فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله یاد خدا و قرب و نزدیکی به خدا

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله یاد خدا و قرب و نزدیکی به خدا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

یاد خدا و قرب و نزدیکی به خدا
مقدمه :
«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغدو اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون و لا تکونوا کالذین نسواالله فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون لا یستوى اصحاب النار واصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون‏».
ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خدا پروا دارید; و هرکسى باید بنگرد که براى فردا [ى خود] از پیش چه فرستاده است و[باز] از خدا بترسید. در حقیقت‏خدا به آن چه مى‏کنید آگاه است.و چون کسانى مباشید که خدا را فراموش کردند و او [نیز] آنان‏را دچار خودفراموشى کرد; آنان همان نافرمانان‏اند. دوزخیان بابهشتیان یکسان نیستند، بهشتیانند که کامیابانند».
گرچه همه دستورها براى تهذیب است ولى این آیات مبارکه ارتباطمستقیمى با تهذیب نفس دارد. هر خطرى که دیگران را به کام کشددر اثر نسیان نفس است، لذا فرمود: «یا ایها الذین آمنوااتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله‏» آن گاه‏فرمود نظیر کسانى نباشید که خدا را فراموش کرده‏اند بلکه هم‏چون کسانى باشید که به یاد خدایند. اولیا به یاد خدایند و خداهم به یاد آن‏هاست و آن‏ها را هم به یاد خودشان متذکر مى‏کند.کفار و منافقان از خدا غفلت کردند خدا هم آن‏ها را از خودشان‏اغفال کرده است. این‏که فرمود: «یا ایها الذین آمنوا اتقواالله و لتنظر نفس ما قدمت لغد» آن گاه فرمود: «و لا تکونوا کالذین نسوا الله‏» یعنى مانند این گروه نباشیدیعنى نظیر گروه دیگر باشید. این که فرمود: «لقد کان لکم فى‏رسول الله اسوة حسنة‏» یا در باره حضرت ابراهیم سلام الله‏علیه فرمود: او اسوه شماست‏یعنى مانند اینها باشید. قرآن نمى‏فرماید خدا را فراموش نکنید که بشود یک دستور العمل خشک ویک اصل کلى، بلکه مى‏فرماید: مانند آنان که خدا را فراموش‏کردند نباشید; یعنى عده‏اى بودند که خدا را فراموش کردند و به‏دام نفاق و کفر افتادند و به سرنوشتشان هم رسیدند. این، به‏اصطلاح همان بیان قاعده است‏به ذکر موردش که اکتفا به یک امرعلمى محض. پس از این طرف هم کسانى هستند که به یاد خدایند وخدا هم به یاد آن‏هاست که فرمود: «فاذکرونى اذکرکم‏» و کسانى‏هستند که به یاد خدایند و خداوند آن‏ها را به یاد خود آن‏هاانداخته است که: الیوم هم «اشهدهم على انفسهم‏» هست. امروزهم کسانى هستند که خدا آن‏ها را به یاد خود آن‏ها انداخت و خودآن‏ها را نشان خودشان داد. نه این «و لا تکونوا کالذین نسواالله فانسیهم انفسهم‏» تاریخ برمى‏دارد و نه آن «اشهدهم على‏انفسهم‏». اینها قضایاى تاریخى نیست که در فلان سال شمسى یاقمرى یا میلادى اتفاق افتاده باشد، اگر کار مال روح است نسیان‏روح یا یاد روح منزه از زمان و مکان است. آن‏ها که خودشان رافراموش مى‏کنند یا به یاد خودشان هستند این در افق زمان نیست.قهرا آن «اشهدهم على انفسهم‏» در یک جناح، و این «انسیهم‏انفسهم‏» در جناح دیگر است.این که به ما فرمود: «و لا تکونوا کالذین نسوا الله‏» یعنى‏کونوا کالذین اشهدهم على انفسهم. امروز هم هستند کسانى که خداآنها را نشان خودشان مى‏دهد و آنها خودشان را مى‏بینند; یعنى ازراه خودشناسى به یاد حق مى‏رسند. آیه ۱۰۵ سوره مائده، طبق بیان‏سیدنا الاستاد علامه طباطبائى رضوان الله تعالى علیه به‏منزله شرح این آیه است‏یعنى «یا ایها الذین آمنوا علیکم‏انفسکم لا یضرکم من ضل اذا اهتدیتم‏» به منزله شرح این آیه است.

 

