فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره زندگى و آثار فرانس دى وال

اختصاصی از فی لوو تحقیق درباره زندگى و آثار فرانس دى وال دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره زندگى و آثار فرانس دى وال


تحقیق درباره زندگى و آثار فرانس دى وال

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده )

تعداد صفحات فایل: 20

کد محصول : 0921

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 


 

 قسمتی از محتوای متن 

 

 

 

نکته

 

ما دو رو داریم که هر کدام از آنها در تناظر با ویژگى هاى کلیشه اى یکى از نزدیک ترین عموزاده هاى انسانریخت انسان یعنى شمپانزه و بونوبو هستند. در واقع ما انسانریختى دوقطبى هستیم. ما رویى بسیار زشت و ناخوشایند داریم و هنگامى که رذل مى شویم تقریباً از هر جانور دیگرى که مى توان تصور کرد رذل تریم. اما در عین حال رویى بسیار خوشایند و فداکار نیز داریم و هرگاه خوب مى شویم تقریباً از هر جانور دیگرى که بتوان تصور کرد هم عملاً بسیار دوست داشتنى تریم.

 

 

 

کمتر پیش مى آید کتابى که دانشمندان بسیار به آن استناد مى کنند و ارجاع مى دهند در عین حال در فهرست پرخواننده ترین کتاب هاى اعضاى کنگره ایالات متحده نیز آمده باشد. با این همه کتاب «سیاست شمپانزه ها» نوشته فرانس دى وال (de Waal .F) نخستى شناس، که از زمان انتشارش در سال ۱۹۸۲ بیش از ۶۰۰ بار از آن نقل قول شده، از جمله آثارى بود که نیوت گینگریچ، سخنگوى وقت مجلس نمایندگان ایالات متحده، خواندن آن را در سال ۱۹۹۴ به نماینده هاى تازه کار توصیه کرد. در این کتاب که شامل مطالبى از رشته هاى گوناگون است، ساختار اجتماعى نخستى ها به تفصیل بیان شده و شکاف موجود هم در منابع علمى و هم در پندارهاى عامه را پر کرده است. دى وال با نوشتن این کتاب یکى از نخستین دانشمندانى بود که تابوهاى علمى کهنه را شکست و جانوران را به عنوان موجوداتى شناختى و عاطفى بررسى کرد نه صرفاً ماشین هاى یادگیرى.

از آن زمان دى وال تبدیل به یکى از بانفوذ ترین پژوهشگران زندگى اجتماعى میمون ها و انسانریخت ها (apes) شده است. شش کتاب عامه فهم او، «سیاست شمپانزه ها: قدرت و جنسیت در میان انسانریخت ها» (۱۹۸۲)، «نیک سرشت: خاستگاه نیک و بد در انسان و جانوران دیگر» (۱۹۹۶)، «بونوبو: انسانریخت فراموش شده» (۱۹۹۷)، «انسانریخت و استاد سوشى: تاملات فرهنگى یک نخستى شناس» (۲۰۰۱)، «آلبوم خانوادگى من: سى سال عکاسى از نخستى ها» (۲۰۰۳) و «انسانریخت درون ما: نخستى شناسى پیشرو تبیین مى کند چرا ما آنکه هستیم، هستیم» (۲۰۰۵)، به بیش از ده زبان ترجمه شده و کارهایش پژوهش هاى تازه اى را درباره حل اختلاف و صلح سازى در جانوران برانگیخته است. او در سال ۱۹۹۳ به عضویت آکادمى سلطنتى علوم هلند و در سال ۲۰۰۴ به عضویت آکادمى ملى علوم ایالات متحده برگزیده شد

 

 

  متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 
/images/spilit.png

« پشتیبانی مرجع فایل »

همچنان شما میتوانید قبل از خرید، با پشتیبانی فروشگاه در ارتباط باشید، یا فایل مورد نظرخود را  با تخفیف اخذ نمایید.

ایمیل :  Marjafile.ir@gmail.com 

 پشتیبانی فروشگاه :  پشتیبانی مرجع فایل دات آی آر 

پشتیبانی تلگرام  و خرید


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره زندگى و آثار فرانس دى وال

تحقیق در مورد چهل درس زندگى از سیره حضرت محمد (ص )

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد چهل درس زندگى از سیره حضرت محمد (ص ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد چهل درس زندگى از سیره حضرت محمد (ص )


تحقیق در مورد چهل درس زندگى از سیره حضرت محمد (ص )

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه22

فهرست مطالب

 

 

مقدمه
1 - آداب جنگ
2 - آداب دیدار
3 - آداب غذا خوردن
4 - آداب نشستن
5 - آزار همسایه
6 - آموختن علم و دانش
7 - احترام به دیگران
8 - احترام به کودکان
9 - احترام پدر و مادر
10 - احترام مؤ من
11 - ارزش کار
12 - اشتغال
13 - اصولگرایى
14 - الگوى جامع
15 - امتیاز
16 - انصاف
17 - اوایل زندگى
18 - اهمیت کودک
19 - بخل
20 - بدهکارى
21 - برخورد یکسان با فرزندان
22 - بردبارى در مقابل دشنام
23 - بلند شدن به احترام مؤ من
24 - بوسیدن دست کارگر
25 - بى اعتنایى به دنیا
26 - پاداش زنان
27 - پاداش نماز مؤ من
28 -پیوند با مادر مشرک
29 - تاءثیر نماز
30 - تحفه
31 - تعلیم و تعلم
32 - تنبیه بدنى
33 - توجه به دیگران
34 - ثواب کار
35 - جواب سلام
36 - جوانان
37 - حب على علیه السلام
38 - حسن معاشرت
39 - حضرت خدیجه علیهماالسلام
40 - حفظ ارتباط

