فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد شاخصه های امامت در تفکر شیعی

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد شاخصه های امامت در تفکر شیعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد شاخصه های امامت در تفکر شیعی


تحقیق در مورد شاخصه های امامت در تفکر شیعی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه14

 

فهرست مطالب

 

ارزیابی و نقد

بسم الله الرحمن الرحیم

 

شاخصه های امامت در تفکر شیعی

 

نقدی بر نوشتار «بازخوانی امامت در پرتو نهضت حسینی» مندرج در روزنامۀ شرق شمارۀ 713

 

 

امامت یکی از آموزه های مهم اسلامی است که از دیر زمان مورد اهتمام و بحث و تحقیق مذاهب و متفکران اسلامی بوده است در این میان شیعۀ امامیه برای امامت اهداف، رسالت ها و شاخص هایی را تعریف کرده است که به سبب آنها، امامت در تفکر شیعی از جایگاه و اهمیّت ویژه ای برخوردار شده است و اگر دیگر مذاهب اسلامی، امامت را از واجبات فقهی می دانند، شیعه آن را از اصول اعتقادی می شمارد. اجرای احکام و حدود اسلامی، برقراری امنیّت و گسترش عدالت و دفاع از کیان اسلام و مسلمین از مهمترین اهداف امامت و مسئولیّتهای امام است که شیعه و اهل سنّت بر آنها توافق دارند اما شیعه، علاوه بر امور یاد شده، تبیین معارف و احکام اسلامی و صیانت فکری و معنوی اصول و فروع اسلامی را نیز از اهداف امامت می داند. بدیهی است که تحقق این آرمان به صورت مطلوب، بدون برخورداری امام از علم کامل نسبت به معارف و احکام اسلامی و عصمت علمی و عملی او امکان پذیر نخواهد بود. از سوی دیگر، عصمت و علم کامل به شریعت، از صفات درونی است و تشخیص آن برای افراد، از طریق متعارف ممکن نیست. بدین جهت راه تعیین امام، منحصر در نص شرعی است و نص شرعی نیز متفرع بر نصب الاهی می باشد.

 

بر این اساس، مهمترین شاخصه های امامت در تفکر شیعی عبارتند از: علم کامل به احکام و معارف اسلامی، عصمت علمی و عملی، نصب الاهی و نص شرعی.

 

افضلیت امام بر افراد مشمول امامت او نیز از دیگر


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد شاخصه های امامت در تفکر شیعی

سازگاری اجتماعی و هویت و تفکر منطقی

اختصاصی از فی لوو سازگاری اجتماعی و هویت و تفکر منطقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

سازگاری اجتماعی و هویت و تفکر منطقی


سازگاری اجتماعی و هویت و تفکر منطقی

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات179

 

 

 


فهرست مطالب

عنوان صفحه
فصل اول
مقدمه 2
بیان مساله 4
سوال مساله 5
هدف تحقیق 6
اهمیت و ضرورت تحقیق 7
فرضیه های تحقیق 8
متغیرهای پژوهشی 9
فصل دوم
روان شناسی اجتماعی چیست ؟ 12
تعریف عملیاتی روان شناسی اجتماعی 15
عوامل موثر بر شکل گیری رفتار اجتماعی 19
جامعه پذیری ، اجتماعی شدن فرد 22
شیوه های جامعه پذیری 26
باز جامعه پذیری 29
ساز و کارهای جامعه پذیری 34
نظریه های جامعه پذیری 39
نظریه ی نقش پذیری مید 42
نظریه جامعه پذیری فروید 46
نظریه شناختی رشد پیاژه 49
نظریه های شناختی 64
نظریه ناهماهنگی شناختی 71
نظریه ی روانکاوی 78
خطرات هویت نا مناسب 89
خود را در روابط با دیگران کشف کردن 97

هویت و روابط خانوادگی 101
خویشتن پنداری 105
رشد شخصیت 111
منشا اضطراب و رفتار ناسازگار 113
اختلاف دیدگاه الیس با دیگران 126
تحقیقات انجام شده در خارج و داخل کشور 127
خویشتن پنداری 129
عزت نفس 132
نظریه روان کاوی 134
بحران بلوغ 136
بحران هویت 139
فصل سوم
جامعه مورد مطالعه 143
حجم نمونه 144
روش نمونه گیری 144
ابزار اندازه گیری در تحقیق حاضر 145
پرسش نامه تفکر غیر منطقی 146
روش تحقیق 147
روش آماری مربوط به فرضیه ها 148
فصل چهارم
مقدمه 150
تجزیه داده ها 156
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری 164
پیشنهادات 166
محدودیت ها 166
ضمائم 167
پرسش نامه هویت یابی 168

