مقدمه
نوجوانى، دوره جالبى است; زیرا براى هر عبارتى که درباره نوجوان به کار مىرود، مفهوم مقابل آن نیز مىتواند مورد استفاده قرار گیرد; مثلا نوجوانانى که با والدین خود سازگارى دارند یا نوجوانان ناسازگار که علیه والدین خود شورش و طغیان مىکنند.
به نظر مىرسد که اختلاف عمده نوجوانان با والدین و دیگر بزرگسالان، در کسب آزادى به منظور آزمودن انواع نقشها و فرصتهاست تا بتوانند الگوهاى جدید احساس، افکار و اعمال را فرا گیرند. در این میان عدهاى از نوجوانان دوره نوجوانى تا بزرگسالى را با موفقیت و حداقل مشکل مىگذرانند. در حالى که عدهاى از این نظم اجتماعى به سوى فرهنگ بزهکارى، انحراف پیدا مىکنند. اعمال بزهکارانه در جوامع و حتى طى زمانهاى مختلف در یک کشور متغیر است، همچنین همه افراد بزهکار الزاما به چنگ قانون گرفتار نمىشوند; در نتیجه نمىتوان گفت که تعداد دقیق بزهکاران چقدر است و نمىتوان ادعا کرد کلیه نوجوانان بزهکار، منحصر به کسانى هستند که در کانون اصلاح و تربیت گرفتار آمدهاند. همچنین، وجود دارند افرادى که بزهکار نیستند، و صرفا به خاطر یک رفتار که ناشى از انگیزههاى بزهکارى باشد، به دام قانون گرفتار آمدهاند.
تعریف بزهکارى
از لحاظ تکنیکى، نوجوان بزهکار کسى است که به ارتکاب رفتار ضد اجتماعى یا قانون شکنى متهم است; ولى به علت اینکه به سن قانونى (معمولا 18 سالگى) نرسیده مانند یک مجرم بزرگسال، مجازات نمىشود. رفتار نوجوان بزهکار موجب مىگردد تا به چنگ قانون بیفتد; زیرا رفتار او، نه تنها خود نوجوان، بلکه دیگر افراد جامعه را نیز به مخاطره مىاندازد.
به این ترتیب بزهکارى نیز، بویژه توسط روانشناسان، به جرائمى اطلاق مىشود که افرادى که به سن قانونى نرسیدهاند مرتکب آنها مىشوند.
با اینکه بزهکارى یک مشکل اجتماعى است و به دلایل زیاد در بین نوجوانان رو به ازدیاد مىباشد، ولى بزرگسالان نباید فراموش کنند که حداقل 95 درصد از نوجوانان، برحسب تعریف قانونى و حقوقى، بزهکار نیستند و نیمى از حدود 5 درصد بقیه، مرتکب جرم شدید و جدى نشدهاند. و صرفا به علتسهلانگارى والدین و یا شرایط خانوادگى نامناسب و همکارى با مجرمان و بزهکاران بزرگتر، به چنگ قانون افتادهاند .
از نظر روانشناسان، سازگار کسى است که بتواند خود را با اهداف اندیشیده حیات و ضوابط و مقرراتى که جهت وصول به آن وضع شده، تطابق دهد و در مسیر صراط مستقیم و در تلاش براى بهبود وضع خود و بهسازى محیط باشد. بر این اساس، ناسازگار کسى است که در خلاف چنین جهتى باشد و ناسازگارى، وجود همه احساسات، انگیزهها و عملکردهایى است که نقش مخرب دارند و زمینه را براى درهم ریختن نقشه و هدف تکامل فراهم مىکنند.
بر این اساس ناسازگار کسى است که در خلاف مسیر و موازین مورد قبول گام برمىدارد; کسى که کارى خلاف رفتار انسانهاى منضبط و معقول انجام مىدهد، رفتارى مشوش و مغشوش، بر خلاف انتظار و غیر قابل تحمل دارد و در برابر مشکلات زندگى ابراز ضعف نموده، به اعمال خلاف شرع و منافى با اخلاق در جامعه دست مىزند; مثل کودکى در اثر مشکلات اقتصادى و اجتماعى و.. بر اموال دیگران دست مىیازد و اقدام به سرقت مىکند.
دزدى یا سرقت، از جلوههاى خطرناک ناسازگارى است که در آن، دست فرد به مال دیگرى، دراز مىشود و چیزى را که از آن او نیست و در کسب آن، کوشش و تلاشى نکرده استبه دست مىآورد و از عمل خویش، پشیمان نیست.
شامل 20 صفحه Word
دانلود تحقیق بررسى سرقت در ابعاد مختلف