فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد هنر قلم کاری در ایران

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق کامل درمورد هنر قلم کاری در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد هنر قلم کاری در ایران


دانلود تحقیق کامل درمورد هنر قلم کاری در ایران

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :63

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه

در طول تاریخ پر حادثه‌ی ایران ، هنر پیوسته بزرگترین افتخار ایرانیان بوده و دستاوردهای هنری، هدیه‌ی دایمی ایرانیان به تاریخ جهان.

ویژگی هنر ایران در اولین نگاه پیوند شکوهمندش با زندگی است و تکیه‌یی مطمئن که بر تجربیات بشری در رشته های مختلف دارد. به عبارتی صریح تر،‌از قدیم ترین زمان اگر چه هنر امری عادی و معمول بود، ایرانیان برای زیبایی مقیاسی بلند قایل بودند و در طی قرن ها همیشه ذوق و فهمی عامل و استادانه مایه‌ی تعالی و ترقی هنرشان بوده ... هنر با زندگیشان پیوند داشته و انواع هنرها نیز در ارتباط با یکدیگر بوده اند. هر هنری از هنر دیگر مشتق می‌شده وعجیب اینکه هنرمندان ایرانی هرگز در بنداسم و عنوان نبوده اند و نگاهی گذرا به بازمانده های هنری ایران زمین بهترین مؤید ایثار نفس و فروتنی هنرمندان ایرانی است و از هر صد اثر باقیمانده، ممکن است تنها یکی امضای به وجود آورنده اش را داشته باشد...[1]

بطور کلی باید گفت آن بخش از هنر ایران که هنری متعهد و ردمی بود، بخاطر پیوند و آمیختگی محکم و استوارش با زندگی مردم توانست به دور از جنبه های تجاری و بیشتر در صراحت و صداقت رشد کند.

قلمکارسازی از جمله هنرهایی است که علیرغم پیشینه‌ی دیر و دورش، تا کنون کمتر موضوع یک تحقیق جامع و جدی بوده واگر درباره‌ی سایر رشته های صنایع دستی ایران کم و بیش مآخذی در دسترس عموم هست، پیرامون این “هنر – صنعت” کمتر با نوشته یا کتابی برخورد می کنیم و آنچه که در کتب مختلف یافت می‌ شود بسیار محدود بوده و به هیچ وجه نمی تواند جوابگوی علاقمندان تحقق پیرامون دست سازهای ایرانی باشد.

قلمکار[2]  نوعی از بافته های رنگارنگ و الوان[3] و یا پارچه‌یی ساده و مازو شده از کرباس کتان و غیره است که بر آن به وسیله‌ی قالب و مهر نقوشی تصویر کرده باشند و آنرا به اشکال پرده، سفره، رومیزی و غیره درآورند[4].

این “هنر – صنعت‌” که وجه تسمیه اش را از شیوه‌ی تولید آغازین خود وام گرفته و هم اینک به گونه‌یی گسترده در اصفهان و به شکلی محدودتر در مشهد و دامغان هنوز، رونق و رواجی دارد از حدود اوایل قرن هفتم هجری قمری و همزمان با هجوم مغول ها، به ایران راه یافته و در گذشته هایی دور اصفهان، شیراز ، بروجرد، همدان، رشت، کاشان ، نخجوان، یزد، سمنان ، گناباد، نجف آباد و روستاهای فارسان،‌گزیرخوار، خورزوق، برخوار، لنجان سده و ... جزو مراکز مهم پارچه های قلمکار به شمار می‌رفته و از نظر اهمیت، پارچه های قلمکار بروجردی در درجه‌ی اول قرار داشته است[5]  هم چنین شواهد و مدارک مکتوبی ازج مله نظریه عیسی بهنام در کتاب صنایع دستی ایران وجود دارد که حاکی از وجود نوعی پارچه‌ی نقاشی شده در قرن پنجم هجری قمری (یازدهم میلادی) است و همین امر باعث شده تا گروهی از سر شتابزدگی سابقه‌ی تولید قلمکار را به روزگار محمود غزنوی برسانند. در حالیکه صحت این مطلب را به دشواری میتوان پذیرفت زیرا استاد معتبرتر گویای آن است که قلمکاری و نقاشی روی پارچه به شکلی که امروزه مرسوم است دقیقاً از دوره‌ی مغول ها در ایران متداول شده وعلت نیز آن است که چون مغول ها خراجگذار دولت چین شمالی بودند، اجباراً به ورود کالاهای چینی از جمله روی خوش نشان دادند و از آنجائیکه پارچه های چینی در مدت کوتاهی توانست در بازارهای ایران فروش فوق العاده‌یی پیدا کرده و مورد توجه مصرف کنندگان ایرانی قرار گیرد، هنرمندان رنگر و نساج از سویی درصدد کسب بازار جدیدی برای فرآورده هایشان برآمدند و از سویی کوشیدند تا توجه خوانین و عمال حکومت را به خود جلب کنند. زیرا بنا به روایت مرتضی راوندی در تاریخ اجتماعی ایران : “طبقه‌ی صنعتگران و پیشه وران در دوران حکومت سامانیان، غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان طبقه‌ی موثر و فعالی در محیط اجتماعی ایران بودند. تاجاییکه قوم خونخوار مغول که به هیچ چیز پای بند نبودند نسبت به طبقه‌ی هنرمند نظر عنایت داشتند و از کشتن و از بین بردن آنها حتی الامکان خودداری می کردند...” و از عبید زاکانی نقل شده که : “در تواریخ مغول وارد است که هلاکوخان را چون بغداد مسخر شد جمعی را که از شمشیر بازمانده بودند بفرمود تا حاضر گردند حال هر قومی باز پرسید : چون بر احوال مجموع واقف گشت گفت : از محترفه[6] ناگزیر است و ایشان را رخصت داد تا بر سر کار خود رفتند. تجار را مایه فرمود دادن تا از بهر بازرگانی کنند و ... “ به همین جهت صنعتگران در صدد ابداع شیوه‌ی جدیدی برای منقوش کردن پارچه و نمایاندن هنر خود برآمدند که از آنجمله نقاشی روی پارچه های ابریشم یا به اصطلاح پارچه های قلمکار قابل اشاره است.