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

 

 

 

لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنة ... (1)
زندگینامه رسول مکرم اسلام حضرت محمدبن عبدالله صلى الله علیه و آله کتاب قطور و بزرگى است که عصاره همه خوبیهاى عالم در آن جمع شده است .
زندگى این اسوه بزرگ خلقت ، عظمت و اعجازى است که در تاریخ بشریت نظیر ندارد.
جاى جاى این زندگى نور، سرمایه عظیمى براى پرورش انسانهاى نمونه و ارائه آنها به عنوان الگو و سرمشق به دیگران است . از آنجا که آموختن راه و رسم زندگى رسول اکرم صلى الله علیه و آله اولین وسیله مطمئن براى شناخت مقاصد و مفاهیم عالیه اسلام به شمار مى رود. از دریاى بیکران فضایل آن حضرت 120 درس زندگى (به یاد 120 ماه ایثار براى گسترش ‍ اسلام در مدینه ) از منابع معتبر انتخاب و به ترتیب حروف الفبا مرتب شده ، که به محضر عاشقان حضرتش تقدیم مى شود.
با آرزوى توفیق - مؤ لف

 

 

 

1 - آداب جنگ

 

 

 

هرگاه پیامبر صلى الله علیه و آله تصمیم مى گرفت لشگرى را به جنگى بفرستد، آنها را مى طلبید و در مقابل خود نشانده و مى فرمود ننمائید : به نام خدا و در راه خدا و بر روش پیامبر او حرکت کنید. به دشمنان خویش خیانت نکنید، آنها را مثلهو با آنها مکر نورزید. پیرمرد ضعیف و زن و کودک را نکشید. درختان را قطع ننمائید، مگر اینکه ناچار شوید. هر کس از مسلمین از کوچک و بزرگ توجهى به یکى از مشرکین داشته باشد و او را پناه بدهد، او در امان است تا کلام خدا را بشنود، اگر از شما متابعت کرد از برادران دینى شما محسوب مى شود، و اگر امتناع کرد، او را به منزلگاه خود برسانید و از خدا استعانت جوئید. (2)

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد چهل درس زندگى از سیره حضرت محمد (ص )

دانلود تحقیق نگاهى به کاربردهاى زیست شناسى تکاملى در زندگى روزمره

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق نگاهى به کاربردهاى زیست شناسى تکاملى در زندگى روزمره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق نگاهى به کاربردهاى زیست شناسى تکاملى در زندگى روزمره


دانلود تحقیق نگاهى به کاربردهاى زیست شناسى تکاملى در زندگى روزمره

جیم جى. بال(Jim J. Bull) استاد زیست شناسى مولکولى دانشگاه تگزاس است. او درباره  ارتباط ژنتیک و تکامل با بیمارى ها مطالعه مى کند و براى درک چگونگى تکامل ویروس ها در حضور مهارکننده ها و این که چگونه مى توان آنها را براى تولید واکسن تغییر داد، آزمایش هایى انجام مى دهد. به علاوه، او روى این موضوع  کار مى کند که آیا از ویروس هایى که به باکترى ها حمله مى کنند (فاژها) مى توان براى درمان عفونت هاى باکتریایى استفاده کرد یا خیر؟
زیست شناسى تکاملى از آن دسته موضوع هایى است که با مشکل تصویر ذهنى جامعه رو به رو است. برخى از آن احساس نگرانى مى کنند و بنابراین با آن مخالف هستند. تعداد زیادى، حتى بسیارى از موافقان آن، زیست شناسى تکاملى را بى ارتباط با محیط بیرون از مراکز علمى مى دانند. در برخى موارد، حتى تکامل را چیزى مرتبط با مرگ و نابودى و بدبختى و گاهى مسئول آن مى دانند؛ براى مثال مقاومت به دارو در پزشکى و مقاومت به حشره کش ها در کشاورزى.
بسیارى از مردم از کاربردهاى زیست شناسى تکاملى آگاهى ندارند. این که جامعه پذیرش خوبى نسبت به زیست شناسى تکاملى ندارد، ممکن است تا اندازه  زیادى به این برداشت آنان مربوط باشد که آن را با هر چیز دیگرى بى ارتباط مى دانند. با وجود این، تکامل، به ویژه تکامل در اندازه  کوچک (microevolution) نقشى اساسى در بهبودهایى در زندگى ما طى قرن بیستم داشته است و انتظار مى رود در فناورى زیست پزشکى در قرن آینده نیز اهمیت ویژه اى داشته باشد. براى مثال:
- تکامل در پس بسیارى از پیشرفت هایى قرار دارد که در کشاورزى داشته ایم (براى مثال، انتخاب مصنوعى نژادهایى از گیاهان و جانوران).
- برخى از اصل هاى تکامل براى تولید بسیارى از بهترین واکسن ها به کار گرفته شده اند و مشکلاتى که در به کارگیرى برخى از این واکسن ها وجود دارد نیز به تکامل باز مى گردد.
- پیشرفت هاى آتى در داروسازى و صنعت فناورى زیستى در به کارگیرى زیست شناسى تکاملى نهفته است؛ هزینه  زیادى به کار مى رود تا تکامل در لوله  آزمایش رخ دهد یا به نحوى از آن جلوگیرى شود.
• واکسن: هدیه اى از تکامل
واکسن فلج اطفال نمونه قدیمى اما بسیار خوبى از هدیه هاى تکامل است.
- واکسنى که در حال حاضر براى مصونیت در برابر فلج اطفال به صورت خوراکى در اختیار اطفال قرار مى گیرد، ویروس زنده عامل این بیمارى است.
- این ویروس زنده از لحاظ ژنتیکى ضعیف شده است. بنابراین دستگاه ایمنى بدن ما از عهده آن بر مى آید. در نتیجه، ویروس ضعیف شده نمى تواند در بدن ما بیمارى ایجاد کند (به جز ۱ تا ۲ نفر در هر میلیون نفر که واکسینه شده باشند).
- فرآیند ضعیف سازى ویروس در واقع نوعى فرآیند تکاملى است. «آلبرت سى بین» براى تهیه واکسن فلج اطفال سوش هاى بیمارى زا و بسیار خطرناک این ویروس را بیرون از بدن انسان (در سلول هاى کلیه میمون که سلول میزبان این ویروس محسوب نمى شود) پرورش داد و این روند را تا اندازه اى ادامه داد تا ویروس هایى به دست آمدند که با شرایط بیرون از بدن انسان سازش یافته و توانایى ایجاد بیمارى در انسان را از دست داده بودند.
این روش تهیه واکسن هنوز هم براى تولید واکسن هاى زنده استفاده مى شود. در این جا تکامل یاور خوبى است چون به ما کمک مى  کند واکسن بسازیم. اما نقش تکامل و زیست شناسى تکاملى در همین جا پایان نمى یابد و تکامل مى تواند براى ما دردسر نیز بیافریند.
- وقتى فردى ویروس ضعیف شده را مى خورد، ویروس سلول هاى معده و روده او را آلوده مى کند و در آن جا تکثیر مى شود.
- زاده هاى ویروسى، سلول هاى دیگر معده و روده را آلوده مى کنند و زاده هاى دیگرى را به وجود مى آورند. این روند ادامه پیدا مى کند و در نتیجه جمعیتى از ویروس ها در دستگاه گوارش به وجود مى آید که همچنان در حال رشد است.
- برخى از آن ویروس ها دچار جهش مى شوند و برخى از آن جهش ها (یک یا دو جهش)، بیشتر توان بیمارى زایى را به ویروس باز مى گردانند.

