بخشی از متن اصلی
فصـل اوّل
دانای توس
حکیم ابوالقاسم فردوسی از ستارگان درخشان ادب و فرهنگ ایران است که با آفرینش اثر هنری خویش « شاهنامه » در میان مردم ، شهرتی جهانی یافت . وی در سـال 329 یـا 330 هـ . ق در قـریه ی « پاژ » از ناحیه ی تابران توس پا به جهان هستی نهاد و در سال های 411 تا 416 هـ. ق چشم از جهان فرو بست و متجاوز از هشتاد سال عمر کرد .
فردوسی متعلّق به طبقه ی دهقانان بود. دهقانان طبقه ای از مالکان حدّفاصل میان طبقه ی کشاورزان و اشراف درجه ی اوّل بوده و صاحب مقام و امتیاز اجتماعی خاصّی بودند .
زندگانـی ایـن دسته در کـاخ هایی که در زادگاه خود داشتـند می گذشت و تا حـدود حمله ی مغول به تدریج بر اثر فتنه ها و آشوب ها و تضییقات گوناگون از بین رفتند . اینان در حفـظ نژاد و نسـب و تاریـخ و رعایـت آداب و رسـوم ملّـی ، تعـصّب و سختگیـری خـاص می کردند .
ظاهراُ بین سی و پنج تا چهل سال بیشتر نداشت که دقیقی شاعرحماسه پرداز و هم ولایتی او که نظم روایات ملّی ایران را چند سال پیش آغاز کرده بود ، در سنّ جوانی به دست غـلامش کشته شد . طبع خداداد و قریحه ی خلّاق و گشاده زبانی و وسعت اطلّاع فردوسـی ، آرزوی به نظم درآوردن شاهنـامه را پیوستـه در وی تقویـت می کـرد و او را به تکـاپو در جـهـت نـظم داستان های شاهنامه برمی انگیخت . وی از روی خداینـامه ی مـنثور که دربرگیـرنده ی تاریـخ شـاهان قدیم ایران بود و به امر ابومنصور محمد بن عبدالرّزاق توسی فراهم آمده بود ، سرودن شاهنامه را آغاز کرده ، با دقّت و امانتداری بسیار آن داستان هـای منثـور را به نظم در می آورد و هرگاه فرصتی می یافت به بیان اندیشه های خود در زمینه های مختلفی چون پندو اندرز، ستایش خرد و خردمندی و راستی و نیکی نیز می پرداخت .
پس از سرودن بیش از دو ثلث کتاب ، محمود غزنوی به جای پدر نشست . فردوسی که بر اثر مرور زمان و خشکسالی های پیاپی املاک خود را از دست داده بود ، در اواخر عمر بر اثر تنگدستی یا به دلیل بقای کتاب خود به این اندیشه افتاد که شاهنامه را به نام محمود کند امّا نظر بر این که شاهنامه اثری ایرانی محسوب می شد و به کام ترکان تلخ می آمد و فردوسی شیعه مذهب و محمود سنّی بود و نیز به سبب شعر ناشناسی محمود و حسد حاسدان ، این کتاب مقبول طبع سلطان غزنه واقع نشد و قدر کار بزرگ استاد توس را ندانست . از این رو سال های آخر عمر را در تنگدستی گذراند و سرانجام در سال 411 هـ .ق هجری درگذشت .
