تعریف موضوع
مقدمه:
تفکر طراحی واحد همسایگی از زمانی شروع به رشد کرد که در اثر ساخت مجتمع های مسکونی پر جمعیت آمار جرم و جنایت در این مجتمع ها و شرکت ها بالا رفت بنابراین با توجه به فطرت انسان که موجودی اجتماعی است و با توجه به وضع نا به سامان مجتمع ها و شرکت های مسکونی تفکر ایجاد واحد همسایگی در غرب شکل گرفت البته استانداردهای آن ها با استانداردهای واحد همسایگی در ایران فرق دارد. ولی اصل تفکر ایجاد یک مجموعه ساختمانی که در آن افراد ساکن واحد همسایگی با هم روابط اجتماعی داشته باشند.
معرفی موضوع: (عنوان، ماهیت و مقیاس موضوع):
رساله «طراحی واحد همسایگی» به طراحی بررسی مسائل مفهومی شکل گیری یک واحد همسایگی می پردازد فرآیند طراحی آن جایگاه خاصی دارد و بر فرآیند طراحی تأکید دارد. مقیاس این طراحی در حد یک واحد کم تراکم «6-7 واحد مسکونی» طراحی شهری با زمینی حدوداً 4000 m2 است.
استانداردها و نرم ها بر اساس سرانه یک واحد همسایگی کم تراکم به دست می آید.
پذیرش موضوع «انگیزه ها و دلایل ـ تعریف مسئله ـ اهداف کلی»:
مجموعه دلایل و انگیزه های انتخاب موضوع «واحد همسایگی» را می توان چنین عنوان کرد:
واحد همسایگی عامل پیوند اجتماعی انسان ها با یکدیگر است. امروزه با رواج شرکت ها و مجتمع های مسکونی که در آن ها روابط اجتماعی بین همسایه ها لحاظ نشده است باعث رواج فساد فرهنگی، اجتماعی و مشکلات روانی برای ساکنین چنین مجتمع هایی شده است. بنابراین رویکرد جهانی به سمت ایجاد واحدهای همسایگی که در آن بین انسان ها ایجاد شود گرایش دارد.
تعریف مسئله: ایجاد یک واحد همسایگی کم تراکم برای اشخاص و افراد خاص «خانواده های گزینش شده» که دارای مشخصات و نیازهای مشترک و متضاد هستند.
اهداف کلی: مجموعه اهداف رساله این چنین است:
الف) ایجاد یک واحد همسایگی مناسب برای پیوند هر چه بیشتر افراد.
ب) ایجاد واحدهای مسکونی مناسب برای هر خانواده با توجه به نیازهای آنها.
رویکرد به موضوع:
نگرش صرفاً کالبدی به یک موضوع باعث می شود که مسائل انسانی (روح و روان) در آن کم شود در صورتی که یک بنا به خصوص اگر خانه باشد دارای مسائل و مفاهیم عمیقی است که اگر با مفاهیم ایجاد ارتباط و پیوند بین چندین واحد مسکونی ضرب شود، به این نتیجه می رسیم که طراحی یک واحد همسایگی دارای پیچیدگی ها و مفاهیم عمیقی است و به همین علت با واژه هایی مانند: مجتمع مسکونی، مجموعه مسکونی و... کاملاً متفاوت است زیرا غیر از ویژگی های کالبدی دارای ویژگی های غیر کالبدی (اجتماعی، فرهنگی) قویی برخوردار است.
بخش دوم:
شناخت و تحلیل موضوع
خانه:
مقدمه:
خانه از میان فضاهای دیگر که انسان با آن ها در ارتباط است بیشتر به انسان نزدیک است. خانه خصوصی ترین محل برای هر انسان است و حتی در خصوصی بودن، درجات مختلفی دارد. در خانه انسان با خانواده و همسر خود خلوت می کند ولی گاهی اوقات نیاز به تنهایی مطلق دارد بنابراین خانه غیر از فضای عمومی باید دارای باید دارای فضاهای دنج و کاملاً خصوصی برای خلوت کردن با خود نیز باشد.