 

 

شامل 12 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق نگاهى به کاربردهاى زیست شناسى تکاملى در زندگى روزمره

دانلودمقاله نقش اخلاق در زندگى و تمدن انسانها

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله نقش اخلاق در زندگى و تمدن انسانها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
بعضى از ناآگاهان، مسائل اخلاقى را، به عنوان یک امر خصوصى در زندگى شخصى مى‏نگرند، و یا آنها را مسائل مقدس روحانى و معنوى مى‏دانند که تنها در زندگى سراى دیگر اثر دارد، در حالى که این یک اشتباه بزرگ است، اکثر مسائل اخلاقى بلکه همه آنها، آثارى در زندگى اجتماعى بشر دارد، اعم از مادى و معنوى، و جامعه انسانیت منهاى اخلاق به باغ وحشى تبدیل خواهد شد که تنها قفسها مى‏تواند جلو فعالیتهاى تخریبى این حیوانات انسان‏نما را بگیرد، نیروها به هدر خواهد رفت، استعدادها سرکوب خواهد شد، امنیت و آزادى بازیچه دست هوسبازان مى‏گردد و زندگى انسانى مفهوم واقعى خود را از دست مى‏دهد.
اگر درست در تاریخ گذشته بیندیشیم، اقوام زیادى را پیدا مى‏کنیم که هر کدام بر اثر پاره‏اى از انحرافات اخلاقى، شکست‏خورده یا بکلى نابود شدند.
درست است که زندگى فردى نیز بدون اخلاق، لطافت و شکوفایى و زیبایى ندارد، درست است که خانواده‏ها بدون اخلاق سامان نمى‏پذیرند، ولى از آنها مهمتر، زندگى اجتماعى بشر است که با حذف مسائل اخلاقى به سرنوشت دردناکى گرفتار مى‏شود که بدتر از آن تصور نمى‏شود.
ممکن است گفته شود، سعادت و خوشبختى و تکامل جوامع بشرى را مى‏توان در پرتو عمل به قوانین و احکام صحیح به دست آورد، بى آن که مبانى اخلاقى در افراد وجود داشته باشد.
در پاسخ مى‏گوییم عمل به مقررات و قوانین نیز بدون پشتوانه اخلاق ممکن نیست، تا از درون انسانها انگیزه‏هایى براى اجراى مقررات و قوانین وجود نداشته باشد، تلاشهاى برونى به جایى نمى‏رسد.
زور و فشار، بدترین ضمانت اجرایى قوانین و مقررات است که جز در موارد ضرورى نباید از آن استفاده کرد و در مقابل آن، ایمان و اخلاق، بهترین ضامن اجرایى قوانین و مقررات محسوب مى‏شود.
با این اشاره به قرآن مجید باز مى‏گردیم و نمونه‏هایى از آیات قرآن را که ناظر به این مساله مهم است مورد توجه قرار مى‏دهیم:
1- ولو ان اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض ولکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون (سوره اعراف، آیه‏96).
2- ولاتستوى الحسنة ولاالسیئة ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بینک وبینه عداوة کان-ه ولى حمیم - ومایل-ق-ها الا الذین صبروا ومایل-ق-ها الا ذوح-ظ عظیم (سوره فصلت، آیه‏34 و 35)
3- فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم واستغفر لهم وشاورهم فى‏الامر فاذا عزمت فتوکل على الله ان الله یحب المتوک-لین (سوره آل عمران، آیه‏159)
4- وما ارس-لنا فى قریة من نذیر الا قال مترفوها ان-ا بما ارسلتم به کافرون (سوره‏سبا، آیه‏34)
5- وابتغ فیما اتک الله الدار الآخرة ولاتنس نصیبک من الدنیا واحسن کما احسن الله الیک ولاتبغ الفساد فى الارض ان الله لایحب المفسدین - قال انما اوتیته على علم عندى اولم یعلم ان الله قد اهلک من قبله من القرون من هو اشد منه قوة واکثر جمعا ولایسئل عن ذنوبهم المجرمون (سوره قصص، آیه‏77 و 78)
6- فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا - یرسل السماء علیکم مدرارا - ویمددکم باموال وبنین ویجعل لکم جنات ویجعل لکم انهارا (سوره نوح، آیه‏10 تا 12)
7- ولو انهم اقاموا التوریة والانجیل وما انزل الیهم من ربهم لاکلوا من فوقهم ومن تحت ارجلهم منهم امة مقتصدة وکثیر منهم ساء مایعملون (سوره مائده، آیه‏66)
8- من عمل صالحا من ذکر او انثى وهو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة ولنجزینهم اجرهم باحسن ماکانوا یعملون (سوره نحل، آیه‏97)
9- ومن اعرض عن ذکرى فان له معیشة ضنکا ونحشره یوم القیمة اعمى (سوره‏طه،آیه‏124)
10- ولاتنازعوا فتفشلوا وتذهب ریحکم (سوره انفال، آیه‏46)
ترجمه:
1- و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان مى‏آوردند و تقوا پیشه مى‏کردند برکات آسمان و زمین را بر آنها مى‏گشودیم، ولى (آنها حق را) تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
2- هرگز نیکى و بدى یکسان نیست، بدى را با نیکى دفع کن ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است، گوئى دوستى گرم و صمیمى است!
