فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

جزوه شیمی تجزیه 1 دکتر محمدرضا هرمزی نژاد دانشگاه صنعتی شریف

اختصاصی از فی لوو جزوه شیمی تجزیه 1 دکتر محمدرضا هرمزی نژاد دانشگاه صنعتی شریف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

جزوه شیمی تجزیه 1 دکتر محمدرضا هرمزی نژاد دانشگاه صنعتی شریف


جزوه شیمی تجزیه 1 دکتر محمدرضا هرمزی نژاد دانشگاه صنعتی شریف

این جزوه به صورت دستنویس است.

این جزوه درس شیمی تجزیه 1 دکتر محمدرضا هرمزی نژاد دانشگاه صنعتی شریف می باشد که به طور کامل و بسیار عالی به ارائه مباحث مطرح در این واحد درسی پرداخته است.

این جزوه در 128 صفحه با کیفیت عالی اسکن شده و امیدواریم در جهت کمک به شما عزیزان مورد استفاده قرار بگیرد.


دانلود با لینک مستقیم


جزوه شیمی تجزیه 1 دکتر محمدرضا هرمزی نژاد دانشگاه صنعتی شریف

مجموعه مقالات دکتر حسین حاتمی نژاد (آرشیو مقالات)

اختصاصی از فی لوو مجموعه مقالات دکتر حسین حاتمی نژاد (آرشیو مقالات) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مجموعه مقالات دکتر حسین حاتمی نژاد (آرشیو مقالات)


مجموعه مقالات دکتر حسین حاتمی نژاد (آرشیو مقالات)

این مجموعه در 9 فایل دربرگیرنده آرشیو مقالات دکتر حسین حاتمی نژاد می باشد که با داشتن آن، موضوعاتی چون بافت فرسوده، مسکن غیررسمی، طرح های CDS و ... از نظر ایشان مورد شناخت شما قرار خواهد گرفت.

 

 

 

 

فهرست
1- تحلیل و اولویت بندی فضای سبز شهری با بهره گیری از تکنیک های GIS و TOPSIS
2- آسیب شناسی طرح های توسعه شهری در کشور
3- امکانسنجی اجرای طرح های CDS در ایران
4- بررسی شاخص های مسکن غیررسمی درایران
5- بررسی، ارزیابی و پیشنهاد سرانه فضای سبز شهری نمونه موردی کلانشهر مشهد
6- تبیین نقش فضاهای شهری در پیشگیری از وقوع جرم و ایجاد امنیت
7- راهبردهای ساماندهی بافت فرسودة محله قیطریه با استفاده از روش QSPM 
8- شهر و عدالت اجتماعی تحلیلی بر نابرابری های محلّه ای مطالعه ی موردی محلّه های قدیمی شهر میاندوآب
9- عدالت اجتماعی و عدالت فضایی (منطقه ای) مقایسه نظرات جان رالز و دیوید هاروی


دانلود با لینک مستقیم


مجموعه مقالات دکتر حسین حاتمی نژاد (آرشیو مقالات)

تحقیق در مورد اصلاح نژاد دامها

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد اصلاح نژاد دامها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اصلاح نژاد دامها


تحقیق در مورد اصلاح نژاد دامها

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه15

 

اقتصاد گلستان- با استفاده از تکنولوژی جدید دامداری و با انتقال جنین، هر گاو ماده در سال به طور میانگین 22 گوساله به دنیا خواهد آورد و به دنبال آن تحول عظیمی در صنعت دامداری کشور به وجود خواهد آمد آقای احمد قلندری، سالهاست که برای ایجاد تحول و افزایش تولید محصولات کشاورزی و دامداری مطالعه و تلاش می کند. وی مدیر اجرایی این طرح ملی و دامدار نمونه صنعتی استان است. خبرنگاران ما ضمن بازدید از این دامداری و مرکز علمی و صنعتی، با وی در این رابطه و نیز در مورد تلاش ها و طرح هایش در دسترسی به فناوری پیشرفته دامداری گفتگو کرده اند.

