کتاب هم نشینی با مطالعات طراحی( the routlegde companion to design research), ویرایش شده توسط پاول راجرز و جویس یی، انتشارات routledge، سال 2015، زبان انگلیسی، فرمت pdf
هم نشینی با مطالعات طراحی
کتاب هم نشینی با مطالعات طراحی( the routlegde companion to design research), ویرایش شده توسط پاول راجرز و جویس یی، انتشارات routledge، سال 2015، زبان انگلیسی، فرمت pdf
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:38
فهرست مطالب
مبحث اول :
مفهوم حاشیه نشینی
مبحث دوم :
تاریخچه حاشیه نشینی
مبحث سوم :
علل حاشیه نشینی
مبحث چهارم :
اوصاف عمومی مناطق حاشیه نشینی
1ـ سیمای نامطلوب :
2ـ پایین بودن سطح بهداشت عمومی و سلامتی :
3ـ فقدان شغل رسمی و در آمد کافی :
4ـ وجود خرده فرهنگهای خاص مناطق کوچک :
5ـ تراکم جمعیت :
6ـ فقدان یا کم بودن امکانات آموزشی و رفاهی و پایین بودن سطح سواد و تحصیلات :
7ـ اعتیاد :
8 ـ منبع و مرکز انحرافات و کجرویهای اجتماعی :
مبحث پنجم :
نظریات و تئوری های جرم شناسی در خصوص تاثیر محیط بر ارتکاب جرایم
1 – تئوری دورکیم :
2 – مکتب محیط اجتماعی و فرهنگی :
3 – تئوری ادوین ساترلند :
4 – نظریه مرتن :
مبحث ششم :
جهات تاثیر گذار محیط زندگی بر ارتکاب جرایم :
مبحث هفتم :
اعمال مجرمانه یا بزهکارانه در مناطق حاشیه نشینی
1 – تغییر کاربری اراضی :
2 – تصرف عدوانی :
3 – فروش مال غیر :
4 – ساخت و سازهای غیرمجاز :
ب – اعمال مجرمانه یا بزهکارانه در بعد از شکل گیری حاشیه نشینی :
1 – سرقت :
2 – قتل عمد :
3 – نزاعهای دسته جمعی :
4 – تهدید علیه بهداست عمومی و آلودگی محیط زیست :
5 – اعتیاد و خرید و فروش مواد مخدر و مشروبات الکلی :
6 – جرایم تصرف عدوانی ، مزاحمت و ممانعت از حق :
مبحث هشتم :
راهکارهای پیشنهادی در جهت کاهش و پیشگیری از وقوع جرایم در مناطق حاشیه ای :
حاشیه نشینی به مثابه معضلی ملی
نتیجه گیری :
پی نوشت ها :
مقدمه
احساس ناامنی در محله ، تنها به دلیل جرایم خشونت آمیز نیست بلکه نابهنجاریها و رفتارهای اخلالگرانه چون اعتیاد ، ولگردی ، تکدی گری و سرقت گذشته از اینکه عامل اصلی ترس و احساس ناامنی عمومی اند به نوبه خود قطعا زمینه رواج گسترده جرایم را نیز فراهم مینمایند. همانطوریکه اگر پنجره ای از ساختمان بشکند و همچنان تعمیر نشده رها گردد به زودی کل ساختمان منهدم خواهد شد . برای پیشگیری از انهدام اجتماع نیز باید به محض شکسته شدن اولین هنجار فورا با هنجار شکن برخورد کرد . موضوع حاشیه نشینی یکی از معضلات شهری است که از حیث بستر قرار گرفتن برای ارتکاب جرایم مورد توجه کارشناسان خقوقی و قضایی و جرم شناسان بوده . اینکه جرایم در مناطق حاشیه ای بسیار بیشتر از سایر مناطق اتفاق می افتد مورد پذیرش همه است و آمارهای اخذ شده از پرونده های مطروحه در دادگستری نیز حکایت از این واقعیت دارد .
در این مقاله هدف نشان دادن تاثیر حاشیه نشینی بر وقوع جرم می باشد و همچنین می خواهیم اعلام کنیم که درصد بالایی از پرونده های قضایی از همین مناطق حاشیه نشین تشکیل شده است و مبارزه با شکل گیری حاشیه ای جدید و ساماندهی مناطق حاشیه ای موجود بسیار ضروری و حایز اهمیت است و مبارزه و ساماندهی با این هنجار شکنی میسر نمی شود مگر با همکاری کلیه دستگاههای مسئول و اگر چنین استراتژی واحد و مشترک از ناحیه مسئولان صورت پذیرد شاهد کاهش چشم گیر جرایم نیز خواهیم بود . بدوا در این مقاله تصویر و چهره ای از حاشیه نشینی و علل شکل گیری آن را ترسیم می کنیم سپس جرایمی که در این مناطق معمولا اتفاق می افتد و نقش دستگاههای عمومی و دولتی در شکل گیری حاشیه و وقوع جرایم و نیز توصیه هایی جهت پیشگیری از وقوع جرم در این مناطق را بیان خواهیم کرد . امید آنکه مورد قبول واقع شود .
