فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره بررسی عقد صلح

اختصاصی از فی لوو تحقیق درباره بررسی عقد صلح دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی عقد صلح


تحقیق درباره بررسی عقد صلح

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه49

صلح

   صلح در لغت به معنای آشتی، سازش و پایان دادن به جنگ و نزاع می‌باشد.

  در اصطلاح فقهی، عقدی است که برای اصلاح میان دو کس که در معامله و یا واقعه‌ای اختلاف دارند، منعقد می‌شود که منظور قانون نیز، همین است.

 مبنای مشروعیت صلح

  در این مورد تنها به آیه‌ای از قرآن کریم استناد می‌شود که می‌فرماید:

 « وَ إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلاَ جُنَاْحَ عَلَیْهِمَا أَن یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحًا وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ» (انبیاء/128)

«و اگر زن از شوهرش، سرکشی یا روگردانی ببیند، گناهی بر هر دوی آن‌ها نیست که در بین خود به خوبی، آشتی برقرار سازند و آشتی کردن بهتر است»

قواعد حاکم بر صلح

  1) وجود اختلاف؛ اختلاف ممکن است قبلاً‌ ایجاد شده و عقد صلح در جهت رفع آن باشد و یا این‌که اختلاف محتمل باشد، و در آینده صورت پذیرد.

  2) لزوم تلطیف ادعای طرفین در صلح؛ در عقد صلح، باید هر کدام از دو طرف از بخشی از ادعاهای خود کوتاه آیند، نه این‌که فقط یکی از طرفین، به کلی از ادّعای خود صرف‌نظر نماید. گرچه این مسأله اختلافی است.

 

 ویژگی‌های عقد صلح

  1) صلح از عقود توافقی است و تراضی طرفین، شرط پیدایش آن می‌باشد، رعایت تشریفات عقود نیز در آن شرط نمی‌باشد، فقط رضایت طرفین همراه با بیان ایجاب و قبول، کفایت می‌کند، البته طرفین باید اهلیت معامله و تصرف داشته باشند، تا عمل آن­ها مشروع و محکمه پسند باشد.

  2) عقد صلح، عقدی لازم است، چنان‌که اگر کسی به موجب صلح، نزاعی را پایان داد، پس از آن نمی‌تواند از نظر خویش برگردد و دوبارۀ اقامۀ دعوی در مورد همان موضوع و همان سبب نماید مگر از طریق فسخ و اقاله که قانون این حق را داده است.

  3) صلح ممکن است معوض و یا غیر معوض باشد.

  4) صلح عقد مستقل است؛ همان‌طور که صاحب جواهر (ره) می‌فرماید: در نظر ما فقهای امامیه، صلح عقد اصلی است و فرع بر عقود دیگر نیست، اگر چه همان فایده‌ای را افاده کند که ممکن است یکی از عقود افاده نماید.

  گرچه فقهاء اهل سنت معتقدند که صلح در مقام هر عقدی که واقع شود، همان خواهد بود، مثلاً صلح در دریافت عین مورد اختلاف در اجاره، در مقابل واگذاری، منفعت شیء دیگر، برای مدت، صلح به معنای اجاره است.

 

 

آثار و احکام صلح

  1) پایان دادن به نزاع؛ که این امر قطعی و لازم  است و طرفین نمی‌توانند از آن عدول کنند.

  2) عدم ثبوت حق شفعه در صلح؛ یکی از آثار مستقل بودن صلح از دیگر عقود، نبود حق شفعه در آن است اگر چه صلح در مقام بیع باشد.

  3) پیشنهاد صلح از طرفی به معنای اقرار به دعوی نمی‌باشد؛ چرا که رفع ابهام از وضع حقوقی مورد نزاع، ملازمه‌ای با تصدیق حق ندارد.

