فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نمونه سوال مقدمات تکنولوژی آموزشی کد درس : 1211011

اختصاصی از فی لوو نمونه سوال مقدمات تکنولوژی آموزشی کد درس : 1211011 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نمونه سوال مقدمات تکنولوژی آموزشی کد درس : 1211011


نمونه سوال مقدمات تکنولوژی آموزشی   کد درس : 1211011

نیمسال اول ۹۳-۹۴

نیمسال دوم ۹۳-۹۴

نیمسال اول ۹۲-۹۳

نیمسال دوم ۹۲-۹۳

نیمسال اول ۸۸-۸۹

نیمسال دوم ۸۸-۸۹

نیمسال اول ۸۹-۹۰

نیمسال دوم ۸۹-۹۰

نیمسال اول ۹۰-۹۱

نیمسال دوم ۹۰-۹۱

نیمسال اول ۹۱-۹۲


دانلود با لینک مستقیم


نمونه سوال مقدمات تکنولوژی آموزشی کد درس : 1211011

مقدمات asp.net

اختصاصی از فی لوو مقدمات asp.net دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقدمات asp.net


مقدمات asp.net گزیده ای از مطالب:
آشنائی با ASP.NET

NET نسل بعدی Active Server Pages یا ASP است که توسط شرکت میکروسافت ارائه شده است. این محصول توسط میکروسافت بعنوان شاخص اصلی فناوری در ساخت سایتهای وب در نظر گرفته شده است. با استفاده از ASP.NET می توان هم اینترانت کوچک یک شرکت را ساخت و هم یک سایت وب تجاری خیلی بزرگ را طراحی و پیاده سازی نمود. مهمترین نکاتی که در طراحی این محصول در نظر گرفته شده است راحتی استفاده و بالا بودن کارائی و قابلیت آن می باشد. در زیر برخی ویژگیهای ASP.NET را بررسی می کنیم.
• صفحات ASP.NET کامپایل می شوند.
هنگامی که یک صفحه ASP.NET برای اولین بارتوسط یک مراجعه کننده به سایت فراخوانی می شود، آن صفحه ابتدا کامپایل شده و بر روی سرور نگهداشته می شود و در فراخوانی های بعدی از آن استفاده می شود. این بدین معنی است که صفحات ASP.NET خیلی سریع اجرا می شوند.
• صفحات ASP.NET با ابزارهای روی سرور ساخته می شوند.
با ابزارهای موجود در ASP.NET می توان صفحات پیچیده وب را براحتی طراحی نمود. بعنوان مثال با استفاده از ابزار DataGrid می توان به آسانی داده های موجود در یک بانک اطلاعاتی را تحت وب نمایش داد.
• مجموعهASP.NET عضوی از بدنه NET. است.
بدنه NET. دارای بیش از ۴۵۰۰ کلاس آماده جهت استفاده در ASP.NET است. این کلاس ها تقریبا هر نیازی را در برنامه نویسی برآورده می کنند. بعنوان مثال از این کلاس ها می توان جهت تولید تصاویر بر حسب تقاضا، به رمز درآوردن یک فایل و یا ارسال یک نامه استفاده کرد.


این فایل شامل:
آشنائی با ASP.NET
مقایسه ASP.NET و ASP کلاسیک
زبانهای برنامه نویسی در ASP.NET
دریافت ASP.NET
نحوه پردازش صفحات ASP.NET بر روی سرویس دهنده وب
ارسال ایمیل در ASP.NET با استفاده از HTML Template
اضافه کردن تصویر به پایگاه داده
بازیابی تصاویر از SQL Server در ASP.NET:
آشنائی با فرمهای وب در ASP.NET


فرمت: ورد
تعداد صفحات : 20
حجم : 80 کیلوبایت
توضیحات: تصویری به همراه کدهای هر قسمت

دانلود با لینک مستقیم


مقدمات asp.net

دانلود پاورپوینت مقدمات مهندسی نفت - 34 اسلاید

اختصاصی از فی لوو دانلود پاورپوینت مقدمات مهندسی نفت - 34 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت مقدمات مهندسی نفت - 34 اسلاید


دانلود پاورپوینت مقدمات مهندسی نفت - 34 اسلاید

 

 

 

تعداد مخازن سرد مصالح سنگی 2 الی 4 می باشد و معمولا با توجه به دانه بندی آسفالت و مصالح شکسته تعداد آن ها مشخص می شود.چنانچه تعداد مخازن سرد 4 عدد باشد،در دوتای آن ها ماسه و در سومی و چهارمی مصالح شکسته نخودی و شن شکسته ریخته می شود.

در انتهای این مخازن دریچه هایی وجود دارد که مصالح از آن خارج شده روی یک نوار متحرک ریخته می شود. به کمک این دریچـه ها و بطریق تجربی، میـزان جریان هر یک از سه نوع مصالح را دقیقا تنظیم می کنند تا مصالح گرم شده را عیناَ با دانه بندی آسفالت وفق دهد به نحویکه هیچ یک از مصالح هدر نرود.

برای دانلود کل پاپورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت مقدمات مهندسی نفت - 34 اسلاید

