فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق آداب و رسوم ازدواج در کشورهای اروپایی ( کشورهای غربی )

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق آداب و رسوم ازدواج در کشورهای اروپایی ( کشورهای غربی ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق آداب و رسوم ازدواج در کشورهای اروپایی ( کشورهای غربی )


دانلود تحقیق آداب و رسوم ازدواج در کشورهای اروپایی  ( کشورهای غربی )

هر کشوری فرهنگ و آداب و رسوم خاص خود را دارد که در مسئله ازدواج نیر با اینکه شباهت هایی وجود دارد اما تفاوت هایی هم در مراسم ازدواج دیده می شود که در این تحقیق شباهت ها و تفاوت ها بیان شده است.

سرفصل ها و همچنین کشورهایی که اداب ازدواج در آن بررسی شده است:

مقدمه    

انگشتر نامزدی:    

ساق دوش:          

لباس سفید:          

پرتاب کفش کهنه   

حمل عروس روی دستها:

آلمان

اتریش

اسپانیا

اسکاتلند

انگلستان 

ایتالیا     

ایرلند     

بلژیک    

فرانسه   

هلند

سوئیس

منابع

 

مقاله آداب و رسوم ازدواج در کشورهای اروپایی ( کشورهای غربی ) به صورت فایل ورد docx و در 18 صفحه می باشد که برای به هم نریختن متن لطفا دو فونت Bnazanin , Btitre  که همراه فایل دانلود شده است را در صورت نداشتن این دو فونت به مجموعه فونتهای خود اضافه وهمچنین از افیس 2010 به بالا برای نمایش بهتر فایل استفاده نمایید. 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق آداب و رسوم ازدواج در کشورهای اروپایی ( کشورهای غربی )

تحقیق در مورد آداب معاشرت در کلام امام حسن مجتبی علیه السلام

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد آداب معاشرت در کلام امام حسن مجتبی علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد آداب معاشرت در کلام امام حسن مجتبی علیه السلام


تحقیق در مورد آداب معاشرت در کلام امام حسن مجتبی علیه السلام

تحقیق آماده

 آداب معاشرت در کلام امام حسن مجتبی علیه السلام 

با فرمت ورد 2003 - word2003

قابل ویرایش و اجرا در کلیه آفیس ها

 

چکیده
از آن رو که توجه و بررسی در زندگی ائمه اطهار علیهم السلام به عنوان پیشتازان مسیر کمال و سالکان حقیقی راه دوست، برای شیعیان متأسی بسیار حایز اهمیت است و نیز به دلیل آنکه انسان موجودی اجتماعی است و علم به آداب معاشرت در حسن معاشرت او بی تأثیر نمی باشد، بررسی کلام آن بزرگواران پیرامون این مبحث لازم و ضروری به نظر می رسد. تحلیل مجموعه گفتار امام حسن مجتبی علیه السلام، به عنوان نمونه تمام عیار انسان کامل در باب آداب معاشرت، به طور قطع چراغ فروزانی برای دوست داران وصول به صراط مستقیم می باشد. هدف پژوهش، آشنایی با آداب معاشرت و سازوکارهای آن در متون دینی با تأکید بر کلام امام مجتبی علیه السلام است. تلاش در جهت کاربردی کردن آثار و دستاوردهای حاصل این تحقیق برای نسل جوان و آگاهی ایشان از «اندیشه ناب امام حسن علیه السلام» به عنوان دومین راهبر دینی، هدف این مقاله می باشد.


مـقدّمه
حسن معاشرت، مصاحبت نیکو و رفتار پسندیده از دستورات مورد تأکید قرآن کریم، پیامبر اکرم صـلی الله علیه و آلهو پیشـوایان مـعصوم علیهم السلاممی باشد. بررسی آداب و احکام معاشرت در کلام هریک از ائمّه اطهار علیهم السلامراه گشای مسیر سعادت انسان های مؤمن است؛ به ویژه آنـکه جنبه های آداب معاشرت در سخنان امام مجتبی علیه السلام به عنوان دومین امام شیعیان کمتر مـورد توجه قرار گرفته و بـحث و بـررسی پیرامون آن می تواند برای هر سالکی مثمرثمر واقع شود. امام حسن علیه السلام «سرور جوانان اهل بهشت» و نیز «کریم اهل بیت» نامیده شد و همین رفتار کریمانه و ادب برخورد و بزرگ منشی و رعایت آداب معاشرت این امام زبانزد عام و خاص بـوده است. با توجه به اینکه مطالعات و تحقیقات گسترده ای پیرامون زندگی امام حسن علیه السلام انجام گرفته، اما طبق شواهد و قرائن، تاکنون تحقیقی جامع و روش مند پیرامون تحلیل مجموعه سخنان ایشان با تکیه بـر جـنبه های آداب معاشرت در طول حیات ایشان، صورت نگرفته است، به ویژه آنکه عمده تألیفات و تحقیقات پیرامون آن حضرت تنها حول محور صلح ایشان و آثار آن انجام گرفته است. از این رو، تحقیق حاضر درصدد است بـا تـکیه بر منابع تاریخی معتبر در سخنان قطعی و مسلم آن حضرت، مهم ترین آموزه ها پیرامون آداب معاشرت در کلام آن امام همام را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد.فرعی این پژوهش عبارتند از:.......

 

فهرست

چکیده 3
مـقدّمه 3
خانواده، اولین مدرسه آمـوزش مـهارت های اجـتماعی 3
مربیان و معلمان و نقش آنـان در تـربیت اجـتماعی در کلام امـام مـجتبی عـلیه السلام 5
نقش محیط و محافل تربیتی در تقویت معاشرت صحیح اجتماعی 6
نقش دوست و دوسـت گزینی در روابـط و اخلاق اجتماعی 7
آداب مـعاشرت و حـفظ حـقوق همسایگی 9
داشتن روحیه نشاط اجـتماعی و نـقش آن در تحکیم روابط اجتماعی 10
تـحیت و تشکر و نقش آن در تحکیم روابط اجـتماعی 11
مشورت و روحیه جمع گرایی 11
توجه به فقرا در زندگی اجتماعی 12
بارزترین نکات اخلاق اجتماعی امام مجتبی علیه السلام 15
کرامت و تعادل در بخشندگی در بیان امام علیه السلام 15
متواضع و فروتن 18
صبور 18
ارزش عفو در کلام امام 20
نتیجه گیری 21
منابع 22

