روند حرکت قیمت طلا از سال 1960 و روند احتمالی تا سال 2042
بهمراه رمزگشایی از رفتار گذشته
تحلیل تکنیکال اونس ( طلای جهانی ) روند قیمت تا سال 2042
روند حرکت قیمت طلا از سال 1960 و روند احتمالی تا سال 2042
بهمراه رمزگشایی از رفتار گذشته
دانلود مقاله جهانی شدن ،مدیریت و تجارت الکترونیک
نوع فایل : Word
تعداد صفحات : 23
فهرست و پیشگفتار
چکیده: یکی از مهمترین پیامدهای جهانی شدن، افزایش رقابت درسطح بین المللی اقتصاد است. زیرا در این شرایط، همواره با کاهش هزینه های حمل ونقل، رشد حیرت انگیز فناوری اطلاعات و گسترش روزافزون تجارت الکترونیک و به حداقل رسیدن محدودیتهای جغرافیایی و رشد رقابت مواجه خواهیم بود که درنتیجه کارایی اقتصاد بین المللی افزایش خواهدیافت. در این میان می توان گفت مهمترین پیامد جهانی شدن بر اقتصاد کشورها رشد تجارت الکترونیک است. که عناصر آن بازار الکترونیک، تبادل الکترونیک داده و تجارت اینترنتی هستند که مبین ارتباط تنگاتنگ بین فناوری اطلاعات و ارتباطات با فرایندهای بازار ومدیریت است. بنابراین، برای باقی ماندن مدیران در عرصه رقابتهای اقتصادی باید ابزارهای مختلف اطلاعاتی و ارتباطی با دیدی روشن و طبق نیازهای سازمان تامین و راه اندازی شوند. درنهایت آنچه در راستای تجارت الکترونیک برای مدیران دارای اهمیت است بسترسازی مطلوب برای توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در ساختار سازمانی توأم با شناخت کافی و نگرش مثبت مدیران به ضرورتهای حضور این پدیده در روند فعالیتهای سازمان است.
مقدمه
جهانی شدن پدیدهای است که بروز آن در عصر حاضر موجب تغییر و تحولات بسیاری در زمینههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در عرصه بینالمللی شده و کشورهای بسیاری را به چالش کشاندهاست. به طوری که بیشک مهمترین و بارزترین وجه تمایز اقتصاد امروز و دیروز جهانی شدن است. جهانی شدن برای بیماریهای اقتصادی جهان تجویز شده و چنین ادعا میشود؛ که جریان آزاد سرمایه، نیروی کار، کالا و اطلاعات بدون دخالت دولت و دیگر شکلهای مداخله، تنها راه رسیدن به سعادت جهانی است (چنج، 1999، 225).
در دوران کاپیتالیسم، بازرگانان ناچار بودند، که کل سرمایه تجاری خود را به دور و نزدیک ببرند؛ زیرا بدون وسعت دادن به حوزه فعالیتشان، در رقابت نابود میشدند. یک شکل ابتدایی جهانیشدن که امپریالیسم بازرگانی نامیده میشد؛ شروع به پیوند اقتصاد بخشهای مختلف جهان به یکدیگر کرد(پیپلس، 1999، 99).
امروزه تعاریف متفاوتی از مفهوم و واژه جهانی شدن عنوان گردیده است. گروهی از آن به عنوان یک مفهوم عام یعنی درهم ادغام شدن بازارهای جهان در زمینههای تجارت، سرمایهگذاری مستقیم و جابه جایی و انتقال سرمایه، نیروی کار و فرهنگ در چارچوب نظام سرمایهداری آزاد بازار و نهایتاً سر فرود آوردن در برابر قدرتهای جهانی بازار یاد میکنند. گروه دیگری از آن بهعنوان پیروزی نظام سرمایهداری در جهان نام میبرند. و گروهی از آن بهعنوان وجود رقابتی بیقید و شرط در سطح جهان بهگونهای که کشورهای غنی را ثروتمندتر و کشورهای فقیر را فقیرتر میکند یاد کردهاند...
آثار عمومی جهانی شدن اقتصاد
تجارت الکترونیک
الف - ارتقای محصولات:
ب - مجرای جدید فروش:
مدیریت و تجارت الکترونیک
نتیجه گیری
منابع و ماخذ
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه33
بخشی از فهرست مطالب
آشنایی با بانک جهانی
اهداف بانک جهانی
موسسات وابسته به بانک جهانی
افزایش قیمت مواد غذایی به روایت بانک جهانی
بانک جهانی: بیکاری و تورم فزاینده برای ایران در راه است
تمایل هند برای ایجاد بانک جهانی سوخت هسته ای
آشنایی با بانک جهانی
بانک جهانی یک بانک معمولی نیست و از دو موسسه توسعهای تشکیل شده است. بانک بینالمللی ترمیم و توسعه (IBRD) و کانون بین المللی توسعه (IDA).
