دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
فرمت فایل: word
تعداد صفحه:129
فهرست مطالب
مقدمه ۱
دفتر نخست: جایگاه هیات منصفه ۸
بخش اول: جایگاه هیات منصفه در حقوق ایران (با نگاهی به مبانی فقهی آن) ۹
گفتار اول: تعریف و ماهیت هیات منصفه ۱۰
گفتار دوم: سیر قانونی هیات منصفه در ایران ۱۳
الف- قبل از انقلاب اسلامی ۱۴
ب- پس از انقلاب اسلامی ۱۶
گفتار سوم: دلایل مخالفت با حضور هیات منصفه در دادرسی ۲۱
گفتار چهارم: مبانی لزوم تبعیت قاضی از نظر هیات منصفه ۲۵
-منابع و ماخذ ۳۶
بخش دوم: قضاوت شورایی و هیات منصفه در سیستم حقوقی اسلام ۳۹
گفتار اول: قضاوت شورایی در اسلام ۳۹
گفتار دوم: ماهیت تصمیم گیری های هیات منصفه ۴۸
نتیجه گیری ۵۲
بخش سوم: مقایسه اجمالی هیات منصفه در حقوق ایران و انگلستان ۵۴
گفتار اول: قضا و هیات منصفه ۵۴
گفتار دوم: پیشینه تاریخی هیات منصفه ۵۶
گفتار سوم: ساختار هیات منصفه فعلی ایران ۶۱
گفتار چهارم: ساختار فعلی هیات منصفه انگلستان ۶۵
گفتار پنجم: دلایل موافقان و مخالفان هیات منصفه ۸۰
دفتر دوم: جرائم مطبوعاتی ۹۲
مقدمه ۹۳
بخش اول: مسائل ماهوی ۹۳
گفتار اول: مفهوم جرم مطبوعاتی ۹۳
گفتار دوم: مصادیق جرایم مطبوعاتی ۹۶
گفتار سوم: مسئولیت ناشی از جرایم مطبوعاتی ۱۰۲
بند اول: مسئولیت مدنی ۱۰۳
بند دوم: مسؤولیت کیفری ۱۰۸
بخش دوم: مسائل شکلی ۱۱۴
گفتار اول: مرجع رسیدگی ۱۱۴
بند اول: قواعد کلی صلاحیت ۱۱۴
بند دوم: دادگاههای اختصاصی و جرائم مطبوعاتی ۱۱۷
گفتار دوم: آئین رسیدگی ۱۲۷
منابع و ماخذ ۱۲۹
منابع و ماخذ:
الف- کتب:
۱- آئین دادرسی کیفری،دکتر محمد آشوری، دورة دوجلدی- انتشارات سمت
۲- آئین دادرسی کیفری، دکتر محمد آخوند،ی جلد اول و دوم- نشر میزان
۳- آئین دادرسی مدنی، دکتر عبدا… شمس، جلد اول- نشر میزان
۴- آزادی اندیشه و بیان، دکتر ناصر کاتوزیان و همکاران، انتشارات دانشگاه تهران
۵- فلسفه حقوق، دکتر ناصر کاتوزیان، جلد دوم منابع حقوقی، شرکت سهامی انتشار
۶- حقوق مدنی، الزامهای خارج از قرارداد، دکتر ناصر کاتوزیان، انتشارات دانشگاه تهران
۷- حقوق مطبوعات (جزوه درسی) دکتر علی بهزادی، دانشکده علوم ارتباطات
ب- مجلات:
۱- ساختار هیأت منصفه انگلستان، تالیف دکتر محمدجعفر حبیب زاده، ماهنامه دادرسی شماره ۴۸
۲- جایگاه هیأت منصفه در حقوق ایران با نگاه به مبانی فقهی آن، استاد اسماعیل آقابابائی، پژوهشگر دانشگاه مفید قم.