خانه محل رشد و بروز استعدادها و محلی برای آسایش و سلامت روانی فرد است.
واژه شناسی خانه:
واژه خانه با کلمه (House) مترادف است در زبان فارسی نیز مترادف هایی مانند: سرا، دار، منزل، مسکن و... دارد. این واژه با دو کلمه خانوار و خانواده هم ریشه است که این مسئله ارتباط معنوی خانه و خانواده را نشان می دهد. از طرف دیگر به معنی زن و همسر نیز آمده است و سرا که مترادف خانه است به معنی جهان آمده است و این نشان می دهد در فرهنگ ما خانه جزئی از کل جهان است. خانه در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی به عنوان سازمان ده زمان، فضا، مفاهیم و ارتباطات بوده و سمبلی است از قلم و بی چون و چرای انسان که نمودی از وجود، آزادی و اختیار اوست.
تعریف خانه:
ـ مرحوم استاد محمد کریم پیر نیا: خانه جاییست که ساکنان آن احساس ناراحتی نکنند و اندرون خانه یا جایی زن و بچه زندگی می کنند باید تنوع زیادی داشته باشد تا خستگی احساس نشود.
ـ لوکوربوزیه: خانه پوششی است که در تطابق با برخی از شرایط، روابط صحیحی بین محیط خارج و پدیده های زیستی انسان برقرار سازد، در خانه بایستی تک فرد یا یک خانواده زندگی کند یعنی اینکه بخواهد، راه برود، دراز بکشد، ببیند و فکر کند.
ـ مور: خانه برای ساکنانش مرکز جهان است و برای محله اش شاخص ترین بنا در تحکیم مکان.
ـ راپاپورت: خانه در درجه اول یک نهاد است و نه یک سازه و آن نهاد برای مقاصد بسیار پیچیده ای بوجود آمده است. از آن جا که احداث یک خانه پدیده ای فرهنگی به شمار می آید و شکل و سازمان فضای آن به شدت تحت تأثیر فرهنگ است که بدان تعلق دارد حتی از آن زمان که خانه برای بشر اولیه به عنوان سر پناه مطرح بود. مفهوم عملکرد تنها در فایده صرف یا فضای عملکردی محض خلاصه نمی باشد و سر پناهی به عنوان وظیفه ضمنی، ضروری و انفعالی مطرح بود و جنبه مثبت مفهوم خانه ایجاد محیطی مطلوب برای زندگی خانواده به مثابه واحد اجتماعی بود.
هدف اولیه انسان برای ایجاد خانه مصون ماندن از گرما و سرما و در کل داشتن یک سر پناه و محافظ در برابر عوامل طبیعی است. ولی به مرور مسائل روحی و روانی نیز در آن خود را نشان می دهد. و مفهومی عمیق تر می یابد. خانه جایی برای خلوت کردن و زندگی خصوصی و حتی فردی است.
در خانه و هر بنایی دیگر باید غیر مسائل کالبدی به مسائل غیر کالبدی توجه شود.
همسایگی:
مقدمه:
انسان موجودی اجتماعی است و فطرتاً نیاز به برقراری ارتباط با انسان های دیگر است. نزدیکترین و در دسترس ترین فرد برای رفع این نیاز همسایه است. همسایگی در جوامع امروزی دچار دستخوش و تغییراتی شده به این معنا که نقش آن کمرنگ تر و محدودتر شده است و در مواقعی حتی از بین رفته است ولی با این حال یک موضوع مورد توجه بوده است به خصوص در جوامعی که همسایگی کم رنگ شده است به احیا این موضوع در جامعه زده اند.
در نهایت این ارتباط در تمام جهان یک ارتباط مهم و ضروری است و مورد توجه جامعه شناسان نیز هست.
