فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

گلستان سعدی

اختصاصی از فی لوو گلستان سعدی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
بنام خدای بخشاینده مهربان
ارجمندترین کتاب نظم فارسی شاهنامه فر دوسی است و زیباترین کتاب نثر ، گلستان سعدی و این هر دو کتاب به سبب همین که پسندیده خاص و عام شده در دست و پای مردم افتاده و گرفتار دستبرد نویسندگان و خوانندگان گردیده چنانکه من چندین سال به اندازه ای که توانستم جست و جو کردم و سر انجام نا امید شدم از اینکه از این دو کتاب نسخه ای بیابم که بتوان گفت مطابق آن است که از دست مصنف بر آمده است .
گلستان که اینک منظور نظر ماست ، چنین می نماید که از اوایل امر و شاید از روزگار خود شیخ سعدی در استنساخ دچار تحریف و تصرف شده و دیرگاهی است که ادبا به این معنی برخورده اند جز اینکه تا این اواخر ذهنها همواره متوجه بود به اینکه در استنساخ سهو و غلط رفته است ولیکن تامل در نسخه های فراوان قدیم و جدید معلوم می دارد که بسیاری از تحریفها عمدی بوده و هر کس گلستان را نوشته یا نویسانده است آن را موافق ذوق و سلیقه خویش ساخته است چنانکه شاید دو نسخه خطی از این کتاب یافت نشود که تماماً با یکدیگر مطابق باشند .
اینجانب از اول عمر می دیدم و می شنیدم که مغلوط بودن گلستان مورد توجه اهل فضل و ادب گردیده و تصحیح این کتاب گرابها از اموری است که آرزوی آن را در دل می پرورانند ولیکن غالباً از این نکته غافل بودند که این کار به حدس و قیاس و به قوت فضل و سواد و ذوق و سلیقه میسر نیست و چاره منحصر آن است که نسخه های قدیمی که نزدیک به زمان شیخ بزرگوار نوشته شده و کمتر گرفتار دستبرد و تصرف نویسندگان گردیده باشد به دست آید و ماخذ قرار داده شود .

208 صفحه word

دانلود با لینک مستقیم


گلستان سعدی

زندگی نامه سعدی

اختصاصی از فی لوو زندگی نامه سعدی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زندگی نامه سعدی


زندگی نامه سعدی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:3

 

 

مقدمه

 

سعدی تخلص و شهرت «مشرف الدین» ، مشهور به «شیخ سعدی» یا «شیخ شیراز» است. درباره نام و نام پدر شاعر و هم چنین تاریخ تولد سعدی اختلاف بسیار است.  سال تولد او را از 571 تا 606 هجری قمری احتمال داده اند و تاریخ درگذشتش را هم سالهای 690 تا 695 نوشته اند.

سعدی در شیراز پای به هستی نهاد و هنوز کودکی بیش نبود که پدرش در گذشت. آنچه مسلم است اغلب افراد خانواده وی اهل علم و دین و دانش بودند.

سعدی خود در این مورد می گوید:

همه قبیله ی من، عالمان دین بودند ------- مرا معلم عشق تو، شاعری آموخت

سعدی پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تکمیل دانش خود پرداخت.


دانلود با لینک مستقیم


زندگی نامه سعدی

دانلودمقاله سیری در آثار سعدی

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله سیری در آثار سعدی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 