س: لطفا درباره این دامداری توضیحات مقدماتی را بفرمایید؟

ج:   این دامداری صنعتی تنها یک مرکز تولید شیر و گوشت نیست، بلکه یک مرکز تحقیقاتی مهم در سطح استان و کشور می باشد. کاری را که ما در این مرکز علمی- صنعتی شروع کرده ایم در بحث انتقال جنین برای اصلاح نژاد دام بود که این کار از سال 1383 با کمک و همکاری مسوولان جهاد کشاورزی و معاونت امور دام استان و مرکز اصلاح نژاد دام کشور شروع شد. دستآورد این برنامه طی این مدت کوتاه، برایمان بسیار خوب و ارزشمند بود و شکر خدا در حال حاضر کار به جایی رسید که گرگان در آینده نزدیک به بانک ژن دام هلشتاین در سطح کشور تبدیل می شود.

س:  موضوع ایجاد بانک ژن از چه زمانی مطرح شده است؟

ج:  البته بحث انتقال جنین، در طول سال های گذشته به صورت پراکنده در سطح کشور وجود داشته، اما به صورت متمرکز و به این شکلی که ما داریم، وجود نداشته است. ما با استفاده از این جنین منجمد وارداتی، به گوساله های نر و ماده ممتازی دسترسی پیدا می کنیم که  به عنوان تولیدکننده اسپرم می توانند به مراکز اصلاح نژاد کشور فرستاده شوند و در آن مراکز استفاده شوند.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اصلاح نژاد دامها

دانلودمقاله نژاد پرستی اعراب در دوره بنی امیه

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله نژاد پرستی اعراب در دوره بنی امیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
سلسله ساسانی با یورش اعراب از میان رفت و سرزمین ایران بخشی از خلافت اسلامی شد.اعراب مسلمان که با ندای برادری و برابری ایران را فتح کردند بسیار زود شعار خویش را از یاد بردند و با روحیه ای که از تعصب عربی و تاریک اندیشی جاهلی ناشی می شد خلافت اسلامی را به خلافت عربی مبدل کرده، زشتکاریها و جنایات بی شماری را مرتکب شدند.از این رو بود که ایرانیان خیلی زود مسیر خود را از حاکمان دمشق و پس از آنها بغداد جدا کردند و خدمات بی شماری را به فرهنگ و تمدنی که امروزه آن را تمدن اسلامی می نامیم هدیه کردند.در این مبحث می خواهم از جنبش شعوبیه برای دوستان صحبت کنم.اگر بدون مقدمه به سراغ نویسندگان و شعرای شعوبی برویم شاید در قضاوت خود اشتباه کنیم و این جنبش را نژاد پرستانه بدانیم در صورتی که به گمان من شعوبیه واکنش طبیعی ایرانیان در برابر نژادپرستیها و سیاهکاریها و جنایات حاکمان عرب در حق مردمان فرهیخته ای بود که به راستی وارث تمدنی بزرگ بودند و منشاء خدمات بسیاری برای اسلام شدند.پس در ابتدا نمونه هایی از رفتار حکام عرب را با هم مرور می کنیم.

 

نمونه هایی از رفتار فاتحان
بلاذری در فتوح البلدان می نویسد:.... پس از فتح قلعه جرجان،اهل آن تسلیم حکم یزید شد.جهم بن زحر جعفی،آنان را به وادی جرجان کشانید و شروع به کشتن ایشان کرد تا خون در آن وادی روان شد).این کشتار در روضه الصفا اینگونه نقل شده است : قاتلان،اسیران را بر کنار جویی که به آسیابی می رفت،بنا به فرموده یزید بن ملهب مانند گوسفند ذبح کردند و از آرد آن آسیا طعامی مرتب کردند،پیش یزید آوردند تا بخورد و چهار هزار نفر دیگر از آنها را بیاویخت.

 

باز رفتار وحشیانه دیگری از یزید بن ملهب و جهم جعفی
وقتی مردم گرگان در برابر او پایداری کردند:...به شهر داخل شد و در آن هنگام مردم جرجان در خانه های خود،غافل به سر می بردند.ابن ملهب نیز به وی رسید و خلقی از مردم جرجان را بکشتند و کودکانشان را به بردگی بردند و کشتگان را در چپ و راست جاده مصلوب کردند.