چهار نوع قرب در آیات قرآن
شما تقریبا این چهار دسته آیه‏را در قرآن کریم به یاد دارید که درباره این است که خدا به‏انسان نزدیک است، فقط با انسان سخن مى‏گوید: دسته اول این است‏که شما دعا کنید خدا نزدیک است: «و اذا سالک عبادى عنى فانى‏قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان‏» در همین آیه مبارکه هفت‏مورد خدا از خود به ضمیر متکلم وحده یاد مى‏کند. آن قدر مساله‏قرب خدا مطرح است که گرچه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم‏در سؤال واسطه است اما در جواب، دیگر واسطه نیست، چون‏نفرمود: اذا سالک عبادى عنى فقل انى قریب بلکه فرمود: اگر از تو سؤال‏کردند من خودم جواب مى‏دهم براى این که من به تو از تو نزدیک‏ترم، به آن‏ها از آن‏ها نزدیک‏ترم، به سؤال از خود سؤال نزدیک‏ترم‏و امثال آن. نشانه قرب را در همین نحوه جواب فهماند، دیگرنفرمود تو در جواب آن‏ها بگو از تو سؤال مى‏کنند ولى من جواب‏مى‏دهم. این دسته اول آیات که فقط اصل قرب را مى‏فهماند. دسته دوم آیات این است که در سوره مبارکه واقعه مى‏فرماید افراد وپرستارانى که در بالین محتضر هستند نگران‏اند، خدا مى‏فرماید:شما با این که به بیمار نزدیک‏اید من از شما به او نزدیک‏ترم:«و نحن اقرب الیه منکم و لکن لا تبصرون‏» یعنى و هو یبصر اماو لکنهم لا تبصرون یعنى نه این که نه شما مى‏بینید نه او مى‏بیند اوالان در یک حالى است که ما را خوب درک مى‏کند، ما را خوب‏مى‏شناسد، اما شما نمى‏دانید که ما یعنى من با مامورانم به این‏محتضر از شما که در بالین او هستید نزدیک‏ترم. دسته سوم آیات‏که نزدیکى بیش‏تر را مى‏رساند همان است که در سوره مبارکه «ق‏»مشخص کرد و فرمود: «و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به‏نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید» در این نوع سوم سخن این‏نیست که خدا به ما از دیگران نزدیک‏تر است‏بلکه سخن بر این است‏که خدا به ما از آن رگ حیات ما نزدیک‏تر است. نوع چهارم همان است که در سوره مبارکه انفال آمده است که خدابه ما از خود ما نزدیک‏تر است «و اعلموا ان الله یحول بین‏المرء و قلبه‏». خوب قلب ما همان حقیقت ماست، منظور این جرم‏مادى که هر انسان یا هر حیوانى دارد که نیست. این که خدا فرمودحرف ما را کسى درک مى‏کند که داراى قلب باشد: «لمن کان له قلب‏او القى السمع و هو شهید» کسى که داراى دل باشد حرف ما رادرک مى‏کند منظور این قلب مادى که نیست‏خوب این قلب مادى راهمه دارند و ممکن است قلب یک انسان منافق یا کافر را وقتى‏متخصص قلب معاینه مى‏کند بگوید این قلب سالم است، اما قرآن‏در باره همین فرد مى‏فرماید: «فى قلوبهم مرض‏» پس منظور قلب‏مادى نیست، قلب انسان همان روح انسان است، همان است که یا طیب‏و طاهر است‏یا معصیت‏کار که: «و من یکتمها فانه آثم قلبه‏»خوب، پس قلب ما همان حقیقت ماست چیز دیگر نیست در کریمه سوره‏انفال هم فرمود: «و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه‏»یعنى بین ما و خود ما احاطه حق حائل است پس چیزى براى خود مانمى‏ماند.
علت نزدیکى انسان به خدا
اکنون این سؤال را مطرح مى‏کنیم که چرا قرآن اصرار دارد که خدارا به ما نزدیک معرفى کند؟ این براى چند نکته است: ۱) هرگونه شرک و ثنویت را از بین ببرد; یعنى دیگران که به دام‏شرک افتاده بودند مى‏گفتند که خدا حقیقتى است که ما به او دست‏رسى نداریم نه او را مى‏توانیم بشناسیم و نه بپرستیم، قهرا یک‏سلسله از موجودات مقدس را باید بپرستیم تا واسطه بین ما و اوباشند که: «ما نعبدهم الا لیقربونا الى الله زلفى‏» این بت‏هارا عبادت نمى‏کنیم مگر این که وسیله تقرب باشند، ما را به خدانزدیک بکنند. این آیات فراوان که نمونه‏هاى قرب را مشخص کرد براى آن است که‏روى این توهم خط بطلان بکشد که بین ما و خداى ما فاصله است وبت‏ها را باید پرستید تا آنها ما را به خدا نزدیک کنند این‏نیست، چون خدا به ما از خود ما نزدیک‏تر است از هر چیزى هم‏نزدیک‏تر است. روزى کسى به امام هفتم سلام الله علیه اعتراض‏کرد که مناسب نیست که شما امروز در محیط پرازدحام نمازمى‏خوانید; جایى نماز بخوانید که خلوت باشد، فرمود: کسى را که‏من عبادتش مى‏کنم به من از همه این‏ها نزدیک‏تر است. خوب این که‏در آیات و روایات آمده است‏براى آن است که کسى توهم نکند خدااز ما دور است ما نیازى به بتها داریم معاذ الله تا این بت‏هاما را به خدا نزدیک بکنند.این معنا در باره غیر انسان نیست، چون تنها انسان است که‏بت‏پرست مى‏شود وگرنه غیر انسان هر چه هست موحد است، آیه شریفه‏«له اسلم من فى السموات و الارض‏» و «لله یسجد ما فى‏السموات و ما فى الارض‏» و «لله یسجد من فى السموات و الارض‏»مساله سجود مساله اسلام مساله طوع همگانى است که «اتیناطائعین‏» سراسر جهان خلقت، مسلم، منقاد، مطیع ذات اقدس‏اله‏اند. «ان من شى‏ء الا یسبح بحمده‏» تسبیح انسان هم در صحابت‏تحمید است هم مسبح حق‏اندو هم حامد حق‏اند چون بت‏پرستى در هیچ‏موجودى نیست فقط در انسان است، لذا خداوند سبحان این مراحل وآن چهار نوع قرب را فقط در مورد انسان ذکر کرده است.
۲) نکته دیگر آن است که گرچه سراسر جهان خدا را به عنوان‏معبود مى‏شناسند و براى او تسبیح و تقدیس مى‏کنند، اما هیچ‏موجودى مثل انسان نمى‏تواند قرب خدا را درک کند همان طورى که درطرف نفى، انسان مشرک «على قلوبهم اکنة‏» است و از هر جمادى‏هم بدتر است: «فهى کالحجارة او اشد قسوة‏»، در طرف اثبات به‏جایى مى‏رسد که هیچ موجودى مثل انسان نیست، اگر هر موجودى اهل‏تسبیح و تحمید است، تسبیح و تحمید انسان حساب دیگرى دارد، اوست که اول مى‏تواند بفهمد خدا نزدیک است، در قدم دوم مى‏تواندبفهمد که خدا به او از دیگران نزدیک‏تر است، در قدم سوم‏مى‏تواند بفهمد که خدا به او از رگ گردنش به او نزدیک‏تر است ودر قدم چهارم اگر کسى در آن جا پا نهاد مى‏فهمد که خدا به اواز او نزدیک‏تر است، لذا این چهار نوع قرب، فقط براى انسان‏آمده است وگرنه آن آیات کلى که «الرحمن على العرش استوى‏» و«انه بکل شى‏ء محیط‏» و «ان الله بکل شى‏ء علیم‏» و «لا یعزب‏عنه مثقال ذرة فى السموات و لا فى الارض‏» و همچنین دعاى حضرت‏سجاد سلام الله علیه در صحیفه سجادیه که فرمود:«الدانى فى علوه و العالى فى دنوه‏» شامل همه مى‏شود. این انسان است که مى‏تواند این مراحل را طى کند لذا شما درمناجات شعبانیه مى‏بینید که فراز و فرود دارد، گاهى بالا مى‏رودو گاهى پایین مى‏آید، گاهى «منادى‏» است و زمانى «مناجات‏»است، وقتى سخن از «یا» و «ندا»ست و گاهى سخن از«نجوا»ست، گاهى انسان به قدرى نزدیک مى‏شود که دیگر سخن ازندا نیست‏به خودش اجازه نمى‏دهد که من ندا کنم، داد بزنم بگویم‏«اى خدا» «اى‏» را رها مى‏کند. در نماز و اذان و اقامه هم‏ببینید اول سخن از «اشهد ان لا اله الا الله‏» است، بعد دیگرسخن از «اشهد» نیست‏بلکه سخن از «لا اله الا الله‏» است،دیگر جایى نیست که انسان بگوید من شهادت به توحید مى‏دهم، بلکه‏مى‏گوید من موحدم. مناجات شعبانیه یک روش خوبى به انسان یادمى‏دهد تا به جایى مى‏رسدکه اهل نجوى مى‏شود و با خدا مناجات‏مى‏کند. بیان نورانى حضرت امیر در نهج البلاغه فرازى بالاتر از این رادارد و مى‏فرماید این‏ها کسانى هستند که:«ناجاهم فى فکرهم و کلمهم فى ذات عقولهم‏» دیگر به جایى‏مى‏رسند که حالا خدا با آنان مناجات مى‏کند، آن‏ها دیگر به خودشان‏اجازه حرف زدن نمى‏دهند، ادب محضر طورى آن‏ها را مى‏گیرد که حتى‏مناجات هم نمى‏کنند بلکه خدا با آن‏ها مناجات مى‏کند. جریان‏معراج از همین قبیل است که: «ناجاهم فى فکرهم و کلمهم فى ذات‏عقولهم‏». فرازهاى دیگر این مناجات شعبانیه از «نجوا»برمى‏گردد به «ندا» که چه طور مى‏شود که اول «منادى‏» است‏بعد «مناجات‏» است‏بعد منادات است و امثال ذلک. این انسان‏است که بالاخره مى‏تواند این راه‏ها را طى کند، راه‏هاى ابتدایى‏اش‏همان است که به ما آموختند. یکى از بیانات نورانى امام حسن‏عسکرى -سلام الله علیه- که از غرر روایات ماست، این است که‏فرمود: «ان الوصول الى الله سفر لا یدرک الا بامتطاء اللیل من‏لم یحسن ان یمنع لم یحسن ان یعطى‏» انسان که مسافر است‏سفرش‏الى الله است این به لقاء الله مى‏رسد. در بحث‏هاى قبل ملاحظه‏فرمودید اگر کسى نرفت او را مى‏برند، منتهى با «خذوه فغلوه ثم‏الجحیم صلوه‏» مى‏برند چه بهتر که انسان خودش برود این چنین‏نیست که اسرار عالم بعد از مرگ براى کافران روشن نشود آن جاروشن مى‏شود، مى‏گویند: «ربنا ابصرنا و سمعنا» گرچه آن عمق‏معرفت در آن عالم هم روشن نمى‏شود «انهم عن ربهم یومئذلمحجوبون‏» ولى خیلى از اسرار براى دیگران روشن مى‏شود و اگرکسى نرفت او را مى‏برند، اما با «خذوه فغلوه‏» مى‏برند، ازهمان دالان برزخ یعنى مرگ با فشار مى‏برند تا نشانش بدهند و بعدبگوید «ربنا ابصرنا و سمعنا».اما آنان که خودشان رفته‏اند در همان طلیعه برزخ به استقبال اومى‏آیند. تمام سختى در خصوص همین چند روزه است وگرنه در دالان‏برزخ در همین سوره مبارکه نحل دارد که فرشته‏ها براى هنگام قبض‏روح مومن به استقبال او مى‏آیند: «الذین تتوفاهم الملائکة‏طیبین‏» آن‏ها که طیب و طاهرند فرشته‏ها در هنگام مرگ به‏استقبال آن‏ها مى‏آیند بعد مى‏گویند: «سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین‏» درهاى بهشت را باز مى‏کنندمى‏گویند از هر درى که خواستى وارد شو. این «سلام علکیم طبتم‏» این حال براى همان فرشته‏هاست که به‏استقبال محتضر مى‏آیند. دو قسمت از قرآن دو آیه دارد که در باره‏افرادى است که تبهکارند و به سختى مى‏میرند که: «و الملائکة‏یضربون وجوههم و ادبارهم‏» در هنگام مرگ به صورت و پشت آنان،محکم سیلى مى‏زنند این است که فشار مى‏بیند، این چنین نیست که‏اگر کسى ندید نشانش ندهند، بلکه با فشار نشان مى‏دهند، پس چه‏بهتر که انسان این راه را خودش طى کند. امام یازدهم سلام‏الله علیه فرمود:«ان الوصول الى الله‏» مى‏بینید سخن از یاد حق نیست‏سخن ازخود حق است این چنین نیست که در سوره مجادله که فرمود: «استحوذ علیهم الشیطان فانسیهم ذکر الله‏» با این جا که‏فرمود: «لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم‏» یک سیاق‏باشد یا آن جا که فرمود: «فاذکرونى اذکرکم‏» با آن جا که‏«و اذکر ربک‏» که در پایان سوره اعراف است‏یک سیاق باشد این‏چنین نیست، به یک عده مى‏گویند:«اذکروا نعمتى التى انعمت علیکم‏» به یاد منعم و ولى نعمت‏باشید، به عده‏اى هم مى‏گویند سخن از نعمت نباشد که به احترام‏نعمت‏به یاد من باشید، به یاد خود من باشید، اگر نعمتى هم ازمن به تو نرسد باز باید به یاد من باشى. این «فاذکرونى‏اذکرکم‏» غیر از «اذکروا نعمتى التى انعمت علیکم‏» است. این‏جا هم آنانى که وصول الى الله دارند سفرشان از نماز شب شروع‏مى‏شود. ان الوصول الى الله سفر لا یدرک الا بامتطاء اللیل، امتطاء همان‏اخذ مطیه است. «مطیه‏» مرکب راهوار را مى‏گویند.اگر کسى یک مرکب راهوار خوبى بگیرد مى‏گویند «امتطى‏»، مطیه‏خوبى گرفت، آن‏ها که قربانى‏هاى خوبى دارند در روز دهم در منى‏یا در موارد دیگر قربانیان و مطایاى آن‏هایند: «ضحایاهم‏مطایاهم‏». خلاصه این‏ها در این سفر مرکب خوبى دارند. فرمود: شب، مرکب‏بسیار خوبى است، تنها یکى از کارهاى شب، نماز شب است، سبک‏بودن، کمتر غذا خوردن، کمتر خوابیدن، اینها مطایاى شب‏اند. این‏چنین نیست که کسى این راه را با فکر و بحث علمى بتواند طى‏کند، چون در علوم عقلى فقط ثابت مى‏شود که روح غیر از بدن وغیر از مزاج است و از جنس ماده نیست‏بلکه موجودى مجرد است. این بحث‏هاى علمى و نظرى، مقدارى از راه را حل مى‏کنند، مباحث‏نظرى علم اخلاق هم گوشه‏اى را به انسان نشان مى‏دهد، آن‏چه که‏انسان را مى‏رساند سلوک عملى است. فرمود: این راهى است که قدم‏اولش نماز شب خواندن است، اصلا بدون نماز شب و بدون این که‏انسان براى خود شب برنامه‏اى داشته باشد شدنى نیست، این لسانش‏حصر است. شب عاشورا حضرت سید الشهدا -سلام الله- علیه فرمود:این لیل است فاتخذوه جملا چون سفر معمولا سفر در شب بود در آن‏منطقه‏هاى گرمسیر، روز را استراحت مى‏کردند شب هنگام سفر بودمى‏فرماید این سفرهاى معنوى هم بدون مطیه‏گیرى شب میسر نیست. حضرت، در ذیلش هم این جمله را دارد آن که نمى‏داند کجا منع کندنمى‏داند کجا ببخشد، خوب چه چیز را منع کند و چه چیز را اعطانماید؟ حضرت امیر -سلام الله علیه- در کتاب شریف نهج البلاغه‏در یک بیانش مشخص فرمود که شما اگر بخواهید بخشش کنید وسخاوتمندانه کارى بکنید بین جسم و جانتان این بخشش را رعایت‏کنید; یعنى از جسم‏تان به جانتان بدهید، این را مى‏گویند سخا. در خطبه ۱۸۳ مى‏فرماید که: «فالله معشر العباد و انتم سالمون‏فى الصحة قبل السقم و فى الفسحة قبل الضیق فاسعوا فى فکاک‏رقابکم من قبل ان تغلق رهائنها» این را که قرآن مشخص کردفرمود: «کل نفس بما کسبت رهینة‏» «کل امرى‏ء بما کسبت رهین‏»فرمود که: این چنین نیست که شما آزاد باشید آزاده‏مردان گروه‏کمى هستند، اکثرا در رهن‏اند، بدهکار باید گرو بسپارد، اگر مال‏بدهکار باشد خانه و فرش را گرو مى‏سپارد اما اگر در مسائل دینى‏بدهکار باشد این را که خانه و فرش از او قبول نمى‏کنند خودانسان را گرو مى‏گیرند. این که در بسیارى از ادعیه «فک رقاب‏»و «فک رقبتى‏» مخصوصا در دعاهاى ماه مبارک رمضان آمده براى‏همین است، این فک رقبه، فک، مال رهن است فک الرهن از اصطلاحات‏رهن است، انسان تا بدهکار نباشد گرو نمى‏گذارد وقتى بدهکار شدخودش را گرو مى‏گیرند:«کل امرى‏ء بما کسبت رهین‏»، «کل نفس بما کسبت رهینة‏» مگرآن‏ها که بدهکار نیستند: «الا اصحاب الیمین‏» اصحاب الیمین‏آزادند از آزاد کسى گرو نمى‏خواهد چون بدهکار نیست دیگران‏بدهکارند این دین را اگر بدهکار در آن ظرف معین داد فک رهن‏کرد اگر بدهکار این دین را نداد این عین مرهونه مال مرتهن‏مى‏شود. بالاخره این انسان که گرو است‏یا آزاد مى‏شود یا در بنداگر دین‏اش را پرداخت این رهن را فک مى‏کند و مى‏شود فک الرهن.این همان است که در دعاها آمده است: «فک رقابنا»، «فى فکاک‏رقبتى‏» اگر دین را نداد این رهن که یک ملک نیم بسته است اغلامى‏شود در مقابل فک. این جا حضرت فرمود:«فاسعوا فى فکاک رقابکم من قبل ان تغلق رهائنها» قبل ازاین که صاحب دین این رقبه شما را بگیرد شما آن را آزادش کنید.چگونه؟ «اسهروا عیونکم‏» چشم‏هایتان را کم‏خواب کنید«و اضمروا بطونکم‏» شکم‏ها را کمى لاغر کنید، روح را که امانت‏الهى است‏به جمع‏آورى زباله مشغول نکنید. انسانى که زیاد غذامى‏خورد، روح آسمانى‏اش بالاخره مجبور مى‏شود بدنش را حفظ کند;یعنى تمام تلاش و کوشش او این است که زباله‏ها را جمع کند ودیگر فرصتى ندارد، تا مى‏رود آرام بگیرد دوباره به او غذامى‏دهند. حضرت در ادامه فرمود: جواد و بخشنده باشید، از جسم‏تان‏بگیرید و به جانتان بدهید; بخل نورزید که از جسمتان نگیرید به‏جانتان ندهید. «فجودوا بها على انفسکم و لا تبخلوا بها عنها». بعد فرمود:خدایى که همه چیز را به شما داد دست قرض به سوى شما دراز کردچه قدر لطیف و دوستانه با شما سخن گفت، آن گاه که فرمود:«کیست که به من قرض بدهد» تا به این جا رسید که فرمود:«فقد قال الله سبحانه ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت‏اقدامکم‏» و قال تعالى:«من ذا الذى یقرض الله قرضا حسنا فیضاعفه له و له اجرکریم‏». آن گاه فرمود این دو تعبیر، تعبیر ذلیلانه نیست‏بلکه‏عزیزانه و لطیفانه است: «فلم یستنصرکم من ذل‏» نه چون ذلیل‏است از شما مدد خواست «و لم یستقرضکم من قل‏» و نه چون ندارداز شما قرض خواست‏بلکه در حالى که همه خزائن زمین و آسمان ازاوست و خودش هم بى‏نیاز است از شما قرض خواست: «و له جنودالسموات و الارض و هو العزیز الحکیم و استقرضکم و له خزائن‏السموات و الارض و هو الغنى الحمید و انما اراد ان یبلوکم ایکم‏احسن عملا فبادروا باعمالکم‏». خوب حالا چه بشویم؟ کجا برویم؟فرمود اگر این کارها را کردید: «تکونوا مع جیران الله فى‏داره‏» با همسایه‏هاى خدا فى دار الله هستید نه این که مى‏میریدبعد از مردن همسایه حق مى‏شوید (چون یکى از راه‏ها همان است‏آنهایى که در دنیا همسایه حق نشدند بالاخره آن جا مى‏شوند) امانفرمود وقتى که مردید به آن مقام مى‏رسید بلکه فرمود: «تکونوامع جیران الله فى داره‏» این «داره‏» غیر از «جنات تجرى من‏تحتها الانهار» است، هر کسى به آن مقام «جنة اللقاء» رسیدیقینا این «جنات تجرى‏» را دارد و این جنات تجرى من تحتهاالانهار» را داراست، اما بعضى که به این «جنات تجرى من تحتهاالانهار» مى‏رسند آن مرحله «جنة اللقاء» را طالبند فرمود:«تکونوا مع جیران الله فى داره رافق بهم رسله و ازارهم‏ملائکته و اکرم اسماعهم ان تسمع حسیس نار ابدا و صان اجسادهم‏ان تلقى لغوبا و نصبا ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و الله‏ذو الفضل العظیم اقول ما تسمعون و الله المستعان على نفسى وانفسکم و الله حسبنا و نعم الوکیل‏»هم لذت‏هاى روحانى را بیان‏فرمود و هم لذت‏هاى جسمانى را، جسد آن‏ها هرگز رنج نمى‏برد جان‏آنان همسایه خداست رفقاى با انبیا، این همان است که «و من‏یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من‏النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا»اینها رفقاى خوبى‏اند. این چنین نیست که روح آنان حتما باید این بدن را رها بکند تارفقاى رسول اکرم و اهل بیت علیهم السلام باشند نه، در دنیاهم رفقاى آن‏هاست. اگر روح به این مقام رسید دیگر براى او دنیاو آخرت ندارد آن‏چه که مربوط به جسم است آن یک حساب و کتاب‏دیگرى دارد که فرمود جسم اینها در بهشت از هر گزندى مصون است،اما روح آنان هم «فى جنات و نهر» و یا این که «عند ملیک‏مقتدر» است. در مقابلش آن گروه دیگرى بودند که «استحوذ علیهم الشیطان‏»بنابر این دو نکته هست که مرتب قرآن اصرار مى‏کند که خدا نزدیک‏است.
نقش شفاعت و توسل در قرب به خدا
توسل فوایدى دارد، یکى از آن‏ها این است که پرده را کنار مى‏زندو حقایق را به ما نشان مى‏دهد، نه این که اولیا و انبیا ومعصومان علیهم السلام بین ما و خداى ما هستند تا ما را به‏خدا نزدیک کنند، بلکه ما به برکت آنها خدا را مى‏بینیم. آیه‏شریفه «و ابتغوا الیه الوسیلة‏» همه وسایل را شامل مى‏شود:هم وسایل عبادى، هم وسایل توسل، هم شفاعت و امثال آن. درتفسیر این آیه شریفه آمده است که: نماز، روزه، شفاعت اهل بیت،محبت اهل بیت، زیارت آنان، جهاد، حج و خلاصه همه عبادت‏هایى که‏دستور آن‏ها در دین آمده وسیله است.ما اگر بخواهیم به آیه «و ابتغوا الیه الوسیلة‏» تمسک کنیم وبگوییم که توسل خوب است، این تمسک به عام در شبهه مصداقیه خودعام است که احدى تجویز نمى‏کند، «الوسیلة ما هى‏» این را بایددلیل خارج بگوید و گفته است از نماز تا محبت اهل بیت و ازمحبت اهل‏بیت تا نماز وسیله‏اند. این وسیله نه براى آن است که‏بین ما و بین خداى ما باشد بلکه این توسل براى آن است که این‏حجاب را بردارند تا آن کسى را که از رگ گردن هم به ما نزدیک‏تراست مشاهده کنیم، آن کسى که «و اعلموا ان الله یحول بین المرءو قلبه‏» را مشاهده کنیم. این کار فقط از راه عمل به نفس وشناخت نفس و سیر در نفس ساخته است از چیزهاى دیگر برنمى‏آید،انسان وقتى که در قلب خودش حضور ندارد چگونه مى‏تواند بیابد،اگر قلبش «فى حجاب‏» است «فى کنان‏» است چگونه ببیند، اگرقلبش اعماست «فانها لا تعمى الابصار و لکن تعمى القلوب التى فى‏الصدور» چگونه ببیند. توسل کارش این است که این چشم را بینامى‏کند وقتى انسان را بینا کرد مى‏بیند. نقش عبادت‏ها این است که‏انسان را بصیر مى‏کند وقتى انسان بصیر شد مى‏بیند وگرنه فاصله‏نیست. موجودات دیگر، این گونه نیستند بلکه فقط انسان چنین‏ویژگى ممتاز را داراست