پرسش نامه انحرافات اجتماعی 174
منابع و ماخذ 176

مقدمه
روان شناسان اجتماعی تمایل دارند بدانند که انسانها چگونه درباره یکدیگر می اندیشند و چگونه بر یکدیگر اثر می گذارند و اثر می پذیرند ، با این حال تنها ایشان نیستند که به این مسائل علاقه نشان می دهند بلکه انسان شناسان ، جامعه شناسان و حتی رمان نویسان و فیلسوفان نیز به مطالعه این گونه مسائل تمایل نشان می دهند اریکسون پس از جستجو و بررسی بسیار درباره جنبه ناخودآگاه انسان و تضادهایی که علل رفتارهای طبیعی و غیر طبیعی او را توجیه می کند که هویت و نوع تفکر به آن را مورد بررسی قرار می دهد و اینکه هویت که حاکی از تحول در امور جنسی و یافتن خود و درک از خویشتن نزد بزرگسالان و تضادهای ناخودآگاه آنان است شکل می گیرد و او اضافه می کند که تمام احساسهای ناخودآگاته که از آنها و نوجوانان نشات می گیرد یکی از ویژگی های انسان دارا بودن نیروی اندیشه است که باعث هویت است انسان به یاری اندیشه توانسته است به خودیابی برسد که این می تواند باعث هویت در جوانان شود که تفکر منطقی و یافتن آن در ذهنیت می تواند راهکاری جدید باشد و اریکسون خواسته است زندگی روزانه نوجوانان را با تمام پریشانی به اضطراب و آشفتگیهایش بازسازی کند و این نوآوری و دگر گونی در روش نگرش به نتایجی به بار آورده که ژرفترین و استوارترین اعتقادهای در واقع رشد هویت است که منجر به رسیدگی عاطفی ، جنسی ، اجتماعی و ... می شود در افراد با شخصیت های نا رسیده « من » ضعیف و شکننده است و بخشی از سازگاری اجتماعی که در دوران کودکی به وقوع می پیوندد بدان سازگاری اجتماعی می گویند و این همان شیوه ای است که کودکان ارزشها ، سوگیریهایی که در آینده با آن مواجه خواهند شد ، یاد می گیرند و همه می دانیم که موقعیتهایی نیز وجود داشته است که در آن اجتماعی شدن دوباره در تنهایی صورت گرفته است و به همین دلیل از این فرایند به طور مصیبت باری استفاده استثماری شده است .

 


دانلود با لینک مستقیم


سازگاری اجتماعی و هویت و تفکر منطقی

تحقیق در مورد تفکر ناب دروازه ورود به سرزمین سیگماها(σ )

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد تفکر ناب دروازه ورود به سرزمین سیگماها(σ ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفکر ناب دروازه ورود به سرزمین سیگماها(σ )


تحقیق در مورد تفکر ناب دروازه ورود به سرزمین سیگماها(σ )

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه53

 

فهرست مطالب

 

مقدمه

بخش اول - شش سیگما( Six Sigma )

اهداف نهایی ( Six Sigma ) :

سیگمای فرایند

  • رشد سود نهایی

«شکل 3- چرخهDMAIC - D(Define) M(Measure) A(Analyze)

فازیک- Define ( تعریف )



چرخه DMAIC

حسب واحد بیان می دارد :

فاز دو – Measure ( اندازه گیری)

فاز سه – Analyze ( تحلیل)



فاز چهار - Improve ( بهبود )

فاز پنج - Control ( کنترل )

بخش دوم - تفکر ناب ( Lean Thinking )

اتلاف - Muda یا (waste)

اصول تفکر ناب - lean thinking

تفکر ناب دروازه ورود به سرزمین سیگماها(σ )

" مقایسه ایی توصیفی بین ابزارهای حل مسئله شش سیگما( Six Sigma) ، تفکر ناب ( Lean Thinking )و تئوری محدودیتها ( Theory Of Constraints ) "

 