۳- قضاوت شورایی در اسلام، آیت ا… موسوی بجنوردی
۴- مقایسه اجمالی هیأت منصفه در حقوق ایران و انگلستان، دکتر عباس شیخ الاسلامی، دانشگاه علوم اسلامی رضوی
ج- مقالات روزنامه ها:
۱- نشریه کیهان ۲۵ مورخ ۲۹/۳/۷۸
۲- نشریه حقوق و اجتماع شماره ۹
۳- نشریه ابرار مورخ ۲۳/۳/۷۹
۴- نشریه وقایع اتفاقیه مورخ ۳/۴/۸۳
۵- نشریه سلام ۲۳ مورخ ۷/۷/۷۷
۶- نشریه جهان اقتصاد ۲۹ مورخ ۳۰/۳/۷۸
۷- نشریه شرق مورخ ۴/۴/۸۳
۸- نشریه رسالت مورخ ۲۸/۱۱/۷۷
۹- نشریه توسعه مورخ ۲/۹/۸۰
۱۰- نشریه وکالت شماره ۵۰
۱۱- نشریه خرداد مورخ ۳/۴/۷۸
۱۲- نشریه خراسان مورخ ۸/۹/۸۰
۱۳- نشریه صدای عدالت مورخ ۲۹/۲/۸۱
پیش گفتار
نهاد هیات منصفه قدمتی دیرینه دارد، ولی به دلیل جدید بودن آن در حقوق ایران و روشن نشدن مبانی فقهی اش هنوز جایگاه واقعی خود را بازنیافته است. انتخاب مردمی اعضای هیات منصفه، توجه قاضی به رای آنها، تخصص قاضی نداشتن و دخالت نکردن اعضای این هیات در قضاوت، از جمله شروطی است که با توجه به تحولاتی که در ماهیت این نهادها پدید آمده است، امروزه باید رعایت گردد.
پایبندی به این شروط در حقوق ایران، وقتی می تواند جامه عمل بپوشد که از دیدگاه فقهی نیز بتوان چنین جایگاهی برای هیات منصفه در نظر گرفت. از این رو مقاله حاضر، ضمن تبیین ماهیت هیات منصفه با توجه به خاستگاه آن، به نقد و بررسی قوانین داخله پرداخته و با ارائه معیارهایی برای انطباق این نهاد با شرع، راهکارهایی جهت استحکام در امر قانونگذاری ارائه می دهد. البته در این نوشتار ما بیشتر به جایگاه هیات منصفه در محاکمات مطبوعاتی و سیاسی خواهیم پرداخت.
«آزادی» یکی از اصول مهم و باارزشی است که در بسیاری از مکاتب، از جمله مکتب اسلام، پذیرفته شده و اصول و مقررات آن، حاکی از دفاع از این مهم است.[۱]یکی از نمودهای آزادی که اخیرا بیشتر مورد توجه قرار گرفته، آزادی بیان و ابراز عقیده است. معمولا تخطی از قلمرو آزادی بیان، در قالب جرم سیاسی و جرم مطبوعاتی نمود پیدا می کند که از یک سو دفاع از حقوق جامعه، حاکمان را به مبارزه با تخطی گران وا می دارد و از سوی دیگر، آزادی بیان از چنان ارزشی برخوردار است که می طلبد جامعه در برخورد با این گونه مجرمان، تا حدی از خود انعطاف نشان داده و فرهنگ جامعه و تلقی عمومی را در قضاوت خویش مد نظر قرار دهد. با پیش بینی هیاتی، در دادگاه به نمایندگی از جامعه برای دفاع از مجرمان سیاسی و مطبوعاتی صورت می پذیرد که در حقوق عرفی «هیات منصفه» نام گرفته است.