3- به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [ مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر تندخو و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى‏شدند، پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در کارها با آنان مشورت کن! اما هنگامى که تصمیم گرفتى (قاطع باش و) بر خدا توکل کن زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد!
4- و ما در هیچ شهر و دیارى پیامبرى بیم دهنده نفرستادیم مگر این که مترفین آنها (که مست ناز و نعمت‏بودند) گفتند: «ما به آنچه فرستاده شده‏اید کافریم!»
5- و در آنچه خدا به تو داده. سراى آخرت را بطلب، و بهره‏ات را از دنیا فراموش مکن! و همان‏گونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن! و هرگز در زمین در جستجوى فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد! - (قارون) گفت: «این ثروت را به وسیله دانشى که نزد من ست‏به دست آورده‏ام!» آیا او نمى‏دانست که خداوند اقوامى را پیش از او هلاک کرده که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامى که عذاب الهى فرا رسد) مجرمان از گناهانشان سؤال نمى‏شوند!
6- به آنها گفتیم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است! - تا بارانهاى پر برکت آسمان را پى در پى بر شما فرستد! - و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد!
7- و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از سوى پروردگارشان بر آنها نازل شده [ قرآن] برپادارند، از آسمان و زمین روزى خواهند خورد، جمعى از آنها معتدل و میانه‏رو هستند، ولى بیشترشان اعمال بدى انجام مى‏دهند.
8- هر کس کار شایسته‏اى انجام دهد. خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده مى‏داریم، و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام مى‏دادند، خواهیم داد.
9- و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا محشور مى‏کنیم!
10- ... و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود!
تفسیر و جمع‏بندى
در نخستین آیه، سخن از رابطه برکات زمین و آسمان، باتقوا است، با صراحت مى‏فرماید: ایمان و تقوا سبب مى‏شود که برکات آسمان و زمین به سوى انسانها سرازیر گردد، و بعکس، تکذیب آیات الهى (و بى تقوایى) سبب نزول عذاب‏مى‏گردد. (ولو ان اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض ولکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون)
برکات آسمان و زمین، معنى وسیعى دارد که نزول بارانها، رویش گیاهان، فزونى نعمتها، و افزایش نیروهاى انسانى را شامل مى‏شود.
«برکت‏» در اصل به معنى ثبات و استقرار چیزى است، و این واژه بر هر نعمت و موهبتى که پایدار بماند اطلاق مى‏گردد، بنابراین موجودات بى‏برکت آنها هستند که ثبات و قرارى ندارند و زود فانى و نابود مى‏شوند.
بسیارند از امتهایى که داراى امکانات مادى فراوان هستند و منابع زیرزمینى و روزمینى و انواع صنایع را دارند، ولى به خاطر تباهى اخلاق و فساد اعمال که نتیجه مستقیم فساد اخلاق است، این مواهب براى آنها ناپایدار و فاقد برکت است و غالبا در مسیر نابودى‏شان به کار گرفته مى‏شود.
به همین دلیل، آیات قرآن، از کسانى سخن مى‏گوید که نعمتهاى آنها وبال و مایه بدبختى‏شان شد.
مثلا، در آیه‏85 سوره توبه مى‏خوانیم: «ولاتعجبک اموالهم واولادهم انما یرید الله ان‏یعذبهم بها فى‏الدنیا وتزهق انفسهم وهم کافرون،مبادا اموال و اولادشان مایه اعجاب‏تو گردد، خدا مى‏خواهد به وسیله آن، آنها را عذاب کند و جانشان بر آید در حالى که کافر باشند.»
آرى! این نعمتها هنگامى که با فساد اخلاق توام شود، هم مایه عذاب دنیا است، هم موجب خسران و زیان آخرت!
به تعبیر دیگر، هرگاه مواهب الهى با ایمان و اخلاق و اصول انسانى همراه باشد مایه عمران و آبادى و رفاه و آسایش و سعادت و نیکبختى است این همان چیزى است که در آیه‏مورد حث‏به آن اشاره شده است.
بعکس، هرگاه با سوءاخلاق و بخل و ظلم و خودکامگى و هوسبازى همراه باشد، مایه تباهى و فساد است!
در دومین آیه، طریقه بسیار مؤثر و مهمى را براى پایان دادن به کینه‏توزیها و عداوتها، ارائه مى‏دهد و نقش اخلاق را در برچیدن نفرتها و کینه‏ها روشن مى‏سازد، مى‏فرماید: «با نیکى، بدى را دفع کن، تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صمیمى شوند.» (ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بینک وبینه عداوة کانه ولى حمیم)
