فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

روش تحقیق بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت دانش آموزان

اختصاصی از فی لوو روش تحقیق بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

روش تحقیق بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت دانش آموزان


 روش تحقیق بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت دانش آموزان

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 140 صفحه می باشد.

 

چکیده:
فرضیات پژوهش

فصل اول:
مقدمه:
بیان مسئله
اهمیت و ضرورت پژوهش
اهداف تحقیق
فرضیه‌های اصلی تحقیق:
فرضیه های فرعی پژوهش:
متغیرهای پژوهش
1- متغیر مستقل:
2- متغیرهای وابسته:
3- متغیرهای مداخله گر (تعدیل کننده):
4-متغیرهای کنترل:
تعریف عملیاتی مهارت های زندگی:
تعریف عملیاتی سازگاری اجتماعی:
تعریف عملیاتی پیشرفت تحصیلی:
تعریف عملیاتی اضطراب حالت:
تعریف عملیاتی اضطراب صفت:

فصل دوم: (مروری بر پیشینه پژوهش)
مقدمه:
تعریف عزت نفس
شکل گیری عزت نفس:
اهمیت عزت نفس
تفاوت عزت به نفس با اعتماد به نفس:
تفاوت عزت نفس با خویشتن پذیری:
تفاوت عزت نفس با مفهوم خود پنداره:
زمینه های مختلف عزت نفس
عزت نفس کلی:
عوامل موثر در رشد عزت نفس:
تاثیر جنسیت در رشد عزت نفس:
تعریف اضطراب:
نظریه روانکاوی:
نظریه های شناختی اضطراب:
نظریه یادگیری اجتماعی اضطراب:
نظریه های رفتاری اضطراب:
نظریه زیست شناختی اضطراب:
روش های مختلف اندازه گیری اضطراب:
افتراق بین اضطراب حالت و اضطراب صفت:
پیشرفت تحصیلی:
تعریف پیشرفت تحصیلی
دیدگاه های مختلف درباره پیشرفت تحصیلی:
عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی:
سازگاری اجتماعی:
عوامل موثر بر سازگاری اجتماعی:
شرایط تحصیلی:
هوش:
گروه همسالان:
نظریه ها و دیدگاه های سازگاری اجتماعی:
دیدگاه روان پویایی:
دیدگاه یادگیری اجتماعی:
دیدگاه تحولی:
دیدگاه زیستی:
دیدگاه اجتماعی- فرهنگی:
ارتباط حیطه های مختلف زندگی فرد با مهارتهای زندگی
ارتباط نظریه های مشاوره با مهارت های زندگی
برنامه آموزش مهارت های زندگی:
خود توانمندسازی از طریق آموزش مهارت های زندگی
طبقه بندی مهارت های زندگی
1-مهارت های بین فردی/ روابط انسانی:
2-مهارت های حل مسئله/ تصمیم گیری:
مهارت های مربوط به سلامت جسمانی/ حفظ سلامتی:
اهمیت آموزش مهارت های زندگی در مدارس:
پیشینه تحقیقات پژوهش

فصل سوم:
(روش و تحقیق)
اهمیت آموزش مهارت های زندگی در مدارس:
پیشینه تحقیقات پژوهش
جامعه آماری:
ابزارهای تحقیق:
آزمون عزت نفس کوپراسمیت
آزمون اضطراب- حالت- صفت (STAI)
مقیاس رفتار سازگارانه وایلند
چگونگی اجرای آزمونها
نحوه اجرای آزمایش
نحوه اجرای آزمایش:
روش های آماری پژوهش:
روش های آماری توصیفی:
روشهای آمار استنباطی:

فصل چهارم: ندارد

فصل پنجم:
مقدمه:
تبیین یافته های آماری
فرضیه (1)
فرضیه (2):
فرضیه (3):
فرضیه 4:
فرضیه 5:
تبیین یافته های جانبی
بحث ونتیجه گیری کلی:
مشکلات و محدودیت های پژوهش
پیشنهادات:

چکیده:

هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان است.

فرضیات پژوهش عبارتند از:

  • گذراندن درس مهارت های زندگی، عزت نفس دانش آموزان را افزایش می دهد.
  • گذراندن درس مهارت های زندگی، سازگاری اجتماعی دانش آموزان را سبب می‌شود.
  • گذراندن درس مهارت های زندگی، موجب پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می‌شود.
  • گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب حالت دانش آموزان را کاهش می دهد.
  • گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب صفت دانش آموزان را کاهش می دهد.

به همین منظور از بین 360 نفر دانش آموز دختر سال اول دوره دبیرستان، 60 نفر دانش آموز، بطور تصادفی، انتخاب شدند. سپس با آرایش تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند.

پس از این که، پیش در گروه آزمایشی و کنترل اجراء شد. گروه آزمایشی، آموزش مهارت های زندگی را به مدت 16 هفته و هفته ای یک جلسه دریافت نمود. پس از اتمام دوره آموزش، پس آزمون در دو گروه آزمایشی و کنترل اجرا گردید.

نتایج پژوهش حاضر به شرح زیر است:

  • پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، عزت نفس دانش آموزان، بطور معنادار افزایش پیدا کرده است.
  • پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، سازگاری اجتماعی دانش آموزان بطور معنادار افزایش پیدا کرده است.
  • پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بطور معنادار بیشتر شده است.
  • پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب حالت دانش آموزان بطور معنادار کاهش پیدا کرده است.
  • پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب صفت دانش آموزان بطور معنادار کاهش پیدا کرده است.
  • بین وضعیت اشتغال پدران با اضطراب حالت و عزت نفس دانش آموزان ارتباط معنادار وجود دارد.
  • بین سطح تحصیلات والدین با عزت نفس دانش آموزان ارتباط معنادار وجود دارد.
  • بین ترتیب تولد دانش ، اضطراب حالت، اضطراب صفت و عزت نفس دانش آموزان ارتباط معنادار وجود دارد.

مقدمه:

زندگی بشر تحت تاثیر تغییرات وسیع صنعتی، اجتماعی، فرهنگی، دچار تحول شده است. شمار زیادی از افراد قادر نیستند بین محرکهای متنوع بیرونی ونیروهای متعارض درونی توازون ایجادکنند ودر فرایند رشد موزون و همه جانبه که همانا هدف اصلی تعالی انسان است، دچار مشکل می شوند. بدیهی است که کودکان ونوجوانان به سبب بی تجربگی و نا آگاهی از مهارتهای بازدارنده و تسهیل کننده، اصلاحی، بیشتر در معرض آسیبهای جدی درونی و اجتماعی هستند. دانش آموزانی که مهارتهای مقابله با موقعیتهای تنش زا را ندارند، به نوعی مقهور آنها خواهند شد و بدین ترتیب مستعد اختلالات روانی، عاطفی، افسردگی، اضطراب و احتمالاً مصرف مواد مخدر و رفتارهای ضد اجتماعی خواهند شد این دانش آموزان در فرایند تصمیم گیری نیز دچار مشکل می‌شوند.

بنابراین با توجه به نقش مهم مدارس در تامین بهداشت روانی دانش آموزان، برنامه آموزش مهارتهای زندگی، روش موثری در جهت رشد شخصیت سالم دانش آموزان و تامین بهداشت روانی دانش آموزان است.

آموزش مهارتهای زندگی، نوعی کوشش است که در سایه آن نوجوانان ترغیب می شوند تا خلاقیت خود را به کار گیرند و به طور خود جوش راههای موثر را برای حل تعارضات و مشکلات زندگی خود بیابند.

به نظر می رسد آموزش مهارت‌های زندگی گام موثری در این جهت باشد که استعدادها و توانمندیهای دانش آموزان بکار گرفته شود تا خود فعالانه سر نوشت خویش را بدست گیرند و انتخاب گر باشند. ضمناً فرایند خود باوری در نوجوانان مسیر درست خود را طی کرده و نوجوان ضمن استفادة درست از مهارت ها، مسئولیت اعمال و احساسات خود را می پذیرد و مهارتهای لازم را برای اتخاذ تصمیم های مهم زندگی کسب می کند.