احکام صلح‏

مسئلۀ 2465:صلح یکی از موضوعات مورد تأکید و تشویق اسلام است و عبارت است از اینکه فرد یا گروهی با کسی یا کسان دیگر، توافق کنند مقداری از مال یا سود آن‎را به آنان تملیک کنند و یا از حقّی که دارند صرف نظر کنند یا از طلب خود و یا مقداری از آن بگذرند تا او نیز از مال یا سود مال یا حق و یا از مطالباتی که دارد مقداری را واگذار کند یا از آن بگذرد. در صورتی که کسی به عنوان صلح، حتّی بدون عوض، مقداری از مالش را به او بدهد یا از حقّ خود بگذرد یا منفعتی را در اختیار طرف قرار دهد و یا صرف نظر کند و بخواهد صلح و مصالحه‏ای صورت گیرد و طرف هم قبول کند، صلح صحیح است.

مسئلۀ 2466:صلح عقد مستقل است و احکام و آثار خاص خود را دارد، گرچه بر حسب موارد مختلف فواید و نتایج فروش، هبه، ابراء، اجاره، عاریه و مانند آنها بر آن مترتّب می‏شود.

مسئلۀ 2467:صلح صیغه مخصوص و لفظ معین ندارد و با هر زبان و فعلی مقصود خود را بفهماند کفایت می‏کند.

مسئلۀ 2468:دو طرف صلح باید شرایط عقل، بلوغ، اختیار، قصد و سفیه نبودن را داشته باشند، بنابراین صلح غیر بالغ، دیوانه و کسی که به سبب ناچاری صلح می‏کند یا قصد صلح ندارد یا سفیه است و اموالش را در کارهای بیهوده مصرف می‏کند، باطل است و نیز حاکم شرع جامع شرایط آنها را از تصرف در اموالشان منع نکرده باشد، در این صورت انجام صلح اگر موجب تصرّف آنها در اموالشان شود صحیح نیست.

مسئلۀ 2469:مصالحه دو چیز که از یک جنس هستند و وزنشان معلوم است در صورتی درست است که وزن یکی از آنها از دیگری کمتر یا بیشتر نباشد، ولی اگر وزن آنها معلوم نشد، اگرچه احتمال دهند وزن یکی کمتر یا بیشتر است، صلح صحیح است.

مسئلۀ 2470:اگر کسی مقدار بدهی خود را بداند، ولی طلبکارش نداند، در صورتی که طلبکار، طلبش را به مقدار کمتر با او صلح کند، مثلاً ده هزار تومان بدهی را به پنج هزار تومان مصالحه کند، آن مقدار اضافه بر بدهکار حلال نیست، مگر آنکه تمام مقدار را به طلبکار بگوید و طلبکار بعد از اطّلاع رضایت بدهد یا بدهکار یقین داشته باشد که اگر طلبکار میزان واقعی طلبش را هم می‏دانست، باز صلح می‏کرد و بقیه‏اش را به بدهکار می‏بخشید.

مسئلۀ 2471:صلح از عقود لازمه است، بنابراین اگر دو نفر با هم صلح کنند، هیچ یک حق ندارد آن‎را به هم بزند، مگر آنکه هر دو راضی شوند یا در ضمن عقد برای هر دو یا یکی از آنان حقّ به هم زدن صلح را قرار داده باشند، در این صورت کسی که حق دارد می‏تواند صلح را به هم بزند.

مسئلۀ 2472:اگر کسی از دیگری طلبی دارد که باید پس از مدّتی از او بگیرد، چنانچه بخواهد طلب خود را به مقدار کمتری صلح کند و مقصودش این باشد که مقداری را گذشت کند و مابقی را نقد بگیرد، اشکال ندارد.

مسئلۀ 2473:در تمام مواردی که خریدار یا فروشنده حقّ خیار و به هم زدن معامله را دارند، اگر به جای خرید و فروش صلح کنند، دو طرف صلح هم حقّ به هم زدن صلح را دارند، ولی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی عقد صلح

تحقیق در مورد نقش شورای اصناف در ایجاد شرایط صلح و سازش

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد نقش شورای اصناف در ایجاد شرایط صلح و سازش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نقش شورای اصناف در ایجاد شرایط صلح و سازش


تحقیق در مورد نقش شورای اصناف در ایجاد شرایط صلح و سازش

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه21

بخشی از فهرست مطالب

مقدمه 3

 