  چکیده:

عرصه کنونی کسب و کار ، تصویری جدید از سازمان ارائه می کند با این نگرش جدید ، سازمان مجموعه ای از فرایندهایی است که هدف آنها ایجاد ارزش برای مشتری است و مستلزم ایجاد ارزش برای مشتری ، آفرینش ارزش در خود سازمان است . برنامه سازمانی که می خواهد رویکرد فوق را دنبال کند در وهله اول ورود به حوزه سیگما هاست و در مرحله بعد طی مراحل بهبود تا رسیدن به سطح شش سیگما( six sigma) یعنی 3.4 خطا در یک میلیون فرصت می باشد . مفهوم بنیادی تفکر ناب ، در ریشه کن کردن اتلاف و آفرینش ارزش در سازمان نهفته است . تفکر ناب نگرشی است ، برای افزایش بهره وری و ارزش آفرینی مستمر و حداقل کردن هزینه ها و اتلافات ، به این ترتیب می توان دروازه ورود به سرزمین سیگما ها را ، رفع عیوب ، اتلافات و خطاهای مشهود از طریق روشهای سریع ، نظیر مفاهیم و تکنیک های تفکر ناب( lean thinking ) دانست . چرا که برای افزایش نرخ سیگما نیاز است افزایش نمایی در کاهش عیوب و اتلافات بوجود آید .
با گذار از سیگماهای پایین تر به سیگمای بالاتر کانون توجه طرح های بهبود سازمان بر فرایند ها منعطف می گردد . متدولوژی شش سیگما این امکان را به سازمانها می دهد که با بهره گیری از این متدولوژی ، خطای فرایندها را به حداقل رساند از طرفی تئوری محدودیتها( TOC
) معتقد است که هر سیستم ( متشکل از یک یا چند فرایند ) دست کم دارای یک محدودیت است و وجود محدودیتها نشان دهنده پتانسیل برای رشد و انجام تغییرات نتیجه بخش می باشد . تمرکز اصلی تئوری محدودیتها از طرفی بر افزایش بهره وری ازطریق مدیریت محدودیتها و از طرف دیگر افزایش کمی و کیفی خروجی فرایند هاست . پیاده سازی ، بکار گیری و بهره مندی توامان نظام تفکر ناب ، متدولوژی شش سیگما و مدل تئوری


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفکر ناب دروازه ورود به سرزمین سیگماها(σ )