واژه شناسی همسایه:
در لغتنامه دهخدا این چنین آمده است:
همسایگی، همسایه بودن، جوار، مجاورت و همسایه: هم دیوار و دو تن یا دو خانواده که در کنار هم خانه دارند یا در دو قسمت یک خانه زندگی کنند و به کنایه قرین و مجاور.
در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است که همسایه های هر خانه عبارتند از:
(اشعاع) چهل خانه از رو به رو چهل خانه از طرفین و چهل خانه از پشت سر «البته منظور از عدد چهل اشاره به کثرت آن می باشد نه دقیقاً عدد چهل»
همسایگی مترادف (neighbour hood) است که با حالتی که واجد شرایط نزدیکی، همنوعی تماس، پیوستگی، وابستگی و... بین دو یا چند شی است.
همسایگی صرفاً همجواری نیست بلکه همزیستی اعضا یا گروههای اجتماعی است یعنی روابط اجتماعی و پیوند روحی و روانی بین چند واحد هم جوار است.
همسایه و روابط همسایگی:
انگیزه ها و نیازها:
ـ مادی: مراقبت، حفاظت، مالی، کمک، همکاری، اشتراک منافع.
ـ معنوی: احترام، محبت، اتکا، امنیت، توجه، هویت، گروه جویی.
ضرب المثل ها نشانگر آداب و سنت ها و به طور کلی فرهنگ هر جامعه است که در زیر به آن اشاره می کنیم:
1ـ همسایه را بپرس خانه را بخر
2ـ دو تا در را پهلوی می گذراند برای امنیت که بدرد هم برسند.
3ـ همسایگانراست که یاری و غم گساری هم کنند و... .
از جمله حقوق همسایگی که ضامن سلامت، نیکویی و پسندیده بودن روابط همسایگی است بدین شرح است:
ـ تشبیه حق همسایگی به حق خویشاوندی و رحم
ـ عیادت در بیماری
ـ همکاری
ـ مواظبت خانه
ـ کمک به همسایه
ـ تسلیت در عزا
ـ پوشیدن اسرار همسایه و...
شما ایمان ندارید اگر با همسایگانتان بد رفتاری کنید. (پیامبر اکرم (ص))
و در احادیث آمده است که سه چیز زندگی را تیره می کند، همسایگان ستمگر، همسایه بد، همسر بی شرم
همسایگی:
الف) روانی:
شامل انگیزه ها، نیازها، رسوم ـ که منجر به رفتارها و روابط اجتماعی می شوند.
امنیت: امنیت روانی و ایمنی
همزیستی: اشتراک منافع ـ مجاورت ـ همکاری ـ تشریک مساعی
آشنایی: دیدار ـ برخورد ـ شناخت
همیاری: فداکاری ـ گذشت ـ کمک
توجه: کنترل ـ دخالت ـ اهمیت ـ آگاهی از احوال
مراسم: شرکت دادن ـ شرکت کردن ـ دعوت کردن ـ دعوت شدن
نوعدوستی: غیرت ـ تعصب ـ حمایت ـ حفاظت ـ سخاوت
احترام: رعایت حقوق اخلاقی و عرفی
اتکا: امید و پشتیبانی و حامی داشتن
اعتماد: امید و اطمینان
دوستی ـ تمایل ـ علاقه ـ محبت
ب) کالبدی:
شامل ویژگی های معماری که پدید آورنده و شکل دهنده محیط هستند.
تأسیسات زیر بنایی: آب ـ برق ـ گاز ـ تلفن ـ فاضلاب و...
بام ها: ارتباط ـ دید
اشرافیت: دیدهای داخلی و خارجی
ورودی ها: موقعیت نسبت به هم
فضاهای مشاع: ورودی ـ حیاط و فضای باز ـ راه پله ـ پاگرد ـ پارکینگ ـ آسانسور ـ راهرو ـ باغچه و فضای سبز
سلسله مراتب عرصه ها ـ درجه عمومی یا خصوصی ـ حریم ها ـ دسترسی به خانه در کدام عرصه قرار دارد ـ عرصه بندی و... .