فصل اول: کلیات 3

 

مبحث اول: پیشینه شورای اصناف 3

 

مبحث دوم: تعریف صلح 10

 

مبحث سوم: تعریف سازش 14

 

فصل دوم: نقش شورای اصناف در حل اختلاف 16

 

منابع و ماخذ 20

 

 

مقدمه

استفادهء سیاسی دستگاه حکومت از اصناف برای نخستین بار در دوران‏ نخست وزیری رضاخان سردار سپه روی داد.هدف اساسی«هیئت اتحادیه‏ اصناف تهران»که با دخالت عوامل وی در پاییز سال 1304 تأسیس شد،تأمین‏ مشارکت اصناف در جریان انتقال سلطنت از قاجاریه به پهلوی بود.در بیانیهء این جمعیت آمده است که«هیئت اتحادیهء اصناف تهران...به تمام اصناف‏ ایران اعلام می‏نماید که برای قطع ریشهء سلطنت قاجار....نهضت و قیام نموده است.»[1] اما پس از آنکه رضاشاه به سلطنت رسید،با الغای مالیات‏ صنفی،علت وجودی اصناف،به عنوان یکی از عناصر دستگاه مالیاتی از میان‏ رفت و عملا نظام صنفی منحل گردید.

فصل اول: کلیات مبحث اول: پیشینه شورای اصناف

در اوایل دههء 1320 سید ضیاء الدین طباطبائی کوشید تا اصناف را در حزب ارادهءملی متشکل کند تا بازوی صنفی نیرومندی برای حزب وی باشد. رهبری سازمان صنفی حزب با اسد اللّه رشیدیان بود که اتحادیه‏ای اصناف‏ تهران را برای مبارزه با سندیکاهای کارگری حزب توده تشکیل داد.گر چه اقدامات رشیدیان در این زمان بی‏نتیجه ماند امّا وی در دههء 1340 در تشکیل‏ نظام صنفی دولتی نقش مؤثر ایفا کرد.

 

در سال 1326 متولیان اصناف بازار زیر نظر عبد الحسین نیکپور،رئیس‏ اطاق بازرگانی تهران،«اتحادیه اصناف بازار تهران»را برای مبارزه با حزب‏ توده و حمایت از دولت و دربار تشکیل دادند.[2] رهبران این اتحادیه علاء الدین‏ نقوی،ابراهیم حریری طلوع و حاج مرتضی آقائی و رضا نیک عهد بودند.با اینکه هدف اصلی دولت و اطاق بازرگانی از تأسیس اتحادیه مبارزه با حزب توده‏ و استفاده از آن برای انتخابات بود ولی هدف اعضا و حتی رهبران اصناف حل‏ مسئلهء ارزیابی مالیات صنفی،و به خصوص موضوع سر قفلی و اجاره‏نامهء محل‏ کسب اصناف،بود.با برآمدن نهضت ملی کردن نفت و تأسیس«جامعهء بازرگانان و اصناف و پیشه‏وران تهران»اتحادیه نیز از میان رفت و برخی از رهبران آن مانند حریری طلوع و مرتضی آقائی به حمایت از مصدق که رئیس‏ دولت بود پرداختند.

 

پس از کودتای 28 مرداد و مقاومت«جامعهء بازرگانان و اصناف و پیشه‏وران» در برابر دولت،تجّار بزرگ که از کودتا حمایت کرده بودند و از هواداران دولت‏ به شمار می‏آمدند در آذر ماه 1332 اتحادیه قدیمی تجار را دوباره تشکیل دادند و به دنبال آن«اتّحادیهء بازرگانان و اصناف را»بر پا کردند.اما هیچ کدام از این گروه‏ها مورد حمایت توده‏های بازاری نبودند و فعالیت‏های آنان محدود به‏ این بود که گهگاه اعلامیه‏هایی در پشتیبانی از دولت و یا در حمایت از کاندیداهای دولتی در انتخابات مجلسین صادر کنند.این اتحادیه عملا در بازار تهران نفوذی نداشت و امور دسته جمعی و گروهی بازار و اصناف در دست‏ حاج آقا بزرگ ابو حسین،تاجر متنفذ و پر قدرت آذربایجانی بازار بود.رهبران‏ دیگر بازار عبارت بودند از