دانلود مقاله مقدمات علم حقوق و حقوق اساسی

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله مقدمات علم حقوق و حقوق اساسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمات حقوق و حقوق اساسی
با توجه به گسترش روزافزون جوامع بشری در بخش های مختلف زندگی و با توجه به روح آدمی که موجودیست اجتماعی و با توجه به وجود دو گرایش خیر و شر در آدمی که باعث می شود تا آدمی گاهی سر به طغیان گذارده و حق دیگران را نادیده بگیرد، انسانها برای زندگی درکنار یکدیگر و جلوگیری از تقابل عملکردهای بشری در جوامع گوناگون اقدام به تشکیل حکومت نموده و رتبه های اجتماعی را در بین خود ایجاد نمودند و برای اداره جوامع از طریق حکومتها به وضع قوانین مختلف در زمینه های گوناگون پرداختند، قوانینی که در طول تمدن بشری دستخوش تغییرات و دگرگونیهای زیادی شدند. بسیاری از قوانین اولیه با توجه به نگرش افراد حکومتی یا بزرگان نسبت به زندگی وضع میشد و در بسیاری از موارد زیردستان و عموم مردم قربانی قوانین یکسویه اینان می شدند.
بتدریج که کشورها بوجود آمدند و رشد بشری سرعت گرفت. قوانین وضع شده از حالت تعادلی بهتر برخودار شدند. 124 هزار پیامبر فرستاده شده ازسوی خداوند با ارشادات و راهنمایی های خود نقش بسیار مهمی را در شکل گیری صحیح قوانین برخوردار می باشند.
آنان با استفاده از وحی و متصل بودن به خالق هستی که دانای به رسالت بشر بر روی زمین می باشد به مرور قوانین زیستی مهمی را در زمین به اجرا در آوردند و مردم را نسبت به رسالت خود بر روی زمین آشنا نمودند.
بتدریج که جوامع بشری گسترش یافته اند قوانین نیز پیچیده تر شده اند و از سر فصلهای متنوع برخوردار گشتند.
در این مقاله به بررسی بعضی از مقدمات علم حقوق و قوانین اساسی می پردازیم.
مبنا و هدف حقوق
درباره مبنا و هدف قواعد حقوق اختلاف بسیار است, چندان که می توان گفت تا کنون در هیچ یک از مسائل اجتماعی بدین پایه بحث و گفتگو نشده است. کاوش در این باره که حقوق بر چه مبنایی استوار است و هدف از قواعد آن چیست و پیشینه ای درخشان دارد و از زمان حکیمان یونان تا کنون اندیشه هزاران نویسنده و متفکر و دانشمند را به خود مشغول داشته است.
این اختلاف را اسباب گوناگون دامن می‌زند؛ چنان که پیروان مذاهب و دانشمندانی که فکر ایجاد حقوق جهانی را در سر می‌پرورانند سهم بسزایی در این راه دارند, ولی, رابطه اصلی همه گفتگوها را باید در این دو نکته جستجو و خلاصه کرد:
1-تاریخ زندگی بشر ستمهایی را که حکمرانان زورگو بر مردم روا داشته اند هیچ گاه از یاد نمی برد. قربانیان این جنایات همیشه در پی آن بوده اند تا چاره ای برای این درد بیابند و به وسیله ای از خودکامگی فرمانروایان بکاهند. احترام به حقوق فطری یکی از این وسایل است: گروهی از خردمندان کوشیده اند تا با طرح این فکر که << قواعدی برتر از اراده حاکم نیز وجود دارد و حقوق باید از آن قواعد عالی و طبیعی پیروی کند>> مانعی در راه تجاوز حکومت ایجاد کنند و قیام و مقاومت مردم را در برابر بی‌عدالتیها موجه سازند.
از سوی دیگر, طرفداران حکومت نیز بیکار ننشسته‌اند و در برابر پیروان حقوق فطری این فکر را پرورده‌اند که مبنای اصلی حقوق اقتدار دولت است و حاکم نماینده خداوند و مامور اجرای فرمانهای اوست.
2-انسان موجودی است مستقل و با خواستها و نیازهای ویژه خود, شخصیتی ممتاز از دیگران دارد. ولی, زندگی همین فرد مستقل چنان به سرنوشت دیگران آمیخته است که گویی پاره ای از اجتماع است و هیچ وجود مستقلی در برابر آن ندارد. زندگی فردی و اجتماعی انسان دو چهره گوناگون از حقیقت زندگی اوست و مهمترین مساله درباره هدف حقوق این است که چگونه باید ضرورتهای این دو زندگی را با هم جمع کرد و مقصود نهایی از قواعد حقوق تامین کدام یک از آنهاست؟
از همین جاست که دو مکتب اصلی تمام مسائل حقوقی و اقتصادی را تحت تاثیر قرار داده است: بعضی طرفدار اصالت فرد و تامین آزادی او شده اند و بعضی دیگر منافع جامعه و ضرورتهای زندگی مشترک را بر حقوق فردی برتری داده‌اند.
بدیهی ترین مفهومی که همه از حقوق و قانون دارند این است که قواعد آن بر اشخاص تحمیل می‌شود و ایجاد الزام می‌کند. پس این پرسش در ذهن هر اندیشمند طرح می‌شود که چرا باید از قانون اطاعت کرد؟ چه نیرویی پشتیبان آن است و چه جاذبه‌ای ما را به اجرای قواعد آن وادار می‌سازد؟ این نیرو و جاذبه پنهانی را <<مبنای حقوق>> می نامند.
گفته شد که انسان موجودی اجتماعی است و برای نگاهداری اجتماع خود لازم دیده است که قواعدی بر روابط اشخاص حکومت کند. پس, از لحاظ تاریخی, مفهوم حقوق با دولت (به معنی عام) ارتباط نزدیک دارد و هدف اصلی آن ایجاد نظمی است که این همزیستی را تامین کند. ولی, با از بین رفتن حکومتهای خودکامه, این بحث به میان آمده است, که آیا نقش حقوق تنها نگاهداری اجتماع و تضمین بقای حکومت است, یا باید بر پایه عدالت و انصاف باشد و برای هرکس حق و تکلیفی را شناسد که شایسته و سزاوار است؟
به این پرسش دو پاسخ گوناگون داده شده است:
1-مبنای اصلی حقوق عدالت است: بدین ترتیب, هم قانونگذار باید از قواعد عدالت پیروی کند و هم پیروان قانون در صورتی ناگزیر از اجرای آنند که دستورهای حکومت را عادلانه بیابند. بر پایه این نظر, قاعده‌ای که با مبنای اصلی خود (عدالت) در تعارض است, فقط صورت قانون را دارد و اگر به ظاهر نیز اشخاص ملزم به اطاعت از آن شوند, در وجدان خویش تکلیفی در این باب ندارند. لزوم احترام به اصول حقوقی ناشی از اراده حکومت نیست؛ به خاطر آن است که انسان به حکم فطرت خویش خواهان دادگستری است و به اصولی که این هدف را تامین کند احترام می‌گذارد.
به طور خلاصه, قاعده‌ای به عنوان ((حقوق)) قابل احترام است که علاوه بر تامین آسایش و نظم عمومی, حافظ عدالت نیز باشد.
2-مبنای حقوق قدرت حکومت است نه عدالت: قاعده حقوقی، خود به خود و به دلیل پشتیبانی دولت، همیشه محترم است، خواه هدف آن حفظ نظم یا اجرای اصول عدالت باشد. پس هیچ کس نمی‌تواند به بهانه بی‌عدالتی از اجرای قاعده حقوقی سر باز زند یا در برابر آن مقاومت کند.
در این پاسخ, به حقایق مادی و خارجی بیش از آرمانهای حقوقی توجه می‌شود. گویندگان آن بی‌هیچ پیرایه‌ای اعلام می‌کنند که آنچه حقیقت دارد این است که طبقه حاکم سایرین را وادار به اجرای قواعد حقوق می‌کند و این گروه نیز ناگزیر از رعایت آن هستند.
آنان که عدالت را مبنای حقوق می‌شمرند, معتقد به وجود قواعدی والا و طبیعی هستند که برتر از اراده حکومت است و دولتها وظیفه دارند که آن قواعد را به دست آورند و حمایت کنند. ولی, طرفداران نظر اخیر حقوق را ناپایدار و ناشی از وضع حکومت و سیر تاریخی هر جامعه می‌دانند به همین مناسبت, نظر گروه نخست را ((مکتب حقوق فطری یا طبیعی)) و نظر دیگر را ((مکتب تحققی)) می‌نامند.
ماهیت نظام حقوقی
رومیان حقوق را هنر دادگری می‌دانستند و پیروان مکتب تحققی آن را در شمار سایر علوم آورده‌اند. در میان نویسندگان کنونی نیز اختلاف است که آیا حقوق را باید در زمره هنرها آورد یا در شمار علوم؟
درباره معنی درست علم و هنر و تفاوت این دو گفتگو بسیار است: مرسوم است که گویند، علم شناسایی اصولی و منظم قواعدی است که برطبق آنها حوادث جهانی که در آن به سر می‌بریم رخ می‌دهد.
دانشمندان رویدادها را چنان که در خارج هست, در نظر می‌گیرد و در پی استنباط قوانین حاکم بر پدیده‌ها و تشخیص رابطه علیت بین آنهاست؛ در حالی که در نظام هنری برای رسیدن به هدف خاص تلاش می‌شود و بر پایه ابداع فکر بشر و شوق رسیدن به کمال مطلوب استوار است. هنرمند تاثر خود را از عالم خارج را مبنای کاوش قرار می‌دهد و تنها به دسته‌بندی حوادث خارجی قناعت نمی‌کند.
به نظر پیروان مکتب تحققی اجتماعی, وظیفه حقوق عبارت از کشف و مطالعه قواعدی است که برگروههای انسانی حکومت دارد: یعنی حقوق علم محض است و موضوع آن بررسی حوادث اجتماعی و سیر تاریخی آنها و کشف قواعد حاکم بر رویدادهای اجتماعی است. ولی, چنان که در مبنای حقوق دیدیم, باید انصاف داد که در ایجاد قواعد حقوقی تنها مشاهده و تجزیه و تحلیل امور اجتماعی دخالت ندارد و دولت در هنر حکومت کردن و وضع قانون از شوق رسیدن به هدفها و آرمان خاص نیز الهام می‌گیرد.
وانگهی, این نکته مسلم است که قانون نمی‌تواند حکم تمام وقایعی را که در اجتماع رخ می‌دهد پیش‌بینی کند و خواه و ناخواه, دانشمندان حقوق و دادرسان باید قانون را تفسیر کنند و قواعد کلی را بر مصداقهای آن منطبق سازند, و در این راه بی‌تردید از آنچه موافق عدالت می‌بینند پیروی خواهند کرد و عقاید اخلاقی و مذهبی ایشان در ساختن و پرداختن احکامی که به دست می‌آورند تاثیر فراوان دارد.
پس, بر مبنای تعریفی که از علم و هنر شد, باید گفت نظام حقوقی هر دو جنبه را داراست. زیرا در ایجاد قواعد آن از حوادث اجتماعی و آرمانهای اخلاقی هر دو استفاده می‌شود: از طرفی باید نیازمندیهای اجتماع را با مشاهده وقایع خارجی تشخیص داد و به روش سایر علوم رابطه علیت بین حوادث را دریافت. از سوی دیگر, بایستی در پی بهترین قواعد بود و از میان مقرارت به دست آمده آن را برگزید که با نیازمندیهای اجتماعی سازگارتر باشد. به گفته ژنی, حقوق هنری است که بر مبنای علم استوار شده: بدین تعبیر که هنر در گزینش نهایی به کار می‌رود، ولی قواعد به شیوه علمی به دست می‌آید.
رابطه حقوق با سایر علوم
حقوق از علوم اجتماعی است, زیرا هدف آن جستجو قواعدی است که بر اشخاص، از این جهت که عضو جامعه‌اند، حکومت می‌کند. حقوق با جامعه شناسی ارتباط نزدیک دارد, زیرا حقوق رشته‌ای از علوم اجتماعی است که اجتماع انسانها را تنها به منظور کشف قواعدی که نظم و صلح را تامین می‌کند, مورد مطالعه قرار می‌دهد.
از سوی دیگر، اجرای قواعد حقوقی مستلزم ایجاد یک سلسله وقایع اجتماعی است که به نوبه خود باید از طرف جامعه‌شناس بررسی شود. قانونگذار و دادرس, و به طورکلی هر عالم حقوق, برای به دست آوردن قواعد حقوقی و تفسیر قوانین موجود, باید به روش تحقیق در جامعه شناسی آگاه باشد و با استفاده از شعبه های گوناگون این علم, آن قواعد را متناسب با نیازهای اجتماع کند.
با وجود این، نباید پنداشت که حقوق‌‌، به گونه‌ای که امروز وجود دارد, تنها شعبه ویژه ای از جامعه شناسی است و در برابر آن استقلال ندارد. زیرا گذشته از روشهای تحقیق خاص, دیدیم که حقوق تنها علم نیست و از پاره‌ای جهات چهره هنری دارد.
هدف حقوق تنها کشف قواعد حاکم بر تحول اجتماع و بررسی عادات و رسوم موجود نیست. هدف نهایی این است که با استفاده از وسایل علمی, به قواعدی دست یابد که بهتر بتواند عدالت و نظم را در جامعه مستقر سازد و سعادت مردم را تامین کند.
وانگهی در نظامهای حقوقی مکتبی, قواعد حقوق در چهارچوب معین و برای رسیدن به هدفهای ویژه‌ای تدوین می‌شود که با روش آزاد و تجربی جامعه شناسی منافات دارد.
رابطه حقوق و اقتصاد سیاسی:
حقوق و اقتصاد سیاسی از علوم وابسته به یکدیگر است. برخلاف آنچه بعضی ادعا می‌کنند, نه در کاوشهای اقتصادی می‌توان به قواعد حقوقی بی‌اعتنا ماند و نه در وضع و اجرای قوانین ممکن است عوامل اقتصادی را نادیده گرفت. پدیده‌های حقوقی و اقتصادی در یکدیگر اثر متقابل دارد: برای مثال, همان گونه که وضع تولید و توزیع ثروت در چگونگی قواعد مربوط به مالکیت اثر دارد, قوانین ناظر به حدود اختیار مالکان و تنظیم روابط آنها نیز در مقدار و کیفیت تولید موثر است.