 


قرب به خدا
در حکمت اسلامى ثابت شده است که هستى داراى درجات و مراتبى است که پایین‏ترین مرتبه آن عالم طبیعت و عالیترین درجه آن ذات اقدس الهى است که همان حقیقت هستى است.انسان هر چه در نتیجه تحصیل فضایل الهى در درجات وجود بالاتر رود، به همان نسبت به ساحت قدس ربوبى نزدیکتر و مقربتر مى‏شود و از آثار معنوى نامتناهى آن برخوردار مى‏گردد.
بنابر این، تقرب به خدا امرى واقعى و عینى است یعنى براى بندگان خدا بسوى درگاه الهى مدارجى است که هر چه در این مدارج و معارج بالاتر روند به آستان ربوبى نزدیکتر مى‏شوند و در این نزدیکى است که هر کمالى براى انسان حاصل است.اگر پرتوى از جمال لایزال الهى در دل مستعد بنده‏اى بتابد تا حدى خواهد توانست مفهوم و حلاوت تقرب را با قلب و روح خود احساس کند.
قرب نى بالا نه پستى جستن است*قرب حق از حبس هستى رستنست‏نیست را چه جاى بالایست وزیر*نیست را نه زود و نه دورست و دیر
از آنچه گفتیم معلوم شد که قرب خداى متعال یک نقطه نیست بلکه امرى است داراى مراتب که در زیر توضیح بیشترى درباره آن خواهیم داد.
سیر انسان به سوى قرب خدا
در آغاز راه چون انسان به خود و موجودات نظر مى‏کند، آنها را موجودات مستقلى مى‏یابد که در هستى، نیازمند موجودى خارج از وجود خود نیستند و اگر نیازمندى آنها را به هم مى‏بیند، تنها نیاز ظاهرى است.به تدریج که قوه نظر و تفکر او کاملتر مى‏شود خود و موجودات را مخلوق قدرتى قاهر و مدبرى حکیم مى‏یابد.چون قدرت اندیشه او فزونى مى‏گیرد و در این سیر عقلى جلوتر مى‏رود، نه تنها آنها را موجوداتى نیازمند به خالق، بلکه عین نیاز مى‏یابد .یعنى به تدریج این سیر عقلى، انسان را به سوى معرفت خدا سوق داده و حجابهاى شک و تردید، جهل و اوهام را از پیش دیدگان عقل او کنار مى زند، اما هنوز این مرتبه از معرفت (معرفت عقلى)، کمال معرفت او بذات خداوند نیست.در کنار این سیر عقلى، سیر دیگرى نیز باید صورت پذیرد که تکامل روح در گرو آن است و آن سیر قلبى و روحى است.یعنى بعد از پیدایش ایمان، اگر انسان در تصفیه دل بکوشد و آلودگیها را از قلب و روح خود بزداید، آن معرفت عقلى به تدریج از مرحله «دانستن» به مرحله «یافتن و دیدن» مى‏رسد و بدیهى است که میان «دانستن» و «یافتن» تفاوت بسیار است.آنچه لازمه تکامل روحى انسان است، علمى است که از نوع یافتن، دیدن و شهود است نه از نوع دانستن محض، جاى اولى در دل و جاى دومى در ذهن است.ممکن است فیلسوفى بى آن که به مراتب کمال معنوى برسد، از نظر معرفت عقلى در سطحى بسیار والا قرار گیرد، بنابر این نمى‏توان تنها دانستن این مفاهیم را به حساب تکامل روحى گذاشت.اما در مرتبه کمال روحى، به طور قطع علوم و معارفى که از نوع شهود و دریافت درونى است، وجود دارند که با دیده دل مى‏توان آنها را دید و هر چه مرتبه کمال روح فراتر رود به همان اندازه این معارف شهودى بیشتر و کاملتر خواهد شد.در صورت برخوردارى از کمال روحى و معنوى است که هر چه معرفت عقلى انسان کاملتر و عمیقتر شود، به همان اندازه سیر باطنى‏او نیز کاملتر و سریعتر مى‏شود یعنى فاصله بین عقل و دل از میان مى‏رود و تکامل عقل، او را در جهت تکامل دل جلوتر مى‏برد و روح او را بیش از پیش در عالم حقایق و معنویات سیر مى‏دهد .
یکى از ادراکات شهودى که انسان در جریان سیر باطنى به آن مى‏رسد، دریافت ارتباط خود با خداست که روح هر چه این ارتباط را کاملتر و صریحتر دریافت کند (به علم حضورى)، به همان اندازه تکاملش بیشتر، و لذا به آستان ربوبى نزدیکتر است زیرا به طورى که گفتیم، تکامل روح همراه با تکامل معرفت آن است و لذا علم شهودى به این واقعیت همان کمال روح است.
از این رو مستقل پنداشتن خود و موجودات، عین بعد و دورى از درگاه خداست و همه چیز را از خدا و به سوى خدا دیدن و خود و موجودات دیگر را مملوک خدا یافتن، و هرگونه استقلال را از موجودات نفى کردن، و این معنى را با قلب و روح خود دریافتن، عین نزدیکى به خدا خواهد بود.و در این صورت موجودات به صورت آیینه‏هایى که نور جمال مطلق را باز مى‏تابانند جلوه خواهند کرد نه به صورت حجابهایى که بین انسان و خدا حایلند.
نفى استقلال از غیر خدا
واضح است که ریشه هرگونه خود بینى و غفلت از خدا در همین تصور استقلال براى خود و دیگران است؛ چه، اگر کسى براى خود هیچ گونه استقلالى قایل نشود در این صورت چگونه مى‏تواند خود را به جاى خدا بنشاند و در عمل به پرستش خود بپردازد؟ خودپرستى و خودبینى از این جا سرچشمه مى‏گیرد که انسان و لو به زبان اظهار نکند که در عمل براى خود استقلالى در برابر خدا قایل است؛ و یا وقتى براى جلب توجه دیگران و کسب محبوبیت در نزد آنان، یا طمع خیرى و یا خوف صدمه و ضررى، عمل خود را آمیخته به ریا مى‏کند و از محور اخلاص به دور مى‏افتد، همه به خاطر آن است که در اعماق دل خود استقلالى براى آنها قایل است.مى‏پندارد که آنها مستقل از خدا منشأ خیر و شرى مى‏توانند بود و لذا به فکر جلب توجهشان مى‏افتد یا قصد نزدیکى به آنان را مى‏کند.زمانى که انسان‏در عمل ثابت مى‏کند که به غیر خدا توکل مى‏کند و اعتماد و پشتگرمى به ثروت، اولاد، کسان و یاران خود دارد، در این صورت چگونه مى‏تواند ادعا کند که استقلال را از غیر خدا نفى کرده و همه را مملوک خدا دانسته است؟
بنابر این، ریشه دورى از خدا، در این عامل اصلى نهفته است که انسان به چنان ارتباط بین خود و خدا پى نمى‏برد و اگر هم در مقام لفظ به آن اذعان داشته باشد، هنوز به مرتبه دریافت قلبى نرسیده و دلش به دریافت آن مطمئن نشده است.اما اگر به تدریج در سایه تکامل روحى این واقعیت را دریافت کند که هر کس هر چه دارد از او دارد و براى هیچ موجودى جز او استقلالى نیست، به طور طبیعى همراه با چنین معرفتى، اخلاص کامل جلوه خواهد کرد.
مراتب قرب به خدا
بر این اساس مى‏توان گفت که اولین مرتبه قرب به خدا پیدایش ایمان به خداست.کسى که رو به درگاه خدا ندارد، به اولین مرحله تقرب که مولود شناخت ابتدایى ـ در قالب ایمان است ـ نایل نخواهد شد.شرط لازم براى قرب به خدا و رسیدن به کمال، وارد شدن در عالم ایمان است.به طورى که اگر در ظاهر بهترین اعمال را انجام دهد و شب و روز خود را در خدمت به خلق سپرى کند اما از ایمان به خدا بى نصیب باشد، چون جهت حرکت قلب و روح او به سوى بالا و به جانب کمال مطلق نیست، از رسیدن به کمال و قرب به خدا محروم است.
بعد از پیدایش ایمان، هر اندازه انسان وابستگى و فقر وجودى خود را بهتر و روشنتر دریابد و در سایه علم و عمل، این معرفت او به دریافت قلبى تبدیل شود، به همان اندازه به درگاه رحمت الهى نزدیکتر و به ذات اقدس او مقربتر خواهد شد در این صورت است که در مى‏یابد : «با خدا همه چیز دارد و بى خدا هیچ!»
حضرت سید الشهداء (ع) در دعاى عرفه مى‏فرمایند:
ماذا وجد من فقدک و ما الذى فقد من وجدک‏چه یافت آن کس که ترا گم کرد؟ و چه گم کرد آن کس که ترا یافت؟

 

کمال درتقرب به خدا
«و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها» (شمس:۷ - ۱۰)
در مباحث گذشته، درباره این آیات شریفه و نکته‏هایى که از آن استفاده مى‏شود مطالبى بیان شد. اما دو سؤال اصلى وجود دارد که آیه در مقام بیان آنها نیست. ممکن است‏بتوان از قراین یا به کمک آیات دیگر و یا وجوه عقلى، جواب آنها را به دست آورد:
اول این که وقتى دانستیم بین «فلاح‏» و «تزکیه‏» رابطه‏اى حقیقى و تکوینى وجود دارد این سؤال مطرح مى‏شود که تزکیه‏اى که مورد تاکید قرآن کریم است و حتى پیغمبران‏علیهم‏السلام و بخصوص پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم، براى آن مبعوث شده‏اند («یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمة‏»- آل عمران: ۱۶۴ / جمعه: ۲) چیست و مصداق آن کدام است؟ در بحث پیش، گفته شد که «زکات‏»، که مصدر مجرد تزکیه و حاصل عمل تزکیه است، با اصطلاح علمى «کمال‏» تطابق دارد و مصداق «کمال‏» با توجه به بیانات قرآن کریم، قرب خداى متعال است.
دوم آن که راه رسیدن به این «تزکیه‏» و «کمال‏» چیست؟ طهارت و رشد و کمالى که باید براى نفس پدید آید از چه راهى حاصل مى‏شود؟ براى پاسخ به این سؤال، هم مى‏توان از دلایل و تاملات عقلى استفاده کرد و هم از آیات شریفه و روایات کمک گرفت. براى خوددارى از تطویل بحث، از خود آیه با تحلیل‏هاى عقلى که مى‏توان در باره آن انجام داد و برخى آیات دیگر استفاده مى‏شود:
کمال در تقرب به خدا
حقیقت کمال و زکاتى که باید حاصل شود چیزى است که به قرب و نزدیک شدن به خدا تعبیر مى‏شود و در واقع، مطلوب حقیقى و بالذات اوست و نزدیک شدن مطلوب بالتبع است. وقتى کسى مى‏خواهد به کسى یا چیزى نزدیک شود او را دوست مى‏دارد و به او علاقه‏مند است که مى‏خواهد به او نزدیک شود. به عبارت دیگر، نزدیک شدن صفتى است که مطلوبیتش ناشى از مطلوبیت‏خداست. پس آنچه اصالتا مطلوبیت و شرف ذاتى دارد خود ذات الهى است. هدف اصلى اوست: «و ان الى ربک المنتهى‏» (نجم: ۴۲); هر سیرى به سوى او منتهى مى‏شود، «یا ایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه‏» (انشقاق:۶); اى انسان، تو به سوى پروردگارت بازگشت مى‏کنى و او را ملاقات مى‏نمایى. بنابراین، او به مرتبه‏اى مى‏رسد که مى‏گوییم قرب به خدا دارد و اگر او را به همان معنایى که مى‏توانیم براى قرب بپذیریم به متعلقش نسبت دهیم باید بگوییم به خدا رسیده است. وقتى دانستیم که هدف نهایى خداى متعال است و ما باید تلاش کنیم تا به او نزدیک شویم راه این تزکیه هر چه باشد، راهى به سوى اوست. ویژگى اصلى این راه آن است که مقصدش اوست. دانشمندانى که درباره ارزش‏ها و کمالات انسان بحث کرده‏اند، مى‏گویند: چون انسان موجود ذوابعادى است مى‏توان براى هر بعدى از وجود او، کمال خاصى در نظر گرفت و مقصد مشخصى معین کرد ولى از آنجا که انسان یک موجود است و در نهایت، یک هدف نیز باید داشته باشد، این راه‏ها هر چه باشد، باید به یک هدف منتهى شود.
راهى که انسان باید بپیماید تا به مقام قرب الهى برسد چگونه راهى است؟ آیا مانند راهى است که بین دو منطقه وجود دارد و باید طى شود تا انسان به جایى برسد یا باید به آسمان‏ها برود؟ چگونه انسان به خدا نزدیک مى‏شود؟ خداى متعال موجودى جسمانى نیست و مکان مادى ندارد که انسان بتواند با طى مراحل و مسافت‏هاى مادى به او نزدیک شود. پس مراد، قرب مکانى نیست. اگر چنین بود انسان مى‏توانست نقطه‏اى را تعیین کند و بگوید که العیاذ بالله خدا آنجاست‏یا چون کعبه تشریفا بیت‏الله است مى‏توانستیم بگوییم نزدیکى ما به آن تقرب الى الله است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  41  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله یاد خدا و قرب و نزدیکی به خدا