متأسفانه به دلیل آسیب پذیری نسوج پارچه در برابر عوامل جوی و نیز مصرفی بودن اکثر تولیدات قلمکارسازان ایرانی، در حال حاضر هیچگونه نشانه‌یی از قلمکارهای مربوطه به دوران یاد شده در دست نیست و منهای آن تعداد از پارچه یی که نزد خانواده های ایرانی حفظ شده یا در موزه های کشور محفوظ است قدیمی ترین قلمکار ابریشمی در مجموعه‌ی بارون ژرم پیشون [7] نگهداری می شود و متعلق به قرن هجدهم میلادی (دوازدهم هجری قمری) است و ظاهراً تعلق به اصفهان دارد. در موزه‌ی متروپولیتن نیز نمونه هایی از قرن نوزدهم میلادی موجود است که حاصل کار هنرمندان اصفهان، یزد و همدان می‌باشد و گویای اینکه تا حدود دویست سال پیش تولید قلمکار در یزد و اصفهان رواج داشته [8] همچنین مآخذی در دست است که نشان می‌دهد : قلمکار یزد با پارچه‌ی کرباس درست می‌شده و از حیث لطافت و خوش نمایی به پای قلمکارهای اصفهانی نمی‌رسیده و دارای عرض کمی بوده وغالباً دو پارچه‌ی کم عرض را در کنار هم می‌دوخته اند تا یک قطعه‌ قلمکار به دست آید[9].

تاریخچه

نحوه‌ی ابتدایی تولید قلمکار بدین شکل بوده که ابتدا با قلم روی پارچه های پنبه‌یی (و احتمالاً ابریشمی) طرح های مورد نظر را نقاشی نموده و سپس با مواد شیمیایی ویژه‌یی نسبت به تثبیت رنگها اقدام میکرده اند. لیکن به دلیل فقدان هماهنگی لازم بین نقوش ونیز از آنجا که این کار مستلزم صرف وقت فراوانی بود تکامل تدریجی قلمکارسازی باعث شد تا برای دسترسی به تولید بیشتر و نیز ایجاد هماهنگی و یکنواختی نقوش، استفاده از مهره های چوبی جایگزین استفاده از قلم مو شود و جهت فراهم آوردن امکان استفاده‌ی عموم مردم از پارچه های قلمکار تهیه قلمکارهایی بر روی کتان، چلوار، کرباس و سایر انواع پارچه نیز رواج یابد و تحقیقاً میتوان فاصله‌ی اوایل قرن دهم هجری قمری (حدود 1502 میلادی) تا اواسط قرن دوازدهم هجری قمری (حدود 1722 میلادی) را اوج قلمکارسازی و روزگار اعتلای هنر و صنعت قلمکارسازی کشور به حساب آورد. چه آنکه در فاصله‌ی سالهای یاد شده تقریباً اکثر مردم کشور مصرف کننده‌ی پارچه های قلمکار بودند وضمن استفاده از این پارچه جهت تهیه‌ی انواع پوشاک، به عنوان پرده، سفره، مجمعه پوش، سجاده، رویه لحاف، بقچه، سوزنی حمام، قطیفه، رویه‌ی پشتی، دستمال و کتیبه هایی برای تزئین مجالس سوگواری نیز از آن استفاده میکردند و افزون بر این قلمکارهای ایرانی در خارج از کشور نیز خریداران فراوانی داشت.

نقوش این پارچه ها (جز در مواردی که سفارش دهنده تقاضای نقش خاصی را داشت) بیشتر عبارت بود از نقوش اسلیمی، مناظر شکار و چوگان بازی، مجالس رزمی با الهام از وقایع کربلا و داستانهای حماسی ایران، شمایل هایی از ائمه اطهار و پیشوایان و نیز مناظری که بیشتر متأثر از اشعار خیام، حافظ، فردوسی، نظامی و ... بود و نقش معروف به ترمه‌یی یا بته جقه‌یی در اغلب اینگونه پارچه ها چه در حاشیه و چه در متن به تعداد زیادی یافت می‌شد و در حواشی بسیاری از پارچه ها و به ویژه کتیبه هایی که خاص مجالس سوگواری تهیه می گردید آیات قرآن و اشعاری به زبان عربی و فارسی با خط کوفی یا نستعلیق به چشم می‌خورد. یکی از این حاشیه ها که به حاشیه‌ی محتشم شهرت دارد شامل دوازده بیت از اشعار محتشم کاشانی در ذکر وقایع عاشورا و رثای امام سوم شیعیان حضرت حسین بن علی علیه السلام است.

