فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله علمی - پژوهشی : بررسی رابطه صلاحیت حرفه ای معلمان با سرمایه های روانشناختی

اختصاصی از فی لوو مقاله علمی - پژوهشی : بررسی رابطه صلاحیت حرفه ای معلمان با سرمایه های روانشناختی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله علمی - پژوهشی : بررسی رابطه صلاحیت حرفه ای معلمان با سرمایه های روانشناختی


مقاله علمی - پژوهشی : بررسی رابطه صلاحیت  حرفه ای معلمان با سرمایه های روانشناختی

این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین صلاحیت حرفه ای و سرمایه روانشناختی معلمان انجام گردید . بدین منظور کلیه معلمان در مقطع ابتدایی شهر پارس آباد به تعداد 284 نفر به عنوان جامعه آماری این پژوهش در نظر گرفته شدند و با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده 164 نفر مورد بررسی قرار گرفتند . ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه صلاحیت حرفه ای لورنس و همکاران (2004) در قالب 39 سوال و پرسشنامه سرمایه روانشناختی (PCQ) لوتانز (1999) در قالب 24 سوال بود . با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ اعتبار آن ها مورد بررسی قرار گرفت که میزان اعتبار آن ها به ترتیب 0/96   و 0/95 به دست آمد و بدین ترتیب اعتبار ابزار مورد استفاده تایید شد .  نتیجه کلی این پژوهش نشان داد که ......

 

این فایل حاوی چندین مقاله فارسی و انگلیسی معتبر و چاپ شده در همایشات و کنفرانسها بصورت pdf  و پرسشنامه های سرمایه روانشناختی لوتانز و پرسشنامه صلاحیت حرفه ای لورنس و همکاران بصورت word می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله علمی - پژوهشی : بررسی رابطه صلاحیت حرفه ای معلمان با سرمایه های روانشناختی

گزارش تخصصی معلمان چالش ها ، مشکلات و موانع در رابطه با مشکلات درس تربیت بدنی

اختصاصی از فی لوو گزارش تخصصی معلمان چالش ها ، مشکلات و موانع در رابطه با مشکلات درس تربیت بدنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

گزارش تخصصی معلمان چالش ها ، مشکلات و موانع در رابطه با مشکلات درس تربیت بدنی


گزارش تخصصی معلمان چالش ها ، مشکلات و موانع در رابطه با مشکلات  درس تربیت بدنی

دانلود گزارش تخصصی معلمان چالش ها ، مشکلات و موانع در رابطه با مشکلات  درس تربیت بدنی بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 115

دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان,

این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد

مقدمه


معلمان تربیت بدنی که همچون سایر معلمان، وظیفه خطیر تعلیم و تربیت را بر عهده داشته و از جهاتی که بعداً ذکر آن به میان خواهد آمد، شاید کارشان مؤثرتر نیز باشد، در طول سال تحصیلی بر خلاف نظر عامه که معتقدند، معلمان تربیت بدنی، کار راحت‌تری در مدرسه دارند. با مشکلات عدیده‌ای روبرو می‌باشند.
وابسته نبودن درس تربیت بدنی به چارچوب کلاس، نداشتن امتحان کتبی و تصحیح اوراق و... موجب شده تا عموم مردم تصور کنند، معلم تربیت بدنی راحت‌ترین و بی دردسرترین معلم مدرسه است. اما برخلاف این تصور، با مشکلات و عوامل استرس‌زای متعددی مواجهند که می‌توان با دقت به آنها به وظیفه سنگین دبیران تربیت‌بدنی، علاوه بر وظیفه‌ای که سایر همکاران بر عهده دارند پی‌برد. لذا ذیلاً به اهمّ آنها اشاره شده تا بتوان با برنامه‌ریزی دقیق از طرف مسوولین و با مساعدت همکاران در جهت حل آنها اقدام کرد:
1- کمبود یا عدم وجود امکانات و فضای مناسب ورزشی
پرواضح است، مدارسی که به جای یک توپ در زنگ ورزش، از چند توپ و علاوه برداشتن میدان فوتبال، دارای میدان‌های والیبال، بسکتبال و... باشند، موجب افزایش کارایی معلم ورزش و کاهش برخورد و تنش بین معلم و دانش‌آموزان می‌شود. همچنین کمبود فضای مناسب ورزشی در برخی مدارس، منجمله مدارس غیر انتفاعی استیجاری که بعضی دانش‌آموزان مجبورند زنگ ورزش را به یک رشته ورزشی پرداخته و بعضی نیز در حیاط مدرسه بیکار بمانند. خود موجب برخوردهایی بین شاگردان می‌شود.
2- عوامل تهدید کننده سلامت دانش آموزان
حفظ سلامت شاگردان، از وظایف اولیای مدرسه می‌باشد. برخی عوامل تهدید کننده سلامت شاگردان مانند: دیرک‌های دروازه، رعایت نشدن فاصله مناسب بین دیوارها و خطکشی میادین ورزشی مدرسه و... که ‌گاه صدمات جسمی و در پی آن مشکلات حقوقی را برای همکاران موجب شده است. البته بخشنامه شده که جهت رفع این موانع، باید کتباً معلم تربیت‌بدنی از مدیر مدرسه درخواست کند. لذا پیشنهاد می‌شود که شایسته است این موارد به‌صورت بخشنامه، مسوولیت را مستقیماً بر عهده مدیران محترم مدارس واگذار کند.
3- شرایط نامطلوب حیاط مدرسه به عنوان کلاس ورزش
معلمان تربیت‌بدنی مجبور به حضور در حیاط مدرسه بوده و لذا به قولی، سرد و گرم روزگار را می‌چشند. در حالی که سایر همکاران از شرایط نسبتاً مطلوب داخل کلاس بهره‌مندند. لذا با توجه به اینکه کشورمان از انواع اقالیم برخوردار می‌باشد شایسته است جهت کاهش اثرات نامطلوب آب و هوایی (که ناشی از عناصر اقلیمی از قبیل: تابش شدید آفتاب، سرما، باد، باران و... می‌باشد)، طراحی ساختمان و حیاط مدارس به گونه‌ای باشد که هماهنگ با اقلیم منطقه باشد و حتی‌الامکان به ساخت سالن ورزشی در مدارس اقدام شود. همچنین در حیاط مدرسه مکانی مناسب برای استقرار معلم تربیت‌بدنی تعبیه شده تا بهترین شرایط را برای نظارت کامل در حیاط مدرسه داشته باشد.
4- نظارت بر کلاسی به وسعت حیاط مدرسه و بر شاگردانی که خود را نسبتاً آزاد و خارج از چارچوب کلاس می‌پندارند، از دیگر مشکلات معلمان تربیت‌بدنی است.
5- کم اهمیت بودن درس تربیت‌بدنی در نظر عامه مردم
از دلایل کم اهمیت بودن، می‌توان به: نبود معلمان متخصص تربیت‌بدنی در مدارس، نبود کتاب تربیت بدنی و....
6- سروکار داشتن با دانش‌آموزان مقطع راهنمایی که از یک سو دارای ویژگی‌های شخصیتی کودکی (مقطع ابتدایی) و از سوی دیگر دارای ویژگی‌های شخصیتی مقطع متوسطه هستند و دارای روان ناآرام خاص دوره نوجوانی و بلوغند، از لحاظ نحوه تعامل و ارتباط در طول سال، مشکلاتی را برای همکاران ایجاد می‌کند.
7- نحوه تعامل معلمان تربیت بدنی با شاگردانی که به نوعی مشکل جسمی دارند از قبیل دانش‌آموزان دارای نقص عضو، بیماری‌های قلبی-ریوی، شاگردان دارای اضافه وزن یا بی‌علاقه به ورزش و... از حیث انجام فعالیت‌های ورزشی و نیز نحوه گرفتن امتحان و نمره دادن از دیگر مشکلات همکاران محترم می باشد.