دانلود مقاله فرانک گهری –رشته معماری

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله فرانک گهری –رشته معماری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

1 ) فرانک اُوِن گهری ( که با نام اِفریام اُوِن قولد برگ در 28 فوریه 1929 متولد شد ) معمار برنده جایزه پرتیزکر است که در لس آنجلس زندگی می کرد.
2 ) ساختمان های وی شامل سکونت شخصی اش به جاذبه گردشگری تبدیل شده است. بجز آثاری که گری به وجود می آورد، بسیاری از موزه ها، شرکت ها و شهرها به دنبال کارهای او به عنوان سنبلی از تفاوت هستند.
3 ) معروفترین کارهای وی شامل موزه پوشیده با تیتانیوم گوگنهیم در بیلبائوی اسپانیا، والت دیسنی کنسرت هال در مرکز شهر لس آنجلس ، اِکسپرینس میوزیک پروجکت در سیاتل، ویس من آرت میزیوم در مینیا پلیس، دنسینگ های در پراگِ جمهوری چک و محل سکونت شخصی اش در سانا مونیکای کالیفرنیا که باعث ترقی ناگهانی حرفه اش از « معمار روی کاغذ » شد، پدیده ای که بسیاری از معماران مشهور در دهه های شکل گیری شان از طریق آزمایش تا حدودی منحصراً بر روی کاغذ قبل از دریافت اولین سفارش عمده شان در سالهای بعد آن را تجربه می کنند.
4 ) گری در خانواده ای یهودی در تورنتوی اونتاریو به دینا آمد. کودکی خلاق که مادر بزرگش، کاپلان مشوقش بود و می توانست با او شهرهای کوچکی با استفاده از تراشه های چوب بسازد. استفاده او از فلزات موجد را، حلقه های زنجیر حصارکشی و دیگر مواد با گذراندن صبح یکشنبه ها در مغازه سخت افزار پدر بزرگش تا حدودی هوشمندانه بود. او می توانست زمانی را برای طراحی با پدر و مادرش سپری کند که او را به دنیای هنر معرفی کردند.
گری می گوید : « بنابراین ژن های خلاق دست به کار شدند، اما چون پدرم فکر می کرد من رویایی فکر می کنم، نباید به همه چیز سر بزنم. این مادرم بود که پی برد که من در انجام کارها کم حرف بودم. او به من انگیزه می داد.»
زندگی خصوصی
5 ) گهری در سال 1947 به کالیفرنیا رفته، شغلی با عنوان راننده ماشین توزیع پیدا کرده و در دانشگاه لس آنجلس سیتی مشغول به درس خواندن شد و سرانجام از مدرسه معماری دانشگاه سوسرن کالیفرنیا فارغ التحصیل شد. وی پس از فارغ التحصیلی از این دانشگاه در سال 1945 مدتی را خارج از رشته معماری و در مشاغل متعددی از جمله خدمت در ارتش ایالات متحده سپری کرد. او برای یک سال در دانشکده تحصیلات تکمیلی هاروارد در رشته شهرسازی به تحصیل پرداخت ولی قبل از پایان آن دانشکده را ترک کرد. در سال 1952 در حالی که همچنان با نام فرانک تولد برگ شناخته می شد با آنیتا اِشنایرر ازدواج کرد که به گفته فرانک اوکسی بود که به وی پیشنهاد عوض کردن اسمش را داده بود واد اسمش را به فرانک گری تغییر داد. در سال 1966 او اِشنایرر را طلاق داد و در سال 1975 گری با همسر کنونی اش بِرتا از ابل آگویلرا ازدواج کرد. او دو دختر از ازدواج اول و دو پسر از ازدواج دومش دارد.
1 ) گری به دلیل اینکه بزرگ شده کانادا است یکی از طرفداران پرو پا قرص هاکی می باشد. گری در دفترش یک لیگ هاکی به اسم FOG ( که از اولین حرف کلمات فرانگ اُوِن گری تشکیل شده ) ترتیب داد، اگرچه اصلاً با انها بازی نمی کند. در سال 2004 کاپ جام جهانی هاکی را طراحی کرد. او با یک روانکاو، میلتون وِکسلر ملاقات کرد و به وکسلر اجازه داد تا در روزنامه ها در مورد وی اظهارنظر کند. گری دارای تابعیت دوگانه ی ایالات متحده و کانادا است. او در سانتامونیکایی کالیفرنیا زندگی می کند و به فعالیت بیرون از لس آنجلس ادامه می دهد.
سبک معماری
2 ) در آن معنا اغلب از De Con به عنوان و رای ساختار گرایی در طبیعت به خاطر توانایی این سبک در رفتن به فرای مقام فعلی تعریف ساختاری یاد می شود. کاربرد این سبک در معماری به فاصله گرفتن از نوگرایی در انتقاد ذاتی اش از نظر فرهنگی وارث مفروضاتی مثل اهداف اجتماعی و اجبار کاربردی تمایل دارد. به خاطر موضوع بناهای De Con برخلاف بناهای نوگرای اولیه نیازی به بازتاب افکار جهانی یا اجتماعی خاصی مثل سرعت یا عمومیت فرم ندارند و این اعتماد را که فرم از کاربرد تبعیت می کند را بازتاب نمی کند. محل اقامت خودِ گری، سانتا مونیکا نمونه بارز معماری ساخت شکنی است، از آنجایی که به طور چشمگیری از بافت اصلی خود جدا شد، و در چنین حالتی می توان گفت از آنجایی که هدف مربوط به فضای اصلی را برهم زده است.
3 ) گری گاهی با بخش معماری آنچه که به عنوان « دانشگاه لس آنجلس » و « دانشگاه سانتا مونیکا » شناخته می شود همکاری می کند. اگرچه تکامل این طرح و وجود چنین دانشگاهی به علت نبود فلسفه یا نظریه متحد بحث انگیز است. این طرح از تولید مناطق لس آنجلس ، گروهی که در معماری پست مدرن بسیار موثر بوده اند نشأت گرفته که شامل هم عصران برجسته گری مثل رادیک اُوِن لوس و برنده جایزه پرتیزکر تام مانیه بورفویس و همچنین دانشگاه های مشهور معماری در موسسه معماری دانشگاه سوسرن کالیفرنیا ( که با مشارکت تام مانیه بنیانگذار گردید)، USC , UCLA می باشد.
4 ) گاهی سبک گری ناتمام یا حتی ناقص به نظر می رسد اما این کار با جنبش هُنری «Aunk» در کالیفرنیا در دهه 1960 و اوایل دهه 1970 که به استفاده از اشیاء ارزان قالبسازی شده و ابزار غیرسنتی مثل گل خاک رس برای تو هنر مهم را نمایان می کند، موافق است.

 


گری را « پیشوای حلقه زنجیره ای حصارکشی و فلزات روکشی موجدار » نامیده اند ( ب - آدامنر) . اگرچه در نمایشگاه مرور بر آثارگیری در موزه ویتنی (نیویورک) در سال 1988 مشخص شد که او همچنین هنرمند سنتی با تجربه ای است که تاریخ هنر اروپا را می داند و به مجسمه سازی و نقاشی معاصر آشنایی دارد.
نقد
1 ) کارگری منتقدان خودش را دارد، برخی از انتقادات چنین است :
 ساختمان ها با ابعاد اَشکال بدون کاربرد، مصالح ساختمانی را به هدر می دهند.
 ساختمان ها به ظاهر بدون توجه به آب و هوای محلی طراحی شده اند.
 نمای یک ساختمان به ویژه در موزه ها و میادین بر استفاده کاربردی از ان ترجیح داده می شود.
 به نظر ساختمان ها به محیط اصلی خودشان تعلق ندارند.
دیگر جنبه های قابل ذکر در مورد شغلش :
جوایز
2 ) گری در سال 1974 به عنوان عضو شورای مدیران دانشکده موسسه معماران آمریکای (A . F . A) انتخاب شد و جوایر A . F . A ملی، منطقه ای و محلی بسیاری از جمله نشان طلای فصل A . F . A لس آنجلس را دریافت کرد. در حال حاضر او در گروه نظارت جایزه معماری آقاخان مشغول به کار است فرانک گری در سال 1989 در معبد تودایی جی بود هیستا جایزه معماری پرتیزکر را از آن خود کرد.
جایزه پرتیزکر به معمار زنده ای تعلق می گیرد که اثرش ترکیبی از ویژگی های هوش، بینش و تعهد که اعانه استوار و مهمی را به انسانیت می بخشد و تفکر محیطی هنر معماری را ایجاد می کنند را داشته باشد.
دانشگاه
1 ) گری استاد ممتاز معماری در دانشگاه کلمبیا است و همچنین در دانشکده معماری میل نیز تدریس می کند. او از دانشگاه هنر و صنعت کالیفرنیا، دانشگاه صنعتی نووا اِسکوتیا، دانشکده طراحی رووایسلند، موسسه هنری کالیفرنیا و موسسه هنری اوتیس در دانشکده طراحی پارسونز مفتخر به دریافت مدرک دکترای افتخار شد. از سال 1982 تا 1989 در دانشگاه ییل نظام استادی چارلوت داونپورت در رشته معماری را بر عهده داشت. در سال 1894 ریاست جلسه اِلیوت نویس را در دانشگاه هاروارد برعهده داشت.

 

 

 


بودجه
1 ) گری در جدی گرفتن هزینه مشتریان خود شهرتی به دست آورد. طرح های پیچیده و نو مثل طرح های گری به طور مشخصی بر بودجه استوار است. اوپراهاوس سیدنی که با موزه گوگنهیم بیلبانو از نظر نوآوری معماری مقایسه شد، هزینه های متجاوز از 1400 درصد داشت. بنابراین این آمار زمانی اعلام شده که ساخت گوگنهیم بیلبائو مقرر و با بودجه اعلام شده به پایان رسید. گری در مصاحبه ای با مجله طراحی هاروارد توضیح داد که چگونه این کار را انجام داد. اول، اطمینان داد آنچه که او « سازماندهی هنری » می نامد را در مدت ساختن بنا به منظور جلوگیری از سودهایی سیاسی و تجارتی از مواجهه با طرح مورد اجرا قرار می دهد. دومف اطمینان می دهد که قبل از اقدام جزئیات و تخمین واقع بینانه هزینه های ساخت را به درستی انجام می دهد. سوم، او از CATLA (عملکرد دو سویه سه بعدی به کمک کامپیوتر ) استفاده می کند و با بخش های ساختمان سازی خصوصی برای کنترل هزینه ها در طول ساخت همکاری نزدیکی دارد.
منزلت آوازه
2 ) گری به عنوان چهره و تصویر معماری مدرن و به عنوان « معمار ستاره » بزرگ – واژه جدیدی که پدیده معمارانی که به نوعی از مقام شهرت رسیده اند را توصیف می کند. این عبارت معمولاً برای اشاره به معمارانی که با طراحی های برجسته و موثری که اغلب از طریق تاثیرات چشمگیرشان به آوازه و شهرت رسیده اند به کار می رود. دیگر معماران مشهور قابل ذکر شامل زَهاحدیر، تام مانیهف یشائیل گریوز، رِم کولهاس و نورمَن فوستر است که اثارشان به سمت خطوط مشخص و مخرب گرایش دارد، گری در سال 1972 با مبلمان مقطری « ایزی اِجز » مورد توجه عوم قرار گرفت. او در تبلیغات تصویری سیاه و سفید « متفاوت بیاندیشید » Apple که با شخصیت های عجیب و غریب ولی مورد احترام فلسفه طراحی Apple مشارکت داشت، حضور به هم رسانید. همچنین یکبار در قسمت « the aeven – beer inilch » به عنوان سیمپسونز در نقش خودش ظاهر شدف جایی که با تهدید کردن این افکارش از نگاه کردن به یک توپ کاغذی مچاله شده نشات می گیرد، ادای خودش را در می آورد. همچنین با صدای خودش در برنامه تلویزیونی آرتوپور، جایی که به آرتور و دوستانش کمک کرد تا یک خانه چوبی جدید طراحی کنند شرکت کرده اِستیو سمپل، رئیس دانشگاه جنوبی کالیفرنیا به گری گفت : « ... پس از جورج لوکاس توبرجسته ترین فارغ التحصیل ما هستی. »

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   12 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فرانک گهری –رشته معماری

دانلودمقاله مختصری در مورد رهی معیری

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله مختصری در مورد رهی معیری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