 

ناجوانمردی عبدالله بن خازم با مردم سرخس
وقتی زازویه مرزبان سرخس صلح طلب کرد،قرار شد به صد مرد امان داده شود و زنان به عبدالله داده شوند.دختر مرزبان سهم ابن خازم شد.طبق شرط صلح باید به صد تن امان داده شود و مرزبان صد نفر را نام برد و خویشتن را در زمره آنان قرار نداد.پس ابن خازم او را بکشت و وارد سرخس شد.

 

داستانی غم انگیز در حمله به سیستان
در سال سی ام هجری که عبدالله بن عامر بن کریز بن ربیعه عبد شمس به فتح سیستان و کابل مامور شد و هنگامی که به کرمان رسید،ربیع بن زیاد انس حارثی را برای گشودن سیستان فرستاد.اهالی زرنج در برابر او مقاومت کردند و به نبرد پرداختند.به دستور ربیع شهر را محاصره کردند اپویز مرزبان زرنج کسی پیش ربیع فرستاد و امان خواست تا مصالحه کنندربیع دستور داد تا یکی از اجساد کشته شدگان را بیاورند و بر زمین قرار دهند و خود بر آن نشست و بر جسد دیگری تکیه داد و یارانش را نیز بر جسدهای کشتگان بنشانید.ربیع مردی گراز دندان ودراز بالا بود،و چون مرزبان وی را بدید بهراسید و مصالحه کرد بر این قرار که هزار غلام بچه به او دهد و همراه هر غلام بچه ای،جامی از طلا باشد.ربیع دو سال و نیم در زرنج ماند و در این دوران چهل هزار نفر از مردم آزاده سیستانی را به بردگی گرفت.

 

بنی امیه
حکومت بنی امیه برای برای آزادگان و بزرگ زادگان ایران قابل تحمل نبود.زیرا بنیاد آن را بر کوچک شماری عجم و برتری عرب نهاده بودند.بنی امیه که عصبیت عربی را فراموش نکرده بودند حکومت خود را بر اصل سیادت عرب قرار داده بودند.عرب مسلمانان دیگر را موالی یا بندگان خود می نامید.تحقیر و ناسزایی که در این نام ناروا وجود داشت کافی بود که همواره ایرانیان را نسبت به اعراب بدخواه و پر کینه نگهدارد.نظام حکومت اشرافی امویان آزادگان و نژادگان ایران را مانند بندگان درم خرید از تمام حقوق مدنی و اجتماعی محروم کرده بود .ایرانی نمی توانست به هیچ کار آبرومند بپردازد.حق نداشت سلاح بسازد و بر اسب بنشیند.اگر یک نژاده ایرانی دختری از بیابان نشینان بی نام و نشان عرب را به زنی می گرفت یک سخن چینی کافی بود که طلاق و جدایی را بر زن و شلاق و زندان را بر مرد تحمیل نماید.حکومت و قضاوت نیز همه جا مخصوص عرب بود.حجاج بن یوسف بر سعید بن جبیر که از پارساترین و آگاه ترین مسلمانان عصر خود بود منت می گذاشت که او را با آنکه از موالی است مدتی به قضاوت کوفه گماشته است.

 

 

 

نمونه ای از چگونگی برخورد عمال عرب با مردم
جزیه مالی جنسی یا نقدی بود که مردمان غیر مسلمان در قبال حفظ دین خود باید علاوه بر مالیات معمول به خلافت می پرداختند.در این موضوع هم سعی می شد تا این کار نه به نحوی پاکیزه که با نهایت تحقیر انجام پذیرد.در یک راهنمای شرح وظایف عمال حکومتی گردآوری مالیات سرانه چنین آمده است که:.....ذمی باید احساس کند که فردی پست تر است.....وی در روزی معین،شخصا به سراغ امیری می رود که برای دریافت جزیه گماشته شده است.امیر بر تختی بلند می نشیند.ذمی در برابر او پدیدار می شود و جزیه اش را بر کف دستانش گرفته تقدیم می کند.امیر در حالی آن را بر میدارد که دستانش در بالا و دستان ذمی در زیر است.سپس امیر یک پس گردنی به او می زند و کسی که در برابر امیر(به خدمت)ایستاده،او(ذمی)را با خشونت بیرون می کند...همه مردم اجازه داشتند آن نمایش را ببینند.