8-حضور شاگردان کلاس‌هایی که دارای وقت بیکاری می‌باشند، موجب مزاحمت و اخلال در کلاس تربیت‌بدنی می‌شوند.
9- عدم آگاهی کافی همکاران تربیت‌بدنی از قوانین و مقررات جدید رشته‌های مختلف ورزشی.
10- عدم آگاهی معلمان تربیت‌بدنی از شیوه‌های تدریس و کلاسداری موفق سایر همکاران. که لازم است بهترین شیوه‌های تدریس در قالب کلاس‌های ضمن خدمت یا به صورت کتابچه جهت استفاده در اختیار همکاران قرار گیرد.
11- شیوه امتحان گرفتن.
اینکه معلم تربیت‌بدنی موظف است در هر نوبت، 2 تست آمادگی جسمانی، امتحان عملی و تئوریِ مهارت ورزشی از آموخته‌های شاگردان را تک به تک و بدون کمک و مراقبت سایر همکاران بگیرد که این حداقل 2 تا 3 هفته از وقت همکاران را به خود اختصاص می‌دهد.
12- نحوه نمره دادنِ پس از امتحان.
جدول نُرم پیشنهادی، متأسفانه از استاندارد خاصی برخوردار نبوده و بهتر است، از جدول مذکور برای هر شهرستان جداگانه تهیه و تدوین شده و شرایط بدنی دانش‌آموزان از قبیل قد و وزن نیز در آن لحاظ گردد.
13- عدم همکاری برخی مدیران مدارس با اعزام تیم‌های ورزشی مدرسه به مسابقات آموزشگاه‌ها.
بررسی و تحلیل تربیت بدنی در کشور و مدارس
 حضور تاریخی تربیت بدنی در برنامه‌های درسی مدارس و سایر نهادهای رسمی و غیررسمی اجتماعی گویای این حقیقت است که تربیت بدنی آزمون زمان را پشت سر گذارده و به‌عنوان یک فعالّیت آموزشی و پرورشی پذیرفته شده است. به راستی شواهد علمی بسیاری وجود دارد که بر نیاز اساسی کودکان، نوجوانان و جوانان به آموزش تربیت بدنی و نقش یک زندگی فعّال و سهم تربیت بدنی در آن و همچنین لزوم تشویق کودکان به شرکت در ورزش‌ها تأکید دارد.
در نیمه دوم قرن بیستم شواهد بسیار قوی پزشکی و سایر شواهد علمی در تأیید وجود درس تربیت بدنی به‌عنوان یک درس اساسی در برنامه درسی مدارس ارائه شد که این شواهد مبانی علمی سنگ زیربنای "فرد فرهیخته در تربیت بدنی" و شرکت منظّم و مادام العمر در فعالیت‌های بدنی را تشکیل می‌دهد. تربیت بدنی آن‌قدر مهّم است که تشکیلات آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل (یونسکو) در منشور خود به سال ۱۹۷۸ جایگاه آن را به‌عنوان یکی از "حقوق اساسی بشر" به رسمیت شناخت و خواستار فراهم آوردن فرصت‌های آموزشی برای آن در سیستم‌های آموزشی کشورها گردید (ماده ۱) و از کشورها خواسته شد تا با اختصاص جایگاه شایسته و مهم در نظام آموزشی، تربیت بدنی و ورزش را ارتقاء بخشند (ماده ۲). همچنین مادّه‌های ۴ و ۵ منشور یونسکو بر تأمین نیروی انسانی کافی و متخصّص برای درس تربیت بدنی، برنامه‌ریزی درسی جامع‌الاطراف و فراهم آوردن امکانات و ابزارهای لازم برای درس تربیت بدنی و ورزش تأکید دارند. علاوه بر این‌ها، حمایت پژوهشی، اطلاع رسانی کافی و حمایت وسائل ارتباط جمعی، مقامات دولتی و نهادهای تخصّصی غیردولتی نیز به صورت یک کوشش هماهنگ در جهت ارتقای درس تربیت بدنی خواسته شده است (مواد ۶ و ۸). امّا علی‌رغم حضور تاریخی و شواهد فراوان علمی و پذیرش ماهیّت تربیت بدنی به‌عنوان نیاز دانش‌آموزان و یک فعالیت آموزشی، تربیت بدنی برای سیاست‌گزاران در مدارس بسیاری از کشورها اولویت به شمار نمی‌آید و به نظر می‌رسد که این درس در مدارس این‌گونه کشورها در خطر قرار دارد. درس تربیت بدنی در ایران نیز در طول تاریخ ۸۰ ساله خود دستخوش فراز و نشیب‌های فراوانی شده است.
 این درس که در بدو قانونی شدن آن به سال ۱۳۰۶ شمسی توسط مجلس شواری ملی سابق روزی ۱ ساعت در برنامه درسی همه پایه‌های تحصیلی دبستانی و دبیرستانی قرار گرفت، همواره با کمبود معلمان متخصّص و امکانات فیزیکی و ابزار و وسایل ورزشی و از همه مهّم‌تر کاهش زمان از ۱ ساعت در روز به ۲ ساعت در هفته در مدارس روبه‌رو بوده و علی‌رغم تلاش‌هایی که برای تربیت معلم صورت پذیرفته است، کمبود معلم متخصص هنوز به چشم می‌خورد. همچنین امکانات فیزیکی و ابزار و وسائل لازم نیز هیچ‌گاه در حد قابل قبول نبوده است. اگر چه عواملی مانند ناپایداری بخش مدیّریت تربیت بدنی در سطح وزارت آموزش و پرورش از جمله تحولات نگران‌کننده‌ای است که هر چند سال یکبار اتفاق می‌افتد، اما نشانه‌های مثبتی نیز از توجه به اهمیت تربیت بدنی مشاهده می‌شود از جمله مصوبه هیات دولت در مورد افزایش ساعت درس تربیت بدنی که پس از گذشت ۷ سال هنوز روی کاغذ قرار دارد و به مرحله عمل در نیامده است.
نشانه‌های نگرانی در مورد سرنوشت درس تربیت بدنی در سایر کشورها نیز در نشریات آن‌ها و همچنین همایش‌هائی که در این مورد تشکیل شده است، به‌عنوان مثال در جی لانگ استرالیا به سال ۱۹۹۱ تحت عنوان بحران در تربیت بدنی و در اورلاندو در ایالات متحده آمریکا به سال ۱۹۹۲ که بیانگر مشکلات تربیت بدنی در مدارس آمریکا بود، به خوبی مشاهده می‌شود.
در این پژوهش کوشش شده است تا با توجه به مدارک و شواهد موجود، عملکرد یادگیری در حیطه تربیت بدنی در وضعیت مطلوب با عملکرد یادگیری در این حیطه در وضعیت موجود بررسی و مقایسه شود و با مشخص شدن تفاوت‌های موجود بین این دو وضعیت، نقاط قوت و ضعف مشخّص گردد. همچنین با بررسی نقش مؤلّفه‌های پنج‌گانه در فرآیند آموزش تربیت بدنی سعی شده است تا پیشنهادها و راه‌کارهای برون رفت از وضعیت کنونی و نزدیک شدن به وضع مطلوب ارائه شود.
هدف تحقیق:
تحلیل و ارزیابی وضع مطلوب و موجود تربیت بدنی به منظور تعیین نقاط قوّت و ضعف و تبیین آن‌ها با توجه به محیط یادگیری.
سؤالات تحقیق:
۱) وضع مطلوب تربیت بدنی با توجّه به عملکرد یادگیری کدام است؟
۲) وضع موجود تربیت بدنی با توّجه به عملکرد یادگیری کدام است؟
۳) نقاط قوّت و ضعف تربیت بدنی چیست؟
۴) نقاط قوّت و ضعف تربیت بدنی به کدامیک از مؤلفه‌های پنج‌گانه مرتبط است؟
۵) چالش‌های مقدماتی تربیت بدنی و راه‌کارهای احتمالی آن‌ها کدام است؟
نقاط قوّت:
۱) وجود ساختار مدیریّت مجزا در وزارت آموزش و پرورش، که تنها مختص درس تربیت بدنی است و می‌تواند بر تمام جنبه‌های این درس در وزارتخانه تأثیرگذار باشد و آن را حمایت کند.
۲) دارا بودن برنامه درسی مکتوب که مورد تصویب شورای عالی آموزش وپرورش نیز قرار گرفته است.
۳) وجود اعتبارات مستقّل از سایر بخش‌های آموزش و پرورش، که این هم تنها مختص درس تربیت بدنی است.
۴) جایگاه مشخص در برنامه درسی مدارس به‌عنوان یک درس رسمی، که زمان مختص به خود را دارا می‌باشد.
۵) تربیت بدنی تنها درسی است که به پرورش بعد فیزیکی و حرکتی دانش‌آموزان می‌پردازد و در فضائی که تأکید همواره بر بی‌حرکتی و فعالیت ذهنی است، امکان فعالیت بدنی و یادگیری حرکتی را برای آنان فراهم می‌آورد و این ویژگی آن را از سایر دروس متمایز می‌سازد.
۶) وجه تمایز یا به عبارتی نقطه قوت دیگر در درس تربیت بدنی آن است که کلاس تربیت بدنی، جلوه گاه بروز عواطف و احساسات و رفتارهای اجتماعی است و در عین حال مکانی برای یادگیری این‌گونه رفتارها به شمار می‌آید، در حالی که همان‌گونه که عنوان شد، در سایر کلاس‌ها تأکید بر فعالیت ذهنی است و بروز عواطف جایگاه چندانی ندارد.
۷) تأمین بخشی از نیاز فیزیولوژیکی دانش‌آموزان به حرکت برای حفظ سلامت آنان
نقاط ضعف:
۱) پایبند نبودن مدیران تربیت بدنی آموزش و پرورش به اهداف، رویکردها و راهبردهای علمی تربیت بدنی در جهت ارتقای سطح دانش، مهارت، نگرش و آمادگی جسمانی همه دانش‌آموزان و پرداختن به برنامه‌های جنبی و فوق برنامه، مانند مسابقات، جشنواره‌ها و اعزام تیم‌های ورزشی به خارج از کشور که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند و معدودی از دانش‌آموزان را تحت پوشش قرار می‌دهند.
۲) عدم ثبات در ساختار مدیریت تربیت بدنی در آموزش و پرورش به ویژه پس از پیروزی انقلاب که دوباره به صورت معاونت تربیت بدنی و در زمان طولانی‌تر در حد اداره کل تربیت بدنی و زیر مجموعه معاونت پژوهشی سابق و کنونی اداره شده است.
۳) مدیریت جزیره‌ای در وزارت آموزش و پرورش، به این معنی که تصمیم‌گیری‌ها در معاونت‌های مختلف بعضاً مانع فعالیت سایر معاونت‌ها می‌شود و چون برای بخش‌های مهمّی از مقرّرات تربیت بدنی مانند اعتبارات، برنامه‌ریزی درسی و تأمین نیروی انسانی در سایر معاونت‌ها تصمیم‌گیری می‌شود، ناهماهنگی بین این بخش‌ها، گاهی باعث عقیم ماندن یا ناکارآمدی برنامه می‌شود.
۴) همسوئی خواسته‌های مدیران تربیت بدنی، داوران، مربیان تیم‌های ورزشی، رسانه‌ها و خبرنگاران در دامن زدن هر چه بیشتر به تنور مسابقات (که یک فعالیت فوق برنامه است) و ایجاد این نگرش نابه‌جا که کار تربیت بدنی آموزش و پرورش تنها اجرای مسابقات است، که این همسوئی به ارائه چرخه معیوب مسابقات، المپیادهای ورزشی، جشنواره‌ها و صرف اعتبارات سایر بخش‌های تربیت بدنی در این‌گونه فعالیت‌ها منجر می‌شود.

۵) نگاه ضعیف به تربیت بدنی از سوی مسئولان رده بالا در وزارت آموزش وپرورش (به جز برخی برهه‌های زمانی). به‌عنوان مثال، در اهداف آموزش و پرورش، که از سوی شورای عالی آموزش وپرورش منتشر شده است، تنها چند هدف خرد آن هم در محدوده زیستی در مورد تربیت بدنی عنوان شده است، حال آن‌که تربیت بدنی علاوه بر بعد جسمانی، اهداف گسترده ای را در حیطه‌های اجتماعی، عاطفی و شناختی دارا می‌باشد.
۶) تبین شاخص‌های نامناسب مانند تعداد مدال‌های کسب شده از مسابقات جهانی دانش‌آموزان و غیره در برنامه‌های پنج ساله وزارتخانه که به هیچ عنوان نشانه رشد واقعی تربیت بدنی نمی‌باشند.
۷) اجاره اماکن ورزشی مختّص دانش‌آموزان (سالن‌ها، استخرها و زمین‌های ورزشی) به گروه‌های بزرگسال غیردانش‌آموز به منظور کسب درآمد از سوی مناطق آموزش و پرورش.
۸) نامتناسب بودن فضاهای بسیاری از مدارس برای برگزاری کلاس درس تربیت بدنی.
۹) کمبود ابزارها و وسائل ورزشی لازم برای برگزاری کلاس درس تربیت بدنی.
۱۰) متخصّص نبودن برخی از معلمان تربیت بدنی (افراد با تحصیلات نامرتبط)
۱۱) کم توجهی برخی از مدیران و مسئولان مدارس به اهمّیت درس تربیت بدنی که با رفتارهائی از قبیل اختصاص ساعات نامناسب به این درس یا برگزاری درس تربیت بدنی چند کلاس، به طور همزمان و یا اختصاص ساعت درس تربیت بدنی به سایر دروس به ویژه در هنگام فصل امتحانات نمود پیدا می‌کند.
۱۲) ناکافی بودن زمان درس تربیت بدنی در هفته برای حفظ و توسعه آمادگی جسمانی دانش‌آموزان و کسب مهارت‌های ورزشی با توجه به نتایج پژوهش‌های انجام شده در کشور و خارج از کشور.
۱۳) جابه‌جائی اعتبارات تربیت بدنی و صرف آن در امور دیگر توسط مدیران ارشد وزارتخانه.

