فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله درمورد ساختار سازمانی

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله درمورد ساختار سازمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله درمورد ساختار سازمانی


دانلود مقاله درمورد ساختار سازمانی

ساختار سازمانی

مقاله ای مفید و کامل

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:34

چکیده :

ساختار سازمانی

با استفاده از ساختار سازمانی[1] کارها به صورت رسمی تقسیم ، گروه بندی و هماهنگ می شود. برای مثال ، از گذشته های دور شرکت جانسون اند جانسون فعالیتها را به واحد های نیمه مستقل واگذار کرده ، امور را برحسب نوع محصول سازماندهی نموده وبه مدیران واحدهای مختلف آزادی عمل نسبی(از نظر تصمیم گیری) داده است.

هنگامی که درصدد طرح ریزی ساختارسازمان بر می آیند یابد به شش عامل یا رکن اصلی توجه کنند. اینها عبارت انداز : تقسیم کار ،گروه بندی کارها، زنجیره فرماندهی، حوزه یا قلمرو کنترل، تمرکز و عدم تمرکز و سرانجام رسمی نمودن کارها .

تقسیم کار

درنخستین سالهای قرن بیستم،هنری فورد ازطریق تولید اتومبیل به وسیله یک خط مونتاژ به شهرت و ثروت زیادی رسید. به هرکارگر شرکت کاری خاص و تکرای واگذارشده بود، برای مثال یکنفر تنها باید چرخ جلو سمت راست را به اتومبیل وشخصی دیگر درجلوی سمت راست را نصب نماید. با تقسیم کارها و به استاندارد درآوردن آنها، که می بایستی بارها وبارها تکرار شود، شرکت توانست با نرخ یا سرعت بسیاربالایی اتومبیل تولید کند و هرکارگر مهارت محدود و ویژهای داشت.

فورد نشان داردکه اگرکارگران در کاری خاص تخصص پیدا کنند کارایی به میزان زیای افزایش می یابد . در زمان کنونی برای بیان تقسیم بندی کارها به اجزای کوچک تر از عبارت یا اصطلاح «تقسیم کار»[2] استفاده می کنند.

مقصود از تقسیم کار این است؛ به جای این که تمام کار به وسیله یک نفر انجام شود باید آن را به مراحل متعدد تقسیم کرد و هر مرحله را به عهده فردی خاص گذاشت . در واقع، افراد تنها درانجام بخش محدود یا خاصی ازکار تخصص پیدا می کنندو نه درهمه کارها.

درآخرین سالهای دهه 1940، بیشتر شرکتهای تولیدی و شرکتهای صنعتی ،کارها رابه صورتی دقیق تقسیم کردند. مدیریت این را به عنوان وسیله ای مناسب برای به کارگیری مهارت کارکنان ، به صورتی کارا ، مورد توجه قرارداد. دربیشتر سازمانها ،تعدادی ازکارها به مهارتهای زیادی نیاز دارندو برخی از آنها را می توان به وسیله افراد آموزش ندیده انجام داد. مثلاً اگر قرار باشند، همه افرادی که دریک واحد تولیدی کار می کنند مهارتهای لازم را داشته باشند، درآن صورت به استثنای مواردی که نوع کار(که حقوق بالایی می گیرند) باید به کارهایی مشغول شوندکه کارگران ساده وبدون مهارت از عهده انجام آنهابر می آیند. درچنین وضعی سازمان باید برای انجام کارهای ساده حقوق بسیاربالایی بپردازد و درنتیجه نمی تواند ازمنابع موجود به صورتی مؤثر وبا راندمانی بالا استفاده کند(درنتیجه سازمان عدم کارایی خواهد داشت).

اگر کارها تقسیم شوند،سازمان می تواند در بسیاری از موارد کارایی خود را بالا ببرد یا مانع از عدم کارایی شود.کارگر یا کارمند در اثر تکرار ،مهارت لازم رابرایانجام کارها کسب می کند. او پس از انجام یک کار (کنار گذارن اسباب و لوازم) و پرداختن به مرحله دیگری ازکار، وقت کمتری را از دست می دهد. مسأله مهم دیگر این است که از دیدگاه سازمانی آموزشهای تخصصی از کارایی بالایی برخوردارند. یافتن وآموزش دادن افراد برای انجام کارهای خاص وتکراری چندان مشکل نیست وهزینه کمتری باید برای آن صرف کرد. سرانجام این که ، ازطریق تشویق به ابتکار عمل واختراع دستگاههای جدید، تقسیم کار می تواند موجب افزایشکارایی گردد.

درنیمی از سالهای این قرن، مدیران، تقسیم کار را به عنوان یک منبع بی پایان برای تولید یا بهره وری فزاینده می دانستند. آنها تاحدی درست می اندیشیدند ، زیرا تخصص به میزان زیادی کاربرد داشت و درسایه مهارتهایی ویژه ، تولید و بهرهوری، افزایش می یافت . ولی در دهه 1960 مدارک و شواهدی به دست آمد که موجب کاهش کارایی (عدم صرف جویی اقتصادی ) می شد وبه صورت خستگی ، کسالت ،تنش ،کاهش تولید، کیفیت ضعیف، افزایش میزان غیبت و جابه جایی زیاد کارگران متجلی گردید و این بیش از صرفه جویی های اقتصادی بود . درچنین مواردی مدیران می توانستند با گسترش دامنه فعالیتهای شغلی کارایی را افزایش دهند. گذشته از این ، برخی ازشرکتها به این نتیجه رسیدند که اگر به افراد کارهای مختلفی را واگذار کنند وبه آنها اجازه بدهند تمام کار را یک تنه انجام دهند یا آنها رابهصورت تیم هایی درآورند که فرد درون آن بتواند با استفاده ازمهارتهای مختلف کارهای گوناگون انجام دهد، بازده، تولید، و بهره وری افزایش می یابد و درنتیجه رضایت شغلی کارکنان هم بیشتر می شود.

اگر چه در زمانی کنونی همه مدیران تقسیم کار را پدیده ای منسوخ شده به حساب نمی آورند، ولی آن را به عنوان یک منبع پایان ناپذیر افزایش تولید هم تلقی نمی کنند. آنهادریافته اند که دربرخی ازموارد تقسیم کارموجب صرفه جویی های اقتصادی می شود واگر در این را ه زیاد روی کنند مسائل و مشکلاتی به بار خواهد آمد. برای مثال ، می توان مشاهده کرد که درساندویچ فروشی مک دونالد کارکنان دارای مهارتهای مختلف درفروش، بسته بندی و عرضه محصول هستند و دربسیاری از سازمانهای بهداشتی هم افرادی را مشاهده می کنیم که دارای تخصص های مختلف می باشند.

ازسوی دیگر برخی از شرکتها(برای مثال : شرکت ساترن) توانسته اند باگسترده تر نمودن دامنه کارها و کاهش تخصص به موفقیت های چشم گیری دست یابند.

گروه بندی کارها[3]

پس از تقسیم کارها ، سازمان باید مجموعه ای از کارها را دریک گروه قراردهد و سپس گروهها را هماهنگ نماید . از این رو ،سازمان از طریق تشکیل وایر با گروههای ویژه، کارها را به گروههای مختلف و تا حدی تخصصی تقسیم می کند.

یکی از راههای شناخته شده این است که کارها را برحسب وظیفه گروه بندی کرد. مدیر یک واحد تولیدی، کارهای واحد را به صورت زیر طبقه بندی می کند: مهندسی، حسابداری،تولید ، کارگزینی وخرید. بدیهی است که تشکیل دوایر برحسب نوع وظیفه در بسیاری از سازمانها کارساز واقع می شود. وقتی هدفها و فعالیتهای سازمان تغییر میکند فقط کافی است گروه بندی جدیدی به عمل آید . امکان دارد یک بیمارستان دوایری را برای کار پژوهش ، مراقبت از بیماران، حسابداری و از این قبیل به وجد آورد. مزیت عمده چنین شیوه گروه بندی این است که می توان با دسته بندی کردن افراد متخصص برمیزان کارایی افزود چون کارها در دست دوایر مختلف قرار گیرد، سازمان می تواند با گماردن افرادی که دارای مهارتهای مشابه هستند(درواحد های مشابه) به گونه های مختلف صرفه جویی ها اقتصادی کند.

با توجه به نوع محصول هم می توان کارها را گروه بندی کرد و دوایری به وجود آورد برای مثال، در شرکت فراورده های نفتی سان، هریک از سه گروه محصول عمده شرکت (سوخت،روغن و داروهای شیمیایی) زیر نظر یک مقام مسئول و یک معاون قرار دارد که وی درآن کار متخصص بوده و مسئول همه کارهایی است که درآن خط تولیدی انجام می شود. برای مثال، هریک ازآنان مسئول تولید و بازاریابی گروه مربوطه می باشند. از مزیتهای اصلی این شیوه گروه بندی، بالا بردن میزان مسئولیت در مورد عملکرد است، زیرا همه فعالیتهای مربوط به یک محصول خاص زیر نظر و هدایت یک مدیر قرار می گیرد. اگرکارهای یک سازمان به صورت ارائه خدمات باشد(و نه تولید محصول) می توان گروههای مستقلی تشکیل داد. برای مثال، دریک سازمان حسابرسی دوایری برای امور مالیاتی ،مشاوره ،حسابرسی و از این قبیل وجود دارد. هریک خدمات مشخصی ارائه می کندو هرمجموعه از کار زیر نظر یک مسئول یا مدیر واحد اداره می شود.