 

منابع

[1] سلیمان کامل، حسن بن علی الدراسـة و التـحلیل، ص 26.
[2] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 190.
[3] احمدبن عبداللّه طبری، دلائل الامامة، ص 56.
[4] حسن بن علی، تفسیر الامام العسکری، ص 331.
[5] محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، تحقیق محمدجواد الفتیه، ج 1، ص 331.
[6] همان.
[7] حسن بن شـعبه حـرّانی، تحف العقول، ص 408.
[8] ناصر مکارم شیرازی و هـمکاران، تـفسیر نمونه، ج 3، ص 431.
[9] حسن بن شعبه حرّانی، همان، ص 407.
[10] محمدبن محمد نعمان مفید، امالی، تحقیق حسین استادولی، ترجمه علی اکبر غفاری، ص 26.
[11] میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 211.
[12] حسن بن شعبه حرّانی، همان، ص 404.
[13] مـحمدباقر مـجلسی، همان، ج 78، ص 115.
[14] حسن بن شعبه حـرّانی، هـمان، ص 404.
[15] همان، ص 408.
[16] نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، نامه 31.
[17] حسن بن شعبه حرّانی، همان، ص 390.
[18] حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص 137.
[19] محمدباقر مجلسی، همان، ج 75، ص 113.
[20] حسن بن مؤمن شبلنجی، نورالابصار، ص 123.
[21] حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی الفاظ القرآن الکریم، ص 270.
[22] عـزیزاللّه عـطاردی، مسند الامام المجتبی علیه السلام، ج 4، ص 668.
[23] حسن بن شعبه حرّانی، همان، ص 404.
[24] محمدبن علی ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 10.
[25] علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة و معرفه الائمة، ج 20، ص 194.
[26] حسن بن مؤمن شبلنجی، همان، ص 111.
[27] محمدبن علی ابن شهر آشوب، همان، ج 2، ص 156.
[28] عباس قـمی، مـنتهی الآمال، ص 312.
[29] ابن قتیبه دینـوری، عیون الاخبار، ج 3، ص 140.
[30] عزیزاللّه عطاردی، همان، ص 134.
[31] محمدباقر مجلسی، همان، ج 43، ص 342.
[32] همان، ج 78، ص 116.
[33] همان، ص 113.
[34] حسن ابطحی، امام مجتبی علیه السلام، ص 185.
[35] مصطفی موسوی، الروائع المـختاره، ص 116.
[36] باقر شریف القرشی، حیاة الامام الحسن علیه السلام، ج 1، ص 319.
[37] عباس قمی، همان، ص 312.
[38] ابوحامد ابـن ابـی الحدید، جـلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 3.
[39] باقر شریف القرشی، همان، ج 1، ص 309.
[40] محمدبن علی ابن شهر آشوب، همان، ج 4، ص 23.
[41] عزالدین ابن ابی الحدید، همان، ج 1، ص 159.
[42] حسن بن شـعبه حـرّانی، همان، ص 225.
[43] محمدباقر مجلسی، همان، ج 72، ص 401.
[44] محمدبن علی ابن شهر آشوب، همان، ج 3، ص 19.
[45] علی بن عیسی اربلی، هـمان، ج 1، ص 575.

[46] اعـراف: 199.
[47] مـحمدباقر مجلسی، همان، ج 78، ص 114.
[48] محمدباقر مجلسی، همان، ج 43، ص 352.
[49] همان، ج 44، ص 21.

 

 

  تعداد صفحات :  24 صفحه - صفحه آرایی شده و آماده چاپ 

  فرمت فایل    :  ورد 2003 -  قابل ویرایش و اجرا در کلیه آفیس ها 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد آداب معاشرت در کلام امام حسن مجتبی علیه السلام

مقاله آداب و رسوم بیهقی

اختصاصی از فی لوو مقاله آداب و رسوم بیهقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله آداب و رسوم بیهقی


مقاله آداب و رسوم بیهقی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:40

فهرست و توضیحات:

مقدمه

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت مسئله

اهداف تحقیق

پیشینه طرح پژوهش

تجزیه و تحلیل

روش تحقیق

سابقه تحقیق

اصطلاحات و مفاهیم

آداب و رسوم بیهقی

پیوند استوار ادبیات هر قوم با تاریخ سرزمینش ، دریچه ای تابناک را به تاریکی های گذشته تاریخی ملت ها گشوده و موجب شده است که کتابهای تاریخی ادبی تجلی گاه باورها، اعتقادات ، آداب و رسوم و شیوه زندگی مردم شود و راه آشنایی با اندیشه ها و رفتارهای اجتماعی گذشته را در خود بنمایاند. خوشبختانه بیشتر کتابهای تاریخی فارسی ، ادبی هستند زیرا نویسندگان آن ، دبیران و منشیان درباری بودند که به اقتضای پیشه خودآموخته های بسیاری از دانش های زمان را اندوخته بودند و کاربرد آن آموزشها را در نوشته هایشان به خوبی
می توان دید. وسعت اندیشه ، بینش و آگاهی سیاسی، شناخت مردم و جامعه و فرزند زمان بودن بسیاری از این نویسندگان موجب شده است که نوشته های آنان ، راهگشای ناشناخته های بسیاری از گذشته های دور تاریخی ملت ما باشد. از میان این کتابها ، تاریخ بیهقی و تاریخ جهانگشای را -از آن رو که هرکدام از آنها در دوره ای پرحادثه نگاشته شده است و شیوه های درست تاریخ نویسی علمی امروز را دست کم در یکی از این دو به خوبی -می بینیم-برگزیده تا محتوای آنها بررسی گردد. با خواندن این دو کتاب ، خواننده شباهت ها و اختلاف هایی را در زمینه های گوناگون تاریخ نویسی می بیند. اختلاف سبکی در این دو کتاب ، نمایان است سبک نویسندگی تاریخ بیهقی ، ساده تر و روان تر از سبک فنی بسیاری از قسمتهای تاریخ جهانگشای است که هر دو به شیوه ای هنرمندانه در زمینه انتخاب نوع نثر و آمیختن آن با اشعار و آیات و احادیث و امثال و حکم و اطلاعات کلامی و فلسفی ، تحولی در شیوه تاریخ نگاری پدید آورده اند . این دو نویسنده با بینش و آگاهی درست در کتاب خود، علل نوشتن کتاب را توضیح داده و به خاطر ملازمت خود با شاهان و حضور در دربارها آئینه ای روشن را از تدبیر ها و سو تدبیرهای شاهان و امرا و درباریان و تبانی ها و دسیسه های آنان علیه یک دیگر برای آیندگان نمایانده اند و هنرمندانه و آگاهانه ، پدید آمدن و نابودشدن قدرتهای زمانه را بررسی و ریشه یابی کرده با گنجاندن حکایاتی عبرت آموز از گذشتگان ، کتابهایشان را پندنامه ای برای معاصران و آیندگان ساخته اند.البته در این سنجش، کفه ترازوی تاریخ بیهقی سنگین تر است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله آداب و رسوم بیهقی

