فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در موردتفسیر سوره تحریم

اختصاصی از فی لوو تحقیق در موردتفسیر سوره تحریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در موردتفسیر سوره تحریم


تحقیق در موردتفسیر سوره تحریم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه7

 

فهرست مطالب

توضیحات تاریخ و حدیث

مفاد آیات

1- تحریم/1-4.

احتمالات درباره جزئیات داستان

 

 

تفسیر سوره تحریم (1)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یا ایها النبى لم تحرم ما احل الله لک تبتغى مرضات ازواجک و الله غفور رحیم.قد فرض الله لکم تحلة ایمانکم و الله مولیکم و هو العلیم الحکیم.و اذ اسر النبى الى بعض ازواجه حدیثا فلما نبات به و اظهره الله علیه عرف بعضه و اعرض عن بعض فلما نباها به قالت من انباک هذا قال نبانى العلیم الخبیر.ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبکما (1) .

 

سوره تحریم هم مثل سوره طلاق با«یا ایها النبى‏»شروع شده است.ما در قرآن سه سوره داریم که با«یا ایها النبى‏»شروع مى‏شود:سوره تحریم و سوره طلاق و سوره احزاب که قبل از یس بود.سوره تحریم سوره‏اى است که ابتدا مى‏شود در حالى که اشاره‏اى دارد به جریانى که میان پیغمبر اکرم و بعضى از زنهاى ایشان واقع شده است.آنچه که از قرآن فهمیده مى‏شود-و خیلى جهاتش را تاریخ بیان کرده است و قسمتهاى کوچکى از آن هم هست که از نظر تاریخ خیلى روشن نیست-این است که پیغمبر اکرم یک چیزى را که بر خودش حلال بوده است،بر خود به موجب یک قسم حرام کرده است.این فى حد ذاته یک کار جایزى است.جزء چیزهایى که ما داریم عهد و نذر و قسم است،یعنى انسان به موجب یک نذر مى‏تواند چیزى را بر خود واجب یا حرام کند،که در باب نذر به شرط رجحان مى‏شود این کار را کرد،یا یک امر مباح یا مستحب را مى‏تواند به موجب یک قسم بر خودش واجب کند،یا یک مکروه را بر خودش حرام کند و یا یک مباح را بر خودش حرام کند.مثلا آدمى سیگار مى‏کشد،مرتب تصمیم مى‏گیرد که سیگار نکشد،نمى‏تواند،بعد قسم مى‏خورد که براى مدت موقت‏یا براى همیشه سیگار نکشم.همین قدر که قسم خورد،دیگر کشیدن سیگار بر او حرام مى‏شود،یعنى اگر بخواهد بکشد باید کفاره بدهد،با یک تفاوت مختصرى که در فقه میان نذر و عهد و قسم مطرح است.

 

مفاد آیات

 

به هر حال یکى از مسائلى که در فقه مطرح است این مساله است که انسان با قسم مى‏تواند مستحبى یا مباحى را بر خود واجب کند،مکروهى یا مباحى را بر خود حرام کند.آیه همین قدر نشان مى‏دهد که پیغمبر اکرم یک امرى را که بر او حلال و مباح بود به موجب قسم بر خودش حرام کرد و این کار را براى جلب رضاى بعضى از زنهاى خودش کرد،حال‏«براى جلب رضاى بعضى از زنها»یعنى چه؟آیا به این شکل که مثلا آن زن تمایلى نداشت و پیغمبر اکرم براى اینکه میل او را جلب کند[این کار را کرد؟]یا نه،تحت فشار اذیت زنهاى خودش قرار گرفته بود و براى رهایى از آزار آنها این حلال را بر خودش حرام کرد.از آیات استفاده مى‏شود که این دومى است،چون به دنبال آن فورا به آن دو زن خطاب مى‏کند:امر شما دائر است میان توبه کردن و ادامه دادن به کار خود.اگر توبه کنید،باید هم توبه کنید که دلهاى شما فاسد شده،ولى اگر بخواهید ادامه بدهید(تهدید مى‏کند)خدا به حمایت پیغمبر بر مى‏خیزد.پس معلوم مى‏شود که مساله مساله آزار بعضى از زنها بوده است،آنهم دو زن بوده است،چون کلمه‏«ان تتوبا»دارد.و باز از آیه استفاده مى‏شود که پیغمبر رازى را به یکى از زنها گفت و از او پیمان گرفت که این راز را به کسى نگوید و این زن بر خلاف پیمانى که با پیغمبر داشت رفت به آن دیگرى-که با یکدیگر خیلى رفیق و دوست بودند-گفت.بعد پیغمبر اکرم به حکم وحى الهى آگاه شد که سر میان این دو نفر بازگو شده است.به او فرمود:چرا رفتى این را به او گفتى؟ او تعجب کرد،گفت:چه کسى به تو گفت که من به او گفته‏ام؟فرمود:خداى آگاه به من خبر داد که تو این راز را فاش کرده‏اى.

 

حال در قرآن ضمن اینکه به اصولى در این قضیه تصریح شده است،خصوصیات به ابهام گذاشته شده است:پیغمبر چیزى را به موجب سوگند بر خود حرام کرد،ولى آن چیز چه بود، بیان نشده.پیغمبر به بعضى از زنهاى خودش رازى را گفت و او افشا کرد و به دیگرى گفت.آن که راز به او گفته شده بود چه کسى بود که به دیگرى گفت؟(ولى اجمالا معلوم است که رازى بوده است)و راز چه بود؟این را هم باز قرآن مشخص نکرده است.آنها دو تن بودند که قرآن به شدت به آنها حمله مى‏کند،یعنى نشان مى‏دهد آنها در وضعى بودند که علیه پیغمبر توطئه مى‏کردند،تظاهر مى‏کردند(تظاهر از ماده ظهر است،یعنى پشت به پشت‏یکدیگر داده علیه پیغمبر اقدام مى‏کردند).قرآن مى‏گوید:شما یا باید از این راهتان برگردید و توبه کنید،که باید هم توبه کنید که دلهاى شما منحرف شده است،و اگر نکنید خدا با قدرت الهى،جبرئیل به قدرت وحى(حتى قدرت اصلى و قدرتهاى وسط را هم ذکر مى‏کند)،صالح‏ترین فرد مؤمنین و تمام فرشتگان به حمایت او هستند.قرآن آنچنان موضوع را مهم گرفته است که معلوم مى‏شود وضع خیلى خطرناک بوده است.در عین اینکه تصریح مى‏کند که اینها دو نفر بوده‏اند، ولى نمى‏گوید آن دو زن کدام دو زن بوده‏اند.آنگاه مى‏گوید:آن زنى که فاش کرد و بعد پیغمبر به او اطلاع داد که تو فاش کردى،و او حیرت زده شد و گفت:چه کسى به تو خبر داد؟از کجا فهمیدى؟و فرمود:خدا خبر داد،بعد پیغمبر قسمتى از راز را به آن زن گفت و قسمت دیگر را کتمان کرد،یعنى وقتى که به روى او آورد،قسمتى از مطلب را به روى او آورد،قسمت دیگر را کریمانه صرف نظر کرد،آن کارهاى زشتى که آنها کرده بودند،کارهایى از قبیل توطئه، قسمتى از آن کارها را پیغمبر به روى او آورد و قسمت دیگر را به روى او نیاورد(عرف بعضه و اعرض عن بعض)،به تعبیر امیر المؤمنین عمل کریمانه انجام داد.حال آن قسمتى که گفت چه بود و قسمتى که نگفت چه بود،باز قرآن بیان نکرده است.