 


 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نقش شورای اصناف در ایجاد شرایط صلح و سازش

دانلود مقاله صلح امام حسن

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله صلح امام حسن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله صلح امام حسن


دانلود مقاله صلح امام حسن

امام حسن (ع) حماسه حلم
از آن زمان که شمشیر بر فرق شیر خدا فرود آمد و زهر در جان فرزند زهرا نشست و سر ثارالله به مهمانى نیزه ها رفت. اسلام جاودانه شد. در کلام فرصت تغییر بود و در نوشته رخصت تحریف. آسمان محراب را حتى انکار مى شد کرد تا آن زمان که شق القمر خونین ماه، فلق را جاودانه نساخت. کلام را مجال تغییر بود اما حنجره خون آلوده را هرگز.
و نوشته را رخصت تحریف اما لوح زمرد و محفوظ در طشت نشسته را هرگز. و او آنگاه که رنگ قدسى سبز را برمى گزید جگر تفتیده خود را در انحناى شکوهمند تاریخ مى دید. او ـ چنانکه پدر ـ مظلوم زیست. اگر نه مظلومتر از برادر، همسنگ او. برادر ـ سلام الله علیه ـ را دشمن خارجى خواند، اما دوست «مذل المؤمنین» خطابش نکرد. گریز از دنیا و قدرت برادر بر همه از روز آشکارتر بود. برادر را کسى با تهمت «انک تدرى الخلاقه» نیالود. دشمن برادر، جانى و خونخوار بود و دشمن او سیاستمدار و مکار هم. برادر خدنگ از روبرو خورد و او خنجر از پشت. برادر مجال یافت که جنگ را به بیرون خانه کشاند و او در خانه مجبور به ستیز شد. حماسه عاشقانه برادر آنچنان آشکار و هویدا بود که پس از اندى و براى همیشه سرلوحه حماسه هاى عالم قرار گرفت اما حماسه عارفانه و حلیمانه او آنچنان پر رمز و راز و پیچیده بود که قرنها در ابهامى ناشى از انکار و جهالت محفوف ماند. از چشمه جوشان و جاودانه على دو رود جارى شد. ابعاد مختلف و شکوهمند منشور شخصیت على در دو بعد اساسى تبلور یافت. یک بعد خیبر على بود، «ضربة على یوم الخندق» او بود، ذات السلاسل على بود، جمل، صفین و نهروان على بود. و بعد دیگر حلم على بود، بیست و پنج سال سکوت على بود، با ریسمان در گردن به مسجد رفتن على بود، تحمل سیلى بر گونه فاطمه على بود، تاب شهادت غنچه نارسیده على بود، صبر على بود، استقامت على بود، تاب خار در چشم على بود و تحمل استخوان در گلوى على و چه کسى مى تواند، نه بگوید، تصور کند حتى که یکى از ابعاد شخصیت على از آن دیگر کارسازتر و مفیدتر براى اسلام بوده است. آن على که فریاد مى زند «والله لابن ابى طالب انس بالموت من الطفل بثدى امه» در آن سالهاى سخت سکوت، شمشیر کشیدن برایش ساده تر نیست؟ او چه هراسى جز محو و نابودى اسلام دارد که شمشیر را در نیام چون استخوانى در گلو تاب مى آورد. کدام عقل سلیمى درویدن را برتر از بذر پاشیدن تصور مى کند.