آداب و رسوم عید در اردبیل

اختصاصی از فی لوو آداب و رسوم عید در اردبیل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آداب و رسوم عید در اردبیل


آداب و رسوم عید در اردبیل این مطلب از مطالب آزاد موجود در اینترنت جمع آوری شده است و در مورد آداب و رسوم عید در اردبیل و در 6 صفحه می باشد و در زیر قسمتی از متن آورده شده است :
مراسم ها و سنت های بسیار زیبا و پسندیده ی عید نوروز هم یکی از این آداب و رسوم می باشد که گذشت زمان و به موازات آن پیچیده شدن شیوه ی زندگی و توسعه ی شهر نشینی روز به روز آن ها را کم رنگ تر کرده و یا بعضی مراسم را که از تقلیدها و بدعت ها سرچشمه می گیرند جایگزین آن ها می کنند .
همه ی میانسالان ساکن در دیار باستانی اردبیل هنوز به یاد دارند که تا حدود 40 دهه قبل در روزهای پایانی اسفند ماه عطر دل انگیزی کوچه و بازار این سرزمین کهن و افسانه ای را فرا می گرفت و خبر از رسیدن روزهای بسیار زیبا ، خاطره انگیز و شادی را می داد .
آن زمان ها در طول سال با ورق زدن تقویم مناسبت ها را رصد می کردیم و از چندین روز قبل برای فرا رسیدن نوروز باستانی لحظه شماری می کردیم تا در دنیای کودکانه ی خویش آرامش و زیبایی زندگانی را در کنار مادر بزرگان ، پدر بزرگان و یا والدین خودمان به معنی واقعی تجربه کنیم .
با گذشت چندین سال از آن دوران هنوز نیز خاطرات شیرین و فراموش نشدنی از شنیدن قصه های مادر بزرگ در شب یلدا ، پریدن از روی آتش در چهارشنبه سوری و چیدن سفره ی هفت سین و شروع دید و بازدید ها در عید باستانی نوروز را در ذهن خویش داریم .
هنوز هم اینگونه مناسبت ها برایمان جذاب هستند ولی هر سالی که از عمرمان سپری می شود به علت ماشینی شدن زندگی و مهمتر از همه جایگزین شدن بعضی فرهنگ ها و آداب و رسوم غیر خودی و تقلیدی از بیگانگان از شدت آن حال و هوا و شور و شوق وصف ناپذیر دوران کودکی و نوجوانی در این مناسبت ها هم کاسته می شود .
از سویی معصومیت کودکانه به عنوان مهمترین عامل در ایجاد شور و شوق به مناسبت فرا رسیدن اینگونه مناسبت ها در میان کودکان و نوجوانان است چرا که کودکان در دنیای ساده و به دور از هرگونه دو رنگی و ریا روزگار سپری می کنند و به این مراسم ها و مناسبت ها فقط از جنبه ی عاطفی آن می نگرند .
انسان از زمانی که زندگی اجتماعی خویش را شروع کرد در طول سال برای خود مناسبت هایی را تعیین کرده است و مراسم هایی را برای گرامی داشت آن ها برپا می کند .
این مراسم ها به مرور به عنوان قسمت جدانشدنی از زندگی اجتماعی بشر در آمده اند و برای او از ارزش معنوی بسیار زیادی برخوردار هستند .