بیان مسئله

کودکان و نوجوانان به دلیل تجربه ناکافی وعدم آگاهی از مهارتهای لازم از جمله آسیب پذیرترین قشر از اقشار اجتماعی هستند و به رغم انرژی واستعدادهای بالقوه و سرشار، آنها از چگونگی بکار بردن توانمندیهای خود در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی آگاه نیستند.

آموزش و پرورش بهترین بستر برای ارائه این آگاهی به نوجوانان است. بنظر می رسد آموزش مهارتهای زندگی می تواند توانمندی افراد را برای مقابله موفق با چالشهای زندگی، افزایش دهد. عزت نفس آنها را بالا ببرد و به آنها یاد بدهد که چطور بتوانند خشم خود را مهار نموده و برای برخورد با ناکامیها روش درستی را اتخاذ نمایند دانش آموزان می توانند با استفاده از مهارت حل مساله تصمیمات مهم زندگی را بگیرند ومشکلات خود را درست تحلیل نمایند.

به همین جهت با توجه به اهمیت موضوع، سازمان بهداشت جهانی (WHO) به منظور افزاش سطح بهداشت روانی و پیشگیری از آسیبهای روانی اجتماعی، برنامه‏ای تحت عنوان آموزش مهارتهای زندگی تدارک دیده و در سال (1993) در یونیسف «صندوق کودکان سازمان ملل متحد»  پیشنهاد کرد. از آن سال به بعد، این برنامه در بسیاری از کشورها مورد آزمایش واجرا قرار گرفته است (سازمان بهداشت جهانی، ترجمه نوری قاسم آبادی، محمد خانی،1377). در این ارتباط تحقیقات نشان داده اند که فشارهای ناشی از مسائل روز مره، برای افرادی که دارای عزت نفس بالا هستند و از سیستم حمایتی خوبی برخوردارند کمتر است. بنابراین به نظر می رسد با استفاده از آموزش مهارتهای لازم میتوان حس کنترل درونی را فعال نموده و حالت خود کار آمدی و عزت نفس را تقویت نمود. با آموزش همین مهارت و در نتیجه افزایش سطح عزت نفس و کاهش تاثیرات منفی استرسهای روزمره، می توان به سلامت روان فرد کمک کرد.

کودکان در فرآیند رشد و بالندگی خود، مهارتهای ارتباطی و نحوه مقابله با چالشهای زندگی را یاد می گیرند. این آموزش بصورت الگو برداری از طریق خانواده، مدرسه، جامعه و حتی دوستان، به شکل غیر منظم و اتفاقی فرا گرفته می‌شود. به نظر می رسد فرزندان خانواده های توانمند (از نظر بکارگیری مهارتهای مقابله ای) در بکارگیری مهارتهای مقابله ای مثبت، موفق ترند و بر عکس فرزندان فاقد و والدین توانمند از این امر محروم می‌باشند. بدیهی است که نهاد آموزش و پرورش بعنوان یکی از نهادهای زیربنایی جامعه می تواند در این خصوص نقش مهم و ارزنده ای را ایفا نماید. کشورهای توسعه یافته مدتها است در این ارتباط اقدام موثر داشته اند و به دنبال تحقیقات گسترده آموزش مهارت‌های زندگی به صورت رسمی و مدون در برنامه ریزی آموزشی آنان گنجانیده شده است. در کشور ایران نیز در سالهای اخیر آموزش مهارتهای زندگی در برخی مدارس به صورت مقدماتی (ضعیف از نظر محتوی) به اجرا درآمده است.

  • همچنین به نظر می رسد که انجام پژوهشهای متعدد به ویژه به صورت آزمایشی توجه مسئولین را بدین امر مهم معطوف می‌کند.

اهمیت و ضرورت پژوهش

با شیوع روز افزون ابتلا به انواع اختلالات روانی در سطح جهان از یک طرف و اهمیت جهانی مفهوم بهداشت روانی از طرف دیگر، روز به روز لزوم انجام تحقیقات گسترده و متنوع و اهمیت و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی آشکارتر می شود. اساس پیشگیری اولیه همانا آموزش است. مطالعات نشانگر این امر است که آموزش مهارت های مقابله ای، سطح بهداشت روانی کودکان و نوجوانان را ارتقاء می بخشد.

سه عامل مرتبط با مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر عبارتند از عزت نفس ضعیف، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارتهای ارتباطی، همچنین پژوهش ها نشان داده‌اند که بین خود کار آمدی ضعیف و مصرف سیگار و الکل، مصرف مواد مخدر، رفتارهای مخاطره آمیز و ضعف عملکرد شناختی رابطه معناداری وجود دارد. مطالعان نشان داده اند که ارتقا مهارت های مقابله‌ای و توانایی های روانی اجتماعی در بهبود زندگی بسیار موثر است. توانایی های روانی- اجتماعی عبارتند از آن گروه توانایی هایی که فرد را برای مقابله موثر و پرداختن به کشمکش ها و موقعیت های زندگی یاری می کنند. این تواناییها فرد را قادر می سازند تا در رابطه با سایر انسانها، جامعه و فرهنگ مثبت و سازگارانه عمل کند و سلامت روانی فرد را تأمین می‌کنند.‌(کلینکه، ترجمه محمدخانی،1380)

براساس تحیقیات مهمترین و موثرترین دوره سنی جهت آموزش پیشگیرانه دوره نوجوانی است، لذا با توجه به مطالب فوق و اهمیت و نقش ارزنده آموزش مهارتهای زندگی بر عزت نفس افراد بخصوص نوجوانان و با توجه به تاثیر مثبت برنامه های پیشگیرانه در مدارس، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی، بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت دانش آموزان سال اول دوری دبیرستان می پردازد. و همچنین رابطه اشتغال پدران، سطح تحصیلات والدین و ترتیب تولد دانش آموزان با عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت آنها نیز در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرند.

اهداف تحقیق

هدف کلی این تحقیق، گردآوری اطلاعات در مورد اثرات آموزش مهارتهای زندگی بر عزت نفس و وضعیت رفتاری نوجوانان است. همچنین نشان دادن درستی این نظریه است که استفاده از آموزش مهارت‌های زندگی سبب پرورش مهارت‌های روانی، اجتماعی و رفتاری می گردد، زیرا افراد بالغ برای حضور در صحنه روابط بین فردی، مدرسه، محل کار و به طور کلی اجتماع به این مهارتها نیاز دارند.

فرضیه‌های اصلی تحقیق:

در جامعه دانش آموزان دختر در سال اول دوره دبیرستان در شهرستان کرج:

  • گذراندن درس مهارت های زندگی، عزت نفس دانش آموزان را افزایش می دهد.
  • گذراندن درس مهارت های زندگی، سازگاری اجتماعی دانش آموزان را سبب می شود.
  • گذران درس مهارت های زندگی، موجب پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می شود.
  • گذراندن درس مهارت های زندگی سطح اضطراب حالت دانش آموزان را کاهش می دهد.
  • گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب صفت دانش آموزان را کاهش می دهد.

 

فرضیه های فرعی پژوهش:

در جامعه دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان در شهرستان کرج

  • بین وضعیت اشتغال پدران و عزت نفس دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
  • بین وضعیت اشتغال پدران و سازگاری اجتماعی دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
  • بین وضعیت اشتغال پدران و پیشرفت تحصیل دانش آموزان رابطه وجود دارد.
  • بین وضعیت اشتغال پدران و اضطراب حالت دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
  • بین وضعیت اشتغال پدران و اضطراب صفت دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
  • بین سطح تحصیلات والدین و عزت نفس دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
  • بین سطح تحصیلات والدین و سازگاری اجتماعی دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
  • بین سطح تحصیلات والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
  • بین سطح تحصیلات والدین و سطح اضطراب حالت دانش آموزان رابطه وجود دارد.