چه کسى على را در شرایط «مجتمعین حولى کربیضة الغنم» از آن زمان که با تأمل و صبرى خدایى دانه دانه هاى بذر آگاهى را در زمین تاریک دلهاى کسان مى نشاند برتر مى پندارد. پس على همان على است چه ایستاده و چه نشسته. چه در میدان و چه در خانه، چه در مسند آرام قضاوت و چه در اوج گیر و دار شهامت، چه بر شانه پیامبر و چه در سایه نخلها و بر سر چاه. چه در دیدار صورت نیلى فاطمه و چه بر سینه عمر و بن عبد ود.
على همان على است چه در قیام و چه در قعود. و حسین مصداق جارى بعد اول شخصیت على است. و حسن تجلى شکوهمند بعد دیگر شخصیت على. و این باز نه بدان معناست که این دو بالقوه همینند. این همان است که شرایط هر کدام به فعلیت رساندن آنها را مجال مى دهد. چنانکه حسین اگر در شرایط امامت حسن، امام بود حسن بود و حسن اگر در زمان امامت حسین، حسین. آرى و حسن - سلام الله علیه - تجلى حلم على بود، تمامه. و اگر براى على هیچ نبود جز خنجر کلام آن اعرابى بر جگر سوخته خطبه شقشقیه او، مظلومیت او را بسنده بود. «فوالله ما اسفت على کلام قط کاسفى على هذا الکلام» و خنجر زهرآلود معاویه در آن زمان که حسن (ع) به معرفى خویش و دفاع از حقانیت خویش ایستاده بود و او از خرما پرسید بر جگر سوخته حسن کمتر نشانه گذاشت؟! و او با همان حلم پدر گونه، معاویه را پاسخ نگفت؟ یاران کدام رهبرى با مقتداى خود چنان کردند که یاران حسن - سلام الله علیه - با او؟ عمق کدام زخم خنجر دوستانه اى روى دشمن را سپید کرده است؟ حضرت - سلام الله علیه - سوگند مى خورد و فریاد مى کشد که «والله ان معاویه خیر لى من هولا» خیانت یاران، دست رذالت معاویه را از پشت بسته است، روى سیاه معاویه را سپید کرده است. من از دشمن آنقدر که از دوست، ضربه دیدم. عجبا! با اینان باید به جنگ دشمن رفت؟ اینان که در قتل من از معاویه تعجیل بیشترى دارند. مگر سپاه على جنگ را پس از بر نیزه رفتن قرآن به على مجال داد؟ اینان که بى وفایند. آنان دین را بهانه مى کردند و اینان به وضوح دنیا را. جهالت و طمع چنان به خواریشان کشانده که امام حسن تازه باید حقانیت خود و دشمنى دشمن را اثبات کند: «معاویه براى شما چنین وانمود کرده که من او را سزاوار خلافت دانسته و خود را شایسته آن ندیده ام. او دروغ مى گوید. ما بر طبق کتاب خداى عز و جل و بنا بر فرموده پیامبرش از همه کس به حکومت مردم سزاوارتریم و از لحظه اى که خدا پیامبرش را به دیوار رحمت خود برد همواره ما خاندان رسالت مورد ظلم
و تعدى واقع شده ایم...
همانا معاویه درباره حقى که از آن منست با من به نزاع برخاست و من به صلاح امت و فرونشاندن فتنه و آشوب اندیشیدم.» آرى این جهل و فساد و دنیاپرستى یاران، زمینه را براى قیام فاسد کرده است. او چاره اى ندارد جز اینکه بذر انقلاب را در زمینى تازه بیفشاند و چه فرقى مى کند که او ثمره بگیرد، درو کند یا برادرش حسین. او باید بنیاد ستیز با باطل را بر زمینى استوار بنا کند، اگر معاویه مجالش ندهد برادرش حسین مجال را خواهد یافت و راهش را ادامه خواهد داد. آرى او باید پایه گذار قیامى دیگر باشد حتى اگر خون دل یک عمر زندگانى توأم با حلم او در طشت بریزد. از آن زمان که شمشیر بر فرق شیر خدا فرود آمد و زهر در جان فرزند زهرا نشست و سر ثارالله به مهمانى نیزه ها رفت اسلام جاودانه شد.