در حقیقت خصوصیات کالبدی، تبلور فضایی یا عرصه ظهور خصوصیات رفتاری و روانی می باشد، به عنوان مثال تبلور فضای (معماری) امنیت را می توان در فاصله، بام ها، اشرافیت، راه دسترسی و...
واحد هسمایگی:
مقدمه:
یک واحد همسایگی دارای 2 بعد است:
اول بعد کالبدی که صرفاً مجموعه ای خانه در کنار هم قرار می گیرد.
دوم بعد کالبدی که صرفاً مجموعه ای خانه در کنار هن قرار می گیرد. مفاهیم مجتمع مسکونی و مجموعه مسکونی را در بر می گیرد دوم بعد کالبدی و غیر کالبدی و اثر این 2 بر هم دیگر است و عمیقتر به موضوع همسایگی می پردازیم.
واحد همسایگی غیر از در بر داشتن تعریف مجتمع مسکونی دارای دو ویژگی زیر است:
1ـ اجتماع خانواده ها به جای خانه ها
2ـ اجتماع بدون اشتراک نمی تواند همسایگی را ایجاد کند (اصول وابستگی و همنوعی)
تعریف عام واحد همسایگی:
تنوع و گوناگون در تعریف همسایگی وجود دارد که هم ریشه در فرهنگ جوامع و هم ابعاد کمی و کالبدی آن دارد.
ـ تعریف واحد همسایگی:
واحدهای مسکونی هم مکانی که رفتارهای هنجار و ناهنجار افراد روی هم دیگر اثر داشته باشد. اشتراکات عبارتند از: 1ـ تأسیسات زیربنایی مشترک 2ـ ارتباط بامها 3ـ نزدیک بودن به هم 4ـ اشرافیت داشته باشد 5ـ ورودی های نزدیک به هم و دید داشتن به هم 6ـ فضاهای مشاع داشته باشد 7ـ دسترسی ها از نظر عرصه بندی در یک رده باشد 8ـ مجاورت داشته باشند
در کل در یک واحد همسایگی باید غیر از ارتباطات کالبدی، ارتباطات غیر کالبدی در مکانی به نام مرکز همسایگی وجود داشته باشد و زندگی افراد از لحاظ مختلف به هم گره خورده باشد.
ایده واحد همسایگی (شکل گیری در غرب):
مقدمه:
از ابتدای پیدایش ایده واحد همسایگی (neighbourhood unit idea) در غرب که به دنبال تقویت زندگی جمعی در شهرهای امریکایی بود طرح واحد همسایگی به اشکال مختلف و برداشت های گوناگون در عرصه معماری و شهرسازی بروز کرده است. صاحب نظرانی که در این زمینه کار کرده اند واحد همسایگی را شامل خصوصیاتی داشته اند و از آن تعاریف گوناگون بدست داده اند. اما همگی آن ها یک هدف کلی را دنبال می کردند و آن بهبود و ارتقا کیفیت زندگی فردی و جمعی بین انسان ها و بین خانواده ها (کوچکترین عضو همسایگی) بود که هر کدام از آن ها در جستجوی هویتی مشخص و با معنا برای همسایگی خویش بود که خصوصیات جمعیتی، ترافیکی، معماری تأسیساتی و... را در همسایگی پیشنهادی خود تعریف می کرد و به تعداد و انواع واحدهای مسکونی، ترکیبی خدماتی، آموزشی و... می رسید و کمتر به جنبه های روانشناسی، زیست شناسی، جامعه شناسی و خصوصیات فرهنگی استفاده کنندگان می پرداختند.
از اواسط قرن نوزدهم در پی چاره جویی برای هویت بخشیدن به نظام شهری، یکی از موضوع هایی که مورد توجه قرار گرفت، سلسله مراتب شهری و انتظام آن بود. با آنکه گاریند، هاوارد و دیگران در طراحهایشان گرایش به ایجاد مجموعه هایی از اماکن مسکونی در حول یک مدرسه ابتدایی را شروع کرده بودند، در عمل طی دهه 1920 در شوروی مجموعه هایی از ساختمان های مسکونی مجهز به خدمات جنبی ساخته شد. نقش اساسی «ارنست مای» شهرساز آلمانی این مجموعه ها موج مذکور را به آلمان نیز کشاند و در دهه 30 این نگرش در خانه سازی آن کشور به طور گسترده دنبال گردید.