همچنین سازمانها فعالیتهای خود را برمبنای منطقه جغرافیایی هم گروه بندی می کنند . برای مثال: برخی از سازمانهای بزرگ برای منطقه های غرب ، جنوب، غرب میانه وشرق(آمریکا) مدیرهای فروش جداگانه دارند . در واقع هر یک از این منطقه ها به صورت دایره ای سازمان است که بر اساس منطقه جغرافیایی ، پراکنده باشد درآن صورت یکی از راههای مناسب برای گروه بندی کارها این است که آنها را برحسب منطقه های جغرافیایی گروه بندی کرد.

شرکت نورد ولوله رینالدر که درنیویورک قرار دارد، دوایر تولیدی خود را برحسب فرایند تولید تعیین کرده است. این دوایر عبارت اند از : ریخته گری، قالب بندی ، پرداختو کنترل ، بسته بندی و حمل. این نمونه از سازمانی است که دوایر آن برحسب فرایند تولید سازمان یافته اند و هرواحد در بخش خاصی از تبدیل آلومینیم به نورد و لوله تخصص دارد.   فلز وارد یک کوره بزرگ می شود، سپس به دایره منگنه ارسال می گردد در آنجا به لوله تبدیل می شود، سپس لوله ها را به واحد مربوطه می فرستند تا درآنجا شکل و اندازه آنها تعیین گردد و سرانجام آن را به واحد پرداخت می فرستند و لوله ها به اندازه های مشخص بریده و صیقل داده می شوند و درمرحله نهایی مورد باررسی و کنترل قرارگرفته و به واحد حمل تحویل می شوند. ازآنجا که در هریک از این مراحل باید مهارتهای مختلفی داشت، این روش مبنایی را به دست می دهد که می توان بر آن اساس فعالیتهای همگون را در یک گروه قرار داد.

و باز شیوه دیگری از گروه بندی (تشکیل دایره) وجود دارد که سازمان برحسب نوع مشتری گروه بندی می شود. برای مثال ، فعالیتهای فروش دریک دفتر مستقر می گردد و باز این دفتر به صورت سه دایره در می آید که آنها عبارت اند از: خرده فروشی، عمده فروشی و مشتریان دولتی .یک دفتر حقوقی بزرگ فعالیتهای خود را برحسب نوع کارهایی که به انواع مشتریان ارائه می کند، گروه بندی می نماید. مقصود این است که درهرواحد یا دایره به مسأله های خاص                   می پردازند،کارکنان هر دایره در امور ویژه ای تخصص دارند و مشتریان ،با توجه به نوع مسأله یا مشکلی که دارند باید به دایره یا واحد مربوطه مراجعه کنند.

امکان دارد در یک سازمان بزرگ از انواع گروه بندیها استفاده شود. برای مثال، در یک شرکت بزرگ الکترونیک در ژاپن دوایری وجود دارد که درآنه فعالیتها برحسب ساخت، تولید ونیز برحسب نوع فرایند گروه بندی شده اند . دوایر فروش بر اساس هفت منطقه جغرافیایی فعالیت می کند و هر منطقه فروش با توجه به چهار گروه یا دسته از مشتریان ، کارهای خود را مشخص کرده است. ولی چنین به نظر می رسد که از دهه 1990 سازمانها به صورت یکی ا زدو روش زیر عمل می کنند. نخست فعالیتهای خود را باتوجه به نوع مشتری گروه بندی می نمایند تا بدین وسیله بتوانند به خواستها و نیازها به وجود می آید به سرعت واکنش نشان دهند، که دراین میان در برخی ازآنها به مشتریان ویژه تأکید بیشتری می شود. گروه دوم سازمانهایی هستند که کارها یا فعالیتهای خود را برحسب وظیفه گروه بندی کرده اند واز این تیم هایی را تشکیل داده اند که دربرگیرنده مقدار زیادی ازوظیفه هایی است که به صورت سنتی به یک دایره از سازمان داده می شد. همان گونه در فصل 8 بحث کردیم، به سبب وجود مهارتها و پیچیده تر شدن کارها، سازمانها تیم هایی تشکیل داده اند که اعضای آنها از تخصص گوناگون برخوردارند و می توانند عهده دار وظایف گوناگون شوند.

و...

NikoFile


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله درمورد ساختار سازمانی

دانلود مقاله درمورد وظیفه کنترل

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله درمورد وظیفه کنترل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله درمورد وظیفه کنترل


دانلود مقاله درمورد وظیفه کنترل

وظیفه کنترل

مقاله ای مفید و کامل

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* 

فرمت فایل:Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:29

فهرست مطالب :

وظیفه کنترل

کنترل

فرآیند کنترل

استانداردهای کمی

مراحل اندازه گیری عملکرد

مقایسه عملکرد با استانداردها

ارزیابی انحرافات

اقدامات اصلاحی

مفهوم رفتاری کنترل

چکیده :

کنترل یکی از وظایف مهم مدیریت به شمار می رود. این وظیفه به قدری حایز اهمیت است که بعضی از نویسندگان مدیریت معتقدند که مدیریت خوب به داشتن نظام کنترل موثر بستگی دارد. « ارل استرانگ » و « رابرت اسمیت » نیاز به کنترل را چنین توجیه می کنند.

نقطه نظرهای متضادی درباره بهترین روش اداره سازمانها وجود دارد. اما نظریه پردازان و همچنین مدیران اهل عمل توافق دارند که مدیریت خوب مستلزم کنترل موثر است. ترکیبی از هدفهای خوب برنامه ریزی شده، ایجاد سازمان قوی، هدایت و رهبری موثر و اعمال انگیزش در صورتی به موفقیت کمک می کنند، که یک سیستم کنترل کافی وجود داشته باشد.

کنترل فرآیندی است که از طریق آن مدیران اطمینان حاصل می کنند که عملکرد سازمان با فعالیتهای برنامه ریزی شده تطبیق دارد. دربرنامه ریزی فعالیتهای یک سازمان، هدفهای اساسی و روشهای دست یافتن به آنها مشخص می شوند. فرآیند کنترل میزان پیشرفت به سوی هدفها را می سنجد و مدیران را قادر می سازد تا انحرافات برنامه ها را کشف کنند و اقدام اصلاحی به عمل آورند.

غالباً افراد مختلفی وظیفه برنامه ریزی و کنترل را انجام می دهند، لکن برای این که هر دو وظیفه به طور موثر انجام شوند، با هم ارتباط برقرار می کنند. از این روست که « کونتز »، « اُدانل » و « وایهریخ » برنامه ریزی و کنترل را به دو تیغه یک قیچی تشبیه می کنند، به این معنی که قیچی فقط با دو تیغه برنده می تواند کار کند.

فرآیند کنترل

کنترل فرآیندی است که به طور مستمر عملکرد جاری را به منظور حصول اطمینان از این که منجر به وصول هدفهای از پیش تعیین شده می شود، اندازه گیری می کند. نتایج مطلوب از طریق فرآیند برنامه ریزی مشخص می شود و کنترل، عملکرد را با توجه به استانداردهای معین می سنجد. به این ترتیب، کنترل تلاشی است منظم که با توجه به هدفهای از پیش تعیین شده، استانداردهای عملکرد را مشخص می کند، عملکرد واقعی را با معیارهای معین مقایسه می کند، انحرافات و درجه اهمیت آنها را تعیین می کند و اقدامات اصلاحی را در صورت لزوم معمول می دارد.

کنترل، شامل چهار مرحله است که ذیلاً مورد بحث واقع می شوند:

استقرار استانداردها با توجه به هدفهای از پیش تعیین شده .

این مرحله ممکن است تعیین استانداردهایی برای هر عمل را ( از فروش و هدفهای تولید گرفته تا حضور کارکنان و مسایل ایمنی آنان ) شامل شود. به منظور این که این مرحله موثر واقع شود، استانداردها باید مشخص و دارای معنی و مفهوم باشند، و چنانکه اشاره شد مورد قبول مسئولان مربوط قرار گیرند.

استانداردهایی که در برنامه ها تعیین می شوند باید قابل اجرا باشند. بیان و تعبیر و تفسیر هدفهای کلی مانند « تعلیم و تربیت بهتر » یا « منافع بیشتر » موجب ابهام می شود.

هدفها باید تا آنجا که ممکن است بر حسب واحد قابل اندازه گیری بیان شوند. فی المثل، باید بر حسب تعداد واحدهایی که در هر ساعت تولید می شود یا مقدار سودی که از هر قلم کالا عاید سازمان می شود ذکر شده باشند. چنانچه بیان هدفها مانند «افزایش روحیه »، « بهبود روابط اجتماعی »، « استقرار انضباط » یا « خلاقیت » به صورت کمی امکان پذیر نباشند، باید سعی کرد که مفهوم این هدفهای کیفی به وضوح فهمیده شوند و مکانیسم کنترلی طرح ریزی شود که در شرایط مزبور به اندازه گیری عملکرد کمک می کند.

این نوع مکانیسم های کنترل ماهیتاً ذهنی هستند و لذا تصمیم گیری باید بر مبنای قضاوت شخصی صورت بگیرد.