چکیده
ساماندهی مکانی و فضایی حاشیة کلان شهرها، به ویژه کلان شهرهای مذهبی، با کارکردهای مشخص و معین اگر همراه با نگرشی ژرف و همه جانبه به عوامل به وجود آورنده و تشدید کننده آن نباشد، نه تنها مفید نیست، بلکه با گذشت زمان مسائل حاشیه نشینی را تشدید و مشکلان ناشی از آن را هم برای نواحی حاشیه ای و هم برای شهرهای مرکزی آنها افزایش می دهد. حتی در صورت نبود برنامه ریزی دقیق و منطقی به صورت ریشه ای آنرا از یک معضل و مشکل اجتماعی به یک بحران همه جانبه تبدیل خواهد کرد. این نوشتار به دنبال کشف اطلاعات و ابعاد مختلف زندگی حاشیه نشینان مشهد نیست بلکه دیدگاهی است نسبت به نحوة مطالعه حاشیه و حاشیه نشینان شهرهای بزرگ، همانند شهر مشهد، که تکامل آن نقد و بررسی صاحب نظران و اندیشمندان سایر رشته های جنبی را می طلبد.
معرفی ناحیة مورد مطالعه
با توجه به این که مشخصات هر شهر همانند: علت پیدایش، موقعیت و جایگاه آن در میان شهرهای دیگر، نحوة زندگی، متابولیسم شهری، چگونگی تحول و تعامل آنها با هم در چگونگی جذب مهاجر و حاشیه نشین نقش عمده و اساسی دارد. بنابراین بی مناسبت نیست که مشهد و حاشیة آن به صورت گذرا معرفی شود.
آرزوی میلیونها تن در سال، موجب سفر حدود دوازده میلیون مسافری می شود که برای زیارت عاشقانة امام هشتم شیعیان- علیه آلاف التحیه و الثتاء- و گذراندن اوقات فراغت خویش، راهی شهر مشهد می شوند.
شهر مشهد، در شمال شرق کشور به فاصلة 900 کیلومتری تهران، در منتهی الیه دامنة کوههای البرز شرقی قرار گرفته است که شمال و جنوب آن را تا هزاران کیلومتر صحاری گرم و خشک آسیای مرکزی، ایران و آفریقا، احاطه کرده است.
مشهد در بین شهرهای کشور و دنیا ویژگی منحصر به فردی دارد. این ویژگی آن را به اولین کلان شهر مذهبی جهان تبدیل کرده است. بزرگترین شهر شرق کشور که بالاترین درصد جمعیت پذیری در سطح استان، بیشترین سهم ایرانگردی در سطح کشور را در اختیار دارد.
مشهد با جمعیتی برابر 8/1 میلیون تن در سال 1375 پس از تهران بزرگترین کلان شهر کشور بوده است. این شهر در طول سالهای 75-1355 پس از کرج بالاترین میزان نرخ رشد جمعیت را در میان کلان شهرهای کشور دارا بوده است، که مسلماً بخش عمدة این نرخ رشد بالا به حاشیة شهر مشهد اختصاص دارد. حاشیه ای که متجاوز از دویست کیلومتر مربع وسعت دارد. جمعیتی حدود ششصدو پنجاه تن را در هفت شهرک و دویست و سیزده روستا در خود جای داده و دور تا دور شهر مشهد را در برگرفته است. این جمعیت از جمعیت استانهای ایلام، سمنان و کهکیلویه و بویراحمد بیشتر است؛ افزون بر این، جمعیت حاشیه شهر مشهد از جمعیت 19 مرکز استان کشور بیشتر است. بخشهای شمالی و شمال غرب آن هم از نظر وسعت بیشتر و هم از حیث جمعیت بزرگترین لکه های حاشیه نشین شهر مشهد به شمار می رود. بیشتر ساخت و سازه ها در این منطقه بدون برنامه بوده و اغلب آنها غیر قانونی و غیر مجاز بوده است. که بخش قابل ملاحظه ای از هزینه های شهرداری را این مناطق به خود اختصاص می دهند. خلاصه آن که حاشیه، کانون هزینه ها، کمبودها، نارضایتی ها، ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی و مسائل ضدامنیتی است، علی رغم اینکه دارای پتانسیل بالایی در بسیاری از زمینه ها نیز می باشد. بدیهی است در آینده ای نه چندان دور در صورت بی توجهی به آن، این حاشیه با چنین ویژگیهایی سبب ناامن شدن شهر مشهد خواهد شد. این موضوع به لحاظ ماهیت و ویژگیهای خود می تواند بالقوه حیات شهر مشهد را به مخاطره اندازد، بنابراین مقابله با این معضل، ساماندهی شهر مشهد، به ویژه حاشیه آنرا ضروری می سازد.