دانشمند اقتصادی که می‌خواهد بهترین راه را برای ازدیاد تولید و عادلانه‌ترین شیوه توزیع ثروت بیابد, ناچار باید قواعد حقوقی را که بر این امور حاکم است بداند و مقررات بیع و تقسیم و اجاره را که وسیله انتقال و بهره‌برداری از اموال است, بشناسد. از سوی دیگر, قاعده‌ای که بدون توجه به ضرورتهای اقتصادی وضع شود و با نتایج علمی که از اقتصادی سیاسی به دست آمده است مخالف باشد, نمی‌تواند نظم و صلح را در جامعه مستقر سازد و چه بسا که کهنگی و بی‌تناسبی این گونه قواعد سبب انقلابات خونین نیز بشود.
در جهان امروز, اقتصاد سیاست دولتها را نیز رهبری می‌کند و یکی از مبانی اصلی قواعد حقوقی است, منتها در این راه نباید مبالغه کرد. زیرا درست است که نیازمندیهای مادی و اقتصادی برای ادامه زندگی اهمیت فراوان دارد, ولی انسان غرایز و نیازمندیهای دیگری هم دارد که در ساختمان قواعد حقوقی موثر است. نیاز انسان به محبت و آزادگی و میل به تعالی و دانستن و داشتن اختیار و قدرت و بسیاری غرایز دیگر را باید به نیازهای مادی او افزود و قدرت مذهب و رسوم و سنتهای پیشین را به حساب آورد تا مبنای واقعی قواعد حقوق از اختلاط آنها به دست آید. به همین جهت است که علوم فلسفی و اخلاقی را نیز در زمره مبانی مسلم حقوق می‌آورند.
رابطه حقوق و علوم سیاسی:
موضوع علوم سیاسی مطالعه روش حکومت در جامعه است. در این علم مبنای قدرت عمومی و چگونگی ایجاد و اعمال آن مورد بررسی واقع می‌شود. با این ترتیب, علوم سیاسی در مطالعه قواعد حقوق سهم بسیار موثر دارد. زیرا حقوق زاییده قدرت عمومی است و تنها با تحقیق در چگونگی این قدرت است که می‌توان به روند ایجاد و اساس هدف قواعد حقوقی پی‌برد.
برای مثال, در حکومتهای پارلمانی, قدرت رای اکثریت است که حقوق را به وجود می‌آورد و اساس آن را آرمانها و اصولی تشکیل می‌دهد که در ایجاد قواعد حقوقی و تحولات آنها تاثیر فراوان دارد. اصل آزادی قراردادها, که هم اکنون مبنای بخش مهمی از قواعد مربوط به معاملات است, از اندیشه های فلسفی مربوط به حاکمیت اراده و آزادی انسان ناشی شده است. اصل سیاسی تساوی مردم در برابر قانون سبب می‌شود که جز در مورد حمایت از محجوران, هیچ امتیازی برای پاره‌ای از مردم در برابر دیگران نباشد.
منتها, باید توجه داشت که در وضع قوانین هیچ گاه نمی‌توان از تمام نتایج این اصول پیروی کرد و در بسیاری از موارد جمع بین آنها امکان ندارد. برای مثال, می‌توان گفت ((برابر مدنی)) مردم مستلزم این است که از نظر اجتماعی نیز همه وضع مساوی داشته باشند و تامین این برابری با اصل لزوم رعایت آزادی منافات دارد. زیرا در اثر آزادی معاملات قدرتهای بزرگ اقتصادی به وجود می‌آید که به آسانی می‌تواند دیگران را در نفوذ خود بگیرد و تساوی مورد نظر را از بین ببرد. به همین جهت, پاره‌ای از نویسندگان به درستی دریافته‌اند که در دولتهای کنونی فکر تساوی بر اصل آزادی غلبه دارد و دولتها، با مداخله در چگونگی انعقاد قراردادها و محدود ساختن شرکتهای بزرگ, اصل آزادی قراردادها را به منظور ایجاد تساوی بین اشخاص محدود ساخته‌اند.
رابطه حقوق و علوم طبیعی و ریاضی:
علوم طبیعی و ریاضی با حقوق رابطه مستقیم ندارد. ولی اختراع و پیشرفت در دانش تجربی و عقلی از دو جهت در حقوق و چگونگی اجرای قواعد آن موثر واقع شده است:
1-استفاده از قوای مربوط به بخار و برق و اتم محیط زندگی اجتماعی و نیازهای انسان را به کلی دگرگون ساخته و وضع قواعد جدید حقوقی را ایجاب کرده است؛ چنان که قواعد مربوط به حمل و نقل در زمانی که از نیروی حیوان و انسان برای باربری استفاده می‌شد, برای حل مسائل مربوط به حمل و نقل هوایی و دریایی امروز کافی به نظر نمی‌رسد. آسان شدن تجارت بین‌المللی قواعد تازه‌ای در زمینه اسناد تجارتی و حمایت از صنایع و اختراعات و قواعد مربوط به بیع ایجاد می‌کند, و امکان تلقیح مصنوعی و تحولی که در زمینه زیست‌شناسی ایجاد شده در حقوق خانوادگی و رابطه زن و شوهر موثر واقع شده است.
2-علم حقوق در بسیاری از کاوشهای اجتماعی از علوم طبیعی و ریاضی استفاده می‌کند: وسایل علمی مربوط به انگشت‌نگاری و کاوشهای روانی و پزشکی درباره بزهکاران تحول اساسی در حقوق جزا به وجود آورده است.
قانون
مفهوم قانون اساسی
از قانون اساسی در مفهوم عام به کلیه قواعد و مقررات موضوعه یا عرفی, مدون یا پراکنده گفته می‌شود که مربوط به قدرت و انتقال و اجرای آن است. بنابراین اصول و موازین حاکم بر روابط سیاسی افراد در ارتباط با دولت و نهادهای سیاسی کشور و شیوه تنظیم آنها و همچنین کیفیت توزیع قدرت میان فرمانروایان و فرمانبران از زمره قواعد قانون اساسی است. قانون اساسی، از یک سو حد و مرز آزادی فرد را در برار عملکردهای قدرت (نهادهای فرمانروا) و از سوی دیگر حدود اعمال قوای عمومی را در برخورد با حوزه حقوق فردی رسم می‌کند.
با این برداشت, هیچ جامعه کشوری یا دولت- کشوری، نمی‌توان یافت که فاقد قانون اساسی باشد. در گذشته‌ها این مفهوم یا به صورت مقررات موضوعه پراکنده, یا مدون یا عرفی یا آمیزه ای از انواع آن در جوامع بزرگی مانند مصر قدیم, ایران باستان, یونان باستان, رم و چین وجود داشته است. لکن از قرن هجدهم شکل جدیدی یافته و به صورت سندی در آمده است که اساسی ترین قواعد و مقررات و اصول حاکم را در خود گرد آورده است.
گرایش به قوانین اساسی مدون
جنبشی که در جهت دستیابی به قوانین اساسی شکلی به ویژه از قرن هجدهم آغاز شد, معلول دگرگونی‌های مربوط به انقلاب صنعتی بود. انقلاب مزبور موجب شد که قدرت اقتصادی جوامع که متمرکز در طبقه اشراف و فئودال بود جابجا شده و به دست طبقه بورژوازی بیفتد.
قدرت اشراف و فئودال‌ها, بخصوص از اقتصاد کشاورزی سرچشمه می‌گرفت. در حالی که طبقه رو به گسترش بورژوازی قدرت خود را از فعالیت‌های اقتصادی شهری یعنی صنعتی و خدماتی اخذ می‌کرد. این امر نهایتاً بورژوازی را به قدرت رسانید و صنعت کاران و بازرگانان و وکلای دادگستری و پزشکان و سر دفتران و نظایر آنها را به صورت نیروی غالب در جوامع صنعتی فعال کرد. روابط و مناسبات اجتماعی در چنین فضائی خواهان حکومت قانون و روال تازه‌ای بود که بر پایه آن بتوان جامعه را در قالبی نو اداره کرد. روابط غامض و بغرنج جامعه صنعتی دیگر در حال و هوای گذشته و براساس سنت و عرف و احساس شرف و افتخار قابل نظم و نسق نبود.
موازین دوره فئوالیته به تنهائی نمی‌توانست پاسخگوی نیازهای جدید باشد و بنابراین خود به خود شکل حقوقی ویژه‌ای را طلب می‌کرد تا بتواند به گونه مشخص‌تر، معقول‌‌تر و اندیشیده‌تری روابط سیاسی و اقتصادی را تنظیم کند.
زمینه‌های ذهنی جوامع یاد شده قبلاً زیر تاثیر اندیشه‌های پیشتازان فکری و نویسندگان و فلاسفه، آماده قبول موازین نوشته بود. نظریه بسیار مشهور قرارداد اجتماعی در چهار چوب مکتب حقوق فطری نضج گرفت و پرورده شد. صاحب نظرانی چون گروسیوس پوفندرف لاک ولف واتل و امثال آنها در باب چنین قراردادی که آن را ارمغان توافق اعضای جامعه می‌پنداشتند، قلم‌ها زده و سخن‌ها گفتند. اندیشه قرارداد اجتماعی که در اثر متفکر معروف زمان ژان ژاک روسو در کتابی به همین عنوان به برجسته‌ترین شیوه‌ای انعکاس یافت در تعمیم این نظریه نقش قابل توجهی ایفا کرد.
جنبش به سوی قانون اساسی نوشته و شکلی در طول قرون هفدهم و هجدهم در واقع واکنشی علیه نظام عرفی گذشته به شمار می‌رفت. زیرا:
-قواعد عرفی اکثراً نامشخص و طبعاً ناقص بود. زیرا تعداد آنها را به آسانی نمی‌شد احصا کرد. افزون بر آن طیف عملکرد عرف و عادات قابل ارزیابی و اندازه‌گیری نمی‌توانست باشد.
-این قواعد, به گونه دائمی در معرض تحرک و پویائی قرار داشت. سابقه جدیدتر، انحرافی نسبت به قواعد گذشته تلقی می‌‌شد و کمتر کسی خود را دائماً مقید به احکام و اصولی مستمر می‌دانست و در نتیجه به سهولت امکان بی‌اعتنائی و عدم اجرای آنها از سوی فرمانروایان و تصمیم گیران فراهم بود.
از لحاظ بورژوازی قرن هجدهم, عرف به تنهائی برای محدود کردن و مهار زدن به قدرت سیاسی کفایت نمی‌کرد. به ویژه آنکه قواعد عرفی گذشته در حال و هوای رژیم‌های دوره فئودالیته و آریستوکراسی صورت بندی شده بود و طبعاً نمی‌توانست گرایش‌های نوین, آزادی خواهی, قانون طلبی و ثبات و دوام مقررات را به اسلوب جدید خرسند کند. متون نوشته, برعکس قواعد عرفی, مشخص‌تر و معلوم‌تر بوده و وسیله‌ای قطعی‌تر برای جلوگیری از خودسریها و خودکامگی‌ها تلقی می‌شود. متن نوشته به سبب وضوح و روشنی خطوط و معلوم بودن دامنه و برد قواعد آن, شک و شبهه و ابهام را از میان بر‌می‌دارد و افزون بر آن در صورت تصویب عام می‌توان آنها را از دسترس قدرتهای زمامدار بیرون آورد. لذا در آن زمان به عقیده اکثریت, خصلت‌های دمکراتیک قاعده نوشته بسیار برجسته‌تر از موازین عرفی جلوه می‌کرد.
به دلائل مذکور در بالا، نهضت دستور گرائی در جهت تهیه و تدوین قوانین اساسی نوشته و شکلی روز به روز رواج بیشتری گرفت و به جز معدود کشورهائی که به سنت‌ها و عرف‌های خود پای بند ماندند, جنبش یاد شده جنبه تقریباً جهانی به خود گرفت.
دلائل و چگونگی ظهور قوانین اساسی
قوانین اساسی در موارد زیر پای به عرصه هستی نهاده‌اند.
الف) به دنبال تحول تدریجی جوامع و آمادگی ذهنی فرمانروایان و شهروندان: به بیان دیگر در این صورت فرمانروایان روشن بین به منظور حفظ و تداوم موقعیت و مقام خود با اعطای شماری از حقوق به شهروندان, از راه صدور منشور و فرمان به نوعی قانون اساسی تن در داده‌اند. زیرا در برخی مقاطع زمانی, زمینه برای شورش و انقلاب و در هم ریختن بنیانها فراهم بود و در حقیقت استفاده از ساز و کار خود محدودیتی برای دادن پاره‌ای از امتیازات به مردم جلوی اوضاع خطرناک را می‌گرفت. پادشاه بریتانیا در سال 1215 با صدور منشور کبیر اولین قانون اساسی را زیر فشار شرایط اجتماعی و سیاسی پایه‌گذاری کرد.
ب)ایجاد کشورهای جدید: پس از اینکه مستعمرات به استقلال و حاکمیت رسیدند خود موقعیت دیگری بود برای تصویب قوانین اساسی که هم ساختارهای سیاسی جامعه جدید را تدارک می‌دید و هم سند استقلال و حاکمیت این کشورها تلقی می‌گردید. ایالات متحد ‌آمریکا, پس از استقلال خود از بریتانیا در سال 1787, یوگسلاوی و چکسلواکی بعد از جنگ اول جهانی (1914-1918), هند و پاکستان به دنبال دستیابی به استقلال و همچنین کشورهای مختلف آمریکای مرکزی و جنوبی از یوغ استعمار کشورهای اروپائی, در جرگه کشورهای جدیدالاحداثی هستند که به قانون اساسی خود دست یافته‌اند.
ج)حوادث دگرگون کننده مانند انقلاب‌ها و کودتاها و جنگ‌های داخلی که منجر به سقوط رژیم موجود و استقرار رژیم جدید می‌‌گردد: قانون اساسی 1791 به دنبال انقلاب کبیر فرانسه, قوانین سال 1918 و 1924 شوروی بعد از پیروزی انقلاب اکتبر 1917, قانون اساسی 1285 و 1286 ایران پس از انقلاب مشروطیت و قانون اساسی جمهوری اسلامی در سال 1358 از این گونه موارد به شمار می‌آیند.