دانلود مقاله رابطة زبان در شکل گیری شخصیت و تفکر

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله رابطة زبان در شکل گیری شخصیت و تفکر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 نقش زبان در شکل گیری شخصیت و روابط انسان
اگر تاکنون " قدرت خارق العاده بازتاب دادن" را تـجربه نکرده ایـد، حـالا فرصت خوبی است که این کار را انجام دهید چراکه "زبان هـای درونی" حـالـت پیشرفته بازتاب هـای درونی افراد می باشند. با بازتاب دادنهای اولیه، فرد با طرف مقابل خـود ارتـباط برقرار می کند و این احساس را در آنها بـوجـودمی آورد که می توانند به او اعتماد کنند. مرحله بعدی درک "زبان درونی" آنـهاست تـا بتـوانـید بــا زبان خودشان با آنهاصحبت کنید و آنها را به طور کامل متوجـه منــظورتان کنید.
در روابط عاشقانه و قرارهای ملاقات ما نمی توانیم به راحتی "ارتباط" برقرار کنیم. حتی زن و شوهرها که یکدیگر را خیلی خوب می شناسند، باز هم توانایی برقراری ارتباط مناسب با یکدیگر را ندارند، به این خاطر که هیچ گاه یاد نگرفته اند که زبان درونی یکدیگر را درک کنند.
در اینجا مثالی می زنیم؛ مردی می خواهد سالگرد ازدواجشان را جشن بگیرد. به این منظور میزی را در یک رستوران مناسب رزرو می کند. او غذای مورد علاقه خانم را سفارش می دهد و شام فوق العاده ای را ترتیب می دهد. او به خودش اطمینان دارد که همه کارها را به بهترین وجه انجام داده. از سوی دیگر خانم حال مناسبی ندارد و خسته از محل کار برگشته. این سورپرایز برایش اصلاً جالب نیست و نهایتاً با سر درد شدید از رستوران به خانه باز می گردد.
چه اتفاقی روی داده است؟ کاملاً واضح است. زبان درونی آقا دیداری است و زبان درونی خانم، شنیداری. رستوران شلوغ بوده و میز آنها اگر چه دورنمای خوبی داشته، اما نزدیک به آشپزخانه بوده. آقا در هنگام صرف شام به غروب خورشید نگاه می کرده و مانند خیلی از مشتری های دیگر به هیچ وجه متوجه شلوغی نشده.
خانم متوجه می شود که میز آنها یکی از بهترین میزها بوده و می خواهد به خاطر آن از همسرش تشکر کند، اما متاسفانه سر و صدایی که از آشپزخانه به گوش می رسد، اعصاب او را بهم می ریزد و شب او را خراب می کند. خانم احساس می کند که شکایت کردن نشان دهنده بی احترامی و بی حرمتی است، اما به فکر فرو می رود و با خودش می گوید: "این مرد چش شده؟ چطور می تونه فکر کنه این جای مزخرف، رمانتیکه؟!"
این زوج تا زمانیکه پایشان به سمت مشاور کشیده نشود، متوجه نخواهند شد که زبان درونی هم وجود دارد. زمانیکه متوجه تفاوت های درونیشان بشوند، تمام حساسیت های میان آنها قابل درک و حل شدنی خواهد شد. خانم می تواند از چشم های آقا که زیبایی ها را می بینند، تشکر کند و آقا هم از گوش های خانم که زیبایی ها را می شنوند. از آن به بعد برای آنها تصمیم گرفتن در مورد مکان مناسب برای صرف شام خیلی راحت تر می شود. آنها به آسانی می توانند بر سر هزاران مسئله دیگر که قبلاً غیر قابل بحث بوده، به توافق برسند.
نظری اجمالی به زبان درونی و رویکرد شخصیتی
مقوله زبان درونی از شاخه نظری "عصب شناسی و زبان" (NLP) گرفته شده است. البته این بحث دارای تعاریف مختلفی می باشد. به عنوان مثال "تونی رابینز" از این نسخه در مراسم سخنرانی خود استفاده می کرده. به هر حال این مقوله ساخته ذهن من نیست و محققان بیشماری در مورد آن دعاوی مختلفی را منتشر نموده اند. برای کسب اطلاعات بیشتر به خواندن مقاله ادامه دهید.
ما مفاهیم دنیای اطراف خود را از طریق دیدن، شنیدن و احساس کردن درک می کنیم. در یک فضای بخصوص، افراد مختلف، متوجه اشیاء مختلفی می شوند. NLP به ما کمک می کند که بتوانیم این تفاوت را تشریح کنیم.
برخی از افراد دنیای خود را با دیده هایشان می شناسند و برخی دیگر با شنیده ها. در این میان عده دیگری نیز هستند که با حس کردن به شناختن محیط اطراف خود می پردازند. اما مشکلی که در اینجا مطرح می شود این است که هیچ کدام از انواع دریافت ها، قابل رویت نیستند به همین دلیل دیگران به سختی می توانند متوجه شوند که شما چگونه اطراف خود را می شناسید. هر چند ما در زندگی خود با افراد زیادی برخورد می کنیم که رنگ پوست و موی متفاوتی با ما دارند، اما چون این طور چیزها قابل رؤیت هستند، چندان عجیب به نظر نمی رسند؛ اما زمانیکه نوبت به زبان درونی می رسد، مسائل قدری پیچیده تر می شوند. مانند خانمی که همسرش او را به رستوران برده، ما هم نمی توانیم از درک دیگران دریافت کاملاً صحیحی داشته باشیم.