استانداردهای کمی

بعضی از استانداردهای مکی که با استفاده از آنها می توان عملکرد را اندازه گیری کرد عبارتند از :

  • استانداردهای زمان - برای استفاده از این استانداردها، هدف بر مبنای زمان مشخص که برای انجام وظیفه خاصی ضروری است تعیین می شود. به عنوان مثال تعداد واحدهای تولید شده یا تعداد صفحات تایپ شده در هر ساعت و یا تعداد تلفن های انجام شده در روز از جمله استانداردهای زمان هستند.
  • استانداردهای هزینه - این استانداردها، هزینه هر واحد فعالیت را نشان می هند، هزینه مواد برای ساختن هر واحد کالا، هزینه افرادی که روی کالای به خصوصی کار می کنند، یا هزینه توزیع هر واحد کالا و نظایر آن در شمار استانداردهای هزینه محسوب می شوند.
  • استانداردهای درآمد- استانداردهای درآمد در واقع درآمد مالی است که در نتیجه یک فعالیت خاص عاید می شود. فی المثل، حجم فروش در ماه یا مقدار فروش انجام شده در سال توسط یک نفر فروشنده به عنوان استاندارد درآمد منظور می شود.
  • بهره وری - هدفهای بازدهی رمز اساسی سودآوری عملیات هستند باید بر مبنای عملکرد گذشته، درجه ماشینی شدن کار، مهارتها، آموزش و انگیزش کارکنان تعیین شوند. یکی از طریق تعیین بازدهی اندازه گیری واحدهای تولید شده توسط یک فرد در ساعت است.
  • سودآوری- سودآوری را می توان به صورت نسبت سود خالص به فروش بیان کرد. این هدف با در نظر گرفتن هزینه هر واحد کالا یا خدمت، وسعت دامنه عملیات و نظایر آن تعیین می شود.
  • بازده سرمایه گذاری - بازده سرمایه گذاری یک هدف جامع و مفید است و تمام جوانب موسسه از قبیل فروش کل، سرمایه در گردش، سرمایه گذاری، موجودی کالا در زمان معین، هزینه های تولید، هزینه بازاریابی، هزنیه حمل و نقل و نظایر ان را در بر می گیرد. بازده سرمایه گذاری عبارت است از نسبت سود خالص به مبالغ سرمایه گذاری شده.
  • استانداردهای کمی پرسنلی- وفاداری کارکنان نسبت به سازمان و روحیه آنان را تا حدودی می توان با معیارهای کمی سنجید. استانداردهای کمی پرسنلی ممکن است شامل نرخ چرخش کادر، تعداد حوادث ناشی از کار، غیبت، تعداد شکایات و حجم تولید باشد.

اندازه گیری عملکرد

بعد از تعیین استانداردها و هدفها، دومین قدم در فرآیند کنترل، اندازه گیری عملکرد واقعی است. اندازه گیری، فعالیت مستمری است که جمع آوری اطلاعات مربوط به عملکرد را شامل می شود. در صورتی که عملکرد واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده مقایسه شود، حدود انحراف مشخص می شود.

بدیهی است که اندازه گیری عملکرد باید بر حسب واحدی که قبلاً به عنوان معیار تعیین شده است، سنجیده شود. بنابراین، واحد یا معیار اندازه گیری باید به گونه ای روشن تعریف شود و به سهولت قابل تشخیص باشد. همچنین باید در طول یک دوره زمانی دارای ثبات، یکدستی و تجانس باشد. انتخاب واحد برای اندازه گیری عملکرد بستگی به این دارد که اطلاعات مورد نیاز برای کنترل از چه فوریتی برخوردار باشد. در هر حال، تأخیر در اندازه گیری عملکرد موجب می شود که اقدامات اصلاحی لازم به تعویق افتد.

در خصوص ارزیابی عملکرد باید چند عامل را ملحوظ داشت که ذیلاً به آنها اشاره می شود.

  • اندازه گیری درون دادها - اندازه گیری درون دادها به این منظور انجام می گیرد که درجه کفایت آنها برای نیل به هدفها مشخص شود. به عنوان مثال میزان اعتباراتی که به توسعه و بهبود راههای روستایی تخصیص می یابد حدود این برنامه را نشان می دهد. همچنین، تعداد تخت خوابهای یک بیمارستان معیاری برای تأمین خدمات درمانی است. در هر حال، اندازه گیری درون دادها شاخص ضعیفی برای قضاوت درباره نتایج است، زیرا وجود درون دادها به خودی خود به این معنی نیست که نتایج مورد نظر به دست آید.
  • اندازه گیری برون دادها - چنانکه اشاره شد، ارزشیابی درون دادها فی نفسه درجه بازدهی و نتایج را به حد کافی نشان نمی دهد. این نقیصه می تواند با اندازه گیری برون دادهاف مانند عده بیمارانی که درمان می شوند یا طول جاده ای که ( بر حسب متر مربع ) ساخته و تسطیح می شود ( در مورد دو مثال فوق ) برطرف شود. در هر صورت درجه بازدهی ماهیتاً نسبی است، زیرا حد مشخصی از بازدهی که در همه حال مطلوب باشد، کمتر وجود دارد.
  • حد کفایت- حد کفایت، نسبت برون دادها به مقدار تولید مورد نیاز است. حد کفایت در صورتی که دو عامل نیاز و کفایت را بتوان به وضوح تعیین کرد، مقیاس مفیدی است. در صورتی که نیازها تأمین شوند عملکرد در حد کافی است. در هر حال تعیین مقدار تولید مورد نیاز، کار ساده ای به نظر نمی رسد.
  • کارآیی- کارآیی عبارت است از نسبت بازده به منابع مصرف شده، باید دانست که کارآیی زمانی مفهوم دارد که بتوان با مقدار معینی از درون دادها، میزان بیشتری از برون دادها را بدست آورد، یا این که حد مشخصی از تولید با مقدار کمتری از منابع، عاید سازمان شود. مقیاس کارآیی برای مقایسه یک فرآیند تولید کالا یا ارائه خدمت در دو زمان مختلف، یا سنجش دو فرآینه تولید مشابه در یک زمان مشخص، مفید است.
  • فرآیند تولید- فرآیند تولید عبارت است از جریان تولید کالاها یا ارائه خدماتی که موجب می شود کوششها به نتیجه برسد و یا به عبارت دیگر، درون دادها به برون دادها تبدیل شوند. درک مکانیسم فرآیند تولید، پیش بینی برون دادهای سازمان را به ازای مقدار معینی از درون دادها، تسهیل می کند. برای این که فرآیند تولید موثر باشد، باید آن را به وضوح درک کرد و به طور مکانیکی تجرا کرد.

به عنوان مثال، یک بازاریاب اگر فرآیند بازاریابی را هم خوب درک کرده باشد، نمی داند که آیا تماس حضوری با مشتریان لزوماً موجب فروش می شود یا خیر. در هر حال، اگر فرایند مربوط به تولید کالا یا ارائه خدمت به خوبی درک و به طور مناسب اندازه گیری شود، برون دادها را می توان تابعی از درون دادها به شمار آورد.

مراحل اندازه گیری عملکرد

عملکرد را می توان با استفاده از شیوه های ذیل اندازه گیری کرد:

1-انتخاب نقاط استراتژیک- از آنجایی که کنترل تمام عملیات، اقدامات و مراحل کار امکان پذیر نیست، لذا ضروری است که نقاط استراتژیک برای اندازه گیری انتخاب شوند. بعضی از این نقاط استراتژیک عبارتند از :

الف- درآمد- یک نقطه مهم کنترل استراتژیک، کنترل درآمد است. مقدار درآمد باید معادل میزان برنامه ریزی شده یا در حد قابل انتظار باشد. چنانچه درامد کمتر از حد قابل انتظار باشد، علل آن باید کشف شود و اقدام اصلاحی به عمل آید.

ب- هزینه ها - هزینه کل و هزینه عملیات هر واحد باید محاسبه شوند و به طور ادواری مورد تجدید نظر قرار گیرند.

ج- فهرست موجودی - حداقلی از موجودی اعم از کالاهای ساخته شده و مواد خام باید در انبار به صورت ذخیره نگاهداری شود. هر تغییری در سطح موجودی نشان دهنده افزایش یا کاهش تولید است. وضعیت موجودی در بعضی از موسسات نظیر شرکتهای هواپیمایی و هتل ها کاملاً مصداق دارد و به طور موثر جا و مکان خالی آنها را منعکس می کند.

د- کیفیت محصول - استانداردهای کیفی مخصوصاً در صنایع غذایی، دارویی، سوخت ( مانند گاز و برق ) و صنایع هواپیماسازی و اتومبیل باید تعیین شوند. فرآیند تولید این قبیل محصولات را باید به طور مستمر مورد کنتترل قرار داد و انحرافات را مشخص کرد.

ه- غیبت کارکنان - افزایش غیبت کارکنان منعکس کننده وضع محیط اجتماعی و شرایط کار است. غیبت کارکنان موجب تأخیر در انجام کار و پدید آمدن مسایل حاد می شود. علل غیبت کارکنان باید مورد بررسی قرار گیرد و درباره آن اقدام اصلاحی به عمل آید.