پیش از آنکه به بانک جهانی world bank بپردازیم بهتر است بدانیم که در دنیای زندگی میکنیم که میانگین درآمد سالانه آن بیش از 31 تریلیون دلار است. در این دنیا و در برخی از کشورها افراد به طور متوسط بیش از 40،000 دلار در سال درآمد دارند.
ولی در همین دنیا 8/2 میلیارد نفر (بیش از نصف مردم کشورهای در حال توسعه) درآمدی کمتر از 700 دلار در سال دارند که در بین آنها 2/1 میلیارد نفر کمتر از یک دلار در روز درآمد دارند.
به همین دلیل روزانه 33،000 نفر در این کشورها میمیرند و فقر بیش از 100 میلیون کودک را از نعمت سواد آموزی محروم کرده است.
امکانات بانک جهانی؛ فرصتهای بنگاهها
دامنه عملیات بانک جهانی و کمکهای مالی آن بیشتر متوجه اقتصاد خرد در کشورها از طریق کمک به احداث تاسیسات زیربنایی است.
کی از اهداف بانک جهانی مساعدت به ترمیم و توسعه کشورهای عضو از طریق تسهیل سرمایهگذاریهای تولیدی و تشویق سرمایهگذاریهای خارجی خصوصی از طریق تضمین یا مشارکت است.
شرکت مالی بینالمللی بخشی از بانک جهانی است که فقط با بخش خصوصی همکاری میکند. این شرکت پروژههای خاصی را تا صدمیلیون دلار تامین مالی میکند.
میگا، سازمانی است که از طریق پوششدادن بیمهای به مخاطرات غیربازرگانی نظیر مصادره اموال، درصدد تشویق سرمایهگذاری در جهان سوم است.
بانک جهانی و موسسههای وابسته به آن از هنگام تاسیس تاکنون همواره مورد توجه دولتها و بنگاههای اقتصادی بودهاند. چرا که یکی از منابع تامین مالی بینالمللی بهشمار میرود که از امکانات بالقوه بسیاری برخوردار است، اما اینکه چه مبلغ را به چه کشوری و با چه شرایطی واگذار میکند و پیامدهای این واگذاریها چیست، همواره بهعنوان یک پرسش اساسی مطرح بوده است.
برای معرفی بیشتر این موسسه مالی پرقدرت، خانه مدیران سازمان مدیریت صنعتی با دعوت از آقای محمدخزاعی رئیس کل سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی ایران بهبررسی چگونگی فعالیت بانک جهانی در جمع گروهی از مدیران و دستاندرکاران و صاحبنظران اقتصادی پرداخت. آنچه در پی میآید علت تشکیل چنین موسساتی و سازوکار و ویژگی این بانک است.
انقلاب صنعتی در سال 1760 میلادی با کشف قوه بخار آغاز شد و همزمان باآن پیشرفت علم اقتصاد در نتیجه نظرات علمی «آدام اسمیت» و «دیوید ریکاردو» بخصوص با مطرحکردن پدیدههایی نظیر تخصصگرایی و تقسیم کار بینالمللی و اصل مزیت نسبی در تجارت بینالمللی، منجر به شناخت مزیتهای اقتصادی تولید انبوه، یافتن بازارهای جهانی پس از اشباع بازارهای ملی و در نتیجه گسترش صادرات و واردات شد. گسترش صادرات و بینالمللی شدن پدیده تجارت نیاز به تشکیل سازمانها و مجامع بینالمللی را بهمنظور تبادلنظر و تدوین روشهای استاندارد و متحدالشکل تجاری و حفظ حقوق بازرگانان در مواقع اختلاف و تدوین روشهای حل اختلاف و غیره، ایجاد کرد.
در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم مذاکراتی مابین کشورهای قدرتمند آن زمان یعنی آمریکا و انگلیس انجام شد که هدف آن توافق برسر یک سیستم جدید پولی بینالمللی بود. نتیجه این مذاکرات تدوین نظام برتن وودز و تاسیس صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و سپس موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (گات) بود که امروز به سازمان تجارت جهانی موسوم است و هدف عمده این سازمانها توسعه است که هرکدام بهطریقی خاص عمل میکنند.