محمد حسن معیری متخلص به رهی در تهران پا به هستی گذاشت رهی در نقاشی ، موسیقی وسرودن غزلهای زیبا وشورانگیز توانا بود رهی از شیفتگان سعدی است فرط عشق به سعدی سخن وی را از رنگ وبوی شیوه استاد برخوردار کرده ومزایای غزلسرای بزرگ درگفته های رهی متجلی است . سادگی ، روانی ، مراعات نظم جمله که به ترکیب کلام ، روشنی وشفافیت می بخشد . رهی به سال 1288 هجری شمسی در تهران دی ده به جهان گشود
توتماشاگر خلقی و من از باده شوق مستم آنگونه که یارای تماشایم نیست
بسراپای تو سرو سهی قامت من کز تو فارغ سرمویی به سرپایم نیست
چه یقینی است کز آن چشمه نوشبنم هست چه بلائی است کز آن ظلم و بالایم نیست ؟

 

رهی را می توان چهارمین غزلسرا از متاخرین به شمار آورد که در اقتضای اثر شیخ موفق بیرون آمده سومی معتمدالدوله نشاط که پختگی حافظ نیز درغزلهای وی دیده می شود و اینک رهی معیری که به حریم استاد نزدیک شده است ولی با این تفاوت آشکار که به حد زیاد و محسوسی نازک خیالی و غزلسرایان سبک هندی در گفته های وی دیه میشود باید اضافه کرد ه پیوسته میان سعدی و پیروانش این تفاوت هست که از گفته های وی شادابی و جوانی می تراود و کمتر به عجز و ناله می گراید به همان گونه که دکتر صورتگر فردوسی را می ستاید رهی به سعدی روی آورده است ولی با این خصوصیت که در پسند خود متعصب و متحجر نشده است او استادان سخن را نه تنها خوانده و مطالعه کرده است بلکه بسیاری از انها را چشیده پذیرفته واز آنها فیض گرفته است گاهی از سایر شاعران بزرگ که در مداری دیگر سیر میکنند وبه کلی از سبک شیخ ونظامی دورند ، به وجد و شوق می آید و آثار آنها در پاره ای ازگفته های وی دیده می شود .
چنانکه در چند سال اخیر گاهی غزلهایی سروده است که گرمی زبان مولانا از آن ساطع می شود بدون تردید یکی از کسانی که به پاکی لفظ و حسن ترکیب مشهور است رهی معیری است که در سخنانش کمتر به ترکیب و تعبیر فرو افتاده مواجه می ویم رهی علاوه بر غزل قطعات و مثنویهایی دارد که ابتکار و بدعت وی را در مضمون آفرینی ظاهر می سازد و شاید از این حیث ارزش آنها بیشتر از غزل ها می باشد علاوه بر موزونی طبع ، خوبی کلام او نتیجه مطالعه زیاد در دیوان استاد سخن در احاطه ایست که بر گفته آنان دارد ودرعین حال تمامغزلسرایان بعد از حافظ را دقیق مرور کرده است وازین رو به انتخاب کلمه ، ترکیب جمله به حد وسواس اهمیت می هد واین موهبت را نیز دانستند که با نظر انتقاد به گفته خود نگریسته ، در تغییر واصلاح آن اهتمام می ورزد و شاید به همین دلیل تحفه سخنش بیش از هر شاعر دیگر معاصر بر سزبانهاست .

 

سراینده ای پیش داننده ای فغان کرداز جور خونخواره دزد
که از نظرم و نثرم دو گنجینه بود ربود از سرایم ستمکار دزد
بنالید مسکین : که بیچاره من بخندید دانا : که بیچاره دزد

رهی که فرزند خاندان بزرگ و اصیل ونجیب بود نیاکان رهی از روزگار سلطنت شاه تا اواخر دوران قاجار همواره مصدر خدمات مهم و از رجال عصر خویش بودند . ذوق هنری و طبع لطیف در خاندان رهی موروثی است . میرزا عباس فروغی بسطامی غزلسرای شهید دوره ناصری نیز از این خاندان برخاسته است .
رهی از آغاز کودکی در شعر و موسیقی و نقاشی ، استعدادی شگفتانگیز داشت و از 13 سالگی به شاعری پرداخت واین رباعی زیبا در سن 17 سالگی در طبع جوان و پرشور وی تراوش کرده است
کاش امشبم آن شمع طرب می آمد وین روز مفارقت به سر می آمد
آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست ای کاش که جان ما به لب می آمد

 

رهی پس از فراغت ازتحصیل و مطالعه درفنون ادب به خدمت دولت آمد ، اما در دوران خدمت نیز همواره به مطالعه آثار منظوم استادان سخن فارسی و تتبع شعرهای آنان اشتغال داشت واز راه این ممارست وتتبع دائمی توشه فراوان اندوخت و بر قوت طیع خویش در سخن سرایی بیفزود وعلاوه بر ایندر اغلب محافل هنری و انجمن های ادبی عضویت یافت و به ادب و هنر ایران خدمت سزاواری انجام داد .
سرود معروف وطنی زیر از استاد رهی است .
تو ای پرگهر خاک ایران زمین که والاتر از سپهر برین
هنر زنده از پرتو نام توست جهان سرخوش ازجرعه جام توست
رهی در سرودن اشعاری که دارای موضعهای سیاسی و اجتماعی است نیز استادی تواناست وبسیاری از اینگونه اشعار وی که از جهات مختلف اهمیت بسیار دارد با امضاهای (زاغچه ، شاه پریون ) در روزنامه ها و مجله های سیاسی و فکاهی انتشار یافته . رهی در سال 1336 با هیاتی از فضلاء و ادبا مطبوعات کشور به ترکیه سفر کرد و و مدت یک ماه میهمان آن دولت بود و در شهر قونیه توفیق زیارت تربت مولانا نصیب وی شد.
سال بعد برای شرکت در جن یادبود چهلمین سالگرد انقلاب اکتبر اتحاد جماهیر شوروی دعوت شد و با شرق شناسان و دبای شوروی ملاقات کرد . در سال 1338 رهسپار ایتالیا و فرانسه شد .
در مهرماه 1341 برای شرکت در نهصدمین سال وفات خواجه عبدالله انصاری به دعوت دولت افغانستان به کابلعزیمت کرد .
دوباره در سال 1346 برای شرکت در جشن انقلاب استقلال کشور افغانستان رهسپار آن دیار شد .
صبا از من پیامی ده به ان صیاد سنگین دل که تا گل در چمن باقی است آزادم کند یا نه
من از یاد عزیزان یک نفس غافل نیم اما نمی دانم که بعد از من کسی یادم کند یا نه
رهی از ناله ام خون می چکد اما نمی دانم که آن بیدادگر گوشی به فریادم کند یا نه

 

رهی در سن 60 سالگی درگذشت و با مرگش ایران اعری نامور و استادی به حق را از دست داد
بر سنگ مزارم سروده ام
الا ، ای رهگذر کز راه یاری قدم بر تربت ما می گذاری
در اینحا شاهدی غمناک خفته است رهی در سینه این خاک خفته است
فرو خفته چو گل با سینه چاک فروزان آتشی در سینه خاک
بنه مرهم زاشکی داغ ما را بزن آبی بر این آتش خدا را
به شبها شمع بزم افروز بودیم که از روشندلی چون روز بودیم
کنون شمع مزاری نیست ما را چراغ شام تاری نیست ما را
ز سوز سینه با ما همرهی کن
  
چو بینی عاشقی یاد رهی کن

 


غنچه نو شکفته را ماند نرگس نیم خفته را ماند
دامن افشان گذشت و باز نگشت عمر از دست رفته را ماند
قد موزون او بجامه سرخ سرو آتش گرفته را ماند
نیمه جان شد دل از تغافل یار صید از یاد رفته را ماند
سوز عشق تو خیزد از نفسم بوی در گل نهفته را ماند
رفته ازناله رهی تاثیر

 

  
حرف بسیار گفته را ماند

 


ساقی بده پیمانه ای زان می که بی خوشم کند برحسن شورانگیز تو عاشق تر از پیشم کند
زان که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویش کند
نور سحرگاهی دهدفیضی که می خواهی دهد با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند
سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا وزمن رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند
بستاند ای سرو سهی سودای هستی از رهی

 

  
یغما کند اندیشه را دور از بد اندیشم کند

 

بر خاطر ما گرد ملامت ننشیند آئینه صبحیم و غباری نپذیریم
ما چشمه نوریم و بتابیم و بخندیم

 