10-بین سطح تحصیلات والدین و سطح اضطراب صفت دانش آموزان رابطه وجود دارد.

11-بین ترتیب تولد و عزت نفس دانش آموزان، رابطه وجود دارد.

12-بین ترتیب تولد و سازگاری اجتماعی دانش آموزان، رابطه وجود دارد.

13-بین ترتیب تولد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، رابطه وجود دارد.

14-بین ترتیب تولد و سطح اضطراب حالت دانش آموزان، رابطه وجود دارد.

15-بین ترتیب تولد و سطح اضطراب صفت دانش آموزان، رابطه وجود دارد.


دانلود با لینک مستقیم


روش تحقیق بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت دانش آموزان

آموزش 3D max

اختصاصی از فی لوو آموزش 3D max دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آموزش 3D max


آموزش 3D max

آموزش   وی ری و 3D max از مبتدی تا پیشرفته

به صورت pdf  با حجم کم

10 جلسه آموزش به زبان ساده

(جلسه اول)


دانلود با لینک مستقیم


آموزش 3D max

دانلود مقاله ارتباط بین مدیریت آموزش و یادگیری چیست؟

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله ارتباط بین مدیریت آموزش و یادگیری چیست؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله ارتباط بین مدیریت آموزش و یادگیری چیست؟


دانلود مقاله ارتباط بین مدیریت آموزش و یادگیری چیست؟

ارتباط بین مدیریت آموزش و یادگیری چیست؟

مقاله ای مفید و کامل

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:87

فهرست مطالب :

سازمانهای کامیاب امروز

سازمانهای یادگیرنده و دانش آفرین

تعریف سازمان

سازمانهای یادگیرنده

یادگیری

یادگیری سازمانی

ویژگیهای سازمانهای یادگیرنده

مدیریت کیفیت فراگیر

علما و مشاهیر TQMکیستند؟

ده فرمان TQM

رویکرد با هدایت از طرف مدیریت

روش پیش گیری، نه بازرسی

هدف رضایت همه جانبه مشتریان

اندازه گیری هزینه های کیفیت

استاندارد از اول کارها را درست انجام دادن

دامنه کاربرد مالکیت و تعهد

موضوع بهبود مستمر

قابلیت آموزش وپرورش

ارتباطات همکاری و کار گروهی

پاداش قدردانی و غرور

چکیده :

سازمانهای کامیاب امروز

سازمانهای یادگیرنده و دانش آفرین

تعریف سازمان عبارت است از کوشش جمعی و عمدی عده ای از افراد بر اساس روابط منظم و منطقی برای رسیدن به هدف مشترکی که هر یک از افراد به تنهایی از رسیدن به آن عاجزند با یکدیگر همکاری و مساعدت می نمایند.

سازمانهای یادگیرنده[1] سازمانهایی هستند که در آنها افراد به طور مستمر تواناییهای خود را افزون می سازند تا به نتایجی که مدنظر است دست یابند، جایی که الگوهای جدید تفکر رشد می یابند، اندیشه های جمعی و گروهی ترویج می شوند و افراد چگونگی آموختن[2] را به اتفاق هم می آموزند.

سازمانهای یادگیرنده را به تعبیری دیگر می توان سازمانهای دانش آفرین نامید، سازمانهایی که در آنها خلق دانش و آگاهیهای جدید، ابداعات و ابتکارات یک کار تخصصی و اختصاصی نیست، بلکه نوعی رفتار همگانی و روشی است که همه اعضای سازمان بدان عمل می کنند. به عبارت دیگر سازمان دانش آفرین سازمانی است که هر فردی در آن انسانی خلاق و دانش آفرین است. در این سازمان تفکر، بحثهای جمعی، و کشف نظریات و افکار نو تشویق می شوند و نوآوران پرورش می یابند[3].

سازمانهایی با چنین ویژگیها و خصوصیات سازمانهایی آرمانی و خواستنی هستند، اما چگونه می توان به چنین سازمانهایی دست یافت و چطور می توان چنین سازمانهایی را طراحی و ایجاد نمود؟ چه برنامه ها و سیاستهایی باید اعمال شوند تا سازمانها به این وضعیت مطلوب انتقال یابند؟

آنچه در مورد این سازمانها ارائه شده بیشتر جنبه فلسفی و نگرشهای کلی داشته و کمتر به جنبه های عملی و کاربردی اشاره گردیده است. در مورد تعریف این گونه سازمانها بطور عملی و کاربردی تعریفی وجود ندارد، از نظر مدیریت رهنمود های روشن و صریحی بیان نشده و از نظر ابزار سنجش و ارزیابی این گونه سازمانها نیز وسیله ای در دست نیست. با توجه به ابهامات ونارساییهایی که موضوع سازمانهای یادگیرنده را احاطه کرده است، در این مقاله کوشش شده تا ضمن تشریح مفاهیم و موازین عملی و کاربردی آنها نیز حتی المقدور تبیین و ارائه گردد.

سازمانهای یادگیرنده

یادگیری را به گونه مختلف تعریف کرده اند، اما در تمامی این تعاریف تغییر رفتار به عنوان اساسی ترین رکن قلمداد گردیده است. یادگیری فرایندی است که در آن رفتارها و پندارهای افراد تغییر می یابد و به گونه های دیگر عمل می کنند. بدین ترتیب فرایند یادگیری هنگامی تحقق می یابد که تغییری در رفتارها و عملکرد افراد مشاهده شود.

گاهی مستقیما قابل مشاهده اند و گاهی به طور غیر مستقیم احساس می شوند از این رو تغییر در ادراکات، نحوه تفکر و به خاطر سپردن و تشخیص افراد هم در دایره آثار یادگیری قرار می گیرد[4].

سازمان یادگیرنده نیز در فراگیری از همین تعریف تبعیت می کند، بدین معنی که چنین سازمانی در طول زمان تغییر می کند و عملکرد هایش متحول می شوند. سازمان یادگیرنده سازمانی است که عملکردهایش پس از طریق آگاه کردن بهتر، بهبود می یابد و اصلاح می شود[5] و از طریق فرایند ارتباط دامنه رفتارهای بالقوه اش را تغییر می دهد و تأثیر می بخشد[6]. سازمان ها زمانی یادگیرنده و دانش آفرین شمرده می شوند که بتوانند استنباطاتی را از تاریخ و تجربیات خود را بخاطر بیاورند و آنها را به صورت کاربردی راهنمای رفتارهایشان قرار دهند[7]

یادگیری سازمانی فرایند یافتن خطاها و اشتباهات و رفع و اصلاح آنهاست[8] . یادگیری سازمانی از طریق مشترک[9] و همذهنی، الگوهای ذهنی و دانش، ایجاد می شود و بر تجربه و آگاهیهای گذشته و رویدادهای پیشین استوار است. همان گونه که از این تعاریف استنباط می شود یادگیری سازمانی فرایندی است که با کسب دانش و بهبود عملکرد در طرق مختلف رخ می دهد. به طور کلی می توان سازمان یادگیرنده را سازمانی دانست که در ایجاد، کسب، انتقال دانش مهارت داشته و تغییر و اصلاح رفتارهایش به کمک آگاهیهای جدید مکتسبه عمل کند. در این تعریف از سازمان یادگیرنده، ایجاد و خلق و نوآوری و خلاق بودن رکن اساسی را تشکیل می دهد. اما آفرینندگی و کسب دانش به تنهایی برای آنکه سازمانی یادگیرنده شود، کافی نیستَ، بلکه سازمان باید بتواند آن دانش را در رفتارها و عملکردهایش بکار گیرد و بهبود و اصلاح فعالیتهیای که به کمک آنها میسر سازد. به عنوان مثال امروزه در اغلب دانشکده های مدیریت مغرب زمین مدیریت کیفیت جامع[10] تدریس و روشهای مختلف آن به عنوان دانش و آگاهی در سازمان آنها موجود است، اما دانشکده هایی که از آن رد فعالیتهایشان نام می برند، معدود و انگشت شمارند. سازمانهای مشاوره ای روشهای مختلف مدیریت نوین و سازماندهی جدید را به خود عرضه می کنند و این بدان معناست که آنها از این شیوه ها آگاهند، ولی سازمانهای خود آنها عموما از تشکیلاتی قدیمی استفاده می کنند.