 

جعل احادیث
اعراب(تاکید من بر کلمه اعراب است چون دین اسلام از چنین زشتکاریهایی به دور بود)برای توجیه این نژاد پرستی و رفتار ددمنشانه خود از جعل حدیثهایی که برتری تازیان را تایید می کرد فروگذاری نکردند.به دروغ از قول پیامبر ((ص)) نقل کردند که: ((هرکه بدخواه عرب است از شفاعت من محروم است و نصیبی از دوستی من ندارد))یا این حدیث که ((عرب را برای سه چیز دوست بدارید،یکی این است که من عرب هستم،دوم قرآن به زبان عربی است.سوم زبان عربی زبان اهل بهشت است))یا حدیثی که درباره سلمان فارسی روایت شده است که خطاب به سلمان فرمود: ((بدخواه عرب مباش تا بدخواه من نباشی))
یا روایات دیگری جعل می کردند.احمد مقدسی در احسن التقاسیم می نویسد: ((مقبری از قول ابوهریره و به تواتر خبر و راوی نقل کرد که شنید رسول خدا می فرمود،بدترین زبان نزد خدا فارسی است!!و زبان خوزی زبان شیطان و زبان تازی زبان مردم بهشت است!))چگونه ممکن است پیامبر اسلام که همه شعوب و قبایل را به دستور قرآن یکسان میداند چنین سخنی بفرماید؟؟
بر اثر این فشار و نژاد پرستی بود بسیاری از مسلمانان که عجم و موالی نام گرفته بودند و این تحقیر و ذلت را نمی پذیرفتند تصمیم گرفتند بر پایه شعار اصلی اسلام و به استناد آیه مشهوری از قرآن کریم برای احقاق حق خود بایستند.

 