انواع قوانین اساسی
قوانین اساسی را از دیدگاههای متفاوت تقسیم می‌کنند که ذیلاً به آنها اشاره می‌شود:
الف) قانون اساسی عرفی و قانون اساسی موضوعه
قانون اساسی عرفی نیز مانند قانون اساسی موضوعه مربوط به انتقال و اجرای قدرت و ساختار سیاسی هر کشور است که در اثر تحولات تدریجی به وجود آمده است. قانون اساسی بریتانیا مجموعه‌ای از اعلامیه‌ها, منشورها, مصوبات مجلس قانونگذاری شبیه قانون عادی و همچنین عرف و عادات و کنوانسیونهاست که قواعد آنها ماهیتاً جنبه (اساسی) دارند در حالی که قوانین اساسی موضوعه توسط ارگانهای موسس (مجلس موسسان, آراء مردم یا سایر دستگاههائی که برای این منظور به وجود می‌آیند) در یک یا چند متن تهیه و به تصویب می‌رسند.
تفاوت بین این دو قسم قانون اساسی این است که قواعد و هنجارهای عرفی گاهی نامشخص و غیر دقیق بوده و گاهی هنگام اجرا اشکالاتی به همراه خواهد داشت, در حالی که این مسائل به ندرت در قوانین اساسی موضوعه یافت می‌شود و اگر به چنین موارد برخورد حاصل شود چندان قابل توجه نیست و ارگانهای صالح تفسیر می‌توانند با توجه به متن موجود و رجوع به سابقه تا حدودی در رفع مسائل مورد اختلاف بکوشند. براساس این معیار می‌توان از قانون اساسی مدون و غیر مدون نیز سخن گفت.
قانون اساسی مدون در اکثر موارد متن واحد و جامعی است که کلیه قواعد مربوط به ساختار سیاسی و قدرت و انتقال و اجرای آن را در بر دارد. مثلاً (قانون اساسی سوئیس و قانون اساسی بلژیک) ولی در مواردی نیز از چند متن مکمل ترکیب یافته است (مثلاً قانون اساسی 1285 و متمم قانون اساسی 1286 مشروطیت ایران یا سه متن قانون اساسی جمهوری سوم فرانسه).
ب)قانون اساسی انعطاف ناپذیر (سخت) و قانون اساسی انعطاف‌پذیر (نرم)
ملاک این تقسیم بندی چگونگی تجدید نظر (بازنگری) در قانون اساسی است. هنگامی که قانون اساسی را می‌توان به شیوه قوانین عادی (مثلاً از طریق مجالس مقننه و با همان تشریفات قانون گذاری) مورد تجدید نظر قرار داد به آن اصطلاحاً انعطاف پذیر یا نرم می‌گویند. در چنین صورتی تغییر یا اصلاح قانون اساسی به قوانین عادی شباهت دارد و لذا مساله سلسله مراتب و برتری شکلی قانون اساسی بر قانون عادی مطرح نخواهد بود. بریتانیا و اسرائیله دارای قوانین اساسی انعطاف پذیر (نرم) هستند.
در قانون اساسی (سخت) یا انعطاف ناپذیر, مراسم بازنگری (تجدید نظر) توسط مجلس ویژه‌ای ((مجلس موسسان, مجلس خبرگان)) یا به وسیله آراء مردم (همه پرسی) یا مخلوطی از شیوه‌های مختلف انجام می‌پذیرد. به هر حال کار بازنگری به آسانی انجام شدنی نبوده تابع تشریفات پیچیده‌ای است که آن را از اصلاح و تغییر قوانین عادی متمایز می‌سازد. در این حالت, قانون اساسی بر قانون عادی و سایر اعمال هنجاری برتری دارد و از حیث سلسله مراتب قوانین در نخستین رده قرار می‌گیرد.
تقریباً کلیه قوانین اساسی مدون انعطاف ناپذیر هستند و مقررات مربوط به بازنگری آنها طوری است که نتوان آنها را به آسانی دستخوش تغییر و دگرگونی قرار داد.
قوانین اساسی سوئیس, فرانسه, آمریکا, ایران, بلژیک و نظایر آنها را جزء قوانین انعطاف ناپذیر (سخت) به شمار می‌آورند.
ج) قانون اساسی یکدست و قانون اساسی مختلط
قانون اساسی یکدست آن است که کلیه اصول آن دارای ارزشی مساوی باشند. یعنی آئین تجدید نظر در مورد همه مقررات آن به یکسان پیش بینی شده باشد. غالب قوانین اساسی مدون واجد این خصلت همسانی هستند. برعکس, قوانین اساسی مختلط به متون مصوبی گفته می‌شود که مشتمل بر دو نوع اصول باشند: اصولی که با آئین خاص قابل تجدید نظرند (انعطاف ناپذیرند همگانی) و اصولی که همانند قوانین عادی قابل اصلاح و تغییر می‌باشند. مثلاً در قانون اساسی هند مقرراتی دیده می‌شود که از حیث بازنگری شباهت فراوانی با قوانین عادی مصوب مجلس دارند و آئین تجدید نظر آنها مانند اعمال قوه مقننه, توسط کنگره هند انجام می‌شود.
قانون اساسی آفریقای جنوبی (24 آوریل 1961) در اکثر مواد و اصول انعطاف پذیر (نرم) بوده و شبیه قوانین اساسی بریتانیا می‌توانند توسط مجالس مقننه بازنگری شوند. لکن اصول 108 و 118 آن در صورتی مورد تجدید نظر واقع می‌شوند که دو سوم اعضای دو مجلس که در یکجا گرد آمده باشند آن را به تصویب رساند.
قوانین اساسی را از لحاظ منشاء شکل گیری نیز می‌توان به اقسام مختلف زیر تقسیم کرد:
الف) قانون اساسی اقتداری یا اعطایی
اگر قانون اساسی از سوی زمامدار بلامنازعی به عنوان (امتیاز به مردم داده شود به آن قانون اساسی اعطایی یا اقتداری می گویند. لوئی هجدهم پادشاه فرانسه در هنگام تاجگذاری, قانون اساسی را آزادانه و برحسب اختیارات سلطنتی به مردم فرانسه اعطا کرد. همچنین بسیاری از دیکتاتورهای سده‌های نوزده و بیست, از این طریق, تن به قبول قانون اساسی داده‌اند.
ب) قانون اساسی نیمه اقتداری- نیمه اعطایی
گاهی شکل گیری قانون اساسی به وسیله حاکم مطلق ولی با همکاری یک یا دو مجلس انجام می‌گیرد. مظفرالدین شاه قاجار فرمان مشروطیت را با همکاری عده‌ای از رجال مذهبی و سیاسی صادر کرد و نخستین قانون اساسی در مجمع مرکب از نمایندگان مردم و نمایندگان پادشاه و توافق بین آنها تهیه گردید.
ج)قانون اساسی مردم سالار
در بیشتر موارد, قوانین اساسی ثمره نهضت‌ها و انقلابها, از طریق مردم یا نمایندگان آنها به تصویب رسیده است.
1-مجالس موسسان یا کنوانسیونها که اعضای آنها برای تدوین قانون اساسی از سوی مردم انتخاب می‌شوند.
2-همه پرسی نیز یکی از اشکال رایج برای تصویب قانون اساسی است. قاعدتاً طرح قانون اساسی پس از تهیه و تنظیم به همه پرسی گذارده می‌شود (رفراندم, پله بیسیت).
3-شیوه مختلط یا تصویب از سوی مجلس موسس و همچنین تصویب مردم یا استفاده از سایر روشها که همه جنبه مردم سالاری دارند.
در پایان همانطور که در ابتدا نیز گفته شد ما در این مقاله بصورت اختصار به بررسی بعضی از مقدمات علم حقوق و قوانین اساسی پرداختیم.
اما بایستی بدانیم بزرگترین علم حقوق در بشر و انسانها، وابسته به وجدانهای بیدار و آگاه می باشد. اگر انسان به تکامل فکری و اندیشه ای که رسالت آن را در جهان بر دوش می کشد، برسد بسیاری از قوانین کنونی و بدون لزوم اعمال زور در جهت اجرای قوانین، به اجرا در می آیند. وجدانهای نهفته بشر امروزی که تنها منافع مادی و دنیای کنونی خویش را در نظر می گیرد و مفاهیمی همچون ایثار و گذشت و فداکاری را به فراموشی سپرده است. در جهت عدم اجرای قوانین و ضایع نمودن حق دیگران به هر شگرد و ترفندی دست می زنند.
اگر می خواهیم جامعه ای پاک، بی آلایش و سرشار از پاکی و صفا داشته باشیم تا همگان از زندگی در این جامعه لذت ببرند. بایستی افکار و اندیشه های بشری را رشد داده و رسالت آدمی را در جهان هستی به همگان تفهیم نمائیم تا ضمن استفاده از قوانین در جهت اداره اجتماع از قوانین فرانوشتاری که به روح، تفکر، وجدان و اندیشه آدمی وابسته است بهره مند شویم.
بایستی بدانیم قوانین هر چقدر هم که درست و بی عیب باشند زمانی متضمن زندگی بدون دغدغه می گردند که انسانهای اجتماع از درک و فهم و شعور بالایی برخوردار باشند و وجدانهای بیدار حاکم بر روح آنان باشد.
بدانیم بالاترین محاکم و قانون زمانی بدست می آید که هر انسانی از خود قاضی بسازد که با توجه به روح عمل، نحوه عمل و تمامی جوانب عمل، قضاوت نماید و انسان در برابر حکم عادلانه قاضی درونی خود سر تعظیم فرود آورد و حکم آنرا اجرا نماید. آنگاه قبل از محاکمه بیرونی، خود را محاکمه می کنیم و حق را به اجرا در می آوریم.