 

توضیحات تاریخ و حدیث

 

پس،از این آیات قرآن ما یک قسمتهایى را در کمال صراحت مى‏فهمیم ولى یک قسمتهاى دیگر را قرآن به اجمال و ابهام گذرانده و بیان نکرده است.حال که قرآن بیان نکرده است تاریخ چطور؟تاریخ و حدیث و اقوال مفسرین آیا قضیه را افشا کرده است‏یا نه؟آنچه که از نظر مفسرین،اعم از شیعه و سنى،مسلم و قطعى است این است که آن زنى که پیغمبر به او رازى گفت و فرمود:افشا نکن،حفصه دختر عمر بود،و آن زنى که حفصه راز پیغمبر را به او افشا کرد عایشه بود،و آن دو زنى که قرآن به اینها مى‏گوید:یا دست از توطئه چینى علیه پیغمبر بردارید و یا توبه کنید،به اتفاق شیعه و سنى حفصه و عایشه بودند.چنین نیست که بگوییم شیعه یک حرف مى‏زند،سنى حرف دیگرى،در این جهت اختلافى نیست.یکى و دو تا هم حدیث و روایت و تاریخ نیست،از مسلمات است.یکى از احادیثش حدیثى است که در صحیح مسلم و صحیح بخارى و جامع ترمذى-در این سه تا که من مى‏دانم و از معتبرترین کتب حدیث اهل تسنن است-آمده است،و من به مناسبتى در کتاب مساله حجاب آن را از دو کتاب اول نقل کردم.

 

داستان این است که ابن عباس مى‏گوید:من خیلى میل داشتم که یک وقت از خود عمر بپرسم آن دو زنى که قرآن در سوره تحریم مى‏گوید: ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبکما و ان تظاهرا علیه چه کسانى بودند،تا در یک سفر از سفرهاى حج من همراهش بودم.در یک جایى که عمر پایین آمد و مى‏خواست به اصطلاح تطهیر و تجدید وضو کند،وقتى که آمد وضو بگیرد،من ابریقى نزد او بردم،من آب مى‏ریختم و او وضو مى‏گرفت.من این فرصت را نیمت‏شمردم (2) و گفتم یا امیر المؤمنین!اینکه در قرآن مى‏گوید: ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبکما آن دو زنى که قرآن اینچنین از آنها انتقاد مى‏کند کیستند؟رویش را برگرداند و گفت: عجب است از تو که چنین سؤالى مى‏کنى،عایشه است و حفصه.بعد خود عمر داستان مفصلى را نقل کرد،که البته در این داستان خیلى جهات را روشن نکرده است،ولى قدر مسلم این است که این یک جهت را در کمال صراحت بیان کرده است.

 

عمر مقدمه‏اى براى ابن عباس ذکر مى‏کند،مى‏گوید:ما زمانى که در مکه بودیم بر زنهایمان مسلط بودیم،زنهایمان در مقابل مردها جرات نداشتند.خلاصه آنجا مرد سالارى حاکم بود، زنها خیلى زبون و ذلیل بودند.در مدنیها قضیه بر عکس بود،زنهایشان بر آنها مسلط بودند و آن اطاعتى را که زنهاى مکه از شوهران داشتند،نداشتند و روزى من دیدم که زن خودم به روى من برگشت(عمر با آن خشونتش،زنش بر گردد،دیگر خیلى کار مشکل است).من حرف زدم،دیدم به من حمله کرد و چند و چون کرد.گفتم:عجب!این اخلاق زنهاى مدینه اخلاق شما را فاسد کرده،در مقابل من این جور حرف مى‏زنى؟!گفت:زنهاى پیغمبر هم با پیغمبر همین طور حرف مى‏زنند.گفتم:راست مى‏گویى؟گفت:بله.گفتم:واى به حال دخترم حفصه. بعد آمدم به مدینه نزد دخترم،گفتم:دخترم!شنیدم که شما پیغمبر را اذیت مى‏کنید و چنین حرفهایى مى‏زنید،مثلا با پیغمبر تندى مى‏کنید و گاهى قهر مى‏کنید.این کار را نکن،این کار برایت‏خطر دارد.

 

اما داستانى که او نقل کرده است این است که مى‏گوید:من خانه‏اى داشتم در اوالى مدینه یعنى بالاشهر مدینه (3) .همسایه‏اى داشتم و چون راه دور بود ما نمى‏توانستیم هر روز به مرکز مدینه و مسجد مدینه و خدمت پیغمبر برویم.با آن همسایه نوبت گذاشته بودیم،یک روز او مى‏رفت،تا غروب در شهر بود و بر مى‏گشت و تمام خبرها را براى من مى‏گفت،یک روز من مى‏آمدم و خبرها را به او مى‏دادم.در آن ایام خبرهایى که به ما مى‏رسید خبرهاى وحشتناکى از شمال بود(یعنى از قسمت غسانیها که در سوریه فعلى بودند) (4) .خبرهایى مى‏رسید که غسانیها دارند مجهز مى‏شوند،اسبهایشان را نعل مى‏بندند و براى حمله به مدینه آماده مى‏شوند.آنها خیلى نیرومند بودند و شوخى نبود.مرتب خبرهاى وحشتناک مى‏رسید.یک روزى که نوبت رفیق من بود،من در خانه بودم،یک وقت دیدم که در به شدت کوبیده مى‏شود. بچه‏ها رفتند پشت در که کیست؟دیدم صداى رفیقم است مى‏گوید:در خانه است، در خانه است؟یعنى من را مى‏خواهد.دیدم وحشت زده است.آمدم بیرون،گفتم چه خبر است؟گفت: قضیه خیلى مهم و بزرگى است.گفتم:غسانیها حمله کردند؟گفت:نه،از این هم بزرگتر.وقتى که همسایه من این حرف را گفت،گفتم:حفصه بدبخت‏شد،من قبلا به او گفتم این کار را نکن.

 

آنگاه من بلند شدم و به مسجد مدینه رفتم،دیدم که یک ولوله و غوغایى است و پیغمبر به علامت کراهت آمده در اتاقى که مثل بالاخانه بود،و یک غلام سیاهى هم دم در اتاق است،و مردم هم جمع شده‏اند و گریه مى‏کنند.رفتم سراغ حفصه،دیدم حفصه هم گریه مى‏کند.گفتم: پیغمبر شماها را طلاق داده؟گفت:من نمى‏دانم،ولى اینقدر مى‏دانم که پیغمبر از ما اعراض کرده است.(البته قصه طلاق نبوده،بعد معلوم شد شایعه دروغ بوده است.)من رفتم آن بالا و به آن سیاه گفتم از پیغمبر اجازه بگیر،مى‏خواهم بروم با ایشان صحبت کنم.او رفت داخل و آمد و گفت:گفتم ولى پیغمبر جوابى نداد.مى‏گوید:من برگشتم آمدم در میان مردم،مدتى ایستادم ولى تاب نیاوردم،دو مرتبه رفتم و گفتم براى من اجازه بگیر.رفت و آمد و گفت:گفتم ولى پیغمبر سکوت کرد.دفعه سوم هم همین طور.آخر مرا صدا کرد و گفت:بیا.رفتم و با پیغمبر صحبت کردم،و بعد پرسیدم که شما زنها را طلاق داده‏اید؟فرمود:نه،این جور نیست.

 

عمر این داستان را به اینجا مرتبط مى‏کند و قضیه ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبکما را بعد از اینکه قبول مى‏کند که مقصود عایشه و حفصه است،مى‏برد به[سوى]اینکه تمام زنهاى پیغمبر ایشان را ناراحت کرده بودند به طورى که عن قریب بود که پیغمبر همه را طلاق بدهد.ولى این دیگر مسلم شده است که آن اصلى که عمر مى‏گوید درست است که مقصود از آن دو زن عایشه و حفصه هستند،اما این قصه یک قصه دیگرى بوده که با آن قصه پیوند زده است.این قصه غیر از قصه عایشه و حفصه است،چون اگر این[داستان]مربوط به همه زنهاى پیغمبر مى‏بود،چرا قرآن فقط به دو زن اشاره کند و بگوید: ان تتوبا شما دو زن؟معلوم مى‏شود این قصه غیر از آن قصه است.