سپس مى‏افزاید: این کار کار همه کس نیست، و این بزرگوارى وسعه صدر، از هر کس بر نمى‏آید، «تنها کسانى به این مرحله مى‏رسند که داراى صبر و استقامتند، و تنها کسانى به این فضیلت اخلاقى نائل مى‏شوند، که بهره عظیمى از ایمان و تقوا دارند!» (ومایلقها الا الذین صبروا ومایلقها الا ذوحظ عظیم)
ولى همان‏گونه که قرآن مى‏گوید، این کار کار همه کس نیست و بهره عظیمى از ایمان و تقوا و تربیت اخلاقى لازم دارد.
بدیهى است اگر خشونت‏با خشونت پاسخ گفته شود، و سیئه با سیئه دفع گردد، خشونتها به صورت تصاعدى بالا مى‏گیرد، و روز به روز دامنه آن گسترده‏تر مى‏شود و مایه بدبختیهاى عظیمى در سطح جامعه بشرى مى‏گردد! بدیهى است این امر (دفع بدى با نیکى) شرایط و حدود و استثناهایى دارد که در جاى خود مشروحا خواهد آمد. در سومین آیه، از تاثیر حسن اخلاق در جلب و جذب مردم سخن مى‏گوید و نشان مى‏دهد یک مدیر متخلق به اخلاق الهى تا چه حد در کار خود موفق است، و چگونه دلهاى رمیده را در اطراف خود جمع و متحد مى‏سازد، اتحادى که مایه پیشرفت و تکامل جامعه‏ها است، مى‏فرماید:
«از پرتو رحمت الهى در برابر آنها نرم و مهربان شدى! و اگر تندخو و سنگدل بودى از اطراف تو پراکنده مى‏شدند، آنها را عفو کن و براى آنها آمرزش الهى بخواه، و در کارها با آنها مشورت کن، اما هنگامى که تصمیم گرفتى، قاطع باش و بر خدا توکل کن چرا که خدا متوکلان را دوست دارد! (فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم واستغفر لهم وشاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوکل على الله ان الله یحب المتوک-لین)
این آیه تاثیر عمیق حسن اخلاق را در پیشرفت امر مدیریت و جلب و جذب دلها و وحدت صفوف و پیروزى و موفقیت جامعه نشان مى‏دهد، بنابراین، تاثیر حسن اخلاق تنها در بعد الهى و معنوى آن خلاصه نمى‏شود، بلکه اثر وسیعى در زندگى مادى انسانها نیز دارد.
دستورات سه گانه‏اى که در ذیل آیه آمده یعنى مساله «عفو و گذشت از خطاها» و «طلب آمرزش از پیشگاه خدا» و «مشورت در کارها» نیز در همین راستا است، چرا که این خلق و خوى که از مهربانى و تواضع سرچشمه مى‏گیرد سبب عفو و گذشت و استغفار جبران خطاهاى پیشین و احترام به شخصیت و ارزش وجودى انسانها مى‏شود.
چهارمین آیه، آثار منفى بعضى از اخلاق سوء را نشان مى‏دهد که همیشه و همه جا در برابر پیامبران راستین، گروهى مترفین قیام کردند، همانها که مست ناز و نعمت‏بودند، و روح تکبر و خودخواهى تمام وجودشان را پر کرده بود، مى‏فرماید: «ما در هیچ شهر و دیارى پیامبران انذار کننده نفرستادیم، مگر این‏که مترفین گفتند ما به آنچه شما فرستاده شده‏اید کافریم!» (وما ارسلنا فى قریة من نذیر الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به کافرون)
سپس مى‏افزاید: آنها به قدرى مغرور بودند که «گفتند اموال و اولاد ما (از شما) بیشتر است و ما هرگز مجازات نخواهیم شد» (وقالوا نحن اکثر اموالا واولادا وما نحن بمعذبین)
این خلق و خوى زشت‏سبب مى‏شود که در برابر هرگونه اصلاح اجتماعى بایستند، مردان حق را بکشند، و صداى حق طلبان را خاموش کنند و بذر فساد و ظلم و طغیان در جامعه‏ها بپاشند، و از اینجا نمونه دیگرى از تاثیر اخلاق سوء، در وضع جوامع بشرى روشن مى‏شود.
عجب این که روحیه استکبار ناشى از ناز و نعمت، سبب مى‏شد که از نظر تفکر نیز گرفتار خطاهاى زشت و روشنى بشوند، و کثرت و وفور نعمت را دلیل بر قرب خود در درگاه الهى بپندارند که اگر ما مقرب درگاه او نبودیم، این همه نعمت‏به ما نمى‏داد! و به این ترتیب تمام ارزشهاى معنوى و اخلاقى را انکار مى‏کردند که قرآن در آیه‏بعد از آن، این منطق سست و واهى را درهم مى‏ریزد، و معیار قرب درگاه الهى را ایمان و عمل صالح مى‏داند.
نه تنها مشرکان ثروتمند قریش که همه ناز پروردگان و ثروت اندوزان مستکبر، همین موقف را در برابر پیامبران و مصلحان جوامع بشرى داشتند.
در پنجمین آیه، به چهره دیگرى از این مساله رو به رو مى‏شویم که داستان «قارون‏» ثروتمند مغرور و خودخواه بنى‏اسرائیل را بیان مى‏کند. هنگامى که آگاهان بنى‏اسرائیل به او نصیحت کردند که «مال و ثروت عظیم خویش را ابزارى براى سعادت خود و جامعه‏اى که در آن زندگى مى‏کنى قرار ده و آن گونه که خدا به تو احسان کرده است‏به خلق خدا نیکى کن، و راه ظلم و فساد را نپوى که خدا مفسدان را دوست ندارد!» (وابتغ فیما اتک الله الدار الآخرة ولا تنس نصیبک من الدنیا واحسن کما احسن الله الیک ولاتبغ الفساد فى الارض ان الله لایحب المفسدین)
او با غرور و تکبر مخصوص به خود گفت: «این ثروت عظیم را به وسیله علم و دانش (و لیاقت و کار دانى‏ام) به دست آورده‏ام!» (قال انما اوتیته على علم عندى)

