دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:19
فهرست مطالب
علائم حتمی ظهور امام مهدی (عج)
مقدمه
بخش اول:خروج سفیانی
- دراثبات وجود سفیانی
- نام ونشانی سفیانی
- علائمی که دلالت بر خروج سفیانی دارد
- زمان خروج سفیانی
- حوادث خروج سفیانی
- عقیده سفیانی
بخش دوم: خسف بیداء
- سرانجام لشکریان سفیانی
- فرورفتن لشگری در زمین
بخش سوم: صیحه آسمانی
- چه هنگام باید انتظار وقوع صیحه را کشید
- اخبار قرآن از وقوع صیحه
- علائمی که پیش از وقوع صیحه تحقق می یابد
- حال مردم به هنگام وقوع صیحه
- بحثی در مورد تاویل آیه ای از قرآن
- مفاد این صیحه
- زمان وقوع این صیحه
بخش چهارم: نفس زکیه
بخش پنجم: خروج یمانی
- نسب یمانی
- خروج یمانی
- نبرد یمانی
بخش ششم: خروج سید حسنی
- پرچمهای سیاه خراسان
- سید خراسانی
- نبردهای سید خراسانی
مقدمه:
سخن ما در این کتاب از علائم محتوم است، که در روایات به پنج یا شش علامت محصور گردیده است:
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: از نشانه هایی که به قطع واقع خواهند شد، خروج سفیانی، خسف سرزمین بیداء، قتل نفس زکیه، ندای آسمانی و خروج یمانی است[1].
بخش اول:
خروج سفیانی
- در اثبات وجود سفیانی: هما نگونه که پیش از این گفتیم پدید آمدن سفیانی از علایم ظهور است که در برخی از احادیث بر محتوم بودن آن صحه گذارده شده است. فی المثل، امام محمد باقر (ع) درتفسیر آیه شریفه (ثم قضی اجلا واجل مسمی عنده[2]) فرمود: اینجا دو اجل است:یکی اجل حتمی، که انجام می شود وهرگز غیر آن اتفاق نمی افتد، ودیگری اجل منوط به مشیت. به خدا سوگند که خروج سفیانی از قسم حتمی است.
در روایتی از امام صادق (ع) می فرمایند: این وقایع یا محتومند ویا غیر محتوم و از وقایع محتوم خروج سفیانی در ماه رجب است[3].
بحث درباره دجال: همانگونه که یادآور شدیم اعتقاد به وجود دجال لازم است؛ اما بیشترین نشانه های اوکه در اهل سنت بدان اشارت رفته قابل اثبات نیست وبرخی از آنهاکه متضمن معجزه می باشد این اشکال مهم را به دنبال می کشند که صدور امور خارق العاده از افراد پلید امری ناممکن است؛چرا که یکی از علل معجزه اثبات دعوای حقانیت انسانی الهی است.
خصوصیات و کارهایی که در کتب روائی از برای دجال مذکور افتاده است را اگر از زمره عبارات رمزی و کنایی بدانیم دیگر لزومی برای حل و نقد عبارات معارض با هم دیده نمیشود.
بر سبیل اجمال خصوصیات دجال به قرار زیر است:
- دجال دارای عمر دراز است.
- به نام فرزند صائد خوانده میشود.
- ادعای خدایی و ربوبیت میکند.
- کافر کیش است.
- تمامی نقاط عالم، جز مکه و مدینه را به زیر فرمان میآورد.
- اعور است.
- یک چشم دارد و آنهم بر پیشانیش میباشد.
- خری داردکه بر او سوار است.
- هنگام خروجش حضرت بقیه الله بر سفیانی فائق آمده است.
- کوتاه قد و چاق و زشت روست و ...
- نام و نشان سفیانی:
سفیانی از شخصیتهای بارز در زمان ظهور حضرت مهدی (عج) میباشد. او در رأس گروهی جرّار و خونآشام نشانة بارزی است از مخالفت با حقّ و حقانیّتی است که خداوند وعدة آن را در لسان ناطقش ـ قرآن کریم ـ به آدمیان داده است.
میان دانشمندان و محدثین اتفاق نظر وجود دارد که وجه تسمیة این انسان پلید به سفیانی به خاطر نسبت داشتن با ابوسفیان است. به تصریح روایات، او از تیرة ابوسفیان و همسرش، هند جگرخوار است.