نهضت شعوبیه و واکنش ایرانیان
شعار نهضت شعوبیه آیه 13 از سوره حجرات بود: ((یا ایها الناس،اناخلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبایل لتعارفو ان اکرمکم عندالله اتقیکم ان الله علیم خبیر)) ای گروه مردم به درستی که ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را شعبه ها و قبیله ها گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید .به درستی که گرامیترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست و خداوند دانا و آگاه است.
نهضت شعوبیه و خیزش ایرانیان مبارزه ای برای حق برابری و برادری بود.شعوبیه دسته های مختلفی از ایرانی و نبطی و قبطی و اندلسی بودند که در یک شعار یعنی برابری و مساوات و وطن پرستی و استقلال خواهی مشترک بودند.همین نکته آخری بود که موجب تکفیر آنها توسط اعراب حاکم شد.اما نتوانستند آنها را شکست دهند.مبارزه اندک اندک پنهانی و زیرزمینی و گسترده تر شد.نخست از تساوی با عربها دم زدند و سپس ملتهای دیگر را بر آنها ترجیح دادند.ایرانیان شعوبی که بر زبان عرب تسلط پیدا کرده بودند با همان زبان مهاجمان به نبرد آنها رفتند.بیایید نمونه هایی از اندوه شاعران شعوبی ایرانی را ببینیم که چگونه در سخت ترین لحظات و در چنگ وسلطه تازیان اموی و عباسی و نژاد پرست به هویت ستایی و یادآوری افتخارات گذشته پرداختند.این سروده را ببینید:
فلست بتارک ایوان کسری لتوضح اولحومل فالدخول
وضب فی الفلاساع و ذئب بهایعوی و لیث وسط غیل
من ایوان کسری را ترک نمیکنم که توضح و حومل و دخول را(نام مکان هایی است که در شعر امری القیس هم آمده)بر آن ترجیح بدهم.سوسمار را که بیابان گرد است یا گرگ را که نعره می زند یا شیر را که در میان بیشه نهفته است بر ایوان کسری ترجیح نمی دهم.
پس از شهادت حضرت علی(‌ع )‌ در رمضان سال 40 هجری و خلافت کوتاه مدت حضرت امام حسن (‌ع‌)‌ و صلح او با معاویه، خلافت بر معاویه بن ابی سفیان که از خاندن بنی امیه بود مسلم گردید. معاویه از سالهای پیش ، یعنی تقریبا از همان اوایل فتح شام و فلسطین از سوی عمر و بعد از سوی عثمان، والی دمشق بود. وی،‌ پایه های حکومت خود را در شام استوار ساخته بود. به همین سبب، توانست پس از قتل عثمان با حضرت علی (‌ع)‌ مخالفت کند و در برابر او بایستد. سرانجام، پس از جنگ صفین و ضعف قوای کوفه، حکومت خود را بر مصر نیز مسجل سازد. پس از آنکه معاویه به خلافت رسید، تحکیم اساس حکومت بنی امیه را آغاز کرد و برای پسرش یزید، از بزرگان و اشراف به استثنای چندتن از جمله ، حسین بن علی (‌ع) و عبداله بن زبیر بیعت گرفت. او در سیاست خارجی هم موفق بود و بر متصرفات مسلمانان در ولایتهای تابع دولت بیزانس افزود. همچنین، نیروی دریای مهمی نیز در مدیترانه به بوجود آورد. معاویه با جلب افرادی مانند زیادبن ابیه و مغیره بن شعبه و عمرو عاص قدرت بنی امیه را در سرتاسر عالم اسلامی بسط داد .
اگر چه این بسط و استحکام به قیمت زیرپا نهادن بسیاری از اصول اسلامی، از جمله ارثی ساختن خلافت و تبدیل دستگاه خلافت به سلطنت و پادشاهی و تعیین مبلغان برای تحقیر و توهین خاندان حضرت رسول اکرم (‌ص)‌ و غیر آن تمام شد. معاویه در سال 60 هجری از دنیا رفت و خلافت پسرش یزید با کارهای خلافی، از قبیل قتل حسین بن علی ( ع ) و محاصره مکه آغاز شد ولی مدت زیادی به طول نینجامید و سرانجام یزید در سال 64 هجری در گذشت. . پس از وی در نتیجه حوادثی خلافت بنی امیه به شاخه " مروانیان " انتقال یافت .