نقاط قوّت و ضعف تربیت بدنی و ارتباط آن با مؤلفّه‌های پنجگانه
مدیریت:
مدیریّت مستقل در سطح وزارتخانه برای تربیت بدنی همانند تیغ دو لبه است که اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد، بسیار سودمند و اگر درجای خود استفاده نشود، مخرّب و ویرانگر خواهد شد.
نخست ذکر این نکته لازم است که مدیریت تربیت بدنی، جزئی از مدیریّت کلان آموزش و پرورش است؛ بنابراین بخشی از اقدامات آن (مفید یا زیانبار) از سطوح بالاتر نشاْت می‌گیرد. اولین آفت در این زمینه، تغییرات متعدد در ساختار مدیریتی است که هر بار تا مدتی طولانی فعالیت‌های این بخش را به حالت رکود در می‌آورد و احتمالاً برخی برنامه‌ها را دچار تغییراتی می‌نماید.
دوم آن‌که اگر مدیریت تربیت بدنی از برنامه مدونی که با توجه به اهداف و استانداردهای تربیت بدنی تدوین شده باشد، تبعیت ننماید، تصمیم‌گیری‌های خود سرانه در همه فعالیت‌های تربیت بدنی پیش می‌آید. مؤلفه مدیریت با توجّه به اختیارات آن نسبت به سایر مؤلفه‌ها، اولویت قطعی دارد. چرا که مدیر می‌تواند سایر مؤلفه ها مانند نیروی انسانی ، منابع مالی و تحقیق و توسعه را دستکاری کند.
به‌عنوان مثال، در مدیریت‌های گذشته در بسیاری از موارد، افراد بسیار کم تجربه در بخش ستادی در پست‌هایی به کار گمارده شده‌اند که نیاز به بیش از بیست سال تجربه در آموزش و پرورش دارد. در چنین مواردی، معمولاً پس از این‌که مدیر دوره مدیریتش تمام می‌شود، افرادی که همراه با وی‌ آمده‌اند در اداره رسوب می‌کنند و تا سال‌ها باقی می‌مانند، که این خلاف اصول مدیریت است.
همچنین مدیر می‌تواند منابع مالی را در غیر جای خود و در جهت فعالیت‌های فوق برنامه، نمایشی و تبلیغی به کار گیرد، که زیان‌های آن قابل جبران نیست. در بخش تحقیق و توسعه نیز دیده شده است که مدیران و حتی معاونان وزیر اغلب در رأس شوراهای پژوهشی قرار می‌گیرند و با اعمال نظریات شخصی طرح‌های پژوهشی را به سوی فعالیت‌های مورد نظر سوق می‌دهند. پژوهشگران نیز در ازای این لطف نام معاون یا مدیر کّل مربوط را به‌عنوان ناظر تحقیق و یا حتّی محقق روی جلد تحقیق خود می‌آورند. به این ترتیب و با ادامه این چرخه معیوب نام یک مدیر کل که با کار تحقیق آشنائی ندارد، پس از ۴ سال روی ۲۰ جلد تحقیق آورده می‌شود. در چنین شرایطی آخرین موضوعی که مورد توجه قرار دارد، لزوم تحقیق و فایده آن برای آموزش و پرورش است.
آن‌چه عنوان شد برخی از عواقب سیستم مدیر سالاری است که در بخش ستادی اتفاق می‌افتد. امّا پس لرزه‌های چنین مدیریتی، تربیت بدنی آموزش و پرورش را در سطح کشور متأثر می‌سازد و عواقب ناخوشایندی به دنبال دارد. بنابراین به اعتقاد این پژوهشگر، مؤلفه مدیریت در شرایط کنونی از سایر مؤلفه‌ها تاثیرگذارتر است و با سایر مولفه‌ها قابل مقایسه نیست. تنها در شرایطی که مدیر سالاری جای خود را به برنامه سالاری بدهد، این روند تا حدودی تعدیل خواهد شد.
برنامه درسی:
این مؤلفه‌ای است که به اعتقاد صاحب‌نظران باید بر همه فعالیت‌های تربیت بدنی حاکم باشد و منابع مالی، منابع انسانی، توسعه و تحقیق و در نهایت مدیریت در جهت تحقق آن به‌کار گرفته شوند. چنان‌چه برنامه درسی، محور همه فعالیت‌ها قرار گیرد، از اتلاف منابع در برنامه‌های جنبی جلوگیری می‌شود، آموزش نیروی انسانی جهت صحیح خود را پیدا می‌کند، عناوین پژوهشی مرتبط مشخّص می‌شود و سرانجام، مدیران جهت مدیریت خود را بهتر خواهند شناخت.
همان‌گونه که عنوان شد برنامه مدوّن و مصوب درسی تربیت بدنی در ایران هنوز در آغاز کار است و نیاز به زمان بیشتر و انجام اصلاحات لازم دارد تا نقش مهم خود را در آینده درس تربیت بدنی بهتر ایفا کند.
نیروی انسانی:
نیروی انسانی، یکی از تعیین‌کننده‌ترین مؤلفّه‌های تأثیرگذار بر فرآیند تربیت بدنی است. وجود نیروی انسانی متخصّص به اعتقاد صاحب‌نظران می‌تواند کاستی‌های موجود در سیستم تربیت بدنی را تا حدودی پوشش دهد و بدون وجود نیروی انسانی کارآمد، فرآیند تربیت بدنی وجود خارجی نخواهد داشت. در سال‌های ۱۳۱۴ و ۱۳۱۵ هجری شمسی، دوره‌های کوتاه مدت تربیت معلم تربیت بدنی زیر نظر یکی از مستشاران آمریکائی بنام گیبسون تشکیل گردید، که حاصل کار آن تربیت ۱۰۰ معلم تربیت بدنی بود. در سال ۱۳۱۷ دانشسرای مقدماتی تربیت بدنی تأسیس شد و نهایتاً در سال ۱۳۳۵ دانشسرای عالی برای نخستین بار دانشجوی دوره کارشناسی تربیت بدنی پذیرفت. از آن زمان تاکنون، دانشگاه‌های مختلف به تربیت معلم تربیت بدنی پرداخته‌اند، اما به دلایل مختلف، از جمله محدودیت ردیف‌های حقوقی برای استخدام معلم تربیت بدنی، کمبود نیروی انسانی متخصّص همواره وجود داشته است. به‌عنوان مثال در سال ۱۳۸۳ معاونت تربیت بدنی و تندرستی اعلان نمود که نه هزار و هشتصد و هشتادو سه نفر (۹۸۸۳) کمبود در زمینه معلم متخصّص تربیت بدنی وجود دارد. به‌نظر می‌رسد که رفع کمبود در این زمینه هرگز به‌عنوان یک اولویت برای مسئولان ارشد آموزش و پرورش مطرح نبوده است. مشکل دیگر در زمینه نیروی انسانی، آموزش ضمن خدمت معلمان است. از سال ۱۳۷۰ تا سال ۱۳۸۵ مجموعا چهارصد و چهل‌وهشت هزار و سیصدو شصت‌وسه (۴۴۸۳۶۳) نفر در دوره‌ها و کلاس‌های آموزش ضمن خدمت تربیت بدنی شرکت داشته‌اند. این رقم نشان‌دهنده آن است که هر یک از معلمان تربیت بدنی بارها و بارها در کلاس‌ها و دوره‌های ضمن خدمت شرکت داشته اند. بخش آموزش تربیت بدنی کاملاً فعال بوده است و از لحاظ کمّی کار قابل توجهی انجام داده است؛ اما از آن‌جا که مبنای برگزاری بعضی از کلاس‌ها (عمدتاً کلاس‌های داوری و مربیگری) برنامه درس تربیت بدنی و نیاز دانش آموزان نیست، این‌گونه دوره‌ها بیشتر در خدمت سازمان تربیت بدنی بوده است.
تجربه نشان داده است که معلمان تربیت بدنی هر چه در کار داوری و مربیگری، کلاس‌های بیشتری دیده و مدارک جدیدی گرفته‌اند، بیشتر و بیشتر از کلاس درس تربیت بدنی روگردان شده و در خدمت ورزش حرفه‌ای قرار گرفته اند. بنابراین مبنای تشکیل دوره‌های آموزش ضمن خدمت معلمان تربیت بدنی باید در درجه اوّل، برنامه درسی مدون و مصوب و نیازهای دانش‌آموزان باشد.


دانلود با لینک مستقیم


گزارش تخصصی معلمان چالش ها ، مشکلات و موانع در رابطه با مشکلات درس تربیت بدنی

گزارش تخصصی معلمان بررسی رابطه جوّ سازمانی و رضایت شغلی آموزگاران و دبیران

اختصاصی از فی لوو گزارش تخصصی معلمان بررسی رابطه جوّ سازمانی و رضایت شغلی آموزگاران و دبیران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

گزارش تخصصی معلمان بررسی رابطه جوّ سازمانی و رضایت شغلی آموزگاران و دبیران


گزارش تخصصی معلمان بررسی رابطه جوّ سازمانی و رضایت شغلی آموزگاران و دبیران

دانلود گزارش تخصصی معلمان بررسی رابطه جوّ سازمانی و رضایت شغلی آموزگاران و دبیران بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 145

دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان,

این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد

مقدمه


با نگاهی به مدارس و توجه بیشتر به روش عمل آنها خواهیم دید که با وجود تفاوت¬های بسیار اندکی که در ساختار و شکل مدارس و نیز یکسان بودن مواد و کتب درسی، تفاوت¬های زیادی بین مدارس و سطح درسی دانش آموزان آنها مشاهده می¬شود. پس با اندکی تأمل درمی¬یابیم که عامل دیگری نیز وجود دارد که موجب می¬شود سطح درسی، حال و هوای مدرسه و روابط فردی در این مراکز آموزشی متفاوت باشد. تاکنون تحقیقات زیادی انجام گرفته که به بررسی تأثیر برخی ابعاد غیر درسی از قبیل روابط بین دانش آموزان، روابط میان دانش آموزان و دبیران و مدیران، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و مواردی از این قبیل پرداخته که این عوامل بر تحصیل و پیشرفت دانش آموزان تأثیر بسزایی دارند. بی¬تردید در به وجود آمدن جوّ سالم و مناسب در محیط مدرسه و کلاس درسی دبیران و مدیران مؤثر می¬باشند و رشد همه جانبه شخصیت دانش آموزان وابسته به جوّ سازمانی مدارس است یکی از مهمترین زمینه¬های پژوهشی میزان رضایت شغلی است. اهمیت آن از یک سو به دلیل نقشی است که در بهبود و پیشرفت سازمان و نیاز بهداشت و سلامت نیروی کار دارد و از سوی دیگر به دلیل مفهوم رضایت شغلی است و نیز رضایت شغلی  علاوه بر تعریف و مفهوم پردازی¬های متعدد محل سلامتی و سازه مشترک بسیاری از حوزه¬های علمی مانند روانشناسی، جامعه شناسی، علوم تربیتی و حتی اقتصاد و سیاست است. علاوه بر این  رضایت شغلی عاملی است که باعث کارایی، عملکرد، احساس رضایت¬مندی، لذت روحی ناشی از ارضاء نیازها و تمایلات و امیدهای فردی می¬گردد(علاقه بند، 1377).
کینزبرگ و همکارانش(1915) رضایت شغلی را از دیدگاه¬های مختلفی مورد توجه قرار دادند، از جمله:
الف) رضایت درونی: که حاصل دو منبع می¬باشد، اول: احساس لذتی که انسان صرفاً به¬ خاطر اشتغال و فعالیت¬های شغلی عایدش می¬شود. دوم: لذتی که بر اثر پیشرفت و یا انجام برخی از مسئولیت¬های اجتماعی و به ظهور رساندن توانایی¬ها و رغبت¬های فردی به انسان دست می¬دهد.
ب) رضایت بیرونی: که با شرایط اشتغال و محیط کار ارتباط دارد و هر آن در حال تغییر و تحول است. از جمله عوامل بیرونی می¬توان شرایط کار، میزان دستمزد و پاداش، نوع کار و روابط موجود میان کارگر و کارفرما را نام برد(همان منبع).
به نظر محقق عامل اولی(رضایت درونی) اشاره به رضایت شغلی دارد و عامل دوم(رضایت بیرونی) اشاره به جوّ سازمانی دارد.
در این پژوهش سعی شده با بهره¬گیری از روش¬های توصیف جوّ سازمانی مدارس و با در نظر گرفتن رضایت شغلی دبیران دبیرستان¬های شهرستان نهاوند و با کمک روش خودسنجی به بررسی رابطه بین جوّ سازمانی و رضایت شغلی دبیران پرداخته شود.
بیان مسئله
با توجه به موضوع تحقیق، مسأله حاضر شامل دو متغیر است: جوّ سازمانی و رضایت شغلی دبیران که هر کدام از این دو  متغیر نیاز به تعریف دارند.
1) جوّ سازمانی: جوّ سازمانی مدرسه حاصل تلاش و کوشش گروه¬های درون مدرسه یعنی دبیران و مدیران و کارکنان و دانش آموزان است(علاقه بند، 1377).
جوّ سازمانی همان خصوصیات درونی پایدار مدرسه را شامل می¬شود که در بروز رفتار سازمانی نیروی انسانی، به خصوص در خودباوری جهت اظهارنظر، مشارکت و انگیزش تأثیر می¬گذارد(عسگریان، 1388).
از دیدگاه سازمانی جوّ سازمانی دارای اقدامات و روش¬های رسمی و غیر رسمی است و دارای عقاید مشترکی بین اعضای سازمان برای راهنمایی و هدایت رفتار افراد می¬باشد(علاقه بند، 1377).
جورج لوین و روبرت استرینجر اذعان دارند: جوّ سازمانی شامل ادراکاتی است که فرد از نوع سازمانی دارد که در آن کار می¬کند و احساس او نسبت به سازمان بر حسب ابعادی مانند استقلال، ساختار سازمانی، پاداش، ملاحظه¬کاری، صمیمیت  و حمایت است(اجاقی، 1377).
2) رضایت شغلی دبیران: فرد برای اینکه تصویری روشن از  دنیای خود داشته باشد باید پس از تجزیه و تحلیل واقعیات و اطلاعات موجود شغل معینی را انتخاب کند که رضایت شغلی را به همراه دارد و باعث رضایت شخصی نیز می¬شود. وجود رضایت شغلی در دبیران باعث می¬شود معلمان به گونه¬ای موفق¬تر در کار خود ظاهر شوند و از شغل خود لذت ببرند و احساس نشاط کنند. از جمله پیامدهای مثبتی که رضایت شغلی دبیران دارد می¬توان به افزایش کارایی، ثبات شغلی، ترقی و پیشرفت در کار اشاره کرد(علاقه بند، 1377).
 از جمله پیامدهای مثبت تحقیق حاضر می¬توان به آشنایی با جوّ سازمانی و میزان رضایت شغلی دبیران و دادن راهبردها و پیشنهادهای لازم در این زمینه برای دبیران دبیرستان¬های شهرستان نهاوند اشاره کرد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
کارکنان در بدو ورود به سازمان انتظار دارند با جوّ سازمانی مطلوب و حمایت آمیزی مواجه شوند تا در لوای آن، نیاز های خود را تأمین کنند. این مسئولیت مدیران است که امور مربوط را به گونه¬ای سازماندهی کنند که افراد با تمام وجودشان در فعالیت¬ها شرکت کنند. در واقع مسئولیت مشترک مبنای خلاقیت و ابتکار جمعی است.
بررسی و مطالعه جوّ سازمانی مدرسه و میزان رضایت شغلی دبیران از آن جهت دارای اهمیت است که جوّ مدرسه می¬تواند عامل مهمی در ارتقاء کیفیت آموزش و پرورش در مدرسه باشد. جوّ سالم و مطلوب می¬تواند بر روابط حرفه¬ای دبیران اثر مثبت داشته باشد و ارتباط صمیمانه و نزدیکی بر اساس همکاری بین دبیران به وجود آورد. همچنین جوّ سازمانی سالم و مطلوب، با روابط میان فردی اصیل و درست آن احتمالا وضعیتی را پدید می¬آورد که رهبری و مدیریت حرفه¬ای می¬تواند در آن موفقیت¬آمیز باشد و دبیران خشنودتر، وظیفه¬شناس¬تر، باانگیزه¬تر و صبورتر باشند. در مقابل جوّ سازمانی ناسالم و نامطلوب می¬تواند محیطی سرشار از سوء¬ظن و دشمنی را به وجود آورد که هرگونه مدیریت مشارکتی و همکارانه را به شکست وامی¬دارد و می¬تواند منشاء بروز واکنش¬های منفی دبیران باشد.
اهمیت مطالعه جوّ سازمانی مدرسه و رضایت شغلی دبیران تنها به این دلیل نیست که جوّ سازمانی مدرسه می¬تواند وسیله¬ای برای افزایش اثر بخشی و کارآیی مدرسه باشد، بلکه دلایل انسان دوستانه و لزوم توجه به حقوق انسانی دبیران، وجود جوّ سازمانی سالم و مطلوب را در مدرسه ایجاب می¬کند. دبیران حق دارند در محیط کار خود از احترام، اهمیت، تعلق به گروه و مشارکت در فعالیت¬ها برخوردار باشند. مدیران مدارس نقشی عمده در شکل دادن به جوّ سازمانی مدرسه دارند. در واقع جوّ سازمانی مدرسه با رفتار مدیران شکل می¬یابد و رفتار آنان بر رفتار دبیران و چگونگی ادراک و تصور دبیران  از مدرسه اثر می¬گذارد.
     میزان رضایت شغلی دبیران، با توجه به جوّ سازمانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و با عنایت به نتایج تحقیق عوامل موجود در جوّ سازمانی را شناخته واثر بخشی آنها را برای ایجاد رضایت شغلی در دبیران مورد بررسی قرار دهیم. همچنین مدیران مدارس می¬توانند با تکیه بر نتایج به دست آمده از این تحقیق، جوّ مدرسه خود را بهتر  بشناسد و واکنش¬های نگرشی و عاطفی دبیران را دریابند و بررضایت شغلی مدارس خود بیافزایند و در صدد بهبود جوّ سازمانی و کاهش یا رفع واکنش های منفی دبیران،  نسبت به محیط کارشان برآیند.
    جوّ سازمانی: جوّ سازمانی عبارت است از درک یا احساسی که کارکنان نسبت به جنبه¬های عینی و محسوس سازمان یعنی ساختار سازمانی، سیاست¬ها، روش¬ها، شیوه¬های رهبری و روش¬های ارزشیابی بدست می¬آورند(دسلر، 1990).
    جوّ سازمانی مدرسه: در این تحقیق منظور از جوّ سازمانی مدرسه عبارت است از مجموعه ویژگی-های درونی که مدرسه¬ای را از مدرسه دیگر متمایز ساخته و رفتار کارگزاران و دبیران آن را تحت تأثیر قرار می¬دهد. هالپین وگرافت(1963) جوّ سازمانی مدرسه را ناشی از روابط و کنش¬های متقابل«رهبری مدیر مدرسه» و«تعامل معلمان» می¬دانند(علاقه¬بند، 1377).
    روحیه گروهی : به وضعیتی اشاره می¬کند که در آن دبیران از لحاظ نیازهای اجتماعی احساس رضایت و خشنودی کرده و در عین حال از انجام وظیفه و موفقیت در آن لذت می¬برند(همان منبع).
    مزاحمت2: به وضعیتی اشاره می¬کند که در آن دبیران احساس می¬کنند که طرز اداره مدرسه، مشکلاتی برای آنها به وجود می¬آورد، وظایف غیر آموزشی تحمیل شده به آنان سنگین بوده و به جای تعدیل کار، مانع و مزاحم انجام وظایف اصلی آنان می¬شود(همان منبع).
    فقدان تعهد شغلی3: به وضعیتی اشاره می¬کند که در آن دبیران طبق دستور عمل می¬کنند و از این¬رو انجام وظیفه از سوی آنان بیشتر به منظور رفع تکلیف است نه از روی تعهد و علاقه شخصی(همان منبع).
    صمیمیت4: به وضعیتی اشاره می¬کند که در آن دبیران از روابط اجتماعی دوستانه با یکدیگر لذت می¬برند. این بعد از رضایت از نیازهای اجتماعی سرچشمه می¬گیرد و لزوماً با انجام وظیفه مرتبط نیست و میزان پیوستگی اجتماعی بین دبیران را نشان می¬دهد(همان منبع).
    ملاحظه¬گری یا مراعات1: اشاره می¬کند به رفتار دوستانه مدیر با دبیران که به عنوان افرادی دارای شخصیت، به آنها احترام می¬گذارد و سعی می¬کند یار و مددکار آنان باشد(همان منبع).
    فاصله گیری2: اشاره به رفتار غیر شخصی مدیر با دبیران دارد. مدیر طبق مقررات عمل می¬کند و هنجارگر است و بر بعد ساختاری تأکید می¬ورزد و از کارکنان زیر دست فاصله می¬گیرد(فاصله-گیری فیزیکی و عاطفی)(همان منبع).
    نفوذ پویایی3: اشاره به رفتار پویا و پرتلاش مدیر برای رهبری گروه و ایجاد انگیزه در افراد از طریق نفوذ در آنها و نمونه قرار دادن رفتار خود دارد(همان منبع).
    تأکید بر تولید4: به وضعیتی اشاره می¬کند که در آن مدیر به نظارت مستقیم کار زیر دستان می-پردازد، رهنمود و دستور می¬دهد و در ارتباطات خود به زیر دستان به بازخورد اعتنایی نمی-کند(همان منبع).