1- مفاهیم، اهداف کلی و الزامات ساماندهی
اصطلاح حاشیه نشینی یا سکونتگاههای غیر رسمی بر فرایند تاریخی دلالت دارد که شکلهایی از تأمین مسکن و اسکان گروههای کم درآمد را به صورت غیر رسمی و غیرقانونی در برمی گیرد. با توجه به ساختیابی این پدیده در زمان و مکانهای گوناگون اصطلاحات دیگری نیز مانند زاغه یا آلونک نشینی؛ اجتماعات آلونکی، سکونتگاههای خودرو (spontaneous) برنامه ریزی نشده، (unplanned)، غیرقانونی (illegal)، غیر رسمی (informal)، نابسامان و یا غیرمنظم (irregular) و ... برای آنها بکار برده اند که هیچکدام از آنها نمی توانند الزاماً به تنهایی تمامی وجوه آنرا بیان بکنند و فضای مفهومی آن را بصورت دقیق مشخص کنند. در اینجا حاشیه را به سکونتگاههایی اطلاق می کنیم که در محدوده قانونی شهر مشهد ولی در خارج از محدوده خدماتی آن بصورت غیررسمی و خودجوش پا گرفته اند. مشهد در بین کلانشهرهای کشور جایگاه ویژه ای دارد و با توجه به نقش مهم آن، به عنوان شهری سیاحتی و زیارتی، نه تنها در داخل بلکه در سطح بین المللی دارای عملکرد خاص خود است، بنابراین در فرایند تصمیم سازی و برنامه ریزی، نه تنها نگرش ملی، بلکه رویکردی فراملی را می طلبد، لذا مشی و مرام برنامه ریزی و اهداف کلی آن در سطح کلان، نه تنها باید معطوف به تأمین زندگی مرفه و مطلوب شهروندان مشهدی باشد، بلکه باید شرایط مطلوب و مناسب زندگی را برای دوازده میلیون تن زوار و مسافری که هر ساله با هزاران امید به این شهر وارد می شوند، نیز تأمین کند. این موضوع نه تنها مستلزم سوق دادن سرمایه گذاریهای کلان در زمینه های مختلف اقتصادی است، بلکه تأمین امنیت، ایجاد فضاهای مطلوب زندگی، بسترسازی برای ایجاد آرامش فکری و روحی مسافران از طریق توزیع مطلوب امکانات و خدمات رفاهی در سطح شهر و از بین بردن اختلافات ناحیه ای و جلوگیری از بروز ناهنجاریهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در سطح کلان شهر مشهد را نیز مطلوب می کند. بدیهی است بی توجهی به این موضوع و کم ارزش دانستن مسائل بالا، نه تنها مسائل و مشکلات زیادی را موجب خواهد شد، بلکه به تدریج پایداری کلان شهر مشهد را مورد تهدید قرار خواهد داد. بنابراین جهت پشت سر گذاشتن این مشکلات و رسیدن به یک بستر هموار برنامه ریزی و دادن بروکف به آن، مستلزم نگرش ویژه به کلیت موضوع و ساماندهی فضای مجموعة شهری مشهد است که در برگیرنده خود مشهد، حاشیة مشهد و فضاهای روستایی و شهری اطراف آن است، زیرا عملکرد مطلوب این فضاهاست که شرایط زیست مطلوب انسانی را در فضای مجموعه شهری مشهد فراهم می آورد. بر این اساس به نظر می رسد سازمانهای اجرایی و شهرداری مشهد ناگزیر از:
1- تدوین برنامه پنج سالة شهر مشهد و انطباق آن با برنامه پنج سالة سوم توسعه کشور خواهد بود که مشهد را نه تنها به صورت یک شهر، بلکه به صورت یک فضای شهری گسترده در نظر می گیرد که برنامة بالا دست برای کلیة فعالیت ها و طرحهای اجرایی در فضای شهری مشهد خواهد بود. به عنوان مثال می توان به طرحهای زیر اشاره کرد:
- طرح مطالعات گردشگری.