از نخستین سالهای قرن بیستم «کلارنس آرتورپری» نیز در امریکا مشغول مطالعه بر روی مسایل واحدهای متکشل از بناهای مسکونی و تأسیسات خدماتی مربوط به آن ها بود مهمترین انگیزه پری اثبات لزوم ایجاد خدمات اساسی بود که باید در نزدیکی ساختمان های مسکونی مستقر می شدند از این رو عرصه استقرار را همسایگی خانوادگی نامید. این مجموعه ها می توانستند واحدهای بنیادی در سلسله مراتب شهری نیز به حساب آیند. هم چنین در زمانی که پری مشغول تکمیل جنبه های نظری «واحد همسایگی» بود هنری رایت و کلارنس اشتاین در نزدیکی نیویورک چند مجموعه مسکونی که در آن ها اصول مشابه نظریه پری به کار رفته بود ساختند. این ها چند سال بعد با ساختن شهر رادبرن در 16 مایلی نیویورک توانستند نظریاتی را ارائه دهند که بعد ها به نام نظام رادبرن شهرت یافت و تأثیر بسزایی بر شهر سازی دنیا به خصوص اروپا گذاشت.
این شهر برای جمعیتی معادل 25000 نفر طراحی شده بود و بیشتر حالت شهر خوابگاهی برای نیویورک داشت تا شهرک مستقل بنا بود که این شهر ترکیبی از سه واحد همسایگی باشد و هر کدام 7500 تا 10000 جمعیت داشته باشد. در مرکز هر کدام یک دبستان بگونه ای واقع شود که حداکثر فاصله آن تا هر خانه در حدود هشتصد متر باشد مرکز فرهنگی اصلی برای کل شهرک عبارت از یک دبیرستان عمومی بود و می بایست از خانه ها حداکثر بیش از یک مایل فاصله نداشته باشد مرکز خرید منطقه ای در حاشیه شهر و در نزدیکی جاده ای به نیویورک متصل می باشد قرار داشت. این طرح به علت بحران اقتصادی در نیمه راه متوقف ماند و فقط 400 خانه از کل آن ساخته شد و این بخش کوچک هم به مرور زمان با شبکه خیابانهایی که بدون تناسب با اصول طرح اصلی احداث شدند، احاطه گردید در حقیقت پری هر واحد همسایگی را واحدی «خودیار» می دانست که تعاریف ذیل را در بر دارد:
1ـ واحدی که از نظر فیزیکی و مشخصات اجتماعی مردم، یک نوع همانندی نشان می دهد.
2ـ واحدی که افراد در داخل محدوده معین، فعالیت های اجتماعی اولیه و ابتدایی انجام می دهند و در برخی موارد روابط صمیمانه ای با هم دارند. در این محدوده معمولاً هماهنگی خاص در سن ساختمان ها، نوع مساکن، و تراکم جمعیت مشاهده می شود. در اغلب واحدهای خودیار کلوپ جوانان، دبستان و گاهی دبیرستان اداره پست و مغازه ها وجود دارد.