    میزان موفقیت مدیر: موفقیت چیزی است که مدیر از راه اعمال صحیح مدیریت بدست می¬آورد و به صورت بازده کار ارائه می¬کند و به تعبیر دیگر موفقیت مدیر عبارت است از میزان موفقیت او د ر زمینه بازدهی و نتایج کاری که به او محول شده است(سلطانی، 1377).
    رضایت شغلی: شخصی که شغلی را اشتغال می¬کند و تمایل به ادامه آن دارد و شغل را به مشاغل دیگر ترجیح می¬دهد و از آن لذت می¬برد که امری نسبی و درونی است و عبارت است از حالات روانی نسبت به جنبه¬های مختلف زندگی(شریعتمداری، 1380).
تعاریف عملیاتی
    روحیه گروهی: این متغیر از طریق سوالات(گویه های 1الی8) پرسشنامه جوّ سازمانی سنجیده می شود(علاقه بند،1377).
    مزاحمت: این متغیر از طریق گویه های(9الی16) پرسشنامه جوّ سازمانی  سنجیده می شود(همان منبع).
    فقدان تعهد شغلی: این متغیر از طریق گویه های(17الی24) پرسشنامه جوّ سازمانی سنجیده می شود(همان منبع).
    صمیمیت: این متغیر از طریق گویه های(25الی33)  پرسشنامه جوّ سازمانی سنجیده می شود(همان منبع).
    ملاحظه کاری یا مراعات: این متغیر از طریق گویه های(33الی40) پرسشنامه جوّسازمانی و محاسبه میانگین  کل نمرات این رفتار در مدرسه سنجیده می شود(همان منبع).
    فاصله گیری: این متغیر از طریق گویه های(41الی48)  پرسشنامه جوّ سازمانی و محاسبه میانگین کل نمرات این رفتار در مدرسه سنجیده می شود(همان منبع).
    نفوذ پویایی: این متغیر از طریق  گویه های(49الی56)  پرسشنامه جوّ سازمانی و محاسبه میانگین کل نمرات این رفتار در مدرسه سنجیده می شود(همان منبع).
    تاکید بر تولید: این متغیر از طریق گویه های(57الی64) پرسشنامه جوّ سازمانی و محاسبه میانگین کل نمرات این رفتار در مدرسه سنجیده می شود(همان منبع).                       
 (ادبیات و پیشینه پژوهش)
1)    سازمان:
سازمان یک واحد آموزشی(گروه¬هایی از انسان¬ها) است که به صورتی آگاهانه شالوده¬ریزی می-شود و برای دستیابی به هدف¬های ویژه تجدید ساختار می¬شود. شرکت¬های سهامی، ارتش، مدرسه، بیمارستان، کلیسا و زندان در این گروه قرار می¬گیرند. ولی قبیله، قوم، خانواده از این گروه مستثنی می-شوند(ات زیونی، 1964).
سازمان¬ها را در قالب فعالیت¬های گروهی تعریف کرده¬اند و گفته¬اند که مقصود از تشکیل آنها دستیابی به هدف¬های تقریباً خاصی است که به صورت مستمر در پی کسب آنها برمی¬آیند. ولی باید این نکته روشن شود که سازمان ویژگی خاص خود را دارد و این علاوه بر دستیابی به یک هدف خاص و استمرار در این کار است. این ویژگی خاص عبارت است از وجود مرزهای تقریباً ثابت، یک سلسله مراتب اداری و نوعی نظم و ترتیب مدیرانه، یک سیستم ارتباطات و سیستم انگیزشی که موجب می¬گردد افرادی در سایه همکاری در صدد تأمین هدف¬های مشترک برآیند(اسکات، 1964).
درباره تعریف سازمان¬ها دو نکته قابل توجه است. نخست، یکی از ویژگی¬های سازمان این است که دچار اختلاف درونی است، در بسیاری از تحقیقاتی که روی ساختار سازمانی شده، به مسأله اختلاف درون سازمان توجه شده است. یک نهاد سیاسی و یک حزب یک سازمان هستند که افراد آن در صدد کسب قدرت و اعمال کنترل بر دیگران برمی¬آیند این را تضاد درون سازمان می¬نامند. برخی از نویسندگان بر روی منافع طبقاتی در فرآیند تضاد درون سازمان توجه می¬کنند، ولی این به آن معنی نیست که توجه به طبقات درون سازمان باعث شود مسأله تضاد درون سازمانی مطرح می¬گردد. سازمان دارای نیروهای موافق و مخالف در درون خود است. این نیروها در صدد کسب قدرت هستند تا کنترل بیشتری اعمال کنند. ماهیت سازمان به این گونه است: کسانی که قدرت را در دست دارند می¬کوشند تا بر مسند قدرت باقی بمانند، ولی این واقعیت که سازمان دارای نیروهای مخالف در درون خود است، مسأله¬ای مهم است که باید مورد توجه قرار گیرد. نکته دوم را که باید مورد توجه قرار داد این است که اجزا و واحدهای سازمان¬، به خودی خود یک سازمان هستند به این گونه باید گفت«چندین» سازمان وجود دارد. برخی از سازمان¬ها دارای چنان گستردگی و وسعتی هستند که معقول است هر جزء یا بخش آن را به عنوان یک سازمان جداگانه به حساب آورد. سازمان¬های بزرگ دولتی، مجتمع¬های بزرگ تجاری و شرکت¬های مستقر در آسمان خراش¬ها دارای واحدهایی هستند که آنها را باید به عنوان یک سازمان جداگانه به حساب آورد. سازمان¬ها ما را احاطه کرده¬اند و ما جزئی از آنها هستیم. سازمان¬ها برای فرد و جامعه ره¬آوردهایی دارند. سازمان و فرد: در وهله اول، رفتار افراد در سازمان غالباً به گونه¬ای است که هیچ نوع مبادلهء مستقیم یا غیرمستقیم صورت نمی¬گیرد. بسیاری از رفتارها در سازمان¬ تکراری است که در اثر مبادله آموخته می¬شوند، ولی پس از آن انجام می-شوند. نوع رفتار به گونه¬ای در می¬آید که همانند روش انگیزش- واکنش آموخته می¬شود و به تدریج نقش متغیری که رابطه متقابل برقرار می¬کرد کم رنگ می¬گردد. سازمان اعضای خود را آموزش می¬دهد، اصولی را به آنان می¬آموزد و تلقین می¬کند و آنها را وامی¬دارد تا نسبت به خواسته¬ها و نیازهایی که در پست و مقام آنها وجود دارد واکنش مشخصی از خود نشان می¬دهند. این واکنش¬ها به صورت عادت و امری تکراری در می¬آیند که فرد برای انجام آنها کمتر به ذهن خود مراجعه می¬کند. در برخی از شرایط حتی عواطف و احساسات انسانی هم می¬توانند پایگاه سازمانی داشته باشند. تا حد زیادی، انتظار از نقشی که باید اعضای سازمان در برابر دیگران ایفا کنند(امر و نهی¬هایی که در پست یا مقام سازمانی وجود دارد) در محتوای وسیع سازمان تعیین می¬شود. ساختار سازمانی، تقسیم کار و سیستم رسمی پرداخت حقوق و پاداش، محتوای یک دفتر یا اداره را تعیین می¬کنند. در سازمان مشخص می¬شود، کسی که در آن دفتر مستقر می¬گردد چه کارهایی را باید انجام دهد و با چه کسانی و چگونه سر و کار خواهد داشت(اچ هال، 1376).
الف) ساختار سازمانی
    ساختار سازمانی: «گماردن و انتصاب افراد در نقاط مختلف نمودار سازمانی، درپست های اجتماعی، پست هایی که بر روابط سازمانی این افراد اثر می¬گذارد». از لحاظ ساختار، سازمان دارای ویژگی¬هایی به شرح زیر است:
1.    پیچیدگی: هنگامی که شخص وارد یک سازمان می¬شود، پیچیدگی نخستین چیزی است که وی با آن روبه ¬رو می¬شود. این پیچیدگی عبارت است از: تقسیم کار، عنوان¬های شغلی، بخش¬های متعدد سازمانی و سطوح مختلفی که در سلسله مراتب اختیارات سازمان وجود دارد. کسانی که با شرکت-های بزرگ، سازمان¬های دولتی، ارتش و با یک سیستم آموزشی، مثل مدرسه آشنا هستند این موضوع را تأیید می¬کنند.
2.    هماهنگی و کنترل: تفاوت در نوع کار، رفتار و نگرش به صورت مستقیم به محیطی بستگی دارد که دوایر باید در دوره¬های کوتاه مدت و بلند مدت در آن فعالیت کنند. بنابراین پیچیدگی بیش از حد، به میزان پیچیدگی محیط بستگی دارد.
3.    رسمیت سازمان: رسمی بودن کارها در سازمان بیانگر شیوه تصمیم¬گیری است. پدیدۀ رسمی بودن، از نظر ماهیت، در کانون و مرکز حیات سازمان قرار می¬گیرد. تدوین مقررات، تعیین رویه¬ها، شیوۀ پرداخت پاداش و نوع تنبیه و توبیخ از جمله عواملی هستند که شیوه رفتار در درون یک سازمان را تعیین می¬کنند. در واقع، رسمی بودن یکی از ویژگی¬های تعیین کننده و معرف سازمان است، چون این رفتار یک امر تصادفی نیست و سازمان باید از طریق تعیین میزان رسمی بودن امور، در جهت تأمین هدف مورد نظر گام بردارد.
4.    تمرکز: مقصود از تمرکز، توزیع قدرت در درون سازمان است. بنابراین سازمان پدیده¬ای است که بدان وسیله می¬توان کل پنداشت یا برداشتی را که ما از ساختار سازمانی داریم، خلاصه یا ارائه کرد. هیج(1980) تمرکز را این گونه تعریف می¬کند: «با توجه به تعداد اعضای گروه¬های موجود در سازمان، میزان و نوع مشارکت افراد در تصمیمات استراتژیک »(اچ هال،1376).
     هر قدر تعداد بیشتری از اعضای گروه¬ها، در سازمان، مشارکت بیشتری داشته باشد، کارها کمتر متمرکز است. از بین جنبه¬های مختلف تمرکز، «حق تصمیم¬گیری» از جمله مسائل بسیار روشن است. به¬ویژه می¬توان این موضوع را به صورتی دقیق مشخص کرد که چه کسی چه نوع تصمیماتی را می¬تواند بگیرد. اگر بیشتر تصمیمات در رأس هرم سازمانی قرار گرفته شود، سازمان متمرکز است. تمرکز سازمان به عواملی چند از جمله موارد زیر بستگی دارد:
اندازه یا بزرگی سازمان، تکنولوژی، فرهنگ داخلی سازمان، محیط و فرهنگ ملی کشور(همان منبع).
ب) ویژگی¬های عمده شخصیتی که بر رفتار سازمان اثر می¬گذارد
تعدادی از ویژگی¬های شخصتی خاص که می¬توانند تعیین کننده رفتار فرد در سازمان باشند، در قالب یک گروه خاص و متمایز از بقیه مشخص شده¬اند. نخستین گروه مربوط به مکانی است که انسان تصور می¬کند آن مرکز هندسی کنترل رفتار در زندگی را دارد. سایر گروه¬ها عبارتند از: قدرت طلبی، ماکیاولی¬گری، عزت نفس یا مناعت طبع و میل به خطر پذیری که رابینز(1380) این ویژگی¬ها را به این صورت شرح می دهد:
1.    کانون کنترل: بعضی افراد بر این باورند که حاکم بر سرنوشت خویش هستند. عده¬ای هم خود را بازیچه دست سرنوشت می¬دانند و بر این باورند که هرچه در زندگی برایشان پیش می¬آید به دلیل شانس و اقبال آنهاست. گروه اول افرادی درون¬گرا و گروه دوم افرادی برون¬گرا هستند.
2.    اثر کانون کنترل: بر غیبت کارکنان موضوع جالبی است. درون¬گرایان بر این باورند که از طریق رعایت اصول بهداشتی می¬توانند سلامت خود را تضمین کنند. بنابراین، در رابطه با حفظ سلامتی خود مسئولیت¬های بیشتری را می¬پذیرند و بیشتر مراقب سلامت خود هستند.
3.    ماکیاول¬گرایی: با قدرت طلبی رابطه تنگاتنگی دارد. شخصی به نام نیکولو ماکیاولی در قرن شانزدهم درباره کسب قدرت و استفاده از آن نظریات و عقاید ویژه¬ای داشت و مطالبی را هم نوشت. فردی که این ویژگی¬ها را دارد اهل عمل و عملگرا است، احساساتی نیست و بر این باوراست که هدف، وسیله را توجیه می¬کند.