  
مازنده عشقیم و نمیریم

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مختصری در مورد رهی معیری

دانلودمقاله تاریخ زبان فارسی

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله تاریخ زبان فارسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
دانشمندان زبان شناس برآنند که زبان های امروزی دنیا بر سه بخش است :
نخست - بخش یک هجایی (یک سیلابی) و این قسم زبانها را زبان­های ریشگی نامند، زیرا لغات این زبانها تنها یک ریشه است که به اول یا آخر آن هجاهایی نیفزودهاند. زبان چینی، آنامی و سیامی را از این دسته میدانند، در زبانهای ریشگی شمارهی لغتها محدود است، چنانکه گویند چینیان برای بیان فکر خود ناگریزند لغات را پس و پیش کنند یا مراد خود را با تغییر لحن و آهنگ کلمه بفهمانند.
دوم - بخش زبانهای ملتصق این زبانها یک هجایی نیست چه در لغات این زبان به هنگام اشتقاق هجاهایی بر ریشهی اصلی افزوده میشود ولی ریشهی اصلی از افزودن هجاها هیچگاه تغییر نمی‌کند و دست نمی‌خورد و هرچه بر او افزایند به آخر او الحاق میشود. مردمی که زبانشان را ملتصق خوانند اینانند :
1- مردم اورال و آلتایی که شاخهای از نژاد زردپوست میباشند مانند مغولان و تاتاران و ترکان و مردم دونغوز و فین و ساموئید و بیشتر ساکنان سیبریا و دشت قبچاق
2- مردم ژاپن و اهالی کره
3- دراوید و باسک از مردم هند
4- بومیان آمریکا‌
5- مردم نوبی (جنوب مصر در آفریقا) مردم هُوتْ تِنْ تُتْ مردم کافرْ و سیاه پوستان آفریقا
6- مردم استرالیا
سوم - بخش زبانهای پیوندی، در این زبانها بر ریشه و مادهی لغات هجاهایی افزوده میشود ولی نه تنها به آخر ریشه، بلکه به آخر و اول ریشه هم - دیگر اینکه ریشهی لغت بر اثر افزایش تغییر می‌کند، گویی که ریشه با آنچه بر وی افزوده شده است جوش خورده و پیوند یافته است - به خلاف زبان ملتصق که چون ریشه تغییر نمی‌کند هجاهایی که بر ریشه افزوده است مثل آن است که به ریشه چسبانده باشند نه با او پیوسته باشد.
زبانهای پیوندی اینهاست :
الف - زبانهای سامی مانند عبری، عربی و آرامی که بعد سُریانی نامیده شد، و در عهد قدیم زبانهای فنیقی و بابلی و آشوری و زبان مردم «قرطاجنه» که شعبه بودهاند از فنیقیان و زبان حیمری.
ب - زبانهای مردم هند و اروپایی به معنی اعم: آریاییان هند - آریاییان ایران - یونانیان - ایتالیاییان - مردا سِلْت (بومیان اروپایی غربی) ژرمنی (آلمان و آنگلوساکسون و مردم اسکاندیناوی) - لِتْ و لیتوانی و سلاو (که روس و سلاوهای شرقی اروپا و مردم بلغار و صرب و سایر سلاوهای بالکان باشند)
علمای زبان شناسی برآنند که زبانهای بخش سوم از مراحل زبانهای بخش اول و دوم در گذشته و ترقی کرده تا بدین درجه رسیده است - یعنی این زبانها مستقلا در سیر تطور کمال یافته و به مرحلهای رسیده است که اکنون مشاهده میکنیم و ما در این پاره به تفصیل گفتگو خواهیم کرد.
زبان پارسی
فارسی زبانی است که امروز بیشتر مردم ایران، افغانستان، تاجیکستان و قسمتی از هند، ترکستان، قفقاز و بین النهرین بدان زبان سخن میگویند، نامه مینویسند و شعر می‌سرایند.
تاریخ زبان ایران تا هفتصد سال پیش از مسیح روشن و در دست است و از آن پیش نیز از روی آگاهیهای علمی دیگر میدانیم که در سرزمین پهناور ایران - سرزمینی که از سوی خراسان (مشرق) به مرز تبت و ریگزار ترکستان چین و از جنوب شرقی به کشور پنجاب و از نیمروز (جنوب) به سند و خلیج پارس و بحر عمان و از شمال به کشور سکاها و سارماتها (جنوبی روسیه امروز) تا دانوب و یونان و از مغرب به کشور سوریه و دشت حجاز و یمن میپیوست مردم به زبانی که ریشه و اصل زبان امروز ماست سخن می‌گفته‌اند.
زرتشت پیمبر ایرانی میگوید که ایرانیان از سرزمینی که «اَیْرانَ وَیجَ» نام داشت و ویژهی ایرانیان بود، به سبب سرمای سخت و پیدا آمدن ارواح اهریمنی کوچ کردند و به سرزمین ایران درآمدند. دانشمندان دیگر نیز دریافتهاند که طایفه ی «اَیْریا» از سرزمینی که زادگاه اصلی آنان بود برخاسته گروهی به ایران، گروهی به پنجاب و برخی به اروپا شتافتهاند و در این کشورها به کار کشاورزی و چوپانی پرداختهاند و زبان مردم ایران، هند و اروپا همه شاخههایی هستند که از آن بیخ رسته و باز هر شاخ شاخهی دیگر زده و هر شاخهبرگ و باری دیگرگون برآورده است.
در علم نژادشناسی مردم اروپایی را به هشت شعبه بخش کردهاند و زبان آنان را نیز از یک اصل دانستهاند به طریقی که گذشت.
ما را اینجا به سایر زبانها کاری نیست، چه آن علم خود به دانستنیهای دیگر که آن را زبان ‌شناسی و فقه اللغه گویند باز بسته است. ما باید بدانیم که تاریخ زبان مادری ما از روزی که نیاکان ما بدین سرزمین درآمدهاند تا به امروز چه بوده است و چه شده است و چه تطورها و گردشهایی در آن یافته است، از این رو به قدیمترین زبانهای ایران باز می­گردیم.
زبان مادی
قدیم ترین یادگاری که از زندگی نیاکان باستانی ما باقی است «نُسک های اَوسْتا» است که شامل سرودههای دینی، احکام مذهبی و محتوی تواریخی است که شاهنامهی فردوسی نمودار آن است و مطالب تاریخی آن کتاب از «کیومرث» تا زمان «گشتاسب شاه» میپیوندد، و پادشاهی اَپَرداتَه (پیشدادیان)،کَویان (کیان) و زمانهی هفت خدایی را با هجوم بیگانگان، مانند: اژیدهاک (ضحاک) و فراسیاک تور (افراسیاب) ترک تا پیدا آمدن زردتشت سپیتمان شرح میدهد.
در این روایات همه جا میرساند که رشتهی ارتباط سیاسی، اجتماعی و ادبی ایران هیچ وقت نگسسته و زبان این کشور نیز به قدیم ترین زبانهای تاریخی یا قبل از تاریخ میپیوندد و «گاثهی زردشت» نمونهی کهنترین آن زبانهاست.
اما آنچه از تواریخ ایران، روم، نوشتههای سمگ و تواریخ دیگر مردم همسایه بر میآید، دوران تاریخی ایران از مردم «ماد» که یونانیان آن را مدی و به زبان دری «مای» و «ماه» گویند برنمی‌گذرد، و پیداست که زبان مردم ماد یا ماه زبانی بوده است که با زبان دورهی بعد از خود که زبان پادشاهان هخامنشی باشد تفاوتی نداشته، زیرا هرگاه زبان مردم ماد که بخش بزرگ ایرانیان و مهمترین شهرنشینان آریایی آن زمان بودهاند با زبان فارسی هخامنشی تفاوتی می‌داشت. هر آینه «کورش»، «داریوش» و غیره در کتیبههای خود که به سه زبان فارسی، آشوری و عیلامی است، زبان مادی را هم میافزودند تا بخشی بزرگ از مردم کشور خود را از فهم آن نبشتهها ناکام نگذارند، از این رو مسلم است که زبان مادی خود، زبان فارسی باستانی یا نزدیک بدان و لهجهای از آن زبان بوده است و از نام پادشاهان ماد مانند «فراَ اوَرْت»، «خشِثَرْیت»، «فْروَرَتْیش»، «هُووَخشَثْرَهْ»، «آستیاک – اژی دهاک»، «اَرتی سس- اَرته یس- اَرته کاس آ» به لفظ «اَرْتَ» آغاز میشود و «اِسْپادا» که سپاد و سپاه باشد نیز یکی این دو زبان معلوم میگردد.
«هرودوت» در جایی که از دایهی کورش اول یاد میکند میگوید، نام وی «سْپاکُو» بوده، سپس آورده است که «سپاکو» به زبان مادی، سگ ماده را گویند و معلوم است که نام سگ «سپاک» بوده است و (واو) آخر این کلمه حرف تأنیث است که هنوز هم این حرف در واژهی بانو و در پسرو، دادو، دخترو و کاکو به عنوان تصغیر یا از روی عطوفت و رأفت باقی است، یکی از رجال آن زمان نیز (سپاکا) نام داشته است که واژهی نرینهی سپاکو باشد.
بعضی از دانشمندان را عقیده چنان است که گاثهی زردشت به زبان مادی است و نیز برخی برآنند که زبان کردی که یکی از شاخههای زبان ایرانی است از باقیماندههای زبان ماد است بالجمله چون تا امروز هنوز کتیبهی سنگی یا سفالی از مردم ماد به دست نیامده است نمیتوان زیاده بر این دربارهی آن زبان چیزی گفت مگر از این پس چیزی کشف گردد و آگاهی بیشتری از این زبان بر معلومات بشر چهره گشاید.
اوستا و زند
زبان دیگر زبان «اَوِسْتا» است.
اوستا در اصل «اَوْپِسْتاکْ» است به معنی بنیان جا افتاده و محکم، کنایه است از آیات محکمات و شریعت پابرجای و به صیغهی صفت مشبهه است، در «تاریخ طبری» و دیگر متقدمان از مورخان عرب «ابستاق» و «افستاق» ضبط شده است و در زبان دری «اُوسْتا - اُسْتا - وُسْت - اُسْت» به اختلاف دیده میشود و همه جا با لفظ «زند» ردیف آمده است - کاف آخر «اوپستاک» که از قبیل کاف «داناک» و «تواناک» است در زبان دری حذف میشود و تلفظ صحیح این کلمه بایستی «اوْپِستا» باشد ولی به تقلید شعرایی که بضرورت این کلمه را مخفف ساختهاند ما آن لفظ را «اوْسِتْا» خوانیم.
اما لفظ زند از آزنتی «Azanti» و به معنی گزارش و ترجمه است و مراد از زند کتب پهلوی است که نخستین بار کتاب اوستا بدان زبان ترجمه شده است و پازند مخفف «پات زند» میباشد که با پیشاوند «پات» ترکیب یافته و به معنی دوباره گزارش یا ترجمه و برگردانیدن زند است به زبان خالص دری.
پازند عبارت است از نُسکهایی که زند را به خط اوستایی و به زبان فارسی دری ترجمه کرده باشند و از این رو متأخران خط اوستایی را خط پازند نامند و ما باز از آن صحبت خواهیم کرد.
قسمتی از اوستا عبارت بوده است از قصیدههایی (سرودهایی) به شعر هجایی در ستایش اورمزد و سایر خدایان اَرْیایی (امشاسپنتان) که سمت زیردستی یا مظهریت نسبت به اورمزد و خدای بزرگ یگانه داشتهاند و اشاراتی داشته در بیان بنیان خلقت و وجود کیومرث و گاو نخستین «ایوداذ» و کشته شدن گاو و کیومرث به دست اهرمن و پیدا شدن نطفهی کیومرث در زیر خاک به شکل دو گیاه که نام آن دو (مهری و مهریانی - مردی و مردانه - ملهی و ملهیانه - میشی و میشانه - به اختلاف روایات) بوده است و مورخان آن را از جنس «ریواس» دانند و ظاهرا مرادشان همان «مهر گیاه» معروف باشد. و نیز مطالبی داشته در پادشاهی هوشنگ (هوشهنگ)، طهمورث، جمشید، ضحاک (اژدهاک)، فریدون، سلم، تور، ایرج، منوچهر، کیقباد، کاوس، سیاوخش، کیخسرو، افراسیاب، لهراسب، گشتاسب، زرتشت، خانوادهی زرتشت، جمعی دیگر از وزرا و خاندانهای تورانی و ایرانی و نیز اوراد، دعاها، نمازها، احکام دینی، دستورالعملهای پراکنده در آداب و اصطلاحات مذهبی و امثال اینها و پیداست که این کتاب از اثر فکر یک نفر نیست و یا قسمتهایی از اوستا بعدها نوشته شده است و چنین گویند که «گاثه» قدیمترین قسمت اوستا است و سایر قسمت ها به آن کهنگی نیست.
اینک شرحی که راجع به جمع آوری اوستا از روایات مختلف و از اسناد پهلوی در دست است یادآوری مینماییم :
گویند اوستای قدیم دارای 815 فصل بوده است منقسم به 21 نسک یا کتاب و در عهد ساسانیان پس از گردآوری اوستا از آن جمله 348 فصل به دست آمد که آن جمله را نیز به 21 نسک تقسیم کردند و دانشمندان محقق 21 نسک ساسانی را به 345700 کلمه برآورد کردهاند و از این جمله امروز 83000 کلمه در اوستای فعلی موجود و باقی به تاراج حادثات رفته است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله تاریخ زبان فارسی

دانلود مقاله کنترل و کاهش پدیده کودک آزاری

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله کنترل و کاهش پدیده کودک آزاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه:
انسان در طول دوران کودکی یکی از آسیب پذیرترین دوره های عمر خود را می گذراند و به نظر می رسد با وجود پیشرفتهای همه جانبه در علوم و تکنولوژی این روند همچنان ادامه دارد همه روزه کودکان بسیاری در جهان بر اثر بیماری های قابل پیشگیری جان خود ار از دست می دهند و تعداد بیشماری نیز با مخاطراتی روبرو می شوند که مانع حفظ سلامت و رشد آنان می گردد. فقر بیسوادی سو تغذیه جنگ انواع سود استفاده ها تبعیض نژادی و نداشتن امنیت از جمله مواردی هستند که همواره کودکان را در سراسر جهان مورد تهدید جدی قرار داده اند.
پیامدهای ناگوار کودک آزاری تنها متوجه کودک و خانواده وی نبوده و همه جامعه را در برمی گیرد زیرا کودکان آزار دیده امروزه اشخاص آزار گر فردا خواهند بود و این تسلسل همچنان ادامه خواهد داشت. افرادیکه در کودکی در معرض اذیت و آزار قرار گرفته اند نمی توانند در آینده تعاملی سالم و منطقی با دیگر اعضای جامعه بر قرار کنند بنابراین هزینه های بالایی برای از دست رفتن ظرفیتهای به همه جامعه تحلیل می شود.
بررسی های انجام شده ثابت می کند که افراد خشن در دوران کودکی قربانی یا شاهد خشونت بوده اند . به این ترتیب خشونت خانگی به یک فرد خاتمه نمی یابد و قربانی در بزرگسالی و پس از تشکیل خانواده همان رفتار را فرا گرفته و در خانواده آن را جهت حل تعارض ها و تنش های خانوادگی به کار می گیرد. اثرات سوآزا رو اذیت کودکان به دو صورت کوتاه مدت و دراز مدت بروزمی کند.
اثرات طولانی مدت سو رفتار بر کودکان می تواند باعث تاخیر در رشد و نمو آنها گردد .
در جوامع اولیه با این که قوانین و مقررات مدون وجود نداشت لکن برای حفظ نظم و امنیت در اجتماع نظامات سختی حکم فرما بود و مختلف از نظام اجتماعی یک فرد خبیث و غیر قابل ترحم محسوب می شد و مردم برای در امان بودن از غصب الهی او را به شدت مجازات می کردند . عفو و گذشت جزو معایب به شمار می رفت انتقام حد وحصری نداشت و غالبل اطفال قربانی انتقام جویی می شدند.
از قرون وسطی تا آغاز دوران انقلاب صنعتی کودکان همواره به صورت قشر زیر دست و آسیب پذیر جامعه به شمار می رفته اند آغاز دوران صنعتی مصادف بود با بیکاری کشیدن از کودکان در کارخانجات صنعتی که نهایتا این موضوع منجر به وضع «قانون کار کودکان» در ایالات متحده باشد با این حال موضوع کودک آزاری طی چند دهه اخیر یعنی از زمانیکه اصلاح نشانگان کود ک مصدوم توسط هنری کمپ در سال 1962 ابلاغ گردید به شکل جدی مطرح شده است.
در سال 1979 واقعه بی نظیری در زندگی کودکان در سطح جهان تحت عنوان «سال جهانی کودک» به در خواست 149 کشور عضو سازمان ملل اتفاق افتاد که باید تلاش همگانی و جهانی برای بهبود وضعیت کودکان به شمار آید. در آن اجلاس مقرر شد کمیته های خاصی برای پرداختن به موضوع «کودک آزاری» و تاکید بر حقوق کودک در کشورهای عضو تاسیس و مشغول به کار شوند.
در ایران نیز در سال 1381 «قانون حمایت از کودکان و نوجوانان» در مجلس تصویب شد تا مانع آزاری و شکنجه کودکان توسط والدین گردد. لازم به ذکر است که اقدامات تربیتی والدین در این قانون مستثنی است.
از سوی دیگر توجه به اینکه نکته ضروریست که کودکی که قربانی کودک آزاری و سو استفاده شده چنانچه در زمان کودکی حمایت های لازم خانوادگی را از سوی یک والد سالم دریافت کرده باشد زنجیره یا چرخه معیوب سو رفتار قطع می گردد. همچنین آنهایی که حمایت ها و درمان های لازم کودک آزاری را دریافت داشته اند و در حال حاضر نیز دارای رابطه مناسب و بدون آزار با همسر خود هستند اقدام به آزار کودکان خود نخواهند کرد. تمامی این عوامل تشخیص زود رس کودک آزاری را مهم و حیاتی می سازد.