- طرح تحول اداری.
- طرح جامع مطالعات حمل و نقل.
- طرحهای جلب مشارکت مردمی و سرمایه گذاریهای کلان اقتصادی.
- طرح توسعة فضای سبز.
- طرح ساماندهی حاشیة شهر و طرحهای دیگر ...
2- تودین برنامة اصلاح مدیریت کلان شهری مشهد در انطباق با سایر مراکز شهری استان به عنوان دومین کلان شهر مدهبی دنیا، بزرگترین کلان شهر شرق استان با رویکردی آمایشی، تنسیق محیط طبیعی و انسانی و فعالیتهای منطبق بر آن.
اصل مسلم این که عملکرد مطلوب شهر مشهد را نمی توان تنها در درون آن جستجو کرد، بلکه برخی سازوکارهای آن در سایر نقاط شهری و روستایی استان و کشور نهفته است. بنابراین طرح ساماندهی حاشیة شهر مشهد بدون داشتن ارتباط منطقی با طرح جامع مشهد و آن هم در راستای برنامه های توسعة کلان ملی و استانی، مفید نبوده و حتی در بهترین شرایط پیش بینی و اجرا نیز ناهماهنگیهایی را در فضای شهری مشهد و استان موجب خواهد شد. اکنون برای چیده شدن بر مشکلات و برآورد برخی از اهداف بالا، طرح ساماندهی حاشیة شهر مشهد به صورت پیشنهادی با مشخصات و ویژگیهایی ارائه می شود.
2- معرفی موضوع و تدوین مسأله تحقیق و تبیین موقت آن
حاشیه نشینی، اسکان غیر رسمی یا اجتماعات آلونکی، زاغه نشینی و ... در ایران که در دهه های گذشته به آنها گودنشینی می گفتند برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم در تهران پای به عرصه نهادند اما رشد خیره کننده آن به واسطه دهه 40 شمسی بازمی گردد. امروزه در اکثر شهرهای بزرگ کشور که رشد جمعیتی بالایی دارند اسکان غیررسمی (حاشیه نشینی) پدیده ای متداول است که فرایند رشد آن سر باز ایستادن ندارد. حتی در دهه های اخیر رشد اسکان غیررسمی با رشدی سریعتر از رشد شهرنشینی مواجه بوده است.
در صورتی که شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی کشور به شکل کنونی ادامه یابد و تمهیداتی جهت کاهش روند آنها اندیشیده نشود افزایش شمار ساکنان غیررسمی چهره شهرها را دگرگون خواهد ساخت. این امر با توجه به روستایی شدن حاشیه شهرها، مسائل و مشکلات جدی گوناگونی را فراروی مدیریت شهری کشور قرار خواهد داد که از ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و فیزیکی گوناگونی برخوردار است که ذیلاً به آنها اشاره می گردد.
الف) نحوة گسترش و رشد فیزیکی شهر:
به موازات رشد شهرنشینی در کشور و گسترش چشمگیر آن در دهه های اخیر سکونتگاههای نامتعارف و خودانگیخته ای درون یا مجاور شهرها- با تقدم در مجموعه های شهری بزرگ و پرتوان، به سرعت ایجاد شده و رشد یافته اند. این رشد و گسترش بدون داشتن ارتباط منطقی و سنجیده با توانهای محیطی شهرها، فضای کالبدی و فیزیکی آنها را تحت تأثیر قرار داده و موجب پیدایش لکه های جمعیتی با مشخصات ویژه خود از قبیل پیوستگی عملکردی با شهر اصلی ولی گسست کالبدی از آن، محیطی با کیفیت پایین زندگی، مساکن شتاب زده و نابسامان و بافت مسکونی غیرمتعارف ... گردیده است.
فضای شهری مشهد نیز تحت تأثیر عوامل فوق الذکر، به دلیل وجود محدودیت های مرفولوژیک و جغرافیایی از سمت جنوب شرق و شرق، محدودیت های اقتصادی از سمت جنوب، وجود امکانات توسعه و گسترش در سمت غرب و شمالغرب، نه تنها به لحاظ مرفولوژیکی بلکه از نظر اقتصادی و وجود عوامل تشدید کننده جذب جمعیتی در محور مشهد- قوچان گسترش بی سابقه ای یافته است. که عمده جمعیت حاشیه نشین یا اسکان غیررسمی مشهد نیز در این قسمت قرار داشته و روز به روز در حال گسترش نیز می باشد. لازم به یادآوری است که حاشیه نشینی در شهر مشهد نه بصورت امروزی آن بلکه عمدتاً بصورت زاغه نشینی سابقه بس طولانی دارد که در حاشیه و یا در دل شهر سکنی گزیده بودند. در هر حال تداوم این روند گسترش که ناشی از شرایط ویژة این منطقه است، کم کم مشهد را به یک متروپل خطی تبدیل خواهد کرد که تا کیلومتر 25 جادة مشهد- قوچان کشیده خواهد شد. تحقق چنین شرایطی خدمات رسانی را به لحاظ برنامه ریزیهای شهری با مشکلات زیادی روبرو خواهد ساخت.