فردوسی در آغاز داستان بیژن و منیژه که آن را در روزگار جوانی سروده ، از « یکی مهربان » که در سرای خود داشته و « راوی این داستان از دفتر باستان » بوده ، سخن می گوید که برخی برآنند وی همسر شاعر بوده است :
شبی چون شـبه روی شسته به قیـر نه بهـرام پیـدا نه کیـوان نه تیـر (5/6)
نـبـد هـیـچ پیـدا نـشیـب از فـراز دلـم تنـگ شـد زان درنگ دراز
بدان تنـگی انـدر بجستـم ز جـای یکی مهـربان بـودم انـدر سـرای
خروشـیـدم و خواستـم ز و چراغ برفـت آن بـت مـهربـانم ز بـاغ
مرا گفـت شمعت چـبایـد هـمـی شب تـیره خوابـت بیـاید همـی (5/7)
«حکیم نامور توس ، مدّت سرودن شاهنامه را سی و پنج سال ذکر می کند :
سـی و پنـج سـال ازسـرای سپنج بـسی رنـج بـردم بـامید گنج
چـو بـر بــاد دادنــد رنـج مـرا نبـد حـاصـلی سـی و پنـج مرا
(9/381- 382حاشیه)
نیز بر اساس نسخه هایی از شاهنامه مدّت به نظم درآوردن شاهنامه سی سال ذکر شده است :
بسی رنـج بـردم دریـن سـال سی عجـم زنـده کردم بدین پارسـی »
فردوسی شاعری است یکتاپرست و یزدان شناس و شیعی مذهب که خود بارها در شاهنامه به این اعتقاد خویش افتخار می کند و در مقـدّمه ی کتـاب پس از سـتایش پیامـبر اسلام ، دلبستگی و شیفتگی خویش را به خاندان پیامبر آشکار می کند :
بگـفـتـار پیغـمــبرت راه جــوی دل از تیــرگیـها بدیـن آب شوی
گواهی دهم کاین سخنها ز اوست توگویی دوگوشـم پر آواز اوسـت
که من شـهر علمم علیّم در است درست این سخن قول پیغمبراست
منـم بـنـده ی اهـل بیــت نـبـی سـتـاینـده ی خـاک پـای وصی
مزار وی در توس و به قولی در دروازه ی باغ شخصی اوست که آرامگاه کنونی استاد تقریباً در همین حدود ساخته شده است .
شاهنامه
بدون تردید هیچ یک از آثار منظوم جهان را نمی توان یافت که همانند شاهنامه در اعماق روح و جان ملّتی اثری جاودانه گذاشته باشد . هیچ ایرانی نیست که این اثر شگرف را به دقّت خوانده و انگشت تحیّر به دندان نگزیده و از صمیم قلب ، بر روان فردوسی درود نفرستاده باشد.
« شاهنـامه که یک حماسـۀ ایـرانی اسـت درحـدود شصـت هزار بیـت دارد و گـوینـدۀ آن ، فردوسی ، که مسلّط بر تاریخ حماسۀ ملی ایران و خود چکیده و نمایندۀ جامع آن می باشد بایـد به نام پدر ادبیّات ایران ستوده شود .»
شاهـنامه یا نامه ی شهـریاران ، به ظاهـر تاریخ ایـران است که از کیومـرث ، نخـستین شاه ، تا یزدگـرد شهریـار ، بازپسیـن شـاه ساسانی را در بـر می گیـرد ، امّا در حقـیقت داسـتان هـا و افسـانه های ملّی و به عبـارت بهـتر اسطـوره و داسـتان و تاریـخ است . مجموعه ی منسجمی از اساطیـر باستـانی و روایـات تاریـخ سنـّتـی و داسـتان های پـهلـوانی اسـت که سرگـذشـت اقـوام ایرانی را در چهارچوب آرمان ملّی منعکس می سازد و شهریاران و پهـلوانان نماینده ی شـخصّـیت انسان ایرانی و ایستادگی و نبرد غم و شادی او و نیک بختی و تیره روزی او به شمار می رود .
« شاهنامه حماسۀ داد و قانون است . حماسۀ مقاومت بی تزلّزل در مقابل هر چه اهریـمنی است . حس غروری که درشاهنامه هست همان اندازه که به پیروزی های مادّی تکیه دارد به پیروزی های معنوی هم پیوسته است و برای همیشه زنده خواهد ماند .»
این فایل به همراه چکیده، فهرست مطالب، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت docx( wordقابل ویرایش) در اختیار شما قرار
می گیرد.
تعداد صفحات:129
پایان نامه ادبیات حکیم ابوالقاسم فردوسی