صلح امام حسن (ع)
صلح چرا؟
یکى از پرسشهاى عمیق و معروف که از قدیم و ندیم، مطرح است این است که چرا امام حسن (ع) با معاویه صلح کرد؟ و به عبارت روشنتر، بدون تردید معاویه از طاغوتهاى ستمگر بود، و باطنى آمیخته با شرک و کفر داشت، و بدون تردید از دیدگاه اسلام، سازش با طاغوت نه تنها جایز نیست، بلکه از گناهان کبیره است، زیرا موجب تأیید طاغوت شده و یک نوع معاونت بر ظلم به حساب مى آید. از آیات بسیار و روایات بیشمار، از سازش با بیگانه و طاغوت، نهى شدید شده است. بنابراین چرا امام حسن (ع) با معاویه صلح کرد؟! این سؤال از همان آغاز صلح، تا کنون مطرح بوده و هست و همواره از آن سخن به میان مى آید، و گاهى این مطلب نیز بر این سؤال افزوده مى شود، که چرا امام حسین (ع) با یزید، صلح و بیعت نکرد، ولى امام حسن (ع) با معاویه، صلح و بیعت کرد؟! چرا و چرا؟!
پاسخ:
پاسخ مشروح به این سؤال، نیاز به بررسیهاى طولانى دارد که از حوصله این مقاله خارج است. ما در اینجا با رعایت اختصار به پاسخ این سؤال مى پردازیم، به امید آنکه همین مختصر، راهگشا و قانع کننده بوده و ما را به چگونگى و فلسفه صلح و جنگ در اسلام آشنا نموده، و در این راستا به نتیجه قانع کننده و پربارى نایل شویم. براى وصول به این نتیجه به
بررسى عناوین زیر مى پردازیم:
1ـ فرق بین صلح و سازش
در آغاز، باید به این مطلب توجّه کرد، که صلح اسلامى با سازش تفاوت بسیار دارد. آنانکه از صلح امام حسن (ع)، به «سازش او با معاویه» تعبیر مى کنند، به طور کامل در اشتباهند، و اگر از روى عمد و آگاهى، چنین نسبتى به امام حسن (ع) بدهند، پلیدترین تهمت ناجوانمردانه را به ساحت مقدّس آن حضرت، زده اند; چرا که سازش به معنى یک نوع مداهنه و مجامله و دورویى کردن و چاپلوسى است. مثلاً مانند سازش رهبران کویت با رهبران آمریکا در عصر ما. چنین سازشى، سازش ننگینى است که فرسخها با اسلام ناب فاصله دارد; ولى صلح اسلامى که امام حسن (ع) آن را پذیرفت، هرگز به معنى سازش نبود، بلکه همچون صلح حدیبیّه رسول خدا(ص) با مشرکان مکّه، بر اساس شرایطى بود که موجب حفظ نیروها، و کسب امتیازها مى گردید. صلح عادلانه بر اساس شرایط سازنده و زمینه ساز کجا و سازش ذلّت بار با بیگانگان کجا؟
میان ماه من تا ماه گردون                               تفاوت از زمین تا آسمان است
زندگى و چگونگى برخوردهاى امام حسن (ع) با معاویه و اصحاب معاویه، نشان مى دهد که امام حسن (ع) هرگز اهل سازش و کرنش در برابر معاویه نبود، بلکه صلح او یک نرمش قهرمانانه اى بود که در شرایط بسیار سخت، چاره اى جز انتخاب آن نیست، و چنین انتخابى در چنان شرایط، دلیل بر عقل و دوراندیشى عمیق و وسیع، و شجاعت فوق العاده انتخابگرش مى باشد.