ب) ساخت و بافت جمعیت:
با توجه به این که محل تولد و اقامت بیشتر ساکنان حاشیة شهر یکی نیست، بنابراین بیشتر آنها مهاجر غیر بومی محسوب می شوند. در حقیقت این افراد همان رانده شدگان داخلی شهر مشهد و مهاجران وارده از نواحی روستایی یا شهری کوچک اند که از خاستگاههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی متفاوتی برخوردار می باشند. تنوع قومی، زبانی، فرهنگی، مذهبی و ... از دیگر ویژگیهای آنهاست. با توجه به روند فزایندة مهاجرت به حاشیه و بالا بودن میزان رشد جمعیت در آن (رایشی و تحرک مکانی) و تراکم بالای جمعیت در واحد سطح و از همه مهمتر جوانی بیش از حد جمعیت، همراه با بافت کالبدی خود، مختصات ویژه ای را در بافت جمعیتی و ترکیب آنان به وجود آورده است. این ترکیب جمعیتی جوان علاوه بر پیامدهای نامطلوب اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ... مشکلاتی را در سالهای نه چندان دور برای فضای شهری مشهد ایجاد خواهد کرد.
این مهم به ویژه با جذب تدریجی آنها در فرهنگ شهری و بالا رفتن سطح سواد و توقعات آنها، کم کم شکاف سنی و جنسی در ترکیب جمعیتی ظاهر و آنها را در معرض آسیب پذیری به علت نداشتن هویت مستقل، قرار می دهد که ناپایداری این جمعیت، نبود اشتغال و درآمد پایدار، آسیب پذیری آنها را نیز تشدید خواهد کرد.
ج) آسیب پذیری اجتماعی و شهری:
همان گونه که پیشتر خاطر نشان شد، حاشیة شهر مشهد را افرادی با خاستگاههای مکانی متفاوت (شهری، روستایی) و پیشینه های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی مختلف، نظام های ارزشی و ویژگیهای روحی عاطفی و قومی نامتجانس تشکیل می دهند که عوامل بالا همراه با تراکم بیش از حد جمعیت و رشد فزایندة آن، نبود انطباق بین رشد جمعیت و رشد فرصتهای شغلی، بالا رفتن نرخ بیکاری و پایین بودن درآمد خانوار و آن هم ناپایدار و از همه مهمتر در نتیجة تسلط مناسبات تولیدی سرمایه داری با زیربنای فرهنگ سنتی و روستایی که حاصل آن قطع شدن تعلقات قومی و خانوادگی و ناتوانی در برقراری ارتباط معقول و منطقی با محیط جدید است، باعث ایجاد تضاد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شدید و در مجموع از هم گسیختگی فرهنگی در بین آنها شده است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 36 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده
جمعیت ایران طی چند دهه گذشته، رشد شتابانی داشته است، به طوری که در طول کمتر از دو دهه به طور باور نکردنی جمعیت ایران بیش از دو برابر شد. انفجار جمعیت در ایران همراه با مسائلی همچون افزایش سریع شهرها، افزایش فقر، مشکل مسکن و مهاجرت بی رویه روستاییان به شهرها بوده است.
یکی از پیامدهای اصلی رشد جمعیت، مهاجرت روستاییان به شهرها و سکونت در حاشیه شهرها در نهایت حاشیه نشینی و زاغه نشینی است و راه اصلی مقابله با رشد بی رویه جمعیت اجرای برنامه های تنظیم خانواده می باشد.
هدف اصلی این مقاله بررسی رابطه بین حاشیه نشین و تنظیم خانواده است و از آنجا که بعد از سرشماری سال 1365 و مشاهده رشد 9/3 درصد جمعیت توسط مسئولین، برنامه های تنظیم خانواده به اجرا درآمد ولی این مساله در روستاها و مناطق حاشیه نشین کــه تفکر سنتی در مورد باروری داشتند (هنوز هــم در بعضــی مـناطق مشاهده می شود) به سختی قابل پذیرش بود. بنابراین هنوز شاهد باروری بالا در میان حاشیه نشینان هستیم که دلایل اصلی این پدیده را می توان در موارد زیر حستجو کرد:
ترجیح جنسی: معمولاً فرزند پسر برای خانواده بیشتر قابل قبول است که این مساله می تواند بر تعداد فرزندان خانواده ها بیفزاید.
