چکیده: بر اساس مبانی دینی، غیبت به عنوان یک رفتار نابهنجار محسوب میشود. این رفتار ضدارزشی، موجب بروز آسیبها و مشکلات متعدد اجتماعی میشود و از آنجاکه متأسفانه در جامعه فعلی هم رواج دارد، بازخوانی و بازکاوی این پدیده با توجه به مدلهای متنوع روابط جمعی، ضروری به نظر میرسد، تا با شناخت آسیبها و درمان آن، گامی مهم در مقابل انحرافات، برداشته شود. در این تحقیق سعی شده است از منظر جامعه شناختی، به اختصار مهمترین آسیبهایی که غیبت در روابط اجتماعی ایجاد مینماید ونقش و کارکرد آن در شبکه روابط اجتماعی بیان گردد و پس از تبیین عوامل اجتماعی آن، راهکارهای عملی رفع غیبت نشان داده شود.
کلمه های کلیدی:
- کنترل اجتماعی
- آسیبشناسی
- غیبت
- همبستگی اجتماعی
- منزلت اجتماعی
- روابط اجتماعی
- آسیبهای اجتماعی
- عرفی شدن
- بینظمی اجتماعی
- واگیری اجتماعی
- جواز غیبت
انسان یک موجود اجتماعی است و برای تأمین احتیاجات خویش به زندگی اجتماعی نیازمند است، این نیاز به زندگی جمعی چه برحسب فطرت و چه برحسب ضرورت اجتماعی باشد، در هر صورت امری غیر قابل انکار است. لازمة تأمین این نیاز، وجود روابط سالم و پایدار است که در ایفای آن، دین مهمترین نقش را بر عهده دارد. آموزهها و دستورات دینی، هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی درصدد راهنمایی و هدایت انسان است تا در پی آن، روابط سالم و پایدار به وجود آید. از اینرو، آنچه به این رابطه سالم لطمه میزند و موجب خلل و نقصان در روابط جمعی میشود، مورد نهی واقع شده و ممنوع گردیده است و آنچه که این روابط را تحکیم میبخشد و از عناصر تحکیم بخش روابط اجتماعی است، تأکید و تأیید شده است. از مجموع این معارف، رابطه سالم جمعی تحقق میپذیرد که به واسطه آن حقوق انسانها رعایت میشود، احترام متقابل محفوظ میماند و شخصیت اجتماعی انسانها مورد خدشه قرار نمیگیرد.
در این نوشتار به یکی از عناصری که مخرّب روابط جمعی است و مورد مذمت و نهی شدید معارف دینی است، یعنی غیبت پرداخته میشود تا از منظر جامعه شناختی، آسیبهایی که این پدیدة نامطلوب در جامعه ایجاد مینماید، مورد تحلیل و قرار گیرد.
معناشناسی غیبت
غیبت در لغت به معنای «پشت سر کسی بدگویی کردن» و «زشت یاد کردن» میباشد.[1] در کتب اخلاقی و فقهی در مورد غیبت، تعاریف متعددی ذکر شده است. همه یا اکثر این تعاریف برگرفته از روایاتی است که در اینباره رسیده است که به اجمال به برخی از آنها اشاره میگردد:
ـ نظریه شیخ انصاری: «الغیبة ان یتکلّم خلف انسان مستور بما یغمه لو سمعه»، «غیبت آن است که انسان پشت سر کسی عیبی را که پنهان است، بیان کند».[2]
ـ نظریه مرحوم نراقی: «الغیبة ان یذکر الغیر بما یکرهه لو بلغه، سواء کان ذلک بنقص فی بدنه او فی اخلاقه او فی اقواله او فی افعاله المتعلقة بدینه او دنیاه، بل وان کان بنقص فی ثوبه او داره او دابته»، «غیبت آن است که از دیگری به آنچه که کراهت دارد و برایش ناخوشایند است، یاد شود و فرقی ندارد آنچه که گفته میشود مربوط به نقص بدنی، اخلاقی یا راجع به نحوه گفتارش، رفتارش که مربوط به دین و دنیای اوست، باشد؛ حتی اگر آن نقص بیان شده در مورد لباس، خانه یا مرکب او باشد، نیز غیبت محسوب میگردد».[3]شیخ انصاری هم، علاوه بر نظریه فوق، این نظریه را مورد تأیید قرار داده و قائل شده است که آن موافق اخبار ائمه(ع) و اجماع علما میباشد.
ـ نظریه شهیدثانی: «و اما در اصطلاح برای کلمه غیبت، دو تعریف گفته شده است: اولاً، انسان در غیاب و پشت سرکسی سخن نمیگوید که او دوست ندارد، این سخنان دربارهاش زده شود و هدف گوینده آن باشد که به آن شخص اهانت کند و او را تحقیر نماید. ثانیاً، انسان مردم را متوجه عیوب شخصی بکند که او دوست ندارد دربارهاش چنین کاری انجام شود و گوینده قصد تحقیر و توهین داشته باشد».[4]
تعریف دوم نسبت به تعریف اول عامتر است، زیرا با این تعریف غیبت فقط شامل ذکر زبانی نیست بلکه شامل اشاره، حکایت و غیر آن نیز میشود. سایر اندیشمندان اخلاقی و فقهای ربانی در کتب خودشان مانند «امام خمینی» در «چهل حدیث» و «شهید دستغیب» در «گناهان کبیره»، همین تعریف را تقویت میکنند. در این تعریف دو عنصر نقش اساسی دارد:
ـ اظهار عیوب پنهانی اشخاص، به هر وسیله ممکن؛ از قبیل اشاره.
ـ قصد اذیت، تحقیر و توهین از جانب شخص گوینده.