ادامه این مقاله به شما کمک می کند که تشخصی دهید جزء افراد دیداری، شنیداری و یا احساسی هستید. همچنین به شما کمک می کند تا بتوانید به زبان درونی دیگران نیز پی ببرید.
اما به خاطر داشته باشید که با خواندن این مقاله یک متخصص نمی شوید، بلکه میتوانید در رابطه خود به موفقیت های چشمگیری دست پیدا کنید. پس سعی کنید:
1- از تفاوت های موجود میان این زبان های نامرئی درونی به نفع خود استفاده کنید.
2- هیچ گاه تصور نکنید که با در نظر گرفتن زبان درونی دیگران به حریم شخصی خود لطمه می زنید، بلکه به این فکر کنید که با تفهیم دیدگاههای دیگران می توانید چیزهای جالب و جدیدی را به زبان درونی خود اضافه کنید.
در این قسمت نگاه کوتاهی به هر یک از این نوع زبان های درونی می اندازیم.
شخصیت دیداری
خانم ها و آقایون دیداری که معمولاً جزء تیپ A به شمار می روند، دلشان می خواهد همه وقایع را تا آنجایی که امکان دارد با چشم های خودشان تجربه کنند. آنها خیلی مراقب ظاهر و قیافه خودشان هستند و سعی می کنند در هر حالتی، لباس های تمیز و مرتبی بر تن کنند، حتی زمان باغبانی.
آنها خودشان را با مقوله های دیداری به دیگران نشان می دهند. به عنوان مثال زمانیکه می خواهند موافقت خودشان را با شما اعلام کنند، می گویند: "بله درست است، من همه چیز را به وضوح می بینم." زمانیکه می خواهید از آنها سؤال مهمی بپرسید، مستقیماً به چشم هایشان خیره شوید. به خوبی متوجه می شوید که پیش از پاسخ دادن چشم هایشان به سمت بالا متمایل می شود تا بتوانند جواب پرسش شما را در ذهن خودشان به تصویر بکشند. افرادی که جزء این گروه قرار دارند معمولاً در ابراز احساسات اندکی کند عمل می کنند.
شما اگر خودتان هم یک انسان دیداری نباشید، اما می توانید به راحتی با این گروه ارتباط برقرار کنید چرا که آنها به راحتی می توانند به طرق مختلف زیبایی را به زندگی شما هدیه کنند. به عنوان مثال برای آخر هفته یک برنامه جالب می ریزند و شما را به سمت یک مکان خوش منظره هدایت می کنند. برای برقراری مناسب با این افراد سعی کنید موضوعات مختلف را برایشان به تصویر بکشید و در نهایت بگویید: " می توانی آنرا تجسم کنی؟" به جای اینکه بگویید: "به گوشت چطور می آید؟" و یا "چه احساسی در مورد آن داری؟"
شخصیت شنیداری
خانم ها و آقایونی که در این دسته جای می گیرند معمولاً کمی آرامتر هستند. مانند همان خانمی که در قسمت بالا به آن اشاره شد معمولاً به صداها خیلی حساس هستند: از یک عدم تعادل ناچیز در استریو خانه گرفته تا موتور دیزلی یک کامیون در یک بعد از ظهر آرام.
همانطور که ممکن است تا این لحظه حدس زده باشید، این افراد تبحر خاصی در برقراری ارتباط با سایرین دارند. آنها از صحبت کردن لذت می برند و به راحتی می توانند ذهن شما را از روی لحن صحبت کردنتان بخوانند. در حالیکه با آوای لغات هماهنگ هستند، گاهی اوقات با تمام مسائل به طور تحلیلی برخورد می کنند، ناهنجاری های دیگران را به آنها گوشزد کرده و به جای نشان دادن راه حل، آن را بیان می کنند.
آنها احساسات خود را با زبان نشان می دهند. پیش از پاسخ دادن به یک سؤال چشم هایشان به سمت راست و چپ می رود، مانند نگاه کردن به یک مسابقه تنیس، که البته این امر بدان معناست که آنها در درون خود مکالمه کوتاهی در مورد موضوع مورد بحث دارند.
یک فرد شنیداری با افراد غیر شنیداری می تواند رابطه خوبی برقرار کند. البته این گروه به سرعت متوجه کوتاه کردن موها و یا صورت اصلاح کرده شما نمی شوند. آنها بیشتر به "درون" شما علاقه دارند و حریصانه منتظر شنیدن این مطلب هستند که شما روز خود را چگونه گذرانده اید.
زبانی که صحبت می کنند خیلی ساده است: "من شنیدم چی گفتی" به جای اینکه بگویند: "من دیدم" یا " من احساس کردم."
شخصیت احساسی
خانم ها و آقایونی که جزء این گروه قرار دارند معمولاً از جمله خونسردترین و آرام ترین افراد هستند. می توان گفت که آنها تقریباً هیچ اهمیتی به وضعیت ظاهری، طرز غذا خوردن، استراحت کردن و عشق ورزیدن خود نمی دهند.
آنها برای بیان نظریات خود از عباراتی نظیر: "من با این راحت هستم" استفاده میکنند. پیش از پاسخ به سؤال های مهم، چشم هایشان به سمت پایین متمایل می شود چرا که در حال بررسی پاسخ در دلشان هستند.