 

شامل 24 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله صلح امام حسن

تحقیق در مورد صلح ابتدایى

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد صلح ابتدایى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد صلح ابتدایى


تحقیق در مورد صلح ابتدایى

لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه :73

 

فهرست مطالب:

 

پیشگفتار:

بخش اول: کلیات و مفاهیم

فصل دوم: انواع صلح

فصل سوم: تعریف عقد صلح

گفتار اول: فقه امامیه

گفتار دوم: فقه اهل سنت

گفتار سوم: حقوق ایران

خاتمه و نتیجه:

 

پیشگفتار:

عقد صلح در میان عقود شناخته شده داراى امتیازات وویژگیهاى منحصر به فردى است که به این عقد، جایگاه مهم ووالایى را بخشیده است. از سویى، عقدى مستقل و اصیل مى باشد که در احکام و شرایط تابع هیچ یک از عقود دیگر نیست. از سوى دیگر، این عقد مى تواند نتایج و ثمرات بیشترعقود و ایقاعات شناخته شده، یا حتى قراردادهاى نو پیدایى را که تحت هیچ یک از عقود معین جاى نمى گیرند، به بارآورد. این گستردگى و توسعه منحصر به عقد صلح مى باشد،و عقود دیگراز آن بى بهره اند.

بیشتر فقها امتیاز سومى را نیز براى عقد صلح باور دارند، وآن این است که این عقد مى تواند در مواردى که هیچ گونه پیشینه خصومت و نزاع و یا احتمال آن وجود ندارد، جارى گردد.

به عبارت دیگر: این عقد علاوه بر جایگاه اصلى خویش که همان مواردى است که براى آشتى و رفع نزاع و اختلاف میان دو طرف عقد جریان مى یابد، در معاملات و قراردادهاى بدوى و ابتدایى که از هرگونه سابقه درگیرى و نزاع میان طرفین عارى است ، و یا حتى خالى از حقوق پیشینى است که ممکن است منجر به اختلاف و نزاع گردد، جارى و سارى است.

چنین عقد صلحى را «صلح ابتدایى» و یا «صلح بدوى»مى نامند. گویا این اصطلاح نخستین بار در آثار میرزاى قمى وملااحمد نراقى به کار رفته((136))، و پس از ایشان در میان فقیهان و حقوقدانان رواج یافته است.

جمع این سه خصیصه براى عقد صلح، موقعیتى ممتاز به آن مى بخشد، به گونه اى که مى توان به وسیله این عقد، اقدام به ایجاد بسیارى از عقود معین نمود، بدون آن که به احکام وشرایط خاص آن عقود پایبند بود، و یا دست به تاسیس عقود و معاملات جدید زد درحالى که در تمام اینها هیچ گونه پیشینه خصومت و نزاع و یا احتمال آن وجود ندارد. این جایگاه خاص براى عقد صلح سبب شده است که برخى آن راشایسته لقب «سید العقود و الاحکام»((137)) و یا «انفع العقود» بدانند.((138))

هدف اصلى مقاله حاضر تحلیل و نقادى فقهى و حقوقى ویژگى سوم عقد صلح است، هر چند به بررسى و تبیین دوویژگى نخست نیز مى پردازد.

بخش اول: کلیات و مفاهیم

فصل اول: صلح در لغت
واژه «صلح» در لسان فقها که برگرفته از آیات و روایاتى مى باشد که مشروعیت این عقد و حدود آن را احرازمى نماید، اصطلاحى بیگانه از معناى لغوى خویش نمى باشد.بى تردید استعمال این کلمه در قرآن و سنت به معناى لغوى آن است، و شارع براى این لفظ مانند بسیارى دیگر از الفاظ معاملات معنایى بر خلاف معناى عرفى و لغوى وضع ننموده است. به عبارت دیگر، کلمه «صلح» در قرآن و روایات برخلاف الفاظ فراوانى از عبادات همچون «صلاة»، «صوم» و«حج» داراى «حقیقت شرعى» نمى باشد.

از این رو بهترین راه براى درک بهتر حقیقت صلح و یافتن پاسخ این پرسش که آیا «صلح ابتدایى» مى تواند مصداقى براى این واژه به کار رفته در قرآن و سنت باشد و بدین طریق مشروعیت یابد، مراجعه به لغت و عرف است.

نگارنده اگر چه براین باور است که واژه «صلح» با توجه به معناى روشن ارتکازى آن نزد عرب زبانان و فارسى زبانان بدون عنایت و مجاز در «صلح ابتدایى» استعمال نمى شود وامثله و شواهد عرفى گواه این حقیقت است، ولى با مراجعه به آثار لغوى و غیر لغوى این حقیقت را بیش از پیش آشکارمى نماید.