در ایران، اولین بار در اصل ۷۹ متمم قانون اساسی مشروطه (مصوب ۲۹ شعبان ۱۳۲۵) و پس از انقلاب، در اصل ۱۶۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حضور هیات منصفه در جرایم سیاسی و مطبوعاتی پذیرفته شد ولی به دلیل جوانی این نهاد در کشور، و فقدان آرای فقها، نتوانسته جایگاه واقعی خود را در حقوق ایران- که بخشی از آن مبتنی بر مبانی فقهی است- بیابد. از این رو، در این مقاله بر آن شدیم تا به اختصار، ضمن بررسی این نهاد در حقوق ایران، به این سوال اساسی پاسخ گویم که چگونه می توان نهادی به نام هیات منصفه را در دادگاه اسلامی به عنوان یکی از عناصر قضاوت پذیرفت و نظر آن هیات را نظر دادگاه اسلامی و قاضی شرع به حساب آورد؟
پاسخ این سوال را با مروری بر گفتارهای زیر پی می گیریم:
۱- تعریف و ماهیت هیات منصفه؛
۲- سیر قانونی هیات منصفه در ایران؛
۳- دلایل مخالفت با حضور هیات منصفه در دادرسی؛
۴- مبانی لزوم تبعیت قاضی از نظر هیات منصفه.
گفتار اول
تعریف و ماهیت هیات منصفه
هیات منصفه در انگلیسی، معادل «Jury» و در زبان عربی معادل، «هیئه المحلفین» است و عبارت از «مجموعه ای از افراد عادی است که با داشتن شرایط اخلاقی و توانایی های خاص و استقلال رای و فکر به عنوان نماینده افکار عمومی، برای شرکت در برخی از دادگاه های کیفری و همکاری با قضات حرفه ای در امر قضاوت دعوت می شوند.»
طبق تعریفی دیگر؛ «گروهی از مردمند که با استماع حقایق موجود در جریان دادرسی، در خصوص تقصیر یا عدم تقصیر متهم تصمیم می گیرند.» (Oxford:P. 702 و رک: جعفری لنگرودی: ص ۳۹۰۲)
درباره ماهیت هیات منصفه، دیدگاه های زیر مطرح شده یا قابل طرح است:
۱-رای هیات منصفه یکی از ادله اثبات دعواست، به این بیان: وقتی تعداد قابل توجهی از مردم (مثلا دوازده نفر) بدون هیچ گونه غرض خاصی بر مجرم بودن شخصی اتفاق نظر داشتند، بی تردید، وی مجرم و قابل مجازات است.
این تحلیل، با توجه به منشا اولیه هیات منصفه و بر اساس مقطع زمانی صورت گرفته است که مجرم، یا بی گناه بودن متهم، به آزمایش الهی واگذار می شد و به اصطلاح، نظام اوردالی (داوری ایزدی) حاکم بود و نمی تواند بیانگر ماهیت هیات منصفه امروزی باشد.[۲]
۲- هیات منصفه نقش شهود را دارند و ملزم بودن اعضای هیات به قسم یاد کردن در حقوق برخی کشورها (پاشا صالح: ص ۱۶۱) به اعتقاد برخی، از همین جا نشات گرفته است (خامنه ای؛ ص ۱۱۳) ولی امروزه به دلیل تفکیک کامل بین شهود و اعضای هیات منصفه، نمی توان آنان را شاهد دانست.
۳- وظیفه هیات منصفه شبیه نهاد تعقیب است. این تحلیل، از آنجا نشات گرفته که عده ای مطلع از شخص و محل زندگی متهم، از طرف دولتها در دادگاه حضور می یافتند تا با توجه به اطلاعاتی که دارند، با اظهارات خود به کشف واقع و تکمیل ادله اتهام کنند. در واقع کار آنها دفاع از حقوق عامه بود (رک: عبدالحلیم: ص ۵۲ -۵۷)
از آنجا که در شرایط فعلی اعضای هیات منصفه به جای دفاع از دولت و حکام، در واقع از افکار عمومی دفاع می نمایند و سعی در تکمیل ادله اتهام ندارند، پس نمی توان برای آن ماهیت تعقیب قایل بود هر چنددر گذشته چنین فرضی صادق بود.