یک فرد احساسی به راحتی می تواند با کلیه گروه های دیگر ارتباط برقرا کند. هر چند در تمیزی و انظباط نمره خوبی نمی گیرند، اما نسبت به حالات شما به شدت حساس هستند، آنها را پرورش می دهند و با شما اظهار همدردی می کنند. آنها را در آغوش بگیرید و نوازششان کنید و با گفتن: "من متوجه می شوم تو چه احساسی داری" با زبان خودشان با آنها صحبت کنید و از عباراتی نظیر: " می بینم چی می گی" و یا " می شنوم چه می گویی" استفاده نکنید.
مرحرومیت زبان
محرومیت زبانی یا ضایعه زبانی که عبارتست از ناتوانی در بیان آنچه مورد نظر است بدون احساس اندکی ناراحتی و عدم اعتماد بنفس در موقعیت ها و شرایطی که در آنها اختلاط فرهنگی وجود دارد، چیزی است که بیشتر از آنچه که بنظر می رسد رایج است. در مورد افرادی که از این ضایعه در رنج هستند احساس درک و همدردی بسیار کمی وجود دارد، با اینحال می توان برای این مشکل راه حل مناسبی پیداکرد. آنچه که مورد نیاز است یک اراده و خواست واقعی است.
احساسی که درتمامی بخش های اعلامیه جهانی حقوق بشر موج می زند، احساسی است قوی نسبت به برقراری عدالت. اما اینکه اهمیت عدالت در خصوص زبان و یا اهمیت زبان در مورد عدالت تا چه حدی است، کمتر کسی از آن آگاهی دارد. آنچه که در جوامع مختلف در مواجهه با زبان دیده می شود بگونه ای است که همه جا یک زبان به زبانهای دیگر برتری و ارجحیت داده می شود. در همین ساختمان سازمان ملل در حالی که بعضی از افراد می توانند به زبان مادری خود صحبت کنند، بسیاری از دیگر افراد هستند که از این امکان محروم هستند. اگر آمریکاییان، فرانسویان و یا هر کشور پیشرفته و برتر دیگری مجبور بودند چه در گفتار و چه در نوشتار از زبانی غیر از زبان مادری خود استفاده کنند آنوقت متوجه می شدند که دیگر همکاران آنها که از این مزیت برخوردارنیستند در چه سختی و فلاکتی بسر می برند و چه زحمتی را باید متحمل شوند و اهمیت رعایت عدالت در استفاده از زبان شاید بیشتر آشکار می گردید بخصوص در روابط بین الملل که وجود چنین نواقصی بنظر یک مساله عجیب و دور از انتظار می نماید. هرچه قدر هم سخنرانی های متعدد در این مورد ایراد گردد در حالی که هیچ اراده ای در اصلاح آن دیده نمی شود، بی اثر خواهد بود. در بین کسانی که می توانند از زبان مادری خود در سخنرانی ها و یا جاهای دیگر استفاده کنند، نسبت به کسانی که از چنین مزیتی برخوردار نیستند یک نوع بی توجهی و بی تفاوتی وجود دارد. زمانی فردی مجبور می شود به زبانی غیر از زبان مادری خود صحبت کند، بنظر کند ذهن و در برخی موارد مسخره جلوه می کند. وقتی چهل سال پیش در سازمان ملل در نیویورک بعنوان خلاصه نویس کار می کردم، نماینده یکی از کشورهای عضو که در آستانه فروپاشی اقتصادی قرار گرفته بود گفت: «دولت من دارد غرق می شود و…. » در حالی که می خواست بگوید: «دولت من فکر می کند ….» و این موضوع خنده حضار را بهمراه داشت(فکرکردن در انگلیسی think تلفظی دشوار و نزدیک به sink به معنی غرق شدن دارد). آنچه که مرا واقعا به تعجب واداشت این بود که هیچ احساس همدردی نسبت به این فرد دیده نشد، همچنان که این اتفاق برای ۸۰ در صد افرادی که دراین کره زندگی می کنند و نمی توانند آن حرف بخصوص (th) را بخوبی تلفظ بکنند ممکن است پبش بیاید، که باید با هزار زحمت و مشقت آنرا تلفظ بکند که درغیر اینصورت موجب خنده دیگران خواهد بود. چرا باید این فرد در معرض ریسکی باشد که نمایندگان دیگر کشور ها فارغ از آن هستند؟ آیا مقصر اوست؟ البته که نه. اگر چه وی ساعات بسیاری را وقف یادگیری زبان کرده بود، لیکن هرگز نمی توانست در حد واندازه فردی که به زبان مادر ی خود صبت می کند ظاهر شود و همواره میزان این ریسک در افراد متفاوت خواهد بود.
ز مانی که من در سازمان بهداشت جهانی (WHO ) بودم، دکتری از ژاپن در آنجا بود که قصد داشت در خصوص کشور خود صحبت کرده و آنرا معرفی کند. هر جلسه که صحبت می کرد بیشتر از دو یا سه جمله نمی گفت.
ما همه اینگونه فکر می کردیم که احتمالا چندان اهل معاشرت نیست. مدتی بعد ژاپن نشستی ترتیب داد و امکانات لازم نیز برای ترجمه همزمان فراهم شده بود. رفتار و شخصیت این نماینده بکلی تغییر پیدا کرده بود: خیلی حرف می زد و نسبت به آنچه که در دستور جلسه وجود داشت اشرافیت داشته و آنرا بخوبی نیز بیان می کرد و از تمامی زحمت ها و دردسرهای فرمول بندی کردن مفاهیم در یک زبان دیگر فارغ بود بگونه ای که عملا با یک شخصیت متفاوتی مواجه بودیم.