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   19 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نقش اخلاق در زندگى و تمدن انسانها

تحقیق در مورد جوان و فرهنگ و زندگى

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد جوان و فرهنگ و زندگى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد جوان و فرهنگ و زندگى


تحقیق در مورد جوان و فرهنگ و زندگى

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:html

 

 

 

 

بجاى مقدمه
جوان ، فرهنگ و زندگى را با همه کاستى ها و نواقصش ، به نام خدا، براى همه جوانان خوب این سرزمین بزرگ نوشته ام ، که امیدوارم با قلب صافى که در سینه دارند بر من ببخشند. جوانانى که همیشه مرا مرهون محبتهاى خود ساخته اند.
در این اثر سعى در تدارک پاسخهایى ساده و صمیمى براى سؤ الهاى آنها داشته ام ، اگر چه در کتاب روى سخنم با گوش شنوایى است که در شخصیت داستانى (حمید) ظاهر شده است .
چه فرقى مى کند؛حمید، مریم ، على یا محمد، اینها جملگى فرشته هایى هستند که گذر زمان بالهیشان را کوتاه و کوتاهتر مى کند.
اگر چه من براى آنها طالب بالهاى بزرگى هستم که بتواند آنها را تا دور دست آسمان ، تا پیش خدا بالا ببرد و مطمئن هستم معرفت همان بال نا پیدائى است که قدرتش براى بالا بردن آن عزیزان کمتر از آن بال آرزوهایم نیست .
لازم مى دانم در همینجا از همه دوستانى که مرا در تدارک این اثر یارى دادن قدر دانى کنم ، بویژه از سرکار خانم پریوش دانش نیا که رنج باز نویسى و انجام اصلاحات چند باره اش را صمیمانه پذیرا شد.
امید که مقبول طبع ساحت اهل قلم واقع شود. انشاءاله
اسماعیل شفیعى سروستانى
فصل اول
شاید در این شهر شلوغ و بى در و پیکر یکى از کسانى باشم که هر روز صبح قبل از ساعت هفت در امتداد بلوار کشاورز و از کنار پارک لاله را مى گذرد. این جدا از رفت آمدهاى طى روز است که گاهى ناگزیر مى شوم دو یا سه بار از همین مسیر بگذرم ، یعنى حداقل در تمام طول سال روزى یک مرتبه شاهد اینهمه آمد و شد و اینهمه درخت در بهار و تابستان و پائیز بوده ام . اما اگر بپرسى چند مرتبه مجال پیاده شدن از ماشین و رفتن و رفتن به میان پارک و رها شدن روى یکى از صندلیها را داشته ام در جوابت خواهم گفت که طى ده سال از عدد انگشتان دست تجاوز نمى کرد، تا همین اواخر که اتفاقى کوچک موجب شد...
امان از اینهمه کار و دوندگى ، از صبح على الطلوع تا ساعتها از شب رفته ، با عجله و شتابى تمام نشدنى ، که مجال هر گونه تامل جدى را از آدم مى گیرد در حال رفت و آمدى و اینهمه حتى اجازه نمى دهد که در یابى بهار کى آمد و تابستان کى رفت ؟
روزى بناگاه همه درختها را سبز مى بینى و بیدهاى مجنون را آویزان و روزى برف سفیدى که سرتاسر خیابان و باغچه را پوشانده . اینها، همه براى زندگى در شهر شلوغى است با ظاهرى مدرن . شهرى در مرکز رفت و آمد و پر از موسساتى که جملگى اخبار را در اختیارت مى گذارد. انبوه اطاعاتى که مجال تامل و تفکر را از آدمى مى گیرد. همه خلوتش را به هم مى زند و 0وادارش مى کند که همه چیز را در سطح ببیند، ظاهر بین شود و با دغدغه و عجله روز را به شب و شب را به روز برساند.
داشتم مى گفتم : تا همین اواخر که ...
بهار به نیم راه رسیده بود و درختها همه سرسبزى خود را به نمایش گذاشته بودند. مثل هر روز خسته و کوفته راهى خانه شدم اما، سنگینى حزنى بى دلیل راه نفس کشیدن را تنگ کرده بود و پا را از رفتن باز مى داشت . بلوار کشاورز را که پشت سر گذاشتم در دلم هواى رفتن به پارک و نشستن زیر یکى از بیدهاى مجنون مثل یک نیاز، مثل احساس گرسنگى جوانه زد. فرمان ماشین را به سمت خیابان کارگر گرداندم و پس از پارک ماشین راهى شدم . هر کس در حال و هوایى قدم زنان مى گذشت و هر از چند مردى ، زنى یا خانواده اى را مى دیدم که همه زندگى و دلخوشى اش را بر کالسکه نشانده و از میان راههاى باریک باغچه ها و استخرهاى پارک عبور مى کرد.