2- تدابیر اندازه گیری ماشینی - این شیوه ها شامل وسایل و ابزارهای فنی است که برای اندازه گیری عملیات، کیفیت محصول از لحاظ اندازه و ترکیب مواد آن و فرآیند تولید به کار می روند. ابزارهای مزبور ممکن است ماهیتاً مکانیکی، الکترونیکی یا شیمیایی باشند. به عنوان مثال، بعضی از وسایل الکترونیکی برای کنترل مسافرین در فرودگاه برای جلوگیری از حمل اقلام غیر مجاز به کار می روند.

3-تجزیه و تحلیل نسبت ها - تجزیه و تحلیل نسبت ها یکی از مهمترین ابزارهای کنترل مدیریت به شمار می آید. این شیوه ها رابطه بین یک متغیر را با متغیر دیگر توضیح می دهند. نسبت های ذیل از مهمترین نسبت هایی هستند که معمولاً برای کنترل اعمال می شوند.

الف- نسبت فروش به سرمایه در گردش خالص- از سرمایه در گردش باید به نحو مفید استفاده شود. در صورتی که چرخش موجودی سریع باشد، سرمایه در گردش اولیه می توناد به طور مکرر مورد استفاده قرار گیرد. از این رو، برای کالاهای فاسد شدنی این نسبت بالاست. هر تغییری در نسبت مزبور نشانه انحراف از معیار تعیین شده خواهد بود. سرمایه گردش باید اقلاً 15 درصد فروش سالانه باشد تا از تأمین مالی فروش جاری اطمینان حاصل شود.

ب- نسبت فروش به موجودی کالا - هر قدر چرخش موجودی کالا بالاتر باشد، سود سرمایه گذاری بیشتر خواهد بود. این نسبت باید حداقل 7 برابر باشد.

ج- نسبت جاری- نسبت جاری عبارت است نسبت دارائیهای جاری به بدهیهای جاری. این نسبت توانائی شرکت را برای پرداخت بدهیهای کوتاه مدت منعکس می کند و باید بین 5/1 تا 6/2 باشد، یعنی وجوه نقد به علاوه مبالغ قابل دریافت، پنجاه درصد بیشتر از بدهیهای جاری باشد.

د- نسبت سود ویژه عملیاتی به فروش- این نسبت، سودآوری یک کسب و کار را در کوتاه مدت، شنان می دهد.

ه- نسبت سود خالص به ارزش خالص داراییهای مادی - ارزش خالص داراییهای مادی عبارت است از تفاوت بین ارزش داراییهای مادی و کل بدهیها. این نسبت برای اندازه گیری سودآوری موسسه در بلند مدت، به کار می رود.

و- نسبت سود خالص در گردش خالص- سرمایه در گردش خالص عبارت است از سرمایه موجود برای انجام عملیات. این نسبت توانایی موسسه را در تأمین عملیات روزانه تعیین می کند. جدول شماره 1-15 اطلاعات بیشتری را در این رابطه ارائه می نماید.

و...

NikoFile


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله درمورد وظیفه کنترل

دانلود ترجمه مقاله رقابت پذیری در زنجیره تامین

اختصاصی از فی لوو دانلود ترجمه مقاله رقابت پذیری در زنجیره تامین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود ترجمه مقاله رقابت پذیری در زنجیره تامین


دانلود ترجمه مقاله رقابت پذیری در زنجیره تامین

رقابت پذیری در مدیریت زنجیره تامین

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* 

فرمت فایل:Word(قابل ویرایش و آماده پرینت) + PDF (به زبان انگلیسی)

تعداد صفحه:38

چکیده :

مصرف کنندگان ومشتریان صنعتی خود تقاضای فرآورده های زیاد وخدمات بیشتر را دارند. این صنعت خود مستلزم پیشرفت وتوسعه هایی در میزان فراورده ها می باشد . مصرف کننده خود تقاضای کالای جدید می کند و درصدد یافتن کیفیتهایی را در مدت زمان کوتاه می باشد . این نوع پیشرفت ها در (BTC) و BTB خود از طریق مثال های متفاوتی قابل بیان می باشد .

در سال های اخیر افراد تأمین کننده خود در برآورد کردن نیازهای مشتریان از طریق یک روش مفید بسیار موفق بوده اند .با توجه به نیروی خلاق می توان گفت که تفاوت هایی بین انواع صنایع وجود داشته که خود توانایی برطرف کردن نیازها ی مشتریان را خواهد داشت .در ضمن برای شرکت ها حالت انعطاف فردی خود به حدی رسیده است که اشباع می باشد. تلاش های زیادی با توجه به هزینه های بالا برای برطرف کردن نیازهای مشتریان نیازی می باشد .

افزایش عرضه وتقاضا وCM خود از طریق درک کلی ترکیبات شرکت هایی که توانایی برآورده کردن نیازهای مشتریان به صورت مفید دارند بیان شده و اشتراک وهمکاری بین افراد تأمین کننده ، تولید کننده و افراد واسطه خود باعث افزایش تعداد مشتریان از طریق کاهش زمان و افزایش میزان هزینه ها می شود .

مشتریان شرکت های رقیب خود در صدد ایجاد همکاری با یکدیگر به صورت زنجیره ای یا شبکه ای می باشند .برای برخی از شرکت ها یک چنین روش همکاری در واقع در حال ادامه می باشد . شرکت های دیگر خود عقیده دارند که DSCM یک وضعیت خیلی خوبی ربای بیان انواع جدید روش هایی بود که از طریق آنها می توان تمام نبایزها مشتریان را در سطوح بالای بازارهای زنجیره ای برآورده کرد :

این مقاله خود شرایط مقدماتی زیر را در نظر می گیرد :

  • مقدمه
  • حالت شرکت در یک بخش زنجیره ای
  • عرضه وتقاضا
  • مرحله در کمیت های SCL
  • تحقیقات در خصوص FMCG
  • عدم موفقیت در شرکت
  • روندها

 

نتیجه :

نیاز برای همکاری خود از طریق حالت FMI بیان می شود . برای ایجاد یک شرکت شدة‌ اولیه در فرآیند جدید مشتری خود این حالت خود مستلزم توانایی هایی بیشتر از یک قانون واحد می باشد .آنها خود درصدد ایجاد افزایش تعداد شرکت های زنجیره ای و شبکه ها می باشند در آنها شرکت های منفرد خود به عنوان بهترین گروه می باشند . این حالت به آن معنا است که توزیع اقداماتی که در آنها شرکت دارای بهترین نحوة عملکرد می باشد هر چند طرح یک زنجیره خود از جمله اولین مراحل می باشد ولی بایدشرایط اجرایی طرح ریزی و کنترل عملکردهای زنجیره ای از به صورت گامهای مهم در نظر گرفت .(FMI) زنجیره های تأمین کننده ای که دارای عملکردهای درست نمی باشند در واقع همچون افرادی عمل کرد که در سال (2005)‌مشتریان را تحت پوشش قرار داده بودند .آنها خود بیان کننده   زنجیره های متفاوتی بوده ولی خود از عملکردها راضی نمی باشند. ما خود نتیجه می گیریم که هر دو حالت طرح و عملکرد ها کاملاً در حالت اجرایی بنامیم DSCM با یکدیگر در تماس می باشند .

در این مقاله لجستیک ها قوانین زیادی در خصوص (DSCM) مورد بررسی قرار خواهند گرفت ، برای نشان دادن این قوانین مدیران مهم در بررسی های اخیر روندهای زیر را در نظر می گیرند .

  • بیان موضوع مدیریت زنجیره ای خود از یک ملت از طریق اروپا قابل تغییر می باشد .
  • روند ها ی چند رسانه ای ( اینترنت ، تکنولوژی اطلاعاتی ، مکاتبه ای ، موبایل ) که خود یک تغییر کلی در این مدیریت ایجاد می کند .
  • تأثیرات منفی (GLT)‌ ( در یک محیط و با یک هزینه ) که خود شرکت های اجهلی را بر آن می دارد که مفاهیم قانونی دیگر استفاده کنند .
  • اختصاص کارها در یک زنجیرة تأمین کننده .
  • سیستم های مدیریتی و سازمانهای فروش ملی که دارای نیروی زیادی و تأثیر کمی می باشند .
  • قوانین که دارای پروژه هایی بوده که خیلی موفق نبوده ولی خود مستلزم زمان زیادی برای پس اندازهای اصلی می باشند .
  • مشتریان خود به طورقابل ملاحظه ای انتقاد کننده بوده ومدیریت زنجیره نیز خود در یک میدان رقابت مهم می باشد.

در ابتدا می توان گفت که مدیریت زنجیره ای تأمین کننده یک روند می باشد ویک راه حل برای تعدادی از پیشرفت های صورت گرفته .       حالت شرکت در (SC):

در سال 1999 دو محقق به نامهای (N,H) نشان دادند که این مدیریت همچون یک استراتژی رقابتی اصلی می باشد . زمانی که سازمان ها در صدد ایجاد فرآوردها و خدمات برای مشتریان می باشند در آن صورت باید گفت که حالت رقابت نسبت به این فاکتورها گران تر می باشد و مدیران خود متوجه شده اند که تنهایی نمی توانند ان را صورت دهند . از سوی دیگر می توان گفت که آنها خود باید بر اساس یک اصل رقابتی با تمرین سازمان ها در این زنجیره کار کرد تا موفقیت کسب کنند ، موفقیت SCM خود به انتخاب افراد شریک در زنجیره دارد به طوری که حالت همکاری موثر واقع شده باشد .نمی توان این موضوع را تکذیب کرد که مناطق عملکردهای متفاوت خود در صدد برطرف کردن نیازهای مشتریان می باشد . بویژه عملکرد بازاری خود یک حالت کلی در این خصوص دارد . این مشتری دارای دیدی است که به صورت یک تئوری در عملکردهای قانونی بیان شده است .