چگونه است که زبان واستفاده از آن اینچنین نه فقط برروی اینکه چگونه از جانب افراد مورد پذیرش واقع می شویم و چگونه در چانه زنی ها ظاهرمیشویم، بلکه حتی برروی اینکه تاچه اندازه ای جرات بخرج داده و از دبگران بخواهیم به ما توجه کنند تاثیر اینگونه شدیدی دارد؟ چگونه است که این نابربری از سوی همه کسانی که در معرض این محرومیت نیستند مورد بی توجهی قرارمی گیرد؟
یادگیری زبان، کاری شاق
وقتی ما در مراحل یادگیری زبان مادری خود هستیم، بقدری کم سن و سال هستیم که نمی دانیم چه اتقاقی دارد می افتد. یادگیری، یعنی معرفی و انتقال صدها هزار داده و اطلاعات، برنامه ها و زیربرنامه هایی که بنحوی با الگوهای بسیار پیچیده در ارتباط هستند. به همین دلیل است که کودکان علیرغم گذراندن حدود بیست هزار ساعت بر روی زبان مادری خود تا قبل از مدرسه، هنوزنمیتوانند آنچه را که می خواهند بخوبی ادا کنند و مثلا بجای feet (جمع پا) می گویند foots و یا بجای came از comed استفاده می کنند، چرا که هنوز برنامه های اصلی یادگیری زبان بادیگر زیربرنامه های مربوط که می بایست تکلیف کلماتی چون come و foot را روشن کند ارتباط لازم را برقرار نکرده اند. وقتی شما یک زبان بیگانه را یاد می گیرید، می بایست یک تغییر اساسی در منظر و نوع نگرش خود نسبت به این دریافت های زبانی خود ایجاد بکنید. این کار واقعا کاری است سخت و صعب و می تواند توضیح دهد که چرا تقریبا نیمی از دانش آموزان چینی در هنگ کنگ پس از شش سال ساعتها مطالعه در طول روز، در سن ۱۶ سالگی نمی توانند از عهده درس انگلیسی خود برآیند.
واقعا جای تاسف است که نسبت به افرادی که از این لحاظ جزو جامعه باصطلاح نخبگان نیستند و از این محرومیت رنج می برند هیچ احساس همدردی دیده نمی شود. همانگونه که هیچ احساس همدردی و درک نسبت به همه آن کودکانی که در نقاط مختلف دنیا مجبور هستند ساعتهای طولانی انرژی خود را صرف یادگیری زبانهایی بکنند که هرگز نسبت به آنها تسلط کامل پیدا نخواهند کرد.
می توان به آوارگان یوگسلاوی سابق فکر کرد. همه بزرگسالان بطور متوسط چهار ساعت در روز روی یادگیری روسی، آلمانی و انگلیسی صرف می کردند. درست است که من می توانم به این زبانها تا حدودی صحبت کنم، لیکن برقراری ارتباط با این افراد واقعا طاقت فرسا است. بیان مفهومی که درزبان مادری خود درچند ثانیه ممکن بود، چند دقیقه طول می کشید و بعضی اوقات نیز قادر به بیان همه آنها نبودند. زمانی که با یکی از این زنان صحبت می کردیم، تنها برای انتقال « کت فرزند شما هفته آینده آماده است » مجبور بودیم دقایق طولانی وقت صرف کنیم چرا که نمی توانست کلماتی را که یاد گرفته بود بخاطر بیاورد و می بایست تنها بر روی کلماتی تاکید می کردیم که از بین تمام کلمات یاد گرفته باقی مانده بود که در نهایت بطریقی موفق به بر قراری این ارتباط شدیم. اما نکته ای که هست اینکه، اگر با یک پیر زن آلبانیایی مبتلا به هیستری مواجه باشیم چکار باید کرد؟ مخصوصا اگر بدانیم آنچه می خواهد بگوید حکایت از درد، درماندگی، اضطراب و ناامیدی مفرط دارد و با علم به اینکه می توانیم به او کمک کنیم و این آمادگی را نیز داریم، اما نمی توانیم کاری انجام دهیم چرا که حتی یک کلمه از آنچه که از درد و از احساس خود می خواهد نقل کند متوجه نخواهیم شد؟ فقط زمانی که در این موقعیت قرار گرفته باشید به اهمیت محرومیت زبانی پی خواهید برد. احساس می کنید که ضربه ای به مغز شما وارد شده و با اینکه عمیقا نیز میل به کمک در شما دیده می شود، هیچ کاری نمی توانید بکنید، دیگر احساس می کنید انسان نیستید. چرا که آنچه انسان را انسان می کند، برقراری ارتباط است.
در این فکر هستم که میزان خسارت و عوارض وارده از این طریق که یک روز بدون شک خود را نشان خواهند داد تاچه اندازه ای خواهند بود چرا که بموقع و بطور شایسته مورد بررسی قرار نگرفته اند، نه بخاطر اینکه کسی نبوده است که متخصص این امرباشد، بلکه بخاطر عدم وجود زبان مشترک و درک مشترک از امکان وجود یک راه حل کارآمد نانوان بوده است، راه حلی که می تواند آسانترین باشد. فرد درمانده نیاز به این دارد که حرفهایش مورد فهم واقع شود و با کسی که حرفهای او را درک می کند مراوده داشته باشد. اما این امر بدون داشتن یک زبان مشترک امکان پذیر نیست. جایی که میلیون ها انسان مجبور هستند خود را با فرهنگ دیگری تطبیق دهند، چرا که محدودیت های سیاسی و اقتصادی آنها را مجبور به ترک کاشانه خود کرده است