 

پس اتفاق شیعه و سنى است که مقصود حفصه و عایشه هستند.همچنین معلوم مى‏شود که قضیه در حدى بوده که قرآن اینها را دعوت به توبه مى‏کند،یعنى در مورد تظاهر علیه پیغمبر، یعنى اقدام توطئه چینى علیه پیغمبر،کار را به جایى کشانده‏اند که گناه کبیره مرتکب شده‏اند،که قرآن مى‏گوید:توبه کنید.البته گناه کبیره لازم نیست غیر از اذیت پیغمبر گناه کبیره دیگرى باشد.اذیت کردن،آزار رساندن به پیغمبر خودش اکبر کبائر است و لو با زبان پیغمبر را اذیت کنند.

 

احتمالات درباره جزئیات داستان

 

حال،اینها چه فشارى روى پیغمبر آوردند و پیغمبر را در چه موضوعى اذیت کردند که پیغمبر آن حلال خدا را بر خود حرام کرد؟بعضى گفته‏اند که پیغمبر در خانه سوده عسلى یا شربتى از عسل آشامیده بود،عایشه و حفصه توطئه کردند،یکى گفت:یک حرف را من مى‏گویم تو هم بگو،این دفعه که پیغمبر آمد بگوییم چقدر دهانت بو مى‏دهد،اینها چیست که خورده‏اى؟تو هم بگو چقدر دهانت بو مى‏دهد اینها چیست که خورده‏اى؟این کار را کردند.این را خود اهل تسنن نوشته‏اند که اینها این حرف را زدند[به عنوان اعتراض که]چرا آنجا آن شربت را خورده است.گفتند:آن زنبور عسلش‏«خرست نحلتها بالقرفة‏».یک گیاه بدبویى در اطراف مدینه هست که اگر زنبور عسل از آن گیاه بخورد مى‏گویند عسلش بدبو مى‏شود.اینها آمدند این حرف را به پیغمبر زدند که چرا اینها را خورده‏اى،دهانت بو مى‏دهد.(لا بد این کار آخرین مرحله اذیت بوده است.)پیغمبر فرمود:بسیار خوب،دیگر من از این شربت نمى‏خورم.

 

بعضى گفته‏اند جریان ماریه قبطیه است.ماریه قبطیه زنى بود قبطى،یعنى مصرى،که بعد از نامه نوشتن پیغمبر به‏«مقوقس‏»پادشاه مصر،او هدایایى از جمله ماریه را براى پیغمبر فرستاد، و او زن خوبى بود و مورد علاقه پیغمبر،و از او ابراهیم پسر پیغمبر متولد شد.اینها پیغمبر را در مورد ماریه اذیت کردند.بعضى گفته‏اند پیغمبر فرمود:دیگر من با ماریه نزدیکى نمى‏کنم، یعنى اینقدر اذیت کردند که گفت:من دیگر به خاطر شما او را رها مى‏کنم یا با او نزدیکى نمى‏کنم.ولى درست روشن نیست که داستان کدام بوده است.این دیگر صد در صد مسلم نیست.

 

بعد آن رازى که پیغمبر به آن زن گفت و فرمود به کسى نگو چه بود؟بعضى گفته‏اند راز همین بوده است که تو به کسى نگو ولى من ماریه را رها مى‏کنم،اما او زود رفت به عایشه گفت: مژده به تو بدهم که توطئه گرفت و پیغمبر ماریه را رها خواهد کرد.بعضى گفته‏اند که پیغمبر اکرم قصه بعد از خودش را به حفصه گفت،فرمود:بعد از من پدر عایشه خلیفه خواهد شد و بعد از او هم عمر خلیفه خواهد شد،زمام امور را اینها به دست مى‏گیرند.اینها هم که دنبال این نبودند که چه کسى واقعا باید چنین بشود،دنبال این بودند که چه کسى خواهد شد، حال هر که باید و هر که نباید به جاى خودش.مساله باید یک مساله است و مساله بودن و نبودن مساله دیگرى... (5)

 

پى‏نوشتها:

 

1- تحریم/1-4.

 

2- چون عمر فوق العاده مرد خشن و مهیبى بوده است،و ابن عباس از کسانى است که همین موضوع را منعکس کرده،مى‏گوید فلان مساله را من تا عمر زنده بود جرات اظهارش را نداشتم،چون بر خلاف میل او بود،با اینکه از پیغمبر حدیث داشتم جرات نمى‏کردم بگویم.

 

3- بالا شهر مدینه قسمت جنوب شرقى مدینه است،آنجا که الآن نخاوله هستند.مدینه باغ و باغستان داشته،یعنى یک قسمت‏خود شهر بوده است،که در ابتدا حصار هم داشته،آن خیلى محدود و همان اطراف مسجد النبى بوده است،ولى مردم مدینه باغدار بودند و باغهاى زیادى داشتند و خانه‏هایى در باغها بود که آنها با خود شهر مدینه فاصله داشت.عمر خانه‏اى در اوالى داشته است،تقریبا در خارج شهر مدینه که با مدینه فاصله داشته است.

 

4- بنى غسان سلسله‏اى بودند از ملوک عرب ولى تحت الحمایه رومیها که قبلا هم جنگ موته میان مسلمین و آنها واقع شد و جناب جعفر بن ابى طالب در آنجا کشته شد.غزوه تبوک پیغمبر اکرم هم که در آن جنگى صورت نگرفت براى همینها بود.منطقه آنها تقریبا صد فرسخ با مدینه فاصله دارد.

 

5- [چند جمله‏اى از پایان این بحث روى نوار ضبط نشده است.]

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در موردتفسیر سوره تحریم

تحقیق در مورد تفسیر سوره فجر

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد تفسیر سوره فجر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفسیر سوره فجر


تحقیق در مورد تفسیر سوره فجر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه
:30

فهرست مطالب ندارد 

تفسیر سوره مبارکه فجر

(این سوره در مکه نازل شده و دارای 30 آیه می باشد)

 

والفجر1 و لیال عشر2 والشفع والوتر3 واللیل إذا یسر4 هل فی ذلک قسم لذی حجر5 ألم ترکیف فعل ربک بعاد6 إرم ذات العماد7 التی لم یخلق مثلها فی البلاد8 و ثمودالذین جابوا الصخر بالواد9 و فرعون ذی الاوتاد10 الذین طغوا فی البلاد11 فأکثروا فیها الفساد12 فصب علیهم ربک سوط عذاب13 إن ربک لباالمرصاد14 فأما الإنسان اذا ما ابتلاه ربه فأکرمه و نعمه فیقول ربی أکرمن15 و أما إذا ما ابتلاه فقدر علیه رزقه فیقول ربی أهانن16 کلا بل لا تکرمون الیتیم17 و لا تحاضون علی طعام المسکین18 و تأکلون التراث أکلا  لما19 و تحبون المال حبا جما20 کلا إذا دکت الأرض دکا دکا21 و جاء ربک و الملک صفا صفا22 و جایء یومئذ بجهنم یومئذ یتذکرالإنسان و أنی له الذکری23 یقول یا لیتنی قدمت لحیاتی24 فیومئذ لا یعذب عذابه أحد25 و لا یوثق و ثاقه أحد26 یا أیتها النفس المطمئنة27 إرجعی إلی ربک راضیه مرضیة28 فادخلی فی عبادی29 و ادخلی جنتی30.

 

 

 

محتوای سوره مبارکه فجر:

این سوره همانند بسیاری دیگر از سوره هایی که در مکه نازل شده ، دارای آیاتی کوتاه، تکان دهنده، پرطنین و توأم با انذارهای فراوان است.

در بخش اول این سوره به سوگندهای متعددی که در نوع خود بی سابقه است برخورد می کنیم که خود مقدمه ای برای تهدید جباران به عذاب الهی است .

در بخش بعدی این سوره به شماری از اقوام طغیانگر پیشین مانند قوم عاد و ثمود و فرعون و انتقام شدید خداوند از آنان اشاره شده است، تا قدرت های جبار متذکر شوند.

در سومین بخش این سوره ، به تناسب آیات پیشین به امتحان و آزمایش انسان به صورت مختصر اشاره کرده و کوتاهی او در اعمال خیر را به باد انتقاد می گیرد.

