در شرایطی می گوید که زنان حتی حق حیات نداشتند . اسلام با فرهنگ غلط مبارزه می کند . حدیثی از امیر المومنین (ع) داریم که فرمود: زن ها گلهای خوش بوی عالم آفرینش هستند . پس زدن با این مفهوم و این شرایط خاص است .
موردی که منظور این آیه است در خصوص تمکین خاص است . تمکین خاص هم یعنی تأمین نیازهای جنسی . تأمین نیازهای جنسی یکی از اساسی ترین محورهای زندگی زناشویی است . البته همه ی زندگی نیست ولی یک بخشی از آن است . این مسئله هم وظیفه ی مرد است برای زن و هم وظیفه ی زن است برای مرد . اینکه در فرهنگ عمومی ما اگر خانمی مطالبه ی این حق را بکند از نظر مردم زشت و بد است بحث دیگری است . اسلام همانطور که تأمین نیازهای فیزیولوژیک را برای مردان لازم دیده ، برای زنان نیز لازم دیده است . اینکه مردی زن خود را وادار کند که این وظیفه را انجام دهد، امکان پذیر است .
 البته نه با زدن بلکه با شیوه هایی که به آن اشاره شد . هیچ مادر عاقل و فهیمی فرزند خود را کتک نمی زند ولی وقتی کار بدی می کند این مادر با دو انگشت پشت دست بچه ی خود می زند . دست بچه درد نمی گیرد فقط متوجه می شود که کاری که انجام داده خطا است . این زدنی که قرآن گفته از این جنس است . ابتدا می گوید نصیحت کند ، بعد قهر کند و در نهایت اینگونه بزند . از طرف دیگر ممکن است مرد کوتاهی کند ، در این صورت زن هم می تواند متقابلاً بحث نصیحت و قهر را انجام دهد . ولی اگر نتوانست مرد را متقاعد کند ، می تواند از شوهر خود شکایت کند . بنابراین این تنبیه را قاضی در خصوص مرد اعمال می کند.
زن هیچ وظیفه ی الزامی دیگری ندارد . پس این مسئله فقط برای تمکین خاص است . اگر ورود و خروج او بدون اجازه باشد یک حقوق دیگری برای آن مشخص می شود . اصل این مسئله بحث روحی است و یک تلنگر عاطفی است برای اینکه حواس زن جمع باشد .
اولاً تأکید کنم که همه چیز را از جنس حق نبینید . به طور مثال قرآن می گوید : اگر فردی کسی را کشت ، اولیای دم حق دارند که قصاص کنند اما بلافاصله می گوید : اگر ببخشند بهتر است . یعنی در نظام حقوقی اسلام ، قانون و اخلاق با هم آمیخته است . بنابراین در زندگی زناشویی نباید گفت که این حق من است و آن وظیفه ی تو است . زندگی دادگاه نیست . زندگی مکان اخلاق ، عشق و عاطفه است . ما باید حقوق و تکالیف را بشناسیم . اما آن چیزی که آن را زیبا می کند آمیختن این حقوق و تکالیف به عشق است .


دانلود با لینک مستقیم


قوانین و حقوق زنان در جامعه
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.