سازمانهای موفق و کامیاب امروز، سازمانهایی هستند که دانش جدید را خلق یا کسب کرده و آن را به طرق و شیوه های کاربردی برای بهبود فعالیتهایشان تبدیل نموده اند. آنها از شیوه های نو و خلاق برای اصلاح ساختار و عملکردشان بهره گرفته و از این رو می توانند برای ما سرمشق و الگو باشند.

ویژگیهای سازمانهای یادگیرنده

شاید با توصیف ویژگیها و خصوصیات سازمانهای یادگیرنده بتوان شمای کاملتری از این نوع سازمانها بدست داد و آنها را بهتر شناخت. سازمان یادگیرنده سازمانی است که به عنوان یک کل و مجموعه هماهنگ یاد می گیرد و پیش می رود. او خود راه را می یابد و جلو می رود، از تجربه ها همچون انسانی خردمند پند می آموزد و مسیر خود را تصحیح می کند. کسی او را کنترل نمی کند و مهارش را به این سو و آن سو نمی کشاند، سازمان یادگیرنده خود کنترل و خود فراگیرنده است و مسیر خویش را می یابد و به سوی هدف پیش می رود.

سازمان یادگیرنده درد و عشق آموختن دارد - سازمان یادگیرنده نیاز به آموختن را احساس می کند و در پی یادگیری است. سازمان یادگیرنده همچون انسانی است که به علت نیاز شوق آموختن دارد. سازمان اگر احساس کند که برای بقا، برای ادامه حیات و برای رشد در یک محیط مشحون از رقابت و تلاش باید بیاموزد، مسلما به دنبال یادگیری روانه خواهد شد و اگر چنین نیازی را احساس نکند انگیزه ای برای آموختن نخواهد داشت. سازمانی که حیاتش وابسته به بودجه ای است که به طور ثابت دریافت می کند، سازمانی که رقابتی را احساس نمی کند، سازماین در قبال مسئولیتی که بر عهده دارد از نظر عملکردها مورد سوال قرار نمی گیرد، سازمانی که ارزیابی نمی شود و از حمایتی غیر منطقی برخوردار است نیازی به یاد گرفتن نخواهد داشت و در پی آموختن نخواهد رفت. بنابراین برای آنکه سازمانهایی یادگیرنده داشته باشیم باید آنها را در محیطی رقابت آمیز رشد دهیم و با دادن استقلال عمل به آنها محیطی فراهم آوریم تا موسسات خود را بیابند و خود اتکا شوند. سازمانها باید دائما تحت ارزیابی باشند و عملکردهایشان وارسی شود، در قبال مسئولیتی که بر عهده دارند مستمرا مورد پرسش قرار گیرند و هیچ سازمانی بیهوده حمایت نشود. در چنین فضایی سازمان درصدد یادگیری برخواهد آمد و برای حفظ خود می آموزد و آموخته هایش را بکار می گیرد، این سازمان در آموختن خودانگیز خواهد بود و عشق آموختن در آن درونی خواهد شد.

سازمان یادگیرنده با مشکلات مأنوس و خوگیر نمی شود - سازمان یادگیرنده حساس و هشیار است. به محض آنکه مشکلی را حس کرد در پی رفع آن بر می آید و برای هر مسئله ای راه چاره ای جستجو می کند. به دنبال راه حلهای نو تکاپو می کند و مشکلات را به عنوان تقدیر محتوم تلقی نمی کند و نمی پذیرد. برخی از سازمانها چنان با مشکل مأنوس و مألوف می شوند که بتدریج آن را طبیعی می پندارند و از احساس مشکلات قاصر و ناتوان می گردند. سازمانی با این خصوصیت هیچگاه یادگیرنده نخواهد شد و آرام آرام بدون آنکه احساس کند به سراشیبی سقوط و نزول خواهد افتاد. سازمان یادگیرنده باید ساز و کارهای هشداردهنده را در خود تقویت کند به طوری که قادر باشد مشکلایت را که به طور بطی و تدریجی به درون سازمان رخنه می کنند شناسایی کند و با آنها به مقابله برخیزد. سازمان یادگیرنده باید مشکلات را دریابد و بتواند آنها را ریشه یابی و تحلیل کند. نشانه های مشکل که مکانیسمهای هشداردهنده آنها را حس می کنند در حکم عوارض و رویه های مشکل می باشند در حالی که سازمان برای حل آنها نیاز به شناخت ریشه ها و اصل مشکلات دارد. از این رو سازمان یادگیرنده باید بتوانند احساس و سپس ادراک نماید، بدین معنی که عوارض را دریابد و ریشه ها و علت العلل آنها را شناسایی کند. گاهی وقتها احساس مشکلات لازم است مدیران خود را به جای مشتریانشان قرار دهند یا از دریچه چشم کارکنانشان به سازمان نگاه کنند باید سازمان را از نزدیک تجربه کنند و ضعفها و قوتهای آن را واقع بینانه دریابند.

سازمان یادگیرنده کارکنانی یادگیرنده و خلاق دارد – سازمان از طریق کارکنان و اعضایش تحقق می یابد. اگرچه یادگیری افراد برای یادگیری سازمانی کافی نیست، اما شرط لازم سازنان یادگیرنده کارکنان و یادگیرنده است. در سازمانهای یادگیرنده باید افراد به توانمندیهای خود واقف شوند و آنها را توسعه و بهبود بخشند و خود را غنی و غنی تر سازند. در همه انسانها نیروهای خلاقه شگفت آوری نهفته است که اگر بتوانیم آنها را بشناسیم سازمان از این نیروها بهره بسیاری خواهد برد. هر گاه انسانی تواناییها و استعدادهایش را شناخت و به رشد و توسعه همت گماشت به طور دائم فرا می گیرد و خلاق و آفریننده می گردد. از چنین انسانهایی است که سازمان یادگیرنده ایجاد می شود و سازمان رشد یافته و خلاق فراتر از انسان دانش آموخته و ماهر است. چنین فردی واکنشی عمل نمی کند، بلکه فعال و آفریننده و صرفا منفعل از محیط و پاسخگو به شرایط نیست بلکه محیط می سازد و آن را در جهت هدفهای خود تغییر می دهد و سازگاری با محیط، محیط را با خود سازگار می کند. زمانی که چنین انسانهایی در سازمان پرورش یافتند و چهره سازی آنان شکل یافت، گام مهمی در یادگیری سازمانی برداشته شده است. انسانهای یادگیرنده خلاق روح سازمان و انسانهای خلاق محیط متحول را می شناسند و از تغییرات مستمر آن به نفع اهداف خود بهره می گیرند. یادگیری در این میان انتقال اطلاعات و گردآوری داده ها نیست، بلکه توسعه تواناییها و آموختن مولد و پویاست.

انسانهای خلاق و فراگیرنده در یک فرایند دائمی یادگیری زندگی می کنند، آنها می آموزند و تجربه می کنند و با دانستن ارضا می شوند. برای آنان یادگیری و آگاه شدن هدف مقدسی محسوب می شود و نفس یاد گرفتن بر ایشان لازم است. انسانهای خلاق می آموزند که چگونه تغییرات و تحولات را بپذیرند و از آنها بهره برداری کنند. مقاومت در برابر دانش زیبنده انسانهای نوآور و خلاق نیست. هر پدیده نو انسان فراگیرنده را به اندیشه وامی دارد و او از هر حادثه ای تجربه می آموزد. خلاصه آنها تلاشها در سازمان یادگیرنده در جهت توسعه و رشد کارکنان و پروش انسانهای خلاق و فراگیرنده است. رشد اعضای سازمان تعالی سازمان و نیل به اهداف آن را بهمراه دارد و بدون اعضای شایسته، سازمان پیشتاز بوجود نخواهد آمد.