در آخرین بخش این سوره مسأله معاد و سرنوشت مجرمان و کافران، و همچنین پاداش عظیم مؤمنانی که صاحب نقوس مطمئنه هستند، مورد بررسی قرار می گیرد .

تفسیر

سوگند به چهارده معصوم:

در آغاز این سوره به پنج سوگند بیدارگر اشاره شده، نخست می فرماید:

والفجر: قسم به فجر و شکافتن پرده سیاه شب.

" فجر" در اصل به معنای شکافتن وسیع است. و از آنجا که نور صبح، تاریکی شب را می شکافد از آن تعبیر به" فجر" شده است، و می دانیم فجر بر دو گونه است: " کاذب" و " صادق":

فجر کاذب:

همان سپیدی طولانی است که در آسمان ظهر می شود و آن را تشبیه به دم روباه می کنند که نقطه باریک آن در طرف افق است و قاعده مخروط آن در وسط آسمان.

فجر صادق:

از همان ابتدا در افق گسترش پیدا می کند، نورانیت و شفافیت خاصی دارد، مانند  نهری آب زلال، افق مشرق را فرا می گیرد و بعد در تمام آسمان گسترده می شود. فجر صادق اعلام پایان شب و آغاز روز است، در این موقع روزه داران باید امساک کنند و وقت نماز صبح وارد می شود.

ولیال عشر: و قسم به شبهای ده گانه.

والشفع والوتر: و قسم به زوج و فرد.

واللیل إذا یسر: و قسم به شب هنگامی که به سوی صبحگاهان و روشنایی روز پیش می رود.

"یسر" از ریشه "سری" به معنای راه رفتن در شب است. چه تعبیر جالبی، که راه رفتن را به خود شب نسبت داده است.

سوگند به این امور پنج گانه، دلیل بر اهمیت فوق العاده آنها است، چرا که همیشه سوگند به امور مهم یاد می شود.

در تفسیر این آیه مفسران ، نظرات بسیار زیادی داده اند و هر کدام احتمالاتی را در تفسیر این آیات ذکر کرده اند. اما آنچه به ظاهر صحیح تر می نماید و وجه تأویل و مصداقی آیه را ذکر می کند اینست که:

در این سوره، ائمه علیهم السلام را از آخر به اول ذکر کرده است:

والفجر: اشاره به وقت ظهور امام زمان علیه السلام دارد. که روشنایی حکومت و عدالت ایشان جهانگیر خواهد بود.

و لیال عشر:اشاره به دوران ده معصوم قبل از حضرت مهدی علیهم السلام، یعنی از امام حسن مجتبی علیه السلام تا امام حسن عسکری علیه السلام دارد.

لیل در مقابل فجر آمده ( لیل= تاریکی محض، فجر= روشنی محض) و چون در دوران این ده بزرگوار حکومت در دست ایشان نبوده از آن تعبیر به " لیل" شده است.

والشفع و الوتر:

الشفع: اشاره به حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها دارد.

الوتر:اشاره به پیامبر(ص) دارد.

نکته قابل توجه این آیه اینست که در دوران این سه بزرگوار نه فجر کامل بود و نه لیل کامل. چرا که پیامبر(ص) تنها در ده سال پایانی رسالتشان موفق به تشکیل حکومت شدند و نه در آغاز بعثت ؛ حضرت علی علیه السلام هم مدتی (25 سال) خانه نشین بودند سپس در دوره اندکی، حکومت را در اختیار گرفتند.

لذا در این آیه ذکری از " فجر" یا " لیل" نشده است.

در آیه بعد قسم یاد می کند به:

واللیل إذا یسر: که اشاره به عصر غیبت امام زمان علیه السلام دارد. قطعاً شبی که به سوی روشنایی در حرکت است، دوران غیبت حضرت مهدی علیه السلام است که بسوی فجر و ظهور ایشان در حرکت است(1). عج الله تعالی فی فرجه الشریف.

بنابراین خداوند در چند آیه نخست این سوره به وجود مبارک چهارده معصوم علیه السلام قسم یاد کرده است و مسلماً این سوگند ها مخاطب آیه را به هوش می دارد تا با تامل بیشتری به کلام خدا بنگرد. لذا بعد از ذکر این قسمهای بیدارگر می فرماید:

هل فی ذلک قسم لذی حجر:آیا در آنچه گفته شد سوگند مهمی برای صاحبان عقل و خرد وجود ندارد؟!

" حجر" در اصل به معنای" منع" می باشد و در اینجا به معنی عقل است. زیرا" عقل" نیز انسان را از کارهای ناروا منع می کند.

پروردگارت در کمین ظالمان است:

به دنبال آیات گذشته که متضمن سوگندهایی پرمعنا بود، آیات مورد بحث با اشاره به چند قوم نیرومند از اقوام گذشته که هر کدام ، قدرتی عظیم محسوب می شده ، اما بر مرکب غرور سوار شده و راه طغیان و کفر را پیش گرفتند ، سرنوشت دردناک آنها را روشن می سازد تا دیگران از خواب غفلت بیدار شوند. نخست می فرماید:

ألم ترکیف فعل ربک بعاد: آیا ندیدی پروردگارت به قوم عاد چه کرد؟!

منظور از " دیدن" در این آیه،" علم و آگاهی" است. اما از آنجا که داستان این قوم به قدری مشهور و معروف بوده که گوئی مردم زمانهای بعد نیز آن را با چشم خود می دیدند، تعبیر به " دیدن" شده است. البته مخاطب در این آیه پیامبر(ص) است، ولی هشداری است برای همگان.

" عاد" همان قوم پیامبر بزرگ خدا" هود" است. بعضی از مورخان معتقدند" عاد" بر دو قبیله اطلاق می شده :

  1. قبیله ای که در گذشته بسیار دور زندگی می کردند و قرآن از آنها تعبیر به " عادالأولی" کرده است. ( نجم-50) آنها احتمالاً قبل از تاریخ زندگی می کرده اند.

برخی نیز می گویند: " عاد" نام جد این قبیله است، و قبیله را معمولاً به نام جد آن قبیله می خوانند.

سپس می افزاید: إرم ذات العماد: همان شهر ارم، پرشکوه و عظیم.

" عماد" به معنی "ستون" است.

در این آیه، اشاره به ساختمانهای باعظمت و ستونهای رفیعی است که در این کاخها به کار رفته بود.

و لذا در آیه بعد می فرماید:

ألتی لم یخلق مثلها فی البلاد: همان شهر و دیاری که مانند آن در سرزمینها آفریده نشده بود.

سپس خداوند نمونه دومی از گروه طغیانگر از اقوام گذشته را ذکر کرده ، می فرماید:

" و ثمودالذین جابوا الصخر بالواد: آیا ندیدی پروردگارت با قوم ثمود چه کرد، همان قومی که صخره های عظیم را در وادی می بریدند و از آن خانه ها و کاخ ها می ساختند.

قوم" ثمود" از قدیمی ترین اقوام و پیامبرشان، "صالح" علیه السلام بود و در سرزمینی بنام" وادی القری" میان مدینه و شام، زندگی می کردند. تمدنی پیشرفته و زندگانی مرفه و صاحب ساختمانهای عظیم و پیشرفته بودند.

" جابوا" از " جوبة" به معنای کندن و بریدن هر قطعه زمینی آمده است. بعضی گفته اند: قوم ثمود نخستین قومی بودند که به بریدن سنگها از دل کوه و ایجاد خانه های محکم، اقدام  کردند. بدون شک قوم ثمود نیز در عصر خود تمدنی پیشرفته و شهرهائی آباد داشتند.

سپس به سومین قوم پرداخته و می افزاید:

و فرعون ذی الأوتاد: آیا ندیدی خداوند با قوم فرعون قدرتمند و ظالم چه کرد؟!

" أوتاد"جمع وتد به معنای میخ است. در اینکه چرا فرعون را" ذی الأوتاد" گفته اند، تفسیرهای مختلفی است: برخی می گویند: دردناکترین شکنجه فرعون نسبت به کسی که مورد خشم او قرار می گرفت این بود که او را به چهارمیخ می کشید، دستها و پاهایش  را با میخ به زمین می بست، یا با سیخ به زمین می کوبید و یا او را بر روی قطعه چوبی خوابانده و دست و پای او را با میخ به تخته می کوبیدند و به همان حالت رها می کردند تا بمیرد.