 

دانشگاه پژوهش صنایع ایران
سازمانهای پولی و مالی
تحقیقی در باب :
عوامل عقب ماندگی کشور و راهکارهای پیشرفت و توسعه

 

نام استاد :
آقای دکتر وحیدی

 


محقق :
مسعود کمالی دهقان

 

 

 

پاییز 84

ما در جهان کنونی با چالشهای گوناگونی روبرو هستیم، در کشوری زندگی می کنیم که از تمامی جهات دچار یک عقب ماندگی شدید قرار گرفته و با توجه به رشد روزافزون جوامع غربی و عمیق تر شدن شکاف بین کشور ما از جهت تکنولوژی، اقتصاد و .... با کشورهای غربی این مسئله بوجود آمده است که چرا کشور ما با وجود داشتن منابع عظیم زیرزمینی، غنای فرهنگی مغز هوشمند و زمین های قابل کشت اینگونه در تمامی عرصه ها دچار عقب ماندگی گردیده و چه باید کرد تا کشور از این معضل عظیم خلاصی پیدا کرده و در راه پیشرفت و ترقی با سرعت تمام به پیش رود، در این راستا ابتدا کمی بارورند رشد و ترقی در جوامع اروپایی و وضع جامعه ایران در آن زمان آشنا می شویم تا با ریشه یابی این عقب ماندگی راه حل خارج شدن از این بن بست را بیابیم.
جامعه اروپا قبل از آنکه شروع به رشد و توسعه نماید یک دوره هزار ساله قرون وسطی را پشت سر گذاشت، قرنهای متمادی اروپائیان در تاریکی مطلق بسر می بردند، مردم در دوره هزارساله قرون وسطی تحت تسلط روحانیون پاپ بسر می بردند و هیچکس حق تعلیم و تعلم نداشت و سواد خواندن و نوشتن مخصوص کشیشان و روحانیون مذهب مسیح بود و علوم ناقص متداول آنزمان به اباء کنیسه اختصاص داشت و با وجود آنکه اروپا در دوره مزبور از مردم متفکر و اهل استدلال و ذوق خالی نبود بر اثر نفوذ روحانی پاپها مردم آن قطعه منکر حقایق و بدیهات اولیه بودند و در کلیه شئون و امور اجتماعی و حتی در معالجات امراض بقوای فوق طبیعت اعتقاد داشتند و مرض توسط کشیشان نوع دوست بیسواد و بدون اطلاع از مبانی ابتدایی علم طب بوسیله ادعیه و با آویختن اشیاء مقدس بر بدن بیمار معالجه می شد و با این ترتیب پابست اباطیل و خرافات بودند.
از قرن یازدهم میلادی به بعد اطبا یهودی علی رغم مخالفت روحانیون با ترجمه کتب اسلامی محمد زکریای رازی و ابوعلی سینا به تدریس طب مشغول شدند. پس از آن با توجه به وجود جنگهای صلیبی و آشنایی اروپائیان با تفکر مسلمین و وضع زندگی آنان و مسافرت اروپائیان به ممالک شرقی از جمله سفر مارکوپولو و سفرنامه او با نام کتاب العجائب که دنیای شرق را به دارای ثروتهای عظیم با شئونات اجتماعی متفاوت با اروپا بیان می نماید به مرور اروپائیان از خواب چندین قرنی خود بیدار شدند و با اشاعه نظر لوتر در اروپا که بر ضد روحانیون کاتولیک که در جهان در ید قدرت خود می دانستند بود، موجب پدید آمدن مذهب جدیدی با عنوان پروتستان گردید که اروپائیان را وارد مرحله جدیدی نموده با بوجود آمدن این تفکر و فرقه جدید اروپا از آن حالت تاریکی مطلق خارج گردید و مردان اروپایی پس از قرنها اجازه ارائه تفکر، تحصیل و پیشرفت در زمینه های علمی را پیدا کردند. ابتدا در قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی یک رنسانس ادبی در اروپا بوجود آمد که باعث شد هنرمندان و نویسندگان ایتالیا، فرانسه، هلند و آلمان نهضتی در عالم ادب و هنر بر پا و روش و سبک قدیم را در آثار صنعتی و نوشته های خود احیاء کنند. در آغاز قرن هجدهم افکار تازه ای از قبیل تنفر نسبت به حکومت اشرافی و استبدادی، لزوم تساوی در مالیات دخالت مردم در امر حکومت بین افراد جمعیت بروز کرده بود و مردم باین مسئله پی بردند که قدرت و عظمت را حکام و اولیاء امور مملکت مدیون ملت هستند و ممکن است در نتیجه قهر و غضب ملت از مسند و مقام خود پائین آیند. در همین زمان دوره شکوفائی هنر و علم بعد از یک دوره طولانی وقفه فرارسید و بواسطه دانشمندان بزرگ اروپا قدمهای بلندی در توسعه علوم شیمی و علوم طبیعی برداشته شد. دانشمندانی همچون پرایستلی انگلیسی، شیل سوئدی و لاووازیه فرانسوی ولی پیشرفت اصلی و پایه انقلاب صنعتی در اروپا پس از اختراع ماشین بخار در سال 1785 توسط جیمز وات بوقوع پیوست. بواسطه این اختراع صنایع کوچک تبدیل به کارخانه های بزرگ و تولید بسیا ربالا گردیدند و خود به خود موجب تقویت سرمایه داران و کارخانه داران و فقر زیاد قشر کارگر شدند. پس از این اختراع کشتی بخار نیز در سال 1802 اختراع گردید و سفرهای گسترده اروپائیان به نقاط مختلف دنیا شدت گرفت. تعدادی از آنان به کشف مناطق ناشناخته در دنیا پرداختند که از آن جمله کشف قاره آمریکا توسط کریستف کلمب بود. اروپائیان با توجه به اختراع کشتی بخار سفرهای خود را به ممالک شرق نیز گسترش دادند. نیت استعمارگرانه، بدست آوردن بازارهای مصرف، رقابت با دیگر ممالک اروپائی در بدست آوردن نیروی کار ارزان و مواد اولیه ارزان، ایجاد مستعمرات گوناگون در جهان در جهت بسط کشور خویش و ثروتمند نمودن خود، و استفاده ارزان از تولیدات کشورهای تحت سلطه باعث گردید تا اروپائیان استعمار خود را در بسیاری از کشورهای جهان شروع نماید.
این روند استعماری جا و مکان خاصی را نمی شناخت و بسیاری از کشورها در آفریقا، آمریکا و آسیا و حتی اقیانوسیه تحت سیطره استعمار اروپائیان قرار گرفتند. کشور انگلیس و فرانسه در راستای همین سیاست جهت استعمار کشور هند با یکدیگر به رقابت پرداختند و در پایان انگلیسی ها توانستند هند را جزء استعمار خود در آورده و کمپانی هند شرقی را بنیان نهند. روند رشد صنعت در اروپا بگونه ای عجیب و شگفت انگیز بود که بسیاری از دولتهای جهان مقهور تمدن جدید اروپائیان گردیدند و تفکر برتر بودن اروپاییان از جهات نژادی، تفکری، اقتصادی وسیاسی در این دولتها به وضوح دیده می شد.
اروپائیان نیز با استفاده از این تفکر خود را آقای جهان می داشتند و در سرتاسر جهان تا آنجا که امکان داشت حکومت استعماری خود را بسط و گسترش دادند.
اروپائیان در جهت نیل به اهداف استعماری خود از هر گونه تفکر جهانی شدن و صنعتی شدن این دولتها امتناع می کردند و در رأس آنها استعمار پیر انگلستان بگونه ای با این کشورها برخورد می نمود که بیش از مصرف گرائی کالاها و خدمات آنان باشند و در اندیشه تولید و رشد نباشند. یکی از عواملی که در برخی کشورها از جمله هندوستان و ایران مانع اساسی در جهت بسط استعمار می گردید. اندیشه ها وتفکرات دینی، مذهبی بود. بسیاری از دستورات ادیان با روند حکومتی انگلیسی ها مغایرت داشت و این امر باعث بوجود آمدن قیام های کوچک و بزرگ دینی، ملیتی علیه استعمار انگلیس می گردید که از آنجمله قیام تیفو سلطان در هند، قیام شیخ رئیس علی دلواری در بوشهر و ... می باشد.
استعمار انگلیس در جهت سرکوب و مهار این قیامها در اندیشه مبارزه با اینگونه تفکرات نپرداخت بلکه با ایجاد تحریفات گوناگون و استفاده بهینه از قسمتی تفکرات دینی عملا مذهب را دچار چالش انحرفی نمود و قدرت اندیشه و مذهب را گرفت. از آن جمله می توان بوجود آمدن تحریفات گوناگون در مورد قیام عاشورا در زمان دولت قاجارها نام برد و استفاده بهینه از نظریه قضا و قدر در پیشبرد اهداف استعمار و ترویج تفکر جبریون در جامعه که آنچه بوجود آمده مقدرات الهی بوده و بایستی راضی بود به رضای خدا.
و یکی دیگر از تخریبات تفکری استعمار، استحاله فرهنگی کشورهای شرقی بود که دارای فرهنگی غنی و با زیر ساخت های بنیادی بودند. بدین ترتیب که عقب ماندگی دولتهای شرقی را معلول اعتقادات مذهبی و فرهنگهای بوی قلمداد نمودند و این تفکر را رواج دادند که کشورهای شرقی در صورتی رو به پیشرفت و ترقی گام خواهند برداشت که مذهب و دین و فرهنگ بوی خود را به کناری گذارده و خود را هم رنگ و بوی اروپاییان گردانند. با این تفکر و احساس حقارتی که در کشورهای شرقی وجود داشت نوعی تفکر روشنفکرانه غربی بوجود آمد که ضمن کرنش در برابر تمدن غرب با زیر ساختمانهای فرهنگی بوی، مذهبی خود به مبارزه پرداخت و خود را چون یک اروپائی در دل کشور خود مطرح نمود که این موج در کشور ما که توضیح خواهیم داد منشأ بسیاری از انحرافات و عقب ماندگیها گردید. کشورهای استعماری با این ترفند بجای آنکه باب اندیشه و تفکر را در دولتهای شرقی بگشایند. این کشورها را به کشورهای با فرهنگ مصرف غربی تبدیل نموده و سیطره خود را از جهت فکری گسترش دادند. و بسیاری از مردم ممالک شرقی این را ندانستن که این مسئله حقه ای بود برای دور نگاه داشتن آنان از رشد فکری اقتصادی وسیاسی. اقبال لاهوری در این زمینه می گوید :