۴- هیات منصفه نقش قضایی دارد و اظهارنظر وی، نه صرفا نظر یک شهروند بلکه قضاوتی حقیقی است (همان ص ۳۱۷)
طرفداران این دیدگاه، از این نظر که هیات منصفه ملزم به سوگند، ولی قضات چنین وظیفه ندارند، چنین اظهار کرده اند که در واقع، اعضای هیات با قسم یاد کردن، به قاضی حقیقی تبدیل می شوند و قضاوت آنها و قاضی در واقع، نوعی از قضاوت اشتراکی و جمعی است (همان صص ۶۵، ۷۸، ۱۹۶ و ص ۲۵۱)
این نظر، از این جهت که افراد هیات منصفه هم به لحاظ انتخاب کنندگان (که نوع مردمند” نه دستگاه های حاکمه) و هم به لحاظ اعضای هیات (که داشتن اطلاعات حقوقی شرط نیست) قابل انتقاد است و از این رو، نمی توان کار هیات منصفه را کاری قضایی یا نوعی قضاوت مشترک به حساب آورد؛ هر چند از اواخر قرن سیزدهم، مدتی چنین وظیفه ای را به عهده داشت.
۵- دیدگاه دیگر این است که هیات منصفه وظیفه کارشناسی را به عهده دارد و در مواردی که تشخیص موضوع و بیان حسن و قبح عمل ارتکابی لازم است از یک طرف اکثریت جامعه انجام پذیرد، هیات منصفه به نمایندگی از افکار عمومی این مهم را به انجام می رساند (عمید زنجانی: ۱۳۶۸: صص ۲۷۳-۳۷۶) به بیان دیگر، اختیار تشخیص موضوع، در مواردی به هیات منصفه تفویض شده است که به تنهایی از عهده یک فرد، اعم از این که قاضی باشد یا خیر، برنمی آید.
با این تحلیل، در انتخاب و حضور هیات منصفه در دادگاه، لازم است چند ویژگی رعایت شود:
الف- چون هیات منصفه نماینده افکار عمومی به شمار می رود، افراد آن از سوی مردم تعیین می شوند نه دستگاه های حکومتی.
ب – توجه به خواست عمومی ایجاب می کند که نظر هیات منصفه را قاضی در صدور حکم ملاک قرار دهد و مثلا با رای هیات منصفه مبنی بر بی گناهی متهم، نتواند حکم به مجرمیت صادر نماید.
ج- برای آن که هیات منصفه منعکس کننده افکار عموم باشد، بسیاری از کشورها، گزینش افراد از بین اصناف مختلف را شرط کرده و حتی برخی تصریح دارند که برگزیدگان نباید اطلاعات قضایی داشته باشند (پاشا صالح: ص ۱۹۲؛ عبدالحلیم ۱۹۸۰: ص ۲۱۱ و شیخ الاسلامی؛ ص ۲۰۸) همچنین نباید قبل از حضور در محکمه، در ماهیت دعوا تحقیق کرده و یا حتی از جوانب آن اطلاعی کسب نموده باشند.»[۳]
د- به دلیل اطلاعات قضایی نداشتن، هیات منصفه تنها در دو موضوع می تواند اظهار نظر نماید:
۱- آیا متهم مجرم است یا نه؟
۲-در صورت مجرم بودن، آیا مستحق تخفیف است یا خیر؟[۴]
ولی تعیین نوع جرم و مجازات آن با قاضی است که با متون قانونی آشناست (برای اطلاع بیشتر رک استفانی و دیگران ۱۳۷۷ ص ۷۰ و عبدالحلیم صص ۳۷۰- ۳۷۴)[۵]
با توجه به تحولات به عمل آمده، امروزه می توان تحلیل اخیر از ماهیت هیات منصفه را دیدگاهی صائب و قابل دفاع دانست.
در مورد تعداد اعضای هیات منصفه و چگونگی انتخاب آن، بسته به نوع جرم و دادگاه رسیدگی کننده کشورها شیوه متفاوتی را در پیش گرفته اند. (برای نمونه ر. ک فاورقی، ۱۹۹۱ صص ۲۹۴- ۲۹۵) که به نظر می رسد بهترین روش، انتخاب تعداد قابل توجهی از افراد توسط مردم و انتخاب تصادفی تعداد لازم از آنان برای حضور از دادگاه، توسط دادرس باشد.