عبدالملک بن مروان پس از کشتن عبدالله بن زبیر، خلیفه مسلم و بلامنازع گردید . همچنین ، با مسلط ساختن مرد سفاک آهنینی مانند حجاج بن یوسف ثقفی، حکومت بنی امیه را استحکامی تازه بخشید. حکومت اسلامی در زمان خلافت عبدالملک و ولیدبن عبدالملک، به منتهای وسعت خود رسید. "قتیبه بن مسلم باهلی"‌ سردار حجاج، بلاد شمالی خراسان و خوارزم و ماوراءالنهر و سغد را که مرکز آن سمرقند بود فتح کرد و تا نزدیکیهای کاشغر پیش رفت. همچنین، در زمان حجاج ایالت سند هم فتح شد. در جانب مغرب، مسلمانان تا سواحل اقیانوس اطلس پیش رفتند و اندلس (‌جنوب اسپانیا )‌ را متصرف شدند. طی خلافت نود ساله بنی امیه، اوضاع اجتماعی ایران دگرگون شد و اکثریت عظیم ایرانیان، دین اسلام را پذیرفتند. اما، ایرانیان تحقیر و توهین سرداران عرب را که از خود حکام بنی امیه الهام می گرفتند تحمل نکردند. مردم خراسان با استفاده از خصومت میان قبایل عرب حاکم بر خراسان و ماورالنهر، جانب داعیان و مبلغان بنی عباس را گرفتند. بنی عباس به سبب خویشاوندوی نزدیکتر با حضرت رسول اکرم (‌ص )‌ خود را برای خلافت و حکومت شایسته تر می دیدند. در این راستا، ابومسلم سردار ایرانی توانست با حمایت ایرانیان و قبایل عرب مخالف، حکومت بنی امیه را سرنگون سازد و عباسیان را به قدرت برساند. بنی امیه در زمان حکومت عبدالملک و ولید و هشام ، تنها در اثر توفیق در فتوحات شرق و غرب و سیاست داخلی مبنی بر فشار بسیار زیاد بر طبقات مردم، توانستند به حکومت خودادامه دهند. فشار حکام و والیان تعیین شده از سوی آنان، مردم عراق و ایران را ناراضی ساخت. همچنین، بی اعتنایی بعضی از آنان به اصول دین اسلام موجبات ناخشنودی اهل دین و تقوا را فراهم آورد. سیاست مالی و اداری آنان نیز در سرزمینهای مفتوح و مغلوب موفق نبود. مهمتر آنکه طرفداری آنان از عصبیت عربی و تحقیر ملل مغلوب که همه را موالی (‌یعنی بندگان)‌ خود می دانستند، به تدریج مایه های عصیان و قیام را به خصوص در ایران و خراسان فراهم ساخت. سال 132 هجری، پایان حکومت نود ساله بنی امیه و آغاز حکومت بنی عباس است. از این سال، خلافت و قدرت شرعی و صوری ایشان در حدود پانصد سال ادامه یافت. لازم به ذکر است که قدرت واقعی ایشان، گاهی به حدود عراق و بین النهرین محدود می شد و حتی، گاهی در خود بغداد نیز از قدرت و اعتبار محروم بودند .
اگر چه منصور – خلیفه دوم عباسی – با قتل " ابو مسلم خراسانی " ناسپاسی خود را به این سردار بزرگ ظاهر ساخت، ولی برای استوار ساختن قدرت خود از این کار ناگزیر بود. با قتل ابومسلم، نه تنها نفوذ ایرانیان که آغاز شده بود از میان نرفت، بلکه با ورود دبیران و وزیران ایرانی در دستگاه خلافت عباسی، نفوذ فرهنگی و سیاسی ایرانیان گسترش بیشتری نیز یافت. قتل برمکیان هم که از خاندان اصیل ایرانی بودند، نتوانست جلو آن نفوذ را بگیرد درقرن سوم هجری، عنصر مهم دیگری وارد حکومت اسلامی شد. آن عنصر مهم، ترکان بودند که به صورت غلامان جنگی در دستگاه حکومتی وارد شدند و به تدریج، قدرت نظامی را از قوم غالب عرب گرفتند. این نفوذ تا بدان جا ادامه یافت که عزل و نصب خلفا هم به دست آنان انجام می گرفت و هیچ خلیفه ای بی رضایت ایشان، نمی توانست کاری بکند .
این قدرت غلامان ترک در قرن چهارم متوقف شد و قدرت سیاسی و نظامی به دست "دیلمیان" که ایرانی بودند افتاد. با آمدن سلجوقیان، قدرت نظامی و سیاسی ترکان در عالم اسلامی، به طور قطع مسلم و مسجل گردید. در این زمان، ایرانیان به اداره امور مالی و دیوانی دستگاههای حکومتی پرداختند. اما، ‌فرهنگ نوپا و نوبنیاد اسلامی به صورت عمده در دست ایرانیان بود. اگر چه ماده اصلی آن،‌ قرآن و حدیث و زبان عربی و ماده مهم فکری آن یونانی بود. اما پرچمداران این فرهنگ در همه شاخه ها ایرانیان بودند. ایرانیان با اتکاء به فرهنگ قدیم و با اتکاء به گذشته نیرومند سیاسی، ملیت خود را در داخل حکومت اسلامی حفظ کردند. ایشان بر خلاف ملل مغلوب دیگر ، نه تنها در ملیت عرب مستهلک نشدند، بلکه ادبیات ملی بسیار غنی خود را نیز به وجود آوردند .