عبدالحسین احسانی در کتابی که با عنوان مجموعه‌ی قلمکار ایران در سال 1350 انتشار داده مجموعاً 12 طرح مربوط به قبل از سال 907 هجری قمری - 79 طرح مربوط به سالهای 907 تا 1148 قمری – 28 طرح مربوط به سالهای 1148 تا 1214 هجری قمری – 55 طرح مربوط به سال های 1214 تا 1345 هجری قمری و تعداد بسیار محدودی از طرح های مربوط به شصت ساله‌ی اخیر را آورده است در حالیکه علی چیت ساز، یکی از قلمکارسازان ایرانی،‌در تحقیقی که با عنوان صنعت قلمکار ایران از سوی سازمان صنایع دستی ایران انتشار یافته ضمن اشاره به 334 قالبی که در حاضر قلمکارسازان ایرانی از آنها استفاده می کنند به نقوش فراوانی که توسط حاج محمد رضا و حاج تقی اخوان چیت ساز و استاد رحیم بیدادی از روی ضریح ها، کاشی کاری ها و قرائن قلمکار تهیه شده نیز اشاره کرده است که ارزیابی دقیق این قالب ها و نقوش به خوبی میتواند سیر تحولی و اوج و حضیض های صنعت قلمکارسازی در ایران را به نمایش بگذارد و مددرسان محققان در دسترسی به واقعیات باشد چرا که متأسفانه در زمینه‌ی قلمکارسازی تا پیش از سال 907 هجری قمری جز آنچه به طور پراکنده در گوشه و کنار کتب و رسالات آمده اطلاعات قابل توجه دیگری در دست نیست.

تولد دوباره قلمکارسازی : “هنر – صنعت ” قلمکارسازی که گفته شد در طول سالهای 907 تا 1148 هجری قمری به شکوه و بالندگی کافی رسید در فاصله‌ی سالهای 1148 تا 1214 تدریجاً به سوی سیری قهقرایی کشیده شد و سرانجام در فاصله‌ی سالهای 1214 تا 1345 هجری قمری کاملاً سقوط کرد و از میان انبوه قلمکارسازان جز معدودی انگشت شمار باقی نماندند. زیرا به علت ضعف و سستی شاهان قاجار از یک سو و طمع بیش از حد کشورهایی نظیر انگلیس، روسیه ، هلند و هند از سویی دیگر که هر یک به شکلی سعی در غارت ثروتهای کشوری چون ایران داشتند، به تحریک گروهی از کارگزاران خارجی که در سازمانهای اقتصادی کشور به کار اشتغال داشتند و طبیعتاً نمی توانستند نیکخواه و دوستدار ایرانیان باشند، سیستم دریافت مالیات از زمین های مزروعی وضع و به مرحله‌ی اجرا گذاشته شد و دریافت مالیات از زمین های کشاورزی به صورت یکی از منابع مهم درامد دولت درآمد و به گونه‌یی که علی اصغر شمیم نوشته است : دولت طبق فهرست های معین از هر جریب، یعنی هر ده هزار مترمربع زمین کشاورزی مبلغی به نقد ومقداری جنس مالیات می گرفت و چون مودی مالیات، مالک و ارباب بود در برابر سهمی که به دولت می‌پرداخت هر چه دلش می خواست از برزگر و دهقان می ستاند[10] به طور مثال “سرپرسی سایکس” درباره‌ی یکی از روستاهای خراسان نوشته است که : مالیات این قریه 86 لیره (حدود پانصد تومان آنروز) است ولی مبلغی که از کشاورزان کسر میگردد از 140 لیره (حدود هشتصد تومان آنروز) کمتر نیست[11] و این همه در شرایطی اتفاق می افتاد که به نوشته‌ی علی اصغر شمیم محصولات کشاورزی تقریباً تمام نیازمندیهای زندگی ساده و محقر اکثریت جامعه‌ی ایران را تأمین می کرد و جز در مواردی معدود نیازی به کالاهای بیگانه در پیش نبود و علیرغم اینکه صنایع کشور عموماً دستی بود و ابزارآلات ساده و مختصری در صنعت به کار می رفت و نیروی اساسی مولد عبارت بود از نیروی فکری و قوه‌ی محرک عبارت بود از نیروی جسمی کارگران، معهذا صنایع کوچک رشد و رونقی نسبی داشت و مثلا در زمینه‌ی بافندگی (که فعلا مورد بحث است) انواع قالی و قالیچه ، انواع پارچه های کرباس ، متقال، شال، برک، زری، تریمه ، مخممل، عبنا و ... بافته می شد و مواد اولیه‌ی بافندگی از قبیل پنبه و پشم و ابریشم در داخل کشور تهیه و تمام محصولات این صنایع نیز در ایران به مصرف می رسید و نمد مالی و قلمکارسازی و گیوه کشی و بافت تافته و امثال آن نیز جزو این رشته از صنایع دستی بود[12] ولی بعد از وضع مالیات بر اراضی مزروعی تدریجاً زمینهای کشاورزی فراوانی نکاشته ماند و قهرا کشور از یک سو نیازمند واردات مواد غذایی شد و از سویی دیگر صنعتگرانی که ادامه‌ی حرفه شان ارتباط با پنبه‌ی تولید داخلی داشت بیکار ماندند و در نتیجه دروازه‌ی بازارهای کشور به روی فرآورده های مختلف خارجی گشوده شد و اگر تا قبل از آن مردم احتیاجاتشان را از داخل کشور تأمین می کردند و جز در مورد نفت و بعضی از انواع ادویه محتاج کشورهای خارجی نبودند تدریجاً به استفاده از فاستونی انگلیسی، کفش ساخته شده از چرم خارجی، سماورگران قیمت روسی، ظروف چینی آلمانی و روسی، انواع قماش لهستانی و اتریشی و بلورآلات ساخت مغرب زمین تشویق شدند و با گسترش این روحیه‌ی مصرف و همپای تضعیف کشاورزی و دامداری که ناچارا تضعیف صنایع دستی را نیز به دنبال داشت، اجناس مختلف خارجی بازارهای سراسر کشور را انباشت و منسوجات پنبه‌یی ، پارچه های پشمی، بافته های پشم و پنبه‌ی مخلوط، بافته های ابریشم خالص، بافته های ابریشم و پنبه‌ی مخلوط به صورت عمده ترنی واردات ایران درآمد و ... طبیعی است که در چنین شرایطی جایی برای بافنده و قلمکارساز ایرانی باقی نماند و صنعتگران تدریجاً از گردونه‌ی تولید خارج شدند و هر یک از گوشه‌یی فرا رفتند.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد هنر قلم کاری در ایران