سازمان یادگیرنده از الگوی ذهنی پوینده ای برخوردار است - سازمان یادگیرنده باید به ساز و کار آشنا باشد تا الگوهای ذهنی خود را نسبت به مسائل شناسایی کند و آنها را دائما مورد ارزیابی و سنجش قرار دهد. شکست سازمانها عدم سازگاری الگوی ذهنی آنها با واقعیات محیطی است. الگوی ذهنی سازمان نحوه نگرش و تحقق سازمان را نشان می دهد. این الگو چگونگی برخورد سازمان با مسائل پیرامونی خود را مشخص می سازد و توفیق سازمان را در آینده رقم می زند. ممکن است الگوی ذهنی سازمانی نسبت به مشتریانش «عدم اعتماد» باشد یا الگوی ذهنی سازمان دیگری «اعتماد و اطمینان به مشتریان» باشد. هر یک از این دو الگوی ذهنی رفتارهای خاص بوجود می آورند و هر یک از این دو سازمان عملکردهای خاصی را از خود بروز می دهند. الگوهای ذهنی می توانند موجب پیشرفت و رشد سازمان باشند و همچنین قادرند سازمان را به ورطه نیستی بکشانند. الگوهای ذهنی عوامل قدرتمند و نافذی در رفتارها و عملکرد سازمان می باشند و با تغییر این الگوها عملکردها نیز دستخوش تغییر و دگرگونی می شوند. یک پدیده واحد و یک اتفاق یکسان از سوی دو سازمان با دو الگوی ذهنی متفاوت، به طور مختلف درک می شود و واکنش های متفاوتی را ایجاد می کند.

سازمانها برای رشد و ترقی در دنیای متحول و دگرگون شونده امروز نیازمند شناخت، ارزیابی و تعدیل و تکمیل الگوهای ذهنی خود هستند. برای نمونه، کارخانه های اتومبیل سازی در برخی از کشورها با این الگوی ذهنی که مشتریان خواهان اتومبیلهای شیک و بزرگ هستند، شروع به کار نمودند و در کار خود موفق هم بودند اما از آنجایی که این الگوی ذهنی نمی توانست دائما پاسخگوی محیط باشد با تغییر الگوی مصرف مشتریان کارخانه های مذکور بازار خود را از دست دادند در همین ایام کارخانه های خودروسازی با الگوی ذهنی متفاوت که کم مصرف بودن، ارزان بودن و کوچک بودن خودروها را اولویت مشتریان قلمداد می کردند بازار را بخود اختصاص دادند.

برای آنکه سازمانها موفق باشند، لازم است الگوهای ذهنی واقع بینانه ای داشته باشند، آنها را با اطلاعات بروز درآورند و بکوشند تا پویایی و انعطاف آنها همواره حفظ گردد. برای سازمان هیچ چیز خطرناکتر از الگوی ذهنی خشک و غیر قابل انعطافی نیست که دنیای پیرامون خود را از یاد برده باشد. نکته دیگر در مورد الگوهای ذهنی، هماهنگی آنها با آینده ها و در نظر داشتن وقایع و اتفاقاتی است که امکان وقوعشان در آینده متصور است.

برای سازمانها این خطر وجود دارد که با گذشت زمان بتدریج شیفته الگوی ذهنی خود شوند و در تغییر و تکامل آن قدمی برندارند و آخرالامر نیز با الگوهای نامناسب به نابودی کشیده شوند. در یکی از شرکتهای بزرگ نفتی برای برنامه ریزی گروهی ستادی تشکیل می شود، این ستاد از شیوه برنامه ریزی سناریوها برای کار خود استفاده می کند، اما این سناریوها برای مدیران ارشد شرکت عملی تشخیص داده نمی شود و از آنها استقبال نمی کنند. ستاد برنامه ریزی که رشد و پیشرفت آینده شرکت را در گروه تغییر ذهنیتهای سنتی مدیران می داند، از مدیران می خواهد شرایطی را که در آینده برای ادامه کار موفق آنها لازم است توصیف کنند. نکته جالب آن است که مدیران به بیان شرایطی می پردازند که با توجه به شرایط آینده برای ستاد برنامه ریزی به مثابه افسانه های کودکان است. آنها چنان به الگوهای ذهنی سنتی خود دلبسته بودند که واقعیات را نمی دیدند و یا نمی خواستند ببینند. آنها تصور می کردند که تجارت نفت در آینده نیز همانند گذشته خواهد بود و این الگوی ذهنی خطا در صورتی که برنامه ها را شکل می داد مسلما به نتایج مثبتی منجر نمی شد. ستاد برنامه ریزی کار تغییر الگوی ذهنی مدیران را به کمک جلسات بحث و گفتگو و با بیان شرایط آینده آغاز کرد. در این جلسات به مدیران گفته می شد که باید خود را برای آینده ای آماده کنند که در آن تغییر و بی ثباتی قیمتها امری اجتناب ناپذیر است، آینده ای که در آن نرخ رشد پایین خواهد بود و کمبود عرضه امری طبیعی است. البته مدیران به راحتی از الگوهای ذهنی قبلی خود دست نمی کشیدند، ولی ستاد برنامه ریزی موفق شد الگوهای جدید ذهنی را مطرح کند و به همین دلیل موجبات موفقیت شرکت را بین سایر رقبا فراهم ساخت.

سازمان یادگیرنده تجربه و علم را بکار می گیرد - سازمان یادگیرنده از تجربه های خود پند می گیرد، اما صرفا بر تجربه ها متکی نیست. تاکید بیش از حد بر تجربه های گذشته از سر ساده اندیشی و زودباوری است و سازمان فعال سازمانی است که علم را بر تجربه مقدم می دارد و از آمیختن این دو با هم بیشترین نتیجه را می گیرد. منابع و امکانات سازمان پردازش و محدودند، هیچگاه مصلحت نیست با تجربه و خطا سازمان یاد بگیرد، این یادگیری بسیار پرهزینه است و کارکرد سازمان را مبهم می سازد. اگر تصمیم گیریها در سازمان صرفا بر اساس تجربه و خطا صورت پذیرد، ممکن است سازمان رو به نابودی کشانده شود. سازمان باید به کمک دانش و تخصص افراد خود گزینه های موفق در آینده را برآورد کند و با تجربه ها و زمینه های گذشته به تصمیمی بخردانه دست یازد. استفاده از دانش در تصمیم گیریهای سازمانی به سازمان دقت و هزینه های کمتر ارزانی می دارد و بکارگیری تجربه ها، تصمیمات متخذه را واقع بینانه و هماهنگ با محیطهای سازمان می سازد. دانش و علم روزنه هایی به آینده می گشاید و تجربه ها پندهای گذشته را برای سازمان مرور می کنند و با این دو تصمیم های لازم اتخاذ شود.