احترام اجتماعی: معمولاً در مناطق حاشیه نشین مردان از احترام بیشتری برخوردارند ولی زمانی که زنی حامله باشد به خاطر فرزندی که می خواهد به دنیا بیاورد به او احترام می گذارند، بنابراین زنان از این مساله به خاطر احترامی که برایشان در پی دارد استقبالمی کنند.
تأمین اجتماعی در دوران سالخوردگی نیز یکی دیگر از عوامل اصلی افزایش رشد جمعیت و عدم اجرای برنامه های تنظیم خانواده در بین خانواده های حاشیه نشین به خاطر مسائل اقتصادی می باشد.
مرگ و میر فرزندان و پایین بودن سطح بهداشت باروری نیز از دیگر دلایل عدم استفاده از روش های تنظیم خانواده در بین حاشیه نشینان می باشد.
از دیگر دلایل می توان به رابطه بین تحصیلات و باروری اشاره کرد که معمولاً با بالا رفتن تحصیلات، تعداد فرزندان کاهش می یابد، میزان تحصیلات زنان حاشیه نشین معمولاً در سطح پایین می باشد، همچنین عدم دسترسی به مراکز بهداشتی نیز می تواند از دیگر دلایل استفاده اندک از روش های جلوگیری از بارداری در میان حاشیه نشینان باشد.
در مجموع، عوامل فوق الذکر باعث می شود اجرای برنامه های تنظیم خانواده در حاشیه نشینان با استقبال کمی روبرو شود و در نتیجه باروری در سطح بالا قرار گیرد.
واژگان کلیدی
انفجار جمعیت، افزایش شهرها، مشکل مسکن، مهاجرت روستائیان، مرگ و میر فرزندان
مقدمه
جمعیت ایران در طی هشت دهه اخیر افزایش یافته، که در نتیجه آن مسائل و مشکلاتی از قبیل رشد سریع جمعیت شهری، افزایش فقر در شهرها، دسترسی ناکافی به مسکن و خدمات اصلی شهری، شکاف عظیم میان طبقات اجتماعی، بیگانگی شهروندان از هم توأم با انبوه مهاجرت از مناطق روستایی به مناطق شهری و سکونت در حاشیه شهرها باعث گسترش و تشدید بی رویه شهرنشینی و نهایتا ایجاد زاغه و مسکن غیرقانونی و نارسایی امکانات اصلی شهری در شهرها شده است.
طبق مندرجات نشریه جنبه های جمعیتی توسعه اجتماعی سازمان ملل متحد » Population aspects of social development«ایران طی سه دهه 60، 50، 40 میلادی بدلیل نرخ رشد 3 درصدی سالانه نیازمند حدود 6 در هزار جمعیت، ساخت و ساز مسکن بوده است در حالیکه طی مدت مذکور در حدود نصف این تعداد (3/3 در هزار تا 6/3 در هزار) ساخته شده است بدین ترتیب تفاوت بارز بین عرضه و تقاضای واحدهای مسکونی موجب بروز مجموعه های نامتناسب در حاشیه شهرها گردید که حلبی آبادهاو حصیرآبادها نتیجه این عدم توازن در تولید واحدهای مسکونی بوده است.
مهاجرت از مناطق روستایی به مناطق شهری در ایران تقریبا به صورت مهاجرت درجه ای (مهاجرت از روستا به شهرهای کوچک یا متوسط و حومه شهرهای بزرگ و سپس به مراکز شهری بزرگتر) بوده است.
بدین طریق که مهاجرین روستایی در اثر عوامل دافعه مناطق روستائی و جاذبه مناطق شهری به شهرها و سپس شهرهای بزرگتر و قطب های صنعتی و اقتصادی مهاجرت می نمایند. در نتیجه شهرنشینی به سرعت گسترش می یابد.
نتایج سرشماری های انجام یافته در ایران نشان می دهد که در سال 1335 جمعیت شهری 4/31 درصد، در سال 1345 به میزان 7/38 درصد، در سال 1355 به میزان 47 درصد، در سال 1365 به میزان 3/54 درصد و در سال 1375 به میزان 65/61 درصد بوده است. نتایج سرشماری های فوق نشانگر آن است که در طی 40 سال اخیر نسبت جمعیت شهری ایران در مقایسه با سال 1335 به طور کلی وارونه شده است.