دانلود مقاله معماری ایران به قلم 33 پژوهشگرایرانی

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله معماری ایران به قلم 33 پژوهشگرایرانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله معماری ایران به قلم 33 پژوهشگرایرانی


دانلود مقاله معماری ایران به قلم 33 پژوهشگرایرانی

( نظری اجمالی به معماری ایران درعهد اسلام) « معماری ایران در  طی تاریخ طولانی خود دارای ویژگی، اصالت، طرح و سادگی، توأم با آرایش بر مایه بوه است» با این برداشت آرتورپوپ- مستشرق و ایران شناس نامی آمریکا به فرهنگ معماری ایران ردی می آورد. او می گوید: (اصالت اشکال زندگی ایران بدین گونه نمایان می شود که در ابنیه مسکونی از خودنمای و برون آرایی به در بوده است) با این یقین معماری را به عنوان یکی از پربارترین شاخه های تنرمند فرهنگ و هنر ایرانی معرفی می کمند. هنر در ایران به قدمت تارخیا تس و معماری از کهن تریهنرهاست. رونق اعتلای معماری در ایران باستانی گواه آن است که این سرزمین از کانون های نخستین شهرسازی  ونیز سد سازی و مهندسی بوده است. و این گواهی بناهایی که از میان ازمنه وا عصار با سیمای غبار آلود سر بیرون کشیده اند و سرهای باستانی و شهرها و دهکده های شاهی تأیید میکند. آثاری که جسته و گریخته ازخلال نوشته های باستان شناسان بدست میآید روشنگر آن است که هنر و صنعت 5000 سال قبل ازمیلاد در این مرز و بوم ریشه و نشان دارد.

معماری ایران شناسنامه معتبر مردم این سرزمین از دوترین ازمنه قدمی است طبیعت اقلیمی ایران در این زمینه تأثیر گذار فرهنگ هایی که با ؟؟ و مغلومین به این خطه را گشودند. در این معماری کهم بارزترین اشکال خود جلوه کردن است. آداب و رسوم، مراسم مذهبی، روحیات، اخلاقیات، اندیشه و عقیده نسلها در معاری ایران انعکاس واضحی دارد. نه تنها در بناهای عظیم، در ابنیه اثار کوچک هم می توانیم این انعکاس را دریابیم. آتشکده و دهکده های شاهی که درگذشته که در سراسر این خطه جابه جا روییده بود و اینک به جا مانده است باری از فرهنگ معمای ایران باستان را در خویش نهاده است آتشکده دهکده های شاهی را در ایران باستان بر روی تپه ها بنا می کرده اند. در دهکده های شاهی معابد ویژه پرستش مهر و ناهید ( فرشته آب) وجود داشت. نقاطی که هم اکنون به پل دختر یا قلعه دختر نسبت می دهند، همان پرستشگاهها باستانی ناهید یا فرشته آب است از معابد مهر (میترا) که قبل از زردتشت در ایران رواج داشته است. نمونه های چندی باقی است. معبد (مصیصر) در شمال غربی ایران که در کوه تراشیده شده است و همچنین صخره (پی فخیریکار) در جنوب دریاچه رضاییه ازجمله این نمونه ها هستند. مهر پرستان باستانی قبل از ورود به معبد در جایی دست خود رابه آب می زدند و آن را (مهرآب) می نامیدند. که شاید نعت محراب دوره اسلامی از آن سرچشمه گرفته باشد. معماری ایران حاصل قرن ها تفکر و ثمرة اندیشه و قریحه هنری نیاکان ما و الهاماتشان از سنت ها و دست اؤردهای ملل دیگر است با آنکه در هر سیمای معماری ایرانی تغییر وتبدیل هایی را پذیرفته است، روح یگانه و ذات نیرومند آن همواره زنده و بلانده باقی مانده و همپایه زمان ظرفیت های خویش را عوض کرده است. مروری در خطوط اصلی معماری ایران از آغاز تاریخ مدرن ما، در واقع گشایندهشاهرایی به قلب تمدن دیرینه سال این سرزمین است نخستین سلسله حکومت ایران سلسله ماد بود که بخشی از هسته خود را در بنا و آثاری ه آفریده به وام  نهاد. سنگ شیر همدان، کان داوود در سریل ذهاب، دخمه صحنه در کرمانشاه، دخمه مرسوم با طاق فرهاد در لرستان، دخمه ده نوه اسحاق وند در نزدیک کرمانشاه ازبرگزیدهژ ترین آثار این دوره است. ( پلی بیوس) در توصیفی که از کاخ باستانی همدان کرده یادآور شده است که ستون های این کاخ از چوب سدر و سرو ساخته شده و روی این

شامل 183 صفحه فایل  word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معماری ایران به قلم 33 پژوهشگرایرانی

تحقیق آماده در مورد حدیث دوات و قلم

اختصاصی از فی لوو تحقیق آماده در مورد حدیث دوات و قلم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق آماده در مورد حدیث دوات و قلم


تحقیق آماده در مورد حدیث دوات و قلم

تحقیق آماده 

حدیث دوات و قلم 

(از مسائل سؤال برانگیز در تاریخ اسلام)

با فرمت ورد 2003 - قابل ویرایش و اجرا در کلیه آفیس ها

 

 

 