بازى بچه ها، باد ملایمى که از لابه لاى درختها مى وزید، پیرمردهاى بازنشسته که گله به گله روى نیمکتها نشسته بودند و از دوران جوانى شان یاد مى کردند، جوانانى که مشغول بازى شطرنج بودند و کودکانى که با راکتهاى بدمینتون بى خیال از حال و روز رهگذارن غرق بازى بودند و دخترها و پسرهاى کم سن و سالى که دور از چشم خانواده ها در گوشه و کنار پارک و پشت درختها به گفتگو نشسته بودند، همه و همه تصویرگر زندگى بر پرده بزرگ پارک بودند و من ، تا دمى را فارغ از آنهمه غوغاى روز در آرامش سپرى کنم .
صداى بستنى فروش دوره گرد، صداى موزیکى که از بلند گوى پارک شنیده مى شد و شوخى و خنده جوانان و رهگذران ، موسیقى پارک را مى ساخت .
تماشاى اینهمه ، مرا به سالهاى جوانى مى برد و تماشاى جوانان ، حال و هواى جوانى را در دلم زنده مى کرد. هر چه بود، جلوه دیگرى از زندگى بود که در فضاى پارک نمودار مى شد. جلوه اى که نمى شد بى تفاوت و بى خیال از کنارش گذشت . جلوه اى که زبان خاص خود داشت . جوانها بى هوا و بى خیال از هر درى سخن مى گفتند. از آرزوى دور و دراز براى آینده ، از جراتها و جسارتهایشان در کوچه و خیابان ، از معلمهاى ریاضى و فارسى و دینى و زبان که هر کدام قصد داشتند به آنها شکل و شمایلى دلخواه خود بدهند،از دخترهاى کوچه و محله مى گفتند و دلبریهایشان و فیلمها و آهنگهایى که کاستهاى ویدئو و ماهواره ها برایشان ارمغان آورده بودند و...
از چشمشهایشان مى شد همه درونشان را دید و قلبهایشان را که مثل هواى بهارى بى قرار بود و آینده و سرنوشتى که آنها را پشت لباسهاى رنگارنگ و جور وا جور پوشانده بودند.
پارک نمایشگاهى از قهرمانان محبوب جوانان شهر بود. قهرمانانى که از هزاران کیلومتر فاصله به آنان شکل مى داند، رفتارشان را مى ساختند و آنان به عالمى دور و مملو از خیال مى کشیدند...
کیف دستى را روى زمین گذاشتم و خودم را روى نیمکت سبز رنگ زیر بید مجنون رها کردم و چشم به آسمان دوختم . به پاره هاى ابرى که آرام به سمت شرق در حرکت بود اما گوشم در اختیار خودم نبود، از هر گوشه اى صداى مى شنیدم :
- بستنى بدم ! بستنى !
صداى مرد میانسالى بود که بر ترک دوچرخه کهنه و در هم شکسته اش ‍ صندوقى کائوچویى پر از بستنى گذاشته بود تا با فروش آنها زندگى خود را بچرخاند. هنوز صداى مرد که بلندتر از همه صداها به گوش مى رسید دور نشده بود که خانم جوانى با یک کیف دستى مخصوص بچه ها با بادکنک بزرگ دورنگى که در دست داشت مرتب فریاد مى زد مواظب باش ! زمین نخورى ! به دنبال پسر بچه دو سه ساله اش دوید. مادرى که همه آینده ، رویاها و جوانى اش در وجود این کودک نو پا خلاصه مى شد و شاید هیچ گاه صداى ماموران پارک را که مرتب اعلام مى کرد از خواهران محترم خواهشمندیم پوشش اسلامى خود را حفظ کنند نمى شنید. تنها صداى قابل شنیدن براى او صداى خنده کودک نوپایش بوده و بس .
چند متر آن طرف تر دو سه تا جوان کنار نیمکت روبروى من و بى خیال از اینهمه رفت و آمد گپ مى زدند.، بى آنکه بخواهم مى شنیدم :
- ببین حمید! من با تو سر ساعت 5 جلو سینما عصر جدید قرار گذاشتم تا ساعت پنج و نیم هم وایسادم نیومدى ، حالا یه چیزى هم طلبکارى ؟
- من که به تو گفته بودم ممکنه دیر بیام ، تازه ... مگه چى شده ؟
- دیگه چى مى خواستى بشه ؟ مرده و قولش ...
نفر سوم حرف هر دو را قطع کرد و گفت :
- بس کنید دیگه ! حوصله مون سر رفت ،، هى قد قد مى کنى ، یه خبر جدید واستون دارم . شهرام سر بیرون آومدن از خونه با با باش دعواش شده ، سر درس خوندن و کنکور و اینجور چیزا دیگه ...
- بابا شهرام که مثل دخترها همه اش نشسته خونه درس مى خونه ... بازم گلى به جمال باباى ما، همه اش علافیم و هیچى نمى گه !
جوانى که حمید صدایش مى کردند با صداى بلند میان حرفها پرید و گفت :
- ول کنید بابا، زنگ مى زنیم مى پرسیم .
- البته اگه مادرش نگه که خونه نیس .
اینو پسر هفده ، هجده ساله اى گفت که با شلوار سفید و کفش ورزشى پت و پهن بزرگى روبروى همه ایستاده بود هر از چندى با نگاهش دختران جوانى را که در حال گذر بودند بدرقه مى کرد.
حمید در حالى که سیگارى را جیب پیراهنش خارج کرده و با چشمانش ‍ دنبال آتش مى گشت گفت :
اصلا مى دونید چیه ؟ امروز جمع شدیم تا براى روز جمعه تصمیم بگیریم .