گفتار دوم:
سیر قانونی هیات منصفه در ایران
از آنجا که منشا طرح و ورود مباحث مربوط به هیات منصفه در حقوق ایران، تدوین مقررات توسط قانونگذار در این خصوص است، در این قسمت از مقاله، به سیر قانونی این نهاد در حقوق ایران پرداخته و با توجه به ویژگی های حاکم بر هیات منصفه در حقوق کشورهای دیگر، که در بحث قبل طرح شد، این موارد را به اختصار نقد و بررسی می کنیم.
الف- قبل از انقلاب اسلامی
اولین قانون مصوب در ایران که به هیات منصفه توجه نمود، اصل هفتاد و نهم متمم قانون اساسی مشروطیت (مصوب ۱۲۸۹ ش/ ۱۳۲۵ ق) بود که با تبعیت از قوانین اروپایی، از جمله بلژیک مقرر می داشت:«در مورد تقصیرات سیاسیه و مطبوعات، هیات منصفین در محاکم حاضر خواهند بود.»
پس از آن، اولین قانون عادی، قانون موقت هیات منصفه (مصوب ۱۰/۹/۱۳۰۱) بود که طبق ماده ۱ آن، پنج نفر اصلی و سه نفر علی البدل به قید قرعه از میان صد نفر از کسانی که در انتخابات مجلس حائز اکثریت بودند (به جز نمایندگان انتخابی مجلس) به عنوان هیات منصفه انتخاب می شدند.[۶]
بر خلاف انتظار، در اولین قانون مطبووعات (مصوب ۱۸/۱۱/۱۲۸۶) از هیات منصفه سخنی به میان نیامد و حتی علاء السلطنه در ۱۵ مرداد ۱۲۹۶، مصوبه ای تصویب کرد که مقرر می داشت: «مادامی که قانون هیات منصفه از مجلس شورای اسلامی نگذشته، در محاکم عدلیه رسیدگی و محاکمه خواهد شد» (شیخ الاسلامی همان ص ۱۵۷)
در قانون محاکمه وزرا و هیات منصفه (مصوب ۱۶ تیر ۱۳۰۷) ماده نهم، تعداد اعضای هیات منصفه را به عده اعضای محکمه، و انتخاب را به حاکم واگذار کرده بود که از میان کسانی که در آخرین دوره تفنینیه مجلس شورای ملی دارای اکثریت بودند به قرعه انتخاب می شدند.
در ماده دهم قانون مذکور آمده بود: هیات منصفه «… پس از اعلان ختم محاکمه، بلافاصله مشاوره نموده، رای خود را دایر به تبرئه یا مجرمیت متهم و تشخیص جرم خواهند داد. ولی صدور حکم فقط با قضات محکمه خواهد بود. در صورت تساوی آرا، رأیی که برای متهم است؛ به منزله آرای اکثریت است و حکم محکمه بر طبق آن صادر می شود.»
چنانچه ملاحظه می شود در این قانون، به انتخاب مردمی تا حدودی توجه شده بود. از استقلال قاضی و توجه وی در صدور حکم به رای هیات منصفه نیز سخن به میان آمده بود به بیان دیگر جایگاه قاضی هیات منصفه تا حدودی توجه شده بود.
پس از آن در ۲۹/۲/۱۳۱۰ قانون هیات منصفه در ۱۴ ماده به تصویب کمیسیون عدلیه مجلس رسید که طبق ماده ۶ آن، حاکم محل و رئیس استیناف و رئیس محکمه بدایت و رئیس انجمن بلدی و رئیس اطاق تجارت (در مناطقی که اطاق تجارت تشکیل شده باشد) عده ای را برای عضویت هیات منصفه تعیین می کردند.
با تصویب این قانون و همچنین قوانین بعدی، می توان گفت که سنت انتخاب مردمی هیات منصفه به فراموشی سپرده شد.