دانلود با لینک مستقیم


آداب و رسوم عید در اردبیل

دانلودمقاله آداب و رسوم خراسان

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله آداب و رسوم خراسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 بخت‌گشائی
شب چهارشنبهٔ آخر سال، یکى از شب‌هاى بسیار دلپذیر و شیرین ایرانى است. در این شب مردم شادى‌ها مى‌کنند و مجالس سور و سرور برپا مى‌سازند و آداب و مراسم مخصوصى انجام مى‌دهند که از هر جهت دل‌انگیز و زیبا است. این آداب و مراسم در هر نقطه و در هر شهرى رنگى مخصوص به خود مى‌گیرد و مطابق ذوق و سلیقهٔ اهالى هر محل به‌طرز خاصى اجراء مى‌گردد. در این شب در تمام شهرها و دهات، ایرانیان آتش مى‌افروزند و با خواندن اشعار شیرین و گرفتن فال و انجام مراسم دیگر نحوست و بدبختى و پلیدى را از خود دور مى‌سازند و در عوض خوشبختى و تندرستى و طالع نیک براى خود آرزو مى‌کنند. از آنجا که آتش از قدیم‌الایام در نزد ایرانیان مقدس و مظهر فروغ یزدان بوده، ایرانیان معتقد هستند که قبل از تحویل سال باید آتش افروخت و زشتى و پلیدى‌هاى سال کهنه را سوزانید و مسکن خود را از نحوست پاک نمود. اما در باب اینکه چرا ایرانیان شب چهارشنبه را براى این‌کار انتخاب کرده‌اند، روایات مختلفى هست، ولى آنچه در خراسان بیشتر مشهور مى‌باشد و تقریباً اکثر خراسانى‌ها به آن معتقد هستند این است که مختار سردار معروف عرب وقتى از زندان خلاصى یافت و به خونخواهى شهداى کربلا قیام کرد براى اینکه موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و برکفار بتازد دستور داد که شیعیان بر بالاى بام خانهٔ خود آتش روشن کنند و این شب مصادف بود با شب چهارشنبهٔ آخر سال و از آن به بعد مرسوم شد که ایرانیان مراسم آتش‌افروزى را در شب چهارشنبهٔ آخر سال اجراء کنند.
به عقیدهٔ استاد پور داود افتادن این آتش‌آفروزى به شب چهارشنبهٔ آخر سال علت دیگرى داشته است. وى در این‌باره مى‌نویسد: ”آتش‌افروزى ایرانیان در پیشانى نوروز از آئین دیرین است و همهٔ جشن‌هاى باستانى با آتش که فروغ ایزدى است پیشباز مى‌شود... شک نیست که افتادن این آتش‌افروزى به شب آخرین چهارشنبهٔ سال پس از اسلام است. چه ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند، هر یک از دوازده ماه نزد آنان بى‌کم و بیش سى روز بود و هر روز به نام یکى از ایزدان خوانده مى‌شد، چون هرمزد روز ـ بهمن روز ـ اردیبهشت روز و جز اینها. روز چهارشنبه یا یوم‌الاربعاء نزد عرب‌ها روز شوم و نحسى است جا حظ در المحاسن و الاضداد (چاپ مصر ۱۳۵۰ ص ۲۷۷) آورده: ”والاربعاء یوم ضنک و نحس“. شعر منوچهرى گویاى همین روز تنگى و سختى و شومى است:
چهارشنبه که روز بلا است باده بخور بسا تکین مى‌خور تا به عافیت گذرد
این است که ایرانیان آئین آتش‌افروزى پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه انداختند تا پیش‌آمد سال نو از آسیب روز پلیدى چون، چهارشنبه برکنار ماند. (استاد پور داود، اناهیتا، به کوشش مرتضى گرجی، از انتشارات امیرکبیر سال ۱۳۴۳ ص ۷۳ و ۷۴).
آداب چهارشنبه سورى بر دو قسم است:یکى آداب عمومى که همه در آن شرکت مى‌کنند و مهم‌ترین آنها آتش افروزى در شب مزبور مى‌باشد و دیگر آداب خصوصى که مخصوص زن‌ها است و مردها حق شرکت در آن‌را ندارند.
اول مراسم عمومى ـ خراسانى‌ها در شب چهارشنبه سورى نزدیک عروب آفتاب هفت بوته (یا سه بوته) آتش در وسط کوچه و یا در صحن حیاط گذاشته و به اصطلاح خودشان ”بته روشن مى‌کنند“ سپس پیر و جوان و کوچک و بزرگ از روى بوته‌هاى آتش مى‌پرند و براى دفع پلیدى‌ها این شعر را مى‌خوانند: زردى ما از تو سرخى تو از ما