« سعدی سلطان مسلم ملک سخن و تسلطش در بیان از همه کس بیش تر است کلام در دست او مانند موم است.هر معنایی را به عباراتی ادا می کند که از آن بهتر و زیباتر ممکن نیست»
سخن سعدی شیرین و نمکین و در عین حال فصیح و بلیغ است. بیانش روان و ساده و پاک همانند آب زلالی است که برتن و جان شنونده اثر می کند و دلش را جلا می بخشد.« سعدی هم استاد رموز عاشقی است و هم آموزگار تقوی و خردمندی، چیزی که در یک تن جمع شدنش نادر است، در مضامین سعدی نیکی و عشق هرگز از هم جدا نیستند و او همانقدر که عاشقی را آموخته، اخلاق و تقوی را نیز فرا گرفته و آن را در قالب سخن به دیگران می آموزد.
معانی گفته هایش چنان ساده و سهل و قابل درک است و آچنان تازه که سخنش را بس دلنشین نموده، امن نباید از نظر دور داشت که سخنش در عین روانی لفظ و معنی خاص از صناعات شعری نیست. اما نه آن چنان که براحتی پیدا و آشکار باشد.
از دیگر ویژگی های سخن شیخ شیراز آشنایی وی با زندگی و به قول معاصرین
« مردم شناسی» است و آشنایی وی با روحیات انسان ها بصورتهای گوناگون در آثار وی مشهود است.
اوج صفاتیانسانی از آثار و گذشت، صداقت، راست گویی، قناعت و پرهیزکاری در جای جای آثار وی مورد تقدیر قرار گرفته و آموزه های بسیار را به خوانندگان القاء می کند و هر آنچه که برخلاف صفات نیک انسانی است از سوی او مذمت گردیده است.
دنیای سعدی که در آثارش آنرا به تصویر کشیده زیبا و دوست داشتنی است، هر چندگاه رگه هایی از حزن و غم و اندوه در آن یافت می شود اما در پس آن نیز امیدی نهفته است و شاید از آن روست تا مخاطبش را در مقابل بی وفایی دنیا هوشیار نماید.
از این شاعر خوش آوازه ی شیراز آثار گرانسنگ و ارزشمندی خواه به نثر و خواه به نظم به یادگار مانده است که به ترتیب عبارتند از:
1- گلستان در 8 باب
2- بوستان یا سعدی نامه در 10 باب
3- قصاید عربی که در حدود هفتصد بیت و با موضوعات مدح و اندرز و مرثیه می باشد.
4- قصاید فارسی که در ستایش پروردگار و نصیحت بزرگان و پادشاهان است.
5- مراثی شامل چند قصیده بلند که در باره آخرین خلیفه عباسی و رجای وزرای آن عهد است.
6- ملمعات، مثلثات، و ترجیعات که ترجیع بند آن بسیار دلنشین و ممتاز است.
7- غزلیات که شامل 650 غزل می باشد.
8- مجالس پنجگانه که به نثر می باشد و در بردارنده ی خطابه ها و سخنرانی های سعدی است.
9- نصیحه الملوک که آن نیز به نثر و با موضوعات پند و اخلاق است.
10- صاحبیه که مجموعه ای است از قطعات فارسی وعربی و بیش تر از آنها در ستایش شمس الدین صاحب دیوان جوینی است که وزیر دانش دوست اتابکان بود.
11- خبثیات که اشعاری است با مضامین طنز و شوخی های مطبوع
مجموعه ی این آثار را کلیات سعدی نامیده اندکه ابتدا خود شیخ و بعد از آن چند سال پس از وفات او شخصی بنام« ابوبکر بیستون» آنها را مدون نمود.
1- گلستان
مردم همه دانندکه در نامه ی سعدی
مشکی است که در طبله ی عطار نباشد
گلستان کتابی است به نثر و شامل 8 باب که به لحاظ نگارش بسیار روشن، روان و بون شک بی مانند است. چنانچه گفته اند: « سال 656 سر فصل جدیدی است که تاریخ ادبی ایران، زیرا نگارش گلستان حادثه ای است که دو نظیر بیشتر ندارد: شاهنامه و مثنوی....»
سعدی پس از بازگشت به شیراز در مجالس بسیاری حضور یافت و بسیاری از هم نشینان و دوستانش که وی را درسخنوری و افکار بلند مرتبه مسلط دیدند و از آشنایی وی با قرآن و حدیث و روایات حظ فراوان بردند به سعدی پیشنهاد دادند که این همه
« حسن محاوره، قوه ی مناظره و فکاهات نادره» حیف ست که ثبت و ضبط نگرددد و از وی خواستند تا این همه را تدوین کند. چنانچه سعدی در مقدمه ی گلستان نیز به این مسأله اشاره نموده که در برابر این تقاضا سرتسلیم فرود می آوردو گلستان را در بهار 656 تألیف می کند.
« آنچه در گلستان بیش از هر چیز جلب نظر می کند تجربه های فراوان و متنوع سعدی در زندگانی است» سعدی در این کتاب آینه ی تمام نمای یک فرد دنیا دیده و پخته است که فراز و نشیب بسیاری را در زندگی طی نموده؛ در شیراز، شهر شعرف عشق ورزیده، در شهرهای مهم آن روز در محضر بزرگان بسیاری بوده و از هم نشینی با آنها نکته های بسیار آموخته و بهره های فراوان جسته است.
در هر سفری که از هر شهری به شهر دیگر رفته با مردم نشست و برخاست نموده و در طی این راه نه تنها با عامه ی مردم که با وزیران و پادشاهان نیز هم سخن شده و علاوه بر کتابهایی که خوانده، دنیا و مردمانش را از راه تجربه ی مستقیم شناخته است.