ازجمله مستندات این تعریف، این روایت نبوی است که پیامبر به اباذر فرمود: غیبت آن است که برادر دینیات را با چیزی یاد کنی که از آن کراهت دارد.
انواع غیبت
غیبت هم برحسب روشهای متفاوتی که صورت میگیرد و هم برحسب تعدد در موضوعش، به انواع مختلفی تقسیم میشود.
- موضوع
موضوع غیبت ذکر و یادآوری عیوب میباشد، البته ذکر عیوب به نحو مطلق، غیبت محسوب نمیشود، بلکه بعضی موارد آن استثنا شده که در بحث جواز غیبت مطرح خواهد شد، به غیر از آن موارد، ذکر این عیوب گناه و یک امر ناهنجار محسوب میشود.
امام صادق (ع) در رابطه با این عیوب میفرمایند: «وجوه الغیبة تقع بذکر عیب فی الخلق و الفعل والمعامله و المذهب و الجهل و اشباهه» ، «غیبت آن است که انسان عیوب برادر مسلمان را در مورد اندام، اعمال، معاشرت رفتار، مذهب و راجع به نادانی او و مانند آن، برای دیگران بازگو کند».[5]
بنابراین برحسب انـواع مختلف عیوب، دایره غیبت بسیار متعــدد میگــردد که به بعضی از مهمترین موارد آن اشاره میگردد: عیب بدنی؛ مانند کوتاه قدی و بلندقدی، عیب در نسبت؛ مانند بد ذات و خسیس، عیب در اخلاق؛ مانند بداخلاق، ترسو و عصبانی، عیب در اعمال؛ مانند ذکر اعمالی که گناه حساب میشود، همچون دزدی، دروغگویی و ستمگری.[6] بنابراین غیبت برحسب صفات کمی و کیفی تقسیم میشود.
- روش
چنانچه در تعریف دوم بیان گردید، غیبت به معنای آشکار شدن عیوب پنهان دیگری است و این اظهار عیب راههای متفاوتی دارد که آنها عبارتند از: گفتاری، اشارهای (به وسیله حرکات چشم و دست) و نوشتاری.[7]
در نوشتار که اعم از نامه، مقاله، کتاب و غیره باشد، اگر کنایه به گونهای باشد که در آن شرایط غیبت، عینیت پیدا کند، آن هم از موارد انواع غیبت محسوب میگردد. شهید ثانی در این رابطه میگوید: « از انواع غیبت این است که نویسنده و مؤلف کتابی، از شخص معینی سخن به میان آورد و حرف او را به صورت زشت و نامطلوبی جلوه دهد، مگراینکه غرض معقول و موجهی باشد، مانند طرح مسائل اجتهادی».[8]
در مقام مقایسه، غیبت نوشتاری به لحاظ جرم و ناهنجاری اجتماعی، شدیدتر از غیبت گفتاری است، زیرا غیبت گفتاری بین دو یا حداکثر چند نفر است، ولی گسترة کتاب و نوشتار بسیار وسیعتر از دایرة محدود چند نفره میباشد، بنابراین آسیبی که غیبت از طریق نوشتار ایجاد میکند، بیش از سایر انواع است، چون کتابت یکی از دو زبان است.
غیبت در آینه آیات و روایات
جهت نمایان کردن اهمیت موضوع به بعضی از آیات و روایات اشاره میگردد. خداوند متعال در قرآن کریم درباره زشتی و قبح غیبت میفرمایند:
ـ «ولا یغتب بعضکم بعضاً أیحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتاً فکرهتموه واتقوا الله إنّ الله توّاب رحیم»،[9] «بعضی از شما غیبت بعضی دیگر را نکند، آیا کسی از شما دوست دارد، گوشت مردار برادرش را بخورد، پس آن را کراهت دارید، تقوای خدا را پیشه کنید که همانا خداوند بسیار توبهپذیر و مهربان است». در این آیه کریمه به روشنی صورت ملکوتی و حقیقت اخروی این گناه، به تصویر کشیده شده است. امام خمینی (ره) در این رابطه میگوید: «ما غافلیم از آن که اعمال ما عیناً با صورتهای مناسب با آنها، در عالم دیگر به ما رجوع میکند، نمیدانیم که این عمل صورت مردار خوردن است، صاحب این عمل همان طور که چون سگهای درنده، اعراض مردم را دیده و گوشت آنها را خورده، در جهنم نیز صورت ملکوتی این عمل به او رجوع میکند».[10]
ـ «ویلٌ لکلِّ همزة لمزة»، «وای بر هر غیبت کنندة عیبجویی»، ویل چه به معنای کنایه توبیخ و سرزنش باشد و چه به نام جایگاهی در جهنم باشد، دلالت بر تهدید و تقبیح این عمل میکند که انسان در پی عیبجویی و سرزنش دیگران باشد.
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:
ـ «ایها النّاس إنّ دماءکم و اموالکم و اعراضکم، علیکم حرام کحرمة یومکم هذا فی شهرکم هذا إن الله حرّم الغیبة کما حرّم المال و الدّم»[11]، «هان ای مردم همانا خون شما و اموال شما و آبرویتان بر شما حرام است، مانند روز و ماه حرام (ذیالحجةالحرام) و خداوند غیبت را حرام کرده است، آنچنان که مال و خون او را بر دیگری حرام کرده است».
ـ «ابغض الخلائق الی الله المغتاب»، «دشمنترین فرد نزد خداوند متعال، شخص غیبت کننده است».
برای دریافت کل متن به لینک زیر مراجعه کنید.
تحقیق آماده درس آسیب شناسی اجتماعی با عنوان آسیب شناسی اجتماعی غیبیت - 14 صفحه وورد