در این قانون، نحوه انشای مواد ۸ و ۹ به گونه ای است که محکمه بدون توجه به نظر هیات منصفه، رای خود را صادر می کند و پس از آن، هیات منصفه اگر معتقد به مجازات متهم بود، کتبا دلایل خود را اظهار می کند و اگر بر خلاف نظر دادگاه بر بی تقصیری متهم نظر داشت به تقاضای وزیر عدلیه، محاکمه اعاده می شود.[۷] در نتیجه به تبعیت قاضی از رای هیات منصفه هم آنچنان که باید، توجه نشد.
مجددا قانونگذار در لایحه قانون مطبوعات (مصوب ۱۱ آذر ۱۳۳۱) مقرر کرد: هیات منصفه در خصوص این که متهم گناهکار است یا بی گناه، در صورت تقصیر مستحق تخفیف است یا خیر، با رای مخفی اظهار می کند و دادگاه ملزم است بر اساس تصمیم اکثریت رای صادر کند. (ر. ک مواد ۳۴-۴۴)
در لایحه قانونی مطبوعاتی (مصوب ۱۰ مرداد ۱۳۳۴) طبق بند الف ماده ۳۳، هیاتی مرکب از فرماندار و رئیس دادگستری و رئیس انجمن شهر ( و در صورتی که انجمن شهر وجود نداشته باشد شهردار) و نماینده فرهنگ اعضای هیات منصفه را انتخاب می کردند که بدین صورت، باز هم انتخاب مردمی نبود.
نکته دیگر این که بر خلاف مقررات قبل، طبق ماده ۳۴ این قانون، دادرسان دادگاه هم با هیات منصفه به شور پرداخته و درباره دو مطلب الف- آیا متهم گناهکار است؟ ب – در صورت تقصیر، آیا مستحق تخفیف است یا خیر –رای می دادند و سپس، رئیس دادگاه طبق این رای، به انشای حکم مبادرت می ورزید.
این در حالی است که طبق مقررات قبل دادرسان در مرحله مشورت با هیات منصفه شرکت نداشتند.
۳- برای اطلاع بیشتر رجوع شود به آزادی اندیشه و بیان به قلم دکتر ناصر کاتوزیان و همکاران (انتشارات دانشگاه تهران)
[۲] – چه بسا بر اساس همین طرز تفکر است که هیات منصفه با قرعه تعین تکلیف می نموده است (ر. ک: عبدالحلیم: ص ۳۶۵)
[۳] – بر همین اساس کسب اطلاعات بیشتر از طریق روزنامه یا معاینه محل، از اسباب محرومیت از شرکت در هیات منصفه به شمار آمده است. (خامنه ای؛ ۱۳۴۲؛ ص ۱۱۹- ۱۲۰ و عبدالحلیم: ص ۲۵۱)
[۴] – در حقوق انگلستان حتی در صورتی که به موجب قوانین موجود، محکومیت متهم واضح باشد هیات منصفه می تواند بر اساس وجدان تصمیم به تبرئیه بگیرد. (شیخ اسلامی ص ۱۶۱)
[۵] – با وجود این، در برخی آرای هیات منصفه در ایران، رای به گونه ای صادر شده است که گویا رسیدگی قضایی است. (ر. ک شیخ االاسلامی ص ۲۰۸)
[۶] – با این وصف، در اولین محاکمه مطبوعاتی در ایران (محاکمه سلطان العلمای خراسانی، مدیر مسئول روزنامه «روح القدس») که دو ماه پس از تصویب این اصل صورت گرفت، هیات منصفه حضور نداشت. اولین محاکمه مطبوعاتی با حضور هیات منصفه در ایران، محاکمه میرزا حسن کاشانی مدیر مسئول روزنامه «حبل المتین» به اتهام نشر مطالب ضد دینی بود. (شیخ الاسلامی، ص ۱۵۶) این قانون در ۲۸/۱۲/۱۳۰۱ تمدید شد.
[۷] – ماده ۸: «پس از اعلان ختم رای محکمه، در صورتی که دایر به مجازات متهم باشد، هیات منصفه با ذکر دلایل کتبا اظهار خواهد نمود.»
ماده ۹: «اظهار عقیده هیات منصفه بر بی تقصیری متهم، موجب اعاده محکمه است.»