زن‌هائى که بچهٔ کوچک و شیرخوار دارند، بچه‌هاى قنداقى را در بغل گرفته شادى‌کنان و قهقه‌زنان آنها را از روى آتش رد مى‌کنند. در دهات اطراف خراسان در موقع پریدن از روى آتش مى‌گویند:
آلا٭ بدر بلا بدر دزد حیز از دها٭ بدر
”آلا“ یعنى آل‌ها و آل، زنى است بسایر لاغر و قد بلند و سرخ‌روى که بینى‌ او از گل و کار او دزدیدن جگر زائوها است (از عقاید کلثوم ننه).
٭ (deha) یعنى ده‌ها.
پس از آن آتش را مى‌گذارند تا آخر بسوزد زیرا خاموش کردن آتش و فوت کردن به آن‌را بد مى‌دانند. وقتى آتش تا آخر سوخت و خاکستر شد یکى از اعضاء خانواده خاکستر آن را برمى‌دارد مى‌برد سر چهار راه مى‌ریزد تا باد ببرد.٭ این مراسم تقریباً در تمام ایران با مختصر تفاوتى اجراء مى‌شود و تفاوت آن بیشتر در شعرى است که موقع پریدن از روى آتش خوانده مى‌شود. پس از مراسم آتش‌افروزى براى دفع قضا و بلا مقدارى ذغال (که علامت سیاه‌بختى است) و اندکى نمک (که علامت شورچشمى است) و یک سکهٔ ده‌شاهى (کوچک‌ترین سکهٔ رایج کشور ـ علامت تنگ‌دستی) در کوزهٔ سفالینى که قبلاً براى این کار تهیه کرده‌اند انداخته و هر یک از افراد خانواده یک‌بار کوزه را دور سر مى‌چرخاند و نفر آخرى آن کوزه را به بالاى بام مى‌برد و از آنجا به میان کوچه پرتاب کرده مى‌گوید:
”درد و بِلایِ خَنَهْ رَهْ رِخْتُمْ به تویِ کوچه٭“ و به این طریق سیاه‌بختى و شورچشمى و تنگ‌دستى را از خانهٔ خود دور مى‌سازند.
بعضى از خانواده‌ها عقیده دارند که خاکستر این آتش را باید یک دختر نابالغ جمع کند و سر چهارراه بریزد سپس به در منزل آمده و در بزند. اهل خانه از او مى‌پرسند: کیه؟ جواب مى‌دهد: منم، مى‌پرسند: از کجا مى‌آئی؟ مى‌گوید: از عروسی. مى‌پرسند: چه آورده‌ای؟ جواب مى‌دهد: تندرستی! و به این طریق عقیده دارند که پلیدى‌ها را دور کرده و در عوض شادى و تندرستى براى خود فراهم کرده‌اند. ٭ dardo belây xana ra rextom be tuye kuča = درد و بلاى خانه را ریختم توى کوچه. وقتى مراسم شکستن کوزه پایان یافت اهل خانه دور هم جمع مى‌شوند و شادى مى‌کنند و آجیل و شیرینى مى‌خورن. این آجیل که به آجیل چهارشنبه سورى یا آجیل بى‌نمک موسوم است تشکیل مى‌شود از انجیر و کشمش و خرما و توت خشکه و فندق و پسته و بادام خام و امثال آنها و معتقد هستند که خوردن آجیل بى‌نمک در شب چهارشنبهٔ آخر سال شگون دارد.
خراسانى‌ها در شب چهارشنبهٔ آخر سال آنچه کوزهٔ کهنه در خانه دارند مى‌شکنند و به‌جاى آن کوزهٔ نو مى‌خرند و نیز براى تکمیل عیش و سرور خود در صورت داشتن استطاعت چهار رنگ پلو درست مى‌کنند که عبارت است از:
”رشته‌پلو ـ عدس‌پو ـ زرشک‌پلو ـ ماش‌پلو“ و مقدارى از آن‌را براى اقوام نزدیک خود مانند دختر و نوه و عروس که در خانهٔ دیگرى مسکن داشته باشند مى‌فرستند.
دوم مراسم خصوصى ـ در این شب مراسم دیگرى هم اجراء مى‌شود که خصوصى است و به‌وسیلهٔ زن‌ها انجام مى‌گردد و مردان حق شرکت در آن‌را ندارند. مراسم خصوصى زن‌ها بیشتر مربوط به گرفتن حاجت و بخت‌گشائى دختران و رفع درد و بلا است.
اگر خانواده‌ای، مریض و ناخوش داشته باشد یکى از زن‌هاى آن خانواده اول شب، چادر رخت‌خوابى به‌سر مى‌کند و به نیت شفاى مریض یک ملاقه (چنانکه خوانندگان مى‌دانند این لغت در اصل عربى و صحیح آن ”ملعقه“ است) به‌دست مى‌گیرد و به در خانهٔ همسایه مى‌رود و بدون آنکه کلمه‌اى صحبت کند چهار مرتبه با ملاقه به در مى‌کوبد. صاحبخانه ملاقهٔ او را مى‌گیرد و مقدارى خوراکى توى آن ریخته براى آن زن مى‌آورد. آن زن خوراکى‌ها را به منزل مى‌برد و به مریض مى‌خوراند و معتقد است که مریض بدین وسیله شفا خواهد یافت.
ممکن است صاحبخانه به‌جاى خوراکى مقدارى برنج و حبوبات خام توى ملاقهٔ آن زن بریزد در این‌صورت آن زن از برنج و حبوبات خام دیگرى که به‌دست آورده غذائى مى‌پزد و به مریض مى‌خوراند.
در صورتى‌که صاحبخانه خود مریض باشد یا سفرى داشته باشد از دادن خوراکى به آن زن خوددارى مى‌کند و با گفتن عباراتى از قبیل ”ناخوش داریم“ یا ”سفرى داریم“ جواب رد به او مى‌دهد زیرا معتقد است که دادن خوراکى به ”ملاقه زن“ براى ناخوش یا سفر کردهٔ او نحوست دارد و موجب خطر است.
دیگر از آدابى که در شب چهارشنبه سورى در خراسان مرسوم است، فالگوش ایستادن زنان در سر چهارراه و فال گرفتن آنها به حال اجتماع در اتاق است. رسم اول که براى حل مشکلات تقریباً در تمام ایران با اندکى تغییر و تفاوت معمول مى‌باشد، به این طریق انجام مى‌گیرد که زن‌ها یکى دو ساعت از شب گذشته چادر به‌سر کرده سر یک چهارراهى مى‌روند و کلیدى زیر پاى خود مى‌گذارند و کنار یک دیوار رو به قبله مى‌نشینند و گوش به گفتگوى عابرین مى‌دهند. اگر حرف خوب بشنوند مشکل آنها حل خواهد شد و به مراد خود خواهند رسید و اگر حرف بد بشنوند مشکل آنها حل نخواهد شد و به مراد خود نخواهند رسید.
اما فال گرفتن در اتاق که تقریباً اختصاص به خراسان دارد به این طریق انجام مى‌گردد که در شب چهارشنبهٔ آخر سال زنان محله در اتاقى جمع شده کوزه‌اى در وسط اتاق مى‌گذارند. بعد هر یک نیت کرده چیزى مانند انگشتر و انگشتوانه و امثال آنها در کوزه مى‌اندازند. صاحب‌ِ خانه کوزه را در تنور مى‌گذارد و سر تنور را مى‌پوشاند.