این موضوع خود امیدوار کننده نبوده ولی می توان گفت که جهت مشتری خود در چند نوع صنعت مهم می باشد .هر چند شرکت هایی وجود داشته که در واقع دارای شرایط عملکردی می باشد ولی باید گفت که توافق هایی نیز وجود داشته که خود از سازمانی به سازمانی فرق می کند . دراین حالت باید گفت که باید تفاوت های بین علوم تجاری و SCM را معین کرد .

در علوم تجاری هدف اصلی بیان مسائل عملکردهای متفاوت در یک سازمان می باشد . در واقع هدف از یک حوزه تحقیقاتی و توسعه ای همان بیان علوم تجاری است . مثال دیگر خود بیان کنندة طرح اجرایی و عملکردهایی می باشد که خود با شاخص های اجرایی مهم برای یک عملکرد کلی در ارتباط می باشند . جد و دخید در گروه از این سازمان ها وجود داشته که در واقع همانند MBA مورد بررسی قرار گرفته اند.

در سال 1999 دو محقق به نامهای (N,H) نشان دادند که علوم تجاری خود باعث موفقیت شد .به طوری کهع می توان گفت که بازار یابی تولیدی و تکنولوژی نیز خود از جمله منابع و مزیت های موفقیت بوده که به صورت زمانی معین می شوند .(SCM) خود دارای موفقیتی برای یک مزیت کلی     می باشد .(SCM)‌ این حالت را بیشتر روشن می کند ، تجزیه وتحلیل شرایط کلی بین شرکت ها در یک زنجیره خود یک عامل مهم می باشد . جریان اطلاعاتی مای خود بیان کنندة یک دیدگاه همه جانبه شرکتی می باشد .این به آن معنا است که SCM خود بیان کنندة فعالیت های مدیریت عملکردی می باشد ولی مدیریت شرکت ، به عبارت دیگر یک مدیر خود می تواند شرایط حوزه ای شرکت را کنترل کند مدیران عمومی خود می توانند در کنترل شبکه ای نیز شرکت داشته باشند . با توجه به چنین نقطه مهمی ( قوانین بازاری و خرید یا LCT )‌ می توان تمام شرایط کلی (SCM)‌‌ را نشان داد .

با کمک مشکل و حالت اول می توان تمام تفاوت های بین علو تجاری و (SCM) را نشان داد که در آن حالت می توان تمام روابط عرضه کننده ومشتری را نشان داد . که این حالت میان یک ارتباط بین تأمین کننده و تولید کنندة بین المللی عمل می کند ولی علاوه برآن می توان ارتباط بین قوانین رانشان داد . در این تعریف می توان (SC) را به صورتی تعریف کرد که در واقع سه گروه را مد نظر دارد . زمانیکه اصول اصلی SCM از طریق دو گروه بیان می شوند در آن صورت می توان با توجه به آن حالت خود را محدود کرده ایم . از شکل یک متوجه می شویم که (SCM) خود بیان کننده حالت اختصاصی تصمیماتی بین دو یا چند شرکت می باشد . این حالت خود از طریق انواع متفاوت تعاریف SCM نشان داده می شود .

عرضه وتقاضا :

بر طبق این دیدگاه که عرضه دارای ارتباطی محکمی با (SCM)‌ دارد ودر واقع تمام روابط آن با عرضه کننده ها مشخص می باشد ولی از دیدگاه مشتری باید گفت که باید از یک مدیریت تقاضایی استفاده کرد . که تقریباً برای هر زنجیره این به آن معنا است که حالت زنجیره ای باید دارای یک بخش مهم باشد . در شکل (2) نیز می توان از یک ( SC)‌گروهی استفاده کرد که زنجیرة مهم می باشد که اکثراً به کنترل تولیدی بستگی دارد . با توجه به یک حالت بازاری می توان زنجیرة تقاضا را در شکل (3) نشان داد . چنین زنجیره کاملی خود خیل گسترده می باشد . با توجه به این حالت ترکیبی از حالت به صورت زیر نشان داده شده است .

در شکل (4) می توان D/SN را نشان داد که خود ما بر حالتی از قوانین LCT تأکید داشته به طوری که می توان گفت که با توجه به چنین حالتی مرکز تحقیقاتی دانشگاهی (N) خود از یک تعریف جدید استفاده کرده است .DSCM یک مدیریت شبکه ای می باشد که در واقع باعث ایجاد پیوند هایی بین عرضه کننده و تاقاضا کننده می باشد که خود دارای اهدافی برای ارزیابی تجزیه ای و همکاری است و از همین رو می توان تمام گروه های شبکه ای را نشان داد . درز واقع می توان عناصر زیر را تعریف کرد :

در سال 1999 دو محقق به نامهای (H)‌ و (R) زنجیره مدیریت را همچون یک زیرساختار با 3 گروه و2 بخش واسطه ای تعریف کردند . خوشبختانه اکثر شرکت ها دارای یک یا چند مشتری بوده که در صدد یافتن یک یا چند عرضه کننده می باشند . با توجه به چنین حالتی می توان گفت که یک شبکه زیر ساختاری تا یک ساختار زنجیره ای مهم تری باشد بدون توجه به چنین حالتی می توان گفت که تجزیه و تحلیل شبکه ای خود دارای یک تاریخچة نسبی طولانی در تکنولوژی اطلاعاتی می باشد که در مقایسه با این قوانین دارای معناهای متفاوتی می باشند به همین دلیل می توان گفت که در واققع به حالت زنجیره ای تأکید کرده و می توان شرایط شبکه ای را بهتر در نظر گرفت .

مدیریت زنجیرة عرضه ای همچون یک بخش واحد خود بیان کنندة تعاریف خاصی می باشد (JLR)‌ بویژه در یک حالت اثلی واکنش مؤثر یک مشتری خود اهمیت دارد در این خصوص در سال 1993 آقای (KS) گفت: این حالت خود یک وبرانی از دیوارهایی بین شرکای تجاری متفاوتی می باشند . ترکیب منکران توابع و عملکرد ها ی متفاوت و شرکا خود به آن معنا است که در واقع باید تمام تفاوت های علوم تجاری و SCM و ECR بیان شد.

و...

NikoFile


دانلود با لینک مستقیم


دانلود ترجمه مقاله رقابت پذیری در زنجیره تامین

دانلود ترجمه مقاله رقابت پذیری در زنجیره تامین

اختصاصی از فی لوو دانلود ترجمه مقاله رقابت پذیری در زنجیره تامین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود ترجمه مقاله رقابت پذیری در زنجیره تامین


دانلود ترجمه مقاله رقابت پذیری در زنجیره تامین

رقابت پذیری در مدیریت زنجیره تامین

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* 

فرمت فایل:Word(قابل ویرایش و آماده پرینت) + PDF (به زبان انگلیسی)

تعداد صفحه:38

چکیده :

مصرف کنندگان ومشتریان صنعتی خود تقاضای فرآورده های زیاد وخدمات بیشتر را دارند. این صنعت خود مستلزم پیشرفت وتوسعه هایی در میزان فراورده ها می باشد . مصرف کننده خود تقاضای کالای جدید می کند و درصدد یافتن کیفیتهایی را در مدت زمان کوتاه می باشد . این نوع پیشرفت ها در (BTC) و BTB خود از طریق مثال های متفاوتی قابل بیان می باشد .

در سال های اخیر افراد تأمین کننده خود در برآورد کردن نیازهای مشتریان از طریق یک روش مفید بسیار موفق بوده اند .با توجه به نیروی خلاق می توان گفت که تفاوت هایی بین انواع صنایع وجود داشته که خود توانایی برطرف کردن نیازها ی مشتریان را خواهد داشت .در ضمن برای شرکت ها حالت انعطاف فردی خود به حدی رسیده است که اشباع می باشد. تلاش های زیادی با توجه به هزینه های بالا برای برطرف کردن نیازهای مشتریان نیازی می باشد .

افزایش عرضه وتقاضا وCM خود از طریق درک کلی ترکیبات شرکت هایی که توانایی برآورده کردن نیازهای مشتریان به صورت مفید دارند بیان شده و اشتراک وهمکاری بین افراد تأمین کننده ، تولید کننده و افراد واسطه خود باعث افزایش تعداد مشتریان از طریق کاهش زمان و افزایش میزان هزینه ها می شود .