گویا کسى کبریت با خودش نداشت ، چون حمید از جمع جدا شد و به هواى گرفتن کبریت به طرف من آمد.
- مى بخشید آقا! کبریت خدمتتونه ؟
- نه متاسفم !
- خواهش مى کنم !
این جمله را در حال رفتن گفت . برق خاصى در چشمهایش بود. یک لحظه نگاههامون به هم گره خورد، بهش نمى آمد از تیپ جوانهاى لاابالى و بیکارى باشه که صبح تا شب تو کوچه ها ول مى گردند. احساس کردم میان آنچه نشان مى داد و آنچه از نگاهش مى شد فهمید خیلى فاصله است . از رهگذرى آتش سیگار گرفت و پکى محکم به آن زد و براى لحظه اى چشماش را به نقطه اى دور دست دوخت .
- حمید! چرا میخ شدى پسر بیا ببینیم ...
روزنامه اى را که همراه داشتم از کیفم در آوردم و مشغول ورق زدن شدم . خبر تازه اى نداشت همان غوغاى همیشگى طالبان قدرت بود و یقه درانیهاى روزنامه هایى که بى محابا خیالات و تصورات خود را در قالب تحلیل و مقاله و خبر به خورد مردم مى دادند.
روزنامه را با نگاهى سریع وارسى کردم و آن را روى نیمکت گذاشتم . دستها را پشت گردن حلقه زدم و چشم به آسمان و برگهاى سبز و آویزان بید دوختم . نمى دانى چه مى گذشت . صداى حمید که از من اجازه مى خواست تا روزنامه را مطالعه کند مرا به خود آورد. با سر اعلام رضایت کردم و او را لبخندى روزنامه را برداشت و رفت . بجز حمید بقیه رفته بودند.
ساعت هفت و نیم غروب بود که خودم را جمع و جور کردم و مهیاى رفتن شدم . از جا که بلند شدم حمید به طرفم آمد و روزنامه را در حالى که تا کرده بود به طرفم گرفت :
- متشکرم آقا!
- خواهش مى کنم ، قابلى نداره ، مى تونه پیش شما باشه
- متشکرم ، خوندمش . هر چند روزنامه ها بیشتر از آنکه مطلب مفیدى داشته باشند بر گیجى و حیرت آدم اضافه مى کنند.
- چطور!؟
- هیچى ، بى خیال ، این حرفها به ما نیومده ، بهر حال متشکرم !
راحت حرف مى زد اما حیا را در چشمها و حرکات او کاملا مى شد دید. دوقدم که رفت ناگهان برگشت و با همان حجب و حیا پرسید:
- معذرت مى خواهم مى توانم بپرسم شما چه کاره اید؟
- خواهش مى کنم ! چه کاره باشم خوبه ؟
- ظاهرتون به معلمها، نویسنده ها یا چیزى تو همین مایه ها مى خوره .
- درست حدس زدى ! اما فهمیدن این که من چه کاره ام به چه دردت مى خوره ؟
- راستش از وقتى روى این نیمکت نشستید توجهم به شما جلب شده . شاید در درونم احساس نوعى انس و خویشى با شما کردم .
- مى بینى که دوستات همه رفتن ، تو چرا نرفتى ؟
- کارى نداشتم که برم ، بدم هم نمى آمد کمى بیشتر تو پارک بمونم ، حالا هم که ...
- حالا هم که چى ؟
- فرصت گفتگو با شما را پیدا کردم .
- مثل اینکه بیشتر وقتها با دوستات اینجا یا جاهایى دیگر مثل اینجا مى روى ؟
- کم و بیش ، معمولا هفته اى یک بار به اینجا مى آییم ، گپى مى زنیم ... شما چطور؟
- متاسفانه خیلى کم ! کار و گرفتارى اجازه نمى دهد اما، دلم مى خواد که بتونم نفسى تازه کنم .
- چه بهتر از این ! شاید فرصتى براى من باشه تا با شما که اهل درس و بحث هستید گفتگوى داشته باشم .
در دلم احساس رضایت مى کردم . بدم نمى آمد گفتگویى با او و دوستانش ‍ داشته باشم به همین خاطر گفتم :
- خوبه !
لبخند رضایت بخشى بر لبهایش دوید و بسرعت گفت :
- چه روزى ؟
- هفته دیگر، همین ساعت و همین جا.
- عالیه ! راستى اسم من حمیده !
- مى دونم !
- از کجا؟
- دوستانت به همین اسم صدایت مى کردند، یادت رفت که براى گرفتن آتش سیگار آمدى ؟ من هم مهدى هستم .
- آشناى با شما را به فال نیک مى گیرم و خوشحالم
- من هم همین طور.
مثل همه ایام سال ، هفته شلوغ و پر دردسرى را پشت سر گذاشتم . اما، قرار دوشنبه را در خاطر داشتم . ساعت پنج چهل دقیقه روز دوشنبه بود.
یک هفته بسرعت گذشته بود. گذر زمان این روزها خیلى شتابزده است . زمین بازى بچه ها را دور زدم . حمید زیر همان درخت بید مجنون و روى همان نیمکت نشسته بود. با دیدن من در حالى که عینک آفتابى مدل جدیدش را از روى چشمهایش بر مى داشت از جا بلند شد و در حالى که لبخندى صمیمى صورتش را پوشانده بود با خوشحالى سلام کرد.
- سلام حمید جان ، چطورى ؟


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد جوان و فرهنگ و زندگى