امیرالمؤمنین علی علیه السّلام میفرمایند:
پسر خورنده جگرها از بیابان خشک بیرون میآید و او مردی است میانه بالا و بزرگ سر و آبلهرو. زمانی که او را میبینی به گمانت که او اعور (یعنی دوبین) است. نامش عثمان و نام پدرش عتبه میباشد. او از فرزندان ابوسفیان است. هرگاه به سرزمینی میرسد که هموار و دارای آب صاف است آنجا استقرار میگیرد.[4]
همانگونه که در تاریخ مذکور افتاده ابوسفیان پنج پسر به نامهای عتبه، معاویه، یزید، عنبسه و حنظله داشت. در روایات مربوط به سفیانی برخی دلالت بر این دارند که سفیانی از اولاد عنبسه بن ابوسفیان است و برخی او را از نوادگان عتبه بن ابوسفیان معرفی میکنند. اما در یکی از نامههای مولا امیرالمؤمنین به معاویه حضرت، به صراحت سفیانی را از دودمان پلید معاویه میدانند:
«ای معاویه! مردی از فرزندان تو، بدخوی و ملعون و سبک مغز و ستمکار و واژگون دل و سختگیر و عصبانی است. خداوند رحمت و مهر را از قلب او زدوده است. داییهای او بسان سگ خونآشامند. گوئیا من هم اینک او را میبینم. اگر میخواستم نام او را میبردم و به توصیفش میپرداختم که او پسری چند ساله است. او لشکری به جانب مدینه گسیل میدارد. آنها وارد مدینه شده بیش از اندازه مرتکب قتل و غارت و پردهدری نوامیس میشوند. در این حال مردی پاکیزه خصال و پرهیزگار از چنگال آنها رهایی مییابد. کسی که زمین را که از ظلم و جور لبریز شده است سرشار از عدل و داد مینماید. من نام او را میدانم و میدانم که در آن روز چند سال دارد و نشانهاش چیست.[5]»
رسول اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید:
شرورترین مردم و ستمگرترین آنان که بسیار زشتخوی و سنگدل است سفیانی میباشد که از همه اقطار واکناف جهان اسلام برای مقابله با او وسپاهیان خون آشامش گرد می آیند واو همه اعوانش را از دم شمشیرمی گذراند.
شعاری که همه جا طنین انداز است، این شعار است:خدایا،خدیا، اول انتقام وانگهی آتش دوزخ.[6]
- علائمی که دلالت بر خروج سفیانی دارد:
حذیفه یمانی از پیامبر خدا (ص) روایت می کند که حضرت پس از بیان فتنه ای که در مشرق و مغرب واقع خواهد شد فرمودند:
وقتی که آنان در این حالت می باشند ناگاه سفیانی از سمت وادی یابس(درفلسطین)-دراثنای این فتنه- برایشان خروج می کند ودر دمشق فرود می آید از آنجا لشگری به سمت مشرق و لشکری به سمت مشرق ولشگری به سوی مدینه می فرستد تا اینکه لشکراول در ارض بابل که ازجمله نوا حی بلده ملعونه وجایگاه خبیثه(یعنی بغداد(
است؛ فرود می آیند وبیشتر از سه هزار نفر را می کشند و بیشتر از سه هزار نفر را می کشند وبیشتر از سیصد زن را رسوا می کنند وسیصد جوان از بنی عباس را به قتل می رسانند. بعد از آن متوجه کوفه می شوند و حوالی آن راخراب می کنند. آنگاه از آنجا بیرون شده به سمت شام می روند در آن اثنا لشکری از کوفه علم هدایت برافراشته می آیند و به این لشکر سفیانی میرسند وایشان را یکجا به قتل می رسانند[7].
جابر جعفی آنگاه که از امام باقر علیه السلام درباره سفیانی می پرسد حضرت در پاسخش می فرمایند:
چگونه ممکن است سفیانی بدون شیصبانی خروج کند منتظر خروج سفیانی باشید وبه دنبال آن منتظر ظهور مهدی (عج) باشید.[8]
کامل سلیمان در کتاب خود به نام یوم الخلاص احتمال داده است که شیصبانی اسم رمزی برای یکی از ستمگران عراق می باشد که بر عراق حکومت می کند و با شیعیان بد رفتاری می کند.
[1] - بحار الانوار: علامه مجلسی، ج 52: ص206 ] و[الارشا د: شیخ مفید، ص336.
[3] -کتاب الغیبة: نعمانی، ص300]و[ بحارالانوار: علامه مجلسی،ج52: ص 204و249.
[4] - کمال الدین : شیخ صدوق، ج 2: ص 651/ باب 57: حدیث 9 و اعلام الوری: طبرسی، ص 428 و اثبات الهداة. حرّ عاملی، ج 3: ص 721/ ح 26 و بحارالانوار: مجلسی، ج 52: ص 205/ ح 36.
[5] - عصر ظهور: علی کورانی / مترجم: عباس جلالی، ص 116.
[6] - کتاب الغیبة: نعمانی، ص 164]و[ الملاحم وفتن: سید بن طاوس، ص 123]و[ الزام الناصب: حائری، ص 201.
[7] - جامع البیان: طبری، ج22: ص72 / بحارانوار: مجلسی،ج52 : ص186 / منتخب الاثر: صافی، ص456 .
[8] - کتاب الغیبة: نعمانی، ص 302 / بحار الانوار: مجلسی، ج 52 : ص 250 / ح136 .