و در کنار همه ی اینها به واسطه ی داشتن هوش و باریک بینی در ورای مشاهدات خود به نکته های بسیار ظریف و دقیقی پی برده و همین مسأله است که به اندازه ی تجربه ی سعدی مهم است؛ چرا که تنها مسافرت و جهان گردی و با مردم بودن کفایت نمی کند بلکه باید چشم بصیرت داشت و دیدنی ها را دید وشناختنی ها را شناخت.
« حشر و نشر سعدی با انواع اشخاص و تأمل در رفتار و خلقیات آنان موجب شده که ر گلستان از طبقات مختلف مردم سخن به میان آید.»
گلستان کتابی است که به لحاظ مطالعات اجتماعی آن دوران قابل توجه می باشد و به راحتی می توان به روحیات مردم آن دوره پی برد. از جمله افکار و معتقدات آداب و رسوم و طرز تفکر طبقات مختلف مردم در آن عهد، همچنین اوضاع حکومت و رفتار عوامل حکومتی با مردم نیز در گلستان به شکلی کاملاً ظریف بیان شده است.
« کتاب گلستان زیباتری کتاب نثر فارسی است و شاید بتوان گفت در سراسر ادبیات جهانی بی نظیر است» از مهمترین خصوصیات این کتاب آن است که نثری آمیخته با شعر می باشد و هر حکایت و مطلبی را که به نثر آورده در پی آن یک یا چند شعر نیز به فارسی یا عربی سروده که مکمل و تأئید و توضیحی بر آن مطلب است که می خواسته بیان نماید.
زبان و نثر سعدی در گلستان دارای فصاحت، بلاغت، سلامت، ایجاز، استحکام، و ظرافت است و تمام آرایش های شعری بویژه سجع و موسیقی را نیز دربردارد و بزرگترین حسن آن این است که هیچ تکلف در بیان مطالبش نداشته و همه چیز را همانگونه که بوده کاملاً طبیعی بیان می کند. نه لفظ فدای معنا می شود و نه برعکس معنا فدای لفط؛ هرچه که بر ذهنش خطور می کند بی کم و کاست و به بهترین شکل به صورت عبارت و یا حکایتی به نگارش درمی آورد.
« گاه شنیده می شود که اهل ذوق و ادب تعجیب می کنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته است ولی حق این است که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن نگفته بلکه ما پس از هفتصدسال به زبانی که از سعدی آموخته ایم سخن می گوئیم چرا که سعدی شیوه ی نثر فارسی را چنان دلنشین ساخته که زبان او زبان رایج فارسی شده است و ای کاش ایرانیان قدر این نعمت را بدانند و در شیوه ی بیان دست از دامان شیخ شیراز برندارند که به فرموده ی خود او: « حد همین است سخن گویی و زیبایی را« و چه بسا نویسندگان بزرگ از جمله میرزاابولقاسم قائم مقام که اعتراف کرده اند که در نویسندگی هر چه دارند از شیخ سعدی دارند.»
از دیگر ویژگی های گلستان آن است که وی در سرودن اشعار و آوردن عبارات از کسی، چیزی به عاریت نگرفته و همه ی سخنان گلستان از آن خود اوست که از ذهن و فکرش تراوش شده و همه در نوع خود تازه و جدید است. در آثار دیگران نمی تون آن را یافت.
سعدی در بیان مطالبش در گلستان و حتی دیگر آثارش هیچگاه تعصب دینی خود را وارد ننموده است، هر چندکه وی فردی بسیار متدین و مذهبی و تا حدی نیز متعصب است اما در سخناش از راه مهر و دوستی و انصاف و مروت وارد می شود.
از دیگر خصایص سعدی که در گلستان کاملاً بارز و مشهود است، دلیری و شهامت وی در بیان حقایق می باشد، حتی اگر این حقیقت، ظلم پادشاهان و جباران باشد، آشکارا آن را در قالب نظم و نثر فریاد می زند تا جایی که به جرأت می توان گفت در هیچ عصر و زمانی کسی به این روشنی سخن نگفته است.
اما گفتیم که گلستان در مجموع در 8 باب و در موضوعات مختلف می باشد که به ترتیب عبارت است از:
باب اول: در سیرت پادشاهان شامل 41 حکایت
باب دوم: در اخلاق درویشان دارای 28 حکایت
باب سوم: در فضیلت قناعت دارای 28 حکایت
باب چهارم: در فواید خاموشی مشتمل بر 14 حکایت
باب پنجم: در عشق و جوانی شامل 21 حکایت
باب ششم: در ضعف و پیری دارای 9 حکایت
باب هفتم:در تأثیر تربیت مشتمل بر 19 حکایت
باب هشتم: در آداب صحبت شامل 109 حکایت
گلستان سعدی را بی بیشتر زبانهای زنده ی جهان از جمله فرانسه، لاتین، آلمانی و انگلیسی ترجمه نموده اند.
پس از مرگ سعدی طی قرنها بسیاری در نگارش، شیوه ی وی را سرلوحه کار خود قرار داده اند، از جمله معین الدین جوینی در کتاب نگارستان هم چنین جامی شاعر بزرگ قرن نهم نیز در بهارستان گلستان سعدی نظر داشته اند. به هر روی پیش بینی استاد سخن به حقیقت پیوست که:

 

 

 

نگر تا گلستان معنی شکفت
در او هیچ بلبل چنین خوش نگفت

عجب گر بمیرد چنین بلبلی
که بر استخوانش نروید گلی
حکایت هفتم از باب اول گلستان در سیرت پادشاهان :
پادشاهی با غلامی عجمی در کشتی نشست و غلام دیگر دریا را ندیدهبود و محنت کشتی نیازموده. گریه و زاری در نهاده و لرزه بر اندامش اوفتاد چندا که ملاطفت کردند آرام نمی گرفت و عیش ملک ازو منعص بود چاره نداشتند. حکیمی در آن کشتی بود ملک را گفت اگر فرمان دهی من او را به طریقی خامش گردانم گفت: به عنایت لطف و کرم باشد بفرمود تا غلام را به دریا انداختند باری چند غوطه خورد، مویش گرفتند و پیش کشتی آوردند و به دودست در سکان کشتی آویخت.
چون برآمد به گوشه ای نشست و قرار یافت ملک را عجب آمد، پرسید درین چه حکمت بود؟ گفت:از اول محنت غرقه شدن ناچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمی دانست. همچنین قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید ...
حکایت سی و هفتم از باب اول:
کسی مژده پیش انوشیروان….. آورد و گفت شنیدم که فلان دشمن تو را خدای عز و جل برداشت. گفت هیچ شنیدی که مرا بگذاشت؟
اگر بمرد عدو، جای شادمانی نیست
که زندگانی ما نیز جاودانی نیست
حکایت پانزدهم از باب دوم در اخلاق درویشان:
پادشاهی پارسایی را دید، گفت: هیچت از ما یاد آید؟ گفت : بلی، وقتی خدا را فراموش می کنم.
هر سود دود آن کس زبر خویش براند
و آنرا که بخواند به در کس ندواند
حکایت هجدهم از باب سوم در فضیلت قناعت:
هرگز از زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوش نداشتم به جامع کوفه درآمدم دلتنگ. یکی را دیدم که پای نداشت، سپاس نعمت حق بجای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم.
مرغ به چشم مردم سیر
کمتر ازبرگ تره برخوان است
وآنکه را دستگاه و قوت نیست
شلغم پخته مرغ بریان است
حکایت دوم از باب چهارم در فواید خاموشی:
بازرگانی را هزار دینار خسارت اوفتاد. پسر را گفت نباید که این سخن با کشی در میان نهی گفت: ای پدر فرمان تراست. نگویم و لی خواهم مرا بر فایده ای این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟
گفت : تا مصیبت دو نشود. یکی نقصان مایه و دیگر شماتت، همسایه.
مگوی اندهخویش با دشمنان
که لاحول گویند شادی کنان
حکایت نوزدهم از باب پنجم در عشق و جوانی:
یکی را از ملکوک عرب،حدیث مجنون و لیلی وشورش حال او بگفتند که با کمال افضل و بلاغت سر در بیابان نهاده است و زمام عقل از دست داده و بفرمودش تا حاضر آوردند و ملامت کردن گرفت که در شرف نفس انسان چه خلل دیدی که خوی بهایم گرفتی و ترک عشرت مردم گفتی؟ گفت:
و رب صدیق لامنی فی ودادها
الم یرها یوماً فیوضح لی عذری
کاش آنان که عیب من جستند
رویت ای دلستان، بدیدندی
تا به جای ترنج، درنظرت
بی خبر دست ها بریدندی
تا حقیقت معنی بر صورت دعوی گواه آمدی فذالک لمتننی فیه ملک را درد ل آمد جمال لیلی مطالعه کردن تا چه صورت است موجب چنین فتنه. بفرمودش طلب کردن. درا حیاءعرب بگردیدند و به دست آوردند و پیش ملک در صحن سراچه بداشتند مبکه در هیأت او نظر کرد شخصی دید سیه فام، باریک اندام، در نظرش حقیر آمد.
به حکم آن که کم ترین خدام حرم وی به جمال ازو در پیش بودند و به زینت پیش. مجنون به فراست دریافت، گفت: از دریچه ی چشم مجنون باید در جمال لیلی نظر کردن تا سر مشاهده ی او بر تو تجلی کند.....
تندرستان را نباشد درد ریش
جز به هم دردی نگویم درد خویش