صبح زود زن‌ها مجدداً در همان اتاق جمع مى‌شوند. آنگاه صاحبخانه کوزه را به اتاق مى‌آورد و دختر نابالغى را بر سر کوزه مى‌نشاند. آن‌وقت هر یک از زن‌ها به نوبت یک ”چاربیتو“٭ مى‌خواند و بلافاصله دختر دست در میان کوزه مى‌برد و یکى از اشیاء درون کوزه را بیرون مى‌آورد. هر چهار بیتوئى که قبل از درآوردن شیئى به‌وسیلهٔ یکى از زنان خوانده شده است جواب نیت صاحب همان شیئى است، به این طریق دختر نابالغ تمام اشیاء کوزه را یک‌یک بیرون مى‌آرود و جواب نیت هر یک از زن‌ها از روى شعرى که قبلاً خوانده شده است معلوم مى‌گردد.
آبستنى و زایمان
ختران خراسانى مانند سایر دختران جهان وقتى به خانهٔ شوهر مى‌روند (خصوصاً در طبقهٔ سوم و متوسط جامعه) با کمال بى‌صبرى منتظر هستند که هرچه زودتر باردار شوند. هرگاه مدت از ازدواج آنها بگذرد و متوجه گردند که خود یا شوهر آنها عقیم هستند و از داشتن فرزند محروم خواهند بود سخت مضطرب مى‌شوند و در صدد علاج برمى‌آیند. زنان فهمیده و تحصیل کرده به پزشک متخصص مراجعه مى‌کنند و لیکن زنان بى‌سواد و امل و قدیمى متوسل به جادو و جَنبل و اعمال خرافى مى‌گردند و براى باردار شدن به یکى از طرق زیر عمل مى‌کنند:
۱. پوست ختنهٔ اطفال را گرما گرم مى‌بلعند.
۲. آجیل مشکل‌گشا نذر مى‌کنند.
۳. هروقت زائوئى به حمام برود با او به حمام مى‌روند و از آبى که به سر زائو ریخته باشند چند مشت به سر و سینه و شکم خود مى‌ریزند.
۴. به دباغ‌خانه مى‌روند و سه بار از روى تغار دباغى مى‌پرند و در نوبت سوم چند قطره از محلول آب آهک درون تغار مى‌خورند.
۵. جگر گوسفند نابالغ آسمان ندیده را زیر پاى خود مى‌سوزانند.
۶. سه یا چهار دانه نخود خام را در پارچهٔ نازکى مى‌پیچند و شب موقع خوابیدن در دهانهٔ... خود مى‌گذارند و عقیده دارند که اگر تا صبح نخودها ”نیش بزند“ به زودى باردار خواهند شد.
۷. از مجلس روضه‌خوانى یک استکان یا یک قاشق پنهانى به‌عنوان گرو برمى‌دارند و نذر مى‌کنند که اگر بچه‌دار شدند شش استکان یا شش قاشق به‌جاى آن بخرند و به مجلس روضه‌خوانى رد کنند.
۸. نذر مى‌کنند که اگر صاحب اولاد شوند سه تا هفت سال موى سر فرزند خود را کوتاه نکنند و پس از پایان این مدت، هم‌وزن موى سر فرزند خود طلا یا نقره بخرند و به نزدیک‌ترین امامزاده تقدیم کنند.
۹. روز پنج‌شنبه به نیت داشتن فرزند روزه مى‌گیرند و یا ”دهن روزه“ بالاى گنبد امامزادهٔ شهر مى‌روند و چند ساقه علف از لاى آجرهاى روى گنبد مى‌کَنَند. اول غروب علف‌ها را دم مى‌کنند و با آن روزهٔ خود را باز مى‌کنند و همان شب به نیت باردار شدن با شوهر خود هم‌بستر مى‌شوند.
۱۰. اگر زنى ضامنش کج باشد (یعنى نحرافات رحمى ـ Deviations uterines داشته باشد) براى حامله شدن سه روز پى‌در پى روى زمین مى‌نشیند و پاهاى خود را از دو طرف دراز مى‌کند. بعد انگشتانه‌اى میان دو پا و در محاذات زانوان خویش قرار مى‌دهد. آن‌وقت سر خود را به طرف زمین خم مى‌کند و مى‌کوشد که با دهان خود انگشتانه را از زمین بردارد. هرگاه بتواند در یکى از این سه روز موفق به برداشتن انگشتانه با دهان خود بشود حتماً حامله خواهد شد و لیکن اگر در سه روز اول موفق به برداشتن انگشتانه نشد سه روز دیگر قبل از صرف صبحانه دو عدد پیاز درسته، محکم به دو کشالهٔ ران خود مى‌بندد و با همان حال تمرین فوق را مجدداً تکرار مى‌کند و نیم ساعت بعد پیازها را ور مى‌اندازد و عقیده دارد که این بار حتماً حامله خواهد شد.
۱۱. اگر هیچ‌یک از عملیات فوق مؤثر واقع نشد قدرى ”پیه‌گُرده ـ مقصود چربى روى قلوهٔ گوسفند است“ را در ظرفى ریخته روى آتش نگاه مى‌دارند تا آب شود. بعد مقدارى پشم شتر را مى‌شویند و با کمال دقت ”تیت مى‌کنند“ یعنى صوف‌ها و موهاى ریز آن‌را از هم جدا مى‌سازند و کثافات آن‌را مى‌گیرند. آن‌وقت پشم‌ها را به‌صورت گلولهٔ کوچکى در مى‌آورند و نخى هم از وسط آن مى‌گذرانند، پس از آن سرنخ را به‌دست مى‌گیرند و گلوله ار در پیه مذاب مى‌اندازند و چند بار به راست و چپ مى‌غلتانند تا خوب به روغن پیه آغشته شود. بعد آن‌را در ظرف دیگرى در مجاورت هواى آزاد قرار مى‌دهند تا پیه منجمد شود و ذرات گلوله به‌هم بچسبد. سپس گلوله را به همان حال در دهانهٔ مهیل قرار مى‌دهند و مراقبت مى‌کنند که نخ از دهانهٔ مهیل بیرون بماند تا هنگام خارج کردن گلوله زحمتى ایجاد نگردد (گاهى گلولهٔ آغشته به روغن پیه را به‌جاى مهیل در مقصد مى‌گذارند). این عمل ار از روز چهارم قاعدگى شروع مى‌کنند و سه روز متوالى یعنى تا هفتم که مى‌خواهند به حمام بروند ادامه مى‌دهند و عقیده دارند که هر زن عقیمى به این طریق عمل کند حامله خواهد شد.
عروسى