 

فرضیه:
فرضیه ای که برای این پژوهش می توان بیان کرد این است که اگر مسئولان کشور ما و نه تنها کشور ما بلکه تمام کشورها بیایند به قوانین که تصویب می شود عمل کنند و تنها این نباشد که حرفهایی را بزنند ولی به آن عمل نکنند. پس فرضیه ای من در این موضوع پژوهش این است که با اقداماتی که در این تحقیق بیان شده و با عمل کردن به آنها موجب کنترل و کاهش این آسیب اجتماعی یعنی کودک آزاری شوند.
اهداف:
اهداف طرح در 2 بخش کلی و اختصاصی به شرح ذیل می باشد:
هدف کلی:
کنترل و کاهش پدیده کودک آزاری
اهداف اختصاصی:
ارتقا آگاهی های گروه هدف طرح در خصوص کودک
ارتقا آگاهی های گروه هدف در خصوص مهارت های زندگی
آشنایی با منابع موجود در جامعه برای گروههای هدف
بررسی وضعیت قوانین موجود
سیاست ها:
توجه به سطوح مختلف پیشگیری
توجه به فرد خانواده و جامعه
توجه به آموزش و پژوهش
فراهم کردن زمینه های همکاری درون بخشی و برون بخشی
بهره گیری از مشارکت سازمان های غیر دولتی
شفاف سازی عملکرد ها
تخصصی و در دسترس قرار دادن خدمات به افراد

 

فرصت ها:
توجه بیشتر به مسئله حمایت از کودکان به ویژه کودکان آزار دیده در قوانین
فراگیرتر شده آموزش مهارت های زندگی
حساسیت بیشتر مسوولین و مردم نسبت به کودکان
گسترش مراکز ارایه کننده خدمات به کودکان در معرض آزار و آزار دیده
دسترسی بیشتر به منابع علمی
افزایش نیروهای متخصص در حوزه های مختلف در زمینه کودک آزاری
فعال شدن سازمان های غیر دولتی در حوزه امور کودکان
فراهم شدن زمینه های همکاری بیشتر دستگاههای مرتبط با موضوع
وجود رویکرد مذهبی و فرهنگی قوی و تاثیر گذار در جهت اعتلای ارزش انسانی و اجتماعی کودکان و نوجوانان

 

تهدیدها:
فراگیر نشدن آموزش مهارت های زندگی برای آحاد جامعه
عدم همکاری دستگاههای همکار در اجرای طرح
پنهان نگه داشتن موارد کودک آزاری در جامعه مدرسه خانواده و...
ناکافی بودن خدمات موسسات رفاهی و حمایتی به دلیل محدودیت های اجرایی
کمبود نیروی انسانی متخصص
عدم تامین اعتبار مورد نیاز دستگاهها برای اجرای فعالیت ها و برنامه ها
گروه هدف:
کلیه کودکان در معرض آزار و آزار دیده و خانواده آنان
والدین
مربیان و معلمان
مددکاران اجتماعی روانشناسان و مشاوران
کارکنان نیروی انتظامی
کارکنان دادگستری
کارکنان وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی
سایر افراد سازمانها(دولتی غیر دولتی) مرتبط با کودکان (موسی چلک 1380)
از سوی دیگر توجه به اینکه نکته ضروریست که کودکی که قربانی کودک آزاری و سو استفاده شده چنانچه در زمان کودکی حمایت های لازم خانوادگی را از سوی یک والد سالم دریافت کرده باشد زنجیره یا چرخه معیوب سو رفتار قطع می گردد. همچنین آنهایی که حمایت ها و درمان های لازم کودک آزاری را دریافت داشته اند و در حال حاضر نیز دارای رابطه مناسب و بدون آزار با همسر خود هستند اقدام به آزار کودکان خود نخواهند کرد. تمامی این عوامل تشخیص زود رس کودک آزاری را مهم و حیاتی می سازد.
تعاریف:
کودک:
بر اساس ماده یک پیمان نامه حقوق کودک و سازمان یونیسف کودک به افرادی اطلاق می شود که کمتر از 18 سال سن دارند.

 

کودک آزاری :
«هر گونه آسیب جسمی فکری جنسی سو استفاده و بی توجهی و بدرفتاری با کودکان زیر سنین 18 سال توسط فردی که حضانت و سر پرستی کودک را بر عهده دارد و یا توسط یک فرد بزرگتر که این فرد می تواند در کانون خانواده یا خارج از کانون خانواده باشد»
کودک آزاری:
درباره کودک آزاری تعاریف متعددی ارائه شده است. این تنوع و تعاریف متضاد باعث شده تا مقایسه میزان بدرفتاری در بین کشورهای مختلف غیرممکن گردد لیکن چند تعریف کلی از کودک آزاری به شرح ذیل ارائه می گردد.
نقوس سیگل و فاستر (1993) کودک آزاری را بدین گونه تعریف می کنند:
«هر گونه آسیب جسمی فکری جنسی سو استفاده و بی توجهی و بدرفتاری با کودکان زیر سنین 18 سال توسط فردی که حضانت و سرپرستی کودک را بر عهده دارد»

 

برخی روان شناسان در تعریف کودک آزاری چنین می گویند:
«کودک آزاری به پدیده ای اطلاق می گردد که کودک توسط یک فرد بزرگتر که این فرد می تواند در کانون خانواده یا خارج از کانون خانواده باشد مورد آزار و اذیت قرار گیرد این آزار ممکن است جسمی و یا روانی باشد. آزارهای روانی که به کودک اعمال می شود تبعات روحی دراز مدت به همراه داشته و سبب ترسو شدن منفعل شدن و.. کودک می شود.»
طبق قانون دادگاه خانواده ایالت نیویورک (1976) کودک آزاری یعنی:
«شرایطی که سبب می شود والدین یا سایر افرادی که به طور قانونی تامین سلامت و رفاه یک کودک زیر 18 سال را بر عهده دارند یا خود اقدام به کودک آزاری کنند ویا به دیگران اجازه دهند تا کودک را آزار و اذیت نمایند.»

 

در تعاریف دیگر از کودک آزاری آمده است:
«کودک آزاری به مفهوم توصیفی انجام هر گونه صدمه و آسیب جسمانی یا روانی(هیجانی) به کودک است. بدون ان که توضیحی مستدل و اقناعی داشته باشد.»
«آزار یک کودک می تواند به معنی آزار جسمانی بی توجهی و نادیده گرفتن طفل آزار جنسی و آزار روحی او باشد.»
«کودک آزاری را به معنی تجاوز به حقوق قانونی کودکان و رساندن آسیب بدنی و روانی به آنها تعریف کرده اند.»
«کودک آزاری رفتاری است که در آن کودک توسط اطرافیان مورد سو استفاده های مختلف جسمی جنسی و عاطفی قرار می گیرد.»
انجمن روان پزشکی امریکا در چهارمین دفترچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (1994) در فصلی تحت عنوان «سایر شرایطی که ممکن است مورد است مورد توجه بالینی قرار می داند.»
همچنین در تعریف از کودک آزاری و تعیین آن بیان شده است که «کودک آزاری و تنبیه هر دو خشونت محسوب می شوند و در کودک آزاری قصد و نیت آشکارا لذا بردن ا زآزار کودک برای وارد کردن آسیب بدنی تعریف شده است و آن می تواند گویای حالات نابهنجار روانی افراد آزار دهنده باشد. کودک آزاری نوعی خشونت جسمانی است که منجر به ایجاد جراحات و صدمات جدی به قربانی (کودک ) می شود و به صورت معمول از طرف افکار عمومی نفی می شود. کودک آزار دیده هیچ گونه یارای دفاع از خود و حتی طلب کمک از دیگران را ندارد. معمولا کودکان در صورت نیاز همیشه به کسانی پناه می برند که دوستشان دارند به اما هنگامیکه بدانند بزرگترین آزاردهندگان آنها همین افراد هستند چگونه می توانند در چنین خانوادگی رشد می کنند.
انواع کودک آزاری:
در خصوص انواع کودک آزاری صاحب نظران نظرات گوناگونی ارائه نموده اند انجمن روان پزشکی امریکا در سال 1994 کودک آزاری را شامل سه دسته آزار جسمی آزار جنسی و غفلت و بی توجهی به کودک اعلام نموه است.
لیکن برخی دیگر از صاحب نظران انواع دیگری از کودک آزاری را نیز به سه مورد ذکر شده اضافه نمود. یا طبقه بندی متفاوتی ارائه داده اند از جمله مدرس (1382) کودک آزاری عاطفی را نیز به این موارد اضافه کرده است. بهره کشی اقتصادی نوع پنجم کودک آزاری است که رزاقی(1382) به موارد بالا افزوده است. جلیلی و باقری یزدی (1382) اختلال ساختگی و کالتی را نوع دیگری از کودک آزاری می داند. موسوی چلک (1383) کودک آزاری سیاسی را نیز به عنوان یکی از انواع کودک آزاری مطرح می کند. ذیلا به طور مختصر تعریفی از انواع ذکرشده کودک آزاری ارائه می گردد.
کودک آزاری جسمانی:
به هر عملی که شامل ایراد صدمات عمدی بر بدن و یا مسموم ساختن کودک گردد اطلاق می شود. سو رفتار جسمانی ممکن است به تنهائی و یا همراه با سو رفتار جنسی اهمال کاری سو رفتار هیجانی(عاطفی) رخ دهد.
کودک آزاری جسمانی را ایراد صدمه مستقیم(مانند ضرب و شتم و سوزاندن) غیر مستقیم (مثل هل دادن و پرت کردن) و یا مسموم ساختن کودک توسط مراقب نیز تعریف می کنند که عمدتا با علائم ذیل مشخص می گردد:
1- سوختگی ها خون مردگی ها خراش ها پارگی ها و سوراخ شدگی ها
2- شکستگی ها دررفتگی ها و قطع عضو ناشی از بستن محکم کودک
3- وجود تغییرات هوشیاری ناشی از مسمومیت و یا ضربات وارده بر جمجه
کودک آزاری جنسی:
عبارت است از درگیر ساختن کودکان رشد نیافته (نابالغ) و وابسته در فعالیتهای جنسی (کودکانیکه قادر به درک این گونه امورو رضایت دادن در مورد این اعمال نمی باشند) و یا شامل اعمالی می گردد که با اقدام به آن قوانین و محرمات جامعه زیر پا گذاشته می شود همچون زنا با محارم هتک و تجاوز به عنف بچه بازی عورت نمایی نظر بازی جنسی وادار کردن کودکان به فاحشگی و استفاده از آنها در تولید فیلمهای جنسی

 

کودک آزاری هیجانی:
این نوع سو رفتار شامل طرد کردن بی اعتنائی انتقاد کردن منزوی ساختن و یا ایجاد وحشت در کودکان می گردد. در این نوع سو رفتار که شایع ترین آن سو رفتار بیانی و بدنام کردن کودک است غالبا اعتماد به نفس کودک صدمه می بیند سورفتار هیجانی را می توان در مورد کودکانیکه شاهد خشونت های خانگی بوده اند نیز مشاهده نمود.
اهمال کاری جنسی:
به احمال در زمینه فراهم آوردن غذا و پوشاک و سرپناه لازم و محیط امنی که کودک در آن قار به رشد و تکامل باشد اطلاق می گردد. هر چند این نوع سو رفتار غالبا با فقر و جهل همراه است لیکن ناتوانی و نقص در درک و پاسخ به نیازهای کودک نیز در آن دیده می شود.
اهمال کاری هیجانی- عاطفی:
شایع ترین نوع اهمال کاری هیجانی فقدان وابستگی طبیعی ما بین والدین و کودک و متعاقب آن ناتوانی در درک و پاسخ به نیازهای کودکان می باشد. یکی از انواع این نوع اهمال کاری کندی رشد روانی – اجتماعی می باشد.
اهمال کاری از نظر مراقبتهای پزشکی:
عبارت است از نقض در تهیه و تدارک درمانهای لازم جهت کودکان دچار بیماریهای مهلک و یا سایر مسایل طبی جدی و مزمن(مانند ندادن دارو به کودکان مبتلا به صرع دیابت و...)

 

اختلال ساختگی وکالتی
در این سندرم مراقب کودک(معمولا مادر) به تمارض و ایجاد علائم و نشانه های بیماری در کودک می پردازد. کودک غالبا بالیست طویلی از مشکلات طبی یا شکایات عجیب و غریب ارجاع می گردد(به عنوان مثال مادر با تزریقات مایعات سپتیک کودک را دچار سپتی سمی نموده و یا ایجاد خون مردگی در پوست کودک می نماید و گاهی با افزودن قطرات خون به نمونه ادار کودک اورا مبتلا به هماتوری قلمداد می کند.)
کودک آزاری اقتصادی:
کودکان را به کارهای سنگین و طاقت فرسا و طولانی وا داشتن
کنترل بیش از حد در استفاده و بهره برداری از پول در حوزه بهره کشی اقتصادی قراردارد. والد یا مراقبان برای کسب درآمد فشار زیادی به کودک یا حتی همسر خود تحمیل می کنند: در حالیکه در مورد نحوه خرج کردن آن هیچ گونه اختیاری به آنها نمی دهند. عدم مشارکت کودک یا همسر در نحوه و چگونگی خرج پول نیز بهره کشی مالی تلقی می شود.
کودک آزاری سیاسی:
عبارت است از استفاده کودکان برای دستیابی به مقاصد سیاسی مثلا سرقت کودکان زیر 15 سال و در جنگ و استفاده آنان برای جاسوسی و یا ازدواجهای سیاسی.

