فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

انسان موجودی نا شناخته

اختصاصی از فی لوو انسان موجودی نا شناخته دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

انسان موجودی نا شناخته


انسان موجودی نا شناخته

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات32

مقدمه

انسان تقریبا موجود مرکبی است که تجزیه و تحلیل آن به آسانی

صورت نمی گیرد و با ترکیب و جسم ظاهری نمی توان نسبت به

خصوصیات درونی او قضاوت نمود و تا کنون هم اسلوب و روش

خاصی بدست نیامده که ما بتوانیم مانند یک مسئله ریاضی تمام

اعضا و اجزا و روابط او را با یکدیگر و مخصوصا روابطی که با

دنیای خارج پیدا می کند تحت مطالعه قرار دهیم .

در مورد انسان بسیاری از چیزها است که قهرا بدون جواب می ماند

مثلا میخواهیم بپرسیم چگونه می شود که نطفه محتوی یک تخم

مرغ اخلاق و خصوصیات باطنی و ظاهری صاحب آن نطفه را در

تمام مرغها به یک میزان حفظ می کند .

ما می دانیم که همگی از ترکیب انساج و بافته های اعصاب و

عضلات و یک رشته تمایلات غرایز مخصوص بوجود آمده ایم اما

روابط این تما یلات با سلولهای مغز جزء اسراری است که تا کنون

هیچ عالم روانشناسی نتوانسته است کشف کند.


ما اساس این تمایلات را نمی دانیم و نمی فهمیم تحت چه فرمول و

روشی رفتار و کردار هرکدام از ما در هر دوره ای عوض

می شود.

ما قادر نیستیم موجبات بدبختی یا خوشبختی و آسایش خود را

خودمان خلق کنیم آیا می توانیم رنجوری ها و کسالتهای جسمی و

روحی را از خودمان دور کنیم.

تقریبا چنین به نظر می رسد که قسمتی از نادانی های ما ارتباط

خاصی با نوع زندگی پیشینیان ما و ماهیت و نوع روحی و طبیعت

شخصی ما دارد.

سعی و کوشش افراد انسان همین بوده است که تاسر حد امکان

مشکلات زندگی را آسان نماید و چندان توجهی به مسایل مشکل بدن

انسان و نیرو های مرموز روحی نداشته اند.

علم طب وقتی شنا خته شد در بادی امر فقط به مسایل تسکین دردها

و نا خوشیها پرداختند و به ندریج متوجه شدند که بایستی برای

معالجه دردها و نا خوشیها وضع ساختمان داخلی بدن انسان را

مورد مطالعه قرار دهند یعنی فهمیدند که باید علمی را اختراع کنند

که به قسمت های داخلی بدن را پیدا کند .

این بود که علم تشریح با وضع خاصی روی کار آمد . اما پیدا شدن

این راه به طرزی که امروز مشاهده می کنیم صورت عمل به خود

 

 

نگرفته بلکه دانشمندان دنیا در بدو امر به امراض روحی بیشتر از

بیماری های جسمی اهمیت می دادند و به همین سبب بود که در

قرنهای اخیر پیشرفتهای شایان و قابل ملاحظه ای در این خصوص

بدست آنها آمده


دانلود با لینک مستقیم


انسان موجودی نا شناخته

تحقیق در مورد آدم و حوا

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد آدم و حوا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد آدم و حوا


تحقیق در مورد آدم و حوا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:11

 

 

 

 

 

اول خلقت بود. حوا توی بهشت یه گوشه تنها نشسته بود. آدم رفته بود خرما بچینه. حوا داشت با خودش فکر می کرد که چقدر مزه خرما دلشو زده. دیگه میلی به  خوردن انار و امبه و موز و .... نداشت. چون همه براش تکراری شده بود.راستش رو بخوای حوصله آدم رو هم دیگه نداشت. چون حرفاشون برای هم تکراری شده بود.آخه میدونید اون بهشتی که آدم و حوا توش زندگی می کردند. از بهشتی که محمد به مسلمونا قول داده خسته کننده تر بود. چون توی بهشت محمد کلی مسلمون زن و مرد هست با کلی حوری و غلمان. اما بهشتی که اول خلقت آدم و حوا توش بودند. فقط خودشون دوتا اونجا بودند. حوا از این بهشته کلافه شده بود.

چون نه بچه ای داشت که نصف روز سرشو با اون گرم کنه و گاهی کهنه های اونو بشوره. نه همسایه ای که بره پیشش بشینه غیبت مادرشوهرشو بکنه. نه اختراعی شده بود که خبرشو توی روزنامه بخونه. نه یک هم بهشتی دیگه داشت که از سرگذشتش بپرسه. نه رادیو بود.

خلاصه حوا کلافه شده بود. صبح تا شب باید توی این بهشت اینور و اونور سرک می کشید. غذا هم آماده بود  لازم نبود نصف از وقتشو توی آشپزخونه بگذرونه. باید یه جوری به این زندگی یکنواخت خاتمه میداد. آدم عین خیالش نبود. یک لحظه با خودش گفت حاصل این همه تلف کردن وقت چیه. تازه قرار نبود توی بهشت مرگی وجود داشته باشه که بالاخره یک روز از این زندگی خسته کننده راحت بشه. حداقل اگه با آدم هم دعواش میشد روز بعد از دعوا احساس میکرد یه تنوعی توی زندگیش پیش اومده. بدبختی اینجا بود که موضوعی هم نداشتند که با هم دعواشون بشه. چون توی بهشت به جز خودشون کسی نبود که بخوان با اون چشم هم چشمی کنند. یا مثلا آدم نمی تونست به حوا بگه چرا موقعیکه داشتی خرید میکردی روسریت کنار رفته بود و موهاتو مرد سبزی فروشه دید.

حوا داشت با خودش فکر می کرد همینکه آدم اومد بهش میگم بریم پیش خدا بگیم یه تجدید نظر بکنه .آخه خدا وقتی حوصله اش از تنهایی به سر اومده بود نشست و گل بازی کرد و ما رو ساخت. ما باید چکار کنیم. تازه اون از خودش اختیار داشت. ما که نداریم هر کاری خدا گفت بکن باید بکنبم . و هر کاری گفت نکن نباید بکنیم. اون گفته از این درخت سیب نخور اما من نمی دونم چرا نباید بخورم. اگه سیب بده چرا اینجاست. اگه خوبه چرا نباید استفاده بشه. اگه برای آزمایش منه مگه خودش از نتیجه آزمایش خودش خبر نداره. ناسلامتی اون خداست و از همه چیز خبر داره. در ثانی این تنها چیزی هست که مزشو نچشیدم حد اقل خوردن این میوه که تا حالا نخوردم یه کمی به زندگیم تنوع میده.توی همین فکرها بود که شیطون از راه رسید.تا شیطون دهنشو باز کرد که بگه با زندگی توی بهشت چطوری.

حوا از خستگی ملال آور بهشت برای شیطون حرف زد. شیطون هم که وقت رو مناسب دید گفت اگه از این میوه بخوری دانا میشی. خدا هم هیچ دلیلی نداشته که به تو گفته از این میوه نخوری . فقط حسودیش میشده تو هم مثل خودش بشی. حوا به شیطون گفت آره با تو موافقم. وگرنه چه دلیلی داره که درختی وجود داشته باشه  اما خدا که میگن همه چیزش از روی حکمت هست بی دلیل اونو خلق کرده باشه. چرا من  باید مثل یک بره معصوم فقط هر چی خدا گفت گوش کنم پس کی خودم باشم. کی از اراده ام استفاده کنم.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد آدم و حوا