فهرست

چکیده 3
1. اسناد حدیث دوات و قلم 3
2. تعبیرات مختلفى که در مخالفت با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) گفته شد 4
3. نزاع و درگیرى در محضر آن حضرت 5
4. عکس العمل پیامبر چگونه بود؟ 5
5. اندوه فراوان ابن عباس براى چه بود؟ 6
6. آیا مى توان چنین نسبت هایى را به پیامبر داد و نافرمانى کرد؟ 6
7. مسأله مهم تر! 7
منبع: 8

 

چکیده
این حدیث در صحیح بخارى و صحیح مسلم که از معتبرترین کتب روائى اهل سنت است آمده . مطابق این روایت، وقتی پیامبر(ص) درخواست دوات وقلم کرد تا مطلبی بگوید تا مسلمانان گمراه نشوند. در حضور آن حضرت نزاع و درگیرى شد برخى گفتند: قلم و دوات را حاضر کنید و برخى گفتند نیازى نیست حتی برخی در این میان به پیامبر(ص) توهین کردند. لذا پیامبر فرمود از نزد من برخیزید و مرا به حال خودم واگذارید.


1. اسناد حدیث دوات و قلم
داستان از این قرار است که در روزهاى پایانى عمر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آن حضرت به جمعى از اصحاب که به عیادتش رفته بودند، فرمود: «قلم و دواتى برایم حاضر کنید تا براى شما نامه اى بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید». ولى بعضى از صحابه به مخالفت برخاستند و مانع نوشتن این نامه شدند!
این حدیث در شش مورد از صحیح بخارى(1) و سه مورد از صحیح مسلم(2) که هر دو از معتبرترین کتب روائى اهل سنت است، آمده .
بخش نخست این ماجرا مطابق نقل «مسلم» در کتاب صحیح خود چنین است:.........

 

منبع:
1. قران کریم
2. تاریخ الامم و الملوک تاریخ طبری ابو جعفر محمد بن جریر الطبری تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم دار التراث بیروت 1387قمری/1967میلادی طبعه الثانیه.
3. تفسیر القران العظیم ابن کثیر دمشقى اسماعیل بن عمرو تحقیق محمد حسین شمس الدین دار الکتب العلمیه منشورات محمدعلى بیضون بیروت 1419 قمری چاپ اول.
4. صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان محمد بن حبان بن احمد ابو حاتم التمیمی البستی تحقیق شعیب الارنووط موسسه الرساله – بیروت 1414 قمری – 1993میلادی الطبعه الثانیه.
5. صحیح البخاری محمد بن اسماعیل ابو عبدالله البخاری الجعفی تحقیق د. مصطفى دیب البغا دار ابن کثیر الیمامه بیروت 1407 قمری– 1987میلادی الطبعه الثالثه.
6. الجامع الصحیح المسمى صحیح مسلم مسلم بن الحجاج ابو الحسین القشیری النیسابوری تحقیق محمد فواد عبد الباقی دار احیاء التراث العربی – بیروت بی تا.
7. المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی احمد بن محمد بن علی المقری الفیومی المکتبه العلمیه بیروت بی تا
8. عمده القارى شرح صحیح بخارى بدرالدین عینى دارالفکر بیروت چاپ اول 2005میلادی.
9. فتح الباری شرح صحیح البخاری احمد بن علی بن حجر ابو الفضل العسقلانی الشافعی دار المعرفه - بیروت 1379قمری.
10. الکامل فی التاریخ عز الدین ابو الحسن على بن ابى الکرم المعروف بابن الاثیر دار صادر بیروت 1385قمری /1965میلادی.
11. لسان العرب ابن منظور محمد بن مکرم دار صادر بیروت 1414 قمری چاپ سوم.
12. مسند ابی یعلى احمد بن علی بن المثنى ابو یعلى الموصلی التمیمی تحقیق حسین سلیم اسد دار المامون للتراث – دمشق 1404قمری – 1984میلادی الطبعه الاولى.
13. مسند احمد بن حنبل ابو عبد الله احمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن اسد الشیبانی المحقق السید ابو المعاطی النوری عالم الکتب – بیروت 1419هجری قمری 1998 میلادی الطبعه الاولى.
پی نوشت:
(1). صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، تحقیق : مصطفى دیب البغا، ج1، ص 54 ، 39 - باب کتابة العلم، ح 114 ؛ همان، ج3، ص 1111، 172 - باب جوائز الوفد، ح 2888; همان، ج3، ص 1155 ، 6 - باب إخراج الیهود من جزیرة العرب، ح 2997؛ همان، ج4، ص 1612، 78 - باب مرض النبی صلى الله علیه و سلم ووفاته، ح 4168 ؛ همان، ح 4169; ج5، ص 2146، 17 - باب قول المریض قوموا عنی، ح 5345; همان، ج6، ص 2680، 26 - باب کراهیة الاختلاف، ح 6932.
(2). الجامع الصحیح المسمى صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی، ج3 ، ص 1257 ، 5 - باب ترک الوصیة لمن لیس له شیء یوصی فیه، ح 20; همان ح 21; همان، ح 22.
(3). این حادثه در روز پنج شنبه اتفاق افتاد و مطابق نقل طبرى آن حضرت در روز دوشنبه (چهار روز بعد) وفات یافت. طبرى در حوادث سنه یازدهم هجرى مى نویسد: «روزى که رسول خدا رحلت فرمود همه مورخین اتفاق دارند که روز دوشنبه بوده است». در فتح البارى نیز ابن حجر مى نویسد: آن حضرت روز پنج شنبه بیمار شد و روز دوشنبه رحلت کرد. (فتح الباری شرح صحیح البخاری، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، ج 8، ص 132).
(4). الجامع الصحیح المسمى صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی، ج3 ، ص 1257 ، 5 - باب ترک الوصیة لمن لیس له شیء یوصی فیه،ح22.
(5). صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، تحقیق : مصطفى دیب البغا، ج1، ص 54 ، 39 - باب کتابة العلم، ح 114 ؛ همان، ج3، ص 1111، 172 - باب جوائز الوفد، ح 2888; همان، ج3، ص 1155 ، 6 - باب إخراج الیهود من جزیرة العرب، ح 2997؛ همان، ج4، ص 1612، 78 - باب مرض النبی صلى الله علیه و سلم ووفاته، ح 4168 ؛ همان، ح 4169; همان، ج6، ص 2680، 26 - باب کراهیة الاختلاف، ح 6932.
(6). همان ج5، ص 2146، 17 - باب قول المریض قوموا عنی، ح 5345
(7). همان ج1، ص 54 ، 39 - باب کتابة العلم، ح 114
(8). الجامع الصحیح المسمى صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی، ج3 ، ص 1257 ، 5 - باب ترک الوصیة لمن لیس له شیء یوصی فیه،ح22.
(9). صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، تحقیق : مصطفى دیب البغا، ج4، ص 1612، 78 - باب مرض النبی صلى الله علیه و سلم ووفاته، ح 4168; الجامع الصحیح المسمى صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی، ج3 ، ص 1257 ، 5 - باب ترک الوصیة لمن لیس له شیء یوصی فیه،ح21..
(10). صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، تحقیق : مصطفى دیب البغا، ج4، ص 1612، 78 - باب مرض النبی صلى الله علیه و سلم ووفاته، ح 4169.
(11). رجوع کنید به: مسند أحمد بن حنبل، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشیبانی، المحقق : السید أبو المعاطی النوری، ج 1، ص 222، 293، 324، 325 و 355; مسند أبی یعلى، أحمد بن علی بن المثنى أبو یعلى الموصلی التمیمی، تحقیق : حسین سلیم أسد، ج 4، ص 298، ح 2409; صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التمیمی البستی، تحقیق : شعیب الأرنؤوط، ج 14، ص 562، 8 - باب مرض النبی صلى الله علیه و سلم، ح 6597; تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، ج‏3، ص192، ذکر الاحداث التی کانت فیها; الکامل فی التاریخ ، عز الدین أبو الحسن على بن ابى الکرم المعروف بابن الأثیر، ج‏2، ص320، ذکر مرض رسول الله، صلى الله علیه و سلم، و وفاته وکتب دیگر .
(12). صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، تحقیق : مصطفى دیب البغا، ج4، ص 1612، 78 - باب مرض النبی صلى الله علیه و سلم ووفاته، ح 4169.
(13). الجامع الصحیح المسمى صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی،ج3 ، ص 1257 ، 5 - باب ترک الوصیة لمن لیس له شیء یوصی فیه،ح22.
(14). صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، تحقیق : مصطفى دیب البغا ج5، ص 2146، 17 - باب قول المریض قوموا عنی، ح 5345
(15). همان، ج1، ص 54 ، 39 - باب کتابة العلم، ح 114
(16). همان، ج3، ص 1155 ، 6 - باب إخراج الیهود من جزیرة العرب، ح 2997
(17). صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، تحقیق : مصطفى دیب البغا، ج4، ص 1612، 78 - باب مرض النبی صلى الله علیه و سلم ووفاته، ح 4169؛ الجامع الصحیح المسمى صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی،ج3 ، ص 1257 ، 5 - باب ترک الوصیة لمن لیس له شیء یوصی فیه،ح22.