به‌ عقیدهٔ خراسانى‌ها ازدواج نه تنها یک وظیفهٔ طبیعى و اجتماعى است بلکه یک وظیفهٔ دینى و مذهبى نیز هست. وقتى پسر به سن بلوغ رسید (به‌نظر عوام علامت بلوغ در نزد پسران کف کردن ادرار یا چاک خوردن غضروف نوک بینى یا دو بهر شدن (دو رگه شدن) صدا است). و خط سبز پشت لب او رنگ گرفت، پدر و مادر او موظف هستند که براى او زن بگیرند و طبق احکام قرآن و شریعت اسلام ”دامادش کنند“ وقتى هم دختر به سن بلوغ رسید باید او را به شوهر بدهند. البته هرگاه بخواهند پسر خود را داماد کنند سعى مى‌کنند که عروس آنها دخترى ”نجیب و سر به‌ راه و باهنر“ باشد و اگر بخواهند دختر خود را به شوهر بدهند دقت مى‌کنند که داماد آنها مردى ”شرابخور و کاهل‌نماز و فاسق و کفترباز“ نبوده، بلکه ”نمازخوان و نجیب و زحمت‌کش (در نظر عوام خراسانى مرد زحمت‌کش کسى است که اگر دست به پشت او بزند گرد از آن ”حرکت کند“).“ و ”پدر و مادردار“ باشد.
براى خواستگاری، مادر داماد و چند تن زنان جاافتاده و نسبتاً مسن که با داماد خویشى و قرابت نزدیک داشته باشند (مثلاً خاله و عمه و خواهر داماد) به‌عنوان مهمانى یا به بهانهٔ کرایه کردن اتاق و یافتن خانهٔ خالى به خانهٔ عروس مى‌روند. مادر عروس که از طرز برخورد مهمان‌ها و ”برداشت صحبت آنها“ حدس مى‌زند که براى خواستگارى آمده‌اند، دختر خود را صدا مى‌زند و مى‌گوید براى مهمان‌ها چائى و قلیان بیاورد. وقتى دختر چائى و قلیان آورد مادر داماد یا یکى از زنان همراه او دستى به سر و گردن دختر مى‌کشد و ماشاالله گویان گونه‌ها و لبان او را مى‌بوسد و به این بهانه سر و زلف او را معاینه مى‌کند ببیند گیس عاریه دارد یا موى او طبیعى است، ضمناً دهان دختر را بو مى‌کشد ببیند دهان او بو مى‌دهد یا خیر؟ بعد مادر داماد و سایرین سؤالات گوناگونى دربارهٔ هنرها و کمالات دختر، از مادر وى مى‌کنند و خصوصاً در مورد خانه‌دارى و آشپزى و خیاطى مباحث مختلفى را پیش مى‌کشند و از خود دختر هم سؤالاتى مى‌کنند ببینند تا چه حد خانه‌دار و کدبانو است.٭
در قدیم رسم بوده است که خواستگاران مقدارى ”سبزى خوردن“ همراه خود به خانهٔ دختر مى‌بردند و به او مى‌دادند پاک کند و ضمن دقت در طرز کار دختر نام یک‌یک سبزى‌ها را از او مى‌پرسیدند.
هرگاه پس از این گفتگو و تحقیق مادر داماد و سایر زن‌ها شکل و شمایل دختر را پسندیدند علناً به خانوادهٔ دختر اظهار مى‌کنند که براى خواستگارى آمده‌اند و مقصود خویش را هم با عبارت خاصى بیان مى‌کنند و مثلاً مى‌گویند: ” آمده‌ایم ببینیم پسر ما را به غلامى قبول مى‌کنید یا نه؟“ خانوادهٔ دختر نیز جواب مى‌دهند: ”البته به آقائى مى‌پذیریم قدم او به‌روى چشم ما“.
البته این رسم بیشتر در خانواده‌هاى عوام و قدیمى و متوسط عمل مى‌شود نه در خانواده‌هاى اعیان و امروزی: رسم خواستگارى هم در شهرها و دهات مختلف خراسان تغییر مى‌کند و گاهى به‌کلى صورت دیگرى به خود مى‌گیرد: از جمله در قاین رسم است که زنى از نزدیکان داماد به خواستگارى مى‌رود. وقتى به جلو خانهٔ دختر مى‌رسد در مى‌زند. مادر دختر از اندرون مى‌پرسد: کنه، کنه
(kena ـ kena=کیه‌کیه)؟ زن مى‌گوید: دِرِ وِاکُنَه، دِرِ وِاکُنَه (dar vâ kone= در باز کنید) ، بُرِ شُما حَنا مى‌ارِم (bor ŝomâ hanâ miarem= براى شما حنا آورده‌ایم). مادر دختر جواب مى‌دهد: بابا نشوه رضى (bâbâ neŝeva razi = بابا نشود راضی).، حَنایونِ شما از خود (تلفظ شود: xod) شما، دختر نِدَرِم (nedarem=نداریم)، بَرْ دخترِ ماچى بِیَردِه‌ئى (bor doxtare mâ ĉi biardeyey= براى دختر ما چه آورده‌اید)؟ زن پاسخ مى‌دهد: صدا اختَه و صد بَخْتَهْ (baxta = گوسفند نر سه ساله)، صدمَه آرد وَر رِختَهْ (sad ma ârd var rexta= صد من آرد الک کرده)، صد پلاس و صد قَه لّىِ (qali= قالی)، صد لحاف و صدنَه‌لّىِ (nali= نالی، تشک)، صد کرّه و صد اسبی، صد تِمَنْ عب بَسى (sad temane abbasi= صد تومان عباسی)! آن‌وقت مادر دختر راضى مى‌شود و مى‌گوید: بابا بشِوَه رَضِی، وَ ختَه کِه شِوَه رَضِى (vaxta ke ŝeva razi= وقت است که شود راضی)، هموصد تِمَن عَب بَسی. پس از آنکه دو عبارت کوتاه سابق‌الذکر بین خواستگاران و خانوادهٔ عروس رد و بدل شد طرفین شبى را معین کرده قرار مى‌گذارند که ”مردهای“ خانوادهٔ داماد براى ”بعله برون“ به خانهٔ دختر بروند و دربارهٔ لوازم و اثاث سر عقد و مهریه و شیربهاء٭ بحث و مذاکره کنند. بعد مى‌آیند به خانه و براى داماد شکل و شمایل و قد و قواره و چشم و ابروى دختر را توصیف مى‌کنند و مى‌گویند سفید است یا سبزه، کوتاه است یا بلند، چاق است یا لاغر، و با فشار و اصرار وادار مى‌کند که مردها هرچه زودتر براى مجلس ”بعله‌برون“ بروند و مقدمات مجلس عقد را فراهم کنند در فاصلهٔ این مدت خانوادهٔ عروس در خارج تحقیقاتى دربارهٔ شغل و مقام و شخصیت و اخلاق داماد مى‌کنند و دختر را هم پنهانى به محل کار و کسب داماد مى‌برند تا او را ببیند و در صورتى‌که نقصى در وضع داماد مشاهده نکنند در شب ”بعله‌برون“ موافقت خود را با این ازدواج اعلام مى‌دارند.
شیربهاء را در خراسان قبالهٔ نقدى یا باشلق (bâŝloq) مى‌گویند در روستاها شیربهاء متعلق به پدر و مادر عروس است و هیچ‌کس دیگر حق ندارد از آن استفاده کند.