 

قدرت اَفرنگ از علم و فن است
از همین آتش چراغش روشن است
علم و فن را ای جوان شوخ و شنگ
مغز می باید نه ملبوس فرنگ
اوضاع ایران از دوره قاجار تا زمان کنونی
ایران از ابتدا جزء کشورهای جهان بوده و مهد تمدنهای عظیم بشری می باشد. اولین کتیبه سنگی در زمینه حقوق بشر که گواه تفکر و اندیشه بالای اجتماعی ایرانیان است در زمان داریوش در ایران نوشته شده است. با مطالعه تاریخ در می یابیم علی رغم آنکه ایرانیان در طول سالهای متمادی دچار جنگهای داخلی و خارجی زیادی شده اند و علی رغم آنکه تفکر حکومتی، پادشاهان بر ایران در طول سالیان وجود داشته و ایشان بوده اند که بر طبق خواسته ها و سلایق خود قانون وضع می کردند و همه کاره کشور بودند. اما بگواه تاریخ ایرانیان و حاکمان آنان همیشه به صاحب علم و فن و ادب به دیده احترام نگاه می کردند و صاحبان علم و ادب جایگاه رفیعی را در بین مردم و حکومت داشته اند. این امر باعث گردیده که ایران اطبا، منجمان، مکتشفین و ادیبان زیادی را در درون خود پرورش داده و به جهان معرفی نماید. همچون زکریای رازی، ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، خواجه نصرالدین طوسی، سعدی، حافظ، مولانا و ...
با مطالعه در کتب قدیمی در می یابیم در زمانیکه اروپاییان در قرون وسطی وعصر خفقان بسر می بردند جامعه ایران چه از لحاظ علمی و چه از لحاظ حکومتی دارای جایگاه رفیعی بوده است و اروپاییان تا حدودی پیشرفت کنونی خود را مدیون دانشمندان ایرانی می باشند. کتاب معالم القربه فی امور الحسبه نوشته کیکاووس ابن اسکندر عنصر المعالی گواه این سخن است که ایرانیان در نظام شهرداری تا چه میزان پیشرفت کرده بودند و در زمانی که هنوز نظامات کنونی بوجود نیامده بود در این کتاب با شیوه های شهرداری در نظافت شهر، رعایت بهداشت از سوی فروشندگان و نظارت بهداشتی دولت بر روی خرید و فروش مواد غذایی برای جلوگیری از بیماریها که بسیار شبیه به نظامات کنونی می باشد آشنا می شویم.
اما دو تفکر عمده باعث گردید تا در طول تاریخ در دوره های مختلف حکومت پادشاهان ایران به فراخور کاردانی و لیاقت پادشاهان پیشرفت نموده و یا در صورت عدم کاردانی و لیاقت پادشاهان دچار عقب ماندگی گردد. و این امر نیز نشأت گرفته از تفکر جبریون در ذهن توده های جامعه بود که آنچه بر سر آنها می آمد را قسمت خود دانسته و در جهت عوض کردن اوضاع و مخالفت با حاکمان نالایق بر نمی آمدند.
1- پادشاهان این تفکر را در مردم بوجود آورده بودند که سلطنت نعمت داده شده از سوی خداوند است و شاه تنها در برابر خداوند مسئول بوده و پاسخگو خواهد بود.
2- سلطنت موروثی بوده و شاه هیچ حقی برای مردم قائل نبود.
وضع قانون، اعمال قانون، ایجاد عدالت و... تماما بر سلیقه شخصی پادشاهان بود و هیچ مرجع قانونگذاری یا مجلس جهت قانونگذاری و یا رفراندوم وجود خارجی نداشت و حرف اول و آخر با شاه مملکت بود. تا اوایل دوران صفویه با وجود این تفکر در بین جامعه و دست نداشتن دیگر کشورها در امورات ایران وضع به همین گونه می گذشت.
از اوایل دوران صفویه و با توجه به شروع رنسانس ادبی در اروپا باب رفت و آمدهای دول اروپایی و دیپلمات های آنان به ایران باز شد اما با توجه به مشکلات و سختی های عدیده ای که در رفت و آمد بین ایران و اروپا وجود داشت تاثیرات زیادی بر کشور ما ایجاد ننموده و تنها درگیریهای جزئی و یا پیمان نامه های دوستی و همکاری در ا ین دوران شکل گرفت.
اوج فعالیت اروپائیان در دوره قاجار و همزمان با اختراع ماشین بخار و کشتی بخار و رنسانس صنعتی، می باشد. که بایستی به تفصیل این برهه از تاریخ را بررسی نمائیم. چرا که بسیاری از مشکلات کنونی سر منشأ در آن تاریخ دارند.
سلسله قاجار تشکیل شده از کلکسیونی از شاهان و امرای نالایق، انسانهایی که بجز حفظ حکومت، امیال و خواسته های نفسانی خود و بدست آوردن رفاه برای خود به چیز دیگری نمی اندیشیدند.
همزمان با قدرتمند شدن اروپا و رشد صنعت و ادب در آن ممالک کشور ایران بدست شاهانی افتاد که هیچگاه در راستای تعالی و رشد علم و صنعت در ایران گام بر نداشتند و تنها بعضی انگشت شمار از مردان با غیرت ایرانی در این برهه از تاریخ درخشیدند.
در زمان فتحعلیشاه قاجار با امضاء دو معاهده نگین گلستان و ترکمانچای بسیاری از سرزمین های خود را تقدیم روس ها نمودیم.
در این دوران با توجه به انقلاب صنعتی در اروپا و اختراع ماشین بخار و کشتی بخار رفت و آمد دولتهای اروپائی به ایران گسترش یافت ایران از یک سوی شاهراه رسیدن به هندوستان و چین بود و از سوی دیگر خود دارای منابع و ذخایر سرشاری بود و چون حکومت مرکزی نیز بدست افرادی نالایق اداره می شد گرفتن امتیازات گوناگون کار دشواری نشان نمی داد.
پیشرفت اروپائیان و ایجاد تحولات بزرگ علمی و صنعتی در اروپا، پادشاهان ایران را مقهور آنان نموده بود و تفکر برتر بودن تمدن