(18). المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، أحمد بن محمد بن علی المقری الفیومی، ج2،ص 634 ، واژه هجر.
(19). لسان العرب، ابن منظور محمد بن مکرم، ج 5، ص250، واژه هجر.
(20). سوره نجم، آیه 3 .
(21). سوره حشر، آیه 7 .
(22). سوره نور، آیه 63. ابن کثیر مى نویسد: «ضمیر «امره» به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بر مى گردد» و در ادامه که قرآن فرمود: (أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ) نیز مى نویسد: «اى فى قلوبهم من کفر او نفاق او بدعة; (مخالفت با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) سبب فتنه مى شود) یعنى چنین افرادى در قلبشان به کفر، یا نفاق، و یا به بدعت دچار مى شوند». (تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر دمشقى اسماعیل بن عمرو، تحقیق: محمد حسین شمس الدین، ج‏6، ص82، سورة النور، آیة 63.
(23). صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، تحقیق : مصطفى دیب البغا، ج1، ص 54 ، 39 - باب کتابة العلم، ح 114.
(24). همان، ج3، ص 1111، 172 - باب جوائز الوفد، ح 2888 ؛ ج3، ص 1155 ، 6 - باب إخراج الیهود من جزیرة العرب، ح 2997؛ ج4، ص 1612، 78 - باب مرض النبی صلى الله علیه و سلم ووفاته، ح 4169; الجامع الصحیح المسمى صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی،ج3 ، ص 1257 ، 5 - باب ترک الوصیة لمن لیس له شیء یوصی فیه،ح20.
(25). صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، تحقیق : مصطفى دیب البغا، ج4، ص 1612، 78 - باب مرض النبی صلى الله علیه و سلم ووفاته، ح 4169؛ ج5، ص 2146، 17 - باب قول المریض قوموا عنی، ح 5345; الجامع الصحیح المسمى صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی،ج3 ، ص 1257 ، 5 - باب ترک الوصیة لمن لیس له شیء یوصی فیه،ح22.
(26). صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، تحقیق : مصطفى دیب البغا، ج1، ص 54 ، 39 - باب کتابة العلم، ح 114 در برخى از روایات فقط کلمه «قوموا» آمده است: همان ج5، ص 2146، 17 - باب قول المریض قوموا عنی، ح 5345; ج4، ص 1612، 78 - باب مرض النبی صلى الله علیه و سلم ووفاته، ح 4169؛ الجامع الصحیح المسمى صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی،ج3 ، ص 1257 ، 5 - باب ترک الوصیة لمن لیس له شیء یوصی فیه،ح22.
(27). صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، تحقیق : مصطفى دیب البغا، ج3، ص 1155 ، 6 - باب إخراج الیهود من جزیرة العرب، ح 2997؛ ج4، ص 1612، 78 - باب مرض النبی صلى الله علیه و سلم ووفاته، ح 4169؛ ج3، ص 1111، 172 - باب جوائز الوفد، ح 2888 ؛ (در این حدیث، به جاى «ذرونى» کلمه «دعونى» آمده است). در الجامع الصحیح المسمى صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی، ج3 ، ص 1257 ، 5 - باب ترک الوصیة لمن لیس له شیء یوصی فیه،ح20 نیز آمده است: قال: «دعونى فالّذى أنا فیه خیر».
(28). صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، تحقیق : مصطفى دیب البغا، ج3، ص 1155 ، 6 - باب إخراج الیهود من جزیرة العرب، ح 2997 شبیه همین مضمون در چند نقل دیگر نیز آمده است; ر.ک: صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، تحقیق : مصطفى دیب البغا، ج3، ص 1111، 172 - باب جوائز الوفد، ح 2888 ؛ ج4، ص 1612، 78 - باب مرض النبی صلى الله علیه و سلم ووفاته، ح 4169 (بدون نقل گریستن ابن عباس); الجامع الصحیح المسمى صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی، ج3 ، ص 1257 ، 5 - باب ترک الوصیة لمن لیس له شیء یوصی فیه،ح20
(29). صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، تحقیق : مصطفى دیب البغا، ج4، ص 1612، 78 - باب مرض النبی صلى الله علیه و سلم ووفاته، ح 4169 شبیه به همین مضمون: ج1، ص 54 ، 39 - باب کتابة العلم، ح114؛ ج5، ص 2146، 17 - باب قول المریض قوموا عنی، ح 5345; الجامع الصحیح المسمى صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی، ج3 ،ص 1257 ، 5 - باب ترک الوصیة لمن لیس له شیء یوصی فیه،ح22.
(30). فتح الباری شرح صحیح البخاری، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، ج 8، ص 133، باب مرض النبی صلى الله علیه وسلم ووفاته.
(31). عمدة القارى‏، بدر الدین عینى، ، ج 12، ص 388 .
(32). الجامع الصحیح المسمى صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی، ج3 ،ص 1257 ، 5 - باب ترک الوصیة لمن لیس له شیء یوصی فیه،ح20.
(33). صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، تحقیق : مصطفى دیب البغا، ج5، ص 2146، 17 - باب قول المریض قوموا عنی، ح 5345; و الجامع الصحیح المسمى صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی، ج3 ،ص 1257 ، 5 - باب ترک الوصیة لمن لیس له شیء یوصی فیه،ح22؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، ج 8، ص 134، باب مرض النبی صلى الله علیه وسلم ووفاته،