مشتریان شرکت های رقیب خود در صدد ایجاد همکاری با یکدیگر به صورت زنجیره ای یا شبکه ای می باشند .برای برخی از شرکت ها یک چنین روش همکاری در واقع در حال ادامه می باشد . شرکت های دیگر خود عقیده دارند که DSCM یک وضعیت خیلی خوبی ربای بیان انواع جدید روش هایی بود که از طریق آنها می توان تمام نبایزها مشتریان را در سطوح بالای بازارهای زنجیره ای برآورده کرد :

این مقاله خود شرایط مقدماتی زیر را در نظر می گیرد :

  • مقدمه
  • حالت شرکت در یک بخش زنجیره ای
  • عرضه وتقاضا
  • مرحله در کمیت های SCL
  • تحقیقات در خصوص FMCG
  • عدم موفقیت در شرکت
  • روندها

 

نتیجه :

نیاز برای همکاری خود از طریق حالت FMI بیان می شود . برای ایجاد یک شرکت شدة‌ اولیه در فرآیند جدید مشتری خود این حالت خود مستلزم توانایی هایی بیشتر از یک قانون واحد می باشد .آنها خود درصدد ایجاد افزایش تعداد شرکت های زنجیره ای و شبکه ها می باشند در آنها شرکت های منفرد خود به عنوان بهترین گروه می باشند . این حالت به آن معنا است که توزیع اقداماتی که در آنها شرکت دارای بهترین نحوة عملکرد می باشد هر چند طرح یک زنجیره خود از جمله اولین مراحل می باشد ولی بایدشرایط اجرایی طرح ریزی و کنترل عملکردهای زنجیره ای از به صورت گامهای مهم در نظر گرفت .(FMI) زنجیره های تأمین کننده ای که دارای عملکردهای درست نمی باشند در واقع همچون افرادی عمل کرد که در سال (2005)‌مشتریان را تحت پوشش قرار داده بودند .آنها خود بیان کننده   زنجیره های متفاوتی بوده ولی خود از عملکردها راضی نمی باشند. ما خود نتیجه می گیریم که هر دو حالت طرح و عملکرد ها کاملاً در حالت اجرایی بنامیم DSCM با یکدیگر در تماس می باشند .

در این مقاله لجستیک ها قوانین زیادی در خصوص (DSCM) مورد بررسی قرار خواهند گرفت ، برای نشان دادن این قوانین مدیران مهم در بررسی های اخیر روندهای زیر را در نظر می گیرند .

  • بیان موضوع مدیریت زنجیره ای خود از یک ملت از طریق اروپا قابل تغییر می باشد .
  • روند ها ی چند رسانه ای ( اینترنت ، تکنولوژی اطلاعاتی ، مکاتبه ای ، موبایل ) که خود یک تغییر کلی در این مدیریت ایجاد می کند .
  • تأثیرات منفی (GLT)‌ ( در یک محیط و با یک هزینه ) که خود شرکت های اجهلی را بر آن می دارد که مفاهیم قانونی دیگر استفاده کنند .
  • اختصاص کارها در یک زنجیرة تأمین کننده .
  • سیستم های مدیریتی و سازمانهای فروش ملی که دارای نیروی زیادی و تأثیر کمی می باشند .
  • قوانین که دارای پروژه هایی بوده که خیلی موفق نبوده ولی خود مستلزم زمان زیادی برای پس اندازهای اصلی می باشند .
  • مشتریان خود به طورقابل ملاحظه ای انتقاد کننده بوده ومدیریت زنجیره نیز خود در یک میدان رقابت مهم می باشد.

در ابتدا می توان گفت که مدیریت زنجیره ای تأمین کننده یک روند می باشد ویک راه حل برای تعدادی از پیشرفت های صورت گرفته .       حالت شرکت در (SC):

در سال 1999 دو محقق به نامهای (N,H) نشان دادند که این مدیریت همچون یک استراتژی رقابتی اصلی می باشد . زمانی که سازمان ها در صدد ایجاد فرآوردها و خدمات برای مشتریان می باشند در آن صورت باید گفت که حالت رقابت نسبت به این فاکتورها گران تر می باشد و مدیران خود متوجه شده اند که تنهایی نمی توانند ان را صورت دهند . از سوی دیگر می توان گفت که آنها خود باید بر اساس یک اصل رقابتی با تمرین سازمان ها در این زنجیره کار کرد تا موفقیت کسب کنند ، موفقیت SCM خود به انتخاب افراد شریک در زنجیره دارد به طوری که حالت همکاری موثر واقع شده باشد .نمی توان این موضوع را تکذیب کرد که مناطق عملکردهای متفاوت خود در صدد برطرف کردن نیازهای مشتریان می باشد . بویژه عملکرد بازاری خود یک حالت کلی در این خصوص دارد . این مشتری دارای دیدی است که به صورت یک تئوری در عملکردهای قانونی بیان شده است .

این موضوع خود امیدوار کننده نبوده ولی می توان گفت که جهت مشتری خود در چند نوع صنعت مهم می باشد .هر چند شرکت هایی وجود داشته که در واقع دارای شرایط عملکردی می باشد ولی باید گفت که توافق هایی نیز وجود داشته که خود از سازمانی به سازمانی فرق می کند . دراین حالت باید گفت که باید تفاوت های بین علوم تجاری و SCM را معین کرد .

در علوم تجاری هدف اصلی بیان مسائل عملکردهای متفاوت در یک سازمان می باشد . در واقع هدف از یک حوزه تحقیقاتی و توسعه ای همان بیان علوم تجاری است . مثال دیگر خود بیان کنندة طرح اجرایی و عملکردهایی می باشد که خود با شاخص های اجرایی مهم برای یک عملکرد کلی در ارتباط می باشند . جد و دخید در گروه از این سازمان ها وجود داشته که در واقع همانند MBA مورد بررسی قرار گرفته اند.

در سال 1999 دو محقق به نامهای (N,H) نشان دادند که علوم تجاری خود باعث موفقیت شد .به طوری کهع می توان گفت که بازار یابی تولیدی و تکنولوژی نیز خود از جمله منابع و مزیت های موفقیت بوده که به صورت زمانی معین می شوند .(SCM) خود دارای موفقیتی برای یک مزیت کلی     می باشد .(SCM)‌ این حالت را بیشتر روشن می کند ، تجزیه وتحلیل شرایط کلی بین شرکت ها در یک زنجیره خود یک عامل مهم می باشد . جریان اطلاعاتی مای خود بیان کنندة یک دیدگاه همه جانبه شرکتی می باشد .این به آن معنا است که SCM خود بیان کنندة فعالیت های مدیریت عملکردی می باشد ولی مدیریت شرکت ، به عبارت دیگر یک مدیر خود می تواند شرایط حوزه ای شرکت را کنترل کند مدیران عمومی خود می توانند در کنترل شبکه ای نیز شرکت داشته باشند . با توجه به چنین نقطه مهمی ( قوانین بازاری و خرید یا LCT )‌ می توان تمام شرایط کلی (SCM)‌‌ را نشان داد .

با کمک مشکل و حالت اول می توان تمام تفاوت های بین علو تجاری و (SCM) را نشان داد که در آن حالت می توان تمام روابط عرضه کننده ومشتری را نشان داد . که این حالت میان یک ارتباط بین تأمین کننده و تولید کنندة بین المللی عمل می کند ولی علاوه برآن می توان ارتباط بین قوانین رانشان داد . در این تعریف می توان (SC) را به صورتی تعریف کرد که در واقع سه گروه را مد نظر دارد . زمانیکه اصول اصلی SCM از طریق دو گروه بیان می شوند در آن صورت می توان با توجه به آن حالت خود را محدود کرده ایم . از شکل یک متوجه می شویم که (SCM) خود بیان کننده حالت اختصاصی تصمیماتی بین دو یا چند شرکت می باشد . این حالت خود از طریق انواع متفاوت تعاریف SCM نشان داده می شود .

عرضه وتقاضا :

بر طبق این دیدگاه که عرضه دارای ارتباطی محکمی با (SCM)‌ دارد ودر واقع تمام روابط آن با عرضه کننده ها مشخص می باشد ولی از دیدگاه مشتری باید گفت که باید از یک مدیریت تقاضایی استفاده کرد . که تقریباً برای هر زنجیره این به آن معنا است که حالت زنجیره ای باید دارای یک بخش مهم باشد . در شکل (2) نیز می توان از یک ( SC)‌گروهی استفاده کرد که زنجیرة مهم می باشد که اکثراً به کنترل تولیدی بستگی دارد . با توجه به یک حالت بازاری می توان زنجیرة تقاضا را در شکل (3) نشان داد . چنین زنجیره کاملی خود خیل گسترده می باشد . با توجه به این حالت ترکیبی از حالت به صورت زیر نشان داده شده است .

در شکل (4) می توان D/SN را نشان داد که خود ما بر حالتی از قوانین LCT تأکید داشته به طوری که می توان گفت که با توجه به چنین حالتی مرکز تحقیقاتی دانشگاهی (N) خود از یک تعریف جدید استفاده کرده است .DSCM یک مدیریت شبکه ای می باشد که در واقع باعث ایجاد پیوند هایی بین عرضه کننده و تاقاضا کننده می باشد که خود دارای اهدافی برای ارزیابی تجزیه ای و همکاری است و از همین رو می توان تمام گروه های شبکه ای را نشان داد . درز واقع می توان عناصر زیر را تعریف کرد :

در سال 1999 دو محقق به نامهای (H)‌ و (R) زنجیره مدیریت را همچون یک زیرساختار با 3 گروه و2 بخش واسطه ای تعریف کردند . خوشبختانه اکثر شرکت ها دارای یک یا چند مشتری بوده که در صدد یافتن یک یا چند عرضه کننده می باشند . با توجه به چنین حالتی می توان گفت که یک شبکه زیر ساختاری تا یک ساختار زنجیره ای مهم تری باشد بدون توجه به چنین حالتی می توان گفت که تجزیه و تحلیل شبکه ای خود دارای یک تاریخچة نسبی طولانی در تکنولوژی اطلاعاتی می باشد که در مقایسه با این قوانین دارای معناهای متفاوتی می باشند به همین دلیل می توان گفت که در واققع به حالت زنجیره ای تأکید کرده و می توان شرایط شبکه ای را بهتر در نظر گرفت .