با توجه به هم ارز نبودن حدود تاثیر عوامل گوناگون در افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی مشاهدات علمی حاکی است که در مناطق شهری به ویژه در شهرهای بزرگ حاشیه نشینان نقش بسزایی در افزایش جمعیت و مسائل و مشکلات شهری دارند. به عنوان مثال خانم هما آقا در تحقیقی تحت عنوان بررسی باروری در ایران،[2] و رابطه آن با شاخص های جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی نتیجه گرفت که مهاجرت روستاییان به شهرها باعث شده که مناطق شهری ایران نیز از میزان نسبتاً بالای باروری برخوردار باشد. به عبارتی دیگر بالا بودن باروری در شهرها پیش از آنکه به خانواده های شهری مربوط شود در ارتباط با مهاجرین روستایی است. از طرفی دیگر مهاجرین روستایی به دلیل پایین بودن درآمد در شهرها و گرانی قیمت زمین حاشیه نشینی را در شهرها گسترش می دهند. لذا در مقاله سعی شده که به برخی مسائل و مشکلات تنظیم خانواده در مناطق حاشیه نشین با تاکید بر برخی متغیرهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پرداخته شود.
تعریف مفاهیم
حاشیه نشین: شامل تمام کسانی است که در محدوده فضایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهر حضور و سکونت دارند ولی نحوه اسکان ومعیشت آنها از جامعه شهری کاملاً متمایز است و در نتیجه با جامعه شهری هماهنگ نشده اند.
تنظیم خانواده: عبارت از روشهایی است که به افراد یا زوجها کمک می کند تا از طریق بکارگیری آنها از حاملگی های ناخواسته جلوگیری کنند و فرزندان را در زمان دلخواه بدنیا آورند و فاصله بین حاملگی را تنظیم کنند و تعداد فرزندان خود را به دلخواه تعیین نمایند.
باروری طبیعی: عبارت از تعداد فرزندانی است که زنان در طول دوران بارداریشان به طور بالقوه بتوانند بدنیا بیاورند.
ترجیح جنسی
تولد پسر در ایران، بویژه در مناطق روستایی، به دلیل تأثیر و تأثر خانواده از فرهنگ سنتی، نسبــــت به فرزند دختر مرجح است. نتایج طرح زاد و ولد اجرا شد ه توسط سازمان ثبت احوال کشور نشان داد که تمایل به داشتن فرزند بیشتر در بین مادرانی که تمام فرزندانشان دختر بوده 92 درصد بوده است در حالیکه این نسبت در بین مادران دارای فرزند پسر به هفتاد درصد پاسخگویان ذیربط تقلیل یافته است. جالب توجه است اگر اضافه کنیم که طبق نتایج همین بررسی تمایل به داشتن فرزند بیشتر در بین مادرانی که دارای 4 فرزند پسر بوده اند به 9/22 درصد آنها بالغ شده است در حالیکه در بین مادران دارای 4 فرزند دختر این رقم 3/49 درصد بالغ شده است و نشان میدهد که حدود نصف این گروه از زنان به امید داشتن فرزند پسر علیرغم داشتن 4 فرزند باز هم مایل به بچه دار شدن و حاملگی بوده اند. این بررسی نشان داد که در عمق گرایش خانواده ها تحسین و رضایت از تولد فرزند پسر وجود دارد.
با افزایش شهرنشینی شدت این امر هر چند کاهش یافته ولی هنوز هم تفاوت هایی قانونی، عملی و نظائر این ها چون ارث، دیه، گواهی، شهادت و هویت فرزند پسر از مزایای بیشتری برخوردار است.
این تفاوت های اجتماعی به تقویت مبانی ترجیح جنسیت در انتخاب فرزند کمک می کند. بدیهی است درمواردی که والدین دارای فرزند دختر باشند تمایل به افزایش حاملگی وجود خواهد داشت همچنین هنگامیکه افزایش تعداد فرزندان پسر موجب مباهات است این پدیده تقویت می شود.