 

گفتن از زنیور بیحاصل بود

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  29  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سیری در آثار سعدی

تحقیق در مورد سعدی

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد سعدی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سعدی


تحقیق در مورد سعدی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه10

 

فهرست مطالب «گلستان» و حقوق طبیعی انسان سعدی

ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله

 

زمینه فعالیت

شاعر و نویسنده

تولد

۵۸۵ یا حدود ۶۰۶
شیراز، ایران.

مرگ

۶۷۱ یا ۶۹۱ هجری قمری
شیراز، ایران.

گفتاورد

عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند/داستانیست که بر هر سر بازاری هست

 

آرامگاه سعدی

 

زندگینامه

 

 

استاد سخن : سعدی شیرازی در قرن هفتم هجری(سال 606ه.ق)  در شهر شیراز به دنیا آمد. مقدمات علوم ادبی و شرعی را در شیراز آموخت و سپس در حدود سال 620 برای اتمام تحصیلات به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه آن شهر به تحصیل پرداخت .او به مسافرت علاقه ی زیادی داشت و سالها به کشورهای مختلف سفر کرد و تجارب زیادی به دست آورد.او دو کتاب به نامهای گلستان و بوستان دارد و در این کتابها با زیباترین کلمات و جملات و در قالب حکایات شیرین به خواننده پند و اندرز می دهد. همچنین غزلیات ، قصاید ، قطعات ، رباعیات و مقالات و اشعار عربی هم دارد که همه ی آنها در کتابی به نام کلیات سعدی جمع آوری شده و به چاپ رسیده اند. سعدی پس از سالها سیر و سفر به  زادگاهش ، شیراز بازگشت ودر سال 695 ه.ق، همانجا از دنیا رفت. آرامگاه او در شهر شیراز است. روانش شاد.

آرامگاه

سعدی در خانقاهی که اکنون آرامگاه اوست و در گذشته محل زندگی او بود، به خاک سپرده شد که در ۴ کیلومتری شمال شرقی شیراز، در دامنه کوه فهندژ، در انتهای خیابان بوستان و در کنار باغ دلگشا است. این مکان در ابتدا خانقاه شیخ بوده که وی اواخر عمرش را در آنجا می‌گذرانده و سپس در همانجا دفن شده‌است. برای اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوانی وزیر معروف آباقاخان، مقبره‌ای بر فراز قبر سعدی ساخته شد. در سال ۹۹۸ به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران گردید و اثری از آن باقب نماند. تا این که در سال ۱۱۸۷ ه.ق. به دستور کریمخان زند، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ بنا شد که شامل ۲ طبقه بود. طبقه پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع می‌شد. در دو طرف راهرو دو اطاق کرسی دار ساخته شده بود. در اطاقی که سمت شرق راهرو بود، قبر سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کره بود. قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اطاق می‌شد، که بعدها شوریده (فصیح الملک) شاعر نابینای شیرازی در اطاق غربی این قسمت دفن شد. طبقه بالای ساختمان نیز مانند طبقه زیرین بود، با این تفاوت که بر روی اطاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ اطاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت. بنای فعلی آرامگاه سعدی از طرف انجمن آثار ملی در سال ۱۳۳۱ ه-ش با تلفیقی از معماری قدیم و جدید ایرانی در میان عمارتی هشت ضلعی با سقفی بلند و کاشیکاری ساخته شد. رو به روی این هشتی، ایوان زیبایی است که دری به آرامگاه دارد.[۱]