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقدمات علم حقوق و حقوق اساسی

دانلود مقاله مقدمات تکنولوژی

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله مقدمات تکنولوژی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  33  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


مقدمه:
یکی از عواملی که برای توسعه علم در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است، تکنولوژی آموزشی است. تکنولوژی آموزشی ابزار و روش هایی در اختیار دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار می دهد که آنها را برای غلبه بر مسائل و مشکلات آموزشی تجهیز می کند.
تکنولوژی آموزشی در ایران همانند سایر کشورهای در حال توسعه، پیشرفتی نداشته است. بیشتر فعالیت های تکنولوژی آموزشی کشور ما در سال های گذشته، متوجه خرید و بکارگیری وسایل گران قیمت الکتریکی و الکترونیکی سمعی و بصری شده است. نمونه ای از این فعالیت ها در خرید و ایجاد تلویزیونهای آموزشی مدار بسته یا باز، و خرید سایر وسایل آموزشی دیگر مانند انواع پروژکتورها خلاصه می شود.
به امید است که با توجه مسئولان به این امر مهم زمینه پیشرفت سریع علم در کشور ما فراهم گردد.
چکیده
در تحولات چند دههٔ اخیر، بویژه در کشورهایی که توانسته اند از نظر علوم در زمرهٔ کشورهای توسعه یافته محسوب شوند و یا در مرحلهٔ انتقال قرار گیرند، توجه ویژه به تولید علم و بهره برداری از آن مورد تاکید بوده است.
در سراسر جهان یک تردید عمومی در مورد مطلوب بودن کوتاه مدت و بلند مدت استفاده از تکنولوژی آموزشی در تولید علم وجود دارد. این تردید بصورت تکنوفیلی « دوست داشتن تکنولوژی» وتکنوفوبی « تکنولوژی گریزی» می باشد. بسیاری از افراد ادعا دارند که اتکای فزایندهٔ ما به تکنولوژی منجر به تخریب اجتماع می گردد، و دیگران معتقدند که تکنولوژی جاده ای به سمت جهان رویایی می باشد. اغلب مردم آن را پذیرفته اند و با ارزش آن مواجه شده اند و آن را نه مخرب و نه رؤیا بافی می دانند.
هدف این مقاله مروری بر تاثیر تکنولوژی آموزشی در توسعهٔ علمی است ؛ با توجه به تغییرات روز افزونی که در آموزش رخ می دهد، مشخصه اصلی و عمدهٔ عصر کنونی ، محوریت یافتن علم و تولید و بکار گیری آن می باشد. تلاش برای تولید و توسعهٔ علم با توانمندی و قدرتمندی کشورها در حوضه ها و عرصه های مختلف پیوند خورده است. میزان ونحوهٔ بهره مندی از علم از موضوعات و چالش های بسیار اساسی دولت محسوب می شود. بدین سان آیندهٔ کشورها و توسعه یافتگی آن ها با تولید علم و بسط و بهره مندی آن کاملاً متبط است و برتری کشورها نسبت به هم، به علم و نتایج و کاربردهای آن بستگی دارد. تردیدی نیست که به کار گرفتن طرق جدیدتر و بهره مند شدن از فواید تکنولوژی آموزشی و روش های نوین بستر مناسبی برای تولید علم و توسعهٔ آن فراهم می آورد.
در این مقاله پس از اشاره به تعریف تکنولوژی آموزشی و جهت گیری های فعلی آن، شاخص های اساسی علم، اهداف تکنولوژی آموزشی، اصول انتخاب رسانه های آموزشی و انتقال و توسعه ی تکنولوژی مورد توجه قرار گرفته است.

 

تکنولوژی
واژه تکنولوژی مرکب است از واژه یونانی (Tcekne) و (logic) که فن شناسی ترجمه شده است.(tekne) در برابر (Arke)است.این تمام آن چیزهائی است که از قدیم در زندگی انسان وجود داشته است.درحالی که (Tekne) در زبان یونانی به معنی فن و هنر است. یعنی چیزهایی که از قدیم وجود نداشته و توسط بشر بر طبیعت افزوده شده است.
به بیان دیگر، بشر در برابر محیط طبیعی، محیط فنی را به وجود آورد که مصنوع دست و مغز اوست. Loge از Logos آمده و معنی آن عقلی است که بر جهان و تکامل آن حاکم است.
تکنولوژی یعنی شناخت راهها و روش های کار و عمل.
تکنولوژی عبارت است از دانش و مهارتهای لازم برای تولید کالا و خدمات که اصل قدرت فکری و شناخت انسان و ترکیب قوانین موجود طبیعت می باشد.
تکنولوژی هر ابزار یا روش، محصول، فرآیند، تجهیزات فیزیکی و یا روش های انجام یا ساخت است که به وسیله آن قابلیت های بشری توسعه می یابد.
تکنولوژی عبارت است از مکانیزم، دانش یا فرآیندی که برای تبدیل ورودی ها و خروجی ها به منظور ارتقای قابلیت های افراد، گروههای کاری و سازمان ها به کار می رود.
تکنولوژی مفهومی است که به وسیله آن محصولات و یا خدمات اعم از ملموس و غیر ملموس، در بازار، تولید و عرضه می گردند.
تکنولوژی عبارت است از مجموعه ای از فرآیندهای فیزیکی، روش ها و فنون، ابزار و تجهیزات، ماشین آلات و مهارتهایی که توسط آنها کالایی ساخته می شود و یا خدماتی ارائه می گردد.
تکنولوژی آموزشی
یکی از عواملی که برای مقابله با مسائل و مشکلات آموزشی در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است تکنولوژی آموزشی است. تکنولوژی آموزشی ابزار و روش هایی در اختیار دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار می دهد که آنها را برای غلبه بر مسائل و مشکلات آموزشی تجهیز می کند.
تکنولوژی آموزشی بر رویکرد عملی در تدریس و یادگیری و بهره گیری از روشهای تکنولوژیکی و علمی مناسب و استفاده از یافته های روان شناسی، جامعه شناسی، زبان شناسی، دانش ارتباطات و سایر زمینه های وابسته، دلالت دارد. این دانش تلاش می کند تا اصول مدیریت هزینه - اثر بخشی و کارایی را مورد توجه قرار دهد و از منابع انسانی و غیر انسانی در آموزش استفاده کند.البته باید توجه داشت که تکنولوژی آموزشی به عنوان یک مفهوم، الزاماً دلالت بر استفاده ازماشین در آموزش نیست بلکه آنچه امروز از این مفهوم، استنباط می شود مشتمل بر توسعه، کاربرد و ارزشیابی سیستم ها، تکنیک ها و مواد کمک آموزشی در زمینه یادگیری است.
تکنولوژی آموزشی مجموعه روشها و استراتژی هایی است که با دیدی سیستمی به تجزیه و تحلیل برنامه های آموزشی می پردازد و پس از یافتن مشکلات و علل آن ها برای رفع موانع و حل معضلات راه حل ارائه می دهد.
در نتیجه آنچه تا کنون گذشت، تکنولوژی آموزشی مجموعه نظریه ها، روش ها و دستورالعمل هایی است که در طراحی، اجرا، ارزشیابی و حل مشکلات برنامه های آموزشی به کار گرفته می شود. تکنولوژی آموزشی در مقام علمی کاربردی و تلفیقی خود را در چهارچوب هیچ دیدگاه و حتی هیچ یک از حیطه های خاص علوم محدود نمی داند، زیرا این ویژگیهای علوم کاربردی است که از حاصل دست آوردهای سایر علوم برای هدف خاصی بهره جویند و همیشه بر دامنه کاربرد و تاثیر خود بیفزایند.
جی آرگاس تکنولوژی آموزشی را ((طراحی سازمان یافته واستقرار یک سیستم فراگیری که از مزایای روش های نوین ارتباط جمعی، ابزار و وسایل بصری، سازمان بندی کلاس و روش های جدید تدریس بهره گیری می کند))، می داند.
جیمز براون تکنولوژی آموزشی را «طراحی، اجرا و ارزشیابی سیستماتیک تمامی فرآیند یادگیری و تدریس بر اساس هدفهای مشخص و نتایج تحقیقاتی در زمینه های یادگیری و ارتباط و همچنین به کارگیری مجموعه ای ازمنابع انسانی و غیر انسانی به منظور ایجاد آموزش موثر» می داند. و ریچموند تکنولوژی آموزشی را «به کاربستن سیستماتیک اطلاعات علمی در موقعیت یادگیری» می داند.
مراحل تکوین تکنولوژی آموزشی
شاید انجام تعریفی دقیق در مورد تکنولوژی چندان مطلوب نباشد، زیرا بعضی ها معتقدند که این کودک هنوز به دنیا نیامده است، تا چه رسد به اینکه، سر و صدا داشته و یا به سن رشد رسیده باشد، با این حال عده زیادی معتقدند که تلاشهای آموزشی با صراحت هر چه بیشتر وجود دارد، و می توان تولد آن را سال 1945 م، یعنی سال انتشار اثر معروف اسکینر به نام «علم یادگیری وهنر تدریس»دانست. تولد تکنولوژی آموزشی را به سه گروه یا سه دوره تقسیم می کنند:
نخستین دوره: ما قبل تاریخ تکنولوژی آموزشی
یعنی تمام وقایعی که در این زمینه، پیش از نیمه اول سال 1950 اتفاق افتاده است.
دومین دوره: یا دوره کودکی این علم
که زمان انتشار اثر معروف اسکینر در سال 1945 می باشد که تا سال 66 ادامه پیدا می کند. این دوره عصر طلایی آموزش برنامه ای نام دارد و هنوز هم در این دوره واژه تکنولوژی آموزشی به گوش نمی خورد.
سومین دوره: (عصر حاضر)
که دوره تکامل این علم است و از سال 1966 آغاز شده و همچنان ادامه دارد و در همین دوره است که تکنولوژی آموزشی نتایج مطلوب خود را نشان داده است.
تکنولوژی آموزشی در ایران
تکنولوژی آموزشی در ایران همانند سایر کشورهای در حال توسعه، پیشرفتی نداشته است.بیشتر فعالیتهای تکنولوژی آموزشی کشور ما در سال های گذشته، متوجه خرید و بکارگیری وسایل گران قیمت الکتریکی و الکترونیکی سمعی و بصری شده است. نمونه ای از این فعالیتها در خرید و ایجاد تلویزیونهای آموزشی مدار بسته یا باز، و خرید سایر وسایل آموزشی دیگر مانند انواع پروژکتورها خلاصه می شود.
در گذشته در بعضی از مدارس ایران نسبت به ایجاد آزمایشگاههای علوم، شیمی، فیزیک و زیست شناسی اقداماتی به عمل آمد. اما این آزمایشگاهها به علل بی توجهی در فعالیتها و ارزشیابی از کار معلم و دانش آموز و کمبود وسایل آزمایشگاهی و مهارت کافی و عدم اعتقاد به کاربرد این مواد هنوز هم نا موفق باقی مانده است. درسال 1311 که مسئولیت تربیت دبیر کشور به دانشسرای عالی محول شد، برای نخستین بار دروسی از قبیل آموزش و پرورش و فلسفه آن، روانشناسی تربیتی در برنامه های تحصیلی دانشجویان گنجانده شد.
در سال 1341 اداره ای به نام اداره آموزش فعالیتهای هنری و سمعی و بصری به وجود آمد که بعداً به واحد مستقلی به نام دفتر آموزش سمعی و بصری تبدیل شد. توجه به اهمیت استفاده از فیلم های آموزشی در سطح جهانی، انگیزه ای بود که به پیروی از آن وزارت فرهنگ نسبت به تشکیل جشنواره های بین المللی اقدام کند.که از سال 1343 به بعد تعدادی از این جشنواره ها در ایران برگزار شده است. این فعالیتها همچنان ادامه داشت تا اینکه با ایجاد مراکز تربیت معلم در دانشکده های علوم تربیتی در ایران برنامه های درسی جدید تحت عنوان «وسایل کمک آموزشی» در خصوص معرفی نرم افزارها و سخت افزارها و امور سمعی و بصری برای دانشجویان در نظر گرفته شد، و بعد از آن بود که همگام با این تحول نیاز به خرید وسایل آموزشی از خارج افزون شد و مراکز آموزشی بدون مطالعه به این امر اقدام نمودند.
مشکلات روزافزون آموزشی، مسئولان تعلیم و تربیت مملکت را بر آن داشت تا برای نخستین بار در سال 1343 اقدام به تاسیس تلویزیون آموزشی کننده که در سال 1350 مقارن با تغییر نظام آموزشی کشور، کارخود را با پخش نوارهای درسی شروع کرد.تلویزیون آموزشی در سال 1352 فعالیت خود را با پخش دروس سالهای اول، دوم و سوم راهنمایی تحصیلی آغاز نموده ولی متاسفانه این سازمان علیرغم توفیقاتی که بدست آورد، به خاطر عدم تخصیص بودجه کافی برای ادامه فعالیتهای خود و مواجه شدن با مشکلات تعمیر و تعویض قطعات تلویزیونهای مدارس و مراکز خودش و همچنین رو به رویی با کار شکنی های سازمان تلویزیون عمومی کشور از ادامه کار خود بار ماند. اگر چه اکنون درحدی محدود در یکی از برنامه های سراسری تلویزیون (شبکه دوم) برخی مواد درسی بدون برنامه ریزی و ارزشیابی پخش می شود، ولی در حقیقت می توان گفت که «کشور ما در حال حاضر فاقد تلویزیون آموزشی است».
ازسال 1357 به بعد طبق مصوبات ستاد انقلاب فرهنگی، رشته تکنولوژی آموزشی درسطح کارشناسی در دانشکده های علوم تربیتی دانشگاههای تهران، اهواز، تبریز دایر شد و هدف کلی این بود که تکنولوژیستهای فارغ التحصیل بتوانند در کلیه مدارس کشور و یا در فعالیتهای برنامه ریزی درسی و آموزشی مشغول به کار شوند. در سالهای اخیر انتشار مجلات آموزشی و کمک آموزشی مانند مجلات رشد معلم همراه با رشد تکنولوژی، و فصلنامه تعلیم و تربیت، مجلات رشد تخصصی، ترجمه و تالیف کتابهای جنبی آموزشی، جمع آوری و نگهداری رسانه های ساخته شده توسط معلمان و دانش آموزان رونق یافته است.همچنین شرکت صنایع آموزشی اقدام به تولید برخی از وسایل آموزشی می نماید.
به علت فعالیتهای تکنولوژیستهای کشور، مسئولان تعلیم و تربیت به مفاهیم صحیح تکنولوژی آموزشی تاحد زیادی پی برده اند. به طوری که هم اکنون برخی از رشته های علوم انسانی (فوق لیسانس) درسی در زمینه تکنولوژی آموزشی دارند. اگر چه اخیراً در کشور ما فعالیتهای زیادی در زمینه های مختلف تکنولوژی آموزشی صورت گرفته است.
ولی هنوز برای اکثر مردم و حتی طبقه فرهنگی کشور مفهوم صحیح تکنولوژی آموزشی بطور کامل روشن نشده است، و این خود یکی از مشکلات عمده در راه رشد لازم و مورد نظر در امر آموزش صحیح می باشد.
اهمیت تکنولوژی آموزشی
شک نیست که امروزه بکارگیری تکنولوژی آموزشی پیشرفته کارایی و بازدهی تعلیم و تربیت را به مراتب افزایش داده و رنج و زحمت کار را بسیار ناچیز ساخته است.
تکنولوژی آموزشی به عنوان ابزار موثر، کار انتقال تجارب و یافته های علمی را تسهیل ساخته و بدون شکل شتاب روز افزون و غیر قابل انتظار بشر در علوم و فنون، خصوصاً در دهه های اخیر، مرهون شناخت و استفاده از متدهای جدید و شیوه های تازه و بکارگیری ابزارهای آموزشی مدرن می باشد.
باتوجه به هدفها و روشهایی که تکنولوژی آموزشی برای حل مشکلات آموزشی و افزایش کیفیت آموزشی در نظر گرفته است، دیگر نمی توان آن را مترادف با کاربرد وسایل و ابزارهای کمک آموزشی دانست، بلکه تکنولوژی آموزشی مفهومی بسیار گسترده را در بر می گیرد که می توان آن را «مجموعه روشها، تکنیکها و وسایلی دانست که برای تسهیل یادگیری و افزایش کیفیت آموزش طراحی و اجرا می شود».