 

عوامل زوال دولت اموی :
درباره زوال دولت اموی و علل آن مطالب مختلفی گفته شده است. (1) بحث از زوال اندیشه‏ای فلسفی در باب تاریخ می‏طلبد و مورخ به صرف مورخ به این گونه امور نمی‏پردازد. زمانی که بحث فلسفی و به اصطلاح فکری و ایدئولوژیکی شد، اندیشه‏های فلسفی شخصی نیز در آن راه می‏یابد، آن گونه که گاه با تاریخ نیز سازگاری ندارد. آنچه در این باره گفتنی است این که معمولا تا قبل از سقوط، بحث زوال کمتر مطرح است، چون هنوز روشن نیست که آیا نظام مورد نظر می‏تواند مشکلات خود را حل کند یا نه، اما وقتی نظامی سقوط کرد، بحث از زوال به میان و میدان می‏آید.
در مورد امویان، به چندین مساله توجه داده شده است. یکی از آنها سقوط عصبیت ویژه‏ای است که امویان قدرت سیاسی و سلطه خویش را بر پایه آن مستقر کرده بودند. این مساله مربوط به برتری شاخه خاصی از قریش با عنوان بنی امیه، به پشتوانه عرب شمالی، و قبایل ساکن شام بوده است. نزاع دو گروه از قبایل شمال و جنوب همیشه مشکل‏زا بوده و در آخرین سالهای حیات دولت اموی، نزاع این دو نیرو به حدی رسید که بویژه در خراسان امکان سامان یابی مجدد برای آن نبود. این اختلاف در همه مناطق عربی بویژه عراق و ایران- که محل سکونت اعراب مهاجر فراوان بود- شده بود. نزاع در عراق میان دو گروه عرب شمال و جنوب بود. زمانی که خالد بن عبد الله قسری سر کار بود، وی به تناسب آن که از عرب جنوب بود، شمالی‏ها یا به عبارتی مضریها از او راضی نبودند. زمانی که یوسف بن عمر بر سر کار آمد، ماجرا به عکس شد. او خالد را کشت و این نزاع شدت یافت. پس از آن یزید بن خالد بن عبد الله نیز یوسف بن عمر را که محبوس بود به قتل رساند. (2) مسعودی نزاعهای قبیله‏ای را از دلایل عمده سقوط امویان دانسته است. او از حمایت مروان بن محمد از نزاریان در برابر یمنیان اشاره کرده و این که این امر سبب شد تا اعراب یمنی به حمایت از مخالفان وی از بنی هاشم بپردازند. (3)
مشکل خراسان، بیش از این بود. این منطقه از سالها قبل از سقوط امویان محل فرار کسانی بود که از دست‏حکومت عراق به شرق می‏گریختند. شورش حارث بن سریج مشکل را بیشتر کرده بود. جنگهای مداوم اعراب با ساکنان ماوراء النهر بر خستگی اعراب این ناحیه افزوده بود. ظلم و فشار حجاج بر تازه مسلمانان این دیار و گرفتن جزیه از آنها، مشکل چندین دهه این دیار محسوب می‏شد. در این فضا، مشکل نزاع اعراب شمال و جنوب می‏توانست‏خطر زیادی را برای حکومت داشته باشد. نصر بن سیار از اعراب نزاری شمالی دفاع می‏کرد. در برابر وی، جدیع بن علی کرمانی مدافع اعراب یمنی و جنوبی بود. نزاع اینها سبب رشد مخالفان امویان شد. قوت ابو مسلم خراسانی در کار دعوت عباسیان و بهره‏گیری وی از روحیه شیعی مردم خراسان که پس از شهادت یحیی بیشتر شده بود، اوضاع را به نفع او تغییر داد. فرماندهی نظامی او نیز نقطه قوت مهمی بود. همه این مسائل دست‏به دست هم داده و راه را برای یک تغییر مهم در خراسان هموار کرد. مشکل دیگر امویان این بود که این منطقه دور از دسترس آنها بود. لذا به سادگی نمی‏توانستند به سوی آن لشکرکشی کنند. باید توجه داشت که در این زمان نیروهای شامی در عراق سخت گرفتار خوارج بودند و علی رغم استمدادهای مکرر نصر سیار نتوانستند به او کمک کنند. خوارج در طی نابسامانیهای که در طی سالهای 126 و 127 برای امویان پیش آمد، رشد یافته و ضحاک بن قیس خارجی برای مدتها با مروان بن محمد درگیر بود. او در سال 127 کشته شد، اما خوارج همچنان یکی از تهدید کنندگان اصلی، خوارج عراق و جنوب ایران بودند. به هر روی پیروزی عباسیان در خراسان عامل عمده زوال دولت اموی بود. البته این که چرا عباسیان و نه دیگران، دلایل خاص خود را دارد که مربوط به چگونگی غلبه عباسیان است نه زوال امویان. به هر روی وجود جانشین مناسب برای امویان که همانا خاندان بنی هاشم بودند، سبب شد تا امویان راحت‏تر قدرت را از دست‏بدهند. در حالی که اگر چنین نیرویی وجود نداشت، بعید می‏نمود که کسی بتواند قدرت را از قریش باز پس بگیرد. نفوذ قریش، تا آن اندازه بود که تا خاتمه کار دولت عباسی که آن نیز به زور و نیروی مغولان پایان یافت، دوام آورد.
فروپاشی نظام اموی تا اندازه‏ای به ضعف داخلی امویان نیز مربوط می‏شد. همان طور که پیش از این اشاره کردیم، از زمانی که نزاعهای داخلی خاندان اموی بر سر جانشینی مطرح شد، هم خلفا و هم ولایتعهدان، که از زمان عبد الملک معمولا از دو نفر بیشتر بودند، راه را برای توطئه آنها بر ضد یکدیگر هموار می‏کرد. به علاوه شورش یزید سوم، اعتبار خلافت و بیعت را بیش از حد از میان برد. سقوط پشت‏سر هم چند تن از کسانی که قرار بود بر مسند خلافت‏بنشینند، در طی سال 126 و 127 انسان را به یاد شاهان ساسانی در آخرین سالهای آن دولت رو به زوال می‏اندازد.
باید بی‏اعتباری خلفای اموی را از لحاظ دینی عامل عمده‏ای برای عدم حمایت توده‏های مردم را از آنها دانست. در این میان، با وجود اصلاحاتی که عمر بن عبد العزیز و احیانا هشام کرد، امویان نتوانستند اعتبار گذشته خویش را باز یابند. ولید بن یزید با به اوج رساندن فساد و تباهی دستگاه خلافت، راه را برای بی‏اعتباری خلافت اموی بیش از پیش هموار کرد. در این باره اطلاعات فراوانی در کتابهای تاریخی آمده است. گرچه برخی از آنها، به دلیل آن که مصادر متمایل به عباسیان یا دیگر گرایشات مذهبی است، مورد تضعیف قرار گرفته است.
افزون بر بی‏اعتباری دینی، استبداد سیاسی و اقتصادی امویان نیز خشم مردم عراق و خراسان را برانگیخته بود. امویان به حق متهم بودند که با برخوردهای نژادی، با موالی میانه‏ای ندارند. البته نمونه‏های فراوانی می‏توان به دست داد که غیر عربها نفوذی در دستگاه خلافت اموی یافته‏اند، اما در مجموع راه یشرفت‏برای آنان مسدود بوده و موقعیت مناسبی نداشتند.