دانلود با لینک مستقیم


گزارش تخصصی معلمان بررسی رابطه جوّ سازمانی و رضایت شغلی آموزگاران و دبیران

گزارش تخصصی معلمان جایگاه تربیت دینی در ساختار نظام آموزش و پرورش و تبیین وظایف و اهداف معاون پرورشی مدارس

اختصاصی از فی لوو گزارش تخصصی معلمان جایگاه تربیت دینی در ساختار نظام آموزش و پرورش و تبیین وظایف و اهداف معاون پرورشی مدارس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

گزارش تخصصی معلمان جایگاه تربیت دینی در ساختار نظام آموزش و پرورش و تبیین وظایف و اهداف معاون پرورشی مدارس


گزارش تخصصی معلمان جایگاه تربیت دینی در ساختار نظام آموزش و پرورش و تبیین وظایف و اهداف معاون پرورشی مدارس

دانلود گزارش تخصصی معلمان جایگاه تربیت دینی در ساختار نظام آموزش و پرورش و تبیین وظایف و اهداف معاون پرورشی مدارس بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 40

دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان,

این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد

مقدمه


جایگاه تربیت دینی در ساختار نظام آموزش و پرورش از جمله موضوعات به روز، مهم و دوران ساز جامعه اسلامی ماست، حذف معاونت پرورشی از وزارت آموزش و پرورش در نظام اسلامی، تنش های زیادی را برانگیخت. بدین منظور، نشریه معرفت در راستای وظایف دینی و انقلابی خویش، بحثی تحت عنوان "تبیین جایگاه تربیت دینی در ساختار نظام آموزش و پرورش" مطرح و سؤالاتی به حضور کارشناسان محترم این رشته، جناب حجة الاسلام آقای دکتر محمدجواد زارعان و نیز جناب آقای دکتر شگرف نخعی ارسال نمود. این عزیزان دعوت ما را پذیرفتند و به سؤالات ما پاسخ مکتوب ارائه نمودند. با هم این بحث جذاب را می خوانیم.معرفت
دکتر زارعان: پیش از هر مطلبی، تذکر این نکته را لازم می دانم که پیچیده بودن و ذوابعاد بودن بحث از یک سو، و ضرورت رسیدن به یک نتیجه روشن در این زمینه از سوی دیگر، مستلزم بررسی عمیق تر مسأله می باشد. بر همین اساس، بحث را در دو بخش الف) اصولی مقدمی؛ ب) بررسی سؤالات پی می گیریم. در همین جا از همه عزیزانی که در این مسائل مطالعه و دقت دارند دعوت و تقاضا می کنیم که با ارائه نظرات ارزشمند خود بحث را عمق بیش تری بخشند.
الف. اصول مقدمیبه نظر می رسد، در پاسخ به سؤالات ارائه شده، بررسی برخی مقدمات، ضروری و مفید است. ارائه پاسخ روشن به بسیاری از این سؤالات و اتخاذ موضع پیرامون آن ها بدون بررسی این مقدمات، که در واقع مبانی و اصول بحث به حساب می آیند، ناممکن و ناقص است. هم چنان که متقابلاً تبیین این اصول، پاسخ روشن تر سؤالات این باب را به دنبال خواهد داشت. البته تبیین هریک از این اصول، فرصتی بس وسیع تر می طلبد و طرح آن ها در این جا فقط در حد ارتباط مسائل مورد نظر با این اصول است.
اصل اول. وجود ارزش های خاص در هر جامعههر جامعه انسانی و هر جمع کوچک و بزرگِ مجموعه های بشری دارای ارزش ها و پاره ارزش های ساده و یا پیچیده ای است که مبنای وحدت و یکپارچگی آن جامعه است و به عبارت دقیق تر، عامل وجود و ادامه حیات آن جامعه خاص می باشد. این ارزش ها، که در ابعاد شناختی، گرایشی، و رفتاری، و در اشکال قومی، ملی، دینی، تاریخی، سیاسی و امثال آن بروز می کند، فرهنگ آن جامعه را شکل می دهد. از این رو، فرهنگ هرجامعه چیزی نیست جز همان ارزش هایی که موجب همگرایی عده ای از مردم در شکل آن جامعه شده است، چه این مردم در منطقه خاصی گردهم آمده باشند و یا در مناطق جغرافیایی مختلف زندگی کنند.
انسان و جامعه بدون ارزش وجود ندارد. ممکن است ارزش مثبت یک جامعه در نظر جامعه دیگر منفی باشد و یا ارزش های جوامع با گذشت زمان و در پی عوامل گوناگون دیگرگون شود،(1) اما چنین نیست که جامعه ای در یک زمان دارای هیچ ارزشی نباشد و در زمان دیگری معتقد به ارزش های خاصی شود و این نیست مگر به دلیل این که جامعه تابع انسان است و انسان بدون ارزش وجود ندارد.
حتی جوامع پیرو تفکر لیبرال نیز، علی رغم ظاهر آزادگرایی، فردگرایی و قایل بودن به نسبیت ارزش ها، از این قانون مستثنی نبوده و از یک سری ارزش های اجتماعی در ابعاد مختلف شناختی، عاطفی و رفتاری برخورداراند؛ بخشی از امور را هنجار دانسته و هم زمان برای حل بخش دیگری از رفتارها به عنوان ناهنجارهای اجتماعی چاره جویی می کنند. هرگز عناوین آزادی، نسبیت، فردیت، که مشخصه های جامعه لیبرالی غرب است، موجب نمی شود که آن جوامع فاقد ارزش (بنا بر مبانی خود) تلقی شوند. اساسا تحقق یک جامعه و راضی شدن افراد برای زندگی در کنار یکدیگر جز با اشتراک در مجموعه ای از ارزش های خرد و کلان و تسالم بر آن ها ممکن نیست. اختلاف در ارزش ها برای تحقق اولیه و یا ادامه حیات جامعه یک مانع و تهدید است. بنابراین، تمسک به اصولی چون آزادی و فردگرایی در ارزش و به تبع آن نفی وجود ارزش های اجتماعی، حتی در جوامع لیبرال منطقی نمی نماید، چه رسد به جامعه ای همچون جامعه اسلامی که شعار اصلی آن حفظ و گسترش ارزش های دینی می باشد. جوامع اسلامی نیز، براساس همین قانون، دارای ارزش های مقبول دینی هستند که هویت آن جامعه را شکل می دهند و افراد جامعه حول محور آن ارزش ها گردهم می آیند.