احترام اجتماعی
همچنانکه گفته شد علیرغم تلاش ها و مساعی قابل توجهی که برای حقوق زن و ارتقاء آن به سطح مرد در کشور صورت گرفته است، هنوز هم عدم تعادل بین زن و مرد وجود دارد. اما در مناطق حاشیه نشین به دلیل تاثیرپذیری اکثر خانواده ها از مرد سالاری، زنان در هنگام بارداری بطور سنتی از نوعی احترام اجتماعی اطرافیان برخوردار می باشند آیا این وضعیت خود مشوق افزایش حاملگی است؟
تامین اجتماعی در دوران سالخوردگی
در مناطق حاشیه نشین به دلیل فقر اقتصادی و پایین بودن آگاهی خانواده ها از مشکلات افزایش جمعیت، خانواده ها گرایش و تمایل زیادی به کثرت اولاد به عنوان پشتوانه مالــــی در هنگام پیری والدین و به اصطلاح عصای دست دوران پیری دارند تا بدینوسیله زمینه تامین اجتماعی دوران سالخوردگی را بزعم خود فراهم آورده باشند. بر اساس نتایج آمار سالمندان[3] هنوز هم بخش قابل ملاحظه ای از مردم کشور فاقد پوشش تامین ایام سالخوردگی هستند (بیش از 47 درصد). این در حالیست که برخورداری از مزایای فعلی تامین ایام سالخوردگی هم در سطحی نیست که موجب بی نیازی سالمند از تکیه بر اعضاء جوانتر خانواده باشد. نسبت مذکور قطعاً تغییر کرده است ولی بطور حتم باز هم تعداد افراد محروم از حمایت های اجتماعی قابل توجه است.
مرگ و میر و حاشیه نشینی
در مناطق حاشیه نشین عوامل گوناگونی از قبیل جاری بودن فاضلاب در سطح زمین، بهداشتی نبودن توالت و عدم استفاده از صابون، رطوبت شدید خانه ها، پایین بودن سطح بهداشت، تغذیه نامناسب مادران و کودکان، ازدواج های فامیلی، عدم رعایت نکات بهداشتی در دوران بارداری باعث می گردد که نسبت مرگ و میر کودکان در قیاس با مناطق دیگر بیشتر باشد و مادران برای خنثی کردن اثر عوامل فوق اسلحه بارداری را برگزیده اند تا جای مرگ و میر کودکان را با زاد و ولد بیشتر پر نمایند. تحقیقات انجام شده به نوعی موارد فوق را تایید می نماید. به عنوان مثال خانم هما آقا در تحقیق خود به این نتیجه دست یافت که بالا بودن مرگ و میر در مناطق شهری که دارای خصوصیات و ساختار روستایی هستند خود عامل موثری برای افزایش بارداری می باشد چه عدم اطمینان به زنده ماندن بچه ها سبب میشود که خانواده ها طالب فرزندان بیشتر به علت مرگ و میر کودکان باشند.
تحصیلات و باروری
در مناطق حاشیه نشین به دلیل اینکه اکثر زنان از سطح سواد پایین تری نسبت به زنان سایر مناطق شهری برخوردار هستند، لذا پایین بودن آگاهی و دانش نقش مؤثری در افزایش بارداری و مرگ و میر کودکان دارد. از طرفی دیگر در این مناطق بدلیل پایین بودن سطح آگاهی، تنظیم خانواده از شیوع و تداوم برنامه ریزی شده برخوردار نیست، در مقابل زنان تحصیل کرده به صورت اندیشیده شده و عقلانی به امر تنظیم خانواده توجه می کنند. و همین وضعیت موجب بروز تفاوت در سطح باروری آنها می گردد.
جهت بررسی وجود همبستگی بین افزایش سطح تحصیلات مادران و کاهش تعداد فرزندان او ضریب همبستگی بین این دو متغیر در سه مقطع بین سالهای 1370 و 1373 و 1380 محاسبه گردید آمار سالهای 1370 و 1373 به ترتیب از نتایج طرح زاد و ولد و طرح باروری سازمان ثبت احوال کشور و آمار سال 1380 از نتایج طرح اندازه گیری رشد جمعیت مرکز آمار ایران اخذ گردید.
جدول شماره 1: میانگین تعداد فرزند برحسب سطح سواد مادر در آمارگیری مختلف
تحصیلات مادر میانگین تعداد فرزندان زنده
کل کشور ـ 1370 کل کشور ـ 1373 کل کشور ـ 1380 استان تهران ـ 1370
بی سواد (0) 2/5 7/4 4/5 4/4
چهارم ابتدایی (4) 8/3 4/3 ـ 4/3
پنجم ابتدایی (5) 8/2 5/2 8/2 3/2
سیکل (8) 3/2 2/2 0/2 ½
دیپلم (12) 2/1 9/1 6/1 7/1
بالاتر از دیپلم (14) 8/1 7/1 5/1 6/1
ضریب همبستگی 922/0- 919/0- 932/0- 918/0-
در جدول شماره 1 تفاوت میانگین تعداد فرزندان بر حسب رده تحصیلی مادر در سال 1370 تهران برآورد شده است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 18 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید