مشخصات این فایل
عنوان: عبرت و تربیت در قرآن و نهج البلاغه
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 15
این مقاله درمورد عبرت و تربیت در قرآن و نهج البلاغه می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله عبرت و تربیت در قرآن و نهج البلاغه می خوانید :
شگفتیهاى خلقت منبعى دیگر
در قرآن منبع دیگرى از عبرتآموزى وجود دارد که مىتوان از آن با عنوان شگفتیهاى خلقت نامبرد، مانند نزول باران، چهارپایان، میوهها،50 دگرگونى شب و روز51. قرآن همه اینها را آیات الهى و مایه عبرت دانسته است. عبرت بودن این آیات از آن جهت است که چگونگى خلقت آنها و بهرهمندى فراوان انسان از آنها، موجب شگفتى او مىشود و وى را به تفکر و اندیشه درباره خالق قدرتمند آنها وادار مىکند. براستى، این قادر مطلق کیست که با نزول باران، زمینهاى مرده و درختان پژمرده را دوباره زنده و شاداب مىگرداند و خلقت چهارپایان و میوهها را مایه حیات انسانها قرار مىدهد و نوشیدنى گوارا و زندگىبخش براى انسان، بهنام شیر، از لابلاى خون و غذاى هضم شده دورن معده52 بیرون مىآورد. آیا خلقت شب و روز و نقش حیاتى آن در تعدیل درجه حرارت هوا و بارور شدن گیاهان و حیات همه موجودات مایه شگفتى نیست؟ تفکر در همه این عجایب، انسان را به عظمت و قدرت خالق آن رهنمون مىکند و به کُرنش و خضوع در برابر او وامىدارد. وظیفه مربى، توصیف شگفتیهاى خلقت،و آشنا ساختن تربیتآموزان با آیات الهى است که خود انگیزه آنان را در جهت تفکر و تدبر در آیات الهى بیشتر مىکند.
د. تجربههاى اولیه زندگى، عبرتى دیگر
انسان سرمایه عظیمى به نام عمر دارد که منبع ارزشمند دیگرى براى تنبیه و عبرتآموزى اوست. تأمل انسان در آنچه که تاکنون بر وى رفته است و حوادث تلخ و شیرینى که پشت سر گذاشته است مىتواند براى او راهنماى خوبى جهت پیمودن راه درست زندگى باشد. عقل، حکم مىکند که از تجارب گذشته پند گیریم53 و یک تجربه را تکرار نکنیم، چرا که گفتهاند: آزموده را آزمودن خطاست، و مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمىشود.
وظیفه مربى در این باب، تذکر و یادآورى حوادثِ گذشته و بیان پیروزىها و شکستها و ناکامیها و تبیین علت آنهاست. امیرالمومنین(ع)، آنجا که علت هلاک ملتها را بیان مىکند، به همین نکته اشاره کرده است:
وَ فِى دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْبٍ وَ مَا اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْبٍ مُعْتَبِرٌ وَ مَا کُلُّ ذِى قَلبٍ بِلَبِیبٍ ولاَکُلُّ ذِى سَمْعٍ بِسَمیعٍ ولاکُلُّ ناظِرٍ بِبَصِیرٍ.54
و در سختیهایى که با آنها روبهرو هستید و مشکلاتى که پشت سر گذاشتید، درسهاى عبرت فراوان وجود دارد، اما افسوس که هر صاحب دلى، اندیشمند و هر صاحب گوشى، شنوا و هر صاحب چشمى، اهل بصیرت نیست.
به هر حال آنچه گذشت مصادیق بارزى از منابع عبرتآموزى بود که هریک، اتخاذ روشى را نیز در پى داشت. روشهاى دیگرى مانند بیان خاطرات عبرتآموز، سر زدن به مقابر و مزارها، عیادت بیماران خصوصا بیماران صعب العلاج، سرزدن به خانه سالمندان و مشاهده انسانهاى از کارافتادهاى که روزى بانشاط و قدرت زائد الوصفى دنیا را تسخیر کرده بودند، و تفکر در صدها حادثه کوچک و بزرگ و تلخ و شیرینى که روزانه در اطراف انسان رخ مىدهد، همه مىتواند انسان را در عبرتآموزى و پندپذیرى یارى دهد.
آسیب شناسى روشى
بهکارگیرى هر روشى ممکن است با مشکلاتى مواجه شود و در نتیجه آسیبهایى را نیز به دنبال داشته باشد. این مشکلات ممکن است به دلیل وجود محدودیتهایى در ناحیه خود روش، مربى، فراگیرنده و یا هر سه مورد باشد. در اینجا در خود روش مشکل خاصى به نظر نمىرسد، زیرا این روش عمدتا با بیان تاریخ و دیدن آثار بجاى مانده از گذشتگان و سیر در آفاق و انفس سر و کار دارد که براى انسانها جاذبه دارد.
در ناحیه مربى، همان مشکلى که در بسیارى از روشهاى دیگر مشاهده مىشود، در این روش هم وجود دارد و آن دوگانگى در قول و فعل مربى است. خود به آنچه مىگوید عمل نمىکند و به فرموده امیرالمؤمنین(ع):
یَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لاَیَعْتَبِرُ وَ یُبالِغُ فِى الْمَوْعِظَةِ وَ لاَیَتَّعِظُ فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِّلٌ وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ.55
عبرت آموختنرا توصیف مىکند ولى خود عبرت نمىگیرد؛ موعظه بسیار مىکند امّا خود موعظه نمىپذیرد؛ سخن بسیار مىگوید امّا عمل کم مىکند .
آرى برخى از مربیان در توصیف عبرتها مهارت خاصى دارند، اما خود بهرهاى از آن نمىبرند، در موعظه ید طولایى دارند، ولى خود پندپذیر نیستند و در گفتار از همه پیشى مىگیرند، ولى در عمل از گروه بازمىمانند. اما اگر مربى از هر جهت صلاحیت تربیت کردن را داشته باشد و بر امر عبرتآموزى و تکنیکهاى آن واقف باشد، مشکلى از این ناحیه پیش نمىآید.
اما در ناحیه تربیتآموزان، عمدتا دو مشکل قابل تصور است، یکى غفلت فراگیرنده و محروم بودن او از داشتن قلبى خاضع و خاشع دربرابر آیات الهى است که هرچه این غفلت و سنگدلى بیشتر باشد، دایره تأثیر شیوههاى عبرتآموزى محدودتر خواهد بود. حل این مشکل چندان آسان نیست و به زمان وسیعى نیازمند است. دوم ضعف روحى و عدم آمادگى روانى تربیتآموز است که اگر او ظرفیت و آمادگى لازم را نداشته باشد، ممکن است ذکر یک رویداد تاریخى و یا دیدن آثار مخروبه پیشینیان و یا یک صحنه عبرتآموز مثل تصادف و ... تأثیر منفى در وى داشته باشد و او را دچار وحشت، بیمارى و بیزارى از زندگى کند. حل این مشکل، داشتن یک مربى آگاه و ماهرى است که به همه جوانب تربیت آشنا باشد.
نتیجه
از مباحث گذشته مىتوان نتیجه گرفت که عبرت، حالتى است که در اثر امورى خاص براى انسان پدید مىآید. طى این حالت انسان از امرى محسوس و ظاهرى به معرفتى باطنى و غیرمحسوس دست مىیابد. پیامد این معرفت تغییرى است که در سلوک و رفتار انسان بهوجود مىآید. نقش عمده را در ایجاد چنین حالتى خود فرد بهعهده دارد و از این لحاظ عبرت یک روش خودتربیتى محسوب مىشود. در عین حال، ممکن است دیگران نیز زمینه ایجاد چنین حالتى را در فرد فراهم کنند که در این صورت به نظر نگارنده یک روش دیگرتربیتى قلمداد مىشود. عمدهترین منبع عبرتآموزى، دنیا و تاریخ انسان است، و عمدهترین روش آن آشنایى با دنیا و سنتهاى حاکم بر زندگى بشر در طول تاریخ است. به فرموده امیرالمؤمنین(ع):
اگر انسان دنیا را از روى شهرهاى ویران شده و خانههاى درهم فروریخته بشناسد، خواهد دید که دنیا یادآورى کنندهاى دلسوز و واعظى گویاست و همچون دوستى مهربان است که در رسیدن اندوهى به انسان بخل مىورزد.56
بخشی از فهرست مطالب مقاله عبرت و تربیت در قرآن و نهج البلاغه
منابع عبرت و شیوه هاى عبرت آموزى
عبرتها چه بسیارند و عبرت گیرچه کم!
. دنیا، سراى عبرت
تاریخ، مدرسه عبرتآموزى
شگفتیهاى خلقت منبعى دیگر
تجربه هاى اولیه زندگى، عبرتى دیگر
آسیب شناسى روشى
نتیجه
پى نوشتها
دانلود تحقیق عبرت و تربیت در قرآن و نهج البلاغه