 


مفهوم علم
علم به معنای «کسب معلومات به صورت سیستماتیک وتنظیم یافته»، گرچه تعاریف بسیار زیادی می توان برای علم قائل شد. بعضی ها علم را به معنای «ایجاد خلاقیت»، برخی دیگر به معنای «یک نوع فعالیت فکری واجتماعی» وگروهی علم را یک «تحول فرهنگی» دانسته اند.
مترادف کلمه علم در زبان انگلیسیScience است، این کلمه را برای اولین بار ویلیام وول در سال 1833 به کار برد.
علم در بستر پر فراز ونشیب تاریخ ودر آمیزش انسان با طبیعت واز تفکر انسان و پاسخگویی به نخستین چرا، چگونه وکجا، تولد یافته و در همین بستر روبه تکامل و توسعه نهاده و نیازهای روز افزون جامعه را پاسخ گفته است. در هر جامعه و در هر زمانی که به علم بهای بیشتری داده شده، ریشه های خرافه پرستی، توسعه نیافتگی و فقر خشکیده است، زیرا که هر سه عامل یاد شده ریشه در جهل دارند.
تاریخ علم چنانچه به انباشته شدن تدریجی راه و رسم ها و تلطیف کمی روشهای عملی در مطالعه طبیعت محدود گردد، تنها علم عصر حاضر معتبر می شود و دستاوردهای علمی تمدنهای گذشته از نظر علم جدید می بایست مورد ارزیابی قرار گیرد. حال آنکه علم به عنوان فرآیند اجتماعی در تمدن ها و جوامع گوناگون وجود داشته است.
مفاهیم توسعه
اصطلاح توسعه به معنای امروزی آن به طور فراگیر پس از جنگ جهانی دوم مطرح شده است. واژه توسعه در لغت به معنای خروج از «لفاف و پوشش» است. در قالب نظریه نوسازی، لفاف همان جامعه سنتی و فرهنگی و ارزشهای مربوط به آن است که جوامع برای متجدد شدن باید از این مرحله سنتی خارج شوند.28
تمایل ملتها برای نیل به رفاه و آبادانی همراه حفظ هویّت و کرامت انسانی ریشه در تاریخ دارد.این امر در دهه های اخیر تحت عنوان «توسعه»مطر ح شده است.دانشمندان علوم اجتماعی از توسعه تعاریف متعددی ارائه کرده اندکه در ذیل چند نمونه از آنها آمده است:
الف) از نظرتودارو:«توسعه را باید جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی درساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم ونهادهای ملی ونیز تسریع رشد اقتصادی ؛کاهش نابرابری وریشه کن کردن فقر مطلق است.»
ب) توسعه به معنای ارتقاء مستمرکل جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر و یا انسانی تر است.برای درک معنای درونی توسعه باید حداقل سه ارزش اصلی به عنوان پایه فکری و رهنمود عملی در نظر گرفته شود. این ارزشهای اصلی عبارتند از: معاش زندگی، اعتماد به نفس و آزادی که نمایانگر هدفهای مشترکی است که به وسیله تمام افراد و جوامع دنبال می شود.
ج) توسعه را می توان مجموعه فعالیتهایی برای هدایت درجهت ایجاد شرایط مطلوب زندگی براساس نظم ارزشی مورد پذیرش جامعه تعریف کرد.پس توسعه طیفی از تغییرات به هم پیوسته در جهت تامین نیازهای رو به گسترش جامعه است وبه عبارت دیگر توسعه فراگردی است که شرایط زندگی نامطلوب را به مطلوب تبدیل می کنند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   33 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقدمات تکنولوژی