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   28 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رابطة زبان در شکل گیری شخصیت و تفکر

تحقیق در مورد تفکر مستقل

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد تفکر مستقل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفکر مستقل


تحقیق در مورد تفکر مستقل

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه26

 

 تفکر مستقل

روبن هرش ترجمه : فریدون رهبرنیا ومحمد صال مصلحیان

روبن هرش ( متولد 1927) ریاضیدان و فیلسوف امریکایی است که در ده 1980 مکتب انسانگرایی را در فلسفه ریاضیات مطرح کرد. انسان گرایی ریاضیات را یک پدیده اجتماعی - تاریخی - فرهنگی می‌داند که براساس احتیاجات علوم و زندگی شکل می‌گیرد، اشیاء ریاضی را شبیه پول، کارت دعوت و ... موجودی در شعور جمعی و احکام ریضای را شبیه قانون، مذهب و ... مؤلفه ای از آگاهی اجتماعی ما تلقی می‌نماید و معتقد است که بدون انسان‌ها ،ریاضیاتی وجود ندارد. داستان واقعی و جذاب زیر از نظر فلسفه آموزش ریاضی حاوی نکات بدیع و ارزشمندی در راستای دیدگاه لاکاتوش و لودیگ ویتگنشتاین دارد. این دو فیلسوف، با تصور صورت

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفکر مستقل