کلارنس پری در سال 1929 در این باره چنین نوشت: سهولت در رسیدن به دبستان، دارا بودن فضای لازم جهت زمین های بازی و بخش خرده فروشی اساس یک واحد خودیار را تشکیل می دهد طرح واحدهای خودیار اصولاً یک فکر آمریکایی است ولی به تدریج از مفهوم آن در همه کشورهای غربی استفاده شده است در زمان ما کارشناسان و طراحان نقشه های شهری و شهرهای نوساز از طرح «واحد خودیار» عمیقاً متاثر می شوند و سعی می کنند که در برنامه ریزی های خویش از همه عوامل تشکیل دهنده آن بهره مند گردند. با آن که «واحد همسایگی» یکی از اصطلاحات جدید در فرهنگ شهرسازی کشور ما محسوب می شود اما این اصطلاح جای خود را در شرح خدمات آماده سازی، تهیه شده توسط وزارت مسکن و شهرسازی، و در بین پروژه های درسی دانشجویان معماری و شهرسازی نیز باز کرده است و مهندسان مشاور و متخصصان خواستار «تهیه الگو و طرح» آن شده اند در قرارداد آماده سازی، در قسمت دوم مرحله اول چنین می خوانیم: الگو و طرح یک واحد همسایگی یا مجموعه ها و ترکیب هایی از واحدهای مسکونی مطالعه شده در حدی که بتواند مبنای طراحی شهری و تنظیم فضاهای عمومی و ارتباطی محله با محلات مورد نظر قرار گیرد و در مجموع در طرح ریزی ساخت و بافت، تقسیم بندی اراضی و سایر جنبه های طراحی فضاهای شهری مورد استفاده واقع شود.
طرح واحدهای خودیار
تهیه وسایل نقلیه موتوری، کامیون و وسایل حمل و نقل عمومی از اطراف بخش مسکونی واحدهای خودیار عبور می کنند در اغلب موارد نیز بخش های داخل منطقه مسکونی مطلقاً وسیله نقلیه ای نمی بینند، بلکه شبکه های حمل و نقل بیشتر در اطراف این واحدهای مسکونی متمرکز می شوند مغازه های «واحدهای خودیار» در جایی تأسیس می شوند که با حداقل مدت و در نهایت سهولت می توان به خرید احتیاجات روزانه اقدام نمود.
گاهی واحد بزرگتری که چندین «واحد خودیار» تشکیل می شود دارای دبیرستان می گردد مثل این است که طرح واحد خودیار بیش از همه به ساختمان داخلی خود تکیه می کند و نیازهای ساکنین خود را در محدوده طرح فراهم می آورد. گاهی ترکیب و شکل گیری آن ها طوری انجام می گیرد که از مراکز خرید، زمین های بازی، مسجد اداره پست و حتی سالن عمومی شهرداری برخوردار می شوند در مرحله بعدی نیز ممکن است دارای درمانگاه و کتابخانه گردند.
واحدهای خودیار مفاهیم مختلفی را برای طبقات و قشرهای مختلف به جامعه نشان می دهند بدین ترتیب که:
1ـ برای طراحان نقشه های شهری این مسئله حائز کمال اهمیت است که خدمات معینی در اختیار واحد نیمه مستقل شهری قرار داده شده است و به آسانی می توان این خدمات را لمس کرد و از آن ها بهره کافی گرفت.
2ـ برای جامعه شناسان چنین به نظر می رسد که مردم روابط خاصی با هم پیدا کرده اند و آن احساس ناشناس و تنهایی که ویژه شهرهای بزرگ و پر جمعیت امروز است به شدن تعدیل شده است چنین پدیده هایی بیش از همه با طرح روبرو بودن ساختمان ها و در حقیقت تماس و برخورد دایمی بدست می آید.
3ـ این طرح امکان بهره گیری از زندگی روزانه را با دریافت هر چه آسانتر و مطلوب تر خدمات و تفکیک قسمتی از وظایف روزانه مردم و تعیین محدوده فعالیت های آن ها ممکن و عملی می سازد.
4ـ بعضی از جغرافی دانان و جامعه شناسان به طرح واحدهای خودیار در داخل جامعه شهری بسیار معتقدند و اظهار نظر می کنند که اجرای این قبیل طرح های مسکونی می توان مرزهای مطمئنی از نظر اجتماعی و فرهنگی فراهم نماید و واحد مستقلی را جهت گروههای نژادی و یا مذهبی در داخل شهر ها به وجود آورد.
جامعه شناسان واحدهای خودیار را این طور تعریف می کنند که: دلبستگی های مرده به محدوده سکونتی خود و ارتباط با شبکه های اجتماعی آن اساس واحدهای خودیار محسوب می گردد مفاهیم زیر از همه تعاریف و طرح های خودیار طلب می شود.
1. پرورش و تحکیم روابط متقابل اجتماعی و تشریک مساعی مردم در امور مربوط به حوزه مسکونی
2. گسترش امکانات و بخش خدمات با توجه به نیازهای واحدهای فرعی جامعه
اما بهترین تعریف جامعه شناسان از واحدهای خودیار چنین است:
یک حوزه محلی با مرزها و شبکه های اجتماعی معین و تمرکز امکانات لازم جهت استفاده ساکنین آن یک واحد خودیار را تشکیل می دهد.
جامعه شناسان شهری در تجزیه و تحلیل واحدهای خودیار نتایج زیر را ارائه می دهند:
الف. مردم یک واحد خودیار تصویر همه نقاط و زوایای آن را در ذهن خود منعکس نمی کنند بلکه همواره بخش از آن را در نظر می گیرند.
ب. جمعیت ساکن در محل نمی تواند از واحد خودیار تصویر کاملاً روشن و آشکاری ترسیم کند و از نظر مردم مرزهای خودیار تنها محدود به محل سکونت آن ها است.
ج. در هر واحد خودیار بهره گیری از امکانات فرهنگی، اقتصادی، روانشاسی و منابع اکولوژی نسبت به قشرها و طبقات اجتماعی فرق می کند با وجود این هیچ خانواده ایی نمی تواند همه نیازهای خویش را از چهارچوب واحد خودیار طلب کند ولی شناخت از ساخت خانواده و خویشاوندی و روابط فیمابین ما را در جهت بر آوردن نیازهای منطقی و عاطفی آن ها از واحد همسایگی یاری می کند.
خانواده ـ خویشاوندی، همسایگی ـ محله (در ایران)
گروه خویشاوندی به طور کلی عبارت است از مجموعه ای از افراد که بر اساس قرابت نسبی یا سببی با یکدیگر پیوند دارند و روابط اجتماعی، اقتصادی و عاطفی خاصی آن ها را مرتبط می سازد. این گروه یا شبکه تابع سنت هاست و مجموعه ای از تعهدات و مسئولیت های اجتماعی و مالی میان افراد آن وجود دارد. ازدواج درون گروه از خصوصیات اصلی آن است و ابعاد این شبکه در ده و شهر و در میان طبقات مختلف اجتماعی متفاوت است این شبکه موجودیت قانونی ندارد ولی یک واقعیت اجتماعی است که بر خانواده های هسته ای و خانواده های گسترده مسلط است و بر آن ها سنگینی می کند.
شبکه خویشاوندی، به رغم دگرگونی های شهری هنوز اهمیت خود را در شهرهای ایران حفظ کرده است. معمولاً این شبکه ها در شهر ها به نام خاندان نامیده می شود گاهی نیز همان نام طایفه را حفظ می کند. خویشاوندان و افراد یک خاندان لا اقل در شهرهای ولایتی ایران هنوز همزیستی مکانی خود را حفظ کرده اند...
«پلی وی ایل» که تحقیق درباره منشأ کارگران شهر تهران را سرپرستی کرده است می گوید: به طور کلی می توان گفت که خانواده های خویشاوند در آغاز شهر نشینی یا کاملاً متمرکز هستند یا کاملاً پراکنده، ولی در سالهای بعد عملاً این تمایل در آن ها دیده می شود که مرکز و هسته ای در یک محله داشته باشند تا رابطه خود را با خویشان پراکنده و محلات دیگر حفظ کنند. بدین سان تشکیل طایفه در محلات شهری فقط یک خاطره روستایی نیست بلکه تمایلی است که در جمعیت شهرنشینی وجود دارد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 54 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله تعریف خانه و همسایگی