 

 

   تعداد صفحات  :  11 صفحه - صفحه آرایی شده و آماده چاپ 

    فرمت فایل    :  ورد 2003 - doc - word 2003 - قابل ویرایش و اجرا در کلیه آفیس ها 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق آماده در مورد حدیث دوات و قلم

مقاله هنر فلز کاری و قلم زنی در دوره صفوی

اختصاصی از فی لوو مقاله هنر فلز کاری و قلم زنی در دوره صفوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله هنر فلز کاری و قلم زنی در دوره صفوی


مقاله  هنر فلز کاری و قلم زنی در دوره صفوی

مقدمه

 

   بیشتر افراد حتی دوستداران تمدن وفرهنگ باستانی ایرانی براین باورند که تاریخ تمدن وهنر ایران از 2500 سال پیش یعنی از زمان طلوع دولت هخامنشی آغاز شده است و پس از این دوران ساکنان فلات قاره ایران فاقد تمدن وفرهنگ اصیلی بوده اند . در صوریتکه بنیان تمدن وهنر هخامنشی بر پایه ی فرهنگی استوار بوده است که از چندین هزاره پیشتر در فلات قاره ایران وجود داشته است .

   درست است که چهره های بسیاری از هنرمندان به خصوص فلز کاران را غبار فراموشی فراگرفته است اما شاهکارهای به جا مانده گواهانی پر معنی از اندیشمندی وسخت کوشی آنان در آفرینش هنر های ارزنده ایرانی است .

   در ادوار تاریخ ایران ، هر زمان که فلز کاران این مرزو بوم از آسایش مادی وآرامش معنوی بر خودار بوده اند ، آثار پر شکوه وارزشمند بسیاری از خود به یادگار گذاره اند که در عرصه ی هنر در سطح شاهکار های جهانی قرار داشته است وامروزه زیب مرزهای بزرگ جهان یا در تصرف مجموعه داران هنر است .

 

غرض از این تحقیق گقتگو در باره تاریخ هنر ایران در عصر خاندان صفوی است .

 

 

 

صفویان و برخورد با تشیع و ملی گرایی در هنر

 

   با روی کار آمدن دودمان صفوی باب تازه ای در مکتب هنر ایرانی گشوده شد و ایران پس از چند قرن که تحت حکومتهای ملوک الطوایفی می زیست ،صاحب حکومت ملی ومرکزی شد . اگر چه هر یک از امیران نواحی مختلف کشورهنرمندان را مورد تشویق وحمایت خود قرار می دادند ،ولی عصر طلایی هنر ابران مقارن حکومت همین دودمان بوده است .