این تفسیر در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده، چنانکه در تواریخ آمده: هنگامی که همسرش" آسیه" به موسی علیه السلام ایمان آورد او را به همین صورت شکنجه کرد و کشت.

دیگر اینکه: ذی الأوتاد، اصولاً کنایه از قدرت و استقرار حکومت است.

این دو تفسیر منافاتی با هم ندارند و ممکن است در معنای آیه جمع باشد.

سپس در یک جمع بندی به اعمال این اقوام سه گانه اشاره کرده و می فرماید:

ألذین طغوا فی البلاد: همانها که در سرزمینها و شهرها فساد کردند.

فأکثروا فیها الفساد:و بسیار فساد و فتنه برانگیختند .

فساد شامل هر گونه ظلم و تجاوز می شود، در واقع یکی از آثار طغیان آنها بود و هر قوم طغیانگری سرانجام در فساد همه جانبه فرو می رود. سپس در یک جمله کوتاه و پرمعنی به مجازات دردناک همه این اقوام طغیانگر اشاره کرده می افزاید:

فصب علیهم ربک سوط العذاب: لذا خداوند تازیانه عذاب را بر آنها فرو ریخت.

"سوط" به معنی تازیانه و در اصل به معنی مخلوط کردن چیزی به چیزی است علاوه  بر این به تازیانه که از رشته های مختلف چرم و مانند آن بافته شده اطلاق گردیده است. و بعضی آن را کنایه از " عذاب" می دانند، عذابی که با گوشت و خون انسان آمیخته می شود و او را سخت ناراحت می کند.

"صب"در اصل به معنی فرو ریختن آب است. در اینجا اشاره به شدت و استمرار این عذاب است.

این تعبیر کوتاه اشاره به مجازاتهای شدید و مختلفی است که دامنگیر این اقوام شد:

قوم عاد به وسیله تندباد سرد و سوزناک هلاک شدند( حاقة-6)

قوم ثمود به وسیله صیحه عظیم آسمانی نابود شدند( حاقة-5)

و قوم فرعون در میان امواج نیل غرق و مدفون گشتند( زخرف-55)

و در آخرین آیه این بحث به عنوان هشداری به همه کسانی که در مسیر آن اقوام طغیانگر گام برمی دارند می فرماید:

إن ربک لبالمرصاد: مسلماً پروردگار تو در کمین گاه است.

" مرصاد" از ماده "رصد" به معنی آمادگی برای مراقبت از چیزی است، معادل فارسی آن" کمین گاه" است.

این واژه معمولاً در جائی به کار می رود که افراد ناچارند از گذرگاهی بگذرند و شخصی در آن گذرگاه آماده ضربه زدن به آنهاست. و در مجموع اشاره به این است که گمان نکنید کسی می تواند از چنگال عذاب الهی بگریزد، همه در قبضه قدرت او هستند و هر وقت اراده کند آنها را مجازات می نماید. بدیهی است خداوند مکان ندارد و درگذرگاهی نمی نشیند، این تعبیر کنایه از احاطه قدرت پروردگار به همه جباران و طغیانگران و مجرمان است.

تعبیر به" ربک"( پروردگارتو)، اشاره به این است که سنت الهی در مورد اقوام سرکش و ستمگر در امت پیامبر(ص) نیز جاری می شود و هر کس که به ظلم و فساد روی می آورد قطعاً به مجازات عمل ناپسندش می رسد و اینگونه مجازات ها فقط از آن گذشتگان نبوده است.

 

 

در خطبه 97 نهج البلاغه مولا علی علیه السلام می خوانیم:

اگر خداوند ظالم را مهلت دهد هرگز مجازات او از بین نمی رود، او بر سر راه ، در کمین ستمگران است و چنان گلوی آنها را در دست دارد که هر زمان بخواهد آن را چنان می فشارد که حتی آب دهان از گلویشان فرو نرود.

نه از نعمتش مغرور باش و نه از سلب نعمت مأیوس!

در ادامه آیات گذشته که به طغیانگران هشدار داده ، آنها را به مجازات الهی تهدید می کرد، آیات بعدی به مقوله امتحان که معیار ثواب و عقاب الهی و مهمترین مساله زندگی انسان محسوب می شود، می پردازد:

 نخست می فرماید:

فأما الإنسان إذا ماابتلاه ربه فأکرمه و نعمه فیقول ربی أکرمن:

اما انسان هنگامی که پروردگارش او را برای آزمایش اکرام کند و نعمت بخشد، مغرور می شود و می گوید خداوند مرا گرامی داشته است.

او نمی داند که آزمایش الهی گاه با نعمت است و گاه با انواع بلا، نه روی آوردن نعمت مایه غرور است و نه بلاها مایه یأس و ناامیدی. ولی انسان کم ظرفیت در هر دو حال هدف آزمایش را فراموش می کند. به هنگام روی آوردن نعمت چنان می پندارد که مقرب درگاه خدا شده و این نعمت دلیل بر قرب اوست.

قابل توجه اینکه در آغاز آیه می فرماید: خداوند او را مورد اکرام قرار می دهد ولی در ذیل آیه از اینکه انسان خود را مورد اکرام خدا می بیند ملامت می شود. این به آن خاطر است که اکرام اول به همان معنی انعام است و اکرام دوم به معنی قرب در درگاه خداست.

و اما إذا ما ابتلاه فقدر علیه رزقه فیقول ربی أهانن:

و اما هنگامی که برای امتحان روزی را بر او تنگ بگیرد مأیوس می شود و می گوید: پروردگارم مرا خوار کرده است. یأس سرتا پای او را فرا می گیرد و از پروردگارش می رنجد. غافل از اینکه این سختی ها همه وسائل آزمایش و امتحان او است. امتحانی که رمز پرورش و تکامل انسان و به دنبال آن سبب استحقاق ثواب و در صورت مخالفت مایه استحقاق عذاب است.

این دو آیه هشدار می دهد که نه اقبال نعمت دلیل بر تقرب به خدا است و نه ادبار نعمت دلیل بر دوری از حق. اینها موارد مختلف امتحانی است که خداوند طبق حکمتش هر گروهی را به چیزی آزمایش می کند. این انسانهای کم ظرفیت اند که گاه مغرور و گاه مأیوس می شوند. این دو آیه علاوه بر اینکه مساله آزمایش الهی را از طرق مختلف گوشزد می کند این نتیجه را نیز دربر دارد  که هرگزنباید برخوردارشدن از نعمتها و یا محرومیت از آن را دلیل بر شخصیت و مقام در پیشگاه خداوند و یا دوری از ساحت مقدس او بدانیم، بلکه معیار همیشه و همه جا ایمان و تقوا است.

 در ضمن این آیه اشاره کوتاهی به فلسفه بلاها و حوادث دردناک دارد.

سپس خداوند با توضیح و شرح اعمالی که موجب دوری از وی و گرفتاری در چنگال مجازات الهی می شود ، می فرماید:

کلا بل لا تکرمون الیتیم.

چنان نیست که شما خیال می کنید( که اموالتان دلیل بر مقام شما نزد پروردگار است، بلکه اعمالتان حاکی از دوری شما از خداست) شما یتیمان را گرامی نمی دارید.

و لا تحاضون علی طعام المسکین: و یکدیگر را بر اطعام مستمندان تشویق نمی کنید.

قابل توجه این که در مورد یتیمان نه از " إطعام"  بلکه از " إکرام" سخن می گوید چرا که در مورد یتیم تنها مسأله گرسنگی مطرح نیست بلکه از آن مهم تر جبران کمبودهای عاطفی او است، یتیم نباید احساس کند که چون پدراز دست داده خوار و ذلیل شده، باید آنچنان مورد اکرام قرار گیرد که جای خالی پدر را احساس نکند. لذا اکرام یتیمان منحصر به حفظ اموال آنها نیست بلکه معنای گسترده تری دارد.