اصل دوم. ضرورت آموزش ارزشهر جامعه ای علاوه بر این که از مجموعه ای از ارزش ها برخوردار است، سعی می کند تا از طریق آموزش و انتقال مفاهیم به نسل های بعد، ارزش های مزبور را حفظ کند و حیات آن را ادامه بخشد. استدلال ساده آن هم این است که وقتی ارزش های مشخصی از دید افراد جامعه هنجار تلقی شود، به معنای آن است که افراد جامعه به آن ارزش ها اعتقاد داشته و رفتار مبتنی بر آن را صحیح می شمارند، چنانچه رفتار خلاف آن را ضدارزش و ناهنجاری به حساب می آورند که با برداشت ها و باورهای آن جامعه همخوانی ندارد، و باید با آن مقابله شود.
هرچند ممکن است ارزش های جامعه، به اصطلاح، دارای مراتب تشکیکی بوده و شدت و ضعف داشته باشد و یا در چگونگی انتقال مفاهیم به نسل های آتی بین دیدگاه های مختلف تفاوت هایی باشد،(2) اما همگان بر اصل انتقال مفاهیم به نسل های بعد، در کلام یا عمل اصرار می ورزند. در بحث آموزش ارزش(3) و تعارض بین دو دیدگاه "منش پروری"(4) و "خود شکوفایی"،(5) گرچه در ظاهر، این پیروان دیدگاه منش پروری هستند که بر لزوم آموزش صریح و مستقیم ارزش های جامعه به کودکان در مدارس تأکید می ورزند، تا آن جا که سستی در این مسأله را امری نابخشودنی می شمارند،(6) اما پیروان دیدگاه خودشکوفایی نیز چندان در واقع امر (و دست کم در مقام عمل) با ایشان فاصله ای ندارند.(7) فعالیت های فرهنگی که امروزه در سطح جامعه غربی به طور کلی و در سطح مدارس به طور خاص برای حفظ و انتقال ارزش های غربی به نسل آتی صورت می پذیرد، آن چنان گسترده و فراگیر است که فقط اشاره ای کوتاه و فهرست وار به آن ها نوشتار مستقلی را می طلبد.(8)
در دیدگاه اسلامی نیز، صرف نظر از تأسفی که در باب مسلمانی و مقام عمل مسلمانان و عملکرد دست اندرکاران امور فرهنگی و کارگزاران کشورهای اسلامی در این جهت باید خورد، و صرف نظر از افسوسی که در این قضیه در همین کشور اسلامیمان و حتی پس از انقلاب بزرگ دینی به همراه داریم، اسلام به ذات خود در اصل لزوم انتقال ارزش های اسلامی به نسل بعد و حتی نسل معاصر بسیار صریح و روشن است. در منابع قرآنی و روایی، واژه ها و تعابیری همچون «علّموا»، «ادّبوا اولادکم» و «بادروا اولادکم بالحدیث» و ابوابی چون «حق الولد علی الوالد»، «مقام و وظایف معلم» و امثال آن، همه حکایت از این مهم دارد.
اصل سوم. تعقل در مقابل تحمیل عقیدهبه موازات اهمیت اصل ضرورت آموزش ارزش ها و انتقال آن به دانش آموزان به عنوان یکی از اصول اساسی در تعلیم و تربیت، چگونگی انتقال مفاهیم به نسل های آتی، به ویژه امر به کارگیری قوه اندیشه و تعقل متربّی در این مسیر نیز حایز اهمیت است. در مباحث تعلیم و تربیت، معمولاً هرگاه از آموزشِ ارزش، به ویژه ارزش های دینی سخن به میان می آید، حمله تفکرات لیبرالیستی با حربه عقلانیت و دفاع از حقوق متربیان و دانش آموزان پیش بینی می شود. اساس این حملات اجمالاً بر این برداشت است که آموزشِ ارزش نوعی القاء، تلقین و تحمیل عقیده،(9) شست وشوی مغزی و تعطیلی عقل است و مانع رشد عقلانی متربّی، خلاقیت(10) و قدرت تفکر انتقادی(11) وی می شود و این نوع برخورد، با روح تعلیم و تربیت و آزادی انسان سازگاری ندارد. پیشگامان دیدگاه خود شکوفایی و طرفداران تفکر انتقادی به طور خاص در این زمینه، به ویژه پیرامون نقش عقلانیت کم قلم نزده اند.
این بحث به دنبال بررسی صحت و سقم دیدگاه فوق در مورد آموزش ارزش های دینی نیست، بلکه هدف از نقل مطالب مزبور، مشخص نمودن مقام تعقل و اصرار این دیدگاه بر جایگاه اساسی آن در امر آموزش است. البته، باید توجه مدافعان این طرز فکر را به این نکته نیز جلب نمود که اگر چه از آموزش های دینی کلیسایی برداشت القاء می شود و اگر چه در مقام عمل در برخی آموزش های دینی توسط مسلمانان نیز اعتناء چندانی به رشد عقلانی کودکان نمی شود، اما دیدگاه اسلامی در آموزش، تفاوت ماهوی با برداشت ایشان دارد.
دیدگاه اسلام در باب انتقال مفاهیم از دو مشخصه برخوردار است: اول این که، جایگاه اندیشه و تفکر در این مکتب الهی آن چنان رفیع است که به سختی می توان چیزی را بر آن مقدم داشت. اگر مقام تعبد و قرب به خداوند اوج رشد انسان به حساب آید، که "ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون" اما اساس این تعبد نیز تعقل است واگر غیرآن باشد، یعنی اگر پرستشی مبتنی بر صِرف تقلید کور باشد، قطعا ارزشی ندارد. دوم این که، این فریاد آزادمنشانه و بیداربخش اسلام به هنگام دعوت به دین است که "لا اکراه فی الدین". در قبول دعوت اسلام، تحمیل فکری و فیزیکی جایی ندارد و تنها مأموریت انبیای الهی و رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بیدارسازی فطرت بشری بوده است. امام علی علیه السلام با همین مبنای "و لو فکروا فی عظیم القدره و جسیم النعمه لرجعوا الی الطریق و خافوا عذاب الحریق"(12) (اگر مردم در عظمت قدرت خدا و بزرگی نعمت های او می اندیشیدند، به راه راست باز می گشتند و از آتش سوزان می ترسیدند) است که به تبیین راه های خداشناسی می پردازد.(13)
اصل چهارم. نقش الگو در انتقال ارزشاگر چه تعقل در قاموس تربیت اسلامی از جایگاه بالایی برخوردار است و بر آن تأکیدهای قابل ملاحظه ای شده است، اما در کنار آن توجه به این نکته ضروری است که انسان موجودی اجتماعی است و تعامل و ترابط با دیگر افراد، از همان آغاز تولد نوزاد، جزو لاینفک زندگی اوست. بخش زیادی از یادگیری، چنان که در روان شناسی کودک، به ویژه دیدگاه یادگیری اجتماعی مطرح است، از طریق همین ارتباطات شکل می گیرد و کودک بر این اساس، جامعه پذیری(14) را آغاز می کند و سعی می کند در فرایند همانند سازی(15) با افراد مورد علاقه خود و الگوگیری از رفتار ایشان، رفتار خود را شکل دهد.
اگر یکی از مبانی مهم تربیتی اسلام را الگودهی و الگوپذیری بدانیم، بیراهه نرفته ایم. در منشور تربیتی قرآن، از مربی بزرگ انسان ها، پیامبرگرامی به عنوان اسوه و الگو یاد می شود و کسانی که امید ترقی در این راه را دارند، سفارش به پیروی از این راه می شوند.(16) در امر تربیت دیگران نیز با تعابیری همچون "کونوا دعاة الناس باعمالکم... "(17) بر این مهم تأکید شده است.
در مراتب تأثیر گذاریِ الگوها، عوامل سه گانه بینشی، گرایشی و توانشی و در کنار آن ها، عوامل زمان و مکان و برخی عوامل دیگر نقش اول را بازی می کنند. هر چه رابطه عاطفی الگوپذیر با الگوی موردنظر نزدیک تر باشد و هر چه باور فرد نسبت به نمونه بودن فرد مورد نظر خود (= الگوباوری) عمیق تر باشد، احتمال تأثیر الگو بیش تر خواهد بود. همچنین، هر اندازه شرایط محیطی (زمان و مکان) برای این تأثیرگذاری مناسب تر باشد، چنانچه در جمع همالان این امر تحقق دارد، شکل گیری فرایند الگوپذیری قطعی تر و راه آن هموارتر است.
شاید بیت الغزل این نوشتار را بتوان همین اصل الگوپذیری در تربیت دانست. انسان ها در مقام مربیان بزرگسال تلاش می نمایند، از جان خود مایه می گذارند و شب و روز نمی شناسند تا شاید بتوانند با زبان و گفتار خویش و با بهره گیری از روش های متنوع و شاید در ظاهر پیشرفته، رفتاری را در شخص موردنظر خود به یادگار گذارند و به نظر خود او را تربیت کنند، غافل از این که متربّی ایشان، همه آن تلاش ها و زحمات را نادیده انگاشته و در همان حال به سادگی از یک رفتار خاصی از مربّی و فرد مورد علاقه خود، الگو می گیرد و شخصیت خود را بر وفق آن شکل می بخشد. مادری که از داد زدن کودک خود گلایه دارد، پدری که از هتاکی جوان برومندش شکایت می کند، معلمی که بی نظمی شاگرد خود را نشانه بی انضباطی او به حساب می آورد، جامعه ای که از رانندگی نابخردانه جوانان خود به ستوه آمده است، صدا و سیمایی که ناهنجاری های جامعه را سوژه برنامه های منتقدانه خود قرار می دهد، روحانیتی که از ضعف اخلاقی جوانان جامعه رنج می برد و بالاخره، همه مربیان دلسوزی که به نحوی در این امر، گمشده دارند، همه از این دسته مربیانند؛ مربیانی که باید آنان را "مربیان مخفی" نامید، ... و آیا راجع به آن اندکی اندیشیده اند؟
اصل پنجم. هماهنگی ارزش های دینی و اخلاقی اسلام با فطرت انسانآن گاه که ارزشی ناملائم با طبیعت اصیل انسان در فردی شکل گیرد، مثلا زمانی که انسانی از آزار و شکنجه و کشتن انسان های دیگر لذت برد، چنانچه قبول این ارزش ناشی از تأثیرات اجتماعی، القائات فرهنگی، و تقلیدی کورکورانه و بدون فعالیت انتخاب گرانه انسان باشد، محکوم به سست بنیادی است؛ چرا که تعقل، این معیار قطعی ارزش را با خود ندارد. و چنانچه قبول ارزش مزبور بر اساس توجیهی به ظاهر مستدل و عقلانی و انتخاب گرانه باشد، باید اعتراف کرد که این گونه انسان ها، از طبیعت و سرشت اولیه خود، که خداوند برایشان ترسیم کرده است، فاصله گرفته اند. مطلوب بودن ارزش در معادله مورد نظر ما دو شرط اساسی دارد: یکی این که، بر مبنای انتخاب و نقش فعال انسان باشد تا در ورطه القاء و تحمیل نیفتد، دوم این که، با آنچه خلقت انسانی بر آن تعلق گرفته است، فاصله نداشته باشد.