 

 

 

گلستان کتابی است به نثر همراه با نظم ، شامل حکایات شیرین و پند و اندرزهای سعدی  و دارای هشت باب است؛ به این ترتیب:

 

باب اول: در سیرت پادشاهان

 

باب دوم: در اخلاق درویشان

 

باب سوم: در فضیلت قناعت

 

باب چهارم: در فواید خاموشی

 

باب پنجم: در عشق و جوانی

 

باب ششم: در ضعف و پیری

 

باب هفتم: در تأثیر تربیت

 

باب هشتم: در آداب صحبت

 

سعدی در مقدمه ی گلستان از نعمتهای پروردگار یاد می کند و می گوید بندگان خدا باید شکرگزار باشند و یادشان باشد که خداوند همه چیز را برای آسایش و آرامش آنان آفریده است:

 

 

 

 

 

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند            تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

 

همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار                 شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری

 

سعدی مسلمانی بسیار مومن و متدین بود و اشعار و سخنانش نشان دهنده ی ایمان قلبی اوست ، برای همین به دل خواننده می نشیند و در او تأثیر می گذارد.

 

حتماً بارها این ضرب المثل را شنیده اید: ادب از که آموختی ؟ از بی ادبان. ادب به معنای دانش ،فرهنگ، معرفت، روش پسندیده و خوی خوش می باشد. سعدی ماجرای این ضرب المثل رادر باب دوم گلستان، چنین بیان نموده است:

 

لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت از بی ادبان ؛ هرچه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از فعل آن پرهیز کردم.

 

               نگیرند از سر بازیچه حرفی                       کزان پندی نگیرد صاحب هوش

 

               وگر صد باب حکمت پیش نادان                  بخوانند آیدش بازیچه در گوش

 

اگر بخواهیم این حکایت را به ساده بیان کنیم ، می توانیم بگوییم : از لقمان پرسیدند : از چه کسی ادب را یاد گرفتی؟ گفت: از افراد بی ادب ، به این ترتیب که کارهای زشت آنها را دیدم اما انجام ندادم. افراد دانا هر حرفی که می شنوند از آن پند می گیرند اماافراد نادان اگر صد جمله و سخن حکمت آمیز هم بشنوند، آن را شوخی و بازیچه می پندارند و پند
نمی گیرند.

 

بسیاری از گفته های شیخ سعدی، به شکل ضرب المثلهای رایج در آمده اند و مردم آنها را در گفتگوهای خود به کار می برند.مانند:

 

*یکی را گفتند: عالِِمِ بی عمل به چه مانَد؟ گفت: به زنبور بی عسل.

 

زنبور درشت بی مروت را گوی

 

باری، چو عسل نمی دهی نیش مزن.

 

 

 

*تلمیذِ بی ارادت ، عاشق بی زرست ، و رونده ی بی معرفت مرغ بی پر، و عالِمِ بی عمل درخت بی بر و زاهد بی علم خانه ی بی در.

 

 

 

(تلمیذ=دانش آموز)

 

 

 

*هرکه در زندگانی نانش نخورند، چون بمیرد نامش نبرند.

 

 

 

*اندک اندک خیلی شود و قطره قطره سیلی گردد.یعنی آنان که دست قّوّت ندارند سنگ خرده نگه دارند تا به وقت فرصت دَمار از دماغ ظالم برآرند.

 

 

 

*مُشک آنست که ببوید نه آنکه عطار بگوید. دانا چون طبله ی عطارست، خاموش و هنرنمای. و نادن خود طبلِ غازی بلند آواز و میان تهی.    (غازی= جنگجو) (طبله=قوطی)

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سعدی

بررسی مشاهیر سال سوم راهنمایی

اختصاصی از فی لوو بررسی مشاهیر سال سوم راهنمایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:29

 

       فهرســـــــــــــــــــــــــــت

اسامی .................................................................................... صفحه

سعدی ......................................................................................... 2

خواجه عبدالله انصاری ...................................................................... 4

روح ‌الله موسوی خمینی .................................................................... 5

آیت الله خامنه ای ........................................................................... 6

شمس الدین محمد جوینی ..................................................................11