واژه" تحاضون"از ریشه" حض" به معنای ترغیب است. اشاره به اینکه : تنها اطعام مسکین کافی نیست بلکه مردم باید یکدیگر را بر این کار خیر تشویق کنند تا این سنت در جامعه گسترش یابد.

عجیب اینکه در آیه 34 سوره" حاقه" این موضوع را همردیف عدم ایمان به خداوند بزرگ ذکر کرده  می فرماید:

" او به خداوند بزرگ ایمان نمی آورد و دیگران را به اطعام مستمندان تشویق نمی کند."

سپس به سومین کار زشت آنها اشاره کرده و آنها را مورد نکوهش قرار می دهد، می فرماید:

و تأکلون التراث أکلا لما: شما میراث را جمع کرده و می خورید.

بدون شک خوردن اموالی که از طریق میراث مشروع به انسان رسیده کار مذمومی نیست. بنابراین نکوهش این کار در آیه فوق ممکن است اشاره به یکی از امور زیر باشد.

  1. منظور جمع میان حق خود و دیگران است. زیرا کلمه" لم" در اصل به معنی " جمع" است و بعضی از مفسران مثل زمخشری آن را به جمع میان حلال و حرام تفسیر کرده اند. به خصوص اینکه عادت عرب جاهلی این بود که زنان و کودکان را از ارث محروم کرده و حق آنها را برای خود برمی داشتند و معتقد بودند ارث باید به جنگجو تعلق گیرد.
  2. وقتی ارثی به شما می رسد به بستگان فقیر و محرومان جامعه هیچ انفاق نمی کنید، جایی که با اموال ارث که بدون زحمت به دست می آید چنین می کنید مسلماً در مورد درآمد خود بخیل تر خواهید بود و این عیب بزرگی است.
  3. منظور خوردن میراث یتیمان و حقوق صغیران است.

جمع میان سه تفسیر امکان پذیر است.

بعد به چهارمین عمل نکوهیده آنها پرداخته می افزاید:

و تحبون المال حباً جماً: و شما بسیار ثروت و اموال را دوست می دارید.

شما افرادی دنیاپرست، ثروت اندوز، عاشق و دلباخته مال و متاع دنیا هستید و مسلماً کسانی که چنین علاقه فوق العاده ای به مال و ثروت دارند به هنگام جمع آوری آن ملاحظه مشروع و نامشروع را نمی کند. و به این ترتیب بعد از ذکر آزمایش انسانها به وسیله نعمت و بلا ، توجه آنان را به 4 آزمایش مهم جلب می کند و عجب اینکه تمام این آزمونها جنبه مالی دارد.

و کسانی که از عهده امتحانات مالی در هر اندازه و کمیت و در هر شرایط برآیند افرادی قابل اعتماد و پرهیزگارند. و بهترین دوستان محسوب می شوند چرا که در زمینه های دیگر نیز غالباً افراد پاک و درستی هستند.

روزی بیدار می شوند که کار از کار گذشته!

به دنبال نکوهشهایی که در آیات قبل از طغیانگران دنیاپرست شده ، در آیات بعدی به آنها اخطار می کند که سرانجام قیامتی در کار است و حساب و کتاب و مجازات شدیدی در پیش است باید خود را برای آن آماده کنند.

نخست می فرماید:

کلا:چنان نیست که آنها خیال می کنند( که حساب و کتابی در کار نیست و اگر خدا مال و ثروتی به آنها داده به خاطر احترام آنها بوده نه برای آزمایش)

إذا دکت الأرض دکاً دکاً:

در آن هنگام که زمین سخت در هم کوبیده شود.

" دَکّ" در اصل به معنی زمین نرم و صاف است و سپس به درهم کوبیدن در ارتفاعات و صاف کردن آنها اطلاق شده است. تکرار" دک" برای تأکید است.

روی همرفته، این تعبیر اشاره به زلزله ها و حوادث تکان دهنده پایان دنیا و آغاز رستاخیز است، چنان تزلزلی در ارکان موجودات رخ می دهد که کوهها همه از هم متلاشی شده و زمینها صاف می گردند. بعد از پایان یافتن این مرحله یعنی ویرانی جهان، مرحله دوم آغاز می شود ؛ انسانها همگی به زندگی باز گشته و در دادگاه عدل الهی حاضر می شوند.

و جاء ربک والملک صفاً صفاً: در آن هنگام فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند. و گرداگرد حاضران در محشر را گیرند و آماده اجرای فرمان حق گردند. این ترسیمی است از عظمت آن روز بزرگ و عدم توانایی انسان در فرار از چنگال عدالت.

تعبیر به " جاء ربک" پروردگارت می آید، کنایه از فرا رسیدن فرمان خدا برای رسیدگی به حساب خلایق است.

سپس می افزاید:

وجیء یومئذ بجهنم یومئذ یتذکر الإنسان و انی له الذکری:

و در آن روز جهنم را حاضر می کنند و در آن روز انسان متذکر می شود، اما چه فایده که این تذکر برای او سودی ندارد.

 آری هنگامیکه انسان مجرم این صحنه ها را می بیند، تکان می خورد و بیدار می شود، هاله ای از غم و اندوه چهره اش را می پوشاند، نگاهی به گذشته خویش می کند و از اعمال خود سخت پشیمان می شود اما این پشیمانی هیچ سودی ندارد. اینجاست که فریادش بلند می شود:

یقول یا لیتنی قدمت لحیاتی: ای کاش اعمال صالحی برای زندگی فرستاده بودم.

جالب توجه این که نمی گوید برای زندگی آخرتم، بلکه می گوید: برای زندگیم". معلوم می شود حیات حقیقی در آخرت است و زندگی زودگذر دنیا، زندگی نامیده نمی شود.

آری آنها که اموال یتیمان را به غارت بردند، ارث را از این و آن به یغما گرفتند و محبت اموال دنیا تمام قلوبشان را تسخیر کرده بود، در آن روز آرزو می کنند که ای کاش چیزی برای حیات آخرت که حیات حقیقی و جاویدان است از پیش فرستاده بودند، ولی این آرزویی است بی نتیجه که هرگز به جایی نمی رسد.

سپس در دو جمله کوتاه  شدت عذاب الهی را در آن روز تشریح می کند، می فرماید:

فیومئذ لا یعذب عذابه أحد:در آن روز خداوند او را چنان مجازات می نماید که هیچ کس را عذابی همانند عذاب او نمی کند.

و لا یوثق وثاقه أحد:و نیز در آن روز هیچ کس همچون خداوند کسی را به بند نمی کشد.

نه بند و زنجیر او مانندی دارد و نه مجازات و عذابش. چرا چنین نباشد در حالی که آنها نیز در این دنیا بندگان مظلوم خدا را تا آنجا که قدرت داشتند آزار کردند.

ای صاحب نفس مطمئنه

بعد از ذکر عذاب وحشتناکی که دامان طغیانگران را در قیامت می گیرد، در آیات پایانی سوره به نقطه مقابل آن پرداخته و از " نقوس مطمئنه" و مؤمنانی که در میان این طوفان عظیم از آرامش کامل برخوردارند، پرداخته و آنها را با یک دنیا لطف و محبت مخاطب ساخته ، می فرماید:

یا أیتها النفس المطمئنه: ای نفس مطمئنه.

إرجعی الی ربک راضیةً مرضیةً: به سوی پروردگارت بازگرد، در حالی  که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است.

فأدخلی فی عبادی: و در سلک بندگانم داخل مشو.

و ادخلی جنتی: و در بهشتم وارد شو.