در دیدگاه ارزش شناختی اسلام، اعتقاد بر این است که مجموعه ارزش های برگرفته از هدایت های دینی، اموری است که با سرشت اولیه و دست نخورده انسان و به تعبیر قرآنی، با فطرت او سازگار است. انسان به چیزی که با ارکان بنیادین خلقت او ناسازگار است سوق داده نشده و اگر به چیزی دعوت شده و یا به سوی ارزشی ترغیب شده است، همانا آن مقصد، ایده آل انسانی است که از شخصیت و هویت واقعی خود دور نشده باشد.
تبیین این مسأله در این جا از آن جهت اهمیت دارد که آموزش و انتقال ارزش های مبتنی بر فطرت، تنها راه جلوگیری از تحمیل و انحطاط انسان است. تحمیل زمانی است که ارزشی خلاف خواست فطری انسان به گونه ای برای او ترسیم و تکرار شود که آن را بدون فکر و اندیشه بپذیرد. اما اگر انسان از روی خواست فطری مثلا در جست وجوی پیشرفت و کمال است، دیگر صِرف نشان دادن راه واقعی به او، فقط به صرف این که این تربیت دینی است، تحمیل و القاء عقیده نمی باشد.
اصل ششم. ارتباط متقابل تعلیم و تربیت"آموزش" و "پرورش" یا "تعلیم" و "تربیت" دو مفهوم مستقل از یکدیگر و گویای دو فرایند متفاوتند. آموزش، چنانچه تبیین آن به زودی خواهد آمد، فعالیت مستقیم و غیر مستقیم آموزگاران در سطوح مختلف برای انتقال اطلاعات و در جهت دانش اندوزی دانش آموختگان است. پرورش نیز فعالیت متربی در شکوفاسازی استعداد خویش در بستری است که مربی و مربیان برای او فراهم می آورند.
اما همزمان، این دو فرایند از رابطه ای تنگاتنگ برخوردارند، به گونه ای که تفکیک آن ها در مقام عمل مشکل می نماید. از یک سو، آموزش جزوی از بستر سازی موردنیاز در پرورش به حساب می آید، به گونه ای که علایق و رفتارهای فرد آموزش دهنده، چگونگی آموزش، محتوای آموزش و سایر عوامل شکل دهنده آن در پرورش تأثیرگذار است و هرگز نمی توان معلمی را فرض نمود که بدون تأثیرگذاری تربیتی، تنها و تنها به امر آموزش بپردازد. از سوی دیگر، پرورش نیز در بسیاری موارد، هرچند طرفین به این انتفال توجه نداشته باشند، همراه با نوعی آموزش است. به نظر می رسد، در استفاده از آیه شریفه "و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه"(18) نیز، گرچه بر دو گونه بودن این دو مفهوم تصریح شده است، اما همراهی آن هادر سیاق آیه شریفه نیز حکایت ازاین ارتباط وثیق دارد.
اصل هفتم. تخصص در آموزش و پرورشعلاوه بر این که، فهم ارزش های دین در مرحله استنباطی آن نیاز به تخصص دارد، چگونگی انتقال آن ارزش ها به افراد و نسل های بعد در مقام آموزش و پرورش نیز تا حدود زیادی نیازمند چنین تخصصی است. به بیان دیگر، هم آموزش و هم پرورش اموری تخصصی هستند و در همین راستا، آموزش صحیح دین و بسترسازی برای پرورش کودکان بر اساس ارزش های دینی نیز همچون سایر مسائل آموزشی و پرورشی نیازمند تخصص است. نکته مهم در این جا این است که پرورش، به رغم تأثیر بیش تر آن بر روی متربیان و نیاز بیش تر مربیان به تخصص، زمینه عملی کم تری برای پذیرش این تخصص دارد. توجیه این ادعا هم این است که بنابر اصل چهارم، الگوهای متعددی در جامعه، به طور غیرمستقیم بر روند پرورش تأثیرگذارند که معمولاً از تخصص چندانی برخوردار نیستند و در بسیاری از موارد حتی اندک تخصصی هم ندارند و تأسف بارتر این که، آموزش پرورش خود این مربیان و الگوها کار ساده ای نیست. یک شبانه روز کودکی را در نظر بگیرید که صبح گاهان از منزل بیرون آمده و در راه مدرسه، در کوچه و خیابان، با ده ها الگوی رفتاری و غیر رفتاری مختلف از سوی افرادی همچون راننده، کاسب محل، پلیس، مأموران نظافت شهر، دانش آموزان کلاس های بالاتر، مدیر و معلم، و سایر مردم روبه رو شده و از هر کدام از ایشان نکته ای را می آموزد! به راستی کدام یک از این الگوها از روند انتقال ارزش آگاهند؟ سؤال دیگر این که کدام یک از ایشان، به فرض آگاهی، خود ساخته اند تا ارزش صحیح را در رفتار خود منعکس نموده و آن گاه منتقل سازند؟
اصل هشتم. تدریج و رعایت عامل سنروسو سن شانزده سالگی را برای تربیت دینی مناسب می داند و بر این اعتقاد است که نوجوان پیش از آن زمان نمی تواند این مفاهیم را درک کند.(19) کانت نیز ترجیح می دهد که آموزش این مفاهیم به تأخیر بیفتد.(20) اما از سوی دیگر، در منابع اسلامی با سفارش به تربیت دینی در سنینی بسیار زودتر از آنچه این مربیان غرب اشاره کرده اند، روبه رو هستیم. برای نمونه، امام صادق علیه السلام عادت دادن کودک به نماز در سن شش یا هفت سالگی را توصیه می فرمایند.(21)
ما معتقدیم، هم چنان که مجموعه ای از روایات بر آن است، تربیت دینی از همان دوران کودکی و حتی همان زمانی که، به تعبیر روسو، کودک مفاهیم دینی را درست درک نمی کند، قابل اجراست؛زیرا ما در تربیت هرگز به دنبال اضافه نمودن مطلبی بیرون از وجود متربی نیستیم تا منتظر بمانیم متربی ما قدرت درک آن را بیابد، بلکه غرض اصلی از تربیت، خود شکوفایی ارزش هایی است که بنابر آنچه در اصل پنجم بیان شد، در ذات فرد نهفته است و فطری اوست. بدیهی است که وجود این ارزش ها در فرد، سن خاصی نمی طلبد. فرض بر این است که فرد با همین ارزش ها پا به دنیا می نهد و اگر از مسیر آن خارج نشود، با همین ارزش ها شخصیت او شکل می گیرد. کودک از همان آغاز زندگی، علقه و وابستگی، میل به رشد و کمال، میل به امنیت و بسیاری دیگر از علایق را تجربه می کند. هرچند مراتب آن ها طی دوران رشد تغییر می کند، نقش اصلی تربیت در مشخص نمودن این مسیر، نشان دادن راه و زمینه سازی برای رشد و شکوفایی بیش تر است. به نظر می رسد، آنچه امثال روسو و کانت را بر این عقیده داشته است تا تأخیر تربیت دینی را طلب کنند، از یک سو، خلط تربیت با تعلیمی است که البته سن خاصی را می طلبد و از سوی دیگر، لحاظ نکردن مراتب تربیت است. شاید بتوان دیدگاه کسانی چون پیاژه، هارمز و گلدمن را، به رغم اختلاف موجود بین آن ها، در این زمینه صایب تر شمرد؛ چرا که زمینه هایی هرچند اولیه را برای آموزش دینی در نظر می گیرند.(22) ولی به هر حال، آنچه در منظر تربیت اسلامی در این باب مورد تأکید است، زمینه سازی برای فهم این مسائل در آینده از طریق تشویق و عادت دادن کودکان به فرایض دینی است. عادت در این جا صِرفا نقش زمینه سازی و رفع مانع را بازی می کند.
اصل نهم. وجود موانع و خطرات مسیر آموزش ارزشدر اصول گذشته بر فطری بودن ارزش های دینی تأکید کردیم و تربیت را فعالیتِ زمینه سازی برای رشد و شکوفایی آن ها دانستیم. حال باید توجه داشت که این تبیین، فقط به اصطلاح وجود مقتضی را بیان می کند و کارآیی فطرت تا زمانی است که اولاً، خطری آن را تهدید نسازد و مانعی راه بر آن نبدند و ثانیا، عوامل رشددهنده آن فراهم گردد. بدیهی است چنانچه مانعی در مسیر رشد پدید آید و یا زمینه های لازم آن فراهم نشود، ارزش های فطری نهفته در انسان شکوفا نشده و یا حتی پس از شکوفایی احتمال پژمردگی آن می رود.
در مسیر رشد، سه گروه از خطرات متناسب با ابعاد سه گانه انسان، شکوفایی یا شکوفاییِ کامل ارزش های فطری را تهدید می کند و مهم این که در سیر تربیت، این خطرات در مورد متربی و مربی، هردو صادق است.
خطر اول، خطری است که با بعد بینشی انسان سر و کار دارد و در اَشکال جهل، غفلت و یا تضاد شناختی بروز می کند. ارزش ها اگر چه فطری باشد، نیازمند تبیین به ویژه در جهت روشن شدن مصادیق آن هاست. ابهام در هدف، ناآشنایی با مسیر هدایت و ندانستن مصداق صحیح یک ارزش، هرچند فطری باشد، موجب سردرگمی و گاه انحراف می شود. خطر دوم، در ارتباط با بعد گرایشی انسان است. در بسیاری از موارد، آدمی در شناسایی آنچه بدان نیاز دارد و مصلحت وی در آن است، مشکلی ندارد، اما در تضاد انگیزه ها، قربانی شده و از نقطه ای ناصواب سر در می آورد. هوا و هوس، عشق کاذب، جاذبه های دروغین و سراب ها موانع این مسیر است. و بالاخره، خطرسوم دربعدکنشی انسان است،به گونه ای که به رغم شناخت و انگیزش، اقدامی نمی کند و مصداق بارز آن تنبلی است.
نتیجه بحث جمع بندی اصول فوق از این رو که جهات مختلف امر تربیت دینی را بررسی می کند، شاید کار ساده ای نباشد، اما در عین حال می توان اجمال آن را آن چنان که در نمودار(1) آمده است، ملاحظه کرد. در مجموعه ارزش ها، ارزش های دینی به صورت فطری در درون انسان نهفته است. آموزش صحیح با استفاده از قوه تعقل و اندیشه و به همراه الگوپذیری از الگوهای مورد انتخاب فرد به معنای آماده سازی بستری برای شکوفایی آن ارزش ها و به تعبیری، پرورش انسان است. با توجه به عامل سن و اصل تدریج، باید برای آموزش و بستر سازی، روش مناسبی را انتخاب کرد و همزمان باید توجه داشت که فطری بودن به معنای مصونیت نبوده و آموزش می تواند در جلوگیری از انحراف مؤثر واقع شود.
ب. بررسی سؤالاتموضع گیری در برابر هر یک از اصول مقدمی فوق می تواند پاسخ ما را نسبت به سؤالات ارائه شده و یا سؤالات مشابه متفاوت سازد. در این بخش تلاش ما بر این است تا با توجه به بحث مقدمی فوق به پاسخ این سؤالات بپردازیم. ضمن آن که سعی می کنیم تأثیر اصول مزبور در این بررسی را نیز لحاظ کنیم.
1. تعریف تربیت دینی و رابطه آن با سایر ابعادبرای مشخص شدن تعریف تربیت دینی اجازه دهید ابتدا تعریف روشنی از دو اصطلاح «دین» و «تربیت» داشته باشیم و سپس به تعریف تربیت دینی و ارتباط آن با سایر ابعاد بپردازیم.
تعریف دین: معمولاً دین را مجموعه ای از اعتقادات، اخلاقیات و احکامی می دانند که از سوی خدای متعال برای هدایت بشر توسط انبیای الهی به مردم ابلاغ شده است. بر اساس این تعریف، در واقع دین مجموعه ای از راهنمایی ها و هدایت های هماهنگی است که به ذاته هویت واحدی دارد ولی آن گاه که نسبت به استعداد و قابلیت بشری و ابعاد وجودی انسانی در نظر گرفته می شود، در اشکال سه گانه بینش ها و اعتقادات، گرایش ها و اخلاق و همچنین کنش ها، رفتار و احکام عملی بروز می کند. حال، صرف نظر از ادامه بحث در تعریف دین و مناقشه در اجزای آن و ضمن قبول این تعریف به عنوان یک اصل مسلم، نکته دیگر این است که همین مجموعه هدایت گر دریک نگاه و تقسیم دیگر دارای دو بعد (و نه دو بخش) اصلی است.
بُعد اول در این تقسیم، مربوط به یک سری مسائل و آموزه هایی است که همچون یک مجموعه علمی صِرفا باید یاد گرفته شوند و آن گاه بر اساس آن ها رفتار انسان تحقق پیدا کند. این بخش آموختنی خود بر دو دسته است: یک سری مسائلی است که ساده و حفظ کردنی است همچون این مسأله که در نماز باید سوره فاتحه الکتاب را خواند یا فلان رفتار از موارد مبطلات روزه است، یا زکات بر چه چیزهایی و چه مقدار تعلق می گیرد و یک سری مسائلی هم هست که پیچیده تر و استدلالی است. همچون مسأله وجود خداوند، توحید، معاد و ... .


دانلود با لینک مستقیم


گزارش تخصصی معلمان جایگاه تربیت دینی در ساختار نظام آموزش و پرورش و تبیین وظایف و اهداف معاون پرورشی مدارس

پروپوزال علوم تربیتی:بررسی میزان آشنایی معلمان ابتدایی شهرستان بیله سوار با آموزه های تعلیم و تربیت اسلامی...

اختصاصی از فی لوو پروپوزال علوم تربیتی:بررسی میزان آشنایی معلمان ابتدایی شهرستان بیله سوار با آموزه های تعلیم و تربیت اسلامی... دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروپوزال علوم تربیتی:بررسی میزان آشنایی معلمان ابتدایی شهرستان بیله سوار با آموزه های تعلیم و تربیت اسلامی...


پروپوزال علوم تربیتی:بررسی میزان آشنایی معلمان ابتدایی شهرستان بیله سوار با آموزه های تعلیم و تربیت اسلامی...

عنوان کامل:

"بررسی میزان آشنایی معلمان ابتدایی شهرستان بیله سوار با آموزه های تعلیم و تربیت اسلامی در تربیت اخلاقی دانش آموزان ابتدایی" 

فرمت: WORD

تعداد صفحات: 9

اهمیت و ضرورت تحقیق

در بیان اهمیت تعلیم و تربیت همین بس که تحقق گوهر آدمی منوط بدان است؛ مراقبتهایی که تحت عنوان تعلیم و تربیت در مورد آدمیزاده اعمال می شود ، شرط لازم رسیدن آدمی به مرحله کمال است . نوزاد آدمی هر چند آدمیزاده است اما آدم نیست، و تنها با تعلیم و تربیت آدم تواند شد. چنانچه مشمول تربیت صحیح واقع شود فرشته خوی می گردد و اگر از مبانی آن بی بهره گردد، نه تنها استعدادها و امکانات بالقوه اش به هدر می رود بلکه به احتمال زیاد به قهقرا می رود و به مرتبه بهایم تنزل پیدا می کند( شکوهی ،1386).

تعلیم کمک به دانش آموزان است تا از امکاناتی که برای یادگیری در اختیار دارد بهتر استفاده کند و این امکان پذیر است زیرا، بزرگسال با احاطه ای که بر مطالب آموختنی دارد می تواند آنها را به روش منطقی طبقه بندی و هر مطلب را متنایب با میزا ن آمادگی دانش آموز به وی عرضه کند(شکوهی،1386). وقتی که کودک وارد نظام آموزش و پرورش می گردد و به صورت رسمی آموزش و یادگیری را دنبال می کند کسی که مسئولیت راهنمایی و تعلیم او را به عهده دارد معلم است که با توجه به شرایط کودک و درک او مطالب مورد نیاز را به او عرضه می کند . مطالبی نیز که به او عرضه می گردد و چند بعد دارد: مطالب علمی، اجتماعی ، دینی و .... که معلم باید  با هر کدام از این علوم به اندازه ای که کودک باید فرا گیرد آگاهی و تسلط کامل داشته باشد.

تربیت اخلاقی کودکان امری ضروری است از آن بابت که به فرموده امام علی (ع)" شر در اندرون وجود آدمی لانه دارد و فضیلت ها باید بر آدمی تحمیل گردد" . نفوذ های اخلاقی دارای اثرات طولانی و دراز مدت است که و حسن سیرت و رفتار های گران مایه خواه بود( قائمی،1364).


دانلود با لینک مستقیم


پروپوزال علوم تربیتی:بررسی میزان آشنایی معلمان ابتدایی شهرستان بیله سوار با آموزه های تعلیم و تربیت اسلامی...