با تتبع در منابع مختلف عربى و فارسى این نکات به دست مى آید:


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد صلح ابتدایى

مقاله در مورد صلح ابتدایى

اختصاصی از فی لوو مقاله در مورد صلح ابتدایى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد صلح ابتدایى


مقاله در مورد صلح ابتدایى

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:72

 

  

 فهرست مطالب

 

 

 

پیشگفتار:

 

بخش اول: کلیات و مفاهیم

 

فصل اول: صلح در لغت

 

فصل دوم: انواع صلح

 

فصل سوم: تعریف عقد صلح

 

گفتار اول: فقه امامیه

 

گفتار دوم: فقه اهل سنت

 

گفتار سوم: حقوق ایران

 

گفتار چهارم: حقوق کشورهاى اسلامى و عربى

 

بخش دوم: جایگاه صلح ابتدایى

 

فصل اول: اصالت و فرعیت عقد صلح

 

گفتار اول: فقه امامیه و حقوق ایران

 

گفتار دوم: فقه اهل سنت و حقوق کشورهاى عربى

 

فصل دوم: نتیجه عقد صلح

 

گفتار اول: عقود معین

 

گفتار دوم: عقود غیر معین

 

فصل سوم: پیشینه خصومت در عقد صلح

 

گفتار اول: فقه امامیه و حقوق ایران

 

عقد صلح در میان عقود شناخته شده داراى امتیازات وویژگیهاى منحصر به فردى است که به این عقد، جایگاه مهم ووالایى را بخشیده است. از سویى، عقدى مستقل و اصیل مى باشد که در احکام و شرایط تابع هیچ یک از عقود دیگر نیست. از سوى دیگر، این عقد مى تواند نتایج و ثمرات بیشترعقود و ایقاعات شناخته شده، یا حتى قراردادهاى نو پیدایى را که تحت هیچ یک از عقود معین جاى نمى گیرند، به بارآورد. این گستردگى و توسعه منحصر به عقد صلح مى باشد،و عقود دیگراز آن بى بهره اند.

 

بیشتر فقها امتیاز سومى را نیز براى عقد صلح باور دارند، وآن این است که این عقد مى تواند در مواردى که هیچ گونه پیشینه خصومت و نزاع و یا احتمال آن وجود ندارد، جارى گردد.

 

به عبارت دیگر: این عقد علاوه بر جایگاه اصلى خویش که همان مواردى است که براى آشتى و رفع نزاع و اختلاف میان دو طرف عقد جریان مى یابد، در معاملات و قراردادهاى بدوى و ابتدایى که از هرگونه سابقه درگیرى و نزاع میان طرفین عارى است ، و یا حتى خالى از حقوق پیشینى است که ممکن است منجر به اختلاف و نزاع گردد، جارى و سارى است.

 

چنین عقد صلحى را «صلح ابتدایى» و یا «صلح بدوى»مى نامند. گویا این اصطلاح نخستین بار در آثار میرزاى قمى وملااحمد نراقى به کار رفته((136))، و پس از ایشان در میان فقیهان و حقوقدانان رواج یافته است.

 

جمع این سه خصیصه براى عقد صلح، موقعیتى ممتاز به آن مى بخشد، به گونه اى که مى توان به وسیله این عقد، اقدام به ایجاد بسیارى از عقود معین نمود، بدون آن که به احکام وشرایط خاص آن عقود پایبند بود، و یا دست به تاسیس عقود و معاملات جدید زد درحالى که در تمام اینها هیچ گونه پیشینه خصومت و نزاع و یا احتمال آن وجود ندارد. این جایگاه خاص براى عقد صلح سبب شده است که برخى آن راشایسته لقب «سید العقود و الاحکام»((137)) و یا «انفع العقود» بدانند.((138))

 

هدف اصلى مقاله حاضر تحلیل و نقادى فقهى و حقوقى ویژگى سوم عقد صلح است، هر چند به بررسى و تبیین دوویژگى نخست نیز مى پردازد.

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد صلح ابتدایى