چه تعبیرات دل انگیز و روح پروری! که لطف و صفا و آرامش از آن می بارد.دعوت مستقیم پروردگار از نفوسی که در پرتو ایمان به حالت اطمینان و آرامش رسیده اند.دعوت از آنها برای بازگشت به سوی پروردگارشان ، به سوی مالکشان.دعوتی که آمیخته با رضایت طرفینی است، رضایت عاشق دلداده از معشوق و رضایت محبوب و معبود حقیقی. و به دنبال آن تاج افتخار عبودیت را بر سر او نهادن و به لباس بندگی مفتخرش کردن و در سلک خاصان درگاه جای دادن. و سپس دعوت از او برای ورود در بهشت، آن هم با تعبیر" وارد بهشتم شو" که نشان می دهد میزبان این میهمان تنها و تنها ذات مقدس او است. عجبا بر این  دعوت! حبذا بر این میزبان و شگفتا از این میهمان.

منظور از" نفس" در اینجا همان روح آدمی است. و تعبیر به" مطمئنة" اشاره به آرامشی است که در پرتو ایمان حاصل شده است. تعبیر به" راضیة" بخاطر آن است که تمام وعده ها و پاداش های  الهی را بیش از آنچه تصور می کرد در یافت داشته و آنچنان از فضل و رحمت خدا بهره می گیرد که یکپارچه رضا و خشنودی می شود. و اما تعبیر به" مرضیة"به خاطر اینست که مورد قبول و رضای حضرت دوست واقع شده است.

 

 

 

منابع:

  1. تفسیر نمونه
  2. تفسیر المیزان
  3. مباحث کلاسی دکتر محمد حسین برومند، استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر سوره فجر

تشریح و تفسیر آموزه های اخلاقی اجتماعی و فردی مومنان در سوره حجرات (معروف به سوره آداب و اخلاق)

اختصاصی از فی لوو تشریح و تفسیر آموزه های اخلاقی اجتماعی و فردی مومنان در سوره حجرات (معروف به سوره آداب و اخلاق) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تشریح و تفسیر آموزه های اخلاقی اجتماعی و فردی مومنان در سوره حجرات (معروف به سوره آداب و اخلاق)


تشریح و تفسیر آموزه های اخلاقی اجتماعی و فردی مومنان در سوره حجرات (معروف به سوره آداب و اخلاق)

در این مقاله ی 20 صفحه ای به بررسی دستورات آیات برای تحقق اخلاق اجتماعی و فردی بر اساس تفسیر نمونه پرداخته شده و آثار و نتایج مهم و کاربردی پیاده سازی این دستورات بسیار مهم بیان شده و بطور کلی می توان این دستورات را در چند بخش زیر تقسیم بندی کرد:

1-آداب برخورد با پیشوای معصوم و با القا خصوصیت، رهبر و اساتید و معلمان و والدین و... و بطور کلی جایگان رهبر و پیشوای بزرگ و و اختیارات مربوط به او

2-ارائه ملاکهای زیادی برای تعریف ارزش که معروف ترین آیه در این سوره واقع است (ان اکرمکم عند الله اتقاکم)

3- دستورات و اصول بسیار مهم در رابطه با روابط اجتماعی که تضمین کننده خفظ و بقای وحدت و پیشرفت و صفا و صمیمیت جامعه است

4-اصولی در رابطه با خبر های صحیح و راست و عمل به خبرها (مانند حجیت خبر عادل یا دستوراتی در رباطه با تجسس و ...)

6-آیاتی بیدارگر در رابطه با آگاهی کامل خداوند از همه چیز

7-بیان اندازه ی عقاب برخی گناهان مانند غیبت و ... که معروفترین آیه در این سوره است(ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا؟!)

8-اصول حل اختلافات

و...


دانلود با لینک مستقیم


تشریح و تفسیر آموزه های اخلاقی اجتماعی و فردی مومنان در سوره حجرات (معروف به سوره آداب و اخلاق)

طرح لایه باز سوره جن

اختصاصی از فی لوو طرح لایه باز سوره جن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

طرح لایه باز سوره جن


طرح لایه باز سوره جن

طرح لایه باز سوره جن در سایز 29.7 در 42 سانتیمتر با رزولوشن 300


دانلود با لینک مستقیم


طرح لایه باز سوره جن

پایان نامه بررسی برخی آراء مفسرین شیعه و سنی در مورد سوره مبارکه غاشیه

اختصاصی از فی لوو پایان نامه بررسی برخی آراء مفسرین شیعه و سنی در مورد سوره مبارکه غاشیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی برخی آراء مفسرین شیعه و سنی در مورد سوره مبارکه غاشیه


پایان نامه بررسی برخی آراء مفسرین شیعه و سنی در مورد سوره مبارکه غاشیه

 

 

 

 

 

 

 

 

 پایان نامه مربوط به رشته های الهیات – فقه – فلسفه و معارف اسلامی

عنوان :  پایان نامه بررسی برخی آراء مفسرین شیعه و سنی در مورد سوره مبارکه غاشیه با فرمت ورد  word  ( دانلود متن کامل پایان نامه  )

 

فهرست مطالب

عنوان                                                                                         صفحه

کلیات………………………………………………………………………………………………………. 1

مقدمه………………………………………………………………………………………………………. 2

تعریف موضوع…………………………………………………………………………………………… 3

اهمیت موضوع…………………………………………………………………………………………… 3

پیشینه موضوع……………………………………………………………………………………………. 3

سئوال اصلی………………………………………………………………………………………………. 3

فرضیه……………………………………………………………………………………………………… 3

سئوال‌های فرعی…………………………………………………………………………………………. 3

روش تحقیق……………………………………………………………………………………………… 4

محدودیت‌های تحقیق………………………………………………………………………………….. 4

پیشنهادات………………………………………………………………………………………………… 4

چکیده……………………………………………………………………………………………………… 5

فصل اول بررسی لغوی لغات مطرح شده در سوره مبارکه غاشیه

  • غاشیه…………………………………………………………………………………………………. 7
  • خاشعه………………………………………………………………………………………………… 7
  • عامله………………………………………………………………………………………………….. 9
  • ناصیه………………………………………………………………………………………………….. 9
  • تصلی…………………………………………………………………………………………………. 10

عنوان                                                                                         صفحه

  • حامیه………………………………………………………………………………………………….. 11
  • انیه…………………………………………………………………………………………………….. 12
  • ضریع…………………………………………………………………………………………………. 13
  • یُسمن…………………………………………………………………………………………………. 14
  • ناعمه……………………………………………………………………………………………….. 15
  • لاغیه………………………………………………………………………………………………… 15
  • سُرُر………………………………………………………………………………………………… 16
  • مرفوعه……………………………………………………………………………………………… 17
  • اکواب………………………………………………………………………………………………. 17
  • نمارق………………………………………………………………………………………………. 18
  • مصفوفه…………………………………………………………………………………………….. 19
  • زرابّی……………………………………………………………………………………………….. 19
  • مبثوث………………………………………………………………………………………………. 20
  • رفعت………………………………………………………………………………………………. 21
  • نصبت………………………………………………………………………………………………. 21
  • سطحت…………………………………………………………………………………………….. 21
  • مصیطر……………………………………………………………………………………………… 22
  • تولی………………………………………………………………………………………………… 23
  • ایاب………………………………………………………………………………………………… 23

عنوان                                                                                         صفحه

فصل دوم: تفسیر آیات سوره مبارکه غاشیه

مقدمه………………………………………………………………………………………………………. 26

معرفی سوره………………………………………………………………………………………………. 26

ارتباط سوره با سوره قبل………………………………………………………………………………. 28

ارتباط سوره غاشیه با سوره طور……………………………………………………………………… 29

مفهوم کلی دسته اول، آیات 7 تا 1…………………………………………………………………. 30

  • ترجمه و تفسیر آیه 1…………………………………………………………………………….. 31
  • ترجمه و تفسیر آیات 3 و 2……………………………………………………………………. 33
  • ترجمه و تفسیر آیات 5 و 4……………………………………………………………………. 37
  • ترجمه و تفسیر آیات 7 و 6……………………………………………………………………. 39

مفهوم کلی دسته دوم، آیات 16 تا 8………………………………………………………………. 42

  • ترجمه و تفسیر آیات 9 و 8……………………………………………………………………. 43
  • ترجمه و تفسیر آیات 12 و 10……………………………………………………………….. 45
  • ترجمه و تفسیر آیات 4 و 13………………………………………………………………….. 47
  • ترجمه و تفسیر آیات 16 و 15……………………………………………………………….. 49