مدیریت زنجیرة عرضه ای همچون یک بخش واحد خود بیان کنندة تعاریف خاصی می باشد (JLR)‌ بویژه در یک حالت اثلی واکنش مؤثر یک مشتری خود اهمیت دارد در این خصوص در سال 1993 آقای (KS) گفت: این حالت خود یک وبرانی از دیوارهایی بین شرکای تجاری متفاوتی می باشند . ترکیب منکران توابع و عملکرد ها ی متفاوت و شرکا خود به آن معنا است که در واقع باید تمام تفاوت های علوم تجاری و SCM و ECR بیان شد.

و...

NikoFile


دانلود با لینک مستقیم


دانلود ترجمه مقاله رقابت پذیری در زنجیره تامین

دانلود مقاله درمورد وظیفه کنترل

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله درمورد وظیفه کنترل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله درمورد وظیفه کنترل


دانلود مقاله درمورد وظیفه کنترل

وظیفه کنترل

مقاله ای مفید و کامل

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* 

فرمت فایل:Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:29

فهرست مطالب :

وظیفه کنترل

کنترل

فرآیند کنترل

استانداردهای کمی

مراحل اندازه گیری عملکرد

مقایسه عملکرد با استانداردها

ارزیابی انحرافات

اقدامات اصلاحی

مفهوم رفتاری کنترل

چکیده :

کنترل یکی از وظایف مهم مدیریت به شمار می رود. این وظیفه به قدری حایز اهمیت است که بعضی از نویسندگان مدیریت معتقدند که مدیریت خوب به داشتن نظام کنترل موثر بستگی دارد. « ارل استرانگ » و « رابرت اسمیت » نیاز به کنترل را چنین توجیه می کنند.

نقطه نظرهای متضادی درباره بهترین روش اداره سازمانها وجود دارد. اما نظریه پردازان و همچنین مدیران اهل عمل توافق دارند که مدیریت خوب مستلزم کنترل موثر است. ترکیبی از هدفهای خوب برنامه ریزی شده، ایجاد سازمان قوی، هدایت و رهبری موثر و اعمال انگیزش در صورتی به موفقیت کمک می کنند، که یک سیستم کنترل کافی وجود داشته باشد.

کنترل فرآیندی است که از طریق آن مدیران اطمینان حاصل می کنند که عملکرد سازمان با فعالیتهای برنامه ریزی شده تطبیق دارد. دربرنامه ریزی فعالیتهای یک سازمان، هدفهای اساسی و روشهای دست یافتن به آنها مشخص می شوند. فرآیند کنترل میزان پیشرفت به سوی هدفها را می سنجد و مدیران را قادر می سازد تا انحرافات برنامه ها را کشف کنند و اقدام اصلاحی به عمل آورند.

غالباً افراد مختلفی وظیفه برنامه ریزی و کنترل را انجام می دهند، لکن برای این که هر دو وظیفه به طور موثر انجام شوند، با هم ارتباط برقرار می کنند. از این روست که « کونتز »، « اُدانل » و « وایهریخ » برنامه ریزی و کنترل را به دو تیغه یک قیچی تشبیه می کنند، به این معنی که قیچی فقط با دو تیغه برنده می تواند کار کند.

فرآیند کنترل

کنترل فرآیندی است که به طور مستمر عملکرد جاری را به منظور حصول اطمینان از این که منجر به وصول هدفهای از پیش تعیین شده می شود، اندازه گیری می کند. نتایج مطلوب از طریق فرآیند برنامه ریزی مشخص می شود و کنترل، عملکرد را با توجه به استانداردهای معین می سنجد. به این ترتیب، کنترل تلاشی است منظم که با توجه به هدفهای از پیش تعیین شده، استانداردهای عملکرد را مشخص می کند، عملکرد واقعی را با معیارهای معین مقایسه می کند، انحرافات و درجه اهمیت آنها را تعیین می کند و اقدامات اصلاحی را در صورت لزوم معمول می دارد.

کنترل، شامل چهار مرحله است که ذیلاً مورد بحث واقع می شوند:

استقرار استانداردها با توجه به هدفهای از پیش تعیین شده .

این مرحله ممکن است تعیین استانداردهایی برای هر عمل را ( از فروش و هدفهای تولید گرفته تا حضور کارکنان و مسایل ایمنی آنان ) شامل شود. به منظور این که این مرحله موثر واقع شود، استانداردها باید مشخص و دارای معنی و مفهوم باشند، و چنانکه اشاره شد مورد قبول مسئولان مربوط قرار گیرند.

استانداردهایی که در برنامه ها تعیین می شوند باید قابل اجرا باشند. بیان و تعبیر و تفسیر هدفهای کلی مانند « تعلیم و تربیت بهتر » یا « منافع بیشتر » موجب ابهام می شود.

هدفها باید تا آنجا که ممکن است بر حسب واحد قابل اندازه گیری بیان شوند. فی المثل، باید بر حسب تعداد واحدهایی که در هر ساعت تولید می شود یا مقدار سودی که از هر قلم کالا عاید سازمان می شود ذکر شده باشند. چنانچه بیان هدفها مانند «افزایش روحیه »، « بهبود روابط اجتماعی »، « استقرار انضباط » یا « خلاقیت » به صورت کمی امکان پذیر نباشند، باید سعی کرد که مفهوم این هدفهای کیفی به وضوح فهمیده شوند و مکانیسم کنترلی طرح ریزی شود که در شرایط مزبور به اندازه گیری عملکرد کمک می کند.

این نوع مکانیسم های کنترل ماهیتاً ذهنی هستند و لذا تصمیم گیری باید بر مبنای قضاوت شخصی صورت بگیرد.

استانداردهای کمی

بعضی از استانداردهای مکی که با استفاده از آنها می توان عملکرد را اندازه گیری کرد عبارتند از :

  • استانداردهای زمان - برای استفاده از این استانداردها، هدف بر مبنای زمان مشخص که برای انجام وظیفه خاصی ضروری است تعیین می شود. به عنوان مثال تعداد واحدهای تولید شده یا تعداد صفحات تایپ شده در هر ساعت و یا تعداد تلفن های انجام شده در روز از جمله استانداردهای زمان هستند.
  • استانداردهای هزینه - این استانداردها، هزینه هر واحد فعالیت را نشان می هند، هزینه مواد برای ساختن هر واحد کالا، هزینه افرادی که روی کالای به خصوصی کار می کنند، یا هزینه توزیع هر واحد کالا و نظایر آن در شمار استانداردهای هزینه محسوب می شوند.
  • استانداردهای درآمد- استانداردهای درآمد در واقع درآمد مالی است که در نتیجه یک فعالیت خاص عاید می شود. فی المثل، حجم فروش در ماه یا مقدار فروش انجام شده در سال توسط یک نفر فروشنده به عنوان استاندارد درآمد منظور می شود.
  • بهره وری - هدفهای بازدهی رمز اساسی سودآوری عملیات هستند باید بر مبنای عملکرد گذشته، درجه ماشینی شدن کار، مهارتها، آموزش و انگیزش کارکنان تعیین شوند. یکی از طریق تعیین بازدهی اندازه گیری واحدهای تولید شده توسط یک فرد در ساعت است.
  • سودآوری- سودآوری را می توان به صورت نسبت سود خالص به فروش بیان کرد. این هدف با در نظر گرفتن هزینه هر واحد کالا یا خدمت، وسعت دامنه عملیات و نظایر آن تعیین می شود.
  • بازده سرمایه گذاری - بازده سرمایه گذاری یک هدف جامع و مفید است و تمام جوانب موسسه از قبیل فروش کل، سرمایه در گردش، سرمایه گذاری، موجودی کالا در زمان معین، هزینه های تولید، هزینه بازاریابی، هزنیه حمل و نقل و نظایر ان را در بر می گیرد. بازده سرمایه گذاری عبارت است از نسبت سود خالص به مبالغ سرمایه گذاری شده.
  • استانداردهای کمی پرسنلی- وفاداری کارکنان نسبت به سازمان و روحیه آنان را تا حدودی می توان با معیارهای کمی سنجید. استانداردهای کمی پرسنلی ممکن است شامل نرخ چرخش کادر، تعداد حوادث ناشی از کار، غیبت، تعداد شکایات و حجم تولید باشد.

اندازه گیری عملکرد

بعد از تعیین استانداردها و هدفها، دومین قدم در فرآیند کنترل، اندازه گیری عملکرد واقعی است. اندازه گیری، فعالیت مستمری است که جمع آوری اطلاعات مربوط به عملکرد را شامل می شود. در صورتی که عملکرد واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده مقایسه شود، حدود انحراف مشخص می شود.