 

 

 

سبب شناسی(اتیولوژی):
کودک آزاری یک مسئله فرهنگی – اجتماعی- پزشک است و معمولا چندین عامل مشترکا در بروز آن نقش دارند. عوامل مربوط به کودک آزاری را می توان به سه گروه عمده تقسیم نمود:
الف- علل مربوط به کودک
ب-علل مربوط به والدین
ج-علل محیطی و اجتماعی
الف-علل مربوط به کودک
1- فرزند اول خانواده بودن(دختر و پسر هر دو در معرض کودک آزاری هستند و معمولا در خانواده تنها یکی از بچه ها تحت آزار جسمی قرارمی گیرد.)
2- کودکان دارای سن کمتر خصوصا بچه های زیر 5 سال به طوری که دو سوم موارد کودک آزاری جسمی در کودکان زیر 3 سال بوده است مرگ عمدتا در بچه های زیر یک سال دیده می شود.
3- نارس بودن کودک
4- داشتن معلولیت جسمی و یا عقب ماندگی ذهنی
5- بچه هایی که از حد طبیعی فعال تر هستند.
6- کودکان ساز ناپذیر وابسته و تحریک پذیر
7- کودکانیکه دائما بیمار می شوند و یا از خوردن غذا امتناع می ورزند.
8- کودکان ناخواسته و نامشروع
9- فرزند خواندگی
10- تک والدی
11- کودکانیکه دارای ظاهر فیزیکی بد هستند(لاغر زشت و بد قیافه )
ب-علل مربوط به والدین
خانواده نقش اساسی در بروز کودک آزاری دارد. مهم ترین عوامل مربوط به خانواده عبارتند از:
1- فقدان مهارتهای کافی به عنوان والد خانواده های طرد شده و دارای روابط اجتماعی محدود (چنین والدینی به دلیل روابط محدود به اطلاعات والدین خود در خصوص نگهداری و نحوه برخورد با کودک و به اطلاعات بالقوه مردمی جهت مقایسه اجتماعی رفتارهای کودکانشان و یا خود دسترسی ندارند.)
2- داشتن انتظارات غیر واقعی درک و تصور تحریف شده و اشتباهی توانائی های کودک که متناسب با سن اوست . مثلا زمانیکه کودک به دلیل نیاز به تغذیه یا علل دیگر گریه اش را متوقف نمی کند و یا یک کودک سه ساله نمی تواند غذایش را بخورد والدینش خشمگین می شوند که می تواند منجر به آزار وی گردد.
3- والدینی که به نوعی آزار و بی توجهی را در دوران کودکی خود تجربه نموده اند و یا ارتباط عاطفی ضعیفی با والدین خود داشته اند 14-10 درصد والدین بدرفتار خود تجربه مشابهی را در دوران کودکی داشته اند.) تجربیات عاطفی والدین در دوران کودکی نقش مهمی را در به کارگیری شیوه های تربیتی از سوی آنان دارد.
4- والدینی که بدرفتاری والدین سرپرست و یا معلمین خود را در دوران کودکی تجربه نموده اند همان شیوه ها را در تربیت کودکان خود به کار می گیرند و سعی دارند که این شیوه را عقلانی و منطقی جلوه دهند. همچنین والدینی کهدر کودکی خود تحت مراقبت شدید حمایتی قرار داشته اند غالبا افرادی بی اراده و دارای اعتماد به نفس پائین هستند چنین والدینی نمی توانند روابط مناسبی با فرزندان خود برقرار نمایند. لذا ناچار رفتارهای پرخاشگرانه می شوند و ممکن است اقدام به آزار کودک خود نمایند.
5- والدینی که بدون تفکر و به طور آنی عمل می کنند و از نظر فکری افرادی نابالغ خود محور زودرنج و حساس هستند این والدین به طور اشتباه رفتار طبیعی فرزندشان را نادرست پنداشته و فکر می کنند رفتار کودک از روی عمد و با سو نیت انجام شده است.
6- عقب ماندگی ذهنی والدین
7- اختلالات روانی در والدین(هذیانهای پارانوئیدی فازمانیای افراد مبتلا به اختلال خلقی دو قطبی اختلالات شخصیتی- مانند شخصیت مرزی و ضد اجتماعی- و افسردگی پس از زایمان.)
8- انحطاط اخلاقی والدین و اعتیاد به الکل یا مواد مخدر
9- سابقه اپی لپسی(صرع) خصوصا نوع گیجگاهی ویا بیماری های مغزی مانند تومورلوب پیشانی
10- زمینه بیولوژیک همانند صدمات حین زایمان و کاهش سروتونین مایع مغزی- نخاعی در موارد عدم کنترل تکانه ها.
11- پدیده روانی نقش معکوس یا Role reverse: در این موارد والدین برای ارضای خود نیازهای عاطفی خود را از کودک طلبی می کنند و محبتی را که خود از آن محروم بوده اند از فرزانشان انتظار دارند و در صورت عدم برآورده شدن توقعات عاطفی خود از سوی کودک دچار خشم می شوند.
12- والدینی که به سرگرمی و تفریحات فردی و جمعی مثل سینما میهمانی و... دلبستگی شدید دارند و حاضر به چشم پوشی از آنها نیستند.
13- والدینی که دمدمی مزاج هستند و زود به خشم می آیند و واکنش های عاطفی سطحی وافراطی دارند و تحمل کمی دربرابر استرس نشان می دهند و برنامه ای برای زندگی خود ندارند و نقش مناسب و رضایت بخش را به عنوان والد ایفا نمی کنند.
14- عدم رضایت از زندگی و یا حاملگی پی در پی و ناخواسته
15- والدینی که تنبیه کودک را نوعی آموزش انضباطی می دانند و نگرانند که بدون تنبیه جسمی کودک لوس و فاسد بار می آید.
16- تک والد بودن: مطالعات در کشورهای پیشرفته نشان می دهد 90 درصد والدینی که کودکان خود را آزار داده اند تنها زندگی می کرده اند.
17- سن پائین والدین:آزار کودکان توسط والدین جوان(سن مادر کمتر از 26 و پدر کمتراز 30 سال) بیشتر اتفاق می افتد.
18- والدین سخت گیر وجدی که تمایل به تسلط کامل بر همه چیز دارند.
19- تفاوت های شدید فرهنگی بین والدین: والدینی که در روابط بین فردی خود مشکل دارند مشکلات خود را به کودک منتقل می کنند و معمولا یکی از والدین برای رهایی از تنش های موجود سعی می کند کودک را به سوی خود جلب نماید و او را علیه همسر بشوراند و نهایتا زنجیره ای از ارتباطات متقاطع و ناصحیح در خانواده شکل می گیرد و متاسفانه در این میان کودک است که قربانی می شود.
20- بی سوادی و همچنین فقدان آموزشهای لازم نزد والدین در خصوص چگونگی رفتار با همسر و نحوه رفتار صحیحی با فرزندان.
21- بکارگیری شیوه های رفتاری نامناسب برای تربیت طفل از سوی والدین: مانند افراط کاری به صورت مراقبت های شدید حمایتی و یا بالعکس بی توجهی نسبت به کودک مانند رها کردن او به حال خود.
22- ازدواجهای زود هنگام و بدون برنامه ریزی
23- فقدان برنامه ریزی تنظیم خانواده(خانواده پر جمعیت)
ج-علل محیطی و اجتماعی
والدینی که با کودک خود بدرفتاری می کنند مربوط به طبقه نژاد مکان جغرافیایی خاصی نیستند و از مذهب تحصیلات شغل و وضعیت اجتماعی گوناگونی برخوردارند بنابراین کودک آزاری در تمامی گروههای اجتماعی دیده می شود ولی بیشتر در طبقه متوسط به پائین از نظر اجتماعی – اقتصادی دیده می شود. تحقیقات کشورهای غربی و اروپائی نشان می دهد خانواده هائی که در فقر به سر می برند بیشتر با کودکان خود بدرفتاری می کنند.
از عوامل محیطی موثر در آزار کودکان به موارد ذیل می توان اشاره کرد:
1- خانواده های با محرومیت های اجتماعی، طرد شده از اقوام و اجتماع
2- خانواده های پرجمعیت و شلوغ پرمشکل و ناسازگار
3- صنعتی شدن جوامع: کودک آزاری در کشورهای صنعتی شیوع. بیشتری دارد و عمدتا خشونت از درون خانواده اعمال می شود.
4- فشارهای اقتصادی سیاسی بیکاری و تورم
5- وجود قوانین مبنی بر مجاز شمردن تنبیه بدنی جهت تربیت و ایجاد نظم
6- فقدان حمایتهای اجتماعی

 

 

 

 

 

اقدامات اجرایی:
برای اجرای طرح انجام اقدامات ذیل مد نظر می باشد:
الف- پیشگیری سطح اول: شناسایی، اطلاع رسانی، آگاه سازی
در پیشگیری سطح اول با هدف اطلاع رسانی،آگاه سازی و شناسایی به موقع افراد در معرض آسیب اقدامات ذیل انجام می شود:
- فراگیر کردن آموزش مهارت های زندگی برای دانش آموزان اولیاء و مربیان مدارس مددکاران اجتماعی روان شناسان کارشناسان بهداشت روان کودکان در مهدهای کودک و مراکز آمادگی کارکنان نیروی انتظامی توسط سازمان های مسوول (وزارت آموزش و پرورش – وزارت بهداشت- درمان و آموزش پزشکی- وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی – سازمان تبلیغات اسلامی – سازمان بهزیستی کشور- سازمان های غیر دولتی – قوه قضاییه – نیروی انتظامی)
- شناسایی کودکان در معرض آزار و انجام مداخلات مورد نیاز به کلیه کودکان توسط سازمان های مسوول(وزارت آموزش وپرورش- وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی- سازمان بهزیستی کشور- سازمان غیر دولتی- قوه قضاییه)
- تقویت و گسترش خدمات مشاوره ای به آحاد مردم توسط سازمان های مسوول(وزارت آموزش و پرورش- سازمان ملی جوانان- دانشگاهها- سازمان بهزیستی کشور- نیروی انتظامی- سازمان های غیر دولتی)
- آموزش فرزند پروری به خانواده- مربیان توسط سازمان های مسوول(سازمان بهزیستی کشور- وزارت آموزش و پرورش- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی- سازمان تبلیغات اسلامی- سازمان های غیر دولتی- صدا و سیما)
- درج مطالب آموزشی در کتاب های درسی در رابطه با حقوق کودک و مسایل مربوط به کودک آزاری برای دانش آموزان توسط وزارت آموزش و پرورش
- اجرای طرح های مرتبط با پیشگیری از کودک آزاری در مدارس از قبیل پیشگامان سلامت روان بهداشتیاران مدارس برای دانش آموزان و مربیان توسط وزارت آموزش و پرورش.
- آموزش حقوق کودک به پزشکان- پرستاران- مددکاران اجتماعی- روان شناسان-نیروی انتظامی- دانشجویان- آحاد جامعه توسط سازمان های مسوول(صدا و سیما- وزارت آموزش و پرورش- وزارت علوم و تحقیقات و فناوری- وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی- سازمان بهزیستی کشور- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی- سازمان تبلیغات اسلامی – صدا و سیما- سازمان های غیر دولتی- قوه قضاییه)
- آموزش روان شناسی کودکی و نوجوانی به دانش آموزان- خانواده ها- مربیان- مددکاران اجتماعی- روان شناسان- کارشناسان بهداشت روان- کودکان در مهدهای کودک- نیروی انتظامی- قضات توسط سازمان های مسوول(وزارت آموزش و پرورش- وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی- سازمان تبلیغات اسلامی- سازمان بهزیستی کشور- سازمان های غیر دولتی – قوه قضاییه- نیروی انتظامی)
ب- پیشگیری سطح دوم: ارایه خدمات و مداخلات
در پیشگیری سطح دوم با هدف ارایه خدمات و مداخلات لازم اقدامات ذیل انجام می گردد:
- شناسایی کودکان آزار دیده و ثبت گزارش موارد مربوطه توسط سازمان های مسوول (وزارت آموزش و پرورش- وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی سازمان بهزیستی کشور- کلینیک های مددکاری اجتماعی- مراکز مشاوره- سازمان های غیر دولتی فعال در زمینه کودکان- قوه قضاییه- نیروی انتظامی- آحاد جامعه)
- ارایه خدمات درمانی به کودکان آزار دیده و خانواده های آنان توسط سازمان های مسوول (وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی- سازمان بهزیستی کشور- سازمان های غیر دولتی)
- توسعه و تقویت خط اورژانس اجتماعی (123) برای دریافت گزارش های کودک آزاری توسط دستگاههای مسوول (سازمان بهزیستی کشور)
- توسعه و تقویت مرکز مداخله در بحران فردی خانوادگی اجتماعی (اورژانس اجتماعی) توسط سازمان بهزیستی کشور و سازمان های غیر دولتی
- توسعه و تقویت خدمات اجتماعی سیار توسط سازمان بهزیستی کشور و سازمان های غیر دولتی
- حمایت و نگهداری از کودکان آزار دیده توسط سازمان بهزیستی کشور و سازمان های غیر دولتی
- توسعه و تقویت خدمات مشاوره ای توسط سازمان های مسوول(سازمان بهزیستی کشور- وزارت آموزش و پرورش- دانشگاهها- نیروی انتظامی- سازمان های غیردولتی)
- معرفی منابع و خدمات موجود کشور در خصوص حمایت از کودکان توسط کلیه سازمان های مسوول با همکاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
- تشکیل بانک اطلاعات موسسات فعال کشور در هر استان توسط سازمان بهزیستی کشور و سازمان های غیر دولتی
ج- پیشگیری سطح سوم: بازتوانی(توانمند سازی)
در پیشگیری سطح سوم با هدف ارایه باز توانی و توانمند سازی اقدامات ذیل انجام می گردد:
- فراهم کردن زمینه بازگشت کودک و خانواده به زندگی سالم از طریق بازتوانی روانی- اجتماعی آنان توسط کلیه سازمان های دولتی و غیر دولتی مرتبط
- ارایه خدمات پیگیری پس از ترخیص برای کودکان آزار دیده و خانواده آنان توسط سازمان های مسوول(وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی – سازمان بهزیستی کشور- سازمان هیا غیر دولتی)
د- امور مربوط به سازمان های غیر دولتی
در امور مربوط به سازمان های غیر دولتی اقدامات ذیل انجام می گردد:
- تشکیل بانک اطلاعات سازمان های غیر دولتی فعال در زمینه کودکان توسط وزارت کشور
- تسهیل در روند صدور پروانه فعالیت سازمان های غیر دولتی توسط سازمان های مسوول(وزارت کشور- سازمان بهزیستی کشور- سایر دستگاههای مرتبط)
- افزایش تواناییهای سازمان غیر دولتی از طریق برگزاری کارگاههای آموزشی و... برای سازمان های غیر دولتی فعال در زمینه کودکان توسط سازمان های مسوول (وزارت کشور- سازمان بهزیستی کشور- سایر دستگاههای مسوول- سازمان های غیر دولتی)
ه- امور حقوقی و قضایی
در امور مربوط به موارد حقوقی و قضایی اقدامات ذیل انجام می گردد:
- شفاف سازی نوع و میزان تنبیه والدین نسبت به فرزندان توسط قوه قضاییه و همکاری سازمان های دولتی و غیر دولتی مرتبط
- بازنگری قوانین موجود در راستای موضوع(حمایت کودکان) و در صورت لزوم تدوین قوانین مورد نیاز توسط قوه قضاییه و همکاری سازمان های دولتی و غیر دولتی مرتبط

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  34  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کنترل و کاهش پدیده کودک آزاری