سازمان یادگیرنده علت مشکلات را در خود جستجو می کند- اغلب انسانها تمایل به آن دارند و ناکامی و شکستهای خود را به عوامل خارجی و غیر قابل کنترل نسبت دهند و موفقیتها را حاصل تلاش و عملکرد خود نشان دهند که این گرایش موجب می شود تا انسان علل مشکلات را در خارج از خود جستجو کند و خود را بری از هرگونه کاستی و ضعف فردی بداند و هیچگاه ارزیابی درستی از تواناییها و ضعفهای خود نخواهد داشت و مالا انسان موفقی نخواهد بود. سازمان یادگیرنده دچار این مشکل می شوند، بدین ترتیب که مسائل و مشکلات را به عوامل غیر قابل کنترل و خارج از سازمان نسبت می دهند و در هر مشکلی سازمان را از قصور و سستی تبرئه می کنند. این گونه برخوردها موجب می شود هیچگاه علل مشکلات در سازمان و عملکردهای آن جستجو نشود و تحلیل درستی از مسائل و ضعفهای سازمان بعمل نیاید. سازمان یادگیرنده در زمان بروز هر مشکلی به بررسی نقش خود در ایجاد و حل آن مشکل بپردازد و بدون جهت گیری تعصب آلود مشکل را مشخص کند. چنین سازمانی به ضعفهای خود پی خواهد برد و درصدد رفع آنها برخواهد آمد. اگر سازمان نقصها و کاستیهای خود را نپذیرد هیچگاه یادگیرنده نخواهد شد. سازمان یادگیرنده باید کمبودها را شناسایی کند و برای رفع و جبران آنها مجهز شود و آماده شدن همان یادگیری و آموختن است در حالی که اگر سازمان مشکلات را به عوامل خارجی از خود منتسب نکند مشکلی نمی بیند تا به رفع آن بپردازد و انگیزه و رغبتی به آموختن پیدا نمی کند. سازمانی که ضعف خود را در پیش رو می بیند مسائل اقتصادی را به بی ثباتی بازار نسبت می دهد، سازمانی که ناتوانی خود در برآورد درست شرایط تکنولوژیک می بیند به ضعف خارق العاده صنعت مربوط می سازد و سازمانی که به بی خبری خویش از ارزشها و هنجارهای اجتماعی را به دگرگونی اوضاع منتسب می سازد، هیچگاه یادگیرنده نخواهد شد، زیرا هیچگاه نقصی در خود نمی بیند که به رفع آن همت گمارد.

سازمان یادگیرنده یادگیری گروهی را تسهیل و ترغیب می کند - سازمان یادگیرنده با استفاده از مباحثه و مناظره یادگیری گروهی را ترویج و در سازمان استمرار می بخشد. باید به گروههای سازمانی تفهیم شود که تلاشهای آنان به عنوان یک گروه بیش از جمع مساعی تک تک آنهاست. گروههای هماهنگ و منسجم می توانند یاد بگیرند و یادگیری آنان نیرویی شگفت آور برای رشد و پیشرفت سازمان ارزانی می دارد. گروهها برای یادگیری جدی مباحثه و گفتگو داشته باشند، بحث و گفتگو موجب می شود تا افراد گروهها از برداشت دیگران نسبت به اندیشه های خود آگاه شوند. بحث و گفتگو زبان مشترکی را میان اعضای گروه ایجاد می کند و از تفاوتها و افتراقهای بین آنان می کاهد. بحث و گفتگو تجربه ها و دانش افراد را به یکدیگر انتقال می دهد و مجموعه ای از تجربه و دانش ایجاد می کند و روابط میان اعضا را استحکام و توازن می بخشد. برای آنکه مباحثه ثمربخش گردد، باید اعضا پیشفرمهای خود را به کنار نهند و با ذهنی باز به مباحثه بنشینند. این بدان معنی نیست که از نظریات خود چشم بپوشند، بلکه باید از نگرشهای خود آگاه باشند و بتوانند مدتی آنها را به حالت تعلیق درآورند. در چنین حالتی لازم نیست اعضا نسبت به نظریات خود حساسیت نشان دهند و از آنها دفاع کند، بلکه در محیطی آرام نظریات سیلان پیدا می کند و آزادانه رد و بدل می شوند. نکته دیگر در ثمربخش شدن مباحثه نحوه نگرش افراد به یکدیگر است. در گروهی که به بحث می نشینند اعضا باید یکدیگر را همتا و همکار بپندارند و رابطه زیردست و زبردست به کنار گذشته شود. ما با همکاران و دوستان خود خیلی راحت تر از زیردستان و فرادستانمان ارتباط برقرار می سازیم و بحث می کنیم. به همچنین اگر اعضای گروه یکدیگر را دوست و همکار ببینند مسلما مباحثه ای آزادتر و پربارتر بین آنان جریان پیدا خواهد کرد. اگرچه این مسئله ساده به نظر می آید اما در عمل بسیار مشکل است زیرا افراد خود را در سطوح مختلفی احساس می کنند و این نابرابری در سطوح موجب اختلال در بحث می گردد. حرمت بیش از حد به نظریات بالادست و ترس از او موجب می شود زیردست به بحث واقعی نپردازد و سلطه بالادست بر زیردست سبب می شود تا ارتباطی آزاد بین آنان برقرار نگردد. سرانجام برای موثر بودن مباحثه باید فردی جلسه بحث را هدایت کند و اجازه ندهد اعضا از موضوع و زمینه اصلی خارج شوند. افراد عموما علاقه مندند راجع به چیزهایی که می دانند بحث کنند و این نکته مثبتی است. اما اگرآنچه آنها مایلند درباره آن سخن بگویند خارج از هدف جلسه باشد، هماهنگ کننده باید افراد را به سوی هدف و موضوع اصلی بحث هدایت کند. هماهنگ کننده بحث باید از توقف بحث نیز جلوگیری کند و نگذارد بحثها بدون نتیجه خاتمه یابد. هماهنگ کننده می باید افراد را به گفتگو و ارائه نظر ترغیب کند و نگذارد جلسه تحت تسلط یک نفر درآید و ضایعه گروه اندیشی بروز کند. البته پس از آنکه جلسات بحث تداوم یافت و اعضای گروه به فرایند مباحثه آشنا شدند نقش هماهنگ کننده کمرنگ می شود و گاهی جلسات بدون وی هم قابل برگزاری خواهد بود.

و...

NikoFile


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ارتباط بین مدیریت آموزش و یادگیری چیست؟

دانلود مقاله مدیریت آموزش و پرورش

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله مدیریت آموزش و پرورش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله مدیریت آموزش و پرورش


دانلود مقاله مدیریت آموزش و پرورش

مدیریت آموزش و پرورش

مقاله ای مفید و کامل

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:34

چکیده :

مدیریت آموزشی با پیدایی و تحول نظامهای نوین آموزش و پرورش پدید آمد.

آموزش و پرورش سنتی به دلیل سادگی و محدویت، به مدیریت، به مفهومم امروز، نیازی نداشت. در قرن حاضر، با توسعه آموزش عمومی، تأسیس مدارس و سازمانهای آموزشی بزرگ و متعدد، گوناگون شدن بر نامه های آموزشی، پیچیده تر شدن امر آموزش و پرورش و تخصصی شدن آن، اهمیت و ضرورت سازماندهی و مدیریت فعالیتهای آموزشی به تدریج آشکار گردید.

مدیریت در آموزش و پرورش، در ابتدا، وظیفه نسبتاً ساده ای تلقی می شد که شاید تنها شرط لازم برای ایفای آن داشتن تجربه کار بود. از این رو، ادارة امورآموزشی و مدیریت مدارس، معمولاً به افرادی که از صلاحیت اخلاقی برخوردار بودند و چند سالی سابقه معلمی داشتند، سپرده می شد. به علاوه منظور از مدیریت آموزشی، تفتیش و بازرسی امور، و ایجاد هماهنگی از راه اعمال مقررات، نظارت و کنترل بود.

شاید تا زمانی که نظام آموزشی ساده و کوچک بود و آموزش و پرورش عمدتاً وسیلة حفظ وضع موجود و القای گرایشهای سنتی تلقی می شد، چنین برداشت ساده ای از مدیریت آموزشی تناسب داشت. در عصر حاضر بر اثرات تحولات اجتماعی و فرهنگی، آموزش و پرورش و نهادهای آن از بیخ و بن دگرگون شده و مأموریت خطیر پرورش و آموزش نسلهای نو خاسته از جهات مختلف به نظامهای آموزشی سپرده شده است. امروزه مدیریت آموزشی، به مفهوم رهبری، راهنمایی، اصلاح وتغییر مورد نظر است. از این رو نیل به اهداف عالی آموزش و پرورش در هر جامعه ای مسلتزم تجدید سازمان و نواندیشی در مدیریت نظام آموزشی است.