 

تعریف لغوی ارجاء
واژه «ارجاء» از ریشه «جاء» مشتق شده و به معنای تأخیر انداختن است.2 در آیات شریفه «ترجیء من تشاء منهنّ»3 و «و آخرون مرجون لأمر الله»4 نیز به همین معنا آمده است.5 در حدیث توبه کعب بن مالک که یکی از متخلفان در جنگ تبوک بود و پس از پنجاه روز توبه او پذیرفته شد6 نیز به همین معنا آمده است: «أرجأ رسول اللّه صلی اللّه علیه و سلم أمرنا; پیامبر(صلی الله علیه وآله) کار ما را به تأخیر انداخت».7

 

تعریف اصطلاحی ارجاء
بر اساس تعریفی که از ارجاء در لغت ارائه شد، مرجئه که اسم فاعل از مصدر ارجاء است، به فرقه ای گفته می شود که معتقد بودند با داشتن ایمان، معصیت زیانی نمی رساند، همان طور که با کفر، اطاعت سودی ندارد. این ها را «مرجئه» نامیدند، چون در باور ایشان خداوند عذاب گناه کاران را درباره معاصی به تأخیر انداخته است.8 مقریزی در این باره می نویسد: ارجاء یا از واژه «رجاء» مشتق شده است، چون مرجئه برای گناه کاران امید ثواب از خداوند داشته و می گفتند با ایمان، معصیت زیان بخش نیست، همان گونه که با کفر طاعت سودمند نیست، یا این که مشتق از ارجاء به معنای تأخیر است، چون این ها حکم اصحاب کبائر را تا آخرت به تأخیر می انداختند.9 برخی در تعریف مرجئه چنین گفته اند: « و المرجئة هم الذین أخّروا الأعمال و لم یعتقدوها من فرائض الایمان;10 مرجئه کسانی هستند که عمل را از ایمان به تأخیر افکنده و آن را از شرایط ایمان به شمار نمی آورند».
افزون بر این تعریف ها مرجئه، به تأخیر انداختن رتبه علی (علیه السلام) به مرتبه چهارم، پس از خلفای سه گانه، نیز تعریف شده است.11 درباره هر یک از این تعاریف به تفصیل سخن خواهیم گفت.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  35  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نژاد پرستی اعراب در دوره بنی امیه