تعداد اسلایدها : 14 اسلاید
فرمت فایل : word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 14 صفحه
مقدمه :
امروز بسیاریها در مورد سقوط آشکار لیبرالیسم، شکست تمدن لیبرالی و درماندگی جهانی پروژه لیبرالی سخن می گویند. این مدعا، هم در ناتوانی آشکار آمریکا از تحمیل هژمونی خود به جهان، هم در روند خروج حوادث دنیای اسلام از زیر تأثیر آمریکا، هم در گسترش اجتناب ناپذیر موج جدید بحران مالی، هم در شروع روند فروپاشی اتحادیه اروپا و همچنین، در رکود شدید فعالیت مخالفان در روسیه تجلی می یابد.
لیبرالیسم به حالت احتضار افتاده و در مقابل چشمان ما جان می دهد. این دیگر آن ایدئولوژی نیست که تا همین اواخر، الهامبخش میلیونها انسان بود. امروزه «لیبرال» بودن- همانند ادعای از مد افتادن سریع مارکسیسم پس از انتشار سری کتابهای انتقادی سولژنیتسئن در محافل روشنفکری غرب، دور از نزاکت است. سرنوشت لیبرالیسم- البته، از منطق دیگر، از منطق جنایتکاریهای رژیمهای لیبرالی و هزینه های «ساختن دمکراسی» که هنوز دریک کتاب یا مجموعه کتابها مستند نشده، بسیار اندوهبار است. ما در اطراف خود، در هزاران گزارشات خبری، در سر تیتر خبرها، در گزارشات بازارهای سهام، در مجموعه گزارشات تلویزیونی از نقاط مختلف جهان، شاهد همه اینها هستیم. هیچ تردیدی نیست که این عذاب است…
اصول «آزادی از…»
اینک درست زمان طرح سؤال است: علل بحران لیبرالیسم کدامند؟ قابل توجه است، که این بحران دقیقا در همان لحظات غلبه ایدئولوژی لیبرالی بر دشمنان اصلی خود طغیان کرد. پایان قرن بیستم درست با پیروزی لیبرالیسم، که در همه جبهه ها به برتری دست یافته بود، در تاریخ ثبت شد. در سطح ژئوپلیتیک، با سلطه کامل ایالات متحده آمریکا نظام تک قطبی برقرار گردید؛ در اقتصاد، بازار در مقیاس جهانی، مدل سوسیالیستی جامعه کاملا در منگنه قرار گرفت؛ فردگرائی و ایدئولوژی «حقوق بشر» بر تمامی تشبثات هویت جمعی و همبستگی، ملی، اجتماعی، دینی، طبقاتی و همه چیز غلبه یافت. چنین نتیجه حاصل می شود، که بحران دقیقا در لحظه ای از لیبرالها سبقت گرفت که آنها پیروزی مطلق و کامل خود بر دشمنان تاریخی را جشن می گرفتند. این، یک تناقض است و تاریخ از اینگونه تناقضات پر است.
اگر چه لیبرالیسم از عهده مخالفان خود برآمد، ولی نتوانست از عهده خود برآید. زمانیکه به دفاع از آزادی برخاست، بخاطر درک سیاسی از ساختار لیبرالی دموکراسی متفاوت از ریشه با انواع تمامیت خواهی، برای بسیاریها جذاب بود. این آزادی در مقایسه با جوامع بسته، مشخص، معنی دار و جاذب بنظر می رسید. ولی زمانیکه دشمنان لیبرالها شکست خوردند، اصول آن پس از تسلط کامل برجهان (و خود این، بمعنی جهانی سازی است)، تقریبا در یک آن تغییر کرد. آری، لیبرالها در مقایسه با رژیمهای تمامیتخواه آزادیها را رعایت کردند، و این بعینه مشهود بود. اما جامعه پس از کسب آزادی با چالشهای جدی مواجه گردید. مورد مصرف این آزادی کدام است؟ محتوای آن چیست؟ چه کسی مرزهای آن را تعیین می کند؟ آزدی از چه، قابل درک بود. اما آزادی برای چه؟ پاسخ این پرسشها هنوز روشن نیست.
لیبرالها اگر به پیروزی خود مطمئن و از عقلانیت بشری برخوردار می بودند، می باست پاسخ مثبت این سؤالات اصولی را می دادند. آنها نباید به آن جوابهای مرحله قبلی مبارزه ایدئولوژیک، که در واقع، در پروسه آزادسازی، خود آزادی یک اصل خودکفا بود، سخن از رویاروئی با دیکتاتوری، تمامیتخواهی، استبداد، مطلقیت می رفت، بسنده می کردند.