شب ”بعله‌برون“ در خراسان بیشتر به شب جواب اِستَنى (از فعل استاندن ـ گرفتن) یا شب کفش‌پاکنى (تفصیل آن بعد خواهد آمد) معروف است. در این شب خانوادهٔ داماد حلقه‌اى براى انگشت عروس مى‌خرند و این حلقه را که در حقیقت حلقهٔ نامزدى است کلیکى (کلیکى ـ kliki مرکب از کلمه کلیک به‌معنى انگشت + یاء نسبت) مى‌نامند. در روستاها علاوه بر آن یک جغت کفش به‌عنوان ”نشونی“ که اندازهٔ پاى عروس تهیه مى‌کنند و کفش و کلیکى را با مقدارى نقل و نبات و قند و چاى و حنا (و گاهى یک دست لباس) در سینى مخصوصى مى‌گذارند چند سکهٔ نقره هم در سینى مى‌اندازند و به خانهٔ دختر مى‌برند و ضمن صرف چاى و شیرینى دربارهٔ میزان باشلق و مهریه٭ و لوازمى که داماد باید براى سر عقد بخورد مذاکره مى‌کنند.
در روستاها معمولاً مهریه عبارت است از یک تا ده مَن زمین تخم کار، یک ساعت آب قنات چند درخت میوه و باشلق عبارت است از چند فرد قالیچه یا گلیم و هفت من مس و هفت مثقال طلا و هفت دست لباس و یک جوال آرد و چند گوسفند و چند الاغ هیزم و ده من پشم و ده من پنبه.
پس از آنکه بین طفین موافقت حاصل شد، زنان داییره مى‌زنند و ”هولولو، شولولو“ مى‌گویند، سپس مشتى پول نقره در کفش‌ها مى‌ریزند و کفش‌ها را در میان هلهله و شادى به پاى عروس مى‌کنند پس از انجام این مراسم براى مهمان‌ها شربت و چاى و شیرینى مى‌آورند سپس روزى را معین مى‌کنند که داماد با عروس و چند تن از خانوادهٔ عروس و داماد به بازار بروند و آینه و شمعدان و انگشتر و سایر لوازم را به‌نحوى که قرار گذاشته‌اند بخرند. در پایان مجلس براى خوشبختى و شادکامى طرفین مقدارى قند یا نبات مى‌شکنند، نصف آن را به خانوادهٔ عروس مى‌دهند و نصف دیگر آن را به خانهٔ داماد مى‌برند پس از مذاکره و توافق براى عقد عروس به تقویم مراجعه مى‌کنند و روز و ساعت سعدى را انتخاب مى‌کنند و لوازم سر عقد را روز قبل یا صبح همان روز در طبق یا خوانچه‌هاى چوبى مى‌گذارند و به‌وسیله عده‌اى ”طبق کش“ به خانهٔ عروس مى‌فرستند.
شب چله
شب چلّه نخستین شبى است که در آن مردم فصل پائیز را پشت سر گذاشته و مى‌خواهند با چهرهٔ غم‌انگیز زمستان روبه‌رو شوند، وقتى است که میوه‌هاى خوش‌طعم و متنوع تابستان و پائیز به اتمام رسیده و جز معدودى از آنها باقى نمانده است. از این گذشته شب مزبور بلندترین شب‌هاى سال است و در این شب نه تنها زود خفتن جایز نیست بلکه گذراندن چنین شبى بى‌تنقلات هم روا نمى‌باشد، از این‌رو از قدیم‌ترین زمان در خانواده‌هاى ایرانى رسم شده است که در این شب اقسام میوه و تنقلات را تهیه کرده به خانه برند و دور هم جمع شوند و ضمن گفت و شنودهاى خانوادگى از هریک از اقسام مختلف میوه مختصرى میل کنند تا هم از خواص آنها بهره‌مند گردند و هم با آنها وداع گویند.
خراسانى‌ها عقیده دارند که هریک از میوه‌ها خواص مخصوصى دارد و هر نوع میوه‌اى را که در شب چله بخورند خواص و فواید آن تا سال آینده همان‌وقت در بدن او خواهد ماند و آنها را از گزند بسیارى از حشرات و جانوران و حتى بعضى بیمارى‌ها هم حفظ خواهد کرد.
در میان میوه‌ها، هندوانه بیش از همه موردتوجه عوام است (شاید به‌سبب آنکه ارزان‌تر از سایر میوه‌ها است) و خواص بى‌شمارى براى آن ذکر مى‌کنند. خراسانى‌ها عقیده دارند که هندوانه ”گرمیّت مغز“ و ”سوزندگى جگر“ را دفع مى‌کند، به‌عبارت دیگر هرکس در شب چله هندوانه بخورد ”جگر او لک برنمى‌دارد“ یعنى در تابستان سال بعد گرما در او تأثیر نخواهد کرد علاوه بر آن ”اگر رودهٔ او کرم داشته باشد، کرم روده او دفع مى‌شود“، بنا به همین ملاحظات و تصورات مى‌گویند در شب چلّه باید هندوانه خورد و پوست آن‌را به پشت‌بام همسایه انداخت (تا اگر او استطاعت خرید هندوانه را نداشته باشد پوست هندوانه را بتراشد و بخورد و از خواص آن بهره‌مند گردد و او نیز به نوبهٔ خود پوست تراشیده را روى بام همسایه بیندازد... همین‌طور تا بام هفتم... تا اینکه هفت همسایه از آن پوست استفاده کند).
هرکس در شب چلّه هویج و گلابى و انار و زیتون سبز بخورد در تابستان سال بعد از زند جانوران به‌ویژه نیش عقرب در امان خواهد بود، خصوصاً خوردن هویج بسیار مؤثر است. هرکس در این شب انگور بخورد در تابستان سال بعد حیزه (حیضه؟ ـ حیزه ”heyza“= گرمازده) نخواهد شد، حلوا ارده بخورد به درد چشم مبتلا نخواهد گشت، سیر یا ترشى سیر بخورد تا یک‌سال از درد مفاصل راحت و در امان خواهد بود، کاسنى و کلم بخورد در تمام سال دچار خونریزى لثه و خون‌دماغ نخواهد شد.
خراسانى‌ها براى مصون بودن از بیمارى‌ها و گزند حشرات گذشته از خوردن اقسام میوه اعمال دیگرى هم در شب چلّه انجام مى‌دهند و عقاید دیگرى هم دارند که هریک به‌جاى خود مهم و قابل ملاحظه است.
از آن جمله مى‌گویند هرکس در شب چلّه پیه شتر و شیر مادیان را در ظرفى بریزد و حرارت دهد تا سال دیگر در فضائى که دود پیه شتر و بخار شیر مادیان منتشر شده است هیچ حشره‌اى عبور نخواهد کرد. هرکس در شب چلّه دهان خود را به گوش الاغى بگذارد و آهسته در گوش حیوان نجوا کند هر دردى داشته باشد به درمان خواهد رسید.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  56  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله آداب و رسوم خراسان