   سه نفراز سلاطین این سلسله مانند شاه اسماعیل ، شاه طهماسب و شاه عباس که خود از هنرخط نقاشی بهره مکفی داشتند در 1پیشرفت هنر سعی وافی کردند و هنرمندان را در هر رشته مورد تشویق وحمایت خویش قرار دادند .

   در فلز کاری عصر صفوی که بر پایه ی سنت های قدیم ومهارت فلز کاری این دوره استقرار یافته است چیره دستی ونبوغ این عصر به چشم می خورد .

   طراحان ونقاشان این زمان با ابداع شیوه های جدید موازین تازه ای رادر سبکهای خود ایجاد کرده اند ودر موارد بسیاری شکل وترکیب اشیاء قدیم را که ظاهری زمخت وخشن و بزرگ داشت ، به کناری نهادند .

   در این زمان زیبایی وظرافت جایگزین شدت وخشونت قدیم شد مثلا شمعدانهای پر حجم وبزرگ سلجوقی که بر روی بدنه ای طبل مانند قرار گرفته بود، همچنین طشت های بزرگ ،  دیواره ی بلند و تنگ های سنگین و حجیم در این زمان  منسوخ شد وجای خود را به شمعدانهای خوشقواره وزیبا وظروف ظریف کوچک یا پارچه ای کوتاه با اشکالی موزون داد.

   تعدادی از این گونه ظروف و اشیاء باسبک تازه به ویژه دواتهای تازه ساخت از مفرغ وبرنج ریختگی با در پوش گنبدی شکل ودارای کتیبه هایی از نقره ویا طلاکوبی شده به خط خوش نسخ و نستعلیق طرفداران بسیاری در داخل وخارج از کشور پیدا کرده است .

   از سمت باختر تا ونیز و از سمت شرق تا هندوستان طا لبین بسیار داشت و فلز کاران این نواحی را تحت تاثیر خود قرار داده است .

   اصولا هنردوستانی که به طرح های ایرانی آشنایی دارند،در هر جا نقوش ایرانی را مشاهده کنند نفوذ وتاثیرات سبک ایرانی را در میان سایر هنرها به آسانی تشخیص می دهند .

   فلز کاران این دوره با الهام از دو اصل تشییع و ملی گرایی که در آن زمان در کلیه شئون اجتماع راه یافته و در حال گسترش و توسعه بود ، کار می کردند و هنرمندان هم این اصول را در کارهای خود منظور می داشتند .  مثلا نقره کوبی و حکاکی ظروف ، پایه های شمعدان و یا بخوردان ها نوشتار اشعار فارسی با با خطوط خوش نستعلیق جایگزین کتیبه های عربی شد ، به جز آیات قرآنی و اسامی دوازده امام و 14 معصوم که به علت نفوذ تشیع در این دوره به شدت باب شد و کتابت آنها بیشتر با خطوط نسخ و ثلث بود، سایر نوشتار های این زمان بر روی  آثار فلزی به خط نستعلیق زیبا توسط خوشنویسان و توام  با نقش گل و برگ یا ترکیبات متنوع خطوط اسلیمی و هندسی صورت می گرفت .

   اصولا هنر ایرانی بر تزئینات مبتنی است و ایرانیان هنرهای مختلف را در آثار بدیع خود به یکدیگر پیوند می دادند بدین گونه هر هنر مکمل و متممی برای هنر دیگر بود .

   در حقیقت موضوع نگارگری و شاعری و مرصع کاری بر روی آثار هنری صفری امر واحدی به شمار می رفت .

   چون دین اسلام به کار بردن فلزات و سنگهای قیمتی را برای زینت آلات تحریم نمود ،  لذا استعمال ننمودن طلا ، نقره و جواهر بسیاری از صنعتگران را تحت فشار قرار داد و برای نجات از این تنگنا برای ساختن فرمهای ناب مجبور به ریخته گری فلزات غیر قیمتی مانند برنز گردیدند . شاهکار ملی این نوع صنعت را می توان به ایران و نواحی خراسان و ترکمنستان غربی ملاحظه کرد . زیرا این نواحی از زمان ساسانیان دارای فعالیتهای گسترده هنری بوده و توانایی آن را داشتند که این مزیت را تا قرن دهم میلادی حفظ کنند . ولی پس از آن به تدریج مصر و بین النهرین در این موارد پیشی گرفته و توانسته اند تا شاهکار هایی با ویژگی های شخصی خود بوجود آورند .

   چند نمونه اثر هنری منحصر به فرد از زمان عباسیان که در موزه های شوروی باقیمانده ظروف آب و بخور سوز می باشد .

 

   در دوران های گذشته ، صنعتگران ( فلزکاران ) دقت خود را بیشتر برای ساختن کاسه ، بشقاب ، فنـجان ، آبخوری  با طلا کوبی ، کنـده کاری و یا تزئـینـات و ریـخـته گری  بکـار می بردند . در دوره صفوی اسلحه گرم مخصوصا مورد توجه قرار گرفت . این صنعت به سرعت قوت گرفت تاجایی که آثار هنری این صنعتگران از حد مرزها نیز فراتر رفت .

خنجر ، شمشیر ، قطعات رزمی مانند کلاه خود و زره و ... چنان با طلا و نقره و یا طرح های کنده کاری تزئین شده اند که بیننده را بی اختیار به تحسین وا می دارد و این به ویژه از این لحاظ حائز اهمیت است که بدانیم اواخر دوره صفویه صلح آمیز و بدون هیچ گونه جنگ و خونریزی بوده است و بایستی قبول کرد که این اسلحه ها تنها برای کلکسیون های هنری دوران صلح ساخته شده است .

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله هنر فلز کاری و قلم زنی در دوره صفوی