امام محمد غزالی ............................................................................11

ژول ورن ..................................................................................11

حافظ .........................................................................................12

سهراب سپهری ............................................................................ 15

نیما یوشیج ....................................................................................16

بیابانکی سعید ................................................................................18

لطفعلی صورتگر............................................................................. 18

جلال آل احمد ............................................................................... 19

دکتر محمود صنایی ......................................................................... 20

شیخ بهایی ................................................................................... 20

حاج آخوند ملا عباس تربتی ............................................................... 21

دکتر غلامحسین یوسفی .................................................................... 22

پل الوار ...................................................................................... 22

مولوی ...................................................................................... 23

خواجه نصر الدین توسی .................................................................. 24

غلامعلی حداد عادل ....................................................................... 24

محمد حسین هیکل ......................................................................... 25

ابوالفضل رشید الدین میبدی ............................................................. 25

جامی ....................................................................................... 26

عبید زاکانی ................................................................................. 28

عباس اقبال آشتیانی .................................................................... 29

 

 

ســـــــعدی

 

 

مصلح الدین ابو محمد عبدالله بن مشرف بن مصلح بن مشرف معروف به سعدی شیرازی در حدود 606 هجری در شیراز در میان خاندانی که از عالمان دین بودند ولادت یافت پدرش ملازم اتابک سعد بن زنگی بود . سعدی هم از دوران کودکی تحت تربیت پدر قرار گرفت و از هدایت و نصیحت او برخوردار گشت ولی در کودکی یتیم شد و ظاهرا در حجر تربیت نیای مادری خود که بنا بر بعض اقوال مسعود بن مصلح الفارسی پدر قطب الدین شیرازی بوده قرار گرفت . مقدمات علوم ادبی و شرعی را در شیراز آموخت سپس برای ادامه تحصیلات به بغداد رفت . این سفر که مقدمه سفر های طولانی دیگر سعدی بود در حدود سال 620 621 هجری اتفاق افتاد.

سعدی در بغداد در مدرسه معروف نظامیه آن شهر به ادامه تحصیل پرداخت و در همین شهر بود که از حضور جمال الدین ابو الفرج عبد الرحمن ملقب به المحتسب بهره مند شد . لازم به گفتن است که وی در هنگام سقوط بغداد به دست هولاگو (656 هجری ) به قتل رسید . سعدی از این بزرگ به عنوان مربی و شیخ یاد می کند .

چند سالی را سعدی در بغداد گذراند باید به دوران تحصیل و کسب فیض از بزرگترین مدرسان مشایخ عهد که در آن شهر جمع بودند تقسیم کرد .

سعدی در حدود سال 655 به شیراز و در مراجعت به آن شهر در شمار نزدیکان سعد بن ابی بکر بن سعد بی زنگی در آمد ولی نه به عنوان یک شاعر درباری بلکه در عین انتساب به دربار سلغری و مدح پادشاهان آن سلسله و عده ای از رجال ، زندگی را به آزادگی و ارشاد و خدمت به خلق در رباط شیخ کبیر شیخ ابو عبدالله خفیف می گذرانیده و با حرمت بسیار زندگانی را بسر می برده است . بهر حال عمر سعدی در شیراز به نظم قصائد و غزلها و تألیف رسالات مختلف او و شاید به وعظ و تذکیر می گذشت و در این دوره نیز سفری به مکه کرد و از راه تبریز به شیراز بازگشت و در این سفر با شمس الدین صاحب دیوان جوینی و برادرش ملاقات نمود و در خدمت اباقاخان به عزت و احترام پذیرفته شد و او را از مواعظ خود برخوردار نمود. وفات سعدی در ذی الحجه سال 690 هجری اتفاق افتاد . از جمله شاعران استاد در عصر وی که در خارج از ایران می زیسته اند یکی امیر خسرو و دیگری حسن دهلوی است که هر دو از سعدی در غزلهای خود پیروی می کرده‏اند .

سعدی را میتوان یکی از بزرگترین و بهترین شعرای درجه اول زبان فارسی شناخت . شهرت او به واسطه زبان فصیح و بیان معجزه آسای او در موعظه و راهنمای مردم همراه با امثال و حکایات دلپذیر است وی شاعری شوخ طبع و شیرین زبان است که در نظم و نثر خود مثال های فارسی را


دانلود با لینک مستقیم


بررسی مشاهیر سال سوم راهنمایی