مفوم کلی دسته سوم، آیات 26 تا 17……………………………………………………………… 51

  • ترجمه و تفسیر آیه 17…………………………………………………………………………… 52
  • ترجمه و تفسیر آیات 20 و 18……………………………………………………………….. 54
  • ترجمه و تفسیر آیات 22 و 21……………………………………………………………….. 59

عنوان                                                                                         صفحه

  • ترجمه و تفسیر آیات 26 و 23……………………………………………………………….. 62

نتیجه……………………………………………………………………………………………………….. 68

فصل سوم: بررسی نکات برجسته سوره مبارکه غاشیه

مقدمه………………………………………………………………………………………………………. 70

الف: اسماء قیامت……………………………………………………………………………………….. 70

ب: نعمت‌ها و نقمت‌های اخروی……………………………………………………………………. 72

  • نعمتهای اخروی……………………………………………………………………………………. 72
  • نقمت‌های اخروی………………………………………………………………………………….. 75

ج: توجه به آیات آفاقی………………………………………………………………………………… 78

  • شتر……………………………………………………………………………………………………. 79
  • آسمان و زمین………………………………………………………………………………………. 82
  • کوه 85

د: فایده تذکر……………………………………………………………………………………………… 86

  • چه کسانی پند پذیرند؟……………………………………………………………………………. 88
  • چه کسانی از پند رویگردانند؟…………………………………………………………………… 89
  • شرط تذکر…………………………………………………………………………………………… 89

هـ: رسالت پیامبر صلی‌الله علیه و آله………………………………………………………………… 90

  • سخنی درباره نبی و رسول……………………………………………………………………….. 90
  • فرق نبی و رسول…………………………………………………………………………………… 91

عنوان                                                                                         صفحه

  • ضرورت رسالت……………………………………………………………………………………. 92
  • پیامبر (ص) رابط انسان و خدا………………………………………………………………….. 93
  • نقش وحی و رسالت پیامبر (ص)……………………………………………………………… 93
  • پیامبر (ص) سراج منیر……………………………………………………………………………. 94

ابلاغ: وظیفه پیامبر (ص)………………………………………………………………………………. 95

اهل بیت درهای هدایت……………………………………………………………………………….. 96

نتیجه……………………………………………………………………………………………………….. 97

منابع………………………………………………………………………………………………………… 98

 

 

 

 

 

بررسی برخی آراء مفسرین شیعه و سنی در مورد

سوره مبارکه غاشیه

 

 

برای دریافت کارشناسی

 

 

کلّیات

 

مقدمه:

با سلام و درود بر پیامبر گرامی اسلام محمد مصطفی و خاندان مطهرش. آنان که قرآن ناطقند و هدایت گران انسانند تا روز قیامت.

خدای متعال را شاکریم که به ما این اجازه را فرمود که در دریای عمیق علوم قرآن غوطه‌ور شویم و از آن درّ گرانمایه سعات را بیابیم.

سوره غاشیه یکی از سوره‌های کوتاه اما پر محتوایی است که جامع سعیدی از مطالب، حول محورهای توحید، نبوت و معاد است، این پروژه کوتاه با استفاده از کتب تفسیری و لغوی سعی دارد به مباحث مختلفی که در این سوره آمده است بپردازد.

 

تعریف موضوع

این پروژه بر آنست با برسی سوره غاشیه اهداف اصلی این سوره با توجه به تفاسیر شیعه و سنی مورد کنکاش قرار دهد.

اهمیت موضوع

قرآن کریم کتاب هدایت بشر در همه زمانها و مکانها بوده و شایسته است تمامی سوره قرآن کریم مورد توجه و تحقیق و بررسی قرار گیرند تا در پرتو این پژوهشها به اهداف عالی آن دست یافته و سبب تفکر و تعمق هر چه بیشتر در آیات این کتاب الهی شود.

پیشینه موضوع:

درخصوص سوره غاشیه در کتب تفسیری شیعه و سنی، مطالبی بیان شده است. اما کتاب یا پروژه‌ای که اختصاصاً به این سوره، محتوایش و هدف آن پرداخته باشد، وجود ندارد.

سئوال اصلی: آیا می‌توان گفت تناسب آیات در این سوره ما را به انا علینا حسابهم می‌رساند؟

فرضیه: بین دیدگاههای مفسران شیعه و سنی در مورد نکات برجسته سوره غاشیه اتفاق نظر وجود دارد.

سئوالات فرعی:

  • آیا اسماء قیامت توقیفی هستند. چرا در این سوره؟
  • چرا در این سوره به برخی از نعمتها و نقمتها اشاره شده است؟
  • چرا به برخی از آیات آفاقی اشاره شده است؟
  • چرا پیامبر صلی‌الله علیه و آله مصیطر نیست؟

 

روش تحقیق:

با توجه به موضوع پروژه این تحقیق کتابخانه‌ای است.

محدودیت‌های تحقیق:

با توجه به اینکه تمامی تفاسیر مطالبی شبیه به هم را بیان کرده بودند این پروژه با محدودیت منابعی که مطالب جدید و نوین ارائه کرده باشند رو به رو بوده است.

پیشنهادات

از آنجایی که کتب تفسیری هر کدام کمابیش با الهام از تفاسیر دیگر نگاشته شده‌اند این امر باعث شده است مطالب تفسیری تقریباً تکرار شوند. مخصوصاً در نقل روایات و نتیجه‌گیری آیات و مباحث مربوط به محتوای سوره، به نظر می‌رسد که اگر بخواهیم مطالب جدید و نوین در رابطه با این سوره یا سوره‌های دیگر بدست آوریم باید گذشته از مطالب تفسیری و علوم قرآنی از علوم دیگر، مانند- نجوم، روانشناسی، اخلاق و … در این خصوص بهره برد.

 

چکیده

لازم به ذکر است که درباره این سوره مطالب بسیاری قابل بحث و بررسی است ولیکن این پروژه به لحاظ گنجایش، ظرفیت پرداختن به تمامی موضوعات مربوطه را ندارد.

به همین علت، این تحقیق به بعضی از موضوعاتی که در آیه مورد توجه قرار گرفته، به طور گذرا و کلی پرداخته است. مطالبی که در این پروژه مورد بحث و بررسی قرار گرفته‌اند به این ترتیب است: فصل اول: این فصل حاوی بررسی لغوی لغات مطرح شده در سوره مبارکه غاشیه است. در این قسمت سعی شده است لغات با توجه به کتب لغوی معتبر و نیز کتب تفسیری مورد بررسی قرار گیرند.

فصل دوم: در مورد تفسیر آیات سوره مبارکه غاشیه می‌باشد و لذا مطالبی که در این قسمت آمده بیشتر جنبه تفسیری دارد، ولی قبل از پرداختن به تفسیر آیات، موضوعات مختلفی پیرامون سوره، مورد ارزیابی قرار گرفته است. مانند: معرفی سوره- فضیلت سوره- ارتباط سوره با سوره قبل و دیگر سوره.

روش پرداختن به تفسیر در این فصل این است که اول ترجمه آیه یا آیات مربوطه آمده است و سپس در ذیل آن تفسیرهای مختلف شیعه و سنی آمده است. لازم به ذکر است که آیات این سوره از نظر محتوا به سه دسته کلی تقسیم شده است که قبل از پرداختن به آیات هر دسته، مفهوم کلی نیز بیان شده است.

فصل سوم: اختصاص دارد به بررسی نکات برجسته سوره، از جمله مطالبی که در این فصل بدانها اشاره شده به این ترتیب است. اسماء قیامت- نعمت‌ها و نقمت‌ها اخروی توجه به آیات آفاقی از جمله آسمان، زمین، شتر، کوه، فایده تذکر، رسالت پیامبر صلی‌الله علیه و آله.

 

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی برخی آراء مفسرین شیعه و سنی در مورد سوره مبارکه غاشیه