بدیهی است که اندازه گیری عملکرد باید بر حسب واحدی که قبلاً به عنوان معیار تعیین شده است، سنجیده شود. بنابراین، واحد یا معیار اندازه گیری باید به گونه ای روشن تعریف شود و به سهولت قابل تشخیص باشد. همچنین باید در طول یک دوره زمانی دارای ثبات، یکدستی و تجانس باشد. انتخاب واحد برای اندازه گیری عملکرد بستگی به این دارد که اطلاعات مورد نیاز برای کنترل از چه فوریتی برخوردار باشد. در هر حال، تأخیر در اندازه گیری عملکرد موجب می شود که اقدامات اصلاحی لازم به تعویق افتد.

در خصوص ارزیابی عملکرد باید چند عامل را ملحوظ داشت که ذیلاً به آنها اشاره می شود.

  • اندازه گیری درون دادها - اندازه گیری درون دادها به این منظور انجام می گیرد که درجه کفایت آنها برای نیل به هدفها مشخص شود. به عنوان مثال میزان اعتباراتی که به توسعه و بهبود راههای روستایی تخصیص می یابد حدود این برنامه را نشان می دهد. همچنین، تعداد تخت خوابهای یک بیمارستان معیاری برای تأمین خدمات درمانی است. در هر حال، اندازه گیری درون دادها شاخص ضعیفی برای قضاوت درباره نتایج است، زیرا وجود درون دادها به خودی خود به این معنی نیست که نتایج مورد نظر به دست آید.
  • اندازه گیری برون دادها - چنانکه اشاره شد، ارزشیابی درون دادها فی نفسه درجه بازدهی و نتایج را به حد کافی نشان نمی دهد. این نقیصه می تواند با اندازه گیری برون دادهاف مانند عده بیمارانی که درمان می شوند یا طول جاده ای که ( بر حسب متر مربع ) ساخته و تسطیح می شود ( در مورد دو مثال فوق ) برطرف شود. در هر صورت درجه بازدهی ماهیتاً نسبی است، زیرا حد مشخصی از بازدهی که در همه حال مطلوب باشد، کمتر وجود دارد.
  • حد کفایت- حد کفایت، نسبت برون دادها به مقدار تولید مورد نیاز است. حد کفایت در صورتی که دو عامل نیاز و کفایت را بتوان به وضوح تعیین کرد، مقیاس مفیدی است. در صورتی که نیازها تأمین شوند عملکرد در حد کافی است. در هر حال تعیین مقدار تولید مورد نیاز، کار ساده ای به نظر نمی رسد.
  • کارآیی- کارآیی عبارت است از نسبت بازده به منابع مصرف شده، باید دانست که کارآیی زمانی مفهوم دارد که بتوان با مقدار معینی از درون دادها، میزان بیشتری از برون دادها را بدست آورد، یا این که حد مشخصی از تولید با مقدار کمتری از منابع، عاید سازمان شود. مقیاس کارآیی برای مقایسه یک فرآیند تولید کالا یا ارائه خدمت در دو زمان مختلف، یا سنجش دو فرآینه تولید مشابه در یک زمان مشخص، مفید است.
  • فرآیند تولید- فرآیند تولید عبارت است از جریان تولید کالاها یا ارائه خدماتی که موجب می شود کوششها به نتیجه برسد و یا به عبارت دیگر، درون دادها به برون دادها تبدیل شوند. درک مکانیسم فرآیند تولید، پیش بینی برون دادهای سازمان را به ازای مقدار معینی از درون دادها، تسهیل می کند. برای این که فرآیند تولید موثر باشد، باید آن را به وضوح درک کرد و به طور مکانیکی تجرا کرد.

به عنوان مثال، یک بازاریاب اگر فرآیند بازاریابی را هم خوب درک کرده باشد، نمی داند که آیا تماس حضوری با مشتریان لزوماً موجب فروش می شود یا خیر. در هر حال، اگر فرایند مربوط به تولید کالا یا ارائه خدمت به خوبی درک و به طور مناسب اندازه گیری شود، برون دادها را می توان تابعی از درون دادها به شمار آورد.

مراحل اندازه گیری عملکرد

عملکرد را می توان با استفاده از شیوه های ذیل اندازه گیری کرد:

1-انتخاب نقاط استراتژیک- از آنجایی که کنترل تمام عملیات، اقدامات و مراحل کار امکان پذیر نیست، لذا ضروری است که نقاط استراتژیک برای اندازه گیری انتخاب شوند. بعضی از این نقاط استراتژیک عبارتند از :

الف- درآمد- یک نقطه مهم کنترل استراتژیک، کنترل درآمد است. مقدار درآمد باید معادل میزان برنامه ریزی شده یا در حد قابل انتظار باشد. چنانچه درامد کمتر از حد قابل انتظار باشد، علل آن باید کشف شود و اقدام اصلاحی به عمل آید.

ب- هزینه ها - هزینه کل و هزینه عملیات هر واحد باید محاسبه شوند و به طور ادواری مورد تجدید نظر قرار گیرند.

ج- فهرست موجودی - حداقلی از موجودی اعم از کالاهای ساخته شده و مواد خام باید در انبار به صورت ذخیره نگاهداری شود. هر تغییری در سطح موجودی نشان دهنده افزایش یا کاهش تولید است. وضعیت موجودی در بعضی از موسسات نظیر شرکتهای هواپیمایی و هتل ها کاملاً مصداق دارد و به طور موثر جا و مکان خالی آنها را منعکس می کند.

د- کیفیت محصول - استانداردهای کیفی مخصوصاً در صنایع غذایی، دارویی، سوخت ( مانند گاز و برق ) و صنایع هواپیماسازی و اتومبیل باید تعیین شوند. فرآیند تولید این قبیل محصولات را باید به طور مستمر مورد کنتترل قرار داد و انحرافات را مشخص کرد.

ه- غیبت کارکنان - افزایش غیبت کارکنان منعکس کننده وضع محیط اجتماعی و شرایط کار است. غیبت کارکنان موجب تأخیر در انجام کار و پدید آمدن مسایل حاد می شود. علل غیبت کارکنان باید مورد بررسی قرار گیرد و درباره آن اقدام اصلاحی به عمل آید.

2- تدابیر اندازه گیری ماشینی - این شیوه ها شامل وسایل و ابزارهای فنی است که برای اندازه گیری عملیات، کیفیت محصول از لحاظ اندازه و ترکیب مواد آن و فرآیند تولید به کار می روند. ابزارهای مزبور ممکن است ماهیتاً مکانیکی، الکترونیکی یا شیمیایی باشند. به عنوان مثال، بعضی از وسایل الکترونیکی برای کنترل مسافرین در فرودگاه برای جلوگیری از حمل اقلام غیر مجاز به کار می روند.

3-تجزیه و تحلیل نسبت ها - تجزیه و تحلیل نسبت ها یکی از مهمترین ابزارهای کنترل مدیریت به شمار می آید. این شیوه ها رابطه بین یک متغیر را با متغیر دیگر توضیح می دهند. نسبت های ذیل از مهمترین نسبت هایی هستند که معمولاً برای کنترل اعمال می شوند.

الف- نسبت فروش به سرمایه در گردش خالص- از سرمایه در گردش باید به نحو مفید استفاده شود. در صورتی که چرخش موجودی سریع باشد، سرمایه در گردش اولیه می توناد به طور مکرر مورد استفاده قرار گیرد. از این رو، برای کالاهای فاسد شدنی این نسبت بالاست. هر تغییری در نسبت مزبور نشانه انحراف از معیار تعیین شده خواهد بود. سرمایه گردش باید اقلاً 15 درصد فروش سالانه باشد تا از تأمین مالی فروش جاری اطمینان حاصل شود.

ب- نسبت فروش به موجودی کالا - هر قدر چرخش موجودی کالا بالاتر باشد، سود سرمایه گذاری بیشتر خواهد بود. این نسبت باید حداقل 7 برابر باشد.

ج- نسبت جاری- نسبت جاری عبارت است نسبت دارائیهای جاری به بدهیهای جاری. این نسبت توانائی شرکت را برای پرداخت بدهیهای کوتاه مدت منعکس می کند و باید بین 5/1 تا 6/2 باشد، یعنی وجوه نقد به علاوه مبالغ قابل دریافت، پنجاه درصد بیشتر از بدهیهای جاری باشد.

د- نسبت سود ویژه عملیاتی به فروش- این نسبت، سودآوری یک کسب و کار را در کوتاه مدت، شنان می دهد.

ه- نسبت سود خالص به ارزش خالص داراییهای مادی - ارزش خالص داراییهای مادی عبارت است از تفاوت بین ارزش داراییهای مادی و کل بدهیها. این نسبت برای اندازه گیری سودآوری موسسه در بلند مدت، به کار می رود.

و- نسبت سود خالص در گردش خالص- سرمایه در گردش خالص عبارت است از سرمایه موجود برای انجام عملیات. این نسبت توانایی موسسه را در تأمین عملیات روزانه تعیین می کند. جدول شماره 1-15 اطلاعات بیشتری را در این رابطه ارائه می نماید.

و...

NikoFile


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله درمورد وظیفه کنترل