تعریف مدیریت آموزشی

منظور اصلی مدیریت در هر سازمانی عبارت از هماهنگ سازی کوششهای افراد انسانی و استفاده مؤثر از منابع دیگر برای مربوط است. پس منظور از مدیریت در سازمانهای آموزشی تحقق هدفهای آموزشی و پیشبرد مؤثر آموزش و یادگیری است.

مدیریت آموزشی، گاهی مترادف با مدیریت به معنای اعم تعریف می شود. در این صورت مدیریت آموزشی عبارت است از برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل کلیه امور و فعالیتهای مربوط به آموزش و پرورش. مع هذا، مدیریت آموزشی، غالباً به معنای اخص مور نظر است، یعنی مدیرت آن بخش از فعالیتهای سازمانهای آموزشی که مستقیماً با امر آموزش و پرورش و یادگیری مرتبط است، از جمله فعالیتهای مربوط به برنامه های آموزشی، مواد و محتوای دروس، روشها و وسایل آموزشی، مشاوره وراهنمایی تحصیلی، اقدامات آموزشی و پرورشی مکمل برنامه، امور معلمان و دانش آموزان. در واقع درمعنای اخیر فعالیتهای صف سازمانهای آموزشی مد نظر قرار می گیرد. اگر از مفهوم تصمیم گیری مدد بگیریم مدیریت آموزشی عبارت از تصمیم گیری و اجرای تصمیمات دربارة آموزش و پرورش است.

آموزش و پرورش و اهمیت آن

آموزش و پرورش جریان جامعه پذیری یا اجتماعی کردن اعضای جدید جامعه است.

جریانی که طی آن مجموعه اعتقادات، رسوم و اخلاق، هنجارهاری، ارزشها، رفتارها، دانشها، مهارتها و فنون جامعه به نسلهای جدید منتقل می شود. منظور از این تعریف آموزش و پرورش به معنای اعم است.

در این کتاب، عمدتاً به معنای اخص یا رسمی آموزش و پرورش توجه داریم. آموزش و پرورش رسمی فراگردی است که افراد به واسطة آن در وضعیتهای اجتماعی سازمان یافته، در معرض آموزش منظم دانشها، مهارتها، رفتارها و گرایشهای معینی قرار می گیرند. آموزش و پرورش رسمی از دو لحاظ اهمیت دارد. از یکسو با پرورش قابلیتها و تواناییهای افراد جامعه، به رشد و شکوفایی آنها کمک می کند، و از سوی دیگر در خدمت اهداف گوناگون نظام اجتماعی است. آموزش و پرورش رسمی، ضمن انتفال میراث فرهنگی و اجتماعی، تسهیل و تدارک وسایل رشد و پرورش همه جانبة فردی و ایجاد یگانگی و انسجام اجتماعی به ترتیب نیروی انسانی ماهر در زمینه های حرفه ای و تخصصی می پردازد و موجبات جذب و اشتغال افراد را درسازمانهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه، فراهم می سازد.

الگوی کلی نهادها، مؤسسات و سازمانهای رسمی جامعه که به واسطة آن انتقال میراث فرهنگی، آموزش علوم و فنون، و رشد و پرورش فردی و اجتماعی میسر می گردد، اصطلاحاً نظام آموزش و پرورش نامیده می شود.

نظام آموزشی پدیده ای عمومی در جهان است. تقریباً در همه جوامع امروز نظام آموزش و پرورش رسمی وجود دارد مع هذا ساختار و ویژگیهای آن از فرهنگی به فرهنگی متفاوت است. همگانی شدن این نظامها را نیاز همة جوامع انسانی به حفظ دستاوردهای فرهنگی و پرورش نسلهای جدید توجیه می کند.

آموزش و پرورش رسمی به مفهومی که امروز می شناسیم برای پاسخگویی به نیازهای جوامع جدید به وجود آمد. در جوامع گذشته آموزش و پرورش امری جدا از زندگی نبود. اغلب مردم نه در مدرسه بلکه طی مراحل زندگی اجتماعی خود (آموزش) می دیدند و (پرورش) پیدا می کردند. دین، خانواده و وظایف اولیه شغلی، همه چیزهایی را که فرد در ارتباط با قرایض دینی رسوم اجتماعی و فرهنگی، پیشه و کار و مسائل زندگی به یادگیری آنها نیاز داشت، به او می آموختند. برای توده مردم، آموزش و پرورش بدین معنا بود که آنچه را که قبلاً معین و مقرر شده بود بیاموزند و عمل کنند. برای هرکس احتمالاً تنها و بهترین معلم، تجربه بود. در این اغلب جوامع سنتی، مدارس دینی، توده مردم را تا حدودی آموزش رسمی می دادند. آموزش در سطح عالیتر در انحصار اشرافیت روحانیت بود. شیوة کار این نوع مدارس در قرون بعد تا مدت زمانی الگوی مدارس رسمی قرار گرفت.

تحولات اجتماعی و علمی در قرون اخیر، به ویژه پدیده تاریخی انقلاب صنعتی دگرگونیهای همه جانبه ای در شرایط زندگی جوامع بشری به وجود آوردند و از جمله فکر ایجاد نهاد ویژه ای برای آموزش همگانی، پرورش حرفه ای و اجتماعی کردن افراد جامعه را تقویت کردند. پیامدهای ناشی از صنعتی شدن کشورها نظیر پیدایی حرفه ها و مشاغل گوناگون تفکیک تخصص مهارتها، رشد کارخانه ها، نظیر پیدایی شهرنشینی و پیدایی شهرهای پر جمعیت و دگرگونی ساختار و روابط اجتماحی موجب توسعة مدارس عمومی و گسترش مسئولیت آنها شدند.

یکی از شرایطی که آموزش و پرورش رسمی و توسعه مدارس عمومی را تقویت کرد، استقلال ملتهای اروپایی در قرن نوزهم است. با استقلال آنها ضرورت پرورش سیاسی و ایجاد هویت ملی در افراد جامعه مورد توجه قرار گرفت. اهمیت مدارس عمومی به عنوان القا کنندة آرمانها و ارزشهای مشترک فرهنگی و ملی روزبه روز بالا رفت. شواهد فراوانی در گذشته و حال این تعمیم را موجه می سازد که یکی از علایق اولیه ملتها پس از کسب استقلا ل آموزش و پرورش عمومی است. آموزش و پرورش،عامل اصلی ایجاد و حفظ آگاهی ملی و ابزار مهمی برای رهایی از نفوذ سیاسی و فرهنگی بیگانگان است.

با تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نیاز به سواد کردن مردم تشدید شد و تا اواخر قرن نوزدهم در بعضی کشورها، قوانین آموزش اجباری در حد ابتدایی به تصویب رسید. الگوهای نظام آموزشی دولتی و غیردولتی به مرور شکل گرفتند و با به استقلال رسیدن اغلب کشورهای غیر اروپایی در قرن حاضر نظامهای آموزشی و مدارس عمومی تحت کنترل دولت در این کشورها نیز به وجود می آمدند.

امروزه در اغلب کشورها آموزش و پرورش عمومی به عنوان صنعت رشد قلمداد می شود و پس از امور دفاعی بیشترین بودجه های  دولتی را به خود اختصاص می دهد. منزلت اجتماعی آموزش و پرورش روز به روز افزایش یافته عدة کثیری از مردم را به آموزش فراتر جلب می کند. از این رو کوششهای پی گیری برای ریشه کردن بی سوادی به عمل می آید. گسترده تر و پیچیده تر و نظریه های تربیتی و روشهای آموزش و تدریس دستخوش تغییر و دگرگونی می شوند.

بنابراین پذیرفتنی است که در جوامع امروز آموزش و پرورش نقش و مسئولیت خطیری بر عهده دارد. شواهد بسیاری دال بر آناست که این مسئولیت رفته رفته دشوارتر و با اهمیت تر می شود. با رشد وتوسعه اقتصادی و اجتماعی و افزایش جمعیت، تعداد بیشتری از مردم برای برخوداری از حق آموزش و پرورش به مدارس رو می آورند. در نتیجه شمار مؤسسات آموزشی به طور افزون بالا می رود و خدمات آموزشی گسترش و تنوع پیدا می کند. گسترش کمی مستلزم بهبود کیفی است. ازاین رو، سرمایه و بودجه هنگفتی به تأمین و توسعه منابع انسانی، مالی ومادی اختصاص می یابد. دانش و معرفت دربارة جخان هستی و جوامع بشری سریعاً وسعت یافته رشته ها و بر نامه های آموزشی تخصصی تر می شوند. دگرگونی وتحول شرایط زندگی اجتماعی در همة زمینه ها مسائل و مشکلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فنی را پیچیده تر کرده، حل و گشایش آنها را هر چه بیشتر به دانشها و مهارتها و فنون تخصصی وابسته می سازد. این عوامل همراه با عوامل عدیده دیگر وظایف آموزش و پرورش را دشوار تر می سازند.

از سوی دیکر وظیفه و مسئولیت آموزش و پرورش با اهمیت تر میشود زیرا که انتظام اجتماعی و وفاق اخلاقی، رفاه اجتماعی و اقتصادی، و تأمین امکانات کافی برای ارضای نیازهای معنوی و مادی افراد جامعه مستلزم آن است که اولاً افراد جامعه از لحاظ اخلاقی و اجتماعی تر بیت شوند ثانیاً تعداد هرچه بیشتری از مردم به کسب علم آگاهی و مهارت نایل شوند ثالثاً افراد زبده و مستعد با توجه به قابلیت و توانایی شان در زمینه های نوآوری تخصصی و رهبری پرورش یابند و بالاخره اقشار مردم از امکانات بالقوة هشیارسازی و آزاده پروری جریان آموزش و پرورش عملاً بر خوردار شده بتواند آگاهانه و فعالانه در سازماندهی و ادراه جامعه خویش مشارکت کنند. نقش مؤثر آموزش و پرورش در تحقق هدفهای فوق اهمیت روز افزون آن را روشن و اعتقاد و توجه مردم و دولتها را نسبت به امر آموزش و پرورش مدلل می سازد.

ملاحظات فوق به وضوح به امکانات خارق العاده آموزش و پرورش و نتایج و پیامدهای احتمالی آن برای پیشرفت انسان و جامعه اشاره دارند. البته درخور تأمل است از امکانات آموزش و پرورش می توان به انحای مختلف استفاده کرد مثلاً آن را می توان به عنوان عامل تثبیت و حفظ وضع موجود به کار گرفت یاز از آن به عنوان وسیله ای برای تغییر و پیشرفت جامعه سود جست ممکن است آن را چنان طراحی و برنامه ریزی کرد که به روشنگری پیشرفت و رفاه همگان بینجامد یا برعکس به جهل و نادانی و عقب ماندگی منتهی شود تشخیص این که آموزش و پرورش جامعه ای چه جهت و غایتی را دنبال می کند از راه مطالعه و ارزشیابی آرمانها، هدفها، برنامه ها و خط مش های رسمی آموزشی و به ویژه عملکرد های نظام آموزشی آن امکان پذیر است.

هدفهای آموزش و پرورش

آرمانها و هدفهای آموزش و پرورش تحت تأثیر و بر مبنای اصول و اعتقادی که از جامعه ای به جامعه ای متفاوت است معین می شوند. به علاوه این اصول واعتقادات در شکل گیری ون تحول نظام آموزشی سازمان دهی و مدیریت آن و تدوین خط مش ها رویه ها و روشهای اجرایی آموزش و پرورش نیز نقش مؤثری ایفا می کنند.

هددف کلی آموزش و پرورش در هر جامعه ای این است که افراد آن طبق الگوی اعتقادات و از ارزشهای فرهنگی، دینی، اجتماعی و سیاسی جامعه بار آمده به اعضایی مفید و شایسته مبدل شوند. طبعاً همین اعتقادات و ارزشها در تعیین هدفهای آموزش و پرورش ر سمی نیز مؤثر واقع می شوند. در این فصل رئوس کلی هدفهای آموزشی و عوامل تعیین کننده آنها را مورد بحث قرار خواهیم داد.

هدفهای آموزش و پرورش سه نقش مهم در مدیرین آموزشی ایفا می کنند: اولاً به فر اگرد آموزش و پرورش جهت می دهند. در هر تصمیم گیری مهم آموزشی مثل برنامه ریزی تعیین خط مشی ها، تربیت معلم، و تهیه و تنظیم کتابها و برنامه های درسی اولین پرسش مربوط به هدفهاست که با معلوم بودن آنها سمت و سوی تصمیم گیری مشخص می شود. ثانیاً آنها انگیزة حرکت و فعالیت به وجود می آورند زیرا هدفها به منزلة ارزشهای هستند که در صورت مطلوب بودن مدیران، معلمان، و دانش آموزان را در جهت تحقق خود به کوشش و تکاپو وادار می سازند.ثالثاً آنها ملاکهای کنترل و ارزشیابی فعالیتهای آموزشی را به وجود می آورند.

و...

NikoFile


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مدیریت آموزش و پرورش

دانلود کتاب آموزش تخصصی دگر هیپنوتیزم

اختصاصی از فی لوو دانلود کتاب آموزش تخصصی دگر هیپنوتیزم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود کتاب آموزش تخصصی دگر هیپنوتیزم


دانلود کتاب آموزش تخصصی دگر هیپنوتیزم

دانلود کتاب آموزش تخصصی دگر هیپنوتیزم

 

این کتاب برای تمام دانشجویان تمام رشته پزشکی,روانشناسی و کسانی که مدارک بین المللی یوگادرمانی و هیپنوتیزم دارند نوشته شده است.

فهرست مطالب کتاب:

مقدمه...........................................................                  

پیشگفتار.........................................................

چطور می­توان هیپنوتیزم کرد  ........................................

ورزش و تقویت چشم برای هیپنوتیزم کردن ........................................

تمرینات لازم برای تقویت اعصاب، تقویت جسم و تمرکز فکر ........................................

تأثیر عدم ارضاء تمایلات جنسی در تقویت اراده ........................................

چه غذاهایی را نخوریم؟ چه بخوریم و چگونه بخوریم؟ ........................................

هیپنو آنالیز کاربردی ........................................

کاربردهای هیپنوتیزم..............................

انتخاب سوژه با پاندول................................

آزمونهای تلقین پذیری.................................

شرایط اولیه برای هیپنوتیزم کردن............................

هیپنوتیزم کردن با نگاه خیره......................................

دیگر تکنیک های هیپنوتیم کردن...............................

از خواب به حالت هیپنوز و هیپنوتیزم فوری....................................

عمیق کردن حالت هیپنوتیزم.......................................

هیپنوتیزم غیر رسمی.....................................

نمایش با هیپنوتیزم............................................

به پایان بردن خلسه هیپنوتیزم......................................

تلقینات پست هیپنوتیکی.........................................

خود هیپنوتیزم........................................

آموزش خود هیپنوتیزم...............................................

هیپنوتیزم و خدمات درمانی........................................

مشخصات محصول:

  نام کتاب:  آموزش تخصصی دگر هیپنوتیزم

  نوع فایل:پی دی اف و زیپ شده

  حجم فایل:۵٫۲۷ مگا بایت

  تعداد صفحات:۲۵۷ صفحه

  نوع زبان: فارسی

  منبع:http://paydownload.ir

  قیمت کتاب: 2500 تومان

  نحوه خرید: خرید آنلاین و دانلود


دانلود با لینک مستقیم


دانلود کتاب